This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ببینید
شبیه سازی نبرد نزدیک میان میگ 29 و اف 18
میگ 29 یکی از مانورپذیرترین جنگنده های عملیاتی در دنیاست که در جنگ نزدیک میتواند از پس اکثر جنگنده های غربی بر بیاید. البته یک نکته و عامل مهم در نبرد نزدیک داشتن مهارت و تمرینات کافی خلبان است.
#جالب
#داگفایت
#میگ_29
#اف_18
#Mig_29
#F_18
#dogfight
دانشنامه دفاعی
@armyir
شبیه سازی نبرد نزدیک میان میگ 29 و اف 18
میگ 29 یکی از مانورپذیرترین جنگنده های عملیاتی در دنیاست که در جنگ نزدیک میتواند از پس اکثر جنگنده های غربی بر بیاید. البته یک نکته و عامل مهم در نبرد نزدیک داشتن مهارت و تمرینات کافی خلبان است.
#جالب
#داگفایت
#میگ_29
#اف_18
#Mig_29
#F_18
#dogfight
دانشنامه دفاعی
@armyir
دانشنامه دفاعی| جنگ ایران و اسرائیل
▪️وضعیت نبرد های هوایی جنگ جهانی دوم @armyir
قسمت دوم: جبهه شمال آفریقا
جبهه شمال آفریقا نبرد های هوایی بین نیروی هوایی صحرایی متفقین "DAF" و نیروی هوایی "JG-27" آلمان ها را به خود دید. متفقین به طور معمول و عمده از هواپیماهای P40 ،Spitfire و Hurricane استفاده می کردند. در مقابل آلمانی ها از نسخه های اولیه هواپیمای معروف خود، BF-109 و سپس FW-190 استفاده می کردند.
با پیشروی آلمان به سمت شمال آفریقا و تشکیل این دو نیرو، نخستین نبرد های هوایی در آن جا به وقوع پیوست. متفقین در ابتدا از هواپیماهای خود بیشتر برای ایجاد نقش پوشش هوای برای نیرو های زمینی خود استفاده میکردند. اما داگفایت با جنگنده های آلمانی اجتناب ناپذیر بود.
تاکتیک BF-109 های آلمانی در مقابل جنگنده های متفقین بیشتر حفظ برتری ارتفاع و حمله و شیرجه از بالا بود. BF-109 ها به قدرت موتور فوقالعاده خود معروف بودند و به خاطر جثه نه چندان بزرگ و سبک بودنشان به راحتی از پس انجام آن بر می آمدند. با ورود FW-190، آلمانی ها عملا یک جنگنده مناسب برای نبرد های چرخشی در ارتفاع نه چندان بالا هم در اختیار داشتند.
متفقین در مقابل BF-109 و FW-190 ها بیشتر به استفاده از تاکتیک هایی مانند حمله از سمت خورشید، تغییر فورمیشن پروازی به فورمیشن چهار تایی برای پوشش اطراف و عدم قافلگیری و حمله از پشت وابسته بودند. BF-109 به دلیل شکل و طراحی کانوپی خود در قسمت پشت که برای حفاظت از خلبان کاملا صاف ساخته شده بود، دید کمی به پشت داشت و یک نقطه ضعف به حساب می آمد.
با شرایط موجود، خلبانان متفقین برای نابودی هواپیماهای آلمانی بیشتر منتظر وقوع خطا از سمت آنان بودند. کافی بود یک BF-109 برای مدت کوتاهی اشتباها وارد نبرد چرخشی با یک اسپیت فایر شود. اسپیت فایر و P40 جنگنده های خوبی در نبرد های چرخشی بودند و در صورت به وجود آمدن فرصتی به خوبی از آن استفاده می کردند.
با ورود FW-190 کار برای متفقین سخت تر هم شد. FW-190 مشکل کانوپی BF-109 را نداشت و دید خوبی به پشت داشت. از طرفی برای مانور های چرخشی در داگفایت هم مناسب بود. مشکل اصلی آلمانی ها تعداد بالای هواپیماهای متفقین بود. در نهایت با کشیده شدن تمرکز جنگ به اروپا، رویارویی های هوایی در این مناطق پایان یافت.
ادامه دارد...
#WWII #Dogfight
@armyir
جبهه شمال آفریقا نبرد های هوایی بین نیروی هوایی صحرایی متفقین "DAF" و نیروی هوایی "JG-27" آلمان ها را به خود دید. متفقین به طور معمول و عمده از هواپیماهای P40 ،Spitfire و Hurricane استفاده می کردند. در مقابل آلمانی ها از نسخه های اولیه هواپیمای معروف خود، BF-109 و سپس FW-190 استفاده می کردند.
با پیشروی آلمان به سمت شمال آفریقا و تشکیل این دو نیرو، نخستین نبرد های هوایی در آن جا به وقوع پیوست. متفقین در ابتدا از هواپیماهای خود بیشتر برای ایجاد نقش پوشش هوای برای نیرو های زمینی خود استفاده میکردند. اما داگفایت با جنگنده های آلمانی اجتناب ناپذیر بود.
تاکتیک BF-109 های آلمانی در مقابل جنگنده های متفقین بیشتر حفظ برتری ارتفاع و حمله و شیرجه از بالا بود. BF-109 ها به قدرت موتور فوقالعاده خود معروف بودند و به خاطر جثه نه چندان بزرگ و سبک بودنشان به راحتی از پس انجام آن بر می آمدند. با ورود FW-190، آلمانی ها عملا یک جنگنده مناسب برای نبرد های چرخشی در ارتفاع نه چندان بالا هم در اختیار داشتند.
