کتابِ صلح و سهم کنشگریِ ما
https://t.iss.one/Sopskf/5932
اغراق نیست اگر تاریخ فعالیت چندهم بنیانگذار بنیاد توسعه صلح و مهربانی را با همان سال های اولیه و آموزش در مکتب پرمهرِ وارسته مادری صلح منش مرتبط بدانیم، آن موقع که مادرِ صلحِ ما، سبدهای چندگانه، دست مان می داد و می گفت، اگر گلابی چیدید، این سبد سهم آنها و این یکی اینها و آن دگری آن دورترها و آخری نیز سهم خودمان!
یا آن وقت ها که ابوی و عمو، سر ملک در تملک پدری، دعوای شان شد و کار به دادگاه و سیستم قضا کشید اما مادر قبل از همه، حکم داد که این دعوا، به ما و شما و عموزاده های تان مرتبط نیست و این یک دعوای برادری است ونشاید که شما ورود کنید و الحق هم در طول همه سال های اختلاف نیز که ذیحق بودن پدر، اثبات شد، هیچگاه و هیچ زمانی، مجالی نداد ما تندی در مقابل عمو ابراز داریم یا در مراوده با فرزندانش، تبعیضی با دیگر عموزاده ها، اعمال نماییم!
هر عید هم لاجرم اول منزل هدف تبریک مان در روستا باید همان "عموی پا در لنگه کفشِ حق با من" بود!
بعدها نیز، جنگ تحمیلی و جغرافیای مرزی شهر و بمبارانهای توپخانه ای، کاتیوشایی و شیمیایی سردشت، فرصتی شد برای خدمت بیشتر به دیگری و نقل و انتقال مصدومان و خانواده هاشان به خارج شهر در رکاب دایی جان که صاحب مینی بوسی در مسیر بود!
ایامی بگذشت و سیل آوارگان کورد عراقی در دهه نودمیلادی(هفتاد شمسی) نیز مجالی دگر خلق کرد تا فرشته مادرمان، اینبار تکلیف پذیرایی بیشتر از پنجاه نفر در خانه شخصی و نیز سرکشی به کمپ ها و ارایه خدمات امدادی را بطلبد که شکر یزدان واجب که در آن مٲموریت هم کم نیاوردیم.
و داستان صلح سازی مان چنین جان گرفت و به امروز رسیدیم که هر عنوان صلحی، برای مان جذاب است و خود نیز هر المان، پُل، مسجد و محله و حتی تابلوی ورودی شهر را با هزار توی بروکراسی زنگ زده اش نیز سعی داریم، رنگ صلح و نام صلح و آشتی بپاشیم..
نمایشگاه کتاب امسال نیز، فرصتی شد تا در لابه لای عناوین کتاب ها، مجدد در پی صلح باشیم و باردگر، انتشارات منشور فرهنگ صلح را نشانه گیریم.
ماحصل هفت عنوان واصله از ده عنوان انتخاب شده است که یک ازچندش؛
کتاب
"فرهنگ سازان صلح در ایران و جهان"
با ویراست جدید است که شکر یزدان، صفحات یکصد و پنجاه و چهار تا پنجاه و نه آن، شرح داستانِ کوتاه کنشگری صلح سازی بچه های بنیاد را همرسانی کرده است تا بلکه، تاریخی نگاشته باشد از آنچه در این سال ها، برای صلح و مهربانی و به عشق ترویج آشتی و رهایی از هژمونی جنگ و تهدید و تخریب، در پیش گرفته ایم..
امید که در این وانفسای تاریخیِ سرزمین مان، ادای دَین کرده باشیم 🙏
___
*تصاویر بیشتر در👇
https://www.instagram.com/p/CtG1wQyrvDQ/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعە_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#کنشگری_صلح_ساز
#تاریخ_نگاری
#نمایشگاه_کتاب
#کتاب_آشتی
#فرهنگ_صلح
@sopskf
https://t.iss.one/Sopskf/5932
اغراق نیست اگر تاریخ فعالیت چندهم بنیانگذار بنیاد توسعه صلح و مهربانی را با همان سال های اولیه و آموزش در مکتب پرمهرِ وارسته مادری صلح منش مرتبط بدانیم، آن موقع که مادرِ صلحِ ما، سبدهای چندگانه، دست مان می داد و می گفت، اگر گلابی چیدید، این سبد سهم آنها و این یکی اینها و آن دگری آن دورترها و آخری نیز سهم خودمان!
