✅ کتاب صفر توسعه
✍️ محسن رنانی
🔰کتاب صفر توسعه (کتاب توسعه ۱۴۰۰) منتشر شد. این نخستین کتاب از یکصد کتابی است که امیدوارم تا پایان این قرن (هر سال یک «کتاب توسعه») توسط پویش فکری توسعه منتشر شود. این، کتاب نیست، بلکه یک خطکش است، «خطکش توسعه».
🔰در یکصد سال گذشته، بی نقشه علمی (نظریه توسعه) و بی خطکش (شاخصهای ارزیابی)، در راه توسعه گام نهادیم و برای تداوم این رفتن، بخش اعظم منابع نفت را سوزاندیم، منابع آب را تبخیر کردیم، معادن را تخلیه کردیم و جنگلها را تراشیدیم. در این یکصدسال، نقشه راه توسعه کشور، همان حدیث آرزومندی و منویات مقامات عالی بوده است که هربار در «برنامههای عمرانی» یا «برنامههای توسعه»، یا کتاب «به سوی تمدن بزرگ» یا سند «چشمانداز بیست ساله» منعکس شده و برای سالهای بلندی تمام منابع و امکانات کشور برای تحقق آن آرزوهای عمدتاً متوهمانه، بسیج شده است. و در آخر آنچه برای ملت ما مانده است، یا باد بوده یا تورم بوده یا فقر بوده یا شکاف طبقاتی. و طُرفه آنکه معماران این برنامهها، هیچ خطکش یا شاقولی هم برای اندازهگیری بنایی که در اندیشه ساخت آن بودند معرفی نمیکردند. و هیچ بنیادی و نهادی نیز در عمل مسئول دیدهبانی و رصد این طرحهای عظیم نبود. در واقع نهادهایی بوده است (مثل سازمان برنامه)، اما در این نهادها کسی را توان یا جرأت آن نبود که شاقول را بگذارد کنار دیوار سیاستها و برنامهها و بگوید آقایان این دیوار کج است و هرچه پیش میرود کجتر میشود. و البته این سکوت تحقیرآمیز، خاصیت «نان دولت» خوردن است که در همه حکومتها بوده است.
🔰کتاب توسعه، کتاب نیست، خطکشی است که به کمک آن میتوانیم سالبهسال و برنامهبهبرنامه و دولتبهدولت، روندها و مسیر حرکت توسعه را در کشورمان دیدهبانی کنیم. این نخستین بار است که یک نهاد پژوهشی مدنی چنین وظیفه سنگینی را بر عهده میگیرد (البته نسخه مقدماتی کتاب توسعه یک بار نیز در سال ۱۳۹۹ توسط پویش فکری توسعه منتشر شده است).
🔰هنر این کتاب این است که علاوه بر تحلیل نمودارها و شاخصهای توسعه در حوزههای مختلف (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، فردی و محیط زیستی)، به کمک نزدیک به 83 هزار داده و اطلاعات، و از دل سه هزار شاخص و نماگر، توانسته است 380 شاخص توسعه را استخراج و به کمک آنها نقشه توسعه ایران را ترسیم کند.
🔰به نقشه توسعه ایران (نقشه زیر) نگاه کنید. ترکیب سه رنگ پرچم ایران، متشکل از 380 مربع است که هر مربع نماینده یک شاخص است. خانههای سبز شاخصهایی هستند که حداقل ده واحد (از صد واحد) بالاتر از میانگین جهانی هستند. خانههای سفید شاخصهایی هستند که در محدوده میانگین جهانی هستند (ده واحد پایین تا ده واحد بالای میانگین جهانی) و خانههای قرمز رنگ شاخصهایی هستند که ده واحد و بیشتر، زیر میانگین جهانی هستند. دقت کنید، در این نقشه، همه شاخصهای ضعیف با رنگ قرمز در پایین نقشه ایران کنار هم چیده شدهاند و همه شاخصهای متوسط با رنگ سفید در وسط نقشه و همه شاخصهای قوی با رنگ سبز در بالای نقشه، تا رنگ پرچم ایران را تداعی کنند. این بدین معنی است که در سالهای آینده، هرچه رنگ نقشه ایران به سمت سبزی برود یعنی، به طورکلی و در سطح ملی، ما داریم به سمت توسعه بیشتر، حرکت میکنیم؛ و اگر به سمت قرمزی بیشتر برود به معنی پسروی کشور است. نقشه توسعه امروز ایران بیشتر به قرمزی میزند. یعنی از 380 شاخص توسعه در سطح ملی، 158 تای آن بسیار پایینتر از میانگین جهانی است. این حاصل یکصد سال فروش نفت و تلاشهای دو نظام سیاسی در ایران و هفت دهه برنامهریزی توسعه است. اکنون به نقشه توسعه دانمارک نگاه کنید (نقشه بعدی)، تقریبا کل نقشه به سبزی می زند. دانمارکی که نفت ندارد و تنها یکصد سال است که مرزهایش به شکل کشور مستقل امروزی تثبیت شده است و تنها از بعد از جنگ جهانی دوم فرصت یافت درباره توسعه خودش فکری و کاری بکند.
🔰با دستوفرمانِ امروز نظام تدبیر، این که اصولا در سالهای آینده نقشه توسعه ایران به سوی سبزی بیشتر میرود یا نه هنوز معلوم نیست. آیا مردم صبوری لازم را برای گذار آرام از این دوره دارند؟ آیا حکومت اصولا توسعه میخواهد؟ آیا اگر توسعه میخواهد اصولا توانایی ایجاد «فضای امکان» برای توسعه را دارد؟ این پرسشها دستکم الان پاسخ روشنی ندارد. اما کتاب توسعه دستکم میتواند راه را بر ادعاهای شعاری و فریبناک دولتهای مختلف در زمینه توسعه ببندد.
🔰اما علیرغم همه این دشواریها، نگرانیها و ابهامات، تحولاتی که امروز زیر پوست جامعه و اقتصاد ما در جریان است، چنان قدرتمند است که به گمانم از این پس دستکم حکومت دیگر نمیتواند مانع تحولات .........
👈🏻 ادامه مطلب
@Renani_Mohsen
@haajm
@sopskf
✍️ محسن رنانی
🔰کتاب صفر توسعه (کتاب توسعه ۱۴۰۰) منتشر شد. این نخستین کتاب از یکصد کتابی است که امیدوارم تا پایان این قرن (هر سال یک «کتاب توسعه») توسط پویش فکری توسعه منتشر شود. این، کتاب نیست، بلکه یک خطکش است، «خطکش توسعه».
🔰در یکصد سال گذشته، بی نقشه علمی (نظریه توسعه) و بی خطکش (شاخصهای ارزیابی)، در راه توسعه گام نهادیم و برای تداوم این رفتن، بخش اعظم منابع نفت را سوزاندیم، منابع آب را تبخیر کردیم، معادن را تخلیه کردیم و جنگلها را تراشیدیم. در این یکصدسال، نقشه راه توسعه کشور، همان حدیث آرزومندی و منویات مقامات عالی بوده است که هربار در «برنامههای عمرانی» یا «برنامههای توسعه»، یا کتاب «به سوی تمدن بزرگ» یا سند «چشمانداز بیست ساله» منعکس شده و برای سالهای بلندی تمام منابع و امکانات کشور برای تحقق آن آرزوهای عمدتاً متوهمانه، بسیج شده است. و در آخر آنچه برای ملت ما مانده است، یا باد بوده یا تورم بوده یا فقر بوده یا شکاف طبقاتی. و طُرفه آنکه معماران این برنامهها، هیچ خطکش یا شاقولی هم برای اندازهگیری بنایی که در اندیشه ساخت آن بودند معرفی نمیکردند. و هیچ بنیادی و نهادی نیز در عمل مسئول دیدهبانی و رصد این طرحهای عظیم نبود. در واقع نهادهایی بوده است (مثل سازمان برنامه)، اما در این نهادها کسی را توان یا جرأت آن نبود که شاقول را بگذارد کنار دیوار سیاستها و برنامهها و بگوید آقایان این دیوار کج است و هرچه پیش میرود کجتر میشود. و البته این سکوت تحقیرآمیز، خاصیت «نان دولت» خوردن است که در همه حکومتها بوده است.
🔰کتاب توسعه، کتاب نیست، خطکشی است که به کمک آن میتوانیم سالبهسال و برنامهبهبرنامه و دولتبهدولت، روندها و مسیر حرکت توسعه را در کشورمان دیدهبانی کنیم. این نخستین بار است که یک نهاد پژوهشی مدنی چنین وظیفه سنگینی را بر عهده میگیرد (البته نسخه مقدماتی کتاب توسعه یک بار نیز در سال ۱۳۹۹ توسط پویش فکری توسعه منتشر شده است).
🔰هنر این کتاب این است که علاوه بر تحلیل نمودارها و شاخصهای توسعه در حوزههای مختلف (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، فردی و محیط زیستی)، به کمک نزدیک به 83 هزار داده و اطلاعات، و از دل سه هزار شاخص و نماگر، توانسته است 380 شاخص توسعه را استخراج و به کمک آنها نقشه توسعه ایران را ترسیم کند.
