دیده بان ایران
5.02K subscribers
31.7K photos
13.9K videos
248 files
69.6K links
این کانال تحلیلی،خبری با باوربه کلیت انقلاب اسلامی۵۷،قانون اساسی ودرجهةمنافع ملی بانگاهی نقادانة وبدون تعصب به نقد نظام(ازصدرتاذیل)واصولگرایان،اصلاحطلبان وتناقضات آنهامیپردازد
ارتباط باادمین:

https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
Download Telegram
🔴 جعبه ابزار تشخیص چرندیات‌

امیرحسین موسوی

۱. شکاک باشیم.

مقصود آن نوع شکاکیتی که در حوزه‌ی اخلاق مذموم است، نیست. شکاکیت در حوزه‌ی فردی و اخلاقی با شکاکیت در حوزه‌ی اندیشه متفاوت است. شکاکیت در حوزه‌ی اندیشه یعنی با هر گزاره‌ی فکری و یا علمی که مواجه می‌شویم به درستی آن شک کنیم و تنها آن را با دلایل محکم و مستدل بپذیریم.

۲. موارد خیلی عجیب و یا ادعاهای بزرگ مشکوک هستند.

︎دختری ۱۶ ساله در زیر زمین خانه انرژی هسته ای تولید کرده‌است.
︎در پنجم شهریور ماه امسال مریخ را به اندازه‌ی ماه بدر در آسمان می‌بینید.
︎محققان ایرانی به واکسن ایدز دست یافتند.
احتمالا شما هم دست‌کم با یکی از موارد بالا مواجه شده‌اید. ادعاهای بزرگ معمولا قصد فریب شما را دارند.

۳. به منابع توجه کنیم.

اگرچه ذکر منبع و یا نقل قول کردن از شخص موثقی الزاما دلیلی بر درستی ادعا نیست، اما نه آنقدر وقت داریم و نه آنقدر معلومات که درباره‌ی تمام جوانب زندگی بسیار پیچیده‌ در دنیای امروز تخصص پیدا کنیم. پس باید در بسیاری از امور به نظر کارشناسان متخصص و یا منابع معتبر اعتماد کنیم. هر سایت و یا حتی کتابی الزاما منبع معتبر نیست. هر سایتی که به زبان انگلیسی هم هست همینطور. 

۴. گوگل کنیم.

گوگل کردن را به بخشی از زندگی روزانه‌ی خود اضافه کنید. شما تقریبا درباره‌ی همه چیز می‌توانید اطلاعات وسیعی در اینترنت بیابید. اگرچه پیدا کردن اطلاعات مورد نظر و مرتبط با موضوع از منابع معتبر در دنیایی از اطلاعات، مهارتی است که نیاز به آموزش و تمرین دارد، اما در بسیاری از موارد با یک سرچ ساده می‌بینید که منبع ذکر شده وجود خارجی ندارد و یا مخدوش است.

۵. کلمات قلمبه سلمبه، عبارات مبهم، غلط‌های املایی و آمارهای فریبنده.

باز هم یکی از نشانه‌های عمومی چرندیات استفاده از کلمات قلمبه سلمبه یا مبهم است. استفاده از کلماتی مانند فیزیک کوانتوم، انرژی کیهانی، نسبیت، انرژی افراد، اشعه‌ی مواد و ...الزاما به متن اعتبار نمی‌بخشند. اتفاقا اگر دیدید در استفاده از چنین کلماتی اغراق شده است به اعتبار متن شک کنید. خیلی از کلمات هم در این متون مبهم هستند.

۶. حواستان به مغالطات باشد.

دانش‌تان را درباره‌ی انواع مغالطه افزایش دهید. چرا که آن‌ها یکی از مهم‌ترین ابزار فریب در استدلال، حقه و سوءاستفاده‌هاست. مغالطه حقه‌ای در استدلال است که نویسنده یا گوینده وقتی می‌خواهد نتیجه یا ادعایی را به شما بقبولاند ممکن است از آن استفاده کند. البته در بسیاری از مواقع خودمان هم بدون اینکه آگاه باشیم ممکن است در گفت وگوهای روزمره، ابراز نظرات و یا متن‌هایی که می‌نویسیم از مغالطات استفاده کنیم. آگاهی از انواع مغالطات علاوه بر اینکه باعث می‌شود فریب چرندیات را نخوریم سبب شده خودمان هم آدم‌های معقول‌تری بشویم و عقاید و نظراتمان انسجام منطقی بیشتری داشته‌باشد.

۷. در نقل قول‌ها به حوزه‌ی تخصصی افراد توجه کنیم.

دکتر سمیعی جراح حاذق ایرانی در حوزه‌ی مغز و اعصاب است. این امر مستلزم این نیست که ایشان در فلسفه، تاریخ، عرفان، سیاست، هنر، ادبیات و سایر حوزه‌‌های اندیشه‌ی بشری متخصص باشند و جملاتی به ایشان منتسب شود و این انتساب دلیلی بر درستی گزاره‌ها شود. انتساب متنی به ایشان در حوزه‌های تخصصی بی‌ارتباط، اثری در قدر و ارزش متن نمی‌گذارد.

۸. هشدارهای مهم و حیاتی از طریق خاله اقدس به اطلاع ما نخواهد رسید.

هشدارهای مهم در حوزه‌ی سلامت و ایمنی را معمولا رسانه‌های خبری، تلوزیون و روزنامه‌های کثیرالانتشار اعلام می‌کنند. اگر داعش خرماهای آلوده به اکسالات آمونیوم تولید کرده و به ایران فرستاده باشد این امر در تلگرام از طریق خاله اقدس به گوش ما نمی‌رسد. مواردی مانند پپسی فلج کننده، برنج مسموم، سرطان‌زا بودن پوشش روی کارت شارژ و امواج سرطان‌زای موبایل و مواردی ازین دست اگر هم استثنائا از چرندیات نباشند توسط نهادهای ذی‌صلاح به طور عمومی اعلام می‌شوند.

و در پایان:

پرداختن به دلایل روانشناختی و اجتماعی گسترش چرندیات و میل عمومی برای بازنشر آن‌ها در جامعه امری است که متخصصان علوم اجتماعی و روانشناسی باید بدان بپردازند و از حوزه‌ی تخصصی نگارنده خارج است. اما به نظر می‌رسد سرانه‌ی مطالعه‌ی ناچیز، اطلاعات بسیار اندک از چیستی علم و چگونگی کارکرد آن و فقدان برنامه‌ای برای تقویت مهارت تفکر نقادانه در مدارس و دانشگاه‌ها از دلایل عمده‌ی رشد چرندیات و همه‌گیری آن در جامعه است. در انتشار و بازنشر مطالب وسواس داشته و متوقف‌کننده‌ی چرخه‌ی شایعات و چرندیات باشیم.


#تفکر_نقاد


👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران،
رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
🔴 جعبه ابزار تشخیص چرندیات‌

امیرحسین موسوی

۱. شکاک باشیم.

مقصود آن نوع شکاکیتی که در حوزه‌ی اخلاق مذموم است، نیست. شکاکیت در حوزه‌ی فردی و اخلاقی با شکاکیت در حوزه‌ی اندیشه متفاوت است. شکاکیت در حوزه‌ی اندیشه یعنی با هر گزاره‌ی فکری و یا علمی که مواجه می‌شویم به درستی آن شک کنیم و تنها آن را با دلایل محکم و مستدل بپذیریم.

۲. موارد خیلی عجیب و یا ادعاهای بزرگ مشکوک هستند.

︎دختری ۱۶ ساله در زیر زمین خانه انرژی هسته ای تولید کرده‌است.
︎در پنجم شهریور ماه امسال مریخ را به اندازه‌ی ماه بدر در آسمان می‌بینید.
︎محققان ایرانی به واکسن ایدز دست یافتند.
احتمالا شما هم دست‌کم با یکی از موارد بالا مواجه شده‌اید. ادعاهای بزرگ معمولا قصد فریب شما را دارند.

۳. به منابع توجه کنیم.

اگرچه ذکر منبع و یا نقل قول کردن از شخص موثقی الزاما دلیلی بر درستی ادعا نیست، اما نه آنقدر وقت داریم و نه آنقدر معلومات که درباره‌ی تمام جوانب زندگی بسیار پیچیده‌ در دنیای امروز تخصص پیدا کنیم. پس باید در بسیاری از امور به نظر کارشناسان متخصص و یا منابع معتبر اعتماد کنیم. هر سایت و یا حتی کتابی الزاما منبع معتبر نیست. هر سایتی که به زبان انگلیسی هم هست همینطور. 

