محمد درویش
15.6K subscribers
5.79K photos
1.39K videos
149 files
4.3K links
برای اعتلای طبیعت وطنی که دوستش داریم.
دیدگاه‌های رییس کمیته محیط‌زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو

نحوه درج پیام یا ارسال عکس در تلگرام:
@mohammaddarvish44

محمّد درویش در ویکی‌پدیا:
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/محمد_درویش
Download Telegram
Audio
🇮🇷: @darvishnameh

🔸️مکتب کنشگری، به‌ویژه در حوزه محیط‌زیست از جنس مرثیه‌سرایی نیست، از جنس مطالبه‌گری و روشن‌نگری است!🔸️


شامگاه امروز - ۸بهمن ۱۳۹۹ - در حضور #فرهاد_ایزدجو، مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان، گروهی از مدیران صنعت آب و برق، نمایندگان تشکل‌های محیط‌زیستی، میراث، گردشگری، معلمان و رسانه‌های گروهی کوشیدم از راه تعامل خردمندانه با مردم برای تضمین تاب‌آوری سرزمین سخن گویم. پیش از سخنانم، #محمد_مالی، سردبیر روزنامه‌ خوزی‌ها به نکات تامل‌برانگیزی اشاره می‌کند.

#سخنرانی_محمد_درویش
#اهواز
#سازمان_آب_و_برق_خوزستان
#روزنامه_خوزی_ها
🔸️درباره دعوت روزنامه‌ خوزی‌ها از کنشگر محیط زیست ایران:🔸️
چرا محمد درویش؟

دغدغه‌هایی برای ایران؛ بخش اول:
محمد مالی/ صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول روزنامه خوزی‌ها