🔰به نقشه توسعه ایران (نقشه زیر) نگاه کنید. ترکیب سه رنگ پرچم ایران، متشکل از 380 مربع است که هر مربع نماینده یک شاخص است. خانههای سبز شاخصهایی هستند که حداقل ده واحد (از صد واحد) بالاتر از میانگین جهانی هستند. خانههای سفید شاخصهایی هستند که در محدوده میانگین جهانی هستند (ده واحد پایین تا ده واحد بالای میانگین جهانی) و خانههای قرمز رنگ شاخصهایی هستند که ده واحد و بیشتر، زیر میانگین جهانی هستند. دقت کنید، در این نقشه، همه شاخصهای ضعیف با رنگ قرمز در پایین نقشه ایران کنار هم چیده شدهاند و همه شاخصهای متوسط با رنگ سفید در وسط نقشه و همه شاخصهای قوی با رنگ سبز در بالای نقشه، تا رنگ پرچم ایران را تداعی کنند. این بدین معنی است که در سالهای آینده، هرچه رنگ نقشه ایران به سمت سبزی برود یعنی، به طورکلی و در سطح ملی، ما داریم به سمت توسعه بیشتر، حرکت میکنیم؛ و اگر به سمت قرمزی بیشتر برود به معنی پسروی کشور است. نقشه توسعه امروز ایران بیشتر به قرمزی میزند. یعنی از 380 شاخص توسعه در سطح ملی، 158 تای آن بسیار پایینتر از میانگین جهانی است. این حاصل یکصد سال فروش نفت و تلاشهای دو نظام سیاسی در ایران و هفت دهه برنامهریزی توسعه است. اکنون به نقشه توسعه دانمارک نگاه کنید (نقشه بعدی)، تقریبا کل نقشه به سبزی می زند. دانمارکی که نفت ندارد و تنها یکصد سال است که مرزهایش به شکل کشور مستقل امروزی تثبیت شده است و تنها از بعد از جنگ جهانی دوم فرصت یافت درباره توسعه خودش فکری و کاری بکند.
🔰با دستوفرمانِ امروز نظام تدبیر، این که اصولا در سالهای آینده نقشه توسعه ایران به سوی سبزی بیشتر میرود یا نه هنوز معلوم نیست. آیا مردم صبوری لازم را برای گذار آرام از این دوره دارند؟ آیا حکومت اصولا توسعه میخواهد؟ آیا اگر توسعه میخواهد اصولا توانایی ایجاد «فضای امکان» برای توسعه را دارد؟ این پرسشها دستکم الان پاسخ روشنی ندارد. اما کتاب توسعه دستکم میتواند راه را بر ادعاهای شعاری و فریبناک دولتهای مختلف در زمینه توسعه ببندد.
🔰اما علیرغم همه این دشواریها، نگرانیها و ابهامات، تحولاتی که امروز زیر پوست جامعه و اقتصاد ما در جریان است، چنان قدرتمند است که به گمانم از این پس دستکم حکومت دیگر نمیتواند مانع تحولات .........
👈🏻 ادامه مطلب
@Renani_Mohsen
@haajm
@sopskf
Telegram
Renani Mohsen / رنانی - محسن
نقشه توسعه ایران - ۱۴۰۰
برگرفته از «کتاب توسعه ۱۴۰۰»
تدوین شده توسط «پویش فکری توسعه»
لینک تهیه کتاب:
https://pooyeshfekri.com/product/development-book-1400/
.
برگرفته از «کتاب توسعه ۱۴۰۰»
تدوین شده توسط «پویش فکری توسعه»
لینک تهیه کتاب:
https://pooyeshfekri.com/product/development-book-1400/
.
Forwarded from مدرسه توسعه پایدار
✅چگونه یک فعال محیط زیست موثر باشیم؟
🔸با حضور جمع ارزشمندی از فعالین محیط زیست کشور
🔹فعالان و دغدغهمندان محیط زیست چگونه میتوانند قدمهای موثرتری برای کمک به چالشهای توسعه پایدار کشور بردارند؟
🔹ویژگی های یک کنشگر مطلوب و اثربخش محیط زیستی در شرایط ایران امروز ما چیست؟
📌همین چهارشنبه 16 شهریور- ساعت 16:30 تا 20:30- بر بستر فضای مجازی
⬅️توضیحات بیشتر و ثبت نام (رایگان): sdschool.ir/eact
📍مدرسه توسعه پایدار
@sdschool
🔸با حضور جمع ارزشمندی از فعالین محیط زیست کشور
🔹فعالان و دغدغهمندان محیط زیست چگونه میتوانند قدمهای موثرتری برای کمک به چالشهای توسعه پایدار کشور بردارند؟
🔹ویژگی های یک کنشگر مطلوب و اثربخش محیط زیستی در شرایط ایران امروز ما چیست؟
📌همین چهارشنبه 16 شهریور- ساعت 16:30 تا 20:30- بر بستر فضای مجازی
⬅️توضیحات بیشتر و ثبت نام (رایگان): sdschool.ir/eact
📍مدرسه توسعه پایدار
@sdschool
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پوورە بەسێ،
ژنێک بە دەستانی مەسیحایی،
ئیبنی سینای وڵات
و
دایکە تێرزای کوردستان...
دایکێکی دڵۆڤان
و
پسپۆڕێکی ژیانبەخش
مەنیجە خاتوونی کچی و میراتگری سامانی زانیاری و دڵوڤانی...
سەردەشت، مام کاوێ، ساڕێژگەی پوورەبەسێ...
🌹❤🌹
#Poura_Baseh
#پوورە_بەسێ
٭پوور: معادل خالە و عمه در فارسی
#تیمارگری
@sopskf
ژنێک بە دەستانی مەسیحایی،
ئیبنی سینای وڵات
و
دایکە تێرزای کوردستان...
دایکێکی دڵۆڤان
و
پسپۆڕێکی ژیانبەخش
مەنیجە خاتوونی کچی و میراتگری سامانی زانیاری و دڵوڤانی...
سەردەشت، مام کاوێ، ساڕێژگەی پوورەبەسێ...
🌹❤🌹
#Poura_Baseh
#پوورە_بەسێ
٭پوور: معادل خالە و عمه در فارسی
#تیمارگری
@sopskf
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
پوورە بەسێ، ژنێک بە دەستانی مەسیحایی، ئیبنی سینای وڵات و دایکە تێرزای کوردستان... دایکێکی دڵۆڤان و پسپۆڕێکی ژیانبەخش مەنیجە خاتوونی کچی و میراتگری سامانی زانیاری و دڵوڤانی... سەردەشت، مام کاوێ، ساڕێژگەی پوورەبەسێ... 🌹❤🌹 #Poura_Baseh #پوورە_بەسێ ٭پوور:…
تایبەت بە پوورە بەسێ و مەنیجە خاتوونی میراتگری دەستە شیفاگەرەکانی...
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=pfbid02kSi7WgU6dCzWqcvihkzJ3zr4LpHeV43ZpvNGA7ipEJi4sJtHjMJX9QLivKZNvE3Al&id=100003220610069
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=pfbid02kSi7WgU6dCzWqcvihkzJ3zr4LpHeV43ZpvNGA7ipEJi4sJtHjMJX9QLivKZNvE3Al&id=100003220610069
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from عرفان نظرآهاری
🌊من ماهی ام، نهنگم…
رابعه گفت: من ماهی ام اما تُنگی ندارم، دریا هم ندارم، می گریم و در اندوه خود غوطه ورم ، من در اشک خویش شنا می کنم؛ آیا از میان شما مردانِ مدعی، مردی هست که بتواند دستانش را پیاله کند و این ماهی را در گودی دستانش نگه دارد و با او تا دریا بیاید؟
از میان آن مردان اما مردی نبود که راه دریا را خوش بدارد و مردی نبود که گودی دستانش گنجایی نهنگی را داشته باشد و مردی نبود که از زنی که دریا می جوید، نترسد.
پس همه آن مردان، بی پاسخی راه کویر گرفتند و رفتند...
و در دل آرزو کردند که این ماهی بر خشک بیفتد و بمیرد...
🌊
حالا اما قرن هاست، هر ماهی که می بینم می گوید: من رابعه ام.
پس دانسته ام زنی که بتواند در اشک هایش شنا کند، نمی میرد، ماهی می شود.
و چنین زنی از خود هزاران ماهی می آفریند، تو نیز یکی از آن ماهیانی؛ پس راه دریا بجو.
اقیانوس، تقدیر همه زنان است، هر چند که کتاب قانونشان خط به خط کویر است...
#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
رابعه گفت: من ماهی ام اما تُنگی ندارم، دریا هم ندارم، می گریم و در اندوه خود غوطه ورم ، من در اشک خویش شنا می کنم؛ آیا از میان شما مردانِ مدعی، مردی هست که بتواند دستانش را پیاله کند و این ماهی را در گودی دستانش نگه دارد و با او تا دریا بیاید؟
از میان آن مردان اما مردی نبود که راه دریا را خوش بدارد و مردی نبود که گودی دستانش گنجایی نهنگی را داشته باشد و مردی نبود که از زنی که دریا می جوید، نترسد.
پس همه آن مردان، بی پاسخی راه کویر گرفتند و رفتند...
و در دل آرزو کردند که این ماهی بر خشک بیفتد و بمیرد...
🌊
حالا اما قرن هاست، هر ماهی که می بینم می گوید: من رابعه ام.
پس دانسته ام زنی که بتواند در اشک هایش شنا کند، نمی میرد، ماهی می شود.
و چنین زنی از خود هزاران ماهی می آفریند، تو نیز یکی از آن ماهیانی؛ پس راه دریا بجو.
اقیانوس، تقدیر همه زنان است، هر چند که کتاب قانونشان خط به خط کویر است...
#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
Forwarded from محمد درویش
🌿مهسا امینی رفت تا یادشان بماند، تحمل این زخمها و مردمندیدنها، ما را قویتر خواهد کرد!🌿
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ هیچ قلبی صرفاً به دلیل هماهنگی با قلب دیگر وصل نیست؛ زخم است که قلبها را عمیقاً به هم پیوند میزند ... پیوند درد با درد؛ شکنندگی با شکنندگی و بغض با بغض ... گاه قدرتی بیش از انفجار چند بمب اتمی میآفریند!*
2️⃣ ایمان دارم روزی که چندان دور نیست، از تندیس مهسا امینی در معابر عمومی وطن رونمایی خواهد شد تا همه تمامیتخواهان متحجر و واپسگرا بدانند که زن، زندگی و آزادی را هرگز نمیتوان تا ابد و به ضرب منطق سرنیزه دفن کرد.
3️⃣ سیمای مظلوم و زیبای این دختر آسمانی که فقط بیست و دو بهار را تجربه کرده بود؛ سیمای دختری که به بازداشتکنندگانش یادآوری میکرد که من مهمان شما تهرانیها هستم و اینجا غریبهام؛ سبب شد تا وجدان همهی ما از شدت این مظلومیت و معصومیت بترکد و مهسا به خودیترین و عزیزترین شهروند ایران تا ابد بدل شود ...
4️⃣ آنهایی که با جنس یادبرگهایم در این صفحه آشنایی دارند، خوب میدانند که عهدِ محمد درویش به پراکندن غم، درد و زخم نیست؛ همیشه دنبال نوری در قلب تاریکی میگردد تا پرچم کنشگری را در زمانهای که "امید" کیمیاست، در اهتزاز نگه دارد. به قول فریدون مشیری عزیز: مگر نه اینکه غمی سهمگین به دل داریم؛ مگر نه اینکه به رنجی گران گرفتاریم؛ نشاطمان را باید همیشه چون خورشید، بلند و گرم در اعماق جان نگه داریم.
* با الهام از یادبرگ هاراکی موراکامی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#نه_به_گشت_ارشاد
#دلنوشته_های_محمد_درویش
https://www.instagram.com/p/CiuBmarOjjq/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ هیچ قلبی صرفاً به دلیل هماهنگی با قلب دیگر وصل نیست؛ زخم است که قلبها را عمیقاً به هم پیوند میزند ... پیوند درد با درد؛ شکنندگی با شکنندگی و بغض با بغض ... گاه قدرتی بیش از انفجار چند بمب اتمی میآفریند!*
2️⃣ ایمان دارم روزی که چندان دور نیست، از تندیس مهسا امینی در معابر عمومی وطن رونمایی خواهد شد تا همه تمامیتخواهان متحجر و واپسگرا بدانند که زن، زندگی و آزادی را هرگز نمیتوان تا ابد و به ضرب منطق سرنیزه دفن کرد.
3️⃣ سیمای مظلوم و زیبای این دختر آسمانی که فقط بیست و دو بهار را تجربه کرده بود؛ سیمای دختری که به بازداشتکنندگانش یادآوری میکرد که من مهمان شما تهرانیها هستم و اینجا غریبهام؛ سبب شد تا وجدان همهی ما از شدت این مظلومیت و معصومیت بترکد و مهسا به خودیترین و عزیزترین شهروند ایران تا ابد بدل شود ...
4️⃣ آنهایی که با جنس یادبرگهایم در این صفحه آشنایی دارند، خوب میدانند که عهدِ محمد درویش به پراکندن غم، درد و زخم نیست؛ همیشه دنبال نوری در قلب تاریکی میگردد تا پرچم کنشگری را در زمانهای که "امید" کیمیاست، در اهتزاز نگه دارد. به قول فریدون مشیری عزیز: مگر نه اینکه غمی سهمگین به دل داریم؛ مگر نه اینکه به رنجی گران گرفتاریم؛ نشاطمان را باید همیشه چون خورشید، بلند و گرم در اعماق جان نگه داریم.
* با الهام از یادبرگ هاراکی موراکامی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#نه_به_گشت_ارشاد
#دلنوشته_های_محمد_درویش
https://www.instagram.com/p/CiuBmarOjjq/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
Forwarded from اتچ بات
⚫️ من انسانم
گمشده ای داریم که اسمش انتخاب است. کلیدی است که قرن ها پیش گمشده است. دورو برمان هزار و یک در است، درهای بسته ای که نمی دانیم چه وقتی و چه کسی قرار است آنها را باز کند.
ماندن پشت هزار و یک در بسته اندوه می آورد، بیچارگی می آورد، خشم می آورد. و خشم و اندوه و بیچارگی که به هم بیامیزد جنون می آورد.
اختیار را که از آدم بگیرند یعنی انسانیتش را از او گرفته اند، قیمتی ترین دارایی اش را و انسانی که انسانیتش را از او ستانده بشود، دیگر چه فرق می کند با خشت و خاک و خاکستر؟
درد این مردم، درد بی انتخابی است. روی تنشان همه جا رد تنبیه بی اجازگی است.
عشق را باید تعارف کرد. معرفت را باید تعارف کرد، دین را هم باید تعارف کرد. یکی بر می دارد، یکی هم بر نمی دارد.
هر چیز قشنگی که اجباری بشود، زشت می شود. بهشتی که کشان کشان آدم را به آن ببرند، دیگر جهنم است.
آدم ها انسانیت را باید انتخاب کنند، عشق را باید انتخاب کنند، خدا و دین و پیغمبر را باید انتخاب کنند.
هیزم اجبارها روی هم که تلنبار بشود، انبار باروت حسرت و حرمان است، کبریتِ غضبِ زندگی ام کو، یک روز این هیزم ها را شعله ور می کند.
ما الان آنجاییم کنار تل هیزم اجبارها،
کنار زندگی های نزیسته ای که دارند دود می شوند،
کنار فریاد من انسانم، اختیارم آرزوست.
✍️#عرفان_نظرآهاری
#انتخاب
#من_انسانم_اختیارم_آرزوست
@erfannazarahari
گمشده ای داریم که اسمش انتخاب است. کلیدی است که قرن ها پیش گمشده است. دورو برمان هزار و یک در است، درهای بسته ای که نمی دانیم چه وقتی و چه کسی قرار است آنها را باز کند.
ماندن پشت هزار و یک در بسته اندوه می آورد، بیچارگی می آورد، خشم می آورد. و خشم و اندوه و بیچارگی که به هم بیامیزد جنون می آورد.
اختیار را که از آدم بگیرند یعنی انسانیتش را از او گرفته اند، قیمتی ترین دارایی اش را و انسانی که انسانیتش را از او ستانده بشود، دیگر چه فرق می کند با خشت و خاک و خاکستر؟
درد این مردم، درد بی انتخابی است. روی تنشان همه جا رد تنبیه بی اجازگی است.
عشق را باید تعارف کرد. معرفت را باید تعارف کرد، دین را هم باید تعارف کرد. یکی بر می دارد، یکی هم بر نمی دارد.
هر چیز قشنگی که اجباری بشود، زشت می شود. بهشتی که کشان کشان آدم را به آن ببرند، دیگر جهنم است.
آدم ها انسانیت را باید انتخاب کنند، عشق را باید انتخاب کنند، خدا و دین و پیغمبر را باید انتخاب کنند.
هیزم اجبارها روی هم که تلنبار بشود، انبار باروت حسرت و حرمان است، کبریتِ غضبِ زندگی ام کو، یک روز این هیزم ها را شعله ور می کند.
ما الان آنجاییم کنار تل هیزم اجبارها،
کنار زندگی های نزیسته ای که دارند دود می شوند،
کنار فریاد من انسانم، اختیارم آرزوست.
✍️#عرفان_نظرآهاری
#انتخاب
#من_انسانم_اختیارم_آرزوست
@erfannazarahari
Telegram
attach 📎
Forwarded from دکتر نعمت الله فاضلی
@DrNematallahFazeli
📝مهر ماه زندگی
🔻نعمت الله فاضلی، 1 مهر 1401
✅ مهر سده پانزدهم آغاز شد؛ آغازی شورانگیز با امیدی روشن: "زن ، زندگی، آزادی". صدها سال طولانی و سخت و خونین طی شد تا اینجا رسیدیم. تنها شعور زنانه می توانست چنین عمیق، جامع و انسانی بسراید.
🔻مردان، آن ها که هنوز مردانه می اندیشند، در مهر ، ماه مهربانی و ماه یادگیری و ماه آغاز، مهر همین سده نورسیده، طنین سرود زن، زندگی، آزادی را در خود بپیچند و تامل کنند. این آغاز مهربانی است؛ آغاز زندگی و آغاز آغازهای مان برای آرزوهای مان. زبان و ضمیر و ذهن جامعه ما بسیارها سخن لطیف و انسانی ساخته و پرداخته اما این چیز دیگریست.
✅ "زندگی" را هیچگاه نسرودیم حتی اگر رویای مان بود. زندگی را برای قدرت خواستیم و ساختیم نه قدرت را برای زندگی. "آزادی" را سرودیم اما نه با "زندگی"؛ از زن گفتیم اما نه صدایش را شنیدیم و نه پیوندش با آزادی را دانستیم. مهر اکنون به روی ما گشوده است که بیاموزیم.
🔻مدرسه ها و دانشگاه ها و رسانه ها و حتی شهرها و خیابان ها را فضای یادگیری کنیم. بیاموزیم که بودن و شدن و ماندن مان در گرو همین صدای انسانی، کاملا انسانی است که اکنون ناگهان طنین افکنده در هستی ما: زن، زندگی، آزادی.
✅ این سرود و صدا از "بایدها" یی نمی گوید که متفرق کند؛ دیگری بسازد، طبیعت را ویران و دل هایی را خون یا نظم را به هم بریزد. "زن، زندگی، آزادی"، کلمه ای واحد در ترکیبی سه گانه. نام دیگرش "مهر" است. دعوتی است به خشونت پرهیزی، و پرهیز از تبعیض و پرهیز از هر چیز که زندگی نیست. سروده ای است بهنگام؛ در اولین مهر سده نوین، گشوده می شویم به هستی تازه ای و یادگیری عمیق و انسانی.