یا آن وقت ها که ابوی و عمو، سر ملک در تملک پدری، دعوای شان شد و کار به دادگاه و سیستم قضا کشید اما مادر قبل از همه، حکم داد که این دعوا، به ما و شما و عموزاده های تان مرتبط نیست و این یک دعوای برادری است ونشاید که شما ورود کنید و الحق هم در طول همه سال های اختلاف نیز که ذیحق بودن پدر، اثبات شد، هیچگاه و هیچ زمانی، مجالی نداد ما تندی در مقابل عمو ابراز داریم یا در مراوده با فرزندانش، تبعیضی با دیگر عموزاده ها، اعمال نماییم!
هر عید هم لاجرم اول منزل هدف تبریک مان در روستا باید همان "عموی پا در لنگه کفشِ حق با من" بود!
بعدها نیز، جنگ تحمیلی و جغرافیای مرزی شهر و بمبارانهای توپخانه ای، کاتیوشایی و شیمیایی سردشت، فرصتی شد برای خدمت بیشتر به دیگری و نقل و انتقال مصدومان و خانواده هاشان به خارج شهر در رکاب دایی جان که صاحب مینی بوسی در مسیر بود!
ایامی بگذشت و سیل آوارگان کورد عراقی در دهه نودمیلادی(هفتاد شمسی) نیز مجالی دگر خلق کرد تا فرشته مادرمان، اینبار تکلیف پذیرایی بیشتر از پنجاه نفر در خانه شخصی و نیز سرکشی به کمپ ها و ارایه خدمات امدادی را بطلبد که شکر یزدان واجب که در آن مٲموریت هم کم نیاوردیم.
و داستان صلح سازی مان چنین جان گرفت و به امروز رسیدیم که هر عنوان صلحی، برای مان جذاب است و خود نیز هر المان، پُل، مسجد و محله و حتی تابلوی ورودی شهر را با هزار توی بروکراسی زنگ زده اش نیز سعی داریم، رنگ صلح و نام صلح و آشتی بپاشیم..
نمایشگاه کتاب امسال نیز، فرصتی شد تا در لابه لای عناوین کتاب ها، مجدد در پی صلح باشیم و باردگر، انتشارات منشور فرهنگ صلح را نشانه گیریم.
ماحصل هفت عنوان واصله از ده عنوان انتخاب شده است که یک ازچندش؛
کتاب
"فرهنگ سازان صلح در ایران و جهان"
با ویراست جدید است که شکر یزدان، صفحات یکصد و پنجاه و چهار تا پنجاه و نه آن، شرح داستانِ کوتاه کنشگری صلح سازی بچه های بنیاد را همرسانی کرده است تا بلکه، تاریخی نگاشته باشد از آنچه در این سال ها، برای صلح و مهربانی و به عشق ترویج آشتی و رهایی از هژمونی جنگ و تهدید و تخریب، در پیش گرفته ایم..
امید که در این وانفسای تاریخیِ سرزمین مان، ادای دَین کرده باشیم 🙏
___
*تصاویر بیشتر در👇
https://www.instagram.com/p/CtG1wQyrvDQ/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعە_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#کنشگری_صلح_ساز
#تاریخ_نگاری
#نمایشگاه_کتاب
#کتاب_آشتی
#فرهنگ_صلح
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
کولبری شرافتمندانه،
عزتمندانه، پیامبرانه و صلح آفرینانه...
https://t.iss.one/Sopskf/6195
از اولین روزهایی که واژه نامبارک کولبری:کوله بری، به استناد فاجعه انسانی که به نام اشتغال مرزی مرزنشینان،
در معابر نیمه رسمی غرب کشور[با انتفاع کلان رانت خواران و به قیمت سلامتی مرزداران و مرزنشینان از همه جا رانده و وامانده ]
و معابر غیررسمی، قاچاق و گاه گاهی باز[ با انتفاع حداکثری مٲموران مرزبان و قیمت جان مرزنشینان جان برکف در راه نان]، توسط اصحاب رسانه و رسانه ها بر سر زبان ها افتاد و این اپیدمی، بعدها پاندمی ای شد و جان و جهان عزت ملتی را تحت الشعاع قرار داد،
همواره برای نگارنده،
تداعی گرِ نوعی اجحاف، تبعیض، نابرابری و تجارت با عزت و شرف انسانی و تحمیلی ناروا ویژه بر ملتی نجیب در روزگاران نامُراد بوده است!
اما اینجا و درتصویر پیوست[البته با تعبیری که باز توسط اصحاب رسانه و رسانه ها و اینبار محتمل در بازگشت به اصل خویش، همرسانی شده است و اگر فحوای همرسانی شده با اصل کلیپ، صحت داشته باشد]،
این واژه و مورد استعمالش،
رنگ و بویی خاص به خود گرفته است که حداقل برای نگارنده این سطور، تلطیف گر، روح و روان می نمایاند:
"در این تصویر بازنمایی شده، هارمونی همیاری شهروندان مصری را نشان می دهد که حصر و بمباران و اوضاع تٲسف بار غزه را فهم کرده، ناامید از اقدام به موقع دولت خودی و دولت های دگری، قدرت های بزرگ و ویژه سازمان های ملی و بین المللی حقوق بشری، به تعبیر جان ایزو در کتاب به پا خاستن برای انسانیت، سرود مسئولیت اجتماعی را با گام های استوارشان، همنوایی می کنند:
"این من هستم.
من می توانم امور را تغییر بدهم. اگر من بپانخیزم. پس چه کسی؟
اگر، الان نه، پس کی؟"
"#راهبری،
نوعی از موضع گیری و انتخاب است، نه یک نقش که حتما" باید به شما واگذار شده باشد...
🔺راهبری به مجوز رسمی، نیاز ندارد.
🔺خیلی از ما انسان ها، قبل از آنکه، اثرگذار باشیم، منتظر یک جایگاه اثرگذار هستیم، در حالی که واقعیت برخلاف اینست.
🔺 هرچه بیشتر اثرگذار باشیم فرصت بیشتری برای اثرگذاری پیدا واهیم کرد.
🔺دست به کار شوید. هر کاری!
🔺یک گام بردارید، آن گاه، گام های بعدی به دنبال آن رخ خواهد داد.
🔺بر چیزهایی که توانایی کنترل شان را دارید، تمرکز کنید نه بر سرزنش دیگران!
🔺با استفاده از مهارت های تان، در همان لحظه ای که قرار دارید، بپاخیزید.
🔺نیازی نیست که به دنبال راه هایی برای بپاخاستن باشید، فرصت ها، درست درمقابل چشمان تان قرار دارند.
🔺برای آنکه، کارهای خاصی انجام دهید، نیازی نیست که خاص باشید!
🔺همه ما باید بدانیم با قدرت عظیمی که داریم، می توانیم بر پنج ردیف پیرامون مان تٲثیرگذار باشیم.
برای آنکه، بتوانیم تغییر ایجاد کنیم، باید از پیرامون خود شروع کنیم؛
مانند محل کار، منزل و جمع هایی که در آن، عضویت داریم. تغییری در پیرامون، اگر مهم تر از تغییر جهان نباشد، به همان اندازه مهم است"
(جمله گزینی کتاب به پاخاستن برای انسانیت، ترجمه امیرعلی پهلونژاد و دکتر علی صاحبی،نشردانژه،۱۳۹٨ صص۲۰۳و ۲۰۴)
اینجا و در این تصویر، شهروندانی که کوله بر پشت می بینید، خودراهبرانی هستند که شایدخاص نبوده اند و مهارت خاصی هم نداشته اند، اما دست به کار شده اند و یک گام، برداشته اند تا تغییری ایجاد کنند.
آنان فریاد وامسلمانا را شنیدند و مرزهای پیرامون خود دریدند تا زیباترین چشم اندازهای دریدن های به هنگام و دل انگیزترین فحوای کولبری:کوله بری شرافتمندانه، عزتمندانه و پیامبرانه را نمایش داده و به نکوترین کردار، بازنمایی کنند...
همین امروز باید اراده کرد و گام های مؤثری برای کاهش آلام بشری برداشت و کاش، همین ها و دیگرانی چون نگارنده هم عزم کنند و این بار، کودکان و زنان اسرائیلی، زلزله زدگان افغانستانی، آوارگان سوری و روهینگیایی، جنگ زدگان اوکراینی و همه مصیبت دیدگان جهان چه از نوع انسان و چه سایر زیستمندان و ... را نیز شامل موهبت کولبری و کوله رحمت به هنگام شان کنند...
✍️رئوف آذری،
کنشگر صلح و محیط زیست، نایب رییس انجمن ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#انجمن_ترویج
#فرهنگ_مسئولیت_اجتماعی
#مهربانی_های_کوچک
#جنگ_اکتبر
#فلسطین_اسراییل
#غزه
#فاجعه_انسانی
#مسئولیت_اجتماعی
#رسالت_انسانی
#مٲموریت_رحمانی
#کولبری_شرافتمندانه
#کنش_پیامبرانه
#خدمت_صلح_آفرینانه
@sopskf
عزتمندانه، پیامبرانه و صلح آفرینانه...
https://t.iss.one/Sopskf/6195
از اولین روزهایی که واژه نامبارک کولبری:کوله بری، به استناد فاجعه انسانی که به نام اشتغال مرزی مرزنشینان،
در معابر نیمه رسمی غرب کشور[با انتفاع کلان رانت خواران و به قیمت سلامتی مرزداران و مرزنشینان از همه جا رانده و وامانده ]
و معابر غیررسمی، قاچاق و گاه گاهی باز[ با انتفاع حداکثری مٲموران مرزبان و قیمت جان مرزنشینان جان برکف در راه نان]، توسط اصحاب رسانه و رسانه ها بر سر زبان ها افتاد و این اپیدمی، بعدها پاندمی ای شد و جان و جهان عزت ملتی را تحت الشعاع قرار داد،
همواره برای نگارنده،
تداعی گرِ نوعی اجحاف، تبعیض، نابرابری و تجارت با عزت و شرف انسانی و تحمیلی ناروا ویژه بر ملتی نجیب در روزگاران نامُراد بوده است!
اما اینجا و درتصویر پیوست[البته با تعبیری که باز توسط اصحاب رسانه و رسانه ها و اینبار محتمل در بازگشت به اصل خویش، همرسانی شده است و اگر فحوای همرسانی شده با اصل کلیپ، صحت داشته باشد]،
این واژه و مورد استعمالش،
رنگ و بویی خاص به خود گرفته است که حداقل برای نگارنده این سطور، تلطیف گر، روح و روان می نمایاند:
"در این تصویر بازنمایی شده، هارمونی همیاری شهروندان مصری را نشان می دهد که حصر و بمباران و اوضاع تٲسف بار غزه را فهم کرده، ناامید از اقدام به موقع دولت خودی و دولت های دگری، قدرت های بزرگ و ویژه سازمان های ملی و بین المللی حقوق بشری، به تعبیر جان ایزو در کتاب به پا خاستن برای انسانیت، سرود مسئولیت اجتماعی را با گام های استوارشان، همنوایی می کنند:
"این من هستم.
من می توانم امور را تغییر بدهم. اگر من بپانخیزم. پس چه کسی؟
اگر، الان نه، پس کی؟"
"#راهبری،
نوعی از موضع گیری و انتخاب است، نه یک نقش که حتما" باید به شما واگذار شده باشد...