به هر دلیل و با هر رویکردی، ایرانِ سنتی در قرن سیزدهم شمسی وارد عصری مدرن و صنعتی شد. ابزارهای مدرن آمدند اما مدرنیته نیامد و تا امروز مقاومت‌های جانانه‌ای از سوی متولیان سنت در میدان ایران در برابر ورود مدرنیته به کالبد فکری جامعه ایرانی صورت گرفته و همچنان در جریان است. این رخداد ناقص، یعنی ورود ابزار مدرن بدون روح آن، ایران قرن 13 شمسی را دچار رنج‌های بی‌شمار و ناتمام کرد. صنعت آمد، بدون پیوست‌های فرهنگی و اجتماعی.
هدف، تولید و افزایش تولید بود بدون در نظر گرفتن انسان.
توسعه بدون انسان و صنعت محورِ صرف؛ طبیعت را بیشتر از همه چندصدهزار سال زیست احتمالی بشر بر کره زمین، از بین برد و بهتر است بگوییم به نابودی کشاند. جلگه‌ها: کویر، کویرها به تاراج، جنگل‌ها: بیابان و آب‌های شیرین برای تولید برق و کشاورزی و دیگر چیزی نمانده از صورت‌بندی ایران صدسال پیش. حالا اما در آستانه قرنی تازه، کنش‌گرانی پدیدار گشته‌اند که عاشقانه مسئولیت زبان طبیعت بی‌زبان بودن را برگزیده‌اند. و چه باک از هزینه‌هایی که در راه حفاظت از محیط زیست و پاسداشت طبیعت پرداخته می‌شود. و مگر مافیای صنعت، نفت، خاک و سد و انتقال آب و مرتع و درخت و جاده؛ دست روی دست می‌گذارد؟
این نسل پاک‌باخته که هدفی جز جلوگیری از وارد آمدن صدمات بیشتر به طبیعت و محیط زیست ایران ندارند درطول سال‌های گذشته با فرهنگ‌سازی و بهره‌مندی از فرصت و ظرفیت بی‌بدیل فضای مجازی توانسته‌اند افکار عمومی را برای تحت فشار گذاردن دولت‌ها جهت حفظ و نگهداشت ذخایر طبیعی کشور؛ بسیج کرده و به میدان آورند. جلوگیری از ادامه کار طرح‌های متعدد انتقال آب از سرچشمه‌ها، احیای دریاچه ارومیه و اجرای طرح‌های بیابان‌زدایی، کمربند فضای سبز گرداگرد کلانشهر و تعطیلی صنایع آلاینده در حاشیه شهرهای بزرگ و راه‌اندازی پویش‌ها و زنجیره‌های انسانی مدافعان محیط زیست، بخشی از نشانه‌های پیروزی کنشگران و پوینده‌های محیط زیست در سال‌های اخیرِ ایران امروز است.
محمد درویش یکی از صداهای ماندگار طبیعت در ایران است. او که در هر لباس و ورای هر میز و صندلی، از حقوق طبیعت، حیوانات و میراث این کشور مطالبه داشته است. او به دعوت روزنامه خوزی‌ها به خوزستان می‌آید.
اما چرا محمد درویش؟
ـ درویش یک از هزاران نیست و کاش بود. از جنس او، با منطق و قدرت استدلال او، از میزان کوشندگی و خستگی‌ناپذیری‌اش، از سعی و جهدی که کار می‌بندد. از وقتی که می‌گذارد و جانی که می‌فرساید. از عشقی که به مرز و بوم اساطیری‌اش ارزانی می‌دارد. این همه، زیباست اما زیاد نیست! جامعه امروز ایرانی، درویش ندارد بسیار و این درد کمی نیست و البته یکی از دلایل پرداخت ویژه ما به اوست.
درویش رویایی دارد. رویایی برای ایران فردا که امروز در سایه اهتمام و رنج و ریاضت و حرکت ما ساخته می‌شود. رویای تهران بدون دود، ایران زیبا و تمیز، شهرهای طبیعت‌دوست و روستاهای طبیعت‌یار. رویای درویش، رویای هزاره‌هاست. رویای رویاها. تصویری که هر ایران‌دوستی را می‌تواند مسخ کند. تابلویی که می‌توان ساعت‌ها کنارش ایستاد و آرامش گرفت. نقشی ماندگار و مانا از آن‌چه باید باشد و نیست شوربختانه. درویش رویایی دارد که گم‌شده اوست. و او همه ما را در پیدایش رویایش به مشارکت می‌طلبد تا رویایش که رویای هر نسل و تمدنی است تحقق یابد. رویایی بزرگ که بالاخره باید از جایی آغاز می‌شد. درویش، رویایش را کلید زده و آغازیده. درویش رویایی دارد و این همان رازی است که در گوش همه ما گفته است.
ـ درویش در لباس دولت، خود را نفروخت و زبان نگرفت. مانند دیگر کنشگران مستقل نبود که وقتی دعوت دولتی‌ها را می‌پذیرند، راه رفته را فراموش کرده و می‌شوند ماشین توجیه‌گر سیاست‌های اجرایی. خود را می‌بازند. می‌فروشند و در این خرید و فروش، آرمان‌هایشان لگدمال می‌شود. درویش در عرصه تجربه پُست‌های دولتی، چنین نبود. او خود بود. خودش ماند و این هم ویژگی خاص و برتر درویش است که درویش ماند.
درویش در کنش‌ها و گام‌هایش، در حرکت‌ها و پویش‌هایش، در هر آن و ثانیه‌ای که تا کنون داشته است. در این سه دهه از پنج دهه‌ گذرانده‌اش، طرف مردم ایستاده است در هر مجادله‌ای و فراموش نمی‌کند البته که سمت مردم بودن با پوپولیست شدن تفاوت دارد. درویش مردمی بوده و مردمی مانده است. قهرمان ما از مردم است و نه ورای آن‌ها و حتی دقت کرده و تلاش نموده است تا این خصیصه و ویژگی او رنگ نبازد. دوریش ما یکی از ماست. و این شاید در عمق‌بخشی به نفوذ کلام و سخن‌اش، تاثیر داشته است.

ادامه دارد ...

#ویژه_نامه_خوزی_ها_برای_محمددرویش
#سفر_به_خوزستان
#محمد_مالی

https://t.iss.one/darvishnameh
🔸️درباره دعوت روزنامه‌ خوزی‌ها از کنشگر محیط زیست ایران:🔸️
چرا
محمد درویش؟

دغدغه‌هایی برای ایران؛ بخش دوم و پایانی:
محمد مالی/ صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول روزنامه خوزی‌ها

