بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
467 subscribers
1.77K photos
631 videos
137 files
2.12K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
‌کودکان،
قشر مغفول امداد در بحران ها


https://t.iss.one/Sopskf/5819

در بازه زمانی حضور در مناطق زلزله زده خوی، گرچه در طی جلساتی که در کنار استاد و همدل بزرگوار جناب دکتر ایرانمنش به قصد مدیریت و تدبیر امدادی، برگزار کردیم هر جلسه، یک تا دو گروه تخصصی کار با کودکان، حضور می یافتند و برخی شان، خدمات شایسته و درخور کالایی یا نقدینگی هم همراه داشتند اما جز دو مورد، کار جدی، منظم و مستمر برای کودکان در هیچ کمپ، روستا یا محله ندیدیم و به ضرس قاطع در بین تمام بازدیدهایی که هر روزه داشتیم هیچ نقطه ای، وسیله ای ورزشی دست بچه ها مشاهده نشد!

روز پنج شنبه بیست و هفتم بهمن ها، بازدیدی از کمپ دانشکده علوم قرآنی داشتیم که در حیاط آن دانشکده، برپا شده بود.

پس از چندی گفتگو با مسئول کمپ و برخی آسیب دیدگان، با صحنه ای به غایت دلخراش مواجه شدیم!

چند کودک، در فضای باز چمن، با مشت و لگد به جان هم افتاده بودند و یکی چنان چنگی به صورت دیگری زد که خون از گونه اش جاری شد!

سریع سمت شان شتافتیم و دستش بگرفتیم و از مخمصه رهانیدیم و بعد از لختی، بچه ها را جمع کرده و دلیل رفتارشان را با دوست شان پرسیدیم.

پاسخی دادند که شرمسارمان کرد:

"چکار کنیم. بازی مان، همین است. شب و روز، اینجاییم حوصله مان سر می رود"

چند وسیله فلزی نرمش، آنسوتر بود و گفتم، خوب با اینا بازی کنید!
گفتند:"هم خیلی سردند و هم بلد نیستیم باهاشان بازی کنیم"!

اینبار باید خون می گریستیم!

فرشته ها، حق داشتند چون تا به حال در روستای شان، این ابزار را ندیده بودند و هوا نیز ناجوانمردانه، سیخ می کشید!

یکی شان که سر و گردنی بالاتر از بقیه نشان می داد، با اعتماد به نفس و لحنی حق به جانب گفت:

"هر که هم می آید، قول توپ به ما می دهد و می رود و دگر پیدای شان نمی شود"!

گفتیم، به نظرتان اگر توپ داشته باشید، با همدیگر مهربان ترخواهید شد"؟

گفتند:"بله، چرا، نباشیم، از خدامونه"...

روایتی از داستان جوجه تیغی ها، برای شان گفتیم و در نهایت قول دادیم، خواسته شان را اجابت کنیم و البته در مقابل نیز خواستیم:

با هم مهربان تر باشند و از ابزاری که برای شان می فرستیم برای تمرین مهارت باهم بودن و کار گروهی، استفاده کنند.

فردای آن روز، چندین توپ فوتبال، والیبال و طناب برای آن کمپ و کمپی دگر خریداری شد و توسط امدادگران بومی محضرشان ارسال شد.

تصویر دل انگیزی که امدادگر حسن عزیز، از بچه ها در حال بازی با توپ همرسانی کرده بود، سبب شد که مدیران مؤسسه فردای سبز ارومیه، تماس بگیرند و ضمن تشکر، خرید و تجهیز چند کمپ را متعهد شوند.

انتظار می رود که انجمن ها و گروه های تخصصی دیگر نیز، روی هدف اصلی خود، متمرکز شوند و این قشر از آسیب دیدگان را فراموش نکنند که آسیب روانی وارده بر کودکان در این دوران، بسیار بیش از آسیب زلزله بر ساختمان ها و معیشت مردمان است...
کودکان، سرمایه غیرقابل جایگزینِ مدیریت فردای بحران های محیطی در این سرزمین اند و نشاید و نباید که مورد غفلت قرار گیرند..

پ.ن: البته که این یادداشت، منکر تلاش بسیاری فعالان و ان جی اوها و مؤسسه ها نیست كه به نفع كودكان، كار می كنند و شایسته نیز اثر می بخشند اما بر اساس مشاهدات ما، خلٲ شایستگان این حوزه در خوی و مناطق آسیب دیده و ویژه محلات حاشیه ای و روستایی مشهود بود.
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#زلزله_خوی
#مسئولیت_اجتماعی
#تدبیر_مدیریت_امداد
#دکتر_محمد_ایرانمنش
#رئوف_آذری
#کودکان
#آسیب_پساحادثه
@sopskf