🌷ما او را نوروز صدا کردیم
عموی من زنجیرباف بود.
او همه زمستان برف ها را به هم بافت و سرما را به سرما، گره زد و یخ را به یخ دوخت.
و هی درختان را به زنجیر کشید و پرنده ها را به بند و آدم ها را اسیر کرد.
جهان را غل و زنجیر و بند و طناب او گرفت.
ما گفتیم: ای عموی زنجیرباف!
زنجیرهایت را پاره کن که زنجیر، سزاوار دیوان است،
نه آدمیان که آزادی، سرود فرشتگان است و رهایی، آرزوی انسان.
او نمی شنید، زیرا گرفتار بندهای خود بود و هیچ زنجیربافی نیست که خود در زنجیر نباشد.
فصلی گذشت و سرانجام او دانست تنها آنکه سرود رهایی دیگران را سرمی دهد، خود نیز طعم رهایی را خواهد چشید.
پس زنجیرهای خود را پاره کرد و زنجیرهای دیگران را هم
و آنها را پشت کوه های دور انداخت.
🍃🍃🍃
پرنده آزاد شد و درخت آزاد شد و بابا آمد، با صدای بابونه و باران با صدای جویبار و قناری.
و با خود شکوفه آورد و لبخند.
عموی زنجیرباف، زنجیرهای پوسیده و خودِ کهنه اش را دور انداخت؛ و از جهان نام تازه ای طلب کرد و از آن پس ما او را نوروز صدا کردیم.
نقل از:
✍️#عرفان_نظرآهاری
🌱@erfannazarahari
___
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#نوروز
#هفت_سین
#آیین_های_بهاری
@sopskf
عموی من زنجیرباف بود.
او همه زمستان برف ها را به هم بافت و سرما را به سرما، گره زد و یخ را به یخ دوخت.
و هی درختان را به زنجیر کشید و پرنده ها را به بند و آدم ها را اسیر کرد.
جهان را غل و زنجیر و بند و طناب او گرفت.
ما گفتیم: ای عموی زنجیرباف!
زنجیرهایت را پاره کن که زنجیر، سزاوار دیوان است،
نه آدمیان که آزادی، سرود فرشتگان است و رهایی، آرزوی انسان.
او نمی شنید، زیرا گرفتار بندهای خود بود و هیچ زنجیربافی نیست که خود در زنجیر نباشد.
فصلی گذشت و سرانجام او دانست تنها آنکه سرود رهایی دیگران را سرمی دهد، خود نیز طعم رهایی را خواهد چشید.
پس زنجیرهای خود را پاره کرد و زنجیرهای دیگران را هم
و آنها را پشت کوه های دور انداخت.
🍃🍃🍃
پرنده آزاد شد و درخت آزاد شد و بابا آمد، با صدای بابونه و باران با صدای جویبار و قناری.
و با خود شکوفه آورد و لبخند.
عموی زنجیرباف، زنجیرهای پوسیده و خودِ کهنه اش را دور انداخت؛ و از جهان نام تازه ای طلب کرد و از آن پس ما او را نوروز صدا کردیم.
نقل از:
✍️#عرفان_نظرآهاری
🌱@erfannazarahari
___
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#نوروز
#هفت_سین
#آیین_های_بهاری
@sopskf