بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
467 subscribers
1.77K photos
633 videos
137 files
2.12K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
🌹کمپین مهربانی های کوچک🌹
نمونه ۱۵۷
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
---------------- ۱۸ دی ماه ۹۵

🌹مهربانی با زیست محیط 🌹

چندماه قبل سفری داشتم به استان فارس و دیداری داشتم با عزیز مهربانان آن دیار🌹
در اثنای دیدارها، گاه گاه ناخنکی زیست محیطی می زدیم و تلنگری!
از ان جی اوهای فعال در آن حوزه تا شخصیت های مؤثر آن سامان سراغ گرفتیم و گاه دلخوش می شدیم و گاه دل نگران!
آنجا که یادی از جنگلانه و فعالان آن حوزه می شد، چون "چالش جهانی بلوط" را در ذهن تداعی می کرد، شادمان می شدیم 🌹
ولی آنجا که عزیزی بر سفره نهار بزرگان، از شکار بی رویه پرندگان کوچک "دَل" نام سخن گفتند، به شدت دل نگران می شدم و دنبال سرنخ هایی برای یافتن راه حل می گشتم!😭

چندماه سپری شد و دیروز باز بر سفره نهار یکی همان مردمان نجیب سرزمین پارس، مهمان شدیم و مجدد مبحث زیست محیط طرح شد!

عزیز میزبان، این بار مقتدرانه دست بر جیب برد و گوشی اش را بیرون کشید و گالری را فراخواند و چند تصویر دلخوش کننده، نشان داد🌹

تصاویر حاوی مهربانی ارزنده ی عزیزمهربانان پارس در کوه های #هرم و #کاریان از توابع #شهرستان_لارستان در استان فارس بود که دو بزرگ مهربان #منوچهر و #هومان_سلجوقی، تُنگ آب بر دوش سربالایی ها را کیلومتری صعود کرده بودند تا دولاب احشام را با آب مهرشان لبریز کنند شاید #کبکی یا #تیهویی از آن سیراب شود و بحران بی آبی شان را اینگونه، جبران کنند!

درحال مرور تصاویر بودم که آن بزرگوار اشاره کردند که؛
"در آن منطقه دوستی داشتم که اهل شکار بود!

وقتی بر این موضوع واقف شدم، گفتم فلانی پس دوستی مان در همین لحظه به پایان خط رسیده و تا زمانی که شما شکارچی باشید، دوست من نخواهی بود!

آن بزرگوار که در دوستی سنگ تمام می گذاشت، با خود کلنجار رفته و بار دیگر که به شهرستان رفتم و دیداری در منزل یکی از دوستان صورت گرفت، گفت که از آن روز عهد کردم و هیچ حیوان و پرنده ی مادری شکار نکرده ام!

باز دلخور شدم و ناراحت و گفتم تا به طور کلی دست از شکار برنداری، دوستی مان در دو جغرافیاست!

دگربار که شهرستان رفتم، خوشحال و قبراق سررسید و گفت: دیگر شکار را کنار گذاشته ام🌹

و به این صورت دوستی مان تداوم یافت و اینک آن عزیز بزرگوار، یکی از دوستداران طبیعت است"

چه می توان نوشت در قبال این روح بزرگ و این اراده ارزشمند #خانواده_سلجوقی_های_فارس، جز اینکه درودشان گوییم و سپاس مان را نثار مهربانی های شان با زیست محیط کنیم...🌹👏🌹
🌹🌹🌹

#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مهربانی_با_زیست_محیط
#سلجوقی_ها
#کوه_های_هرم_و_کاریان
#لارستان_فارس
------------
به ما بپیوندید تا با سرسوزن عشق، در زمین نامهربان جهانشهر عصر رسانه،بذر مهربانی بکاریم👇
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
-------------
Forwarded from اتچ بات
🗝بنیادتوسعه صلح و مهربانی های کوچک 🔒

نمونه ۲۱ (نمایندگی جوانرود)

هماهنگی و گزارش:
#تیمور_مرادی
@moradi6
---------نگارش #شهریورماه_۹۷

#مهرورزی_از_دیار_مهربانی_ها

👈 تاریخ همیشه ایام صادقانه و آبستن رویدادها و سرنوشت انسان ها بوده است.چه انسانهای بزرگی که نامشان همیشه درتاریخ یک سرزمین و منطقه ماندگار شده است.
تاریخ دیار #کامیاران همچون سرزمین های دیگر در دل خود،انسان های پاک و شریف با اندیشه های بزرگ و خیرخواهانه به بلندی #کوه_آژوان پرورش داده است!!!!
بعضی از انسانها با وجود مکنت و وسع مالی در دنیای امروزی به دور از هرگونه ریا دستی در کار خیر داشته و بانی امورات نیک شده اند.
در این میان خدمات نیکو و خداپسندانه
#کاک_منصور_اسدی در اهدای دیه فرزند دلبندش #آرمین_اسدی کارشناس پرستاری به ساخت ساختمان فوریت های پزشکی کامیاران برکسی پوشیده نیست.
مردی دوست داشتنی ازتبار خوبان دیار کامیاران ،فردی متدین،خیر و نیک نام که در همان نگاه اول حسنات نیک و مهربانی را در نگاه و چهره اش می شودفهمید!!!

#کمپین_مهربانی_های_کوچک_جوانرود به پاس سخاوت ،گذشت و مهربانی پدرانه به دیدارش شرفیاب شدند. #تندیس_مهربان_بزرگ و هدایایی به رسم یادبود به ایشان اهدا نمودند.

#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#نمایندگی_جوانرود
#تیمور_مرادی
#مهرورزی
#دیار_مهربانی
#کامیاران
#منصور_اسدی
#رامین_اسدی
#اهداء_دیه
#تندیس_مهربانی_های_بزرگ



----
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک در شبکه های اجتماعی

تلگرام
@SSopskf
اینستا

https://instagram.com/_u/sopskf.raoufazari

سایت
WWW.balvezan.ir
گذر ایام و مناسبت های نمادینِ تلنگُرزن!
✍🏻 #رئوف_آذری

در انتظار سحری جمعه روز رمضانْ ماهِ سالِ کرونا زده، شب زنده داری اختیار کرده ام!
صدای هشدار گوشی، خبر از پیامکی تازه می دهد.
#ایوب است. همکلاسی پریروز و هموند دیروز و غربت نشین امروز..
دانشجوی دکتری بود.چندین بار از بیکاری و‌ناامیدی و سردرگمی اش گفت اما نه توان فهمیدن مان بود و نه امکان تغییر سرنوشت او😭
پیام ارسالی اش، با ذکر مناقب معلم، تبریک این مناسبت بود.
پیامک دگری رسید:
#خالد بود. او که هموندی خالص و‌ناب در پاسداری ژینایی وطن است. او هم با شعری ناب، تبریکش را روانه کرده بود.
دیگری، #فاروق بود. همکار دیروز و امروز اما #اشنویه نشین..
همان شهری که پریروز، فعالان مدنی اش برای توقف حکم اعدامِ #زورار، ساعت ها جلوی منزل مقتول به تمنا نشستند و سپس شبانه مسیر اشنویه تا ارومیه را گز کردند و تا سحرگاهان جلوی زندان، اشک ریختند تا بلکه شعله «آتش انتقام» خاموش کنند،اما به ظاهر ناموفق برگشتند و تأسف زا در برگشت نیز، خبر کوچ اجباری دو همشهری ویلان نان سفره را با راکت هواپیماهای اردوغان رهسپار، دریافت کردند و اگر شور و اشک شوق پابه رکاب شدن پنج کودک دیارشان با دوچرخه اهدایی نوچرخه با عاملیت بنیاد توسعه صلح و‌مهربانی نبود، خدا می داند، شب شان چه رنگی می بود!

بله، فحوای پیام «فاروق» نیز تبریک مناسبت روز معلم بود!

پیامک ها که فزونی گرفت، حساب از دستم در رفت ولی، تلنگر چندی از همکلاسانم در سال های اخیر و‌امسال، «طعم تلخِ شیرین»ی داشت:

«هوشیار» سه سال است که در زنگ های «مهربانی»،«ئاشتی»و«گفت و گو» همکلاسم است. او هر سال، معمولاً پاییز که رنگ خزان می بازد،به کلاس برمی گردد و وقتی دلیلش را جویا می شوم،همان پاسخ همیشگی نثارم می کند:«ماموستاگیان، با خانواده گلپایگان،همدان،ساوه بودیم، کوره آجرپزی، برداشت سیب زمینی و انار و‌ سیب چینی»!

«محمد» هم مثل هوشیار، سه سال همکلاسم بوده است ولی در این سه سال همواره حواسش پرت جایی بوده و هرگاه، بازخواستش کرده ام، باز چون هوشیار،پاسخش ثابت یک عبارت بوده:«کاک رئوف، پدرم در مسیر برگشت کولبری است و حواسم به جانش است که در پی نان مان نبازدش»!

«سروه» نیز سه سال همکلاسم بود اما امسال در یک محیط پانسیون، مهمان زادگاهم شده و ارتباط وثیق پدر_دختری هنوز پابرجاست.
آن دو، هوشیار و‌محمد هریک به نحوی تبریک گفته بودند. «هوشیار» با یادآوری مهربانی دیروزم با او و «محمد» با تصویر«مهربانی بزرگ»ش با طبیعت: #گلدان_کاری ۶۰۰ نهال بلوط..
«سروه» هم روز معلم را با ضبط و ارسال کلیپی سراسر سوزن و خنجر با نشانه گیری دل نگارنده، تبریک گفته بود:
او‌با الهام از «زنگ گفت و گو»ی سال سوم همکلاس بودن مان، #کوه را چون بخشی از طبیعت، طرف گفت و گو اختیار کرده بود تا یادآورم شود چگونه خشم خود را بابت سهل انگاری کوه در لحظه شلیک مرزبان به قلب پدرکولبرشهیدش، برون ریز کرده است!

این سه پیامک تلخ شیرین را که در کنار پیامک اولی قرار می دهم، طعمی «تلخِ شیرینِ تلخ» حاصل می آید که تلنگری جانانه بر دلم وارد می کند!

تلنگری از جنسِ «تلمذ در مکتب دانش آموزان» یا به تعبیر عنوان کتاب در دست تألیفم؛«دانش آموزی از دانش آموزان» و‌«دانشجویی از دانشجویان»!
به انتهايب يادداشت رسيده بودم كه استوري "ارسلان" نيز بر صفحه گوشي ام ظاهر شد:
"تشكري سراسر مهر و وفا كه همسنگ صلوات و نداي سحري بلندگوي مسجد، شيرين بود.
"ارسلان"م نيز، در اين سراي بي ناز، هنوز كه هنوز است علي رغم پيمودن مدارج شايستگي، به حقوق اوليه شهروندي اش نرسيده است و همان "طعم شيرين تبريكات را بر مذاقم تلخ مي كند،مي گوييد،خوب نكند؟! آخر چگونه؟
بگذريم...
این همه واژه به تسبیح کشیدم تا به این نکته برسم و‌آن این:
✓ «شاخه های گل پیامک ها و‌تماس های تبریک تان را ای عزیزانم، سوی خرمن وجود پر درد و جغرافیای پرمصیبت تان، نشانه می گیرم تا این نمادین روز را منِ به ظاهر معلم و‌مشاور، متقابلا به شمای به واقع «معلم» و«مشاور» تبریک گفته باشم چه اینکه بیش از آن که «نگارنده» عامل و‌حامل درس نکته ای برای شما باشد، صبوری و مدارای شما با «دردِ» کم درمان یا بی درمان مرزنشینی،فراموشی و قهقرای تکرار مصیبت جغرافیای سرزمینی، «درس آموزی»های بسیاری برای من داشته که با افتخار تلمذ در مکتب تان را بر تارگ کتاب تاریخ معلمی ام ثبت خواهم کرد...»
✓ مبارک تان باد ای «فرشتگان در غربت» و «نزدیکان غریبم» که «معلم شمایید»👏🏻
این کلیپ هم پیوست تبریکم برای آنانی که تصور ترک چنین بهشتی یا تجربه درد در آن را باور ندارند، شاید که آنان نیز چون من «تلنگری» خورند و «طرحی» براي "خدمتي كوچك" به اين چند و بسيار "معلمان بزرگ "م در اين سرزمين دراندازند...
🌹❤️🌹
@sopskf
---
https://www.instagram.com/tv/B_nak4SAC6Q/?igshid=ka9e16pkc1nj