@ebteda_ir
ِ 🔺غصههای رهبر ومقدسمآبیِ ما
چندیست رهبر انقلاب، صریحتر از گذشته به #مسائل_اجتماعی ورود کرده و دردمندانه در این باب سخن میگوید؛ اگرچه این بخشهای حساس و چالشبرانگیزِ حرفهای ایشان، چندانکه باید پررنگ نشده و جز از سوی معدود گروههای مردمی تحولخواهِ انقلابی مورد اقبال واقع نمیشود. اشارات دقیق ایشان به موضوعِ #آسیبهای_اجتماعی، هرچند دستبهدست شد اما هیچگاه به #مسئله تبدیل نشد. آن مقدار التفات هم که در فضای مجازی دیدیم، محصول ذوق شخصی افراد بود و نه ناشی از تحرکِ عاقلانهی سیستمی!
در نتیجه، آن اشارات دردمندانه هم نتوانست بدنهی حزبالله را متوجهِ اهمیت مسائل اجتماعی کرده و به رجعت آنها به سنتهای انقلاب اسلامی بینجامد.
این بار که واکنش غصهناک و عمیق و تکاندهندهی رهبری را نسبت به #بیکاری و #شرمندگی جوانها شنیدیم، باز هم از همان موضع قدیمیِ مقدسمآبی وارد شدیم و توجهمان به نفْسِ ناراحتی رهبری معطوف شد و نه علت ناراحتی و شرمندگی ایشان. احساساتمان برای غصهناک شدن رهبری جریحهدار شد و نه عاملِ غصهناک شدنشان. با این اوضاع، هیچ یک از ما، هیچکمکی نمیتوانیم به رفع مسائل کنیم. ما وجود مسئلهی اجتماعی را باور نداریم؛ ما نمیخواهیم بپذیریم که چه وضعیتی بر لایههای جامعه حاکم است. پس رهبر همچنان تنها خواهد ماند!
ِ 🔺غصههای رهبر ومقدسمآبیِ ما
چندیست رهبر انقلاب، صریحتر از گذشته به #مسائل_اجتماعی ورود کرده و دردمندانه در این باب سخن میگوید؛ اگرچه این بخشهای حساس و چالشبرانگیزِ حرفهای ایشان، چندانکه باید پررنگ نشده و جز از سوی معدود گروههای مردمی تحولخواهِ انقلابی مورد اقبال واقع نمیشود. اشارات دقیق ایشان به موضوعِ #آسیبهای_اجتماعی، هرچند دستبهدست شد اما هیچگاه به #مسئله تبدیل نشد. آن مقدار التفات هم که در فضای مجازی دیدیم، محصول ذوق شخصی افراد بود و نه ناشی از تحرکِ عاقلانهی سیستمی!
در نتیجه، آن اشارات دردمندانه هم نتوانست بدنهی حزبالله را متوجهِ اهمیت مسائل اجتماعی کرده و به رجعت آنها به سنتهای انقلاب اسلامی بینجامد.
این بار که واکنش غصهناک و عمیق و تکاندهندهی رهبری را نسبت به #بیکاری و #شرمندگی جوانها شنیدیم، باز هم از همان موضع قدیمیِ مقدسمآبی وارد شدیم و توجهمان به نفْسِ ناراحتی رهبری معطوف شد و نه علت ناراحتی و شرمندگی ایشان. احساساتمان برای غصهناک شدن رهبری جریحهدار شد و نه عاملِ غصهناک شدنشان. با این اوضاع، هیچ یک از ما، هیچکمکی نمیتوانیم به رفع مسائل کنیم. ما وجود مسئلهی اجتماعی را باور نداریم؛ ما نمیخواهیم بپذیریم که چه وضعیتی بر لایههای جامعه حاکم است. پس رهبر همچنان تنها خواهد ماند!
@ebteda_ir
🔺محافظهکاران؛ آرمانستیز و واقعیتگریز
✔️تاملی در وجوه تمایز محافظهکاران با عدالتخواهان/2
#محافظهکاران، بیمسئلهاند. #مسئله از احساسِ تناقض، تعارض یا اختلال برمیخیزد؛ تناقض میان #آرمان و #واقعیت. میان وضع مطلوب و وضع موجود. هرگاه وضع موجود (اعم از اینکه در سطح خُرد متجلی باشد یا سطح کلان) با دستگاه معرفتی ما (اعم از باورهای دینی، انقلابی و...) متناقض باشد، میگوییم آنجا مسئلهای وجود دارد. مثلاً وقتی از یکسو با گسترش و نهادینهسازی #اشرافیت_دولتی (بهعنوان واقعیتِ مشهود و ملموس) روبرو میشویم و از سوی دیگر با آرمانی دینی و انقلابی به نام #سادهزیستی و #مردمداری و #مستضعفگراییِ مسئولان، تضاد و تناقض میان واقعیتِ عینی با آرمانِ مطلوب، رخ مینماید. اینجاست که «مسئله» خودنمایی میکند.
محافظهکاران، بیمسئلهاند؛ چراکه در هر دو عرصه، به انسداد رسیدهاند. هم #آرمانستیز اند و هم #واقعیتگریز. وقتی نه به واقعیتِ عینی و ملموس جامعهشان وقعی مینهند و نه دیگر اعتباری برای آرمانها قائلاند، معلوم است که ازنظر آنها هیچ مسئلهای در جامعهشان وجود ندارد. اینها هستند که با محصور کردنِ #عدالتخواهان و #تقلیل_مکرر_انقلاب_اسلامی در مفاهیم و عرصاتِ سطحی، در مقابل تحول و حرکت به سمت اهدافِ بلند انقلاب اسلامی میایستند.
ویرانی و ارتجاعِ ناشی از حاکمیت محافظهکاران وقتی شدید میشود که محافظهکاران مسئول، در پوستینِ انقلابیگری، به متلاشیسازیِ اصول انقلاب مشغول شوند.
هم #راست_سنتی و هم #چپ_متعارف در جامعهی ایران، چنین پوستینی به تن دارند.
🔺محافظهکاران؛ آرمانستیز و واقعیتگریز
✔️تاملی در وجوه تمایز محافظهکاران با عدالتخواهان/2
#محافظهکاران، بیمسئلهاند. #مسئله از احساسِ تناقض، تعارض یا اختلال برمیخیزد؛ تناقض میان #آرمان و #واقعیت. میان وضع مطلوب و وضع موجود. هرگاه وضع موجود (اعم از اینکه در سطح خُرد متجلی باشد یا سطح کلان) با دستگاه معرفتی ما (اعم از باورهای دینی، انقلابی و...) متناقض باشد، میگوییم آنجا مسئلهای وجود دارد. مثلاً وقتی از یکسو با گسترش و نهادینهسازی #اشرافیت_دولتی (بهعنوان واقعیتِ مشهود و ملموس) روبرو میشویم و از سوی دیگر با آرمانی دینی و انقلابی به نام #سادهزیستی و #مردمداری و #مستضعفگراییِ مسئولان، تضاد و تناقض میان واقعیتِ عینی با آرمانِ مطلوب، رخ مینماید. اینجاست که «مسئله» خودنمایی میکند.
محافظهکاران، بیمسئلهاند؛ چراکه در هر دو عرصه، به انسداد رسیدهاند. هم #آرمانستیز اند و هم #واقعیتگریز. وقتی نه به واقعیتِ عینی و ملموس جامعهشان وقعی مینهند و نه دیگر اعتباری برای آرمانها قائلاند، معلوم است که ازنظر آنها هیچ مسئلهای در جامعهشان وجود ندارد. اینها هستند که با محصور کردنِ #عدالتخواهان و #تقلیل_مکرر_انقلاب_اسلامی در مفاهیم و عرصاتِ سطحی، در مقابل تحول و حرکت به سمت اهدافِ بلند انقلاب اسلامی میایستند.
ویرانی و ارتجاعِ ناشی از حاکمیت محافظهکاران وقتی شدید میشود که محافظهکاران مسئول، در پوستینِ انقلابیگری، به متلاشیسازیِ اصول انقلاب مشغول شوند.
هم #راست_سنتی و هم #چپ_متعارف در جامعهی ایران، چنین پوستینی به تن دارند.
@ebteda_ir
🔺مصائب آموزش و پرورشِ سیاستزده
فاتحهی نظام تعلیم و تربیت را خیلی سال پیش خواندهایم. آنجا که سیاستبازانِ قبیلهگرا، آموزش و پرورش را کلونیِ پادوهای درجهسهی تبلیغاتچی خودشان کردند و زمینِ مقدس تربیت را جولانگاهِ مُشتی آدم با مزیت کار در ستاد انتخاباتیشان.
امروز با قاطعیت میشود ادعا کرد که ساختار اداری #آموزش_و_پرورش، حتی از وزارتخانهی رادیکالی مانند «کشور» هم سیاستآلودتر شده. رمز ارتقا در این سیستم، صرفاً بختیاری و چرخیدنِ دور، به نفع جریان همسوی سیاسیست.
فاجعهای که این بساط ویرانگر به بار آورده، همین است که میبینیم؛ دانشآموزان پاک و زلال این سرزمین، با اشتغال وزارت متولیِ تعلیم و تربیت به جناحبازی و قبیلهگرایی، به بزرگترین #مسئله ی خانوادهها و جامعه تبدیل شدهاند.
🔺مصائب آموزش و پرورشِ سیاستزده
فاتحهی نظام تعلیم و تربیت را خیلی سال پیش خواندهایم. آنجا که سیاستبازانِ قبیلهگرا، آموزش و پرورش را کلونیِ پادوهای درجهسهی تبلیغاتچی خودشان کردند و زمینِ مقدس تربیت را جولانگاهِ مُشتی آدم با مزیت کار در ستاد انتخاباتیشان.
امروز با قاطعیت میشود ادعا کرد که ساختار اداری #آموزش_و_پرورش، حتی از وزارتخانهی رادیکالی مانند «کشور» هم سیاستآلودتر شده. رمز ارتقا در این سیستم، صرفاً بختیاری و چرخیدنِ دور، به نفع جریان همسوی سیاسیست.
فاجعهای که این بساط ویرانگر به بار آورده، همین است که میبینیم؛ دانشآموزان پاک و زلال این سرزمین، با اشتغال وزارت متولیِ تعلیم و تربیت به جناحبازی و قبیلهگرایی، به بزرگترین #مسئله ی خانوادهها و جامعه تبدیل شدهاند.