🔺راهبری به مجوز رسمی، نیاز ندارد.
🔺خیلی از ما انسان ها، قبل از آنکه، اثرگذار باشیم، منتظر یک جایگاه اثرگذار هستیم، در حالی که واقعیت برخلاف اینست.
🔺 هرچه بیشتر اثرگذار باشیم فرصت بیشتری برای اثرگذاری پیدا واهیم کرد.
🔺دست به کار شوید. هر کاری!
🔺یک گام بردارید، آن گاه، گام های بعدی به دنبال آن رخ خواهد داد.
🔺بر چیزهایی که توانایی کنترل شان را دارید، تمرکز کنید نه بر سرزنش دیگران!
🔺با استفاده از مهارت های تان، در همان لحظه ای که قرار دارید، بپاخیزید.
🔺نیازی نیست که به دنبال راه هایی برای بپاخاستن باشید، فرصت ها، درست درمقابل چشمان تان قرار دارند.
🔺برای آنکه، کارهای خاصی انجام دهید، نیازی نیست که خاص باشید!
🔺همه ما باید بدانیم با قدرت عظیمی که داریم، می توانیم بر پنج ردیف پیرامون مان تٲثیرگذار باشیم.
برای آنکه، بتوانیم تغییر ایجاد کنیم، باید از پیرامون خود شروع کنیم؛
مانند محل کار، منزل و جمع هایی که در آن، عضویت داریم. تغییری در پیرامون، اگر مهم تر از تغییر جهان نباشد، به همان اندازه مهم است"
(جمله گزینی کتاب به پاخاستن برای انسانیت، ترجمه امیرعلی پهلونژاد و دکتر علی صاحبی،نشردانژه،۱۳۹٨ صص۲۰۳و ۲۰۴)
اینجا و در این تصویر، شهروندانی که کوله بر پشت می بینید، خودراهبرانی هستند که شایدخاص نبوده اند و مهارت خاصی هم نداشته اند، اما دست به کار شده اند و یک گام، برداشته اند تا تغییری ایجاد کنند.
آنان فریاد وامسلمانا را شنیدند و مرزهای پیرامون خود دریدند تا زیباترین چشم اندازهای دریدن های به هنگام و دل انگیزترین فحوای کولبری:کوله بری شرافتمندانه، عزتمندانه و پیامبرانه را نمایش داده و به نکوترین کردار، بازنمایی کنند...
همین امروز باید اراده کرد و گام های مؤثری برای کاهش آلام بشری برداشت و کاش، همین ها و دیگرانی چون نگارنده هم عزم کنند و این بار، کودکان و زنان اسرائیلی، زلزله زدگان افغانستانی، آوارگان سوری و روهینگیایی، جنگ زدگان اوکراینی و همه مصیبت دیدگان جهان چه از نوع انسان و چه سایر زیستمندان و ... را نیز شامل موهبت کولبری و کوله رحمت به هنگام شان کنند...
✍️رئوف آذری،
کنشگر صلح و محیط زیست، نایب رییس انجمن ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#انجمن_ترویج
#فرهنگ_مسئولیت_اجتماعی
#مهربانی_های_کوچک
#جنگ_اکتبر
#فلسطین_اسراییل
#غزه
#فاجعه_انسانی
#مسئولیت_اجتماعی
#رسالت_انسانی
#مٲموریت_رحمانی
#کولبری_شرافتمندانه
#کنش_پیامبرانه
#خدمت_صلح_آفرینانه
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
#کولبری شرافتمندانه، عزتمندانه و پیامبرانه....
آنچنان که رسانه ها گزارش داده اند:
اینجا دروازه های مصر به سمت غزه است که شهروندان مصری، جان بر کوله نهاده اند و سمت رنج دیدگان غزه ای عازم اند، بلکه جانی و جهانی احیا کنند...
+یادداشت پیوست را هم مطالعه بفرمایید...👇…
آنچنان که رسانه ها گزارش داده اند:
اینجا دروازه های مصر به سمت غزه است که شهروندان مصری، جان بر کوله نهاده اند و سمت رنج دیدگان غزه ای عازم اند، بلکه جانی و جهانی احیا کنند...
+یادداشت پیوست را هم مطالعه بفرمایید...👇…
Forwarded from اصلاحوب | islahweb.org
حمایت از اشغالگر
✍️ علی سوره - کارشناسی ارشد علوم سیاسی
کسانی که با حمله پیشگیرانه حماس مخالفاند؛ آیا درکی از تحقیر، تجاوز و اشغالگری دارند و آن را تجربه کردهاند؟! آیا میدانند که یک تجاوزگر در هر شرایطی به خود حق میدهد هر آن چه را که روا میدارد برای در هم شکستنت انجام دهد و شما حق و توانایی کوچکترین اعتراضی را نداری و در صورت اعتراض با شدیدترین و ناانسانیترین ابزارها به مقابلهات برمی خیزد و تنبیه خواهی شد؟!
🔗ادامهی متن
#اسلام #اقصی #فلسطێن #غزه #فرهنگ #اجتماع
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
✍️ علی سوره - کارشناسی ارشد علوم سیاسی
کسانی که با حمله پیشگیرانه حماس مخالفاند؛ آیا درکی از تحقیر، تجاوز و اشغالگری دارند و آن را تجربه کردهاند؟! آیا میدانند که یک تجاوزگر در هر شرایطی به خود حق میدهد هر آن چه را که روا میدارد برای در هم شکستنت انجام دهد و شما حق و توانایی کوچکترین اعتراضی را نداری و در صورت اعتراض با شدیدترین و ناانسانیترین ابزارها به مقابلهات برمی خیزد و تنبیه خواهی شد؟!
🔗ادامهی متن
#اسلام #اقصی #فلسطێن #غزه #فرهنگ #اجتماع
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
از مدیریت امداد زلزله کرمانشاه
تا
طلوع راهبری وفاق در کردستان
✍️رئوف آذری*
https://t.iss.one/Sopskf/7049?single
آرش زره تن لهونی
و
فیض الله پیری
را در دوران زلزله کرمانشاه شناختم.
جناب لهونی را آنگاه که اولین کمپ مهربانی را در یکی از روستاهای جوانرود زدیم و دکتر محمدخانی عزیز، بلندگوی مهربانی های نداشته مان شد و بارها عنوان کرد:
" ما که در هیٲت کمپین های امدادی به سمت ثلاث، ازگله و سرپُل زهاب روان بودیم، دست یاری رسانی از سردشت، سر رسید و آنچه ما بغل گوش مان روستاهای آسیب دیده را ندیده بودیم، دید و در کمپ مهربانی اسکان شان داد"
چند روز بعد وقتی جسد کاک ابوبکر، آن راننده سایپای امدادگر بوکانی مرحوم را با خروش جوانرودی های عزیز، تشییع و بدرقه می کردیم، باز لطف دکتر محمدخانی، دست مرا در دستان جناب لهونی که آن موقع فرماندار جوانرود بود، گذاشت و باز از مهربانی های نگارنده و البته بیشتر از سجایای فرماندار گفت و الحق هم که در آن دوران نامردمی برخی دستگاه ها و نهادهای ساختار بروکراسی، یک از کمِ شایستگان مسئول بود که امدادگران را قدر می نهاد..
آن سوتر اما،
رسیده بودیم به پاسداشت خادمانی که هریک نقشی در مدیریت امداد ایفا کرده بودند. به همت فرمانداری و جامعه مدنی و تلاش جناب دکتر ایرانمنش و یارانش، همایشی در شهر سرپُل، تدارک دیده شد. و قرار شد در آن مراسم از چند فعال رسانه ای تجلیل کنیم. جالب که با جناب دکتر ایرانمنش روی دو گزینه توافق کردیم که یکی شان، جناب فیض ا... پیری بود.
آنچه مرا بیشتر به او دلبسته کرد، وقتی برای تجلیل روی سن دعوت شد، قبل از اینکه جوایز را از دستان مان تحویل بگیرد، پشت تریبون رفت و گفت:"آنچه انجام شده، کم من اهل رسانه و از ابتدایی ترین مٲموریت و رسالت کاری یک روزنامه نگار بوده و لذا خود را لایق هیچ جایزه و هدیه ای نمی دانم" و کنار رفت...
آن فرماندار پاوه ای دیروز جوانرود و آن روزنامه نگارقصرشیرینی، دو خاطره نکو در ذهن من مدعی مدیریت بحران زلزله، کاشتند و اینک نیز بعد از هفت سال، همزمان، آمده اند تا بار دیگر متفاوت، عمل کنند و افتراق، اختلاف و تخریبی که در شرایط دشوار بین مردم با مردم و ملت با دولت و دولت با دولت و رسانه با مردم و ... در گذر زمان، شکل گرفته با معجون وفاق و داروی همگرایی و مهارت حل مسٲله و از همه مهم تر ادای مسئولیت اجتماعی درمان کنند.
اینک دکتر آرش، تصدی سکان استانداری کردستان و جناب آقای فیض ا... پیری،
مسئولیت سردبیری و جانشین مدیرمسئول رسانه سیروان را بر عهده گرفته اند که ضمن تبریک به آن دو عزیز،
امیدواریم تجارب قبلی شان،
یار شود و طلوع وفاق از سرزمین وجودشان و جغرافیای مسئولیت شان، تشعشع امید و گرمای صلح را همرسانی کند..
تلنگری هم بزنیم به خیل مشارکت کنندگان در مراسم تودیع و معارفه استاندار کردستان که اگر هر یک، همت کنند، با فحوای وفاق، پذیرش بی قید و شرط اختلاف، فرهنگ صلح، مدارا و مهربانی را بر زبان جاری و بر قلم تراوش کرده و خود گامی خالصانه در مسیر تحقق این رؤیای دیرین بشر، بردارند، قطع یقین، ماه و سال و آینده ای شگرف تر و دل انگیزتر و جغرافیایی تاب آورتر و صلح پذیرتر خواهیم ساخت...
به امید بهره گیری همه از درس های تاریخی و دامنه دار شدن فرهنگ غنی یاریگری، صلح پایدار، وفاق قلب ها و اذهان در جغرافیای زیست مشترک...
ثابت باید کرد که در بزنگاه ها،
تاریخ تجربه زیسته مشترک،
یاری رسان اتخاذ رویکردهای مثمرثمرتر، پایدارتر و صلح منظرتر خواهد بود...
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#زلزله_کرمانشاه
#مدیریت_امداد_بحران
#طلوع_راهبری_وفاق
#دکتر_آرش_لهونی
#فیض_الله_پیری
#مسئولیت_اجتماعی
#ترویج_مهربانی
#فرهنگ_صلح
@sopskf
تا
طلوع راهبری وفاق در کردستان
✍️رئوف آذری*
https://t.iss.one/Sopskf/7049?single
آرش زره تن لهونی
و
فیض الله پیری
را در دوران زلزله کرمانشاه شناختم.
جناب لهونی را آنگاه که اولین کمپ مهربانی را در یکی از روستاهای جوانرود زدیم و دکتر محمدخانی عزیز، بلندگوی مهربانی های نداشته مان شد و بارها عنوان کرد:
" ما که در هیٲت کمپین های امدادی به سمت ثلاث، ازگله و سرپُل زهاب روان بودیم، دست یاری رسانی از سردشت، سر رسید و آنچه ما بغل گوش مان روستاهای آسیب دیده را ندیده بودیم، دید و در کمپ مهربانی اسکان شان داد"
چند روز بعد وقتی جسد کاک ابوبکر، آن راننده سایپای امدادگر بوکانی مرحوم را با خروش جوانرودی های عزیز، تشییع و بدرقه می کردیم، باز لطف دکتر محمدخانی، دست مرا در دستان جناب لهونی که آن موقع فرماندار جوانرود بود، گذاشت و باز از مهربانی های نگارنده و البته بیشتر از سجایای فرماندار گفت و الحق هم که در آن دوران نامردمی برخی دستگاه ها و نهادهای ساختار بروکراسی، یک از کمِ شایستگان مسئول بود که امدادگران را قدر می نهاد..
آن سوتر اما،
رسیده بودیم به پاسداشت خادمانی که هریک نقشی در مدیریت امداد ایفا کرده بودند. به همت فرمانداری و جامعه مدنی و تلاش جناب دکتر ایرانمنش و یارانش، همایشی در شهر سرپُل، تدارک دیده شد. و قرار شد در آن مراسم از چند فعال رسانه ای تجلیل کنیم. جالب که با جناب دکتر ایرانمنش روی دو گزینه توافق کردیم که یکی شان، جناب فیض ا... پیری بود.
آنچه مرا بیشتر به او دلبسته کرد، وقتی برای تجلیل روی سن دعوت شد، قبل از اینکه جوایز را از دستان مان تحویل بگیرد، پشت تریبون رفت و گفت:"آنچه انجام شده، کم من اهل رسانه و از ابتدایی ترین مٲموریت و رسالت کاری یک روزنامه نگار بوده و لذا خود را لایق هیچ جایزه و هدیه ای نمی دانم" و کنار رفت...
آن فرماندار پاوه ای دیروز جوانرود و آن روزنامه نگارقصرشیرینی، دو خاطره نکو در ذهن من مدعی مدیریت بحران زلزله، کاشتند و اینک نیز بعد از هفت سال، همزمان، آمده اند تا بار دیگر متفاوت، عمل کنند و افتراق، اختلاف و تخریبی که در شرایط دشوار بین مردم با مردم و ملت با دولت و دولت با دولت و رسانه با مردم و ... در گذر زمان، شکل گرفته با معجون وفاق و داروی همگرایی و مهارت حل مسٲله و از همه مهم تر ادای مسئولیت اجتماعی درمان کنند.
اینک دکتر آرش، تصدی سکان استانداری کردستان و جناب آقای فیض ا... پیری،
مسئولیت سردبیری و جانشین مدیرمسئول رسانه سیروان را بر عهده گرفته اند که ضمن تبریک به آن دو عزیز،
امیدواریم تجارب قبلی شان،
یار شود و طلوع وفاق از سرزمین وجودشان و جغرافیای مسئولیت شان، تشعشع امید و گرمای صلح را همرسانی کند..
تلنگری هم بزنیم به خیل مشارکت کنندگان در مراسم تودیع و معارفه استاندار کردستان که اگر هر یک، همت کنند، با فحوای وفاق، پذیرش بی قید و شرط اختلاف، فرهنگ صلح، مدارا و مهربانی را بر زبان جاری و بر قلم تراوش کرده و خود گامی خالصانه در مسیر تحقق این رؤیای دیرین بشر، بردارند، قطع یقین، ماه و سال و آینده ای شگرف تر و دل انگیزتر و جغرافیایی تاب آورتر و صلح پذیرتر خواهیم ساخت...
به امید بهره گیری همه از درس های تاریخی و دامنه دار شدن فرهنگ غنی یاریگری، صلح پایدار، وفاق قلب ها و اذهان در جغرافیای زیست مشترک...
ثابت باید کرد که در بزنگاه ها،
تاریخ تجربه زیسته مشترک،
یاری رسان اتخاذ رویکردهای مثمرثمرتر، پایدارتر و صلح منظرتر خواهد بود...
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#زلزله_کرمانشاه
#مدیریت_امداد_بحران
#طلوع_راهبری_وفاق
#دکتر_آرش_لهونی
#فیض_الله_پیری
#مسئولیت_اجتماعی
#ترویج_مهربانی
#فرهنگ_صلح
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
از مدیریت امداد زلزله کرمانشاه
تا
طلوع راهبری وفاق در کردستان
___
*پست بعدی را ملاحظه فرمایید👇
@sopskf
تا
طلوع راهبری وفاق در کردستان
___
*پست بعدی را ملاحظه فرمایید👇
@sopskf