🔻مهر است و یادگیری. بیاموزیم مدرسه ها و دانشگاه های مان درس زن، زندگی، آزادی دهند؛ گریزی از این نداریم والا مهر نه آغاز آغازها که پاییز دل ها خواهد شد و تنها چهره های زرد و برگ های خزان برای مان می ماند.
✅ بیندیشیم که مهر هزار و چهارصد و یک، آغاز مهربانی و آغاز یادگیریست تا سده ای تازه را تجربه کنیم؛ و زن و زندگی و آزادی را پاس بداریم و دریچه دیگری برای دیدن و زیستن جهان بسازیم. مدرسه ها و دانشگاه ها را و برنامه درسی را با رویای تازه زن، زندگی، آزادی طراوت و نیرو دهیم. این گشودگی به هستی را جشن بگیریم و شادمانه شکرانه کنیم.
🔻بکوشیم دل ها و دیده های مان پاییز نشود و فرزندان مان در مدرسه و دانشگاه درس بهار بیاموزند، درس زن، زندگی، آزادی.
📝مهر ماه زندگی
🔻نعمت الله فاضلی، 1 مهر 1401
✅ مهر سده پانزدهم آغاز شد؛ آغازی شورانگیز با امیدی روشن: "زن ، زندگی، آزادی". صدها سال طولانی و سخت و خونین طی شد تا اینجا رسیدیم. تنها شعور زنانه می توانست چنین عمیق، جامع و انسانی بسراید.
🔻مردان، آن ها که هنوز مردانه می اندیشند، در مهر ، ماه مهربانی و ماه یادگیری و ماه آغاز، مهر همین سده نورسیده، طنین سرود زن، زندگی، آزادی را در خود بپیچند و تامل کنند. این آغاز مهربانی است؛ آغاز زندگی و آغاز آغازهای مان برای آرزوهای مان. زبان و ضمیر و ذهن جامعه ما بسیارها سخن لطیف و انسانی ساخته و پرداخته اما این چیز دیگریست.
✅ "زندگی" را هیچگاه نسرودیم حتی اگر رویای مان بود. زندگی را برای قدرت خواستیم و ساختیم نه قدرت را برای زندگی. "آزادی" را سرودیم اما نه با "زندگی"؛ از زن گفتیم اما نه صدایش را شنیدیم و نه پیوندش با آزادی را دانستیم. مهر اکنون به روی ما گشوده است که بیاموزیم.
🔻مدرسه ها و دانشگاه ها و رسانه ها و حتی شهرها و خیابان ها را فضای یادگیری کنیم. بیاموزیم که بودن و شدن و ماندن مان در گرو همین صدای انسانی، کاملا انسانی است که اکنون ناگهان طنین افکنده در هستی ما: زن، زندگی، آزادی.
✅ این سرود و صدا از "بایدها" یی نمی گوید که متفرق کند؛ دیگری بسازد، طبیعت را ویران و دل هایی را خون یا نظم را به هم بریزد. "زن، زندگی، آزادی"، کلمه ای واحد در ترکیبی سه گانه. نام دیگرش "مهر" است. دعوتی است به خشونت پرهیزی، و پرهیز از تبعیض و پرهیز از هر چیز که زندگی نیست. سروده ای است بهنگام؛ در اولین مهر سده نوین، گشوده می شویم به هستی تازه ای و یادگیری عمیق و انسانی.
🔻مهر است و یادگیری. بیاموزیم مدرسه ها و دانشگاه های مان درس زن، زندگی، آزادی دهند؛ گریزی از این نداریم والا مهر نه آغاز آغازها که پاییز دل ها خواهد شد و تنها چهره های زرد و برگ های خزان برای مان می ماند.
✅ بیندیشیم که مهر هزار و چهارصد و یک، آغاز مهربانی و آغاز یادگیریست تا سده ای تازه را تجربه کنیم؛ و زن و زندگی و آزادی را پاس بداریم و دریچه دیگری برای دیدن و زیستن جهان بسازیم. مدرسه ها و دانشگاه ها را و برنامه درسی را با رویای تازه زن، زندگی، آزادی طراوت و نیرو دهیم. این گشودگی به هستی را جشن بگیریم و شادمانه شکرانه کنیم.
🔻بکوشیم دل ها و دیده های مان پاییز نشود و فرزندان مان در مدرسه و دانشگاه درس بهار بیاموزند، درس زن، زندگی، آزادی.
معیار سنجش مسئولیت اجتماعی ما
https://t.iss.one/Sopskf/5706
جاناتان سویفت، جایی گفته بود:
"ِ ما همینقدر، دین داریم که باعث انزجارمان از هم شود"
اگر همواره در پی آن بوده ایم تا معیار و ترازویی برای سنجش میزان باورمندی خود به ادعاهای مان را بیابیم، این روزها و ویژه در بحران روز موضوع حجاب و مباحث حول مرگ ژینا امینی، فرصت گرانسنگی است تا این توزین صورت گیرد...
اگر معتقد و پای بند به دین، مذهب، مکتب، مسلک و آیینی خاص هستیم، خودکاوی و دانش و نگرش و رفتارکاوی داشته باشیم و ببینیم اظهار فضل و نظر کلام و تقریر و تحریر قلم مان، تا چه اندازه، سبب هموندی، همدلی، هم فهمی شده یا به چه مقدار، تنفر و افتراق دگری را از باورهای دینی، مذهبی و مسلک مان را سبب شدە ایم؟
همین کافیست تا درجه باورمندی خود را توزین کرده و محاسبه کنیم!
اگر بە مانفیست ملی و تفکر ناسیونالیستی، نژادی و زبانی باور داریم و بە نوعی خودبرتربینی نژادی پای بندیم و تا پان فُلانیسم پیش ڕوی داشتە ایم، فرصت توزین باورمان مهیاست و این دانش، نگرش و رفتار خالص ملی گرایانە یا سطح پانیسم من است کە تعیین می کند، دگری تا چە اندازە، نسبت بە ملیت، نژاد و زبان من ، علاقە مند شدە یا تنفر پیداکردە است؟
اگر عضو جریان، گروە یا حزبی سیاسی و حاکمیتی یا دولتی هستیم، باز این نوع کنش و واکنش سیاسی من است کە می تواند تعیین کند دگری تا چە میزان دلبستە تفکرسیاسی و جریان حزبی من شدە است و همان توزینگر کم بدیل مدعای من در این برهە شدە است؟
اگر اهل هنر و سینما یا ورزش و باشگاە یا علم و دانشگاه یا کنشگر صلح و حلیم و بردباریم، این میزان دلبستە کردن دیگری توسط من بە این هنرها، رشتە ها و آشتی، صبوری و آرامش دگری است کە تعیین می کند، خلوص و معیار من در این رشتە تخصصی چند بەچند است؟
القصە، بە میزان محور قصە شدن ها و قصەشدگی باور و کردار ما، عیار سنجش باور و رفتارمان، بالا یا پایین خواهد رفت و چە خوش اقبال اند آنانی کە خود، پیشگام اثربخشی و تغییر و دلبستە کردن دیگران با پالودگی اندیشە، رفتار پالایشی و موضع حق گرای تاریخی اند و بیش از انزجار، عامل عشق اند و دوستی و...
حادثە روز و بحران پیش رو، زمان ارزندە ای است برای این توزین ها و چە نیک فرجام اند، آنان کە دوستداری افزونتری را برای باورهای شان، نصیب می برند.
امروز همە ایران و ایرانی و سرجمع شهروندان و سفیڕان کشورها، مسلمان و غیر مسلمان، فارغ از زبان، باور و کلام و ... در معرض آزمون اند
و خوشا آنان کە با خلوص در رفتار، ادای مسئولیت اجتماعی و اهتمام بە حق، جذاب اند و کاهندە انزجار از هم...
#مهسا
#ژینا_امینی
#عیار_توزین
#قدرت_جذب
#مسئولیت_اجتماعی
#رئوف_آذری
@sopskf
----
در اینستاگرام، محتوای بیشتری ببینید
https://www.instagram.com/p/Ci8WvUtruEp/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
https://t.iss.one/Sopskf/5706
جاناتان سویفت، جایی گفته بود:
"ِ ما همینقدر، دین داریم که باعث انزجارمان از هم شود"
اگر همواره در پی آن بوده ایم تا معیار و ترازویی برای سنجش میزان باورمندی خود به ادعاهای مان را بیابیم، این روزها و ویژه در بحران روز موضوع حجاب و مباحث حول مرگ ژینا امینی، فرصت گرانسنگی است تا این توزین صورت گیرد...
اگر معتقد و پای بند به دین، مذهب، مکتب، مسلک و آیینی خاص هستیم، خودکاوی و دانش و نگرش و رفتارکاوی داشته باشیم و ببینیم اظهار فضل و نظر کلام و تقریر و تحریر قلم مان، تا چه اندازه، سبب هموندی، همدلی، هم فهمی شده یا به چه مقدار، تنفر و افتراق دگری را از باورهای دینی، مذهبی و مسلک مان را سبب شدە ایم؟
همین کافیست تا درجه باورمندی خود را توزین کرده و محاسبه کنیم!
اگر بە مانفیست ملی و تفکر ناسیونالیستی، نژادی و زبانی باور داریم و بە نوعی خودبرتربینی نژادی پای بندیم و تا پان فُلانیسم پیش ڕوی داشتە ایم، فرصت توزین باورمان مهیاست و این دانش، نگرش و رفتار خالص ملی گرایانە یا سطح پانیسم من است کە تعیین می کند، دگری تا چە اندازە، نسبت بە ملیت، نژاد و زبان من ، علاقە مند شدە یا تنفر پیداکردە است؟
اگر عضو جریان، گروە یا حزبی سیاسی و حاکمیتی یا دولتی هستیم، باز این نوع کنش و واکنش سیاسی من است کە می تواند تعیین کند دگری تا چە میزان دلبستە تفکرسیاسی و جریان حزبی من شدە است و همان توزینگر کم بدیل مدعای من در این برهە شدە است؟
اگر اهل هنر و سینما یا ورزش و باشگاە یا علم و دانشگاه یا کنشگر صلح و حلیم و بردباریم، این میزان دلبستە کردن دیگری توسط من بە این هنرها، رشتە ها و آشتی، صبوری و آرامش دگری است کە تعیین می کند، خلوص و معیار من در این رشتە تخصصی چند بەچند است؟
القصە، بە میزان محور قصە شدن ها و قصەشدگی باور و کردار ما، عیار سنجش باور و رفتارمان، بالا یا پایین خواهد رفت و چە خوش اقبال اند آنانی کە خود، پیشگام اثربخشی و تغییر و دلبستە کردن دیگران با پالودگی اندیشە، رفتار پالایشی و موضع حق گرای تاریخی اند و بیش از انزجار، عامل عشق اند و دوستی و...
حادثە روز و بحران پیش رو، زمان ارزندە ای است برای این توزین ها و چە نیک فرجام اند، آنان کە دوستداری افزونتری را برای باورهای شان، نصیب می برند.
امروز همە ایران و ایرانی و سرجمع شهروندان و سفیڕان کشورها، مسلمان و غیر مسلمان، فارغ از زبان، باور و کلام و ... در معرض آزمون اند
و خوشا آنان کە با خلوص در رفتار، ادای مسئولیت اجتماعی و اهتمام بە حق، جذاب اند و کاهندە انزجار از هم...
#مهسا
#ژینا_امینی
#عیار_توزین
#قدرت_جذب
#مسئولیت_اجتماعی
#رئوف_آذری
@sopskf
----
در اینستاگرام، محتوای بیشتری ببینید
https://www.instagram.com/p/Ci8WvUtruEp/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
مرگ مکرر ژیناهای سرزمینم،
آسیب شناسی ریشە ای
و مسئولیت اجتماعی ما
....
....
....
مسئولیت اجتماعی امروز من و ما و شما، در هر مقام و منصب و موقعیتی، از هر جبهه و جناح و قومیتی، با هر زبان و مسلک و آئینی، چیزی جز درک به موقع ریشه ها، دیدن شاخه ها و تحلیل محصول روش های گذشته و البته افزدن بر جغرافیای هم فهمی ها، همدلی ها و کاستن از دامنه بدفهمی ها، بد دلی ها و خشونت ورزی ها نیست و این رسالت، اگر امروز ادا نشود، چه بسا، فردا، هرگز مجال ماموریت سپاری نباشد!
از همین امروز باید ریشه تضییع مکرر حقوق وارثان این جغرافیا و مرگ های پی در پی شهروندان جغرافیای همزیستی را خشکاند و مجال خشونت علیه یا له ژیناهای وطن نداد...
باور باید کرد که توصیه قرآن، سنت و روایات امامان، مبنی بر اهمیت شور و مشورت، شنیدن فریاد مظلوم، رسالت کاستن از درد مردم، الکی نیست و رازها و رمزها در حکمرانی دارد.
و صد البته، وفای مردم به زعامت دولت مردمی، رعایت قواعد دولت مدنی، ایفای نقش در دولت داری و ادای ماموریت شهروندی، انتظاری است که لازم است در نهاد تک تک وارثان این مرز و بوم نهادینه شود.
یادداشتی از:
رئوف آذری
کنشگر صلح و محیط زیست
٭برای دسترسی بە فایل کامل نوشتاری، INSTANT
VIEW
را کلیک کنید
https://b2n.ir/f98753
آسیب شناسی ریشە ای
و مسئولیت اجتماعی ما
....
....
....
مسئولیت اجتماعی امروز من و ما و شما، در هر مقام و منصب و موقعیتی، از هر جبهه و جناح و قومیتی، با هر زبان و مسلک و آئینی، چیزی جز درک به موقع ریشه ها، دیدن شاخه ها و تحلیل محصول روش های گذشته و البته افزدن بر جغرافیای هم فهمی ها، همدلی ها و کاستن از دامنه بدفهمی ها، بد دلی ها و خشونت ورزی ها نیست و این رسالت، اگر امروز ادا نشود، چه بسا، فردا، هرگز مجال ماموریت سپاری نباشد!
از همین امروز باید ریشه تضییع مکرر حقوق وارثان این جغرافیا و مرگ های پی در پی شهروندان جغرافیای همزیستی را خشکاند و مجال خشونت علیه یا له ژیناهای وطن نداد...
باور باید کرد که توصیه قرآن، سنت و روایات امامان، مبنی بر اهمیت شور و مشورت، شنیدن فریاد مظلوم، رسالت کاستن از درد مردم، الکی نیست و رازها و رمزها در حکمرانی دارد.
و صد البته، وفای مردم به زعامت دولت مردمی، رعایت قواعد دولت مدنی، ایفای نقش در دولت داری و ادای ماموریت شهروندی، انتظاری است که لازم است در نهاد تک تک وارثان این مرز و بوم نهادینه شود.
یادداشتی از:
رئوف آذری
کنشگر صلح و محیط زیست
٭برای دسترسی بە فایل کامل نوشتاری، INSTANT
VIEW
را کلیک کنید
https://b2n.ir/f98753
Telegraph
مرگ مکرر ژیناهای سرزمینم،...و مسئولیت اجتماعی ما؟
مرگ مکرر ژیناهای سرزمینم، آسیب شناسی ریشه ای و مسئولیت اجتماعی ما؟! @sopskf
Forwarded from محمد درویش
🔻اصل ۲۷ قانون اساسی را اجرا کنید تا اعتراض به اغتشاش تبدیل نشود!🔻
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ آنچه در تصویر شماره یک میبینید، نظر شورای نگهبان در مورد چرایی رد یکی از مصوبات مجلس شورای اسلامی است. همانطور که مشاهده میکنید شورای نگهبان به استناد مغایرت بخشی از مصوبه مجلس با اصل بیست و هفت قانون اساسی، آن را رد کرده است. در مصوبه مجلس آمده بود: برگزاری راهپیمایی در معابر عمومی منوط به کسب اجازه قبلی از وزارت کشور است. و شورای نگهبان آشکارا گفته چنین اجازهای لازم نیست.
2️⃣ از این صریحتر مگر میشود از اجرای یک اصل دفاع کرد؟ دقت کنید که این سند در بیست و هشت مهر سال نود و سه - عکس شماره ۲ - توسط شورای نگهبان منتشر شده است.
3️⃣ پرسش این است که پس چرا در همه این سالها همچنان وزارت کشور مرجع صدور مجوز راهپیمایی باقی مانده و شورای نگهبان به این بیقانونی آشکار معترض نشده است؟!
4️⃣ چرا شب گذشته، ابراهیم رییسی به جای آنکه مردم را به کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها برای بیان اعتراض حواله دهد، به عنوان پاسدار قانون اساسی از حق برگزاری راهپیمایی آرام مردم معترض در معابر عمومی دفاع نکرد؟
5️⃣ مگر ایشان نمیدانند که هماکنون حتی دانشجویی که کارت دانشجویی خود را ارایه ندهد، نمیتواند به دانشگاه محل تحصیلش وارد شود، آنگاه چگونه انتظار دارد که مردم معترض در دانشگاهها فریاد اعتراض خود را سردهند؟
6️⃣ یادتان باشد اگر صدای اعتراض و انتقاد مردم را خفه کنید، اگر آنها را پیوسته در صف بازندهها جای دهید، فکر نکنید که شما بردهاید ... همه در این دوئل نابرابر باختهایم و برنده آنهایی هستند که خواستار فروپاشی ایران هستند.
7️⃣ شعار اصلی این مردم شریف برخلاف اغلب اعتراضهایی که در خاورمیانه و جهان رخ میدهد، بویی از مرگ، انتقام و کینهورزی ندارد. آنها خواهان زندگی، نشاط، کرامت حقوق زنان و آزادی در قالب: زن زندگی آزادی هستند. قدر بدانیم این شعور را.
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#محمد_درویش
https://www.instagram.com/p/CjFwCOWs9Sb/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ آنچه در تصویر شماره یک میبینید، نظر شورای نگهبان در مورد چرایی رد یکی از مصوبات مجلس شورای اسلامی است. همانطور که مشاهده میکنید شورای نگهبان به استناد مغایرت بخشی از مصوبه مجلس با اصل بیست و هفت قانون اساسی، آن را رد کرده است. در مصوبه مجلس آمده بود: برگزاری راهپیمایی در معابر عمومی منوط به کسب اجازه قبلی از وزارت کشور است. و شورای نگهبان آشکارا گفته چنین اجازهای لازم نیست.
2️⃣ از این صریحتر مگر میشود از اجرای یک اصل دفاع کرد؟ دقت کنید که این سند در بیست و هشت مهر سال نود و سه - عکس شماره ۲ - توسط شورای نگهبان منتشر شده است.
3️⃣ پرسش این است که پس چرا در همه این سالها همچنان وزارت کشور مرجع صدور مجوز راهپیمایی باقی مانده و شورای نگهبان به این بیقانونی آشکار معترض نشده است؟!
4️⃣ چرا شب گذشته، ابراهیم رییسی به جای آنکه مردم را به کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها برای بیان اعتراض حواله دهد، به عنوان پاسدار قانون اساسی از حق برگزاری راهپیمایی آرام مردم معترض در معابر عمومی دفاع نکرد؟
5️⃣ مگر ایشان نمیدانند که هماکنون حتی دانشجویی که کارت دانشجویی خود را ارایه ندهد، نمیتواند به دانشگاه محل تحصیلش وارد شود، آنگاه چگونه انتظار دارد که مردم معترض در دانشگاهها فریاد اعتراض خود را سردهند؟
6️⃣ یادتان باشد اگر صدای اعتراض و انتقاد مردم را خفه کنید، اگر آنها را پیوسته در صف بازندهها جای دهید، فکر نکنید که شما بردهاید ... همه در این دوئل نابرابر باختهایم و برنده آنهایی هستند که خواستار فروپاشی ایران هستند.