متفقین در مقابل BF-109 و FW-190 ها بیشتر به استفاده از تاکتیک هایی مانند حمله از سمت خورشید، تغییر فورمیشن پروازی به فورمیشن چهار تایی برای پوشش اطراف و عدم قافلگیری و حمله از پشت وابسته بودند. BF-109 به دلیل شکل و طراحی کانوپی خود در قسمت پشت که برای حفاظت از خلبان کاملا صاف ساخته شده بود، دید کمی به پشت داشت و یک نقطه ضعف به حساب می آمد.
با شرایط موجود، خلبانان متفقین برای نابودی هواپیماهای آلمانی بیشتر منتظر وقوع خطا از سمت آنان بودند. کافی بود یک BF-109 برای مدت کوتاهی اشتباها وارد نبرد چرخشی با یک اسپیت فایر شود. اسپیت فایر و P40 جنگنده های خوبی در نبرد های چرخشی بودند و در صورت به وجود آمدن فرصتی به خوبی از آن استفاده می کردند.
با ورود FW-190 کار برای متفقین سخت تر هم شد. FW-190 مشکل کانوپی BF-109 را نداشت و دید خوبی به پشت داشت. از طرفی برای مانور های چرخشی در داگفایت هم مناسب بود. مشکل اصلی آلمانی ها تعداد بالای هواپیماهای متفقین بود. در نهایت با کشیده شدن تمرکز جنگ به اروپا، رویارویی های هوایی در این مناطق پایان یافت.
ادامه دارد...
#WWII #Dogfight
@armyir
دانشنامه دفاعی| جنگ ایران و اسرائیل
پایان قسمت دوم #WWII #Dogfight @armyir
قسمت سوم و پایانی: جبهه اروپا
در طول جنگ، اروپا طیف گسترده ای از نبرد های هوایی را به خود دید. متفقین به طور عمده از جنگنده هایی چون P51 موستانگ، P47 ،p38 ،p34 ،P40 ،Spitfire و Hurricane استفاده میکردند. در مقابل آلمان از BF-109 ،FW-190 و Me-262 و همچنین BF-110 بهره می برد.
رویارویی های مختلفی بین این جنگنده ها در جنگ اتفاق افتاده است. از نظر تاکتیک های داگفایت، جنگنده های اولیه آمریکا همچون P40 و P34 به دلیل قدرت موتور های نه چندان بالای خود در ارتفاع های بالا در مقابل BF-109 ضعف اساسی داشتند. اوضاع برای بریتانیایی ها و نسخه های اولیه Spitfire و Hurricane هم به همین شکل بود.
در ادامه با ورود جنگنده هایی همچون P47 ،P38 و همچنین نسخه های جدید تر Spitfire و Hurricane با موتور هایی قوی تر، تاکتیک شیرجه از بالا به سمت اهداف هم اجرا می شد. در مقابل، آلمانی ها با BF-109 و FW-190 های خود مشکل چندانی در برابر هواپیماهای متفقین نداشتند. قدرت موتور بالای BF-109 و برتری مانور پذیری آن در مقابل تعدادی از جنگنده های متفقین و همچنین مانورپذیری بالای FW-190، نیاز آلمانی هارا بر طرف می کرد.
نیروی هوایی آلمان مدتی از BF-110 هم در نبرد های هوایی استفاده می کرد. BF-110 یک هواپیمای دوموتوره بود که با توان حمل تعداد کمی بمب، برای اهداف کوچک مناسب بود. BF-110 برای مدتی در مقابل بمب افکن های متفقین نقش موثری ایفا کرد اما در نهایت جایگاه خود را به عنوان یک جنگنده دیده بانی شبانه پیدا کرد.
در اواخر جنگ، متفقین با بمب باران پیوسته خاک آلمان مشکل اساسی برای نیروی هوایی آلمان ایجاد کرده بودند. مشکل اصلی آلمانی ها، یعنی تعداد بالای هواپیماهای متفقین، دوباره خودش را نشان می داد. در همین موقع ها بود که آمریکایی ها P51 موستانگ را برای اسکورت بمب افکن های خود به خاک آلمان وارد عرصه کردند. موستانگ ها با بهره گیری از قدرت موتور بالای خود، در مقابل تعداد نه چندان بالای BF-109 ها و FW-190 های آلمانی با خلبانان کم تجربه و جدید، برتری هایی به دست آورده بودند.
در میان بمب باران متفقین، ناگهان آلمان جنگنده Me-262، اولین جنگنده عملیاتی جهان با موتور جت را برای تقابل با موستانگ ها و بمب افکن های آمریکایی ساخت و به کار گرفت. Me-262 برای آمریکایی ها یک غافلگیری بزرگ بود. این هواپیما به لطف موتور های بسیار قدرتمند خود، چهار توپ 30 میلیمتری در دماغه و راکت های هوا به هوا، تبدیل به کابوس بمب افکن های آمریکایی شده بود. سرعت بالای این هواپیما عملا آن را برای موستانگ ها دست نیافتنی کرده بود.
آمریکایی ها به دنبال راهی برای مقابله با این هواپیما بودند. اگر فکری برایش نمی شد آلمان دوباره برتری هوایی را به دست می آورد. در نهایت تصمیم بر این شد که با این هواپیما هنگامی که هنوز روی زمین است و هنگام نشست و برخاست مقابله شود. همچنین با بمب باران کارخانه های آلمان، نیروی هوایی آلمان تعداد زیادی Me-262 داشت که موتور نداشتند. اوضاع به همین شکل ادامه یافت تا اینکه در سپتامبر 1945 رسما جنگ جهانی دوم پایان یافت.
#WWII #Dogfight
@armyir
در طول جنگ، اروپا طیف گسترده ای از نبرد های هوایی را به خود دید. متفقین به طور عمده از جنگنده هایی چون P51 موستانگ، P47 ،p38 ،p34 ،P40 ،Spitfire و Hurricane استفاده میکردند. در مقابل آلمان از BF-109 ،FW-190 و Me-262 و همچنین BF-110 بهره می برد.
رویارویی های مختلفی بین این جنگنده ها در جنگ اتفاق افتاده است. از نظر تاکتیک های داگفایت، جنگنده های اولیه آمریکا همچون P40 و P34 به دلیل قدرت موتور های نه چندان بالای خود در ارتفاع های بالا در مقابل BF-109 ضعف اساسی داشتند. اوضاع برای بریتانیایی ها و نسخه های اولیه Spitfire و Hurricane هم به همین شکل بود.
در ادامه با ورود جنگنده هایی همچون P47 ،P38 و همچنین نسخه های جدید تر Spitfire و Hurricane با موتور هایی قوی تر، تاکتیک شیرجه از بالا به سمت اهداف هم اجرا می شد. در مقابل، آلمانی ها با BF-109 و FW-190 های خود مشکل چندانی در برابر هواپیماهای متفقین نداشتند. قدرت موتور بالای BF-109 و برتری مانور پذیری آن در مقابل تعدادی از جنگنده های متفقین و همچنین مانورپذیری بالای FW-190، نیاز آلمانی هارا بر طرف می کرد.
نیروی هوایی آلمان مدتی از BF-110 هم در نبرد های هوایی استفاده می کرد. BF-110 یک هواپیمای دوموتوره بود که با توان حمل تعداد کمی بمب، برای اهداف کوچک مناسب بود. BF-110 برای مدتی در مقابل بمب افکن های متفقین نقش موثری ایفا کرد اما در نهایت جایگاه خود را به عنوان یک جنگنده دیده بانی شبانه پیدا کرد.
در اواخر جنگ، متفقین با بمب باران پیوسته خاک آلمان مشکل اساسی برای نیروی هوایی آلمان ایجاد کرده بودند. مشکل اصلی آلمانی ها، یعنی تعداد بالای هواپیماهای متفقین، دوباره خودش را نشان می داد. در همین موقع ها بود که آمریکایی ها P51 موستانگ را برای اسکورت بمب افکن های خود به خاک آلمان وارد عرصه کردند. موستانگ ها با بهره گیری از قدرت موتور بالای خود، در مقابل تعداد نه چندان بالای BF-109 ها و FW-190 های آلمانی با خلبانان کم تجربه و جدید، برتری هایی به دست آورده بودند.
در میان بمب باران متفقین، ناگهان آلمان جنگنده Me-262، اولین جنگنده عملیاتی جهان با موتور جت را برای تقابل با موستانگ ها و بمب افکن های آمریکایی ساخت و به کار گرفت. Me-262 برای آمریکایی ها یک غافلگیری بزرگ بود. این هواپیما به لطف موتور های بسیار قدرتمند خود، چهار توپ 30 میلیمتری در دماغه و راکت های هوا به هوا، تبدیل به کابوس بمب افکن های آمریکایی شده بود. سرعت بالای این هواپیما عملا آن را برای موستانگ ها دست نیافتنی کرده بود.
آمریکایی ها به دنبال راهی برای مقابله با این هواپیما بودند. اگر فکری برایش نمی شد آلمان دوباره برتری هوایی را به دست می آورد. در نهایت تصمیم بر این شد که با این هواپیما هنگامی که هنوز روی زمین است و هنگام نشست و برخاست مقابله شود. همچنین با بمب باران کارخانه های آلمان، نیروی هوایی آلمان تعداد زیادی Me-262 داشت که موتور نداشتند. اوضاع به همین شکل ادامه یافت تا اینکه در سپتامبر 1945 رسما جنگ جهانی دوم پایان یافت.
#WWII #Dogfight
@armyir
دانشنامه دفاعی| جنگ ایران و اسرائیل
▪️تراست وکتورینگ و تاثیر آن بر عملکرد جنگنده @armyir
▪️سیستم تراست وکتورینگ و تاثیر آن بر عملکرد هواپیما
یکی از ویژگی های مهم و در عین حال هیجان انگیز یک جنگنده، مانورپذیری بالای آن است. قابلیتی که میتواند تماشاچیان یک نمایش هوایی را به وجد بیاورد یا جان یک خلبان و هواپیمای گران قیمتش را نجات دهد.
به طور خلاصه، "تراست وکتورینگ" سامانهای برای تغییر زاویه خروجی موتورهای جنگنده به شکل دو بعدی (بالا و پایین) یا سه بعدی (به تمامی جهات) است که مستقیما دستورات را از اهرم فرامین هواپیما میگیرد و مانورپذیری هواپیما را به طرز چشم گیری افزایش میدهد.
تراست وکتورینگ مانورپذیری جنگنده را حتی در سرعت های بسیار پایین هم حفظ میدهد. به این ترتیب میتوان دو کاربرد اصلی برای آن در نظر گرفت که یکی خروج ایمن و راحتتر هواپیما از استال و ریکاوری سریعتر و دیگری مانورپذیری بالاتر در داگفایت است.
با تکنولوژی و سلاح های امروزی، پیروز یک داگفایت را میتوان جنگندهای دانست که حتی برای یک ثانیه در موقعیت مناسب قرار بگیرد و بتواند کار هواپیمای دشمن را با توپ یا موشک های کوتاه برد خود یکسره کند. و اینجاست که تراست وکتورینگ با فراهم کردن مانورپذیری بالاتر، میتواند داگفایت را در ثانیههای اول به پایان برساند.
