هزینه انحراف سیل!
نقل است:
"در این سرای، هرکس خانه دیگران آباد کرد، خانه خراب شد"!
علاقه خاصی به نقض کردن برخی مثل های جاافتاده در بین مردم دارم!
مثلا" همواره مخالف بوده ام که بگوییم "با یک گُل، بهار نمی آید"!
تجربه کرده ام و "بهار" هم آمده است.. رخصت دهید کمی عاشقانه اش کنیم!
سرزمین دلِ کدام عاشق است که با ورود معشوقه، بهاری نشود؟! پس می شود،نه؟
شاید دلیل بیاورید که این دنیای شاعرانگی است و خوش خیالی و رؤيایی،در عمل و واقعیت چیزی دیکری است!
اما شاید مثال دیگری کمی کمکم کند، قانع تان کنم.
تصور کنید در وسط باتلاق فاضلابی که هم اینک در بخشی از شهر اهواز بر اثر سیل فاضلاب ایجاد شده است، قرار دارید و بوی گند فاضلاب، مشام تان را می آزارد!
در این دقایق، امدادگری مهربان سر می رسد و یک شاخه گُل محمدی، سوی تان پرتاب می کند و شما با مهارتی مثال زدنی، در آغوش می گیرید و تا رمقی در ریه هاتان دارید، بو می کشید!
آیا دنیای بویایی تان، بهاری نشد؟! اگر جواب مثبت است پس بدانید که می شود با یک گل هم بهار آورد و اگر باز قانع نشدید، ده ها مثال دیگر برای اقناع تان دارم که اگر لازم شد تقدیم می دارم.
اما شایدنقل قول آغازین این یادداشت را حداقل در این جغرافیا نتوان، نقض کرد😓
چه اینکه تاریخ شاهدی بر این ادعاست و #امیر_کبیرهای روزگار، مصداق آن!
در جریان امدادگری در گلستان، به ویژه در دهانه چارقلی گرگانرود، این "نمی شود" مأیوسانه، با مشاهده "بیل مکانیکی" غرق شده، بیشتر تقویت شد هرچند که در عمل نشان داده ام که کم تر زمانی دچار یأس می شوم!
اما حتی آن زمان که مأيوس هم نشان می دهم باز راهکاری دارم و آن:
" چندی قبل، مطلبی خطاب به وزیر آموزش و پرورش و ان جی اوهای ملی و خیرین مدرسه ساز نگاشته بودم تحت عنوان "اصطبل-مدرسه" که ماحصل پیام آن، تشجیع ساخت مدرسه در روستای شیمیایی زده ای در سردشت بود!
روزی گوشی ام زنگ خورد و وقتی در پی دعوت عازم ساختمان اموزش و پرورش شدم، همکارم را نیز آنجا یافتم و پس از تفهیم اتهام، با زبانی نرم، تهدید به توبیخ شدیم اما همزمان خبری نیز واصل شد که از دستور مستقیم مسئولان تراز اول وزارت برای ساخت مدرسه درخواستی تا بهار۹۸ خبرمی داد و هفته ای نگذشت که پیمانکار هم مشخص شد و زمین نیز جذب گردید!
با دوستم ذوق زده، اعلام کردیم:"اگر بناست به ازای هرتوبیخ، مدرسه ای در نقطه ای محروم ساخته شود، ما از صمیم قلب، آمادگی دریافت توبیخ ها به تعداد مدارس موردنیاز شهرستان، استان و کشور را داریم"
اینست استراتژی مواجهه من و دوستانم با مأیوس شدن از نقض برخی مثل ها، چون "خانه خرابی" خود، در قبال آبادانی خانه دیگران!
پس نشد ندارد، دارد؟!
مالک بیل مکانیکی نیز مصداقی دیگر از این مبارزه است...
درودش باد👏
🌷❤🌷
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مسئولیت_اجتماعی
#نقض_مثل
#خانه_خرابی!
#سیل_گلستان
#بیل_مکانیکی
#چارقلی
#گرگانرود
@sopskf
https://www.instagram.com/p/BwH8TA2lyUP/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=v9anhlfp6h42
نقل است:
"در این سرای، هرکس خانه دیگران آباد کرد، خانه خراب شد"!
علاقه خاصی به نقض کردن برخی مثل های جاافتاده در بین مردم دارم!
مثلا" همواره مخالف بوده ام که بگوییم "با یک گُل، بهار نمی آید"!
تجربه کرده ام و "بهار" هم آمده است.. رخصت دهید کمی عاشقانه اش کنیم!
سرزمین دلِ کدام عاشق است که با ورود معشوقه، بهاری نشود؟! پس می شود،نه؟
شاید دلیل بیاورید که این دنیای شاعرانگی است و خوش خیالی و رؤيایی،در عمل و واقعیت چیزی دیکری است!
اما شاید مثال دیگری کمی کمکم کند، قانع تان کنم.
تصور کنید در وسط باتلاق فاضلابی که هم اینک در بخشی از شهر اهواز بر اثر سیل فاضلاب ایجاد شده است، قرار دارید و بوی گند فاضلاب، مشام تان را می آزارد!
در این دقایق، امدادگری مهربان سر می رسد و یک شاخه گُل محمدی، سوی تان پرتاب می کند و شما با مهارتی مثال زدنی، در آغوش می گیرید و تا رمقی در ریه هاتان دارید، بو می کشید!
آیا دنیای بویایی تان، بهاری نشد؟! اگر جواب مثبت است پس بدانید که می شود با یک گل هم بهار آورد و اگر باز قانع نشدید، ده ها مثال دیگر برای اقناع تان دارم که اگر لازم شد تقدیم می دارم.
اما شایدنقل قول آغازین این یادداشت را حداقل در این جغرافیا نتوان، نقض کرد😓
چه اینکه تاریخ شاهدی بر این ادعاست و #امیر_کبیرهای روزگار، مصداق آن!
در جریان امدادگری در گلستان، به ویژه در دهانه چارقلی گرگانرود، این "نمی شود" مأیوسانه، با مشاهده "بیل مکانیکی" غرق شده، بیشتر تقویت شد هرچند که در عمل نشان داده ام که کم تر زمانی دچار یأس می شوم!
اما حتی آن زمان که مأيوس هم نشان می دهم باز راهکاری دارم و آن:
" چندی قبل، مطلبی خطاب به وزیر آموزش و پرورش و ان جی اوهای ملی و خیرین مدرسه ساز نگاشته بودم تحت عنوان "اصطبل-مدرسه" که ماحصل پیام آن، تشجیع ساخت مدرسه در روستای شیمیایی زده ای در سردشت بود!
روزی گوشی ام زنگ خورد و وقتی در پی دعوت عازم ساختمان اموزش و پرورش شدم، همکارم را نیز آنجا یافتم و پس از تفهیم اتهام، با زبانی نرم، تهدید به توبیخ شدیم اما همزمان خبری نیز واصل شد که از دستور مستقیم مسئولان تراز اول وزارت برای ساخت مدرسه درخواستی تا بهار۹۸ خبرمی داد و هفته ای نگذشت که پیمانکار هم مشخص شد و زمین نیز جذب گردید!
با دوستم ذوق زده، اعلام کردیم:"اگر بناست به ازای هرتوبیخ، مدرسه ای در نقطه ای محروم ساخته شود، ما از صمیم قلب، آمادگی دریافت توبیخ ها به تعداد مدارس موردنیاز شهرستان، استان و کشور را داریم"
اینست استراتژی مواجهه من و دوستانم با مأیوس شدن از نقض برخی مثل ها، چون "خانه خرابی" خود، در قبال آبادانی خانه دیگران!
پس نشد ندارد، دارد؟!
مالک بیل مکانیکی نیز مصداقی دیگر از این مبارزه است...
درودش باد👏
🌷❤🌷
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مسئولیت_اجتماعی
#نقض_مثل
#خانه_خرابی!
#سیل_گلستان
#بیل_مکانیکی
#چارقلی
#گرگانرود
@sopskf
https://www.instagram.com/p/BwH8TA2lyUP/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=v9anhlfp6h42
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
هزینه انحراف سیل! نقل است: "در این سرای، هرکس خانه دیگران آباد کرد، خانه خراب شد"! علاقه خاصی به نقض کردن برخی مثل های جاافتاده در بین مردم دارم! مثلا" همواره مخالف بوده ام که بگوییم "با یک گُل، بهار نمی آید"! تجربه کرده ام و "بهار" هم آمده است.. رخصت دهید…