@ebteda_ir
🔺سیر مطالعاتی را رها کنیم!
از قدیم باب بوده که جوانها دربهدر دنبال #سیر_مطالعاتی میروند.
سیر مطالعاتی اگر به معنای استانداردسازیِ محتوای مطالعه باشد، قطعاً انحراف است. نمیشود برای همهی آدمها با #نیازها و سطوح آمادگیِ متفاوت، خوراک مکتوبِ واحدی پیش نهاد. بله؛ قطعاً میشود و باید که از کتابها و متونی حرف زد که مطالعهی آنها برای همه ضروریست؛ اما اسم این کار، سیر مطالعاتیِ واحد برای همه نیست. این قبیل محتواها، ارکان فکر و اندیشهاند؛ مانند قرآن، نهجالبلاغه، تاریخ اسلام، تاریخ انقلاب و صحیفهی نور.
سیر یعنی فرآیندی با آغاز و پایان مشخص. یعنی مسیری واحد. اینکه عادت کنیم دیگران برای ما سیر تعیین کنند، در نهایت به انسداد در #روش_مطالعه میانجامد. چنین مطالعهای، چون مبتنی بر #نیاز و #مسئله نیست، مطالعه برای مطالعه است.
آنچه اهمیت دارد فهم نیاز و کشف مسئله است.
🔺سیر مطالعاتی را رها کنیم!
از قدیم باب بوده که جوانها دربهدر دنبال #سیر_مطالعاتی میروند.
سیر مطالعاتی اگر به معنای استانداردسازیِ محتوای مطالعه باشد، قطعاً انحراف است. نمیشود برای همهی آدمها با #نیازها و سطوح آمادگیِ متفاوت، خوراک مکتوبِ واحدی پیش نهاد. بله؛ قطعاً میشود و باید که از کتابها و متونی حرف زد که مطالعهی آنها برای همه ضروریست؛ اما اسم این کار، سیر مطالعاتیِ واحد برای همه نیست. این قبیل محتواها، ارکان فکر و اندیشهاند؛ مانند قرآن، نهجالبلاغه، تاریخ اسلام، تاریخ انقلاب و صحیفهی نور.
سیر یعنی فرآیندی با آغاز و پایان مشخص. یعنی مسیری واحد. اینکه عادت کنیم دیگران برای ما سیر تعیین کنند، در نهایت به انسداد در #روش_مطالعه میانجامد. چنین مطالعهای، چون مبتنی بر #نیاز و #مسئله نیست، مطالعه برای مطالعه است.
آنچه اهمیت دارد فهم نیاز و کشف مسئله است.
Forwarded from ابتدا | نوشتههای روحالله رشیدی
@ebteda_ir
🔺سیر مطالعاتی را رها کنیم!
از قدیم باب بوده که جوانها دربهدر دنبال #سیر_مطالعاتی میروند.
سیر مطالعاتی اگر به معنای استانداردسازیِ محتوای مطالعه باشد، قطعاً انحراف است. نمیشود برای همهی آدمها با #نیازها و سطوح آمادگیِ متفاوت، خوراک مکتوبِ واحدی پیش نهاد. بله؛ قطعاً میشود و باید که از کتابها و متونی حرف زد که مطالعهی آنها برای همه ضروریست؛ اما اسم این کار، سیر مطالعاتیِ واحد برای همه نیست. این قبیل محتواها، ارکان فکر و اندیشهاند؛ مانند قرآن، نهجالبلاغه، تاریخ اسلام، تاریخ انقلاب و صحیفهی نور.
سیر یعنی فرآیندی با آغاز و پایان مشخص. یعنی مسیری واحد. اینکه عادت کنیم دیگران برای ما سیر تعیین کنند، در نهایت به انسداد در #روش_مطالعه میانجامد. چنین مطالعهای، چون مبتنی بر #نیاز و #مسئله نیست، مطالعه برای مطالعه است.
آنچه اهمیت دارد فهم نیاز و کشف مسئله است.
🔺سیر مطالعاتی را رها کنیم!
از قدیم باب بوده که جوانها دربهدر دنبال #سیر_مطالعاتی میروند.
سیر مطالعاتی اگر به معنای استانداردسازیِ محتوای مطالعه باشد، قطعاً انحراف است. نمیشود برای همهی آدمها با #نیازها و سطوح آمادگیِ متفاوت، خوراک مکتوبِ واحدی پیش نهاد. بله؛ قطعاً میشود و باید که از کتابها و متونی حرف زد که مطالعهی آنها برای همه ضروریست؛ اما اسم این کار، سیر مطالعاتیِ واحد برای همه نیست. این قبیل محتواها، ارکان فکر و اندیشهاند؛ مانند قرآن، نهجالبلاغه، تاریخ اسلام، تاریخ انقلاب و صحیفهی نور.
سیر یعنی فرآیندی با آغاز و پایان مشخص. یعنی مسیری واحد. اینکه عادت کنیم دیگران برای ما سیر تعیین کنند، در نهایت به انسداد در #روش_مطالعه میانجامد. چنین مطالعهای، چون مبتنی بر #نیاز و #مسئله نیست، مطالعه برای مطالعه است.
آنچه اهمیت دارد فهم نیاز و کشف مسئله است.
Forwarded from ابتدا | نوشتههای روحالله رشیدی
@ebteda_ir
🔺سیر مطالعاتی را رها کنیم!
از قدیم باب بوده که جوانها دربهدر دنبال #سیر_مطالعاتی میروند.
سیر مطالعاتی اگر به معنای استانداردسازیِ محتوای مطالعه باشد، قطعاً انحراف است. نمیشود برای همهی آدمها با #نیازها و سطوح آمادگیِ متفاوت، خوراک مکتوبِ واحدی پیش نهاد. بله؛ قطعاً میشود و باید که از کتابها و متونی حرف زد که مطالعهی آنها برای همه ضروریست؛ اما اسم این کار، سیر مطالعاتیِ واحد برای همه نیست. این قبیل محتواها، ارکان فکر و اندیشهاند؛ مانند قرآن، نهجالبلاغه، تاریخ اسلام، تاریخ انقلاب و صحیفهی نور.
سیر یعنی فرآیندی با آغاز و پایان مشخص. یعنی مسیری واحد. اینکه عادت کنیم دیگران برای ما سیر تعیین کنند، در نهایت به انسداد در #روش_مطالعه میانجامد. چنین مطالعهای، چون مبتنی بر #نیاز و #مسئله نیست، مطالعه برای مطالعه است.
آنچه اهمیت دارد فهم نیاز و کشف مسئله است.
🔺سیر مطالعاتی را رها کنیم!
از قدیم باب بوده که جوانها دربهدر دنبال #سیر_مطالعاتی میروند.
سیر مطالعاتی اگر به معنای استانداردسازیِ محتوای مطالعه باشد، قطعاً انحراف است. نمیشود برای همهی آدمها با #نیازها و سطوح آمادگیِ متفاوت، خوراک مکتوبِ واحدی پیش نهاد. بله؛ قطعاً میشود و باید که از کتابها و متونی حرف زد که مطالعهی آنها برای همه ضروریست؛ اما اسم این کار، سیر مطالعاتیِ واحد برای همه نیست. این قبیل محتواها، ارکان فکر و اندیشهاند؛ مانند قرآن، نهجالبلاغه، تاریخ اسلام، تاریخ انقلاب و صحیفهی نور.
سیر یعنی فرآیندی با آغاز و پایان مشخص. یعنی مسیری واحد. اینکه عادت کنیم دیگران برای ما سیر تعیین کنند، در نهایت به انسداد در #روش_مطالعه میانجامد. چنین مطالعهای، چون مبتنی بر #نیاز و #مسئله نیست، مطالعه برای مطالعه است.
آنچه اهمیت دارد فهم نیاز و کشف مسئله است.
@ebteda_ir
🔺
امام جمعۀ تبریز از مسئولان #محیط_زیست استان دعوت کرده تا در تریبون #نماز_جمعه در مورد مسئلۀ آلایندگی #کاوه_سودای_مراغه توضیح دهند.
پیشنهاد خوبیست؛ امید که متولیان محیط زیست پا پیش بگذارند برای شفاف سازی. اما کاش به جای گزارش یکطرفۀ عملکرد، خودشان داوطلبانه وارد یک گفتگوی دوطرفه با کارشناسان منتقد در صحن نمازجمعه شوند.
و کاش، سنت گفتگو و پرسش و پاسخ، به جای سخنرانیهای تشریفاتی و اغلب بیمسئلۀ پیش از خطبههای نمازجمعه، به رسمیت شناخته شود.
#نماز_جمعه
#گفتگو
#مسئله
#کاوه_سودا
.
🔺
امام جمعۀ تبریز از مسئولان #محیط_زیست استان دعوت کرده تا در تریبون #نماز_جمعه در مورد مسئلۀ آلایندگی #کاوه_سودای_مراغه توضیح دهند.
پیشنهاد خوبیست؛ امید که متولیان محیط زیست پا پیش بگذارند برای شفاف سازی. اما کاش به جای گزارش یکطرفۀ عملکرد، خودشان داوطلبانه وارد یک گفتگوی دوطرفه با کارشناسان منتقد در صحن نمازجمعه شوند.
و کاش، سنت گفتگو و پرسش و پاسخ، به جای سخنرانیهای تشریفاتی و اغلب بیمسئلۀ پیش از خطبههای نمازجمعه، به رسمیت شناخته شود.
#نماز_جمعه
#گفتگو
#مسئله
#کاوه_سودا
.
Forwarded from طبقه سه| مجتبی نامخواه
🔶 استعاره سلامت و بازشناسی موانع مسئله گرایی
در روزهای اخیر اقدامهای رو به جلو علیه کرونا با یکی از هفت نگرش اجتماعی #بازدارنده مواجه میشد:
🔻اول. عدهای گفتند بازی سیاسی طرفداران دولت برای کاهش مشارکت است. برای آنها سیاست مهمتر از سلامت است.
🔻دوم. عدهای گفتند اعمال محدودیتها برای زدن زیارت و ولایت است. برای آنها درکی که از زیارت و مذهب دارند مهمتر از سلامت است.
🔻سوم. عدهای گفتند توطئه آمریکا و غرب است. برای اینها توطئه مهمتر از سلامت است.
🔻چهارم. عدهای گفتند سرایت بیماری امکان ندارد! و درمان آن نزد اطباء اسلامی است. برای آنها پاسخ اسلامی به مسئله مهمتر از سلامت است.
🔻پنجم. عدهای گفتند از شنبه همه چیز عادی میشود اما شنبه آغاز هفته پیک کرونا ست. آنها متخصص امنیت هستند و برای آنها امنیت مهمتر از سلامت است.
🔻ششم. عدهای هم تلاش کردند از هر اقدام یا عدم اقدامی برای مخالفت با جمهوری اسلامی و بازتولید هراس در جامعه استفاده کنند. برای آنها براندازی مهمتر از سلامت است.
🔻هفتم. عده دیگری هم البته وجود داشتند؛ کسانی که بسترساز برآمدنِ «از شنبه همه چیز عادی میشود» هستند اما یا در سکوتند و یا آدرس سازمان بهداشت جهانی را میدهند. برای آنها غرب مهمتر از سلامت است.
🔻#سلامت مسئله برجسته این روزهای ماست. #عدالت اما مسئله هر روز ماست. مواضع هفت گانه فوق اما در برابر هرگونه #مسئله_گرایی مقاومت منفی بازتولید می کنند. از این روی نقش این هفت دسته فوق در #قصه_عقبماندگی در عدالت، با نقش این روزهاشان تقریباً مشابه است.
@tabagheh3_ir
در روزهای اخیر اقدامهای رو به جلو علیه کرونا با یکی از هفت نگرش اجتماعی #بازدارنده مواجه میشد:
🔻اول. عدهای گفتند بازی سیاسی طرفداران دولت برای کاهش مشارکت است. برای آنها سیاست مهمتر از سلامت است.
🔻دوم. عدهای گفتند اعمال محدودیتها برای زدن زیارت و ولایت است. برای آنها درکی که از زیارت و مذهب دارند مهمتر از سلامت است.
🔻سوم. عدهای گفتند توطئه آمریکا و غرب است. برای اینها توطئه مهمتر از سلامت است.
🔻چهارم. عدهای گفتند سرایت بیماری امکان ندارد! و درمان آن نزد اطباء اسلامی است. برای آنها پاسخ اسلامی به مسئله مهمتر از سلامت است.
🔻پنجم. عدهای گفتند از شنبه همه چیز عادی میشود اما شنبه آغاز هفته پیک کرونا ست. آنها متخصص امنیت هستند و برای آنها امنیت مهمتر از سلامت است.
🔻ششم. عدهای هم تلاش کردند از هر اقدام یا عدم اقدامی برای مخالفت با جمهوری اسلامی و بازتولید هراس در جامعه استفاده کنند. برای آنها براندازی مهمتر از سلامت است.
🔻هفتم. عده دیگری هم البته وجود داشتند؛ کسانی که بسترساز برآمدنِ «از شنبه همه چیز عادی میشود» هستند اما یا در سکوتند و یا آدرس سازمان بهداشت جهانی را میدهند. برای آنها غرب مهمتر از سلامت است.
🔻#سلامت مسئله برجسته این روزهای ماست. #عدالت اما مسئله هر روز ماست. مواضع هفت گانه فوق اما در برابر هرگونه #مسئله_گرایی مقاومت منفی بازتولید می کنند. از این روی نقش این هفت دسته فوق در #قصه_عقبماندگی در عدالت، با نقش این روزهاشان تقریباً مشابه است.
@tabagheh3_ir
@ebteda_ir
🔺با مسائلمان چگونه مواجه میشویم؟
▫️از ول کردن تا حل کردن
نخستین و مهمترین تحول در مدیریت جامعه، شناسایی درستِ #مسئله و تفاهم بر و در آن است. ما در همین مرحلۀ نخست، دچار رکود و تعلیق هستیم؛ حتی آنگاه که مسئله، مشهود باشد! چرا نمیخواهیم صورت مسائلمان روشن باشد؟ یا چرا نمیخواهیم دستکم در روشِ شناسایی مسئله، تفاهم کنیم؟
لابد به این دلیل که نمیخواهیم مسائلمان را حل کنیم!
مگر ممکن است جامعهای از حلناشدن مسائلش منتفع شود؟ جامعه که نه؛ ولی گروهی از ذینفعان چرا.
تداوم حلناشدگی مسئله، قطعاً گروهی را منتفع میکند. شکل و مسیر این انتفاع، متنوع است؛ از تداوم قدرت گرفته تا تکثیر ثروت و تثبیت یک موقعیت. به اینها بیفزایید «تغییر در یک موقعیت و وضعیت دیگر به واسطۀ حلناشده ماندن مسائل» را؛ مانند اینکه گروهی تلاش کنند مسئله یا مسائل جامعهای، حل نشود تا فشار ناشی از این وضعیت، موجب شکست رقیبِ مستقر و واگذار کردن موقعیت شود.
▫️اینجا پرسش مهمی سربرمیآورد؛ «اگر مسئله "حل" نمیشود، پس چه میشود؟»
اگر «حل» مسئله را منتهای مطلوبِ شکل مواجهه با مسئله بدانیم، در اینسو میتوانیم شکلهای دیگرِ مواجهه با مسئله را به این ترتیب برشماریم:
۱. ول کردن مسئله؛ یعنی مسئله را به زمان واگذار کن تا خودبهخود فرسوده شده و در روندها و مسائل جدید، مضمحل شود. بعضی مسائل، به دلیل ماهیت و ویژگیهای خاص خود، با این شیوه حل شدهاند؛ اما برخی دیگر، نه تنها حل نشدهاند که همچون آتش زیر خاکستر به حیات خود ادامه دادهاند و در شرایط مساعد، گُر گرفته و جامعه را شوکه کردهاند.
۲. رفع مسئله؛ یعنی دستکاری در وضعیت و شرایط موثر بر مسئله، به گونهای که پیگیریکنندگان مسئله، عطشِ پیگیری مسئله را از دست بدهند. رفع مسئله، از طریق جایگزینسازی یک گزینۀ ساده و کمهزینه به جای گزینۀ بزرگتر و پیچیدهتر و پرهزینهتر اتفاق میافتد. این مداخله میتواند در قالب یک پاسخ موقت به تقاضای حل مسئله باشد که پاسخ اصلی نیست، اما موقتاً مسئله را حلشده تصویر مینماید.
۳. فیصله دادن به مسئله؛ از طریق مذاکره و چانهزنی، وضعیتِ مسئلهمند را به صورت نسبی و کنترلشده تغییر میدهند تا با ایجاد رضایت نسبی از شرایط، شدت تقاضا (اعتراض) برای حل مسئله کم شود؛ اینجا، مسئله ظاهراً حل میشود اما نه به صورت کامل.
این سه شیوه، هیچکدام به حل مسئله نمیانجامد.
▫️حل مسئله چیست؟
حل مسئله، دگرگونی اساسی در وضعیت مسئله (وضعیت موجود) و تحقق وضعیت مطلوب است.
این مرتبه از مواجهه با مسئله، نیازمند درک کامل و جامع، هم از وضعیت موجود و هم از وضعیت مطلوب است. درک کامل از وضعیت موجود، به سادگی حاصل نمیشود. این کارِ پرزحمت، البته امروزه با شیوههای روزآمدتر، اندکی تسهیل شده؛ فقط کافیست به نتایج حاصل از این شیوههای امتحانپسداده تن دهیم. آنچه مانع فهم وضعیت موجود میشود، جداافتادگی مدیرانِ حل مسئله از واقعیت جاری است. جداافتادگیِ ذهنی و عینی. این را میشود اَشرافیت نامید.
اشرافیت سیاسی و اقتصادی، یا به بیان سادهتر «جدا شدن سفرۀ مدیران حل مسئله از سفرۀ مردم». جدا شدن سفره، استعاره از وضعیتیست که دیگر مسائلِ مردم، مسائل مدیران نیست و بالعکس. فهمناشدگی وضعیت موجود، حتی در واضحترین شرایطِ ممکن، میتواند نتیجۀ این جداافتادگی باشد.
از این گذشته، در فهم «وضعیت مطلوب» نیز دچار تشتت هستیم. وضع مطلوب، چه ویژگیهایی دارد؟ این را مردم به نحوی پاسخ میدهند و مدیران به نحوی دیگر. چرا؟ چون این دو، همافق نیستند. هممبنا نیستند. از یک نقطه و از یک منظر، به آیندۀ مطلوب نمینگرند.
▫️با فرض تفاهم در «وضعیت موجود و وضعیت مطلوب»، حل مسئله، مستلزم «ارادۀ حل مسئله» است. ارادۀ حل مسئله، همان است که در ابتدا اشاره شد؛ «آیا واقعاً میخواهیم مسائلمان را حل کنیم؟» اگر پاسخ، قاطعانه مثبت باشد، تازه با پرسش مهمتر دیگری روبرو میشویم؛ «چگونه میخواهیم مسائلمان را حل کنیم؟» اینجا «الزامات حل مسئله» خودنمایی میکند.
تا جاییکه به مسائل اجتماعی مربوط میشود، اگر ارادۀ حل مسئله در مدیرانِ حل مسئله وجود داشته باشد، پایبندی به الزامات حل مسئله، یعنی همراهسازی حداکثری اجتماع (مردم). اگر مسئله، مسئلۀ اجتماع (مردم) است، نمیشود بدون اجتماع، اراده برای حل مسئله کرد.
در غیاب مردم، مسئله حل نمیشود، بلکه یکی از سه مرتبۀ دیگر پیش میآید.
▫️اگر فهرست مسائلمان در چند دهۀ اخیر را مرور کنیم، مسائل حلشدۀ کمتری در آن میبینیم. اغلب مسائلمان را ول کردهایم؛ بخشی را رفع کردهایم و بخشی دیگر را فیصله دادهایم!
جامعهای که نخواهد مسائلش را حل کند، مدام با شوک مواجه میشود. شوکهای مکرر، عقلانیت و حسابگری را زایل میکند.
در فقدان عقلانیت، مواجهه با مسئله منحرف میشود و این چرخهی معیوب، همواره ادامه مییابد.