در نگاه اول به نظر میرسد که برتری قطعی، داشتن تراست وکتورینگ است. اما نکتهای وجود دارد و آن این است که این سیستم با اعمال مانورپذیری بیشتر، مقاومت هوا را در بدنه جنگنده افزایش میدهد و این به معنای فدا کردن انرژی و سرعت برای کسب زاویه حمله بالاتر و ایجاد چند ثانیه فرصت مناسب برای شلیک به دشمن است. اما کافی است که خلبان این فرصت را از دست بدهد تا تبدیل به یک هدف آسان و تقریبا ثابت در آسمان شود. به همین علت خلبانان در استفاده از تراست وکتورینگ بسیار محتاطانه عمل میکنند. همچنین در کابین امکان فعال یا غیرفعال این سیستم به صورت دستی وجود دارد.
از جمله جنگندههایی که دارای تراست وکتورینگ هستند در نمونه های شرقی میتوان به سوخو-35، سوخو-57 و جی-20 و در نمونه های غربی به اف-22 رپتور (نوع دو بعدی آن) اشاره کرد. شرکت سازنده علت استفاده از نمونه دو بعدی در رپتور را، کاهش سطح مقطع راداری اعلام کرده است.
#Thrust_vectoring #Dogfight
@armyir
یکی از ویژگی های مهم و در عین حال هیجان انگیز یک جنگنده، مانورپذیری بالای آن است. قابلیتی که میتواند تماشاچیان یک نمایش هوایی را به وجد بیاورد یا جان یک خلبان و هواپیمای گران قیمتش را نجات دهد.
به طور خلاصه، "تراست وکتورینگ" سامانهای برای تغییر زاویه خروجی موتورهای جنگنده به شکل دو بعدی (بالا و پایین) یا سه بعدی (به تمامی جهات) است که مستقیما دستورات را از اهرم فرامین هواپیما میگیرد و مانورپذیری هواپیما را به طرز چشم گیری افزایش میدهد.
تراست وکتورینگ مانورپذیری جنگنده را حتی در سرعت های بسیار پایین هم حفظ میدهد. به این ترتیب میتوان دو کاربرد اصلی برای آن در نظر گرفت که یکی خروج ایمن و راحتتر هواپیما از استال و ریکاوری سریعتر و دیگری مانورپذیری بالاتر در داگفایت است.
با تکنولوژی و سلاح های امروزی، پیروز یک داگفایت را میتوان جنگندهای دانست که حتی برای یک ثانیه در موقعیت مناسب قرار بگیرد و بتواند کار هواپیمای دشمن را با توپ یا موشک های کوتاه برد خود یکسره کند. و اینجاست که تراست وکتورینگ با فراهم کردن مانورپذیری بالاتر، میتواند داگفایت را در ثانیههای اول به پایان برساند.
در نگاه اول به نظر میرسد که برتری قطعی، داشتن تراست وکتورینگ است. اما نکتهای وجود دارد و آن این است که این سیستم با اعمال مانورپذیری بیشتر، مقاومت هوا را در بدنه جنگنده افزایش میدهد و این به معنای فدا کردن انرژی و سرعت برای کسب زاویه حمله بالاتر و ایجاد چند ثانیه فرصت مناسب برای شلیک به دشمن است. اما کافی است که خلبان این فرصت را از دست بدهد تا تبدیل به یک هدف آسان و تقریبا ثابت در آسمان شود. به همین علت خلبانان در استفاده از تراست وکتورینگ بسیار محتاطانه عمل میکنند. همچنین در کابین امکان فعال یا غیرفعال این سیستم به صورت دستی وجود دارد.
از جمله جنگندههایی که دارای تراست وکتورینگ هستند در نمونه های شرقی میتوان به سوخو-35، سوخو-57 و جی-20 و در نمونه های غربی به اف-22 رپتور (نوع دو بعدی آن) اشاره کرد. شرکت سازنده علت استفاده از نمونه دو بعدی در رپتور را، کاهش سطح مقطع راداری اعلام کرده است.
#Thrust_vectoring #Dogfight
@armyir
دانشنامه دفاعی| جنگ ایران و اسرائیل
▪️معرفی مانور های مورد استفاده در نبرد های نزدیک "داگفایت" قسمت اول تک دایره و دو دایره @armyir
▪️مانور های مورد استفاده در نبرد های هوایی نزدیک "داگفایت"
قسمت اول
مانور های تک دایره و دو دایره
▫️نکته قابل توجه: این مانورها صرفا از نظر توانایی هدف گیری روی دشمن و شلیک از فاصله نزدیک با توپ جنگنده، بدون در نظر گرفتن نقش موشک های کوتاه برد مورد بررسی قرار میگیرند.
هنگامی که دو جنگنده از سد موشک یکدیگر عبور کرده، کاملا رو در رو شدند و از کنار یکدیگر عبور کردند، نبردی که طی چند صدم ثانیه بعد آن اتفاق خواهد افتاد به احتمال بالا تک دایره یا دو دایره خواهد بود.
با گذر کردن دو جنگنده از کنار هم اگه هر دو بلافاصله به سمت یکدیگر و از یک جهت یکسان گردش کنند، وارد تک دایره شدهاند. در تک دایره، مانورپذیری حرف اول را میزند. زیرا جنگندهای که چرخش نیم دایره خود را زودتر کامل کند، زودتر هم فرصت آتش بر دشمن پیدا میکند.
اگر گردش دو جنگنده بعد از رویارویی، خلاف جهت، اما همچنان به سوی یکدیگر باشد، دو دایره شکل میگیرد. در دو دایره فاصله دو جنگنده برای چند ثانیه از یکدیگر زیاد میشود که این یک فرصت طلایی برای هواپیمایی با مانورپذیری کمتر است تا دشمن را در HUD خود قرار داده و شلیک کند.
در دو دایره قدرت و انرژی حرف اول را میزنند. زیرا درست زمانی که جنگندهای که مانورپذیری کمتر دارد دشمن را در تیرراس خود قرار داده، جنگنده دیگر با مانورپذیری بیشتر، برای هرچه زودتر نابود کردن هدف یک گردش شدید انجام داده و بخش عمده انرژی خود را از دست داده است و تبدیل به یک هدف آسان و تقریبا ثابت میشود.
سوالی که پیش میآید این است که خلبان چطور میداند که به چه شکل وارد نبرد مطلوب جنگنده خود شود؟ جواب سوال فریب دادن دشمن است! به عنوان مثال در صورت وقوع نبرد رو در رو، اگر خلبان قصد انجام دو دایره داشته باشد، میتواند ابتدا کمی به یک جهت گردش کند و درست بعد از عبور جنگنده دشمن، ناگهان در جهت مخالف گردش کند. این گونه میتوان دشمن را به اشتباه انداخته و او را وارد محدوده تسلط خود کرد.
از دو دایره بازان معروف میتوان به F-14 تامکت، F-16 و همچنین Su-27 و J-11 اشاره کرد. در مقابل، جنگنده هایی چون F-22 رپتور و Su-57 پکفا هم مناسب انجام مانور تک دایره هستند. مخصوصا Su-57 که دارای تراست وکتورینگ سه بعدی است.
در نمونه های کلاسیک، Zero معروف ژاپنیها، Hurricane و Spitfire از جمله جنگنده های مناسب تک دایره بودند. جالب است بدانید که اکثر جنگنده های دوران جنگ جهانی دوم، در دسته دوم قرار میگیرند. اگر هر جنگنده را بخواهیم نسبت به نمونه هایی که در طول جنگ با آن رو به رو شد مقایسه کنیم، تقریبا تمام جنگنده های آمریکایی و BF-109 و FW-190 آلمانیها را میتوان در دسته مناسب دو دایره دانست.
▫️مطلب مفصلی درباره تراست وکتورینگ در کانال وجود دارد که میتوانید مطالعه کنید.
#Dogfight_maneuvers
#One_circle #Two_circle
#WWII
#Thrust_Vectoring
@armyir
قسمت اول
مانور های تک دایره و دو دایره
▫️نکته قابل توجه: این مانورها صرفا از نظر توانایی هدف گیری روی دشمن و شلیک از فاصله نزدیک با توپ جنگنده، بدون در نظر گرفتن نقش موشک های کوتاه برد مورد بررسی قرار میگیرند.
هنگامی که دو جنگنده از سد موشک یکدیگر عبور کرده، کاملا رو در رو شدند و از کنار یکدیگر عبور کردند، نبردی که طی چند صدم ثانیه بعد آن اتفاق خواهد افتاد به احتمال بالا تک دایره یا دو دایره خواهد بود.
با گذر کردن دو جنگنده از کنار هم اگه هر دو بلافاصله به سمت یکدیگر و از یک جهت یکسان گردش کنند، وارد تک دایره شدهاند. در تک دایره، مانورپذیری حرف اول را میزند. زیرا جنگندهای که چرخش نیم دایره خود را زودتر کامل کند، زودتر هم فرصت آتش بر دشمن پیدا میکند.
اگر گردش دو جنگنده بعد از رویارویی، خلاف جهت، اما همچنان به سوی یکدیگر باشد، دو دایره شکل میگیرد. در دو دایره فاصله دو جنگنده برای چند ثانیه از یکدیگر زیاد میشود که این یک فرصت طلایی برای هواپیمایی با مانورپذیری کمتر است تا دشمن را در HUD خود قرار داده و شلیک کند.
در دو دایره قدرت و انرژی حرف اول را میزنند. زیرا درست زمانی که جنگندهای که مانورپذیری کمتر دارد دشمن را در تیرراس خود قرار داده، جنگنده دیگر با مانورپذیری بیشتر، برای هرچه زودتر نابود کردن هدف یک گردش شدید انجام داده و بخش عمده انرژی خود را از دست داده است و تبدیل به یک هدف آسان و تقریبا ثابت میشود.
سوالی که پیش میآید این است که خلبان چطور میداند که به چه شکل وارد نبرد مطلوب جنگنده خود شود؟ جواب سوال فریب دادن دشمن است! به عنوان مثال در صورت وقوع نبرد رو در رو، اگر خلبان قصد انجام دو دایره داشته باشد، میتواند ابتدا کمی به یک جهت گردش کند و درست بعد از عبور جنگنده دشمن، ناگهان در جهت مخالف گردش کند. این گونه میتوان دشمن را به اشتباه انداخته و او را وارد محدوده تسلط خود کرد.
از دو دایره بازان معروف میتوان به F-14 تامکت، F-16 و همچنین Su-27 و J-11 اشاره کرد. در مقابل، جنگنده هایی چون F-22 رپتور و Su-57 پکفا هم مناسب انجام مانور تک دایره هستند. مخصوصا Su-57 که دارای تراست وکتورینگ سه بعدی است.
