🚲آیا می توان روزی را تصور کرد که زنان و مردانِ ایرانی از اینکه گواهینامه رانندگی ندارند، مفتخر باشند؟🚲
🇮🇷: @darvishnameh
🔻دوچرخه؛ چرخ اخلاق بچرخه!🔻
📝 یادداشتی تامل برانگیز و مهم از #محسن_حیدری
فعال حقوق محیط زیست که برای نخستین بار در #درویشنامه منتشر می شود:
🖋۱۳ خرداد (۳ ژوئن) روز جهانی «دوچرخه» است؛ این اختراع ساده، فروتن و غرورآفرین بشر که شاید شباهت قد و اندام نجیبش به آن «حیوان چهارپای کند رو»، ما را از فکر ستایشش شرم آگین و منصرف کرده و می کند.
سادگی دوچرخه اما نباید باعث شود از تحسین این اختراع بزرگ بشر بازبمانیم. بزرگی اختراع آنجا نیست که حتما پول سرشاری به جیب سرمایه داران واریز شود یا قواعد و ابعاد بازارها دگرگون شود. بزرگی اختراع بشر را می توان در سازواری آن با هستی و منافع درازمدت همه جانداران جستجو کرد.
برای اغلب ما که «پروگرس» یا حتمیت پیشرفت خطی ابزارسازی بشر را پنداشته داریم، دوچرخه شاید چیز شگرفی نباشد و حتی شاید رنگ و بوی کهنگی داشته باشد.
«نیل پستمن» بخش عمده عمرش را صرف این کرد که به ما نشان دهد اگر دنبال بخت یاری خود و دیگر موجودات هستیم، لزوما نباید دنبال بهره برداری از جدیدترین تکنولوژیها باشیم، بلکه بهتر است در پی یافتن «نقطه بهینه» باشیم.
کسی که خواستار بیشینه ی رفاه و آسودگی برای بیشینه انسانها و جانوران و گیاهان در بیشینه نسلها است، احتمالا این نقطه بهینه را به خرد و اخلاق (که لزوما سبز است) پیمایش می کند.
#دوچرخه مثل راز هستی، ساده و ژرف است. دوچرخه و سازگاری صمیمانه آن با هستی می تواند سنجه ای برای ارزش گذاری سایر قواعد مثل شهرسازی باشد.
نیاکان ما درخت انار و... را به عنوان یکی از معیارهای شهرسازی در تمدن ایرانی به کار می گرفتند و امروز همان خرد و اخلاق به ما می گوید: دوچرخه می تواند یکی از معیارها باشد؛ معیار اخلاق شهروندی و معیار شهرسازی و طراحی دیگر نظامات جمعی.
الزامات دوچرخه سواری در الگوی شهرسازی را اغلب شنیده ایم. اینکه بافت اسفنجی شهرها را قربانی اتوبان سازی نکنیم؛ اینکه هویت و گردشکار محله ای را حفظ و تقویت کنیم، اینکه از سفرهای بلند درون شهری بکاهیم، اینکه بکوشیم مسکن از حالت سرمایه ای خارج شود تا افراد ترجیح دهند با آسایش خاطر تا پایان عمر مستاجر بمانند و متناسب با محل کار خود مسکن اجاره کنند و...
اما الزامات دوچرخه سواری در حوزه اخلاق فردی چیست؟ صبوری، قناعت، انعطاف پذیری، روحیه تعامل، دوری از روحیه سلطه گری، پرهیز از شتاب نابجا، دوری از خاستگاه و عوامل پرخاشگری، ارتباط مستقیم با آب و خاک و باد و آفتاب، هشیاری و یگانگی روان و تن، اذعان به شکنندگی آنتروپیک وضعیت انسانی، پیوند با محیط، احترام و نظاره گری در پیوند با پدیده های جوی، تاثیرپذیری اراده و برنامه روزانه از پیشامدهای آب و هوایی و غیره.
و اگر چنین باشد؛ شاید روزی برسد که زنان و البته مردان با افتخار بگویند گواهینامه رانندگی اتومبیل ندارم و افتخار می کنم که تمایلی به استفاده از اتومبیل شخصی ندارم. و شاید آن روز مثل گواهی عدم سو پیشینه، گواهی عدم اخذ گواهینامه رانندگی نیز دارای ارزش اجتماعی و اخلاقی به شمار رود.
🇮🇷: @darvishnameh
🇮🇷: @darvishnameh
🔻دوچرخه؛ چرخ اخلاق بچرخه!🔻
📝 یادداشتی تامل برانگیز و مهم از #محسن_حیدری
فعال حقوق محیط زیست که برای نخستین بار در #درویشنامه منتشر می شود:
🖋۱۳ خرداد (۳ ژوئن) روز جهانی «دوچرخه» است؛ این اختراع ساده، فروتن و غرورآفرین بشر که شاید شباهت قد و اندام نجیبش به آن «حیوان چهارپای کند رو»، ما را از فکر ستایشش شرم آگین و منصرف کرده و می کند.
سادگی دوچرخه اما نباید باعث شود از تحسین این اختراع بزرگ بشر بازبمانیم. بزرگی اختراع آنجا نیست که حتما پول سرشاری به جیب سرمایه داران واریز شود یا قواعد و ابعاد بازارها دگرگون شود. بزرگی اختراع بشر را می توان در سازواری آن با هستی و منافع درازمدت همه جانداران جستجو کرد.
برای اغلب ما که «پروگرس» یا حتمیت پیشرفت خطی ابزارسازی بشر را پنداشته داریم، دوچرخه شاید چیز شگرفی نباشد و حتی شاید رنگ و بوی کهنگی داشته باشد.
«نیل پستمن» بخش عمده عمرش را صرف این کرد که به ما نشان دهد اگر دنبال بخت یاری خود و دیگر موجودات هستیم، لزوما نباید دنبال بهره برداری از جدیدترین تکنولوژیها باشیم، بلکه بهتر است در پی یافتن «نقطه بهینه» باشیم.
کسی که خواستار بیشینه ی رفاه و آسودگی برای بیشینه انسانها و جانوران و گیاهان در بیشینه نسلها است، احتمالا این نقطه بهینه را به خرد و اخلاق (که لزوما سبز است) پیمایش می کند.
#دوچرخه مثل راز هستی، ساده و ژرف است. دوچرخه و سازگاری صمیمانه آن با هستی می تواند سنجه ای برای ارزش گذاری سایر قواعد مثل شهرسازی باشد.
نیاکان ما درخت انار و... را به عنوان یکی از معیارهای شهرسازی در تمدن ایرانی به کار می گرفتند و امروز همان خرد و اخلاق به ما می گوید: دوچرخه می تواند یکی از معیارها باشد؛ معیار اخلاق شهروندی و معیار شهرسازی و طراحی دیگر نظامات جمعی.
الزامات دوچرخه سواری در الگوی شهرسازی را اغلب شنیده ایم. اینکه بافت اسفنجی شهرها را قربانی اتوبان سازی نکنیم؛ اینکه هویت و گردشکار محله ای را حفظ و تقویت کنیم، اینکه از سفرهای بلند درون شهری بکاهیم، اینکه بکوشیم مسکن از حالت سرمایه ای خارج شود تا افراد ترجیح دهند با آسایش خاطر تا پایان عمر مستاجر بمانند و متناسب با محل کار خود مسکن اجاره کنند و...
اما الزامات دوچرخه سواری در حوزه اخلاق فردی چیست؟ صبوری، قناعت، انعطاف پذیری، روحیه تعامل، دوری از روحیه سلطه گری، پرهیز از شتاب نابجا، دوری از خاستگاه و عوامل پرخاشگری، ارتباط مستقیم با آب و خاک و باد و آفتاب، هشیاری و یگانگی روان و تن، اذعان به شکنندگی آنتروپیک وضعیت انسانی، پیوند با محیط، احترام و نظاره گری در پیوند با پدیده های جوی، تاثیرپذیری اراده و برنامه روزانه از پیشامدهای آب و هوایی و غیره.
و اگر چنین باشد؛ شاید روزی برسد که زنان و البته مردان با افتخار بگویند گواهینامه رانندگی اتومبیل ندارم و افتخار می کنم که تمایلی به استفاده از اتومبیل شخصی ندارم. و شاید آن روز مثل گواهی عدم سو پیشینه، گواهی عدم اخذ گواهینامه رانندگی نیز دارای ارزش اجتماعی و اخلاقی به شمار رود.
🇮🇷: @darvishnameh