🔺با مسائلمان چگونه مواجه میشویم؟
▫️از ول کردن تا حل کردن
نخستین و مهمترین تحول در مدیریت جامعه، شناسایی درستِ #مسئله و تفاهم بر و در آن است. ما در همین مرحلۀ نخست، دچار رکود و تعلیق هستیم؛ حتی آنگاه که مسئله، مشهود باشد! چرا نمیخواهیم صورت مسائلمان روشن باشد؟ یا چرا نمیخواهیم دستکم در روشِ شناسایی مسئله، تفاهم کنیم؟
لابد به این دلیل که نمیخواهیم مسائلمان را حل کنیم!
مگر ممکن است جامعهای از حلناشدن مسائلش منتفع شود؟ جامعه که نه؛ ولی گروهی از ذینفعان چرا.
تداوم حلناشدگی مسئله، قطعاً گروهی را منتفع میکند. شکل و مسیر این انتفاع، متنوع است؛ از تداوم قدرت گرفته تا تکثیر ثروت و تثبیت یک موقعیت. به اینها بیفزایید «تغییر در یک موقعیت و وضعیت دیگر به واسطۀ حلناشده ماندن مسائل» را؛ مانند اینکه گروهی تلاش کنند مسئله یا مسائل جامعهای، حل نشود تا فشار ناشی از این وضعیت، موجب شکست رقیبِ مستقر و واگذار کردن موقعیت شود.
▫️اینجا پرسش مهمی سربرمیآورد؛ «اگر مسئله "حل" نمیشود، پس چه میشود؟»
اگر «حل» مسئله را منتهای مطلوبِ شکل مواجهه با مسئله بدانیم، در اینسو میتوانیم شکلهای دیگرِ مواجهه با مسئله را به این ترتیب برشماریم:
۱. ول کردن مسئله؛ یعنی مسئله را به زمان واگذار کن تا خودبهخود فرسوده شده و در روندها و مسائل جدید، مضمحل شود. بعضی مسائل، به دلیل ماهیت و ویژگیهای خاص خود، با این شیوه حل شدهاند؛ اما برخی دیگر، نه تنها حل نشدهاند که همچون آتش زیر خاکستر به حیات خود ادامه دادهاند و در شرایط مساعد، گُر گرفته و جامعه را شوکه کردهاند.
۲. رفع مسئله؛ یعنی دستکاری در وضعیت و شرایط موثر بر مسئله، به گونهای که پیگیریکنندگان مسئله، عطشِ پیگیری مسئله را از دست بدهند. رفع مسئله، از طریق جایگزینسازی یک گزینۀ ساده و کمهزینه به جای گزینۀ بزرگتر و پیچیدهتر و پرهزینهتر اتفاق میافتد. این مداخله میتواند در قالب یک پاسخ موقت به تقاضای حل مسئله باشد که پاسخ اصلی نیست، اما موقتاً مسئله را حلشده تصویر مینماید.
۳. فیصله دادن به مسئله؛ از طریق مذاکره و چانهزنی، وضعیتِ مسئلهمند را به صورت نسبی و کنترلشده تغییر میدهند تا با ایجاد رضایت نسبی از شرایط، شدت تقاضا (اعتراض) برای حل مسئله کم شود؛ اینجا، مسئله ظاهراً حل میشود اما نه به صورت کامل.
این سه شیوه، هیچکدام به حل مسئله نمیانجامد.
▫️حل مسئله چیست؟
حل مسئله، دگرگونی اساسی در وضعیت مسئله (وضعیت موجود) و تحقق وضعیت مطلوب است.
این مرتبه از مواجهه با مسئله، نیازمند درک کامل و جامع، هم از وضعیت موجود و هم از وضعیت مطلوب است. درک کامل از وضعیت موجود، به سادگی حاصل نمیشود. این کارِ پرزحمت، البته امروزه با شیوههای روزآمدتر، اندکی تسهیل شده؛ فقط کافیست به نتایج حاصل از این شیوههای امتحانپسداده تن دهیم. آنچه مانع فهم وضعیت موجود میشود، جداافتادگی مدیرانِ حل مسئله از واقعیت جاری است. جداافتادگیِ ذهنی و عینی. این را میشود اَشرافیت نامید.
اشرافیت سیاسی و اقتصادی، یا به بیان سادهتر «جدا شدن سفرۀ مدیران حل مسئله از سفرۀ مردم». جدا شدن سفره، استعاره از وضعیتیست که دیگر مسائلِ مردم، مسائل مدیران نیست و بالعکس. فهمناشدگی وضعیت موجود، حتی در واضحترین شرایطِ ممکن، میتواند نتیجۀ این جداافتادگی باشد.
از این گذشته، در فهم «وضعیت مطلوب» نیز دچار تشتت هستیم. وضع مطلوب، چه ویژگیهایی دارد؟ این را مردم به نحوی پاسخ میدهند و مدیران به نحوی دیگر. چرا؟ چون این دو، همافق نیستند. هممبنا نیستند. از یک نقطه و از یک منظر، به آیندۀ مطلوب نمینگرند.
▫️با فرض تفاهم در «وضعیت موجود و وضعیت مطلوب»، حل مسئله، مستلزم «ارادۀ حل مسئله» است. ارادۀ حل مسئله، همان است که در ابتدا اشاره شد؛ «آیا واقعاً میخواهیم مسائلمان را حل کنیم؟» اگر پاسخ، قاطعانه مثبت باشد، تازه با پرسش مهمتر دیگری روبرو میشویم؛ «چگونه میخواهیم مسائلمان را حل کنیم؟» اینجا «الزامات حل مسئله» خودنمایی میکند.
تا جاییکه به مسائل اجتماعی مربوط میشود، اگر ارادۀ حل مسئله در مدیرانِ حل مسئله وجود داشته باشد، پایبندی به الزامات حل مسئله، یعنی همراهسازی حداکثری اجتماع (مردم). اگر مسئله، مسئلۀ اجتماع (مردم) است، نمیشود بدون اجتماع، اراده برای حل مسئله کرد.
در غیاب مردم، مسئله حل نمیشود، بلکه یکی از سه مرتبۀ دیگر پیش میآید.
▫️اگر فهرست مسائلمان در چند دهۀ اخیر را مرور کنیم، مسائل حلشدۀ کمتری در آن میبینیم. اغلب مسائلمان را ول کردهایم؛ بخشی را رفع کردهایم و بخشی دیگر را فیصله دادهایم!
جامعهای که نخواهد مسائلش را حل کند، مدام با شوک مواجه میشود. شوکهای مکرر، عقلانیت و حسابگری را زایل میکند.
در فقدان عقلانیت، مواجهه با مسئله منحرف میشود و این چرخهی معیوب، همواره ادامه مییابد.
Forwarded from نامه جمهور
🖋شماره ۱ و ۲ فصلنامه «نامه جمهور»، بهار ۱۴۰۲ منتشر شد:
📌 در هفت فصل به همراه ویژهنامه «آینده عدالتخواهی»
📌 تعداد صفحات: ۶۴۰ صفحه
♨️ #مدیرمسئول: روحالله رشیدی
♨️ #سردبیر: مجتبی نامخواه
🔰 با آثار و نوشتارهایی از
✔️ عماد افروغ
✔️ حسن سبحانی
✔️ محسن قنبریان
✔️ حسن رحیمپور
✔️ وحید جلیلی
✔️ مصطفی زالی
و...
🔶 فصلها:
🔹 #ایده: نوشتارهایی در تمنای عدالت
🔹 #مسئله: بررسی و جمعبندی پیرامون مهمترین مسائل ایران
🔹 #تجربه: هویت سوژه انقلابی و عدالتخواه
🔹 #اندیشه: در جستجوی نظریه عدالت
🔹 #عرصه: بررسی فرهنگ و کتاب از منظری عدالتخواهانه
🔹 #آینه: جمهور عدالتخواه
🔹 #نقشه: راهبردهای سوژه انقلابی
◀️ در ویژهنامه آینده عدالتخواهی میخوانیم:
✅ آینده عدالتخواهی
✅ پارلمان عدالتخواهی
✅ عدالتخواهان در برابر عدالتخواهان
✅ کالبد شکافی ذهنیت عدالتخواهان
➖➖➖➖
‼️ برای تهیه نامه جمهور با ۱۰٪ تخفیف و #ارسال_رایگان مبلغ ۱۳۵هزارتومان به شماره کارت:
۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳
به نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم
واریز کرده و رسید واریز را به همراه ادرس پستی به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ ارسال نمایید
➖➖➖➖
🆔 @nameh_jomhour | نامه جمهور
📌 در هفت فصل به همراه ویژهنامه «آینده عدالتخواهی»
📌 تعداد صفحات: ۶۴۰ صفحه
♨️ #مدیرمسئول: روحالله رشیدی
♨️ #سردبیر: مجتبی نامخواه
🔰 با آثار و نوشتارهایی از
✔️ عماد افروغ
✔️ حسن سبحانی
✔️ محسن قنبریان
✔️ حسن رحیمپور
✔️ وحید جلیلی
✔️ مصطفی زالی
و...
🔶 فصلها:
🔹 #ایده: نوشتارهایی در تمنای عدالت
🔹 #مسئله: بررسی و جمعبندی پیرامون مهمترین مسائل ایران
🔹 #تجربه: هویت سوژه انقلابی و عدالتخواه
🔹 #اندیشه: در جستجوی نظریه عدالت
🔹 #عرصه: بررسی فرهنگ و کتاب از منظری عدالتخواهانه
🔹 #آینه: جمهور عدالتخواه
🔹 #نقشه: راهبردهای سوژه انقلابی
◀️ در ویژهنامه آینده عدالتخواهی میخوانیم:
✅ آینده عدالتخواهی
✅ پارلمان عدالتخواهی
✅ عدالتخواهان در برابر عدالتخواهان
✅ کالبد شکافی ذهنیت عدالتخواهان
➖➖➖➖
‼️ برای تهیه نامه جمهور با ۱۰٪ تخفیف و #ارسال_رایگان مبلغ ۱۳۵هزارتومان به شماره کارت:
۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳
به نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم
واریز کرده و رسید واریز را به همراه ادرس پستی به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ ارسال نمایید
➖➖➖➖
🆔 @nameh_jomhour | نامه جمهور