بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
468 subscribers
1.77K photos
630 videos
136 files
2.12K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
کمپین مهربانی های کوچک
نمونه ۱۷۳
رئوف آذری
----------------------- ۲۶بهمن۹۵
🌹مهربانی با خودانجیوپنداری🌹
حدود یک دهه حاکمیت تفکری خاص در سیستم اداری ایران، چنان عرصه را بر فعالیت های مدنی و داوطلبانه تنگ کرده بود که یافتن مجالی برای پاسخ به عطش خدمات اجتماعی و داوطلبانه برای کنشگران و فعالان مدنی شناسنامه دار بسیار سخت می نمود!

در آن زمان فقط در شهر کوچکی چون سردشت از حدود ۲۰ سمن و انجمن مجوزدار، تنها ۲ انجمن از تیغ گیوتین جان سالم به دربردند که یکی متعلق به #جانبازان_شیمیایی و حمایت حقوقی آنها بود و دیگری انجمنی خیریه کمک به #بیماران_صعب_العلاج!

گاه گاهی دوستان در پی علاجی برای روبه رو شدن با آن فضای نفس گیر، مرا خطاب قرار می دادند تا ایده ای پیش پای شان نهم که بعد از کلنجار رفتن زیاد با ذهن خود، ایده ی " #هر_شهروند #یک_‌ان_جی_او" را طرح می کردم.

در توضیح متعاقب آن، اشاره می کردم که چانه زنی در جهت اخذ مجوز و شناسنامه دارشدن بسیار ضروری و ارزشمند است اما آنجا که تصمیم گیری های متولیان،سلیقه ای و متعصبانه و حق زدا می شود، شاید بهترین راه حل، تلاش برای تربیت شهروندانی باشد که #خود_کنترلی، #خود_مدیریتی و #خود_رهبری ویژگی بارزشان است.

#شهروندان_خود_انجیو_پندار، توانایی در لحظه فکر کردن دارند و بهترین ایده ها را خلق کنند، متعاقب آن، قبح و حسن یک تصمیم را برآورد وپس از اتخاذ تصمیم، خود اولین کسی خواهند بود که وارد فاز اجرا می شوند!

به این صورت در خلأ گروه ها، سمن ها و انجمن های شناسنامه دار، کارهای ضروری یک جامعه و ملت روی زمین نمی ماند و به تعبیری، قاعده واجب کفایه، موجبات کاهلی، تنبلی نمی شود و دست به عصا و دست به کلاه رفتاری از سرزمین فعالیت مدنی کوچ می کند...

چندی قبل در ۲۲ بهمن ۹۵ مرد میانسالی، از لابه لای نرده های آهنی جایگاه بزرگان، وارد محدوده ای شد که شاید جای هرکسی نبود اما اندیشه ورزی و فکر در لحظه و خلق ایده سبب شد که #جعفر_بدری، راه ورود یابد و آنی کند که می خواست و آنی شود که تصور نداشت!
عزیز مهربانی که #کوله_نمادینش خبرساز شد و به لطف عزیز مهربانی دیگر، بر امواج رسانه سوار شد!
از آنجا که آن اقدام نمادین به یاد #کولبران_مرزی_سردشت، صورت گرفته بود و ما شهروندان سردشتی خود را مدیون لطف آن بزرگوار می دانستیم، و از طرفی ادعای #فعال_مدنی داشتیم، واجب دیدیم تا محضرشان شرفیاب شده و سپاس شان گوییم.
جالب است از اولین تماس تلفنی سپاسگزاری تا ملاقات حضوری درتهران و منزل شخصی و نیز همراهی تا فرودگاه و بدرقه، ساعتی بی خبرمان نگذاشت و رصد و پیگیری و لطف بی مثالش ناتمام می نمود!

سه شنبه روز مورخ ۲۶ بهمن ۹۵، بعد از یک سفر ۱۵ ساعته زمینی و پیمودن مسیری پربرف و گاه کولاک، محضرش شرفیاب شدیم و در منزل شخصی اش، پذیرای مان شد تا نشان مان دهد که چه همراه همسر مهربانی، پشتیبانش است و چه کانون آرام و با صفایی در قلب شهری پردود و بوق، ساخته است.

ساعاتی از خرمن تجربه ها، ایده ها و فعالیت های مدنی اش، خوشه چینی کردیم و به جهت در پیش بودن سفری دیگر به مقصدی دیگر، ناچار به ترک اقیانوس مهرش شدیم...
سپاس باید گفت مهربان #شهروند_ان_جی_اویی ایران زمین، کاک #جعفر_بدری عزیز، آن میانسال دل جوانِ پرانرژیِ هوشمند را که یک تنه، قد یک ان جی او، فریاد زد #زندگی_پُرمرگ #کولبران_مرزی را...

سپاس همراهی کاک #عثمان_عباسی دبیرکارگروه همدلی #شبکه_فعالان_مدنی_سردشت( #تریبون_همدلی) و مهربان دانشجوی ارشد صنایع شریف #بهزاد_علیپور عزیز را...🌹🌹🌹

شما نیز مهربانی های محیط پیرامونی تان را گزارش کنید👇
آدرس گروه کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
Forwarded from عکس نگار
🌹کمپین مهربانی های کوچک🌹
#نمونه_۱۷۴
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
-- #۲۶بهمن_ماه_۹۵🔸 #بلوچستان_۱

🌹مهربانی_فعالان_اجتماعی🌹

سیل چندی قبل بلوچستان بهانه ای شد تا به سرزمینی پای گذاریم که شهروندانش در #بزرگی و #ظرفیت_درونی کم مثال اند!

#کنارک به لطف فرودگاهش اولین مقصدمان بود و #سفره_مینیاتوری از جنس دل در قلب #چابهار نیز میزبان #ذهن_پرسشگر و #چشمان_جست_و_جو گرمان!

اولین محفل مان خوب استارت زده شد وفرصتی مهیا شد تا لختی خواست خود را، تشریح کنم.
مقدمه ای چیدم...
"تاریخ نقش آفرینی بزرگان جهت ساختن آینده ای امیدوار در طول زندگی جمعی انسان ها شهادت می دهد و کم نیستند نمونه هایی اثربخش در زیست محیط پیرامونی ما!

بزرگان در ردای #عشایر، #خاندان، #مسئولان_مسئولیت_شناس و بسیار نیز #فعال_مدنی، #زیست_محیطی و #هنری، #امدادگر ،#خیر ،#مولوی_روحانی و... با بهره مندی از وجهه، ظرفیت،توان، تخصص و هنرخود،خدمات شایان توجهی به جامعه می کنند که اسناد تاریخی و شواهد تصویری، گویای توفیق اثربخشی حضور این مجموعه است"

و نیز اضافه گردید:
"شناخت این بزرگان و تجلیل شان می تواند الگویی برای آیندگان بهره مند از خدمات امروزی شان باشد که چنان چه در این شهر، چنین بزرگوارانی سراغ دارید، حیفم می آید محضرشان نرسیم و دست شان نبوسیم"!!!

در این بین عزیز میزبان، سینه سپر کرد و گفت و گفت:

"شخصیت های خدمتگزار شهر من بسیارند اما یک از آن همه و شایدبهتر از همه، عزیز بزرگواری است که مشتی از خروار فعالیتش اینها بوده است:

🔸" #حل_اختلاف های طائفه ای و #برقراری_صلح بین مردم را چون مرجعی معتمد برعهده داشته است

🔸 #اعتلای_فرهنگی منطقه وبزرگداشت و تجلیل از شعرا، ادبا، اهل هنر و حمایت از آنها در زمینه چاپ و نشر آثارشان، مورد توجه آن بزرگوار بوده است

🔸 #ارتقای_رتبه_آموزشی منطقه و #بهبود_وضعیت_سواد در فعالیت های خیریه #مدرسه_سازی و نیز تشویق و هدایت خیرین مدرسه ساز در منطقه در کارشان مشهود بوده است

🔸 #مطالبه_گری #حقوق_شهروندی به منظور ایجاد توسعه پایدار در منطقه با توجه و رعایت هویت قومی و فرهنگی و ساختار اجتماعی این دیار،دغدغه برتر ایشان بوده است
🔸 هدایت فعالان اجتماعی در #مسیر_منطقی_و_قانونی برای ابراز مطالبات قانونی و پرهیز از ایجاد #تنش و #خشونت رویه کار ایشان بوده است

🔸امعان نظر به مسایل #محیط_زیستی در توسعه صنعتی منطقه و اهتمام به #توسعه_انسانی وجذب مردم منطقه در مشاغل جدید همواره دغدغه ایشان بوده است.
🔸ایشان بارها از وجهه کاریزماتیک خود استفاده کرده و با مساعدت نهادهای امنیتی،انتظامی و قضایی، و پادرمیانی خود، ازگسترش #تنش و #خشونت در جامعه جلوگیری نموده اند

🔸در بحث واگذاری های اراضی باهوکلات که پایین دست سد پیشین می باشند ایشان با توجه به اینکه اکثر مردم متوجه اهمیت قضیه نبودند نقش آفرینی مؤثری داشتند تا مردم بومی منطقه در این مسئله پیشگام شوند و توسعه کشاورزی را خود بر عهده گیرند و..."

مگر می شد از کنار این #شخصیت_اجتماعی و سرمایه ارزشمند بی توجه گذشت؟!
علی رغم محدودیت زمانی، اصرار بر دیدارش داشتیم و دوست عزیرم هماهنگی را برعهده گرفت و ساعاتی بعد، منزل پرمهرشان، میزبان یاران #کمپین_مهربانی_های_کوچک و #تریبون_همدلی و #سمت_روشن_زندگی و #چراغ_اندیشه شد و جالب اینکه همه هم از اقیانوس مهر و لطف میزبان سهمی برگرفتند!
سبد میوه های چیکو و گواوا(زیتون-جوافه)، شاید اولین تعارف ها را شکل داد!
ساعاتی محضر آن #بزرگ_مهربان، بودیم و خوشه ها از #خرمن_تجربه اش چیدیم و به تلاش و اثربخشی اش بالیدیم.
ميزبان مهربان و فعال اجتماعی آن شب مان #حمید_الله_سردار_زهی، فرزند میر مولاداد و از نوادگان میر دین محمدخان(حاکم دشتیاری و چابهار مصادف با حکومت رضاشاه در ایران) بود که #فوق_لیسانس_تاریخ را از #دانشگاه_کراچی اخذ نموده و به زبان های اردو، انگلیسی و فرانسه تسلط دارند و زبانهای عربی و آلمانی را نیز تا حدودی تکلم می کنند."
در حال حاضر همکار فعال #مؤسسه_شکوفایی_بلوچستان است و در این حوزه نیز منشأ اثربسیاری بوده است.‌
#لوح_تجلیل #کمپین_مهربانی_های_کوچک، بیش از همه برازنده این بزرگوار بود که طی تشریفاتی تقدیم شان گردید تا کمپین مهربانی های کوچک را، با #مهربانی های_بزرگ شان، رونق بیشتری بخشند!
سپاس مهربان بزرگ #حمید_الله_سردار_زهی را و نیز سپاس مهربانی بزرگ راهنمای سفرمان را که مجال دیدارمان با ایشان، میسور گرداند
🌹🌹🌹
شما نیز به جمع ما بپیوندید تا در کنار هم مهربانی های بیشتری تجربه کنیم و مهربانی های کوچک و بزرگ پیرامونی را رصد وگزارش نماییم.
شاید جهانشهرمان لبریز از مهربانی شد🌹👏🌹
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
Forwarded from عکس نگار
‍ ما را چه شده است که #سپاس نیز بر نمی تابیم!

عزیزی تعریف می کرد که:
"با همسرم مشکل داشتم و از این وضعیت خسته و دلزده شده بودم!
ناچار پیش مشاور رفتم و مشکل را در میان گذاشتم.
بعد از کلی گوش سپردن، بلاخره مشاور به حرف آمد و چند راهکار ارایه داد!

خواستم از اولی شروع کنم. شاخه گلی خریدم و آیفون منزل را به صدا درآوردم!

خدا روز بد نیاورد که آورد و خانم با دیدن شاخه گل تزئینی از طریق دوربین آیفون، زد زیر گریه و داد و فریاد راه انداخت!😭

سریع رفتم داخل و هاج و واج پرسیدم چی شده؟!

گفت: نامرد اینقدر پر رو شده اید که دسته گل نامزدی همسر دوم را هم به منزل من می آورید؟!"

بنده خدا ادامه داد:
"دیگر چیزی نمانده بود، دق کنم!
ناچار در اتاقم را محکم بستم و تا ساعاتی بیرون نیامدم.

پس از کلنجار رفتن بسیار با خود، بلاخره بیرون آمدم و سر صحبت باز کردم و گفتم خانم باور کنید این شاخه گل را برای شما گرفته ام و کس دیگری در بین نیست!

این بار که کمی سبک شده بود، چنین گفت:
حالا بگو چی شده که اینقدر لوس شده ای؟!
شما آنقدر پیر شده ای که این لوس بازی ها به شما نیامده است!

دیگر قوز بالاقوز شده بود و ناچار به ترک خانه شدم و شب را نزد دوستی خوابیدم!

فردا سراغ مشاورم رفتم و هرچه عقده داشتم، سر ایشان خالی کردم"😂

آن عزیز ادامه داد:
"الان که به رفتار خود با مشاور فکر می کنم چنان احساس خجالت می کنم که نمی دانم چه کار کنم!
آمده ام راهکاری پیش پایم نهید تا از این مصیبت ناخواسته خارج شوم"

هاج و واج مانده بودم چه راهکاری به آن عزیز پیشنهاد دهم که خیالم پر زد و به دنیای خود لینک خوردم!
...
زمانی که مسئولیت دانشگاه را داشتم، آن قدر از عدم انجام وظایف ذاتی برخی مسئولان ادارات شهرستان، رنجیده خاطر بودم که اگر عزیز مسئولی به وظایف ذاتی اداری اش عمل می کرد، با لوحی،هدیه ای یا ذکر خیری در لابه لای سخنانم در شورای اداری یا سخنرانی های موردی تمجیدش می کردم!

این وضعیت چنان بر بعضی ها عجیب آمده بود و شاید سنگین، که لقب " مامه تشکر"-عمو تشکر- را داده بودند!

علی رغم لطف آن عده، وقتی به دستاوردهای اجتماعی آن روحیه نظر می انداختم، برای درمان بسیاری از دردهای امروز جامعه به ویژه #درد_منیت، مفید یافتم.
به همین جهت در تداوم آن رویه، و در بحبوحه خبرپراکنی های ناخوشایند رسانه ها از رفتار داعش و داعش مسلکان تاریخ و نیز در برهه گشودگی سخاوتمندانه میلیون ها زبان نقد،گله و گاز در جهانشهر، چند سال قبل ایده #کمپین_مهربانی_های_کوچک به ذهنم خطور کرد وسال۹۳ اجرایی اش کردم.

امروزه به لطف حدود ۵۰۰ نفر #گزارشگر_مهربانی، و در جهت مخالف رسانه ها و حتی محافل خصوصی و عمومی شهروندان که همواره زبان گله شان و چشمان عیب جویی شان مترصد شکار لحظه هاست، هر گوشه این کشور #مهربانی درخور توجهی از #شهروندی مشاهده شود، گزارش می شود و سعی می کنم با پیام یا تماس یا لوحی سپاس گویم مهربانان را...

اما باز گاه به گاه، مستقیم و غیر مستقیم می شنوم که از سر لطف یا حسادت، برخی آشناها، خرده می گیرند که؛

" این لوس بازی ها چیست، فلانی در می آورد؟!
اصلا" خودش را کی فرض کرده، از دیگران تجلیل می کند؟!
همه اش برای پرکردن خلأ شخصیتی است!
می خواهد با تجلیل از شخصیت ها، بگوید من هم کسی هستم!
اصلا" دارد از کمپین و اعضای کمپین سوء استفاده می کند و..."

در این افکار غوطه ور بودم که صدای درب اتاق مشاوره محکم به صدا درآمد!
تازه فهمیدم که آن عزیز مراجع بوده که این بار راهکارنگرفته، ترک جلسه مشاوره کرده است!😂

و اینجا بود که خود ماندم و این رفتار #سپاس_ستیز برخی ها و #اصرار_موجه یا #ابرام_ناموجه من!!!!
دوست عزیز مهربان #فعال_مدنی، #کنشگر_زیست_محیطی، #فرهیخته_دانشگاهی و #شهروند_مسئولیت_پذیر و #مسئول_مسئولیت_شناس، نظر شما چیست؟!
لطفا" نظر و پیشنهاد خود را با
ID:
@Raoufazari
ارسال فرمایید.
---------
در ضمن در راستای باور به شفافیت و مهارت شهامت #خود_بودن در صحن علنی گروه #کمپین_مهربانی_های_کوچک، با آدرس ذیل، نظرات با مشخصات کامل(نام و نام خانوادگی،شهر و مسئولیت فعلی)، پذیرفته خواهد شد و صدالبته اهتمام به پاسخ موجب امتنان خواهد بود.

لینک گروه کمپین👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
#زلزله،
#چشم_باز
و
#گوش_شنوا

زلزله که رقصش در گیرد، همه چیز را جابجا می کند،بیش از اشعه های نور منشعب در فضا و فرکانس های موجود در هوا را...
حتی پلک های چشمان ما را و تارهای شنوایی گوش های مان را...

آنچه در این شرایط بحرانی مهم است و باید لحاظ شود اینست که:
دقت کنیم،
#چشم های مان باز بمانند
و
#گوش های مان نیز شنوا🌷

#اگر_خود_زلزله_زده ایم، عمودی از اراده و امید، بر پلک های مان نهیم تا چشمان مان به مرگ روشنابینی دچار نشوند و ببینیم خود را و اطراف مان را و انتخاب کنیم آنچه را که از آسیب بیشترمان کم می کند،عمل کنیم...
گوش های مان را باز بگذاریم تا در لابه لای همهمه ها و هجمه های فریاد، آنی بشنوند که باید بشنوند و در راستای امداد بیشتر و کمک مفیدتر، یارمان می شود...

#اگر_مدیر_بحرانیم
چشم های مان را بگشاییم و بازتر نگه داریم تا ببینیم آنچه باید ببینیم و گوش های مان را گشوده نگه داریم تا بشنویم ناله های زلزله زدگان را و صندلی وخواب و استراحت برخود حرام کنیم تا خدای ناکرده، کاری نمانده باشد که نکرده باشیم ...

#اگر_امداد_گر یا #فعال_مدنی و #خیری هستیم، چشم های مان را بیشتر بگشاییم تا در تاریکی ها نیز توان دیدن داشته باشیم و گوش های مان را تیزتر کنیم تا نشنیدنی های مدیران مسئول را نیز بشنویم و بتوانیم با درک و فهم و برداشت به موقع، به گاه و به اندازه و مؤثر، حضور و نقش داشته باشیم...

#اگر_خبرنگاریم یا #توان_رسانه_ای کردن داریم، چشم های مان چون عقابی بلندپرواز به چرخش و دیدن نادیدنی ها واداریم و گوش های مان را چون #شب‌پره_بزرگ_موم‌خوار
(Galleria mellonella)
در کندوی هوای مناطق زلزله زده به کندوکاو واداریم تا آنچه تا به حال نادیدنی و ناشنیدنی می نمود در کنار آنچه دیدنی و شنیدنی بود، با مهارت های حرفه ای خود، در #صنعت_دروازه_بانی هوشمندانه اما مسئولیت شناسانه و شجاعانه، الک کنیم و سپس به جا، به گاه و به اندازه و راه حل محور، اطلاع رسانی کنیم...

#اگر_شهروند_عادی هستیم همت کنیم و چشم باز نگه داریم و گوش، شنوا داریم تا که آنی که #آسیب_دیده، نیاز دارد و آنی که #مسئول_مسئولیت_شناس، انتظار دارد و #خبرنگار_حرفه_ای و #رسانه_ای_مسئول، درخواست کرده است، در طبق اخلاص نهیم و #کمک و #یار_شاطر باشیم و خدای ناکرده با حضور #نابه_جا، #نابه_گاه، #سربار و #بار_خاطر نشویم...


مخلص کلام، در این شرایط با #چشم_باز و #گوش_شنوا، #یار باشیم و #بار_نباشیم که آن از #مهربانی_های_بزرگ است...

🌷🌷
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#زلزله
#احسان_محمدی
#چشم_باز
#گوش_شنوا

@sopskf

--------
*فعال صلح و مهربانی، دبیر کارگروه سواد رسانه و مسئولیت اجتماعی انجمن سواد رسانه ای ایران
**متن کامل در صفحه فیسبوک نگارنده👇
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=1931459540304714&id=100003220610069
---------

https://www.instagram.com/p/Bqna6OTlmwO/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1ag8hjxmzgyi1
پاسداری از قداست واژگان در عصر هوشمندی!
رئوف آذری*

سیر تغییرات در دنیایی که #فناوری_اطلاعات_و_ارتباطات، اقتدار لجام گسیخته ای یافته است، به حدی زیاد است که سوای مکان و زمان، فحوا و #معنا را نیز به #مصیبت_تغییر و تحول گرفتار ساخته است!

شاید برای بسیاری که #تغییر را از نشانگان جنبدگی و شدن می دانند، پیشوند #مصیبت، نامیمون بنماید و صدالبته نیز در این مفهوم همدلیم ولی آنگاه که حجم ابهام در انتقال پیام و نیز سطح پارازیت بر #رسانه و دستکاری های بین راهی را در اصل پیام شاهدیم، حق داریم خروجی فناوری را با دیده تردید بنگریم و شاید بسیاری از آن طرز تلقی نیز ناشی از هژمونی سیاست بر رسانه و کارگردانی ثروت و قدرت در پس پرده پیام باشد که چنین مان در جغرافیای توهم سوق داده است تا صفر و صدی قضاوت کنیم! آنگاه که در فحوای #واژگان و الفبای ترکیبی شان غوطه ور می شویم، بر عمق مصیبتی که از ناحیه سرعت تغییرات، بر واژگان زبانی وارد شده و می شود، واقف می شویم!
از #فنگلیش کردن پیام ها تا زایل شدن رسم الخط رسمی و عقیم شدن تنوع زبان های باستانی و نیز به حاشیه رفتن زبان های مادری،لهجه های بومی و محلی تحت سیطره ادبیات گفتاری و نوشتاری حاکم بر فضای رسانه ای، آسیب هایی است که لاجرم باید #زبان_شناسان و حافظان تنوع و رنگین کمان زبانی و نوشتاری و نیز میراث فرهنگی را بیش از بودجه ستانان فرهنگستان ها، به فکر فرو برد..
در این راستا، #واژگانی چون #آقازاده، #امام_زاده، #رأی_ملت، #نمایندگی، #سیمای_ملی، #معلم_قرآن، #مدیریت_بحران و بسیاری دیگر را نیز طی این چندسال اخیر، تحت تأثير دو عامل #سرعت_تغییرات_عصری و نیز #کارکرد_نامبارک_رسانه و نیز #عاملیت و #خلاف_تعهد_متولیان و .. در آستانه فروپاشی معنایی ذاتی و یا حداقل تغییرکارکرد و #بحران_هویت زبانی قرار گرفته اند که متأسفانه تا مرحله #بحران_قدسیت_زدایی_واژگانی، پیش رفته و دیگر مثلا" واژه #مسئول آنی نیست که مسئولیت می شناسد و می پذیرد و متناسب با حوزه اختیار ادای تکلیف می کند و اراده عمل، بلکه فحوای آن در گذر زمان و با سیاست رسانه چون واژگان #آقازاده و #فعال_مدنی، #دکتر و #مهندس و #استاد_دانشگاه در حال پوسته زایی جدید هستند که با روح قدسی شکل واژگانی غریبه می نمایانند!
کانال عصر هوشمندی با هوشیاری خاصی این کلیپ را تلنگری برای سنگینی مصیبت قدسیت زدایی معنایی واژه #آقازاده، بازنشر داده که انتظار می رود متولیان امر و قبل از آن ها خود رسانه و اصحاب رسانه و بیشتر دست اندرکاران میراث زبانی با هوشمندی این آسیب دنیای فناوری را رصد کرده و مدیریت نمایند که اگر امروز چنین نکنیم، فردا مجبور خواهیم شد قلب معنای مثبت بسیاری از واژگان را عادت کنیم و بحران ناشی از آن را به نسل های بعدی نیز تسری دهیم...

-----
*فعال صلح و مهربانی، کنشگر سواد رسانه ای
**نقل کلیپ و الهام و تلنگر دهنی از کانال تلگرامی عصر هوشمندی

@sopskf

----
https://www.instagram.com/p/Bv1EojbleWm/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1cmkimf05z57t