۴. گوگل کنیم.

گوگل کردن را به بخشی از زندگی روزانه‌ی خود اضافه کنید. شما تقریبا درباره‌ی همه چیز می‌توانید اطلاعات وسیعی در اینترنت بیابید. اگرچه پیدا کردن اطلاعات مورد نظر و مرتبط با موضوع از منابع معتبر در دنیایی از اطلاعات، مهارتی است که نیاز به آموزش و تمرین دارد، اما در بسیاری از موارد با یک سرچ ساده می‌بینید که منبع ذکر شده وجود خارجی ندارد و یا مخدوش است.

۵. کلمات قلمبه سلمبه، عبارات مبهم، غلط‌های املایی و آمارهای فریبنده.

باز هم یکی از نشانه‌های عمومی چرندیات استفاده از کلمات قلمبه سلمبه یا مبهم است. استفاده از کلماتی مانند فیزیک کوانتوم، انرژی کیهانی، نسبیت، انرژی افراد، اشعه‌ی مواد و ...الزاما به متن اعتبار نمی‌بخشند. اتفاقا اگر دیدید در استفاده از چنین کلماتی اغراق شده است به اعتبار متن شک کنید. خیلی از کلمات هم در این متون مبهم هستند.

۶. حواستان به مغالطات باشد.

دانش‌تان را درباره‌ی انواع مغالطه افزایش دهید. چرا که آن‌ها یکی از مهم‌ترین ابزار فریب در استدلال، حقه و سوءاستفاده‌هاست. مغالطه حقه‌ای در استدلال است که نویسنده یا گوینده وقتی می‌خواهد نتیجه یا ادعایی را به شما بقبولاند ممکن است از آن استفاده کند. البته در بسیاری از مواقع خودمان هم بدون اینکه آگاه باشیم ممکن است در گفت وگوهای روزمره، ابراز نظرات و یا متن‌هایی که می‌نویسیم از مغالطات استفاده کنیم. آگاهی از انواع مغالطات علاوه بر اینکه باعث می‌شود فریب چرندیات را نخوریم سبب شده خودمان هم آدم‌های معقول‌تری بشویم و عقاید و نظراتمان انسجام منطقی بیشتری داشته‌باشد.

۷. در نقل قول‌ها به حوزه‌ی تخصصی افراد توجه کنیم.

دکتر سمیعی جراح حاذق ایرانی در حوزه‌ی مغز و اعصاب است. این امر مستلزم این نیست که ایشان در فلسفه، تاریخ، عرفان، سیاست، هنر، ادبیات و سایر حوزه‌‌های اندیشه‌ی بشری متخصص باشند و جملاتی به ایشان منتسب شود و این انتساب دلیلی بر درستی گزاره‌ها شود. انتساب متنی به ایشان در حوزه‌های تخصصی بی‌ارتباط، اثری در قدر و ارزش متن نمی‌گذارد.

۸. هشدارهای مهم و حیاتی از طریق خاله اقدس به اطلاع ما نخواهد رسید.

هشدارهای مهم در حوزه‌ی سلامت و ایمنی را معمولا رسانه‌های خبری، تلوزیون و روزنامه‌های کثیرالانتشار اعلام می‌کنند. اگر داعش خرماهای آلوده به اکسالات آمونیوم تولید کرده و به ایران فرستاده باشد این امر در تلگرام از طریق خاله اقدس به گوش ما نمی‌رسد. مواردی مانند پپسی فلج کننده، برنج مسموم، سرطان‌زا بودن پوشش روی کارت شارژ و امواج سرطان‌زای موبایل و مواردی ازین دست اگر هم استثنائا از چرندیات نباشند توسط نهادهای ذی‌صلاح به طور عمومی اعلام می‌شوند.

■و در پایان:

پرداختن به دلایل روانشناختی و اجتماعی گسترش چرندیات و میل عمومی برای بازنشر آن‌ها در جامعه امری است که متخصصان علوم اجتماعی و روانشناسی باید بدان بپردازند و از حوزه‌ی تخصصی نگارنده خارج است. اما به نظر می‌رسد سرانه‌ی مطالعه‌ی ناچیز، اطلاعات بسیار اندک از چیستی علم و چگونگی کارکرد آن و فقدان برنامه‌ای برای تقویت مهارت تفکر نقادانه در مدارس و دانشگاه‌ها از دلایل عمده‌ی رشد چرندیات و همه‌گیری آن در جامعه است. در انتشار و بازنشر مطالب وسواس داشته و متوقف‌کننده‌ی چرخه‌ی شایعات و چرندیات باشیم.


فکر_نقاد
/🌐مدرسه علوم انسانی
🔴 زودباش لعنتی! سندروم خشم پیاده رو!( sidewalk rage)

شما در خودرویتان در صف پمپ بنزین هستید، اما یک واکنش درونی مدام به شما نهیب می‌زند که خودروی جلویی شما تعلل می‌کند. این در حالی است که اتفاقا همین واکنش درونی روی سرنشین خودروی پشت سر شما هم صدق می‌کند و او هم احتمالا مدام به این فکر است که شما چقدر کند حرکت می‌کنید!

صف خودپرداز، صف‌های فروشگاه، انتظار برای باجه یک بانک، همه و همه مکان‌هایی‌اند که چنین ذهنیتی غالب بر ذهن ما می‌شود. چیزی که روان‌شناسان از آن با عنوان «سندرم خشم پیاده رو» یاد می‌کنند.

ویتمن می‌گوید: «ما در مغزمان ساعت خاصی که بی‌وقفه کار کند نداریم، بنابراین وقتی می‌ترسیم -همچنین وقتی مضطرب یا غمگینیم- بدن ما تعداد بیشتری از این سیگنال‌ها را به مغزمان می‌فرستد، بنابراین مغز ما ثانیه‌های بیشتری را شمارش می‌کند. ده ثانیه طوری سپری می‌شود که انگار ۱۵ ثانیه گذشته است و یک ساعت مثل سه ساعت می‌گذرد.

این سندرم که به دلیل شتاب تکنولوژی بروز بیشتری در جوامع پیدا کرده است، اتفاقا ارتباط مستقیمی با فناوری دارد. برخی از روان‌شناسان معتقدند کار‌های کند به این دلیل اعصابمان را خرد می‌کنند که سرعت بالای جامعه، حس زمان‌بندی ما را دچار اختلال کرده است. آن‌ها بر این باورند که وقتی کار‌ها کندتر از حد انتظار ما پیش می‌روند، ممکن است ساعت درونی ما، با طولانی‌تر کردن زمان انتظار و برانگیختن خشم که با میزان تأخیر به‌وجودآمده تناسبی ندارد، فریبمان دهد. 

الکساندرا روساتی، عضوهیئت علمی دانشگاه هاروارد می‌گوید: «افراد انتظار دارند نتیجه با سرعت معینی حاصل شود و اگر حاصل نشد، آزردگی پدید می‌آید».

پژوهشگرانی هم در این میان با تحقیقاتشان نشان داده‌اند شتاب رو به افزایش یک جامعه مردمان آن جامعه را بی‌تاب‌تر می‌کند. آن‌ها با یک پرسش معمولی چنین نظامی را استنباط کرده‌اند. سوالی ساده مبنی بر این که آیا حاضرید امروز ۱۰۰ هزار تومان بگیرید یا سال آینده دویست هزارتومان؟ جالب این‌که بسیاری از پاسخ‌دهندگان به این سوال گزینه اولی را انتخاب کرده‌اند. نظام برگرفته از این سوال در نگاه این پژوهشگران یک جمله است و آن این‌که مردمان یک جامعه پاداش‌های کوچک کنونی را بر جوایز بزرگ بعدی ترجیح می‌دهند.


#سوگیری_شناختی
#تفکر_نقاد


👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷
https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
🔴 ده اشتباه ذهن

👈ذهن هرکس تنها به خود وی تعلق دارد و آدمی در واقع مالکی است که کلید دروازه این ملک را تنها خود دارد و بس. طبق نظر روانشناسان اگر هر قطعه از فکر آدمی "یک جمله ای که در ذهن خطور می نماید" یک یا بیشتر از خصوصیات زیر را داشته باشد دیگر تفکر منطقی و مفید محسوب نشده بلکه تفکر غیر منطقی یا منفی است و حتماً مسبب روحیه بد و منفی خواهد شد. این ده اشتباه یا خطا یی که اغلب مانند ویروس همراه فکر ما هستند عبارتند از:


🔆1- تفكر همه يا هيچ :

همه چيز راسفيد و در غير اين صورت سياه مي بينيد هر چیز كمتر از كامل شكست بي چون و چرا است

🔆 2- تعميم مبالغه آميز:

هر حادثه منفي و از آن جمله يك ناكامي شغلي را شكستي تمام عيار وتمام نشدني تلقي مي كنيد وآن را باكلماتي چون «هميشه» و «هرگز» توصيف مي كنيد. فردي افسرده كه در حال رانندگي پرنده اي به شيشه اتومبيلش خورده بود گفت: چقدر بد شانس هستم، "هميشه پرنده ها به شيشه اتومبيل من مي خورند."

🔆 3- فيلتر ذهني:

تحت تاثير يك حادثه منفي همه واقعيت ها را تار مي بينيد. به جزيي از يك حادثه منفي توجه كرده و بقيه را فراموش مي كنيد شبيه چكيدن يك قطره جوهر كه بشكه آبي را كدر مي كند. به خاطر ارايه يك مقاله در كلاس از سوي استاد و اكثر دانشجويان تشويق ميشويد اما به دليل انتقاد يكي دو نفر از دانشجويان روحيه خود را از دست مي دهيد.

🔆 4- بي توجهي من امر مثبت:

با بي ارزش شمردن تجربه هاي مثبت، اصرار بر مهم نبودن آن داريد. كارهاي خوب خود را بي اهميت مي خوانيد، مي گوييد كه هر كسي مي تواند اين كار را انجام دهد. بي توجهي به امر مثبت شادي زندگي را مي گيرد و شما را به احساس ناشايسته بودن سوق مي دهد.

🔆 5- نتيجه گيري شتابزده:

بي آنكه زمينه محكمي وجود داشته باشد نتيجه گيري شتابزده مي كنيد. ذهن خواني: بدون بررسي كافي نتيجه مي گيريد كه كسي در برخورد با شما واكنش منفي نشان مي دهد. پيشگويي: پيش بيني مي كنيد كه اوضاع بر خلاف ميل شما در جريان خواهد بود. بدون هر گونه بررسي مي گوييد: از عهده انجام اين كار برنخواهم آمد وآبرويم خواهد رفت.

🔆 6 -درشت نمايي:

از يك سو در باره اهميت مسايل و شدت اشتباهات خود مبالغه مي كنيد و از سوي ديگر، اهميت جنبه هاي مثبت زندگي را كمتر از آنچه هست بر آورد مي كنيد.

🔆 7- استدلال احساسي:


فرض را بر اين مي گذاريد كه احساسات منفي شما لزوماً منعكس كننده واقعيتها هستند. (احساس گناه مي كنم، بايد آدم بدي باشم) (احساس حقارت مي كنم، معنايش اين است كه در درجه دوم اهميت هستم)

🔆 8- بايدها:

انتظار داريد كه اوضاع آن طور كه شما مي خواهيد وانتظار داريد، باشد. خيلي ها مي خواهند با بايدها و نبايدها به خود انگيزه بدهند(نبايد آن شيريني را بخورم) اغلب بي تاثير است زيرا بايدها توليد تمرد مي كند و اشخاص تشويق مي شوند درست بر عكس آن را انجام دهند.

🔆 9- برچسب زدن:

برچسب زدن شكل حاد تفكر همه يا هيچ است. به جاي اينكه بگوييد: اشتباه كردم، به خود بر چسب منفي مي زنيد. (من بازنده هستم) برچسب زدن عير منطقي است، زيرا شما با كاري كه مي كنيد تفاوت داريد. انسان وجود خارجي دارد اما بازنده و يا احمق وجود خارجي ندارد. اين برچسبها تجربه هايي بي فايده هستند كه منجر به خشم، دلسردي، اضطراب و كمي عزت نفس مي شوند.

🔆 10- شخصي سازي وسرزنش:

خود را بي جهت مسئول حادثه اي قلمداد مي كنيد كه به هيچ وجه امكان كنترل آن را نداشته ايد. وقتي مادري از آموزگار فرزندش مي شنود كه وي در مدرسه خوب درس نمي خواند باخود مي گويد: اين نشان مي دهد كه من مادر بدي هستم. در صورتي كه بهتر است در چنين مواقعي علل درس نخواندن فرزند را جسجو كند. شخصي سازي منجر به احساس گناه، خجالت و ناشايسته بودن مي شود. بعضي ها عكس اين كار را مي كنند و سايرين ويا شرايط راعلت مشكلات خود تلقي مي كنند و توجه ندارند كه ممكن است خود در ايجاد شرايط سهيم باشند.


▪️از حال بد به حال خوب || دیوید برنز



#روانشناسی
#تفکر_نقاد
#سوگیری_شناختی
#سوگیریهای_شناختی
🔴 دو نشانۀ متعصبان

👈 «تعصب» که در ادبیات دینی به آن «جاهلیت» هم می‌گویند، شایع‌ترین بیماری فکری در جوامع عقب‌افتاده است. درمان آن نیز بسیار دشوار است؛ چون هیچ کس خود را متعصب نمی‌داند. تعصب، چیزی است که ما آن را همیشه در دیگری می‌بینیم و دیگری در ما. ما نمی‌توانیم به او ثابت کنیم که متعصب است و او نیز نمی‌تواند تعصب ما را به ما نشان دهد. اما دو ویژگی مهم در انسان‌های متعصب وجود دارد که خوش‌بختانه تا حدی قابل اندازه‌گیری است و از این راه می‌توان میزان و مقدار تعصب را در انسان‌ها حدس زد:


📍یک. غلبۀ کمّی و کیفی باورهای متافیزیکی بر دان
ش‌های زمینی. باورهای متافیزیکی انسان متعصب، بسیار بیش از دانش‌های دنیوی او است. او بیش از آنکه بداند و بشناسد و بخواند، باورمند است و آن اندازه که اقیانوس باورهای او سرشار است، کاسۀ دانشش پر نیست. باورهای متافیزیکی در غیبت دانش‌های زمینی، از سنگ و چوب، بت می‌سازند و از زمین و زمان، مقدسات. اگر نیوتن یا زکریای رازی متعصب نبودند، از آن رو است که دانسته‌های علمی آنان، بسیار بیش از باورهای فراعلمی و فرازمینی ایشان بود. نیز به همین دلیل است که دیو تعصب، معمولا قربانیان خود را از میان جوانان و مردم کم‌سواد می‌گیرد.

📍دو. ناآشنایی
با «دیگر»ها. متعصب، معمولا شناختی ژرف از دیگران و باورهایشان ندارد. بی‌خبری از اندیشه‌ها و باورهای دیگران، او را به آنچه دارد، دلبسته‌تر می‌کند. انسان‌ها هر چه با شهرها و کشورهای بیشتر و بزرگ‌تری آشنا باشند، دلبستگی کمتری به روستای خود دارند.

📌بنابراین، انسان متعصب، بیش از دانش، گرایش دارد و بیش از آنکه عقیده‌شناس باشد، عقیده‌پرست است. حاضر است در راه عقیده‌اش جان بدهد ولی حاضر نیست دربارۀ عقیده‌اش بیندیشد و بخواند و بپرسد. متعصبان را به‌راحتی می‌توان سازمان‌دهی کرد و به کارهای سخت واداشت. آنان، کنش‌گر و سراپا غیرت و اراده‌اند، و هیچ نیرویی در برابرشان تاب مقاومت ندارد، مگر حکومت قانون. برای مهار خشونت و زیاده‌خواهی متعصبان، در کوتاه‌مدت هیچ راهی وجود ندارد، جز تقدیس و تقویت قانون و استوارسازی پایه‌های آن. تعصب، تا آنجا که قانون را نقض نکند، خطری برای جامعه ندارد. گرفتاری از وقتی آغاز می‌شود که قانون در برابر متعصبان و خشونت‌طلبان کوتاه بیاید و دست آنان را باز یا نیمه‌‌باز بگذارد. از همین رو است که زنان و مردان تعصب‌مدار، قانون‌گریزترین مردم روزگارند. آنان خود را تافته‌های جدابافته می‌دانند و عقیدۀ خود را مقدس‌تر از هر قانونی. قانون را تا آنجا گردن می‌گذارند که پشتیبانشان باشد؛ نه بیش از آن. کشوری که در آن، سخن از عقیده، بیش از قانون و حقوق باشد، بهشت متعصبان است.



#تفکر_نقاد
#سوگیری_شناختی

/🌐مدرسه علوم انسانی


👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷
https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