درویش در همه این سال‌ها دلبستگی عجیبی به سرزمین و مردمان خوز داشته است. او به خوز نگاهی جدی و نزدیک دارد. دردهای خوز را، رنج‌های خوز را و آلام و آمال خوز را به خوبی می‌شناسد و هر فرصتی یافته این دردها را با زبان خود، با قلم خود و از تریبون خود در گستره نفوذی که داشته، انعکاس داده است.
ـ درویش نیروی سهمگین جامعه مدنی، تاثیرگذاریش و جریان‌سازی‌اش را به خوبی می‌شناسد. او سازمان‌های مردم‌نهاد را در پیشبرد اهدافش به کمک می‌گیرد تا قدرت سیاسی به ناچار، پاسخگو باشد و آغوش خود را برای نقد و انتقاد بگشاید.
ـ درویش اهل جنگ نیست. نگاه او سازنده و نقدش از درون است. خصمانه نیست. جنس عملِ درویش، خیرخواهانه و دلسوزانه است. درویش با زیرکی در لابه‌لای خطوط می‌راند و بر حفظ چارچوب‌های قانونی در عمل و کنش اجتماعی خویش اصرار می‌ورزد.
ـ درویش ایران‌بان و ایران‌دوست است.
درویش اهل معامله و سکوت و دم‌فروبستن نیست. علاقه و عشق او به ایران شاید اما منشاء کار و سخن و رفتار اوست. سوخت پایان‌ناپذیری که تو گویی هر رنج و تلخی را در این راه و در هر راهی به شیرینی مبدل می‌سازد.
او ساعت ۹ صبح روز چهارم بهمن ماه ۱۳۴۴ در تهران به دنیا آمد. نخستین فرزند یک خانواده دو فرزندی! خودش می‌گوید: «به خوبی یادم هست که هنوز مدرسه نمی‌رفتم، امّا عاشق هفته‌نامه‌های کیهان بچه‌ها و دنیای ورزش بودم و... هرچند اعتراف می‌کنم اغلب آن رؤیاها هنوز مرا رها نکرده‌اند و چه خوب»!
محمد درویش بیش از سه دهه است که در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور فعالیت دارد.
او دوران کودکی و نوجوانی‌اش را (به دلیل شغل پدر که نظامی بودند) در شهرهای گوناگونی چون تهران، بروجرد، سردشت، اصفهان، آبادان، خرمشهر و نجف آباد گذراند و پس از اخذ دیپلم تجربی از مجتمع آموزشی شهید بهشتی اصفهان(صمد بهرنگی سابق)، بین سال‌های ۱۳۶۴ الی ۱۳۶۶ خدمت مقدس سربازی را در پشتیبانی منطقه ۳ ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیز گروه ۱۱ توپخانه مراغه سپری کرد. بلافاصله پس از پایان سربازی (۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۶) در کنکور شرکت کرد و در نخستین رشته انتخابی‌اش (مهندسی مرتع و آبخیزداری دانشگاه تهران) پذیرفته شد. از بهمن ماه سال ۱۳۶۸ نیز به دلیل دانشجوی ممتاز بودن و پذیرفته شدن از مصاحبه ورودی، جذب مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور شد و به عنوان عضو هیأت علمی و مسئول گروه اقتصادی اجتماعی در بخش تحقیقات بیابان مشغول انجام وظیفه شد. مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی مرتع و آبخیزداری از دانشگاه تهران گرفت و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته مدیریت محیط زیست از واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران اخذ کرد. گفتنی آن که موضوع دانشنامه کارشناسی ارشد وی (امکانسنجی مدیریتی در استفاده از روش فائو و یونپ برای تهیه نقشه بیابان‌زایی ایران)، به عنوان پژوهش برتر سال ۱۳۷۸ وزارت جهاد سازندگی وقت انتخاب شد.
آرمان او از فعالیت در عرصه مجازی؛ دست‌یابی به نوعی هم‌اندیشی و هم‌افزایی مثبت با هموطنان در حوزه‌ی محیط زیست بود؛ رخدادی که امیدوار بود منجر به پالایش و ویرایش بیشتری در دیدگاه‌های جامعه ایرانی شود. او سال‌ها در زمینه محیط زیست کشور به تحقیق و پژوهش پرداخته است. محمد درویش دغدغه‌مند است. دغدغه‌هایی برای ایران.

#ویژه_نامه_خوزی_ها_برای_محمددرویش
#سفر_به_خوزستان
#محمد_مالی

https://t.iss.one/darvishnameh