7️⃣ شعار اصلی این مردم شریف برخلاف اغلب اعتراضهایی که در خاورمیانه و جهان رخ میدهد، بویی از مرگ، انتقام و کینهورزی ندارد. آنها خواهان زندگی، نشاط، کرامت حقوق زنان و آزادی در قالب: زن زندگی آزادی هستند. قدر بدانیم این شعور را.
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#محمد_درویش
https://www.instagram.com/p/CjFwCOWs9Sb/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
Audio
تحلیل روان شناختی اعتراضات روزهای اخیر از دیدگاه روانشناسی کنترل درونی (تئوری انتخاب) توسط:
جناب آقای #دکتر_علی_صاحبی
@modiriran مدیران ایران 🕊
---
بازنشر:
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
@sopskf
جناب آقای #دکتر_علی_صاحبی
@modiriran مدیران ایران 🕊
---
بازنشر:
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
@sopskf
Forwarded from ژیانەوە
دو قشری که عامل بدبختی خود و جامعه هستند:👇👇
♦️یک) کسانیکه
حرف هیچکس را نمیشنوند: «خودرأیها»
♦️دو) آنهاییکه
بهحرف همه گوش میکنند: «دَهَنْبینها»
https://t.iss.one/zhiyaneve
♦️یک) کسانیکه
حرف هیچکس را نمیشنوند: «خودرأیها»
♦️دو) آنهاییکه
بهحرف همه گوش میکنند: «دَهَنْبینها»
https://t.iss.one/zhiyaneve
Telegram
ژیانەوە
اين كانال دغدغهها و دلنوشتههاى جلال معروفيان را منعكس مىكند و به انتقاد از نگرشها و رويههايى مىپردازد كه اوضاع نابسامان امروز ما، محصول آنهاست
https://t.iss.one/zhiyaneve
https://t.iss.one/zhiyaneve
Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
.
👈 آخرین تار موی
✍️ محسن رنانی
دوستان هی میپرسند چرا در این زمانه بیموامید ساکتی؟ راستش دو مطلب مفصل نوشتم و کنار نهادم. آخر دیگر چه سخنی مانده است با حکومتی که نه گوشی برای شنیدن دارد و نه مهارتی برای دیالوگ؟ دیالوگ را رها کنید، با چهل سال حکمرانی هنوز مهارت سخن گفتن درست با جامعه را هم ندارد. آری چند دهه است که گفتنیها توسط نخبگان فکری و مدنی گفته شده است، اگر میتوانست، میشنید و اگر میخواست، گامی برمیداشت.
و آخر چه میتوان گفت با نسلی که چهل سال است از حکومت و از روشنفکران فقط حرف شنیده است و امروز تصمیم گرفته است خودش عمل کند. نسلی که قدرتمندانه با یک حرکت، کل صحنه بازی را تغییر داد و همه مرزها و محدودیتها را جابهجا کرد و نشان داد که جامعه، همچنان زنده و پویا است و به وقت خودش برگههای آسِ خود را رو میکند. و مفتخریم به جامعهای و نسلی که با رونمایی از ظرفیتهای نهفتهاش و آشکارسازی امیدهای وجودیاش، توانست یکشبه دریایی از امید روانشناختی را نیز برای خودش خلق کند.
همیشه به ما گفته بودند خون مظلوم خون خداست که برکت خواهد کرد و در دعاها خدا را به خون مظلوم سوگند دهید. اکنون چه برکتی عظیمتر از اینکه خون مهسای زیبای ایران، این همه انرژی و نشاط به جامعه تزریق کرد؟ بنگرید، نه تنها ملتی بلکه جهانی بهپا خاسته است برای پاسداشت حرمت خون دختری که نماد تبعیض بود، چون زن بود و کُرد بود و سُنی بود؛ و همه چیز مهیا بود که مرگ او درگمنامی فراموش شود. کاک امجد و باجی مژگان، میبینید چگونه جوانان از همه اقوام، زبانها و مذاهب ایرانی، قیام کردهاند تا خون دختر مظلوم شما زنده بماند؟ برکت بر شما و برکت بر این نسل باد. این روزها ایران، خداییترین، عرفانیترین و رویاییترین روزهای سه دهه اخیر خود را تجربه میکند. شرمباد بر آنان که افسانه بیدینی را به این نسل میبندند و حجاب را که طبق آموزههایی که خودشان به ما آموختهاند، نه جزء اصول دین است و نه جزء فروع دین، ابزار سرکوب این نسل کردهاند.
آری نسلی که قدرتمندانه برای خودش رهبر خلق میکند، اندیشه خلق میکند و راهکار خلق میکند، نیازی به رهنمودِ روشنفکران فرسوده و دانشگاهیان بیعملی چون من ندارد. او آنقدر قدرتمند است که همه خلاءها را خودش جبران میکند.
با حکومت نیز همه گفتنیها گفته شده است، شاید تنها سخنی که باقیمانده است و میتوان امروز بدون لکنت گفت این است که این نظام دارد شکست میخورد چون هیچگاه تئوری شکست نداشته است، فقط تئوری پیروزی دارد. آقایان، برای ماندن، باید تئوری شکست هم داشته باشید. با شیوهها و اندیشههای گذشته، نمیتوانید این نسل را مهار و با آن تعامل کنید. بنابراین برای حفاظت از خودتان و از کشور، تنها یک راه باقی مانده است و آن این که بپذیرید این قانون اساسی و این سامان سیاسی پاسخگوی این نسل و این جامعه نیست و لازم است بر اساس اقتضائات دنیای جدید و نسل جدید از نو بازنویسی و بازسازی شود. در این صورت، نخست باید نخبگان مستقل ملی و نمایندگان واقعی جامعه مدنی بویژه چهرگانی که جامعه به آنها اعتماد کرده است (سلبریتیها) را به رسمیت بشناسید و با آنان گفتوگو کنید تا درباره سازوکاری اعتمادآمیز به توافق برسید. سازوکاری که در آن، شیوه تشکیل «شورای ملی بازنویسی قانون اساسی» به دقت تعیین شده باشد. بازنویسیای که البته در چارچوب همین قانون اساسی کنونی به همهپرسی گذاشته خواهد شد. با پذیرش چنین فرایندی است که نخبگان و چهرگان میتوانند برای اقناع جامعه وارد گفتوگو با آن شوند. شاید و تنها شاید با این راهکار بتوانید اعتماد جامعه را جلب کنید و آنان را آرام کنید تا تحولات ضروری، در امنیت و آرامش چهره بندد.
و البته تعلل نکنید، فرصت اندک است. اگر خون بیشتری ریخته شود و خشونت همه جا را فراگیرد، دیگر نخبگان و چهرگان نیز از جامعه جرأت نخواهند کرد با حکومت گفتوگو کنند و راه مصالحه ملی بسته میشود.
زنهار و زنهار که گمان نکنید که سرکوب میکنید و تمام میشود. گیرم که در این لحظه، این شور اجتماعی سرکوب شود، پایان که نمییابد، بلکه به سانِ آتشِ زیرخاکستر خواهد ماند و انباشتهتر خواهد شد. آنگاه با بزنگاههای ناگزیر آینده که پیدرپی میرسند چه میکنید؟ آنگاه با لحظه جانشینی چه میکنید؟ لحظهای که دیگر اقتدار کاریزما حضور ندارد که به دستگاه سرکوب انسجام دهد و وجدان اخلاقی نیروهای سرکوب را اقناع کند. متوجه هستید که در آن لحظه که اقتدار کاریزما پایان مییابد جامعه بسانِ فنری که آزاد میشود همه انرژیهای انباشته خویش را بیرون میریزد؟ پس به خودتان و به ایران رحم کنید و تا اقتدار کاریزما هست، تحول را آغاز کنید. صمیمانه به جامعه بگویید که پیامش را شنیدهاید. این آخرین تار مویی است که میتوان به آن چنگ زد. والسلام./ ۱۱ مهر ۱۴۰۱
.
👈 آخرین تار موی
✍️ محسن رنانی
دوستان هی میپرسند چرا در این زمانه بیموامید ساکتی؟ راستش دو مطلب مفصل نوشتم و کنار نهادم. آخر دیگر چه سخنی مانده است با حکومتی که نه گوشی برای شنیدن دارد و نه مهارتی برای دیالوگ؟ دیالوگ را رها کنید، با چهل سال حکمرانی هنوز مهارت سخن گفتن درست با جامعه را هم ندارد. آری چند دهه است که گفتنیها توسط نخبگان فکری و مدنی گفته شده است، اگر میتوانست، میشنید و اگر میخواست، گامی برمیداشت.
و آخر چه میتوان گفت با نسلی که چهل سال است از حکومت و از روشنفکران فقط حرف شنیده است و امروز تصمیم گرفته است خودش عمل کند. نسلی که قدرتمندانه با یک حرکت، کل صحنه بازی را تغییر داد و همه مرزها و محدودیتها را جابهجا کرد و نشان داد که جامعه، همچنان زنده و پویا است و به وقت خودش برگههای آسِ خود را رو میکند. و مفتخریم به جامعهای و نسلی که با رونمایی از ظرفیتهای نهفتهاش و آشکارسازی امیدهای وجودیاش، توانست یکشبه دریایی از امید روانشناختی را نیز برای خودش خلق کند.
همیشه به ما گفته بودند خون مظلوم خون خداست که برکت خواهد کرد و در دعاها خدا را به خون مظلوم سوگند دهید. اکنون چه برکتی عظیمتر از اینکه خون مهسای زیبای ایران، این همه انرژی و نشاط به جامعه تزریق کرد؟ بنگرید، نه تنها ملتی بلکه جهانی بهپا خاسته است برای پاسداشت حرمت خون دختری که نماد تبعیض بود، چون زن بود و کُرد بود و سُنی بود؛ و همه چیز مهیا بود که مرگ او درگمنامی فراموش شود. کاک امجد و باجی مژگان، میبینید چگونه جوانان از همه اقوام، زبانها و مذاهب ایرانی، قیام کردهاند تا خون دختر مظلوم شما زنده بماند؟ برکت بر شما و برکت بر این نسل باد. این روزها ایران، خداییترین، عرفانیترین و رویاییترین روزهای سه دهه اخیر خود را تجربه میکند. شرمباد بر آنان که افسانه بیدینی را به این نسل میبندند و حجاب را که طبق آموزههایی که خودشان به ما آموختهاند، نه جزء اصول دین است و نه جزء فروع دین، ابزار سرکوب این نسل کردهاند.
آری نسلی که قدرتمندانه برای خودش رهبر خلق میکند، اندیشه خلق میکند و راهکار خلق میکند، نیازی به رهنمودِ روشنفکران فرسوده و دانشگاهیان بیعملی چون من ندارد. او آنقدر قدرتمند است که همه خلاءها را خودش جبران میکند.
با حکومت نیز همه گفتنیها گفته شده است، شاید تنها سخنی که باقیمانده است و میتوان امروز بدون لکنت گفت این است که این نظام دارد شکست میخورد چون هیچگاه تئوری شکست نداشته است، فقط تئوری پیروزی دارد. آقایان، برای ماندن، باید تئوری شکست هم داشته باشید. با شیوهها و اندیشههای گذشته، نمیتوانید این نسل را مهار و با آن تعامل کنید. بنابراین برای حفاظت از خودتان و از کشور، تنها یک راه باقی مانده است و آن این که بپذیرید این قانون اساسی و این سامان سیاسی پاسخگوی این نسل و این جامعه نیست و لازم است بر اساس اقتضائات دنیای جدید و نسل جدید از نو بازنویسی و بازسازی شود. در این صورت، نخست باید نخبگان مستقل ملی و نمایندگان واقعی جامعه مدنی بویژه چهرگانی که جامعه به آنها اعتماد کرده است (سلبریتیها) را به رسمیت بشناسید و با آنان گفتوگو کنید تا درباره سازوکاری اعتمادآمیز به توافق برسید. سازوکاری که در آن، شیوه تشکیل «شورای ملی بازنویسی قانون اساسی» به دقت تعیین شده باشد. بازنویسیای که البته در چارچوب همین قانون اساسی کنونی به همهپرسی گذاشته خواهد شد. با پذیرش چنین فرایندی است که نخبگان و چهرگان میتوانند برای اقناع جامعه وارد گفتوگو با آن شوند. شاید و تنها شاید با این راهکار بتوانید اعتماد جامعه را جلب کنید و آنان را آرام کنید تا تحولات ضروری، در امنیت و آرامش چهره بندد.
و البته تعلل نکنید، فرصت اندک است. اگر خون بیشتری ریخته شود و خشونت همه جا را فراگیرد، دیگر نخبگان و چهرگان نیز از جامعه جرأت نخواهند کرد با حکومت گفتوگو کنند و راه مصالحه ملی بسته میشود.
زنهار و زنهار که گمان نکنید که سرکوب میکنید و تمام میشود. گیرم که در این لحظه، این شور اجتماعی سرکوب شود، پایان که نمییابد، بلکه به سانِ آتشِ زیرخاکستر خواهد ماند و انباشتهتر خواهد شد. آنگاه با بزنگاههای ناگزیر آینده که پیدرپی میرسند چه میکنید؟ آنگاه با لحظه جانشینی چه میکنید؟ لحظهای که دیگر اقتدار کاریزما حضور ندارد که به دستگاه سرکوب انسجام دهد و وجدان اخلاقی نیروهای سرکوب را اقناع کند. متوجه هستید که در آن لحظه که اقتدار کاریزما پایان مییابد جامعه بسانِ فنری که آزاد میشود همه انرژیهای انباشته خویش را بیرون میریزد؟ پس به خودتان و به ایران رحم کنید و تا اقتدار کاریزما هست، تحول را آغاز کنید. صمیمانه به جامعه بگویید که پیامش را شنیدهاید. این آخرین تار مویی است که میتوان به آن چنگ زد. والسلام./ ۱۱ مهر ۱۴۰۱
.
Forwarded from محمد درویش
🔻زندگی هیچوقت آسانتر نمیشود؛ این ما هستیم که قویتر میشویم!🔻
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ دیگر دوره آن ژستها گذشت که با رفتارت، نخست مردم را خشمگین سازی و سپس به سهولت و با مظلومنمایی آنها را متهم به پرخاشگری کنی!
2️⃣ مردم میفهمند که میان دلسپردگی به قدرت و عشق به آزادی نبردی جاودان برقرار است و آنها که ما را مینگرند به راحتی درمییابند که جنس عصبیت و پرخاشگری ما از کدام گروه است.
3️⃣ با تداوم نادیدهگرفتن مطالبات ملی، کاری میکنی که چون بمیری، برهند؛ درحالیکه انقلاب کردیم که چون بمیری، برهی! و این گناهِ توست ...
4️⃣ شما درجه استادی در نشنیدنِ پیام ملت دارید؛ آنها با سکوت گفتند، نشنیدید؛ رای دادند، نشنیدید؛ رای دادن را تحریم کردند، نشنیدید؛ شما راهی جز فریاد، انزجار، بغض و خشم باقی ننهادید و متاسفانه انگار همین را هم نمیفهمید ...
5️⃣ آقای حکومت! یادت باشد که مزرعه را موریانه خورد و تو همچنان برای مقابله با گنجشکها به پروژه مترسکسازی ادامه دادی ...
6️⃣ برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون ... برای این بهشت اجباری، برای حسرت یک زندگی معمولی ...
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#محمد_درویش
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ دیگر دوره آن ژستها گذشت که با رفتارت، نخست مردم را خشمگین سازی و سپس به سهولت و با مظلومنمایی آنها را متهم به پرخاشگری کنی!
2️⃣ مردم میفهمند که میان دلسپردگی به قدرت و عشق به آزادی نبردی جاودان برقرار است و آنها که ما را مینگرند به راحتی درمییابند که جنس عصبیت و پرخاشگری ما از کدام گروه است.
3️⃣ با تداوم نادیدهگرفتن مطالبات ملی، کاری میکنی که چون بمیری، برهند؛ درحالیکه انقلاب کردیم که چون بمیری، برهی! و این گناهِ توست ...
4️⃣ شما درجه استادی در نشنیدنِ پیام ملت دارید؛ آنها با سکوت گفتند، نشنیدید؛ رای دادند، نشنیدید؛ رای دادن را تحریم کردند، نشنیدید؛ شما راهی جز فریاد، انزجار، بغض و خشم باقی ننهادید و متاسفانه انگار همین را هم نمیفهمید ...
5️⃣ آقای حکومت! یادت باشد که مزرعه را موریانه خورد و تو همچنان برای مقابله با گنجشکها به پروژه مترسکسازی ادامه دادی ...
6️⃣ برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون ... برای این بهشت اجباری، برای حسرت یک زندگی معمولی ...
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#محمد_درویش
عزمی جزم برای اطلاع رسانی مهربانی های صلح ساز امنیت مدار
https://t.iss.one/Sopskf/5714
امروز این پیامک از سازمان فراجا دریافت شد...
کاش همزمان با تٲسیس آن سازمان، چنین پیامک هایی به شهروندان مسئولیت پذیری چون اعضای این بنیاد واصل می شد تا نه چون تجسس و سرک کشیدن در امورات شخصی و خانوادگی، و نه از سر کین و عداوت با دیگری، بلکه من باب رسالت شهروندی و عِرق و علاقه به صلح سرزمینی، چون پتروس داستان کتاب درسی سال های آغازین تحصیل سواد خواندن و نوشتن، بر غنای سواد مسئولیت شناسی مان می فزودیم و از همان آغازین سال ها؛
١-آن قانونگذار، مجری و ناظر اجرای درست قانون دُرُست را که از حداقل های مسئولیت خود، شانه خالی می کرد و با همان از زیربار مسئولیت در رفتن ها- تساهل در تنظیم قانون خوب و شراکت در ایجاد قانون بد، اجرای بد قانون خوب و ولع در اجرای قانون بد و نیز نظارت نامیزان بر قانون و اجرای آن-، امنیت سرزمین مان را تهدید می کرد، معرفی می کردیم!
٢- آن روحانی و تریبون دار و آن رییس و اصحاب رسانه رسانه دار
و آن مدیر، رییس و راهبرِخودحقِ مطلق پندار را،
آن گزینشگر، حراست، پاسدار، جانباز، فرمانده، سرلشکر، سرگرد، سرهنگ، سروان و سرباز بدطینت و فرمانبر بی چون و چرای اوامر بالادستی را،
آن فرزند و همسر آزاده، جانباز، شهید، رییس و فرمانده سوء استفاده گر و مسئولیت نشناس و مسئولیت گریز را معرفی می کردیم تا با تفکیک شان از همه آن فقیه حاذق و خالص و تریبون و رسانه دار و متولی و شهروند اهل حق و حق گو ، متولی خالص و ناب و سرباز پاک وطن، امنیت چند وجهی را تضمین می کردیم!
٣-آن استاد، معلم و مربی، شاگرد، دانشجو و متربی خاین، رانتی و کژگُزین را
و آن کارشناس مهندس، معمار، مدیر پروژه، طراح و ناظر کوپنی را،
آن نظریه پردازِ توطئه و آن حراف سخنور بدعمل و خودِ فتنه را،
آن سردمدار سندیکا، بنگاه، صنعت، فناوری و نوآور بدآور و مال مردم ستان را،
و همه اهل سواد و فن و تکنیک رانت خوار و رانتی شده را
معرفی می کردیم تا امنیت سرزمینی، با موریانه گُل به خودزن ها، شکاف و تَرَک میان نسلی و بین نسلی، بر نمی داشت!
٤-آن چوپان، دامدار، کشاورز، قصاب، تاجر و بازاری تخریبگر، سَم خر و سَم زن، سگ فروش و سم توزیع را،
آن اوستاکار، کارگر، راننده و تاجر کم گُذار و کم فروش و بیش ستان را،
آن باغبان، آرایشگر، پیرایشگر و توجیه گر کژی ها و ناراستی ها را،
معرفی می کردیم و امنبیت را در همه ابعاد آن، پاسداری می کردیم!
۵-آن خود متخصصِ دانِ خودکنشگر پندار و آن صلح ورز ناصلح منش را،
آن کودک دوست کودک نشناس را،
آن طبیعت دوست مدعی بدعمل را،
آن عاشق وطنِ مدعیِ عشق نشناس را،
آن استراتژیست بد استراتژی گزین،
آن اقتصاددان، جامعه شناس، رسانه شناس، روان شناسِ و تحلیلگر سیاست ورز و سرجمع متخصصانِ نان به نرخ روز خورِ درباری اهل زر و تزویر را،
آن حکمران، فرماندار، استاندار، قاضی و دادستان حکم ندان، بدفرمان یا بی فرمان و نادادگر زورگوی حق گریز را، از اصل و گوهر و جوهر ذاتی امثال هم منصب شان، سوا می کردیم و معرفی می نمودیم تا امنیت، تمام عیار در این گُهر سرزمین، حکمروایی می کرد
و همزیستی مسالمت آمیز انسان و انسان و حیوان و کل طبیعت را تمام معنا،تجربه می کردیم...
و کاش،
اطلاعات و سازمان ناجا و فراجا و همه انتظام، همانی بود کە ملت و میهن با مسئولیت پذیری، تعهد و تضمین شان، امنیت تمام عیار را، لمس و آزمون می کرد و هر شهروند در هر گوشه این جغرافیا،
هر روز حداقل یک اقدام مثبت و صلح ساز کارگزاران، متولیان و متخصصان این مرز و بوم را به لطف اصحاب رسانه و رسانه ملی، همرسانی و گزارش می کرد تا طعم شیرین امنیت، با کام ملت، شریعت و قانون همسازی می کرد...
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#گزارشگری_مهربانی_صلح_ساز
@opskf
https://t.iss.one/Sopskf/5714
امروز این پیامک از سازمان فراجا دریافت شد...
کاش همزمان با تٲسیس آن سازمان، چنین پیامک هایی به شهروندان مسئولیت پذیری چون اعضای این بنیاد واصل می شد تا نه چون تجسس و سرک کشیدن در امورات شخصی و خانوادگی، و نه از سر کین و عداوت با دیگری، بلکه من باب رسالت شهروندی و عِرق و علاقه به صلح سرزمینی، چون پتروس داستان کتاب درسی سال های آغازین تحصیل سواد خواندن و نوشتن، بر غنای سواد مسئولیت شناسی مان می فزودیم و از همان آغازین سال ها؛
١-آن قانونگذار، مجری و ناظر اجرای درست قانون دُرُست را که از حداقل های مسئولیت خود، شانه خالی می کرد و با همان از زیربار مسئولیت در رفتن ها- تساهل در تنظیم قانون خوب و شراکت در ایجاد قانون بد، اجرای بد قانون خوب و ولع در اجرای قانون بد و نیز نظارت نامیزان بر قانون و اجرای آن-، امنیت سرزمین مان را تهدید می کرد، معرفی می کردیم!
٢- آن روحانی و تریبون دار و آن رییس و اصحاب رسانه رسانه دار
و آن مدیر، رییس و راهبرِخودحقِ مطلق پندار را،
آن گزینشگر، حراست، پاسدار، جانباز، فرمانده، سرلشکر، سرگرد، سرهنگ، سروان و سرباز بدطینت و فرمانبر بی چون و چرای اوامر بالادستی را،
آن فرزند و همسر آزاده، جانباز، شهید، رییس و فرمانده سوء استفاده گر و مسئولیت نشناس و مسئولیت گریز را معرفی می کردیم تا با تفکیک شان از همه آن فقیه حاذق و خالص و تریبون و رسانه دار و متولی و شهروند اهل حق و حق گو ، متولی خالص و ناب و سرباز پاک وطن، امنیت چند وجهی را تضمین می کردیم!
٣-آن استاد، معلم و مربی، شاگرد، دانشجو و متربی خاین، رانتی و کژگُزین را
و آن کارشناس مهندس، معمار، مدیر پروژه، طراح و ناظر کوپنی را،
آن نظریه پردازِ توطئه و آن حراف سخنور بدعمل و خودِ فتنه را،
آن سردمدار سندیکا، بنگاه، صنعت، فناوری و نوآور بدآور و مال مردم ستان را،
و همه اهل سواد و فن و تکنیک رانت خوار و رانتی شده را
معرفی می کردیم تا امنیت سرزمینی، با موریانه گُل به خودزن ها، شکاف و تَرَک میان نسلی و بین نسلی، بر نمی داشت!
٤-آن چوپان، دامدار، کشاورز، قصاب، تاجر و بازاری تخریبگر، سَم خر و سَم زن، سگ فروش و سم توزیع را،
آن اوستاکار، کارگر، راننده و تاجر کم گُذار و کم فروش و بیش ستان را،
آن باغبان، آرایشگر، پیرایشگر و توجیه گر کژی ها و ناراستی ها را،
معرفی می کردیم و امنبیت را در همه ابعاد آن، پاسداری می کردیم!
۵-آن خود متخصصِ دانِ خودکنشگر پندار و آن صلح ورز ناصلح منش را،
آن کودک دوست کودک نشناس را،
آن طبیعت دوست مدعی بدعمل را،
آن عاشق وطنِ مدعیِ عشق نشناس را،
آن استراتژیست بد استراتژی گزین،
آن اقتصاددان، جامعه شناس، رسانه شناس، روان شناسِ و تحلیلگر سیاست ورز و سرجمع متخصصانِ نان به نرخ روز خورِ درباری اهل زر و تزویر را،
آن حکمران، فرماندار، استاندار، قاضی و دادستان حکم ندان، بدفرمان یا بی فرمان و نادادگر زورگوی حق گریز را، از اصل و گوهر و جوهر ذاتی امثال هم منصب شان، سوا می کردیم و معرفی می نمودیم تا امنیت، تمام عیار در این گُهر سرزمین، حکمروایی می کرد
و همزیستی مسالمت آمیز انسان و انسان و حیوان و کل طبیعت را تمام معنا،تجربه می کردیم...
و کاش،
اطلاعات و سازمان ناجا و فراجا و همه انتظام، همانی بود کە ملت و میهن با مسئولیت پذیری، تعهد و تضمین شان، امنیت تمام عیار را، لمس و آزمون می کرد و هر شهروند در هر گوشه این جغرافیا،
هر روز حداقل یک اقدام مثبت و صلح ساز کارگزاران، متولیان و متخصصان این مرز و بوم را به لطف اصحاب رسانه و رسانه ملی، همرسانی و گزارش می کرد تا طعم شیرین امنیت، با کام ملت، شریعت و قانون همسازی می کرد...
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#گزارشگری_مهربانی_صلح_ساز
@opskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
چه خوبست این روزها،
گفت و گوی مناسبتیِ
شنبه ها برای صلحِ
شبکه فعالان فرهنگ صلح ایران
را
https://t.iss.one/Sopskf/5716
با
#دکتر_مجتبی_لشکربلوکی
نویسنده و مشاور در حوزه استراتژی
و موضوعِ
" از بن بست خشونت تا آزادراه صلح"
که با تسهیلگریِ
#رئوف_آذری
(برنده جایزه اول بخش جوانان انرژی گلوب ایران- ٱسکار پایداری-با پروژه آموزش صلح و صلح سازی)،
انجام شده است، ببینیم و بشنویم تا بلکه؛
تدبیری در مدیریت اوضاع این روزها حاصل آوریم
و
استراتژی دگری در امداد بحران برگزینیم...
لینک دسترسی
https://www.instagram.com/tv/CfzFAyjqtcb/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
---
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#شبکه_فعالان_فرهنگ_صلح
@sopskf
گفت و گوی مناسبتیِ
شنبه ها برای صلحِ
شبکه فعالان فرهنگ صلح ایران
را
https://t.iss.one/Sopskf/5716
با
#دکتر_مجتبی_لشکربلوکی
نویسنده و مشاور در حوزه استراتژی
و موضوعِ
" از بن بست خشونت تا آزادراه صلح"
که با تسهیلگریِ
#رئوف_آذری
(برنده جایزه اول بخش جوانان انرژی گلوب ایران- ٱسکار پایداری-با پروژه آموزش صلح و صلح سازی)،
انجام شده است، ببینیم و بشنویم تا بلکه؛
تدبیری در مدیریت اوضاع این روزها حاصل آوریم
و
استراتژی دگری در امداد بحران برگزینیم...
لینک دسترسی
https://www.instagram.com/tv/CfzFAyjqtcb/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
---
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#شبکه_فعالان_فرهنگ_صلح
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک