گردهماییِ مردمی تاریخی برای صلح در سردشت
✍رئوف آذری
https://t.iss.one/Sopskf/6045
هفتم تیرماه، مصادف بود با سالگشت بمباران شیمیایی سردشت که ماحصل آن فاجعه، شهید و مصدوم شدن بیش از نیمی از جمعیت وقت شهر[هشت هزار وبیست و چهارنفر]شد!
به این آمار، اگر تعداد شهدا و جانبازان جنگ تحمیلی و نیز تاریخ نزاع و جنگ های محلی، منطقه ای و بین دولی و جهانی را اضافه کنیم، به رقم چندده صد میلیونی می رسیم که همه این هزینه های جانی، سوای هزینه های مالی، روحی و روانی و... با سرمنشٲ یک بدفهمی، ظلمی ناروا، حق کشی ای نابجا، ندیدنی نابەگاه، خشمی ناگهانی، تصمیمی نابخردانه و... شروع شده اند که متٲسفانه، گاه و بسیار بیشتر از مسببان و عاملان اولیه، وابسته ها را دربرگرفته اند
آنچه، از واقع زندگی و تاریخ همزیستی بشر، قابل استنباط است اینست که بشر را مفری از جنگ، نزاع و برخورد و خشم دگر تحمیل نیست اما نوع مواجهه با آن، تعیین کننده میزان هزینه ای است که هریک از ما باید تقبل کنیم!
هیروشیما و ناکازاکی که اتفاق افتاد، اگر به وقت خود و همسنگ خود، موردتقبیح و اهتمام قرار می گرفت، ایپر و سردشت، قربانی نمی شدند و چنانچه، دولت ها، کنشگران اجتماعی و مدنی، رسانه ها و سازمان های بین المللی، در همرسانی عمق فاجعه، شناسایی و تنبیه مسببان، همت می کردند، حلبچه و انفالی، خلق نمی شد و قس علیهذا..
در بُعد نزاع های کوچک و محلی و موردی نیز، بُعد زمانی بعد از مهارت های کنترل خشم، اهمیت ویژه ای دارد.
در کُل، زمان، نقشی بی بدیل در شکل گیری و سپس کنترل و مدیریت برخوردهای با سرمنشٲ بدفهمی و دُگم اندیشی و تعصب گرایی دارد!
داستانِ پتروس و انگشت کوچک نجات، شاید بهترین مصداق و مطلوب ترین راهکار پسانزاع باشد که البته پیشا آن نیز، درنگ، صبر و طمٲنینه و کاربست مهارت کنترل خشم، راهبردی کارساز است.
بی شک، درنگی در ابراز خشونت کلامی، بدنی[زبان بدن]و فیزیکی[زد و خورد]، و در کل کنترل خشم، نقشی بی بدیل در کاهش نزاع دارد و پس از هر نزاعی هم، ورود به موقع اهل صلح و مدارا، برای پیشگیری از ورود جریان غالب و دامنه دارکردن اختلافات، ضروری است.
در واقع به وقت دیدن دریچه های نفوذ و به هنگام مهار کردن سوراخ های گَزِش[آنچه پتروس در جریان جلوگیری از فرو ریختن دیواره سد، انجام داد]، نقشی تعیین کننده در مهار نزاع و کاهش هزینه های مالی، جانی و.. عشایر دارد که صدالبته، گاه و بسیار، در این مرحله، مورد غفلت قرارمی گیرد یا به جهت تعصب خانوادگی و کامل نشدن پروژه رسیدن به فهم اشتراکی، پذیرفته نمی شود و گوش شنوایی یافت نمی گردد و چه بسا، همین درنگ نکردن اولیه و عدم مهار خشم آغازین، و متعاقب آن تٲخیر در ورود به موضوع، موجد شعله ورشدن، آتشی شود که مهارش، دشوار گردد!
چهل و اندی سال قبل، بین دو کشور ایران و عراق جنگی در گرفت و صدها هزارنفر فقط انسان، قربانی شدند و نهایت گرچه به سرکشیدن جام زهر تعبیر شد ولی توافق در آتش بس و صلح، حاصل گردید و آنچه باقی بود، هزینه های بسیار بر دست دولت و ملت و جغرافیا!
سی و دو سال قبل نیز، در شهر سردشت، نزاعی محلی در گرفت که محصول بدفهمی اولیه و عدم کنترل خشم به موقع طرفین بود!
این درگیری دو نفره هم، چون به وقت دیده نشد یا مورد اهتمام زودهنگام قرار نگرفت، از چهاردیواری اختیار طرفین نزاع خارج و دامنه آن تا کف خیابان شهر، نفوذ کرد!
خیابان و نگارنده و چندی دیگر، شاهد بر نزاعی بودیم که طرفینش، از دو خارج شده بودند و چندی حول شان، در تنور برخورد می دمیدند که به ناگاه، دعوای با ابزار جنگ سرد، به کاربست سلاح جنگ گرم، تبدیل شد و ابتدا، از این و چند ساعت از آن طایفه، جانی ستانده شد!
شاید "عەوڵای مام شەریفی" و "سمایل جاف"، رنگین خون هایی بودند که آتش خشم و کین عشیره ای و دویی[سمایله کویری و جاف] را شعلەور ساختند و بعدها چهاردیگر از این و دوی دیگر از آن ها، قربانی شدند و سه دهه زمان برد تا امنیتی نسبی بر خانواده های دو طرف و حتی جغرافیای سکونت دوطایفه، به لطف گردهمایی صلح سردشت، برقرار گردد.
در این اثنا، گرچه خانواده هایی عزادار و مال هایی هدر رفت و نهایت به صلح رسیدند اما حقیقت امر اینست که چنانچه درنگی و کنترل خشونتی و هم فهمی ای پیشانزاع اتفاق می افتاد یا انگشت پتروسی نوعی، نقش آفرینی به موقعی می داشتند، هیچ هزینه ای بر خانواده ها، تحمیل نمی شد و اگر هم می شد، درنطفه خفه می شد!
باری به هرجهت، باز دستان مسیحایی و قلب هایی محمدی، هنرنمایی آهنگ وزین صلح را آغازیدند و به زعم طرفین، کاک #کریم_فقه_حاجی، پس از سال ها، پتروسی شد که نه در روزنه دیواره سد، بلکه در شکاف بین قلب ها، دست فرو بُرد و سفیر صلحی شد که بیش از سه سال پی درپی، بین جغرافیای سردشت و سلیمانیه، رفت و آمد کرد تا گرایش و رضایت طرفین را به نشست رودرو و هم فهمی روندها ورویه های منتهی به صلح، جلب کند.
[ادامه دارد👇]
✍رئوف آذری
https://t.iss.one/Sopskf/6045
هفتم تیرماه، مصادف بود با سالگشت بمباران شیمیایی سردشت که ماحصل آن فاجعه، شهید و مصدوم شدن بیش از نیمی از جمعیت وقت شهر[هشت هزار وبیست و چهارنفر]شد!
به این آمار، اگر تعداد شهدا و جانبازان جنگ تحمیلی و نیز تاریخ نزاع و جنگ های محلی، منطقه ای و بین دولی و جهانی را اضافه کنیم، به رقم چندده صد میلیونی می رسیم که همه این هزینه های جانی، سوای هزینه های مالی، روحی و روانی و... با سرمنشٲ یک بدفهمی، ظلمی ناروا، حق کشی ای نابجا، ندیدنی نابەگاه، خشمی ناگهانی، تصمیمی نابخردانه و... شروع شده اند که متٲسفانه، گاه و بسیار بیشتر از مسببان و عاملان اولیه، وابسته ها را دربرگرفته اند
آنچه، از واقع زندگی و تاریخ همزیستی بشر، قابل استنباط است اینست که بشر را مفری از جنگ، نزاع و برخورد و خشم دگر تحمیل نیست اما نوع مواجهه با آن، تعیین کننده میزان هزینه ای است که هریک از ما باید تقبل کنیم!
هیروشیما و ناکازاکی که اتفاق افتاد، اگر به وقت خود و همسنگ خود، موردتقبیح و اهتمام قرار می گرفت، ایپر و سردشت، قربانی نمی شدند و چنانچه، دولت ها، کنشگران اجتماعی و مدنی، رسانه ها و سازمان های بین المللی، در همرسانی عمق فاجعه، شناسایی و تنبیه مسببان، همت می کردند، حلبچه و انفالی، خلق نمی شد و قس علیهذا..
در بُعد نزاع های کوچک و محلی و موردی نیز، بُعد زمانی بعد از مهارت های کنترل خشم، اهمیت ویژه ای دارد.
در کُل، زمان، نقشی بی بدیل در شکل گیری و سپس کنترل و مدیریت برخوردهای با سرمنشٲ بدفهمی و دُگم اندیشی و تعصب گرایی دارد!
داستانِ پتروس و انگشت کوچک نجات، شاید بهترین مصداق و مطلوب ترین راهکار پسانزاع باشد که البته پیشا آن نیز، درنگ، صبر و طمٲنینه و کاربست مهارت کنترل خشم، راهبردی کارساز است.
بی شک، درنگی در ابراز خشونت کلامی، بدنی[زبان بدن]و فیزیکی[زد و خورد]، و در کل کنترل خشم، نقشی بی بدیل در کاهش نزاع دارد و پس از هر نزاعی هم، ورود به موقع اهل صلح و مدارا، برای پیشگیری از ورود جریان غالب و دامنه دارکردن اختلافات، ضروری است.
در واقع به وقت دیدن دریچه های نفوذ و به هنگام مهار کردن سوراخ های گَزِش[آنچه پتروس در جریان جلوگیری از فرو ریختن دیواره سد، انجام داد]، نقشی تعیین کننده در مهار نزاع و کاهش هزینه های مالی، جانی و.. عشایر دارد که صدالبته، گاه و بسیار، در این مرحله، مورد غفلت قرارمی گیرد یا به جهت تعصب خانوادگی و کامل نشدن پروژه رسیدن به فهم اشتراکی، پذیرفته نمی شود و گوش شنوایی یافت نمی گردد و چه بسا، همین درنگ نکردن اولیه و عدم مهار خشم آغازین، و متعاقب آن تٲخیر در ورود به موضوع، موجد شعله ورشدن، آتشی شود که مهارش، دشوار گردد!
چهل و اندی سال قبل، بین دو کشور ایران و عراق جنگی در گرفت و صدها هزارنفر فقط انسان، قربانی شدند و نهایت گرچه به سرکشیدن جام زهر تعبیر شد ولی توافق در آتش بس و صلح، حاصل گردید و آنچه باقی بود، هزینه های بسیار بر دست دولت و ملت و جغرافیا!
سی و دو سال قبل نیز، در شهر سردشت، نزاعی محلی در گرفت که محصول بدفهمی اولیه و عدم کنترل خشم به موقع طرفین بود!
این درگیری دو نفره هم، چون به وقت دیده نشد یا مورد اهتمام زودهنگام قرار نگرفت، از چهاردیواری اختیار طرفین نزاع خارج و دامنه آن تا کف خیابان شهر، نفوذ کرد!
خیابان و نگارنده و چندی دیگر، شاهد بر نزاعی بودیم که طرفینش، از دو خارج شده بودند و چندی حول شان، در تنور برخورد می دمیدند که به ناگاه، دعوای با ابزار جنگ سرد، به کاربست سلاح جنگ گرم، تبدیل شد و ابتدا، از این و چند ساعت از آن طایفه، جانی ستانده شد!
شاید "عەوڵای مام شەریفی" و "سمایل جاف"، رنگین خون هایی بودند که آتش خشم و کین عشیره ای و دویی[سمایله کویری و جاف] را شعلەور ساختند و بعدها چهاردیگر از این و دوی دیگر از آن ها، قربانی شدند و سه دهه زمان برد تا امنیتی نسبی بر خانواده های دو طرف و حتی جغرافیای سکونت دوطایفه، به لطف گردهمایی صلح سردشت، برقرار گردد.
در این اثنا، گرچه خانواده هایی عزادار و مال هایی هدر رفت و نهایت به صلح رسیدند اما حقیقت امر اینست که چنانچه درنگی و کنترل خشونتی و هم فهمی ای پیشانزاع اتفاق می افتاد یا انگشت پتروسی نوعی، نقش آفرینی به موقعی می داشتند، هیچ هزینه ای بر خانواده ها، تحمیل نمی شد و اگر هم می شد، درنطفه خفه می شد!
باری به هرجهت، باز دستان مسیحایی و قلب هایی محمدی، هنرنمایی آهنگ وزین صلح را آغازیدند و به زعم طرفین، کاک #کریم_فقه_حاجی، پس از سال ها، پتروسی شد که نه در روزنه دیواره سد، بلکه در شکاف بین قلب ها، دست فرو بُرد و سفیر صلحی شد که بیش از سه سال پی درپی، بین جغرافیای سردشت و سلیمانیه، رفت و آمد کرد تا گرایش و رضایت طرفین را به نشست رودرو و هم فهمی روندها ورویه های منتهی به صلح، جلب کند.
[ادامه دارد👇]
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک