‍ 🔴 روزی که سردشت به ورزقان کمک کرد

آخرین روزهای مرداد سال 1391 بود. چند روزی بیشتر از زلزله ورزقان نگذشته و غم و اندوه تابستان آن سال را سیاه و قیراندود کرده بود.
دوست عزیزی پیشنهاد کرد که به عنوان فعالان مدنی کرد، راسا به زلزله زدگان کمک کنیم.
اعتراف می کنم که در وهله اول مخالفت کردم، بیشتر با این استدلال که پیشتر از طریق هلال احمر و دیگر سازمانهای امداد رسان در حد توان یاری کرده ایم.
البته دلیل واقعی نگرانیم از بابت سختی انجام کار، بی دفتر و دستک و تشکیلات بود.
سرانجام همه تسلیم این استدلال شدیم که می گفت وظیفه انسانی ما در اینجا مضاعف است، ما با برادران و خواهران آذریمان صرفا هموطن نیستیم، بر همدیگر حق همسایگی و درهم تنیدگی هم داریم.
اجرایی کردن این ایده البته آسان نبود.
دولت احمدی نژاد به چشم رقیب به فعالیتهای مدنی می نگریست و در این مورد مشخص اجازه هیچ کنش مستقلی نمی داد.
این محدودیت شامل اعلام شماره حساب های حقیقی هم می شد.
با این وصف چاره ای نبود جز اتکا به ارتباطات چهره به چهره جامعه مدنی که البته سخت و زمان بر بود.
سر انجام هم گره کار در مهاباد باز نشد.
به یمن داشتن چند دوست فعال اجتماعی در سردشت که به شبکه ای مطمئن از فعالان جامعه مدنی متصل بودند، کار جمع آوری کمکهای مالی روی غلطک افتاد.
باری جامعه مدنی " پایتخت کولبران " داوطلبانه به کمک زلزله زدگان آذربایجان شتافت.
در مدتی کوتاه مبلغی قابل توجه جمع آوری شد و چند روز بعد دوستان با سری بلند به دیدار دکتر غفار فرزدی فعال سیاسی تبریزی و استاد بازنشسته دانشگاه رفتند و از طریق وی کمکها را به حادثه دیدگان رساندند.
امروز که خبر حادثه تلخ سقوط بهمن روی کاروان کولبران را شنیدم، یاد این خاطره افتادم.
سردشت گرچه نفسش هنوز تنگ است، اما همتش همیشه بلند است.

نقل از شارنامه- پیج تلگرامی دکتر صلاح خدیو

@kurdname1
---------------------

از لحظات وقوع حادثه ریزش #بهمن و گرفتار شدن جمعی از #کولبران در #سردشت، تا این لحظه که بیش از ۲۵ ساعت سپری شده است، لختی بیشتر از سه ساعت خواب مهمان چشمهایم نشده است...

از یک طرف حضور میدانی و از طرفی مدیریت فضای مجازی و پاسخ گویی به خروارها پست سراسر لطف و شعور و فهم همدلانه هم میهنان عزیزم در داخل و سایر شهروندان جهانشهر...

حجم انبوه و قلم کیبوردنواز قاصر اینجانب و سایر مهربان همشهریانم، یارای این همه لطف نبوده و نیست اما گاه گاهی قلم بر درگاه های عمومی می کشم تا شاید با تجلیل یک از هزارش، پاسخی الکن دهم به این سیل خروشان مهربانی😓

#دکتر_صلاح_خدیو عزیز از زمره مهربانانی است که حلقه پیوندش با #شهروندان_سردشت و به ویژه #فعالان_مدنی اش، سر دراز دارد که این بار نیز نه در نگاشته بلکه در چندین پست، قدم به قدم در شارنامه اش، شر بی مهری ها را از سرمان کاست و چنان غرق در مهرمان کرد که ناچار در دریای مهرشان شناکنان تا کمپین آمدیم🌹👏🌹😓

سپاس همه مهرش را🌹🌹🌹

رئوف آذری
ایده پرداز و مدیر کمپین مهربانی های کوچک

گروه کمپین مهربانی های کوچک👇
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ

کانال چالش مهربانی(گزیده ی گزارش های مهربانی گروه کمپین مهربانی های کوچک)👇

https://telegram.me/Kindness_Challenge

اینستاگرام👇
https://instagram.com/_u/chaleshe_iraniye_mehrbani

کانال موبوگرامی چالش ایرانی مهربانی👇
@chalesheiraniyemehrbani

🌹به ما بپیوندید تا با سرسوزن امید،به جراحی جهانشهر بپردازیم وغده ی نامهربانی ها (دروغ،تظاهر،خشم،تجاوز،ترور،قتل و کشتار،تخریب زیست محیط و...) را بیرون کشیم و بذر مهربانی در دل آن بکاریم🌹👏

‍ ‍ پنجم اسفندماه ۹۵ فرصتی دست داد تا در معیت مهربانان همراهم در کمپین مهربانی های کوچک، محضر شیخ قلم و اصلاحگری کوردستان برسیم و از جانب کمپین، #دکتر_صلاح_خدیو عزیز را که با قلمش( آن سلاح صلاح خواهِ ملت و مملکت) مهربانی های بزرگی نشان داده بود، مورد تمجید و تکریم و سپاس قرار دهیم.

دلخوشیم که لوح تجلیل کمپین، شاید یک از هزاران لطف و مهربانی های بزرگ او پاسخ گفته باشد...

پایدار بادا دکتر صلاح عزیز و نمونه اش تکثیر بادا...

#کمپین_مهربانی_های_کوچک
@kindness_challenge

‍ لوح تجلیل کمپین مهربانی های کوچک
به:
دکتر صلاح خدیو
به پاس:
مهربانی های بزرگی که با قلمش، در باب الفبای همزیستی معطوف داشته و می دارد...

پنجم اسفندماه ۱۳۹۵

#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#مهربانی_قلم
#دکتر_صلاح_خدیو
#اسفندماه_۹۵
#سفیر_کمپین_در_مهاباد

@kindness_challenge