This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟢 از بختیاریهای همسفری با استادی که خود را هنوز شاگرد میداند! 🟢
📚 @darvishnameh
✍️ ۲۳ تا ۲۶ آذر ۱۴۰۳، توفیق همسفری با فیلسوفی را داشتم که هنوز مثل کودکان دنیا را همانگونه که هست میبیند، نه آنگونه که باید باشد! چرا که اهل حیرت است ...
🧿 منتظر باشید ...
#مصطفی_ملکیان
#درس_زندگی
#دلنوشته_های_محمد_درویش
📚 @darvishnameh
✍️ ۲۳ تا ۲۶ آذر ۱۴۰۳، توفیق همسفری با فیلسوفی را داشتم که هنوز مثل کودکان دنیا را همانگونه که هست میبیند، نه آنگونه که باید باشد! چرا که اهل حیرت است ...
🧿 منتظر باشید ...
#مصطفی_ملکیان
#درس_زندگی
#دلنوشته_های_محمد_درویش
🟢 درسی که از مصطفی ملکیان آموختم! 🟢
📚 @darvishnameh
1️⃣ یکی از برکتهای سفر به روستای گزیر در هرمزگان، امکان تجربه ناب همسفری با استاد مصطفی ملکیان بود؛ فیلسوف بزرگ، نامدار، شجاع و فرهیخته ایرانی که به طرز شگفتآور و تحسینبرانگیزی فروتن است و مشتاق یادگیری ...
2️⃣ به عکس نخست و سوم دقت کنید! بعد از ساعتها تاخیر پرواز برگشت بندرعباس به تهران که اغلب مسافران را به تنگ آورده بود، ایشان به مجرد نشستن در صندلی، شروع به مطالعه کردند و تازه با قلم، نکاتی را حاشیهگذاری میکردند! انگار لحظاتی دیگر باید امتحانی مهم را شرکت کرده و دیگر فرصت نیست ...
3️⃣ در طول این سفر، حتی یکبار پیش نیامد که ایشان نفر نخست باشند که وارد یا خارج شوند؛ به شدت با کودکان مهربان و همراه بودند و حتی پیش میآمد که لحظاتی ممتد با آنها مشغول گفتگو و بازی میشدند ...
4️⃣ و به احترام آنها که صندلی ندارند، همواره روی زمین مینشستند و از قبول بالش یا پشتی هم سرباز میزدند ...
5️⃣ انسانی با فراخنای ژرف معرفتی و دانشی بینرشتهای کمتر چون مصطفی ملکیان میتوان یافت. بخت یارم بود که از ۲۳ تا ۲۶ آذر ۱۴۰۳ این مهم را از نزدیک لمس کردم ... یادم نمیرود این شیوه سلوک را، این سرفرازی بیقیمت و بیرقیب را ... میکوشم تا شاگرد بهتری شوم ...
6️⃣ به قول محمدکاظم کاظمی، شاعر عزیز اهل افغانستان: سرفرازی نه متاعی است که ارزان برسد، سحر آن نیست که با بانگ خروسان برسد؛ سحر آن است که بیدار شود اقیانوس، سحر آن است که خورشید بگوید، نه خروس.
https://t.iss.one/darvishnameh/13158
#مصطفی_ملکیان
#درس_زندگی
#دلنوشته_های_محمد_درویش
📚 @darvishnameh
1️⃣ یکی از برکتهای سفر به روستای گزیر در هرمزگان، امکان تجربه ناب همسفری با استاد مصطفی ملکیان بود؛ فیلسوف بزرگ، نامدار، شجاع و فرهیخته ایرانی که به طرز شگفتآور و تحسینبرانگیزی فروتن است و مشتاق یادگیری ...
2️⃣ به عکس نخست و سوم دقت کنید! بعد از ساعتها تاخیر پرواز برگشت بندرعباس به تهران که اغلب مسافران را به تنگ آورده بود، ایشان به مجرد نشستن در صندلی، شروع به مطالعه کردند و تازه با قلم، نکاتی را حاشیهگذاری میکردند! انگار لحظاتی دیگر باید امتحانی مهم را شرکت کرده و دیگر فرصت نیست ...
3️⃣ در طول این سفر، حتی یکبار پیش نیامد که ایشان نفر نخست باشند که وارد یا خارج شوند؛ به شدت با کودکان مهربان و همراه بودند و حتی پیش میآمد که لحظاتی ممتد با آنها مشغول گفتگو و بازی میشدند ...
4️⃣ و به احترام آنها که صندلی ندارند، همواره روی زمین مینشستند و از قبول بالش یا پشتی هم سرباز میزدند ...
5️⃣ انسانی با فراخنای ژرف معرفتی و دانشی بینرشتهای کمتر چون مصطفی ملکیان میتوان یافت. بخت یارم بود که از ۲۳ تا ۲۶ آذر ۱۴۰۳ این مهم را از نزدیک لمس کردم ... یادم نمیرود این شیوه سلوک را، این سرفرازی بیقیمت و بیرقیب را ... میکوشم تا شاگرد بهتری شوم ...
6️⃣ به قول محمدکاظم کاظمی، شاعر عزیز اهل افغانستان: سرفرازی نه متاعی است که ارزان برسد، سحر آن نیست که با بانگ خروسان برسد؛ سحر آن است که بیدار شود اقیانوس، سحر آن است که خورشید بگوید، نه خروس.
https://t.iss.one/darvishnameh/13158
#مصطفی_ملکیان
#درس_زندگی
#دلنوشته_های_محمد_درویش