در نمونه های کلاسیک، Zero معروف ژاپنیها، Hurricane و Spitfire از جمله جنگنده های مناسب تک دایره بودند. جالب است بدانید که اکثر جنگنده های دوران جنگ جهانی دوم، در دسته دوم قرار میگیرند. اگر هر جنگنده را بخواهیم نسبت به نمونه هایی که در طول جنگ با آن رو به رو شد مقایسه کنیم، تقریبا تمام جنگنده های آمریکایی و BF-109 و FW-190 آلمانیها را میتوان در دسته مناسب دو دایره دانست.
▫️مطلب مفصلی درباره تراست وکتورینگ در کانال وجود دارد که میتوانید مطالعه کنید.
#Dogfight_maneuvers
#One_circle #Two_circle
#WWII
#Thrust_Vectoring
@armyir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥ببینید
شبیه سازی و تمرین داگفایت از دید خلبان در یک فروند هواپیمای بیچکرفت T-6 نیروی هوایی آمریکا
معیار تعیین پیروز نبرد در این گونه تمرینها، هدف گیری و قرار دادن جنگنده مقابل در نقطه مناسب شلیک است. در بعضی از تمرینها هم معیار پیروزی قفل راداری روی هواپیمای مقابل خواهد بود.
#جنون_پرواز
#T_6
#Beachcraft
#dogfight
#Training
#POV
@armyir
شبیه سازی و تمرین داگفایت از دید خلبان در یک فروند هواپیمای بیچکرفت T-6 نیروی هوایی آمریکا
معیار تعیین پیروز نبرد در این گونه تمرینها، هدف گیری و قرار دادن جنگنده مقابل در نقطه مناسب شلیک است. در بعضی از تمرینها هم معیار پیروزی قفل راداری روی هواپیمای مقابل خواهد بود.
#جنون_پرواز
#T_6
#Beachcraft
#dogfight
#Training
#POV
@armyir
دانشنامه دفاعی| جنگ ایران و اسرائیل
▪️مانور های مورد استفاده در نبرد های هوایی نزدیک "داگفایت" قسمت اول مانور های تک دایره و دو دایره ▫️نکته قابل توجه: این مانورها صرفا از نظر توانایی هدف گیری روی دشمن و شلیک از فاصله نزدیک با توپ جنگنده، بدون در نظر گرفتن نقش موشک های کوتاه برد مورد بررسی…
▪️معرفی مانور های مورد استفاده در نبرد های نزدیک "داگفایت"
قسمت دوم
قیچی چرخان و تخت
▫️نکته قابل توجه: این مانورها صرفا از نظر توانایی هدف گیری روی دشمن و شلیک از فاصله نزدیک با توپ جنگنده، بدون در نظر گرفتن نقش موشک های کوتاه برد مورد بررسی قرار میگیرند.
در قسمت قبل و مانور های تک دایره و دو دایره، گفتیم که این مانورها بعد از رو در رو شدن کامل دو جنگنده رخ میدهند. اگر دو جنگنده در حالی که یکی از آنها مانورپذیری کمتری دارد وارد یک تک دایره شوند، معمولا امکان دارد برای خروج از خطر ناگهان یکی از آن دو به جهت مخالف گردش کرده و بعد از گذر از کنار هم، باز هم این کار را تکرار کنند. ادامه این روند آنها را وارد مانوری به نام "قیچی چرخان" میکند.
اگر از دور بنگریم، شکل این مانور همچون مارپیچی است که همینطور به دور خود میچرخد و ادامه پیدا میکند. کسی که در قسمت جلویی مارپیچ قرار دارد، مدافع محسوب میشود و معمولا جنگندهای است که مانورپذیری کمتری دارد.
این مانور هرچه ادامه پیدا کند، باریکتر و تنگتر میشود اما معمولا بیشتر از 4 یا 5 پیچ ادامه پیدا نمیکند و مدافع مجبور میشود با گردش مخالف یا شیرجه مستقیم، قبل از هدف قرار گرفتن مانور را به هم بزند. البته خلبان مدافع باید خیلی زودتر متوجه این خطر شود و همراهی کردن جنگنده دشمن به مدت طولانی میتواند انرژی و سرعت او را برای فرار کاهش دهد.
نوعی دیگری از این مانور به نام "قیچی تخت" وجود دارد که در آن دو هواپیما یک مارپیچ صاف و صفحهای و بدون دوران را طی میکنند. برای جنگنده مدافع قیچی تخت بسیار خطرناکتر از حالت چرخان است و در صورت همراهی، زودتر از قیچی چرخان انرژی خود را از دست میدهد.
به طور کلی، چه در جنگ جهانی دوم و چه نبرد های امروزی، معمولا جنگندهای که مانورپذیری کمتر و انرژی بالاتری نسبت به حریف خود دارد، ناخودآگاه در جایگاه مدافع قرار میگیرد. مواردی در طول جنگ بوده که یک خلبان آلمانی برای نجات همرزم خود، با BF-109 خود وارد یک تک دایره یا قیچی تخت شده و نهایتا جنگنده خود را در میان شعله های آتش یافته است.
#Dogfight_maneuvers #Rolling_scissors
#Flat_scissors #WWII
@armyir
قسمت دوم
قیچی چرخان و تخت
▫️نکته قابل توجه: این مانورها صرفا از نظر توانایی هدف گیری روی دشمن و شلیک از فاصله نزدیک با توپ جنگنده، بدون در نظر گرفتن نقش موشک های کوتاه برد مورد بررسی قرار میگیرند.
در قسمت قبل و مانور های تک دایره و دو دایره، گفتیم که این مانورها بعد از رو در رو شدن کامل دو جنگنده رخ میدهند. اگر دو جنگنده در حالی که یکی از آنها مانورپذیری کمتری دارد وارد یک تک دایره شوند، معمولا امکان دارد برای خروج از خطر ناگهان یکی از آن دو به جهت مخالف گردش کرده و بعد از گذر از کنار هم، باز هم این کار را تکرار کنند. ادامه این روند آنها را وارد مانوری به نام "قیچی چرخان" میکند.
اگر از دور بنگریم، شکل این مانور همچون مارپیچی است که همینطور به دور خود میچرخد و ادامه پیدا میکند. کسی که در قسمت جلویی مارپیچ قرار دارد، مدافع محسوب میشود و معمولا جنگندهای است که مانورپذیری کمتری دارد.
این مانور هرچه ادامه پیدا کند، باریکتر و تنگتر میشود اما معمولا بیشتر از 4 یا 5 پیچ ادامه پیدا نمیکند و مدافع مجبور میشود با گردش مخالف یا شیرجه مستقیم، قبل از هدف قرار گرفتن مانور را به هم بزند. البته خلبان مدافع باید خیلی زودتر متوجه این خطر شود و همراهی کردن جنگنده دشمن به مدت طولانی میتواند انرژی و سرعت او را برای فرار کاهش دهد.
نوعی دیگری از این مانور به نام "قیچی تخت" وجود دارد که در آن دو هواپیما یک مارپیچ صاف و صفحهای و بدون دوران را طی میکنند. برای جنگنده مدافع قیچی تخت بسیار خطرناکتر از حالت چرخان است و در صورت همراهی، زودتر از قیچی چرخان انرژی خود را از دست میدهد.
به طور کلی، چه در جنگ جهانی دوم و چه نبرد های امروزی، معمولا جنگندهای که مانورپذیری کمتر و انرژی بالاتری نسبت به حریف خود دارد، ناخودآگاه در جایگاه مدافع قرار میگیرد. مواردی در طول جنگ بوده که یک خلبان آلمانی برای نجات همرزم خود، با BF-109 خود وارد یک تک دایره یا قیچی تخت شده و نهایتا جنگنده خود را در میان شعله های آتش یافته است.
#Dogfight_maneuvers #Rolling_scissors
#Flat_scissors #WWII
@armyir
دانشنامه دفاعی| جنگ ایران و اسرائیل
▪️معرفی مانور های مورد استفاده در نبرد های نزدیک "داگفایت" قسمت دوم قیچی چرخان و تخت ▫️نکته قابل توجه: این مانورها صرفا از نظر توانایی هدف گیری روی دشمن و شلیک از فاصله نزدیک با توپ جنگنده، بدون در نظر گرفتن نقش موشک های کوتاه برد مورد بررسی قرار میگیرند.…
▪️معرفی مانور های مورد استفاده در نبرد های نزدیک "داگفایت"
قسمت سوم
مارپیچ رو به پایین
▫️نکته قابل توجه: این مانورها صرفا از نظر توانایی هدف گیری روی دشمن و شلیک از فاصله نزدیک با توپ جنگنده، بدون در نظر گرفتن نقش موشک های کوتاهبرد مورد بررسی قرار میگیرند.
در قسمت قبل بررسی مانور های داگفایت، راجب قیچی چرخان و تخت صحبت کردیم. برای درک بهتر، از نظر ظاهر، مارپیچ رو به پایین را میتوان یک قیچی چرخان اما به شکل عمودی دانست.
مارپیچ رو به پایین یک مانور تدافعی است. جنگندهای که در داگفایت وضعیت خوبی نداشته و دشمن در حال قرارگیری در پشتش میباشد، یا داشتن شرط اصلی این مانور یعنی ارتفاع کافی، میتواند این مانور را اجرا کند. به این صورت که به سمت زمین شیرجه زده و یک تک دایره (به قسمت اول رجوع شود) به شکل مارپیچ را آغاز میکند. بعد از آغاز این مانور توسط مدافع، سه مسیر اصلی پیش روی او قرار میگیرد.
متداول ترین تاکتیک این است که خلبان مدافع بالافاصله بعد از ورود به مارپیچ رو به پایین، تِراتِل (دسته تنظیم قدرت موتور) را در حالت کاملا صفر قرار دهد و با استفاده از ترمز های هوایی و حتی در صورت نیاز فلپها، سرعت را تا حد امکان کم کند و جنگنده دشمن که پشت سر و بالای او قرار دارد را مجبور به رد شدن از او و قرار گیری در جلوی خود کند. اینگونه با قرار گرفتن دشمن در مقابل و داشتن مزیت جاذبه، یک موقعیت شلیک عالی فراهم میشود.
حالت دوم دقیقا برعکس حالت اول است. مدافع میتواند بعد از ورود به مارپیچ تراتل را در حالت حداکثر قرار داده و بعد از کمی ادامه دادن، در صورت داشتن مانورپذیری بیشتر نسبت به جنگنده دشمن، با سرعت و انرژیای که از شیرجه دریافت کرده ناگهان یک تک دایره را آغاز کند و به راحتی در پشت دشمن قرار بگیرد. در صورت عدم مانورپذیری بیشتر نسبت به دشمن، میتواند کم کم مارپیچ را رو به بالا کند و با مدیریت درست انرژی خود، یک موقعیت شلیک چند لحظهای را فراهم کرده یا حتی در پشت دشمن قرار بگیرد.
حالت سوم چالش برانگیزترین انتخاب یک خلبان در مارپیچ رو به پایین است. مدافع بعد از ورود به مانور، با تمرکز روی سرعت خود و حفظ حداکثر سرعت، مارپیچ را به شکل خطرناکی تا آخرین ارتفاع و نزدیک ترین فاصله ممکن به زمین ادامه میدهد و در آخرین لحظه با حداکثر کردن تراتل و استفاده از فلپها، از شیرجه خارج میشود. اگر مدافع خوششانس و دشمن هم کمی بیدقت باشد، امکان دارد که مهاجم دیر متوجه ارتفاع خود شده و موفق به خروج به موقع از شیرجه نشود و به زمین برخورد کند.
