#کمپین مهربانی های کوچک
#نمونه ی ۱۰۳
#رئوف آذری
@Raoufazari
ایده پرداز و مدیر کمپین
-----------(نگارش۲۲ فروردین ۹۵)
مهربانی های بزرگ
خبردار شدم که دهیار و شورای بزرگوار روستای بیوران(زادگاهم) فراخوان داده اند تا در نشستی عمومی،ضمن اطلاع رسانی فعالیت های دوساله ی خود، شنوای نقدها و پذیرای رهنمودهای پیش برنده اهالی نیز باشند.
از آنجا که این نشست در مسجد تازه ساخت آشتی بیوران برگزار می شد، فرصت را غنیمت شمردم تا ضمن حضور در نشست، سپاسگزاری خود را از عزیزانی که در طی سال های گذشته و اخیر نقشی در آبادانی و تحول منطقه ی گردشگری بیوران داشته و همت شان، بر افزودن زیبایی سیمای فیزیکی و سیرت درونی اهالی، نقش داشته، اعلام دارم.
فوری متونی تدوین و با همت عزیزی از جمع کمپین مهربانی های کوچک، لوح هایی آماده شد.
موعد نزدیک شد و ما عازم روستا و نمازجماعت عشاء اقامه گردید و برنامه با تلاوت قرآن توسط طلبه ی مسجد استارت زده شد.
#ابراهیم احمدپور،دهیار روستا بر تریبون حاضر شد و با ارایه ی کلیپی تصویری خدمات ارایه شده در دوران کاری خود را تشریح کرد.
#پیروتی،عضو شورا نیز با ارایه ی نکاتی، خبر از تغییر داد و همراهی نخبگان و معتمدان و جونان را خواستار شد و به ویژه هم روستایی های ساکن در شهرها و کشورهای دیگر را به حمایت حداکثری از پروژه های توسعه ای فراخواند.
#هیوا حسن پور، سومین نفر بود که بر تریبون حاضر شد و به نمایندگی از شورا، نامه های مهم تحریری و ارسالی شورا را به ادارات و نهادهای مرتبط مورد اشاره قرار داد.
#خالد حسن زاده،عضو شورا وکارمند بیناد مسکن نیز با کلیپی تصویری خدمات عمرانی آن بنیاد را به روستا تشریح کرد که انصافا" در خور توجه و سپاس بود.
#زانیار شیخه پور، دانشجوی دکترای مدیریت نیز به تریبون فراخوانده شد و از توجه و تأکید بر دانش اندوزی جوانان ونقش سواد در توسعه سخن راند و بر آسیب دامنگیر کم محلی به ادامه تحصیل با توجه به بیکاری تحصیلکردگان اشاراتی نمود!
در ادامه،اینجانب #رئوف آذری نیز دعوت شدم تا نکاتی را محضر هم ولایتی ها طرح نمایم.
ابتدا از تغییرات شکل گرفته در سیمای فیزیکی و نقش همدلی در تحول روستا سخن رانده و ضمن اشاره به بخشی از خاطرات دکتر پاپلی یزدی در مورد حضور کاروان های یزدی و کرمانی در منطقه سردشت و بیوران برای کتیرا چینی و اشتغال موقت آنان در این حوزه جغرافیایی، بر بسترهای موجود کارآفرینی و اشتغال زایی پایدار منطقه تلنگری زدم و از مرز به عنوان تهدید و از بستر گردشگری به عنوان فرصت یاد کرده و اشاره کردم که بیوران ضمن اینکه از دوران دور اولین های طب سنتی(حاج محمود ارتوپد)،شعرا ( فروغی و حمزه و...)،مدیریت (دانشگاه آزاد)، اولین فارغ التحصیلی مدیریت شهرستان، فضای مجازی(روژنامه)،عنوان نامتعارف مسجد(آشتی) و... بوده،اینک در مرحله گذار به سر می برد و این مرحله بی مانع و آسیب و تحمل فشار و اختلاف رأي، طی نخواهد نشد که نیاز است در عبور از این موانع، حکمت همدلی را پیش گرفت و بر نقاط مثبت تأکید ورزید.
درنهایت پیشنهاد دادم تا؛
۱• بسترهای راهنمایی،ترغیب و تشویق مردمان منطقه به سرمایه گذاری در حوزه های اکوتوریسم و گردشگری توسط دهیار و شورا در راستای اشتغال زایی پایدار فراهم گردد.
۲• از جمع تحصیلکردگان روستا،شاغل در ادارات و دستگاه ها و دانشگاه ها در نشستی برای هم اندیشی دعوت شود تا ضمن ظرفیت شناسی از فرصت توان،انرژی و تخصص آنها برای آسیب شناسی،فرصت شناسی و برنامه ریزی های بلندمدت استفاده شود و در این میان به اولین تجربه ی نشست همدلی فرهیختگان سردشت با ایده پردازی و مدیریت یک هم روستایی، به عنوان تجربه ای مثبت و آموزنده با دستاوردهایی ارزشمند اشاره شد!
۳•ترغیب و تشویق اهالی به کارداوطلبانه در هفته در راستای خدمت به توسعه ی روستا در دستور کار شورا و معتمدان روستا قرار گیرد و تلاش شود فضایی شکل گیرد که هر تحصیلکرده ی متخصص یا هر صنعت کار و صاحب هنر و تجربه ای، در هفته چند ساعت کارداوطلبانه و بی مزد برای روستا و توسعه ی آن در تمامی بخش ها را مدنظر قرار دهد و در توسعه، مشارکتی خودجوش و متعهدانه داشته باشد.
در ادامه دکتر عبدالسلام محمودیان، امام جمعه و جماعت روستا نیز ضمن بیان خاطرات شیرین کاری خود از حضور چندین ماهه در بیوران و الطاف معتمدان و جوانان و همت بی مثال آنان، فرصت های پیش روی روستاییان منطقه را بی بدیل توصیف کردند و ظرفیت های موجود و جهش خدمات عمرانی و سلامت مهندسین پیمانکار و ... را نقطه قوت تحولات منطقه بر شمردند که شایسته ی حفظ و ارتقا برآورد کردند.
آخرین بخش برنامه، تقدیم لوح های سپاس کمپین مهربانی های کوچک به؛
۱• دهیار وشوراهای ادواری و جمع معتمدان و ریش سفیدان روستا به پاس تلاش های دیروزی و اعطای بی منت تجربه ی امروزی به نسل جوان و مدیریت روستا 🌹
۲•دهیار و شورای فعلی به پاس تلاش وافر برای تغییر نوع
#نمونه ی ۱۰۳
#رئوف آذری
@Raoufazari
ایده پرداز و مدیر کمپین
-----------(نگارش۲۲ فروردین ۹۵)
مهربانی های بزرگ
خبردار شدم که دهیار و شورای بزرگوار روستای بیوران(زادگاهم) فراخوان داده اند تا در نشستی عمومی،ضمن اطلاع رسانی فعالیت های دوساله ی خود، شنوای نقدها و پذیرای رهنمودهای پیش برنده اهالی نیز باشند.
از آنجا که این نشست در مسجد تازه ساخت آشتی بیوران برگزار می شد، فرصت را غنیمت شمردم تا ضمن حضور در نشست، سپاسگزاری خود را از عزیزانی که در طی سال های گذشته و اخیر نقشی در آبادانی و تحول منطقه ی گردشگری بیوران داشته و همت شان، بر افزودن زیبایی سیمای فیزیکی و سیرت درونی اهالی، نقش داشته، اعلام دارم.
فوری متونی تدوین و با همت عزیزی از جمع کمپین مهربانی های کوچک، لوح هایی آماده شد.
موعد نزدیک شد و ما عازم روستا و نمازجماعت عشاء اقامه گردید و برنامه با تلاوت قرآن توسط طلبه ی مسجد استارت زده شد.
#ابراهیم احمدپور،دهیار روستا بر تریبون حاضر شد و با ارایه ی کلیپی تصویری خدمات ارایه شده در دوران کاری خود را تشریح کرد.
#پیروتی،عضو شورا نیز با ارایه ی نکاتی، خبر از تغییر داد و همراهی نخبگان و معتمدان و جونان را خواستار شد و به ویژه هم روستایی های ساکن در شهرها و کشورهای دیگر را به حمایت حداکثری از پروژه های توسعه ای فراخواند.
#هیوا حسن پور، سومین نفر بود که بر تریبون حاضر شد و به نمایندگی از شورا، نامه های مهم تحریری و ارسالی شورا را به ادارات و نهادهای مرتبط مورد اشاره قرار داد.
#خالد حسن زاده،عضو شورا وکارمند بیناد مسکن نیز با کلیپی تصویری خدمات عمرانی آن بنیاد را به روستا تشریح کرد که انصافا" در خور توجه و سپاس بود.
#زانیار شیخه پور، دانشجوی دکترای مدیریت نیز به تریبون فراخوانده شد و از توجه و تأکید بر دانش اندوزی جوانان ونقش سواد در توسعه سخن راند و بر آسیب دامنگیر کم محلی به ادامه تحصیل با توجه به بیکاری تحصیلکردگان اشاراتی نمود!
در ادامه،اینجانب #رئوف آذری نیز دعوت شدم تا نکاتی را محضر هم ولایتی ها طرح نمایم.
ابتدا از تغییرات شکل گرفته در سیمای فیزیکی و نقش همدلی در تحول روستا سخن رانده و ضمن اشاره به بخشی از خاطرات دکتر پاپلی یزدی در مورد حضور کاروان های یزدی و کرمانی در منطقه سردشت و بیوران برای کتیرا چینی و اشتغال موقت آنان در این حوزه جغرافیایی، بر بسترهای موجود کارآفرینی و اشتغال زایی پایدار منطقه تلنگری زدم و از مرز به عنوان تهدید و از بستر گردشگری به عنوان فرصت یاد کرده و اشاره کردم که بیوران ضمن اینکه از دوران دور اولین های طب سنتی(حاج محمود ارتوپد)،شعرا ( فروغی و حمزه و...)،مدیریت (دانشگاه آزاد)، اولین فارغ التحصیلی مدیریت شهرستان، فضای مجازی(روژنامه)،عنوان نامتعارف مسجد(آشتی) و... بوده،اینک در مرحله گذار به سر می برد و این مرحله بی مانع و آسیب و تحمل فشار و اختلاف رأي، طی نخواهد نشد که نیاز است در عبور از این موانع، حکمت همدلی را پیش گرفت و بر نقاط مثبت تأکید ورزید.
درنهایت پیشنهاد دادم تا؛
۱• بسترهای راهنمایی،ترغیب و تشویق مردمان منطقه به سرمایه گذاری در حوزه های اکوتوریسم و گردشگری توسط دهیار و شورا در راستای اشتغال زایی پایدار فراهم گردد.
۲• از جمع تحصیلکردگان روستا،شاغل در ادارات و دستگاه ها و دانشگاه ها در نشستی برای هم اندیشی دعوت شود تا ضمن ظرفیت شناسی از فرصت توان،انرژی و تخصص آنها برای آسیب شناسی،فرصت شناسی و برنامه ریزی های بلندمدت استفاده شود و در این میان به اولین تجربه ی نشست همدلی فرهیختگان سردشت با ایده پردازی و مدیریت یک هم روستایی، به عنوان تجربه ای مثبت و آموزنده با دستاوردهایی ارزشمند اشاره شد!
۳•ترغیب و تشویق اهالی به کارداوطلبانه در هفته در راستای خدمت به توسعه ی روستا در دستور کار شورا و معتمدان روستا قرار گیرد و تلاش شود فضایی شکل گیرد که هر تحصیلکرده ی متخصص یا هر صنعت کار و صاحب هنر و تجربه ای، در هفته چند ساعت کارداوطلبانه و بی مزد برای روستا و توسعه ی آن در تمامی بخش ها را مدنظر قرار دهد و در توسعه، مشارکتی خودجوش و متعهدانه داشته باشد.
در ادامه دکتر عبدالسلام محمودیان، امام جمعه و جماعت روستا نیز ضمن بیان خاطرات شیرین کاری خود از حضور چندین ماهه در بیوران و الطاف معتمدان و جوانان و همت بی مثال آنان، فرصت های پیش روی روستاییان منطقه را بی بدیل توصیف کردند و ظرفیت های موجود و جهش خدمات عمرانی و سلامت مهندسین پیمانکار و ... را نقطه قوت تحولات منطقه بر شمردند که شایسته ی حفظ و ارتقا برآورد کردند.
آخرین بخش برنامه، تقدیم لوح های سپاس کمپین مهربانی های کوچک به؛
۱• دهیار وشوراهای ادواری و جمع معتمدان و ریش سفیدان روستا به پاس تلاش های دیروزی و اعطای بی منت تجربه ی امروزی به نسل جوان و مدیریت روستا 🌹
۲•دهیار و شورای فعلی به پاس تلاش وافر برای تغییر نوع
چندی قبل در دل این آشفته بازار ارز و نابسامانی اقتصادی که هیچ نقطه ثابتی برای قیمت ها متصور نیست، برای خرید #پوشک_کودک نازم به سوپری اش مراجعه کردم.
وقتی از قیمت سئوال کردم، دو قیمت داد:
"این یکی خرید قدیم است و ۱۱ تومان و این یکی خرید جدید است ولی فعلا" فروشی نیست"
دلیل نفروختن پرسیدم، گفت: "تا جنس قدیمی و ارزان خرید، آب نشود، جنس نو را در قفس نخواهم گذاشت تا مشتری به اشتباه در خرید دچار نشود!" در مقابل روح بزرگ این بزرگ مردان سرزمین مهربانی چه می توان گفت و نوشت و گزارش کرد؟! جز اینکه بنگاریم #بزرگی در عصر حباب قیمت ها، به میزان #انصافی است که فروشنده ها در فروش و خریدار در خرید معمول می دارند... امشب که از بزرگی روح و صفای باطن #آزاد_معروف_پناهی عزیز آن سوپری دار اطراف نماد شهدای شیمیایی ۷ تیر شهرم تعریف می کردم، والده فرشته گونم از #انصاف #کاک_خالد حبوبات فروش روبه روی بانک مسکن گزارش داد و با ذکر این مهربانی ها، فوری ذهنم گرد بازار دیناران شهر و بزرگوار #عباسپورها نیز رفت که سال ها قبل، چنین دکور دو قیمتی از جنس عرضه شده شان را به نمایش گذاشته بودند... هزاران سپاس #معروف_پناهی ها، #کاک_خالدها و #عباسپورهای نوعی سرزمینم که #الگوی_واقعی سلامت در بازار و تجارت اند🌷👏 #بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#بازار_ارز
#نابسامانی_اقتصاد
#سردشت
#دو_نرخی_انصاف
#معروف_پناهی
#خالد_احمدپور
#عباسپور
#الگوی_سلامت
#صلابت_در_بازار
@Sopskf
https://www.instagram.com/p/BoFZuZPA1gK/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=fu8k1r42bz62
وقتی از قیمت سئوال کردم، دو قیمت داد:
"این یکی خرید قدیم است و ۱۱ تومان و این یکی خرید جدید است ولی فعلا" فروشی نیست"
دلیل نفروختن پرسیدم، گفت: "تا جنس قدیمی و ارزان خرید، آب نشود، جنس نو را در قفس نخواهم گذاشت تا مشتری به اشتباه در خرید دچار نشود!" در مقابل روح بزرگ این بزرگ مردان سرزمین مهربانی چه می توان گفت و نوشت و گزارش کرد؟! جز اینکه بنگاریم #بزرگی در عصر حباب قیمت ها، به میزان #انصافی است که فروشنده ها در فروش و خریدار در خرید معمول می دارند... امشب که از بزرگی روح و صفای باطن #آزاد_معروف_پناهی عزیز آن سوپری دار اطراف نماد شهدای شیمیایی ۷ تیر شهرم تعریف می کردم، والده فرشته گونم از #انصاف #کاک_خالد حبوبات فروش روبه روی بانک مسکن گزارش داد و با ذکر این مهربانی ها، فوری ذهنم گرد بازار دیناران شهر و بزرگوار #عباسپورها نیز رفت که سال ها قبل، چنین دکور دو قیمتی از جنس عرضه شده شان را به نمایش گذاشته بودند... هزاران سپاس #معروف_پناهی ها، #کاک_خالدها و #عباسپورهای نوعی سرزمینم که #الگوی_واقعی سلامت در بازار و تجارت اند🌷👏 #بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#بازار_ارز
#نابسامانی_اقتصاد
#سردشت
#دو_نرخی_انصاف
#معروف_پناهی
#خالد_احمدپور
#عباسپور
#الگوی_سلامت
#صلابت_در_بازار
@Sopskf
https://www.instagram.com/p/BoFZuZPA1gK/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=fu8k1r42bz62
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
چندی قبل در دل این آشفته بازار ارز و نابسامانی اقتصادی که هیچ نقطه ثابتی برای قیمت ها متصور نیست، برای خرید #پوشک_کودک نازم به سوپری اش مراجعه کردم. وقتی از قیمت سئوال کردم، دو قیمت داد: "این یکی خرید قدیم است و ۱۱ تومان و این یکی خرید جدید است ولی فعلا"…
Forwarded from چالش«فرصت سازی»از بحران
#سیزده_به_خانه...
#همدلانه، خلاق در خانه می مانیم اما حتما خود را نیز مقید می کنیم که در بالکن، حیاط، پشت بام منزل و فضای باز، گوشت، مرغ، ماهی و... بر روی زغال #بریان_نکنیم تا خدای ناکرده، دل پدر ومادری که سفره شان خالی است با اشک وحسرت فرزندشان، کباب نشود😓
____
•طراح: #خالد_فرج_زاده
نماینده چالش در شهرستان سقز
❤️🏡❤️
#بحران_كرونا
#قرنطينه_خانگي
#چالش_فرصت_سازي_از_بحران
#سيزده_به_خانه
#تعطيلي_سفر_فيزيكي_به_طبيعت
#دلی_کباب_نکنیم
#همدلانه_خلاق_در_خانه_مي_مانيم
@TOCOC1
#همدلانه، خلاق در خانه می مانیم اما حتما خود را نیز مقید می کنیم که در بالکن، حیاط، پشت بام منزل و فضای باز، گوشت، مرغ، ماهی و... بر روی زغال #بریان_نکنیم تا خدای ناکرده، دل پدر ومادری که سفره شان خالی است با اشک وحسرت فرزندشان، کباب نشود😓
____
•طراح: #خالد_فرج_زاده
نماینده چالش در شهرستان سقز
❤️🏡❤️
#بحران_كرونا
#قرنطينه_خانگي
#چالش_فرصت_سازي_از_بحران
#سيزده_به_خانه
#تعطيلي_سفر_فيزيكي_به_طبيعت
#دلی_کباب_نکنیم
#همدلانه_خلاق_در_خانه_مي_مانيم
@TOCOC1
گذر ایام و مناسبت های نمادینِ تلنگُرزن!
✍🏻 #رئوف_آذری
در انتظار سحری جمعه روز رمضانْ ماهِ سالِ کرونا زده، شب زنده داری اختیار کرده ام!
صدای هشدار گوشی، خبر از پیامکی تازه می دهد.
#ایوب است. همکلاسی پریروز و هموند دیروز و غربت نشین امروز..
دانشجوی دکتری بود.چندین بار از بیکاری وناامیدی و سردرگمی اش گفت اما نه توان فهمیدن مان بود و نه امکان تغییر سرنوشت او😭
پیام ارسالی اش، با ذکر مناقب معلم، تبریک این مناسبت بود.
پیامک دگری رسید:
#خالد بود. او که هموندی خالص وناب در پاسداری ژینایی وطن است. او هم با شعری ناب، تبریکش را روانه کرده بود.
دیگری، #فاروق بود. همکار دیروز و امروز اما #اشنویه نشین..
همان شهری که پریروز، فعالان مدنی اش برای توقف حکم اعدامِ #زورار، ساعت ها جلوی منزل مقتول به تمنا نشستند و سپس شبانه مسیر اشنویه تا ارومیه را گز کردند و تا سحرگاهان جلوی زندان، اشک ریختند تا بلکه شعله «آتش انتقام» خاموش کنند،اما به ظاهر ناموفق برگشتند و تأسف زا در برگشت نیز، خبر کوچ اجباری دو همشهری ویلان نان سفره را با راکت هواپیماهای اردوغان رهسپار، دریافت کردند و اگر شور و اشک شوق پابه رکاب شدن پنج کودک دیارشان با دوچرخه اهدایی نوچرخه با عاملیت بنیاد توسعه صلح ومهربانی نبود، خدا می داند، شب شان چه رنگی می بود!
بله، فحوای پیام «فاروق» نیز تبریک مناسبت روز معلم بود!
پیامک ها که فزونی گرفت، حساب از دستم در رفت ولی، تلنگر چندی از همکلاسانم در سال های اخیر وامسال، «طعم تلخِ شیرین»ی داشت:
«هوشیار» سه سال است که در زنگ های «مهربانی»،«ئاشتی»و«گفت و گو» همکلاسم است. او هر سال، معمولاً پاییز که رنگ خزان می بازد،به کلاس برمی گردد و وقتی دلیلش را جویا می شوم،همان پاسخ همیشگی نثارم می کند:«ماموستاگیان، با خانواده گلپایگان،همدان،ساوه بودیم، کوره آجرپزی، برداشت سیب زمینی و انار و سیب چینی»!
«محمد» هم مثل هوشیار، سه سال همکلاسم بوده است ولی در این سه سال همواره حواسش پرت جایی بوده و هرگاه، بازخواستش کرده ام، باز چون هوشیار،پاسخش ثابت یک عبارت بوده:«کاک رئوف، پدرم در مسیر برگشت کولبری است و حواسم به جانش است که در پی نان مان نبازدش»!
«سروه» نیز سه سال همکلاسم بود اما امسال در یک محیط پانسیون، مهمان زادگاهم شده و ارتباط وثیق پدر_دختری هنوز پابرجاست.
آن دو، هوشیار ومحمد هریک به نحوی تبریک گفته بودند. «هوشیار» با یادآوری مهربانی دیروزم با او و «محمد» با تصویر«مهربانی بزرگ»ش با طبیعت: #گلدان_کاری ۶۰۰ نهال بلوط..
«سروه» هم روز معلم را با ضبط و ارسال کلیپی سراسر سوزن و خنجر با نشانه گیری دل نگارنده، تبریک گفته بود:
اوبا الهام از «زنگ گفت و گو»ی سال سوم همکلاس بودن مان، #کوه را چون بخشی از طبیعت، طرف گفت و گو اختیار کرده بود تا یادآورم شود چگونه خشم خود را بابت سهل انگاری کوه در لحظه شلیک مرزبان به قلب پدرکولبرشهیدش، برون ریز کرده است!
این سه پیامک تلخ شیرین را که در کنار پیامک اولی قرار می دهم، طعمی «تلخِ شیرینِ تلخ» حاصل می آید که تلنگری جانانه بر دلم وارد می کند!
تلنگری از جنسِ «تلمذ در مکتب دانش آموزان» یا به تعبیر عنوان کتاب در دست تألیفم؛«دانش آموزی از دانش آموزان» و«دانشجویی از دانشجویان»!
به انتهايب يادداشت رسيده بودم كه استوري "ارسلان" نيز بر صفحه گوشي ام ظاهر شد:
"تشكري سراسر مهر و وفا كه همسنگ صلوات و نداي سحري بلندگوي مسجد، شيرين بود.
"ارسلان"م نيز، در اين سراي بي ناز، هنوز كه هنوز است علي رغم پيمودن مدارج شايستگي، به حقوق اوليه شهروندي اش نرسيده است و همان "طعم شيرين تبريكات را بر مذاقم تلخ مي كند،مي گوييد،خوب نكند؟! آخر چگونه؟
بگذريم...
این همه واژه به تسبیح کشیدم تا به این نکته برسم وآن این:
✓ «شاخه های گل پیامک ها وتماس های تبریک تان را ای عزیزانم، سوی خرمن وجود پر درد و جغرافیای پرمصیبت تان، نشانه می گیرم تا این نمادین روز را منِ به ظاهر معلم ومشاور، متقابلا به شمای به واقع «معلم» و«مشاور» تبریک گفته باشم چه اینکه بیش از آن که «نگارنده» عامل وحامل درس نکته ای برای شما باشد، صبوری و مدارای شما با «دردِ» کم درمان یا بی درمان مرزنشینی،فراموشی و قهقرای تکرار مصیبت جغرافیای سرزمینی، «درس آموزی»های بسیاری برای من داشته که با افتخار تلمذ در مکتب تان را بر تارگ کتاب تاریخ معلمی ام ثبت خواهم کرد...»
✓ مبارک تان باد ای «فرشتگان در غربت» و «نزدیکان غریبم» که «معلم شمایید»👏🏻
این کلیپ هم پیوست تبریکم برای آنانی که تصور ترک چنین بهشتی یا تجربه درد در آن را باور ندارند، شاید که آنان نیز چون من «تلنگری» خورند و «طرحی» براي "خدمتي كوچك" به اين چند و بسيار "معلمان بزرگ "م در اين سرزمين دراندازند...
🌹❤️🌹
@sopskf
---
https://www.instagram.com/tv/B_nak4SAC6Q/?igshid=ka9e16pkc1nj
✍🏻 #رئوف_آذری
در انتظار سحری جمعه روز رمضانْ ماهِ سالِ کرونا زده، شب زنده داری اختیار کرده ام!
صدای هشدار گوشی، خبر از پیامکی تازه می دهد.
#ایوب است. همکلاسی پریروز و هموند دیروز و غربت نشین امروز..
دانشجوی دکتری بود.چندین بار از بیکاری وناامیدی و سردرگمی اش گفت اما نه توان فهمیدن مان بود و نه امکان تغییر سرنوشت او😭
پیام ارسالی اش، با ذکر مناقب معلم، تبریک این مناسبت بود.
پیامک دگری رسید:
#خالد بود. او که هموندی خالص وناب در پاسداری ژینایی وطن است. او هم با شعری ناب، تبریکش را روانه کرده بود.
دیگری، #فاروق بود. همکار دیروز و امروز اما #اشنویه نشین..
همان شهری که پریروز، فعالان مدنی اش برای توقف حکم اعدامِ #زورار، ساعت ها جلوی منزل مقتول به تمنا نشستند و سپس شبانه مسیر اشنویه تا ارومیه را گز کردند و تا سحرگاهان جلوی زندان، اشک ریختند تا بلکه شعله «آتش انتقام» خاموش کنند،اما به ظاهر ناموفق برگشتند و تأسف زا در برگشت نیز، خبر کوچ اجباری دو همشهری ویلان نان سفره را با راکت هواپیماهای اردوغان رهسپار، دریافت کردند و اگر شور و اشک شوق پابه رکاب شدن پنج کودک دیارشان با دوچرخه اهدایی نوچرخه با عاملیت بنیاد توسعه صلح ومهربانی نبود، خدا می داند، شب شان چه رنگی می بود!
بله، فحوای پیام «فاروق» نیز تبریک مناسبت روز معلم بود!
پیامک ها که فزونی گرفت، حساب از دستم در رفت ولی، تلنگر چندی از همکلاسانم در سال های اخیر وامسال، «طعم تلخِ شیرین»ی داشت:
«هوشیار» سه سال است که در زنگ های «مهربانی»،«ئاشتی»و«گفت و گو» همکلاسم است. او هر سال، معمولاً پاییز که رنگ خزان می بازد،به کلاس برمی گردد و وقتی دلیلش را جویا می شوم،همان پاسخ همیشگی نثارم می کند:«ماموستاگیان، با خانواده گلپایگان،همدان،ساوه بودیم، کوره آجرپزی، برداشت سیب زمینی و انار و سیب چینی»!
«محمد» هم مثل هوشیار، سه سال همکلاسم بوده است ولی در این سه سال همواره حواسش پرت جایی بوده و هرگاه، بازخواستش کرده ام، باز چون هوشیار،پاسخش ثابت یک عبارت بوده:«کاک رئوف، پدرم در مسیر برگشت کولبری است و حواسم به جانش است که در پی نان مان نبازدش»!
«سروه» نیز سه سال همکلاسم بود اما امسال در یک محیط پانسیون، مهمان زادگاهم شده و ارتباط وثیق پدر_دختری هنوز پابرجاست.
آن دو، هوشیار ومحمد هریک به نحوی تبریک گفته بودند. «هوشیار» با یادآوری مهربانی دیروزم با او و «محمد» با تصویر«مهربانی بزرگ»ش با طبیعت: #گلدان_کاری ۶۰۰ نهال بلوط..
«سروه» هم روز معلم را با ضبط و ارسال کلیپی سراسر سوزن و خنجر با نشانه گیری دل نگارنده، تبریک گفته بود:
اوبا الهام از «زنگ گفت و گو»ی سال سوم همکلاس بودن مان، #کوه را چون بخشی از طبیعت، طرف گفت و گو اختیار کرده بود تا یادآورم شود چگونه خشم خود را بابت سهل انگاری کوه در لحظه شلیک مرزبان به قلب پدرکولبرشهیدش، برون ریز کرده است!
این سه پیامک تلخ شیرین را که در کنار پیامک اولی قرار می دهم، طعمی «تلخِ شیرینِ تلخ» حاصل می آید که تلنگری جانانه بر دلم وارد می کند!
تلنگری از جنسِ «تلمذ در مکتب دانش آموزان» یا به تعبیر عنوان کتاب در دست تألیفم؛«دانش آموزی از دانش آموزان» و«دانشجویی از دانشجویان»!
به انتهايب يادداشت رسيده بودم كه استوري "ارسلان" نيز بر صفحه گوشي ام ظاهر شد:
"تشكري سراسر مهر و وفا كه همسنگ صلوات و نداي سحري بلندگوي مسجد، شيرين بود.
"ارسلان"م نيز، در اين سراي بي ناز، هنوز كه هنوز است علي رغم پيمودن مدارج شايستگي، به حقوق اوليه شهروندي اش نرسيده است و همان "طعم شيرين تبريكات را بر مذاقم تلخ مي كند،مي گوييد،خوب نكند؟! آخر چگونه؟
بگذريم...
این همه واژه به تسبیح کشیدم تا به این نکته برسم وآن این:
✓ «شاخه های گل پیامک ها وتماس های تبریک تان را ای عزیزانم، سوی خرمن وجود پر درد و جغرافیای پرمصیبت تان، نشانه می گیرم تا این نمادین روز را منِ به ظاهر معلم ومشاور، متقابلا به شمای به واقع «معلم» و«مشاور» تبریک گفته باشم چه اینکه بیش از آن که «نگارنده» عامل وحامل درس نکته ای برای شما باشد، صبوری و مدارای شما با «دردِ» کم درمان یا بی درمان مرزنشینی،فراموشی و قهقرای تکرار مصیبت جغرافیای سرزمینی، «درس آموزی»های بسیاری برای من داشته که با افتخار تلمذ در مکتب تان را بر تارگ کتاب تاریخ معلمی ام ثبت خواهم کرد...»
✓ مبارک تان باد ای «فرشتگان در غربت» و «نزدیکان غریبم» که «معلم شمایید»👏🏻
این کلیپ هم پیوست تبریکم برای آنانی که تصور ترک چنین بهشتی یا تجربه درد در آن را باور ندارند، شاید که آنان نیز چون من «تلنگری» خورند و «طرحی» براي "خدمتي كوچك" به اين چند و بسيار "معلمان بزرگ "م در اين سرزمين دراندازند...
🌹❤️🌹
@sopskf
---
https://www.instagram.com/tv/B_nak4SAC6Q/?igshid=ka9e16pkc1nj
Instagram
Westazerbaijan CTH HQ on Instagram: “........................................................................................ آذربایجان…
24 Likes, 0 Comments - Westazerbaijan CTH HQ (@wa_cthh) on Instagram: “........................................................................................ آذربایجان…”
🔹️شماره ۱۰۹۰ سیروان۱۴ تیر۹۹
📌 گزارشی اختصاصی از آتش سوزیهای بوزینه و مرخیل پاوه و شهادت #سه_آذر_اورامانی در صفحه اول و سرمقالهای از #خالد_توکلی و یادداشت اول #رئوف_آذری و... با همین موضوع
📌یاددشاتهایی از صلاح الدین خدیو (مهاباد)، امیراحمدیان(پاوه) سید غریب سجادی(سنندج) ، جمشید فرجوند ( بیجار) ، محمود پاک سرشت و گزارشهای کرونایی از جمله بزرگداشت مجازی دکتر #ناصر_قادری در دانشگاه کردستان، دیگر اخبار تحولات مناطق کردنشین و...
#سیروان_رسانهجامع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly
@sopskf
📌 گزارشی اختصاصی از آتش سوزیهای بوزینه و مرخیل پاوه و شهادت #سه_آذر_اورامانی در صفحه اول و سرمقالهای از #خالد_توکلی و یادداشت اول #رئوف_آذری و... با همین موضوع
📌یاددشاتهایی از صلاح الدین خدیو (مهاباد)، امیراحمدیان(پاوه) سید غریب سجادی(سنندج) ، جمشید فرجوند ( بیجار) ، محمود پاک سرشت و گزارشهای کرونایی از جمله بزرگداشت مجازی دکتر #ناصر_قادری در دانشگاه کردستان، دیگر اخبار تحولات مناطق کردنشین و...
#سیروان_رسانهجامع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly
@sopskf
ثبت آثار،رزومه هنری و افتخارات هنرمند خالد فرج زاده از استان کردستان،شهرستان سقز،شهر صاحب در وب سایت دایره المعارف الکترونیک هنر ایران نوژا
https://nujaa.com/Arts/khaled-farajzade/
---
✳️بنياد توسعه صلح و مهرباني، كسب اين افتخار را به اين عضو شايسته بنياد،همراه هميشگي،برنده جوايز متعدد ملي و بين المللي و هنرمند صلح ساز كوردستاني تبريك عرض نموده و اميدوار است صلح سازان بيش از پيش، مجال بروز و ظهور و نقش آفريني بيابند و به منزلت شايسته خودنايل آيند.
❤️خدمات و شايستگي هاي جناب فرح زاده، بيش از اين ها مي طلبد..
🌹❤️🌹
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#مهرباني_هاي_كوچك
#توفيقات_اعضاء
#خالد_فرج_زاده
#ايران_نوژا
#تبريك_ويژه
@sopskf
https://nujaa.com/Arts/khaled-farajzade/
---
✳️بنياد توسعه صلح و مهرباني، كسب اين افتخار را به اين عضو شايسته بنياد،همراه هميشگي،برنده جوايز متعدد ملي و بين المللي و هنرمند صلح ساز كوردستاني تبريك عرض نموده و اميدوار است صلح سازان بيش از پيش، مجال بروز و ظهور و نقش آفريني بيابند و به منزلت شايسته خودنايل آيند.
❤️خدمات و شايستگي هاي جناب فرح زاده، بيش از اين ها مي طلبد..
🌹❤️🌹
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#مهرباني_هاي_كوچك
#توفيقات_اعضاء
#خالد_فرج_زاده
#ايران_نوژا
#تبريك_ويژه
@sopskf
نوژا
خالد فرج زاده - نوژا
نام و نامخانوادگی: خالد فرج زاده تاریخ تولد: 26 دی 1367 محل تولد: سقز، کردستان تخصص: عکاس، فیلمساز سابقه فعالیت هنری: 9 سال شماره تماس: 09187993408 ...
Forwarded from PODCASTWARAN
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠
@podcastvaran
🌧"به نام خالق باران"🌧
🕊سلامی به رنگ برگ زیتون، بر آشیان صلح دلهایتان🌿
⛈ #پادکستواران تقدیم میکند:
▫️شمارە: ۷
🔸با موضوع : "صلحِ بدون مرز"
🔹تهیه شده در آبان ماه ۱۴۰۰
🔸با صدای:
#خالد_معاضدی
#شیما_کریمی
🔹 عوامل تولید ⬇️
🔸سرپرست نویسندگان:
#منوچهر_مرادی
🔹سرپرست گویندگان:
#محسن_فاشگو
🔸تدوین:
#متین_عباسی
🔹 کارگردان:
#خالد_معاضدی
🔸با مدیریت:
#دکترروناک_صمدی
و همکاری سایر همراهان تیم پادکست واران
آدرس پیج اینستاگرام ⬇️
https://instagram.com/waran.podcast?utm_medium=copy_link
کانال تلگرامی پادکست واران ⬇️
https://t.iss.one/podcastvaran
@podcastvaran
🌧"به نام خالق باران"🌧
🕊سلامی به رنگ برگ زیتون، بر آشیان صلح دلهایتان🌿
⛈ #پادکستواران تقدیم میکند:
▫️شمارە: ۷
🔸با موضوع : "صلحِ بدون مرز"
🔹تهیه شده در آبان ماه ۱۴۰۰
🔸با صدای:
#خالد_معاضدی
#شیما_کریمی
🔹 عوامل تولید ⬇️
🔸سرپرست نویسندگان:
#منوچهر_مرادی
🔹سرپرست گویندگان:
#محسن_فاشگو
🔸تدوین:
#متین_عباسی
🔹 کارگردان:
#خالد_معاضدی
🔸با مدیریت:
#دکترروناک_صمدی
و همکاری سایر همراهان تیم پادکست واران
آدرس پیج اینستاگرام ⬇️
https://instagram.com/waran.podcast?utm_medium=copy_link
کانال تلگرامی پادکست واران ⬇️
https://t.iss.one/podcastvaran
Forwarded from بلوطبانان پا به ركاب (Raouf Azari)
شب بلوط و نمایشگاه هنربلوط نواز
بلوط، از دیرزمان، علاوه بر بیست و اندی خدمت بی منت به طبیعت پیرامونی و ویژه بشرجماعت، الهام بخش قریحه هنر هم بوده و گاه از همان دریچه نیز رزقی بر سفره اهالی جنگل، آورده است...
#شب_بلوط، غنیمتی بود تا از چند زاویه، مهربانی همواره بلوط را مورد امعان نظر قرار دهیم که چند از بسیار، فراخوان را لبیک گفتند و از بین آن چند نیز چندی انتخاب شد تا در لابه لای بلوط کاوی های علمی و مباحث پیرامونی، هنر هنرورزانی را به نمایش بگذاریم که با قریحه ذوق و ذکاوت شان، به نوعی خدمتی ویژه از بلوط گرفته و پاسخی در خور نیز به مهرش داده اند...
#محمد_بزم_آرا،
#خالد_فرج_زاده
و
#فرید_رضایی،
سه آفرینشگری اند که هریک، با قریحه ذوق شان، ضمن بلوط نوازی همواره، ظرفیتی نیز خلق کرده اند تا سفره را به سبزی بلوط، ضایعات یا نماد استواری اش در هیٲت فضای تفریحی شهری، پیوند زنند..
نوشتن و گفتن از هنر این سه آفرینشگر، زیره به کرمان بردن است و فقط باید قدم رنجه کرد و روز سیزدهم اسفندماه، این عدد به ظاهر نحس در باور عامه را در حاشیه شب مبارک بلوط، تبرُّکی هنری بخشید و و تحسین شان گفت...
@oaktree_loverbikers
بلوط، از دیرزمان، علاوه بر بیست و اندی خدمت بی منت به طبیعت پیرامونی و ویژه بشرجماعت، الهام بخش قریحه هنر هم بوده و گاه از همان دریچه نیز رزقی بر سفره اهالی جنگل، آورده است...
#شب_بلوط، غنیمتی بود تا از چند زاویه، مهربانی همواره بلوط را مورد امعان نظر قرار دهیم که چند از بسیار، فراخوان را لبیک گفتند و از بین آن چند نیز چندی انتخاب شد تا در لابه لای بلوط کاوی های علمی و مباحث پیرامونی، هنر هنرورزانی را به نمایش بگذاریم که با قریحه ذوق و ذکاوت شان، به نوعی خدمتی ویژه از بلوط گرفته و پاسخی در خور نیز به مهرش داده اند...
#محمد_بزم_آرا،
#خالد_فرج_زاده
و
#فرید_رضایی،
سه آفرینشگری اند که هریک، با قریحه ذوق شان، ضمن بلوط نوازی همواره، ظرفیتی نیز خلق کرده اند تا سفره را به سبزی بلوط، ضایعات یا نماد استواری اش در هیٲت فضای تفریحی شهری، پیوند زنند..
نوشتن و گفتن از هنر این سه آفرینشگر، زیره به کرمان بردن است و فقط باید قدم رنجه کرد و روز سیزدهم اسفندماه، این عدد به ظاهر نحس در باور عامه را در حاشیه شب مبارک بلوط، تبرُّکی هنری بخشید و و تحسین شان گفت...
@oaktree_loverbikers