Forwarded from عکس نگار
ایده ای ارزنده از شهروندی هوشیار
امروز ۲۲ بهمن ۹۵ و در میان سیل خروشان مشارکت کنندگان در #جشن_انقلاب و در #قلب_تهران و #نماد_هویت_بخش #پایتخت_ایران_زمین، شهروندی پاوه ای در اقدامی نمادین کوله ای بر دوش نهاد و #درد_کولبران_مرزی را به زیباترین وجه ممکن فریاد زد!
چه زیباست این همدلی ها و چه اثربخش است این ایده ها و چه دل انگیز است این هوشیاری های شهروندان ایران زمین...
شکی نیست #انقلاب_اسلامی_ایران دستاوردهای ارزنده ای داشت که از بارزترین آن، آگاهی مردمان از #حق_تعیین_سرنوشت بود.
اما بهره مندی شهروندان از این حق اساسی، در طول ۳۸ سال بعد از انقلاب، چنان در ید قدرت مردم بود که هرگاه اراده کردند، توانستند اعمال کنند🌹
امروز نیز فرصتی ارزنده بود برای مطالبه حقی دیگر از جریان انقلابی...
و آن #حق حیات_و_معیشت هر شهروند ایران زمین فارغ از زبان،نژاد،مذهب و جغرافیای تقسیم بود!
سپاس باید گفت این #شهروند_هوشیار #جانباز_پاوه_ای #کاک_جعفر_بدری، که گویا، اثربخش و به جا، خواستار توجه #مسئولان_مسئولیت_شناسِ این انقلاب، به #حق_اولیه_شهروندان شدند و سپاس ویژه دیگر بهر تمام آن #مسئولان_با_وجدان را که خواست های به حق شهروندان ایران زمین را #براندازی تعبیر نمی کنند و تفاوت ماهوی #معاند را با #موافقِ_منتقد و #دلسوز به جا و به اندازه درک می کنند و در راستای پاسخ به آن خواست، به گاه و به اندازه همت می کنند🌹
نکته ای نیز که بازگویی آن بی مناسبت نیست اینست که:
در تماسی که به عنوان یک #شهروند_ایرانی و یک #شهروند_سردشتی، برای عرض تشکر از #مهربانی آن بزرگوار #شهروند_پاوه_ای در #حق_کولبران_سردشتی داشتم دو نکته ارزنده در پاسخ شان یافتم که نقل آن را عین #مهربانی می دانم.
ایشان چنین فرمودند:
🌹" این وظیفه شهروندی اینجانب به عنوان یک #کورد_ایرانی و یک #مسلمان_ایرانی بود که باید ادا می کردم"🌹
چه زیبا یافتم آن دو واژه ترکیبی آن #مهربان_شهروند_پاوه_ ای را👇
#کورد_ایرانی
#مسلمان_ایرانی
و چه هویت بخش اند این دو ترکیب در کنار هم که فحوای هر دو می تواند این چند بیت سراسر مهر شیخ سخن- #سعدی_شیرازی - باشد👇
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که درآفرینش زیک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
این ساختمان واژگان #هویت_بخش را مدیون #شهروندی_هوشیار هستیم که با #ایده_ارزنده اش - #کوله_نمادین- ، بنیان نهاد🌹
سپاس چندباره ایشان را 💐🌹👏🌹
رئوف آذری
ایده پرداز و مدیر کمپین مهربانی های کوچک_ ۲۲ بهمن ۹۵
آدرس گروه کمپین مهربانی های کوچک👇
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
کانال چالش مهربانی(گزیده ی گزارش های مهربانی گروه کمپین مهربانی های کوچک)👇
@Kindness_Challeng
اینستاگرام👇
https://instagram.com/_u/Kindness_Challenge
امروز ۲۲ بهمن ۹۵ و در میان سیل خروشان مشارکت کنندگان در #جشن_انقلاب و در #قلب_تهران و #نماد_هویت_بخش #پایتخت_ایران_زمین، شهروندی پاوه ای در اقدامی نمادین