در مارپیچ رو به پایین، مزیت اصلی را تقریبا همیشه جنگندهای دارد که مانورپذیری آن نسبت به حریف بیشتر است. مخصوصا در حالت دوم و سوم که ذکر شد، مانورپذیری بالا به بهترین شکل به خلبان کمک خواهد کرد.
#Dogfight_maneuvers #Downward_Spiral #Spiral
@armyir
قسمت سوم
مارپیچ رو به پایین
▫️نکته قابل توجه: این مانورها صرفا از نظر توانایی هدف گیری روی دشمن و شلیک از فاصله نزدیک با توپ جنگنده، بدون در نظر گرفتن نقش موشک های کوتاهبرد مورد بررسی قرار میگیرند.
در قسمت قبل بررسی مانور های داگفایت، راجب قیچی چرخان و تخت صحبت کردیم. برای درک بهتر، از نظر ظاهر، مارپیچ رو به پایین را میتوان یک قیچی چرخان اما به شکل عمودی دانست.
مارپیچ رو به پایین یک مانور تدافعی است. جنگندهای که در داگفایت وضعیت خوبی نداشته و دشمن در حال قرارگیری در پشتش میباشد، یا داشتن شرط اصلی این مانور یعنی ارتفاع کافی، میتواند این مانور را اجرا کند. به این صورت که به سمت زمین شیرجه زده و یک تک دایره (به قسمت اول رجوع شود) به شکل مارپیچ را آغاز میکند. بعد از آغاز این مانور توسط مدافع، سه مسیر اصلی پیش روی او قرار میگیرد.
متداول ترین تاکتیک این است که خلبان مدافع بالافاصله بعد از ورود به مارپیچ رو به پایین، تِراتِل (دسته تنظیم قدرت موتور) را در حالت کاملا صفر قرار دهد و با استفاده از ترمز های هوایی و حتی در صورت نیاز فلپها، سرعت را تا حد امکان کم کند و جنگنده دشمن که پشت سر و بالای او قرار دارد را مجبور به رد شدن از او و قرار گیری در جلوی خود کند. اینگونه با قرار گرفتن دشمن در مقابل و داشتن مزیت جاذبه، یک موقعیت شلیک عالی فراهم میشود.
حالت دوم دقیقا برعکس حالت اول است. مدافع میتواند بعد از ورود به مارپیچ تراتل را در حالت حداکثر قرار داده و بعد از کمی ادامه دادن، در صورت داشتن مانورپذیری بیشتر نسبت به جنگنده دشمن، با سرعت و انرژیای که از شیرجه دریافت کرده ناگهان یک تک دایره را آغاز کند و به راحتی در پشت دشمن قرار بگیرد. در صورت عدم مانورپذیری بیشتر نسبت به دشمن، میتواند کم کم مارپیچ را رو به بالا کند و با مدیریت درست انرژی خود، یک موقعیت شلیک چند لحظهای را فراهم کرده یا حتی در پشت دشمن قرار بگیرد.
حالت سوم چالش برانگیزترین انتخاب یک خلبان در مارپیچ رو به پایین است. مدافع بعد از ورود به مانور، با تمرکز روی سرعت خود و حفظ حداکثر سرعت، مارپیچ را به شکل خطرناکی تا آخرین ارتفاع و نزدیک ترین فاصله ممکن به زمین ادامه میدهد و در آخرین لحظه با حداکثر کردن تراتل و استفاده از فلپها، از شیرجه خارج میشود. اگر مدافع خوششانس و دشمن هم کمی بیدقت باشد، امکان دارد که مهاجم دیر متوجه ارتفاع خود شده و موفق به خروج به موقع از شیرجه نشود و به زمین برخورد کند.
در مارپیچ رو به پایین، مزیت اصلی را تقریبا همیشه جنگندهای دارد که مانورپذیری آن نسبت به حریف بیشتر است. مخصوصا در حالت دوم و سوم که ذکر شد، مانورپذیری بالا به بهترین شکل به خلبان کمک خواهد کرد.
#Dogfight_maneuvers #Downward_Spiral #Spiral
@armyir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ببینید
نمایش توانایی زاویه حمله بالا angle of attack در جنگنده رهگیر سوخو 35؛ این جنگنده با توجه نازلهای متغیر بردار رانش TVC توانایی منحصر به فردی در مانور پذیری دارد.
از این رو بسیاری از کارشناسان نظامی مطرح جهان سوخو 35 را برنده بی چون و چرای نبردهای نزدیک هوایی dogfight میدانند.
#اعجوبه_ای_به_نام_فلانکر #سوخو_35 #هنر_پرواز
#amazing #Su_35 #dogfight #angle_of_attack
@armyir
نمایش توانایی زاویه حمله بالا angle of attack در جنگنده رهگیر سوخو 35؛ این جنگنده با توجه نازلهای متغیر بردار رانش TVC توانایی منحصر به فردی در مانور پذیری دارد.
از این رو بسیاری از کارشناسان نظامی مطرح جهان سوخو 35 را برنده بی چون و چرای نبردهای نزدیک هوایی dogfight میدانند.
#اعجوبه_ای_به_نام_فلانکر #سوخو_35 #هنر_پرواز
#amazing #Su_35 #dogfight #angle_of_attack
@armyir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM