Audio
🇮🇷: @darvishnameh
🔸️مکتب کنشگری، بهویژه در حوزه محیطزیست از جنس مرثیهسرایی نیست، از جنس مطالبهگری و روشننگری است!🔸️
✍ شامگاه امروز - ۸بهمن ۱۳۹۹ - در حضور #فرهاد_ایزدجو، مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان، گروهی از مدیران صنعت آب و برق، نمایندگان تشکلهای محیطزیستی، میراث، گردشگری، معلمان و رسانههای گروهی کوشیدم از راه تعامل خردمندانه با مردم برای تضمین تابآوری سرزمین سخن گویم. پیش از سخنانم، #محمد_مالی، سردبیر روزنامه خوزیها به نکات تاملبرانگیزی اشاره میکند.
#سخنرانی_محمد_درویش
#اهواز
#سازمان_آب_و_برق_خوزستان
#روزنامه_خوزی_ها
🔸️مکتب کنشگری، بهویژه در حوزه محیطزیست از جنس مرثیهسرایی نیست، از جنس مطالبهگری و روشننگری است!🔸️
✍ شامگاه امروز - ۸بهمن ۱۳۹۹ - در حضور #فرهاد_ایزدجو، مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان، گروهی از مدیران صنعت آب و برق، نمایندگان تشکلهای محیطزیستی، میراث، گردشگری، معلمان و رسانههای گروهی کوشیدم از راه تعامل خردمندانه با مردم برای تضمین تابآوری سرزمین سخن گویم. پیش از سخنانم، #محمد_مالی، سردبیر روزنامه خوزیها به نکات تاملبرانگیزی اشاره میکند.
#سخنرانی_محمد_درویش
#اهواز
#سازمان_آب_و_برق_خوزستان
#روزنامه_خوزی_ها
🔸️درباره دعوت روزنامه خوزیها از کنشگر محیط زیست ایران:🔸️
چرا محمد درویش؟
دغدغههایی برای ایران؛ بخش اول:
محمد مالی/ صاحبامتیاز و مدیرمسئول روزنامه خوزیها
✍ به هر دلیل و با هر رویکردی، ایرانِ سنتی در قرن سیزدهم شمسی وارد عصری مدرن و صنعتی شد. ابزارهای مدرن آمدند اما مدرنیته نیامد و تا امروز مقاومتهای جانانهای از سوی متولیان سنت در میدان ایران در برابر ورود مدرنیته به کالبد فکری جامعه ایرانی صورت گرفته و همچنان در جریان است. این رخداد ناقص، یعنی ورود ابزار مدرن بدون روح آن، ایران قرن 13 شمسی را دچار رنجهای بیشمار و ناتمام کرد. صنعت آمد، بدون پیوستهای فرهنگی و اجتماعی.
هدف، تولید و افزایش تولید بود بدون در نظر گرفتن انسان.
توسعه بدون انسان و صنعت محورِ صرف؛ طبیعت را بیشتر از همه چندصدهزار سال زیست احتمالی بشر بر کره زمین، از بین برد و بهتر است بگوییم به نابودی کشاند. جلگهها: کویر، کویرها به تاراج، جنگلها: بیابان و آبهای شیرین برای تولید برق و کشاورزی و دیگر چیزی نمانده از صورتبندی ایران صدسال پیش. حالا اما در آستانه قرنی تازه، کنشگرانی پدیدار گشتهاند که عاشقانه مسئولیت زبان طبیعت بیزبان بودن را برگزیدهاند. و چه باک از هزینههایی که در راه حفاظت از محیط زیست و پاسداشت طبیعت پرداخته میشود. و مگر مافیای صنعت، نفت، خاک و سد و انتقال آب و مرتع و درخت و جاده؛ دست روی دست میگذارد؟
این نسل پاکباخته که هدفی جز جلوگیری از وارد آمدن صدمات بیشتر به طبیعت و محیط زیست ایران ندارند درطول سالهای گذشته با فرهنگسازی و بهرهمندی از فرصت و ظرفیت بیبدیل فضای مجازی توانستهاند افکار عمومی را برای تحت فشار گذاردن دولتها جهت حفظ و نگهداشت ذخایر طبیعی کشور؛ بسیج کرده و به میدان آورند. جلوگیری از ادامه کار طرحهای متعدد انتقال آب از سرچشمهها، احیای دریاچه ارومیه و اجرای طرحهای بیابانزدایی، کمربند فضای سبز گرداگرد کلانشهر و تعطیلی صنایع آلاینده در حاشیه شهرهای بزرگ و راهاندازی پویشها و زنجیرههای انسانی مدافعان محیط زیست، بخشی از نشانههای پیروزی کنشگران و پویندههای محیط زیست در سالهای اخیرِ ایران امروز است.
محمد درویش یکی از صداهای ماندگار طبیعت در ایران است. او که در هر لباس و ورای هر میز و صندلی، از حقوق طبیعت، حیوانات و میراث این کشور مطالبه داشته است. او به دعوت روزنامه خوزیها به خوزستان میآید.
اما چرا محمد درویش؟
ـ درویش یک از هزاران نیست و کاش بود. از جنس او، با منطق و قدرت استدلال او، از میزان کوشندگی و خستگیناپذیریاش، از سعی و جهدی که کار میبندد. از وقتی که میگذارد و جانی که میفرساید. از عشقی که به مرز و بوم اساطیریاش ارزانی میدارد. این همه، زیباست اما زیاد نیست! جامعه امروز ایرانی، درویش ندارد بسیار و این درد کمی نیست و البته یکی از دلایل پرداخت ویژه ما به اوست.
درویش رویایی دارد. رویایی برای ایران فردا که امروز در سایه اهتمام و رنج و ریاضت و حرکت ما ساخته میشود. رویای تهران بدون دود، ایران زیبا و تمیز، شهرهای طبیعتدوست و روستاهای طبیعتیار. رویای درویش، رویای هزارههاست. رویای رویاها. تصویری که هر ایراندوستی را میتواند مسخ کند. تابلویی که میتوان ساعتها کنارش ایستاد و آرامش گرفت. نقشی ماندگار و مانا از آنچه باید باشد و نیست شوربختانه. درویش رویایی دارد که گمشده اوست. و او همه ما را در پیدایش رویایش به مشارکت میطلبد تا رویایش که رویای هر نسل و تمدنی است تحقق یابد. رویایی بزرگ که بالاخره باید از جایی آغاز میشد. درویش، رویایش را کلید زده و آغازیده. درویش رویایی دارد و این همان رازی است که در گوش همه ما گفته است.
ـ درویش در لباس دولت، خود را نفروخت و زبان نگرفت. مانند دیگر کنشگران مستقل نبود که وقتی دعوت دولتیها را میپذیرند، راه رفته را فراموش کرده و میشوند ماشین توجیهگر سیاستهای اجرایی. خود را میبازند. میفروشند و در این خرید و فروش، آرمانهایشان لگدمال میشود. درویش در عرصه تجربه پُستهای دولتی، چنین نبود. او خود بود. خودش ماند و این هم ویژگی خاص و برتر درویش است که درویش ماند.
درویش در کنشها و گامهایش، در حرکتها و پویشهایش، در هر آن و ثانیهای که تا کنون داشته است. در این سه دهه از پنج دهه گذراندهاش، طرف مردم ایستاده است در هر مجادلهای و فراموش نمیکند البته که سمت مردم بودن با پوپولیست شدن تفاوت دارد. درویش مردمی بوده و مردمی مانده است. قهرمان ما از مردم است و نه ورای آنها و حتی دقت کرده و تلاش نموده است تا این خصیصه و ویژگی او رنگ نبازد. دوریش ما یکی از ماست. و این شاید در عمقبخشی به نفوذ کلام و سخناش، تاثیر داشته است.
ادامه دارد ...
#ویژه_نامه_خوزی_ها_برای_محمددرویش
#سفر_به_خوزستان
#محمد_مالی
https://t.iss.one/darvishnameh
چرا محمد درویش؟
دغدغههایی برای ایران؛ بخش اول:
محمد مالی/ صاحبامتیاز و مدیرمسئول روزنامه خوزیها
✍ به هر دلیل و با هر رویکردی، ایرانِ سنتی در قرن سیزدهم شمسی وارد عصری مدرن و صنعتی شد. ابزارهای مدرن آمدند اما مدرنیته نیامد و تا امروز مقاومتهای جانانهای از سوی متولیان سنت در میدان ایران در برابر ورود مدرنیته به کالبد فکری جامعه ایرانی صورت گرفته و همچنان در جریان است. این رخداد ناقص، یعنی ورود ابزار مدرن بدون روح آن، ایران قرن 13 شمسی را دچار رنجهای بیشمار و ناتمام کرد. صنعت آمد، بدون پیوستهای فرهنگی و اجتماعی.
هدف، تولید و افزایش تولید بود بدون در نظر گرفتن انسان.
توسعه بدون انسان و صنعت محورِ صرف؛ طبیعت را بیشتر از همه چندصدهزار سال زیست احتمالی بشر بر کره زمین، از بین برد و بهتر است بگوییم به نابودی کشاند. جلگهها: کویر، کویرها به تاراج، جنگلها: بیابان و آبهای شیرین برای تولید برق و کشاورزی و دیگر چیزی نمانده از صورتبندی ایران صدسال پیش. حالا اما در آستانه قرنی تازه، کنشگرانی پدیدار گشتهاند که عاشقانه مسئولیت زبان طبیعت بیزبان بودن را برگزیدهاند. و چه باک از هزینههایی که در راه حفاظت از محیط زیست و پاسداشت طبیعت پرداخته میشود. و مگر مافیای صنعت، نفت، خاک و سد و انتقال آب و مرتع و درخت و جاده؛ دست روی دست میگذارد؟
این نسل پاکباخته که هدفی جز جلوگیری از وارد آمدن صدمات بیشتر به طبیعت و محیط زیست ایران ندارند درطول سالهای گذشته با فرهنگسازی و بهرهمندی از فرصت و ظرفیت بیبدیل فضای مجازی توانستهاند افکار عمومی را برای تحت فشار گذاردن دولتها جهت حفظ و نگهداشت ذخایر طبیعی کشور؛ بسیج کرده و به میدان آورند. جلوگیری از ادامه کار طرحهای متعدد انتقال آب از سرچشمهها، احیای دریاچه ارومیه و اجرای طرحهای بیابانزدایی، کمربند فضای سبز گرداگرد کلانشهر و تعطیلی صنایع آلاینده در حاشیه شهرهای بزرگ و راهاندازی پویشها و زنجیرههای انسانی مدافعان محیط زیست، بخشی از نشانههای پیروزی کنشگران و پویندههای محیط زیست در سالهای اخیرِ ایران امروز است.
محمد درویش یکی از صداهای ماندگار طبیعت در ایران است. او که در هر لباس و ورای هر میز و صندلی، از حقوق طبیعت، حیوانات و میراث این کشور مطالبه داشته است. او به دعوت روزنامه خوزیها به خوزستان میآید.
اما چرا محمد درویش؟
ـ درویش یک از هزاران نیست و کاش بود. از جنس او، با منطق و قدرت استدلال او، از میزان کوشندگی و خستگیناپذیریاش، از سعی و جهدی که کار میبندد. از وقتی که میگذارد و جانی که میفرساید. از عشقی که به مرز و بوم اساطیریاش ارزانی میدارد. این همه، زیباست اما زیاد نیست! جامعه امروز ایرانی، درویش ندارد بسیار و این درد کمی نیست و البته یکی از دلایل پرداخت ویژه ما به اوست.
درویش رویایی دارد. رویایی برای ایران فردا که امروز در سایه اهتمام و رنج و ریاضت و حرکت ما ساخته میشود. رویای تهران بدون دود، ایران زیبا و تمیز، شهرهای طبیعتدوست و روستاهای طبیعتیار. رویای درویش، رویای هزارههاست. رویای رویاها. تصویری که هر ایراندوستی را میتواند مسخ کند. تابلویی که میتوان ساعتها کنارش ایستاد و آرامش گرفت. نقشی ماندگار و مانا از آنچه باید باشد و نیست شوربختانه. درویش رویایی دارد که گمشده اوست. و او همه ما را در پیدایش رویایش به مشارکت میطلبد تا رویایش که رویای هر نسل و تمدنی است تحقق یابد. رویایی بزرگ که بالاخره باید از جایی آغاز میشد. درویش، رویایش را کلید زده و آغازیده. درویش رویایی دارد و این همان رازی است که در گوش همه ما گفته است.
ـ درویش در لباس دولت، خود را نفروخت و زبان نگرفت. مانند دیگر کنشگران مستقل نبود که وقتی دعوت دولتیها را میپذیرند، راه رفته را فراموش کرده و میشوند ماشین توجیهگر سیاستهای اجرایی. خود را میبازند. میفروشند و در این خرید و فروش، آرمانهایشان لگدمال میشود. درویش در عرصه تجربه پُستهای دولتی، چنین نبود. او خود بود. خودش ماند و این هم ویژگی خاص و برتر درویش است که درویش ماند.
درویش در کنشها و گامهایش، در حرکتها و پویشهایش، در هر آن و ثانیهای که تا کنون داشته است. در این سه دهه از پنج دهه گذراندهاش، طرف مردم ایستاده است در هر مجادلهای و فراموش نمیکند البته که سمت مردم بودن با پوپولیست شدن تفاوت دارد. درویش مردمی بوده و مردمی مانده است. قهرمان ما از مردم است و نه ورای آنها و حتی دقت کرده و تلاش نموده است تا این خصیصه و ویژگی او رنگ نبازد. دوریش ما یکی از ماست. و این شاید در عمقبخشی به نفوذ کلام و سخناش، تاثیر داشته است.
ادامه دارد ...
#ویژه_نامه_خوزی_ها_برای_محمددرویش
#سفر_به_خوزستان
#محمد_مالی
https://t.iss.one/darvishnameh
Telegram
محمد درویش
برای اعتلای طبیعت وطنی که دوستش داریم.
دیدگاههای رییس کمیته محیطزیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو
نحوه درج پیام یا ارسال عکس در تلگرام:
@mohammaddarvish44
محمّد درویش در ویکیپدیا:
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/محمد_درویش
دیدگاههای رییس کمیته محیطزیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو
نحوه درج پیام یا ارسال عکس در تلگرام:
@mohammaddarvish44
محمّد درویش در ویکیپدیا:
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/محمد_درویش
🔸️درباره دعوت روزنامه خوزیها از کنشگر محیط زیست ایران:🔸️
چرا محمد درویش؟
دغدغههایی برای ایران؛ بخش دوم و پایانی:
محمد مالی/ صاحبامتیاز و مدیرمسئول روزنامه خوزیها
✍ درویش در همه این سالها دلبستگی عجیبی به سرزمین و مردمان خوز داشته است. او به خوز نگاهی جدی و نزدیک دارد. دردهای خوز را، رنجهای خوز را و آلام و آمال خوز را به خوبی میشناسد و هر فرصتی یافته این دردها را با زبان خود، با قلم خود و از تریبون خود در گستره نفوذی که داشته، انعکاس داده است.
ـ درویش نیروی سهمگین جامعه مدنی، تاثیرگذاریش و جریانسازیاش را به خوبی میشناسد. او سازمانهای مردمنهاد را در پیشبرد اهدافش به کمک میگیرد تا قدرت سیاسی به ناچار، پاسخگو باشد و آغوش خود را برای نقد و انتقاد بگشاید.
ـ درویش اهل جنگ نیست. نگاه او سازنده و نقدش از درون است. خصمانه نیست. جنس عملِ درویش، خیرخواهانه و دلسوزانه است. درویش با زیرکی در لابهلای خطوط میراند و بر حفظ چارچوبهای قانونی در عمل و کنش اجتماعی خویش اصرار میورزد.
ـ درویش ایرانبان و ایراندوست است.
درویش اهل معامله و سکوت و دمفروبستن نیست. علاقه و عشق او به ایران شاید اما منشاء کار و سخن و رفتار اوست. سوخت پایانناپذیری که تو گویی هر رنج و تلخی را در این راه و در هر راهی به شیرینی مبدل میسازد.
او ساعت ۹ صبح روز چهارم بهمن ماه ۱۳۴۴ در تهران به دنیا آمد. نخستین فرزند یک خانواده دو فرزندی! خودش میگوید: «به خوبی یادم هست که هنوز مدرسه نمیرفتم، امّا عاشق هفتهنامههای کیهان بچهها و دنیای ورزش بودم و... هرچند اعتراف میکنم اغلب آن رؤیاها هنوز مرا رها نکردهاند و چه خوب»!
محمد درویش بیش از سه دهه است که در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور فعالیت دارد.
او دوران کودکی و نوجوانیاش را (به دلیل شغل پدر که نظامی بودند) در شهرهای گوناگونی چون تهران، بروجرد، سردشت، اصفهان، آبادان، خرمشهر و نجف آباد گذراند و پس از اخذ دیپلم تجربی از مجتمع آموزشی شهید بهشتی اصفهان(صمد بهرنگی سابق)، بین سالهای ۱۳۶۴ الی ۱۳۶۶ خدمت مقدس سربازی را در پشتیبانی منطقه ۳ ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیز گروه ۱۱ توپخانه مراغه سپری کرد. بلافاصله پس از پایان سربازی (۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۶) در کنکور شرکت کرد و در نخستین رشته انتخابیاش (مهندسی مرتع و آبخیزداری دانشگاه تهران) پذیرفته شد. از بهمن ماه سال ۱۳۶۸ نیز به دلیل دانشجوی ممتاز بودن و پذیرفته شدن از مصاحبه ورودی، جذب مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور شد و به عنوان عضو هیأت علمی و مسئول گروه اقتصادی اجتماعی در بخش تحقیقات بیابان مشغول انجام وظیفه شد. مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی مرتع و آبخیزداری از دانشگاه تهران گرفت و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته مدیریت محیط زیست از واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران اخذ کرد. گفتنی آن که موضوع دانشنامه کارشناسی ارشد وی (امکانسنجی مدیریتی در استفاده از روش فائو و یونپ برای تهیه نقشه بیابانزایی ایران)، به عنوان پژوهش برتر سال ۱۳۷۸ وزارت جهاد سازندگی وقت انتخاب شد.
آرمان او از فعالیت در عرصه مجازی؛ دستیابی به نوعی هماندیشی و همافزایی مثبت با هموطنان در حوزهی محیط زیست بود؛ رخدادی که امیدوار بود منجر به پالایش و ویرایش بیشتری در دیدگاههای جامعه ایرانی شود. او سالها در زمینه محیط زیست کشور به تحقیق و پژوهش پرداخته است. محمد درویش دغدغهمند است. دغدغههایی برای ایران.
#ویژه_نامه_خوزی_ها_برای_محمددرویش
#سفر_به_خوزستان
#محمد_مالی
https://t.iss.one/darvishnameh
چرا محمد درویش؟
دغدغههایی برای ایران؛ بخش دوم و پایانی:
محمد مالی/ صاحبامتیاز و مدیرمسئول روزنامه خوزیها
✍ درویش در همه این سالها دلبستگی عجیبی به سرزمین و مردمان خوز داشته است. او به خوز نگاهی جدی و نزدیک دارد. دردهای خوز را، رنجهای خوز را و آلام و آمال خوز را به خوبی میشناسد و هر فرصتی یافته این دردها را با زبان خود، با قلم خود و از تریبون خود در گستره نفوذی که داشته، انعکاس داده است.
ـ درویش نیروی سهمگین جامعه مدنی، تاثیرگذاریش و جریانسازیاش را به خوبی میشناسد. او سازمانهای مردمنهاد را در پیشبرد اهدافش به کمک میگیرد تا قدرت سیاسی به ناچار، پاسخگو باشد و آغوش خود را برای نقد و انتقاد بگشاید.
ـ درویش اهل جنگ نیست. نگاه او سازنده و نقدش از درون است. خصمانه نیست. جنس عملِ درویش، خیرخواهانه و دلسوزانه است. درویش با زیرکی در لابهلای خطوط میراند و بر حفظ چارچوبهای قانونی در عمل و کنش اجتماعی خویش اصرار میورزد.
ـ درویش ایرانبان و ایراندوست است.
درویش اهل معامله و سکوت و دمفروبستن نیست. علاقه و عشق او به ایران شاید اما منشاء کار و سخن و رفتار اوست. سوخت پایانناپذیری که تو گویی هر رنج و تلخی را در این راه و در هر راهی به شیرینی مبدل میسازد.
او ساعت ۹ صبح روز چهارم بهمن ماه ۱۳۴۴ در تهران به دنیا آمد. نخستین فرزند یک خانواده دو فرزندی! خودش میگوید: «به خوبی یادم هست که هنوز مدرسه نمیرفتم، امّا عاشق هفتهنامههای کیهان بچهها و دنیای ورزش بودم و... هرچند اعتراف میکنم اغلب آن رؤیاها هنوز مرا رها نکردهاند و چه خوب»!
محمد درویش بیش از سه دهه است که در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور فعالیت دارد.
او دوران کودکی و نوجوانیاش را (به دلیل شغل پدر که نظامی بودند) در شهرهای گوناگونی چون تهران، بروجرد، سردشت، اصفهان، آبادان، خرمشهر و نجف آباد گذراند و پس از اخذ دیپلم تجربی از مجتمع آموزشی شهید بهشتی اصفهان(صمد بهرنگی سابق)، بین سالهای ۱۳۶۴ الی ۱۳۶۶ خدمت مقدس سربازی را در پشتیبانی منطقه ۳ ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیز گروه ۱۱ توپخانه مراغه سپری کرد. بلافاصله پس از پایان سربازی (۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۶) در کنکور شرکت کرد و در نخستین رشته انتخابیاش (مهندسی مرتع و آبخیزداری دانشگاه تهران) پذیرفته شد. از بهمن ماه سال ۱۳۶۸ نیز به دلیل دانشجوی ممتاز بودن و پذیرفته شدن از مصاحبه ورودی، جذب مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور شد و به عنوان عضو هیأت علمی و مسئول گروه اقتصادی اجتماعی در بخش تحقیقات بیابان مشغول انجام وظیفه شد. مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی مرتع و آبخیزداری از دانشگاه تهران گرفت و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته مدیریت محیط زیست از واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران اخذ کرد. گفتنی آن که موضوع دانشنامه کارشناسی ارشد وی (امکانسنجی مدیریتی در استفاده از روش فائو و یونپ برای تهیه نقشه بیابانزایی ایران)، به عنوان پژوهش برتر سال ۱۳۷۸ وزارت جهاد سازندگی وقت انتخاب شد.
آرمان او از فعالیت در عرصه مجازی؛ دستیابی به نوعی هماندیشی و همافزایی مثبت با هموطنان در حوزهی محیط زیست بود؛ رخدادی که امیدوار بود منجر به پالایش و ویرایش بیشتری در دیدگاههای جامعه ایرانی شود. او سالها در زمینه محیط زیست کشور به تحقیق و پژوهش پرداخته است. محمد درویش دغدغهمند است. دغدغههایی برای ایران.
#ویژه_نامه_خوزی_ها_برای_محمددرویش
#سفر_به_خوزستان
#محمد_مالی
https://t.iss.one/darvishnameh
Telegram
محمد درویش
برای اعتلای طبیعت وطنی که دوستش داریم.
دیدگاههای رییس کمیته محیطزیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو
نحوه درج پیام یا ارسال عکس در تلگرام:
@mohammaddarvish44
محمّد درویش در ویکیپدیا:
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/محمد_درویش
دیدگاههای رییس کمیته محیطزیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو
نحوه درج پیام یا ارسال عکس در تلگرام:
@mohammaddarvish44
محمّد درویش در ویکیپدیا:
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/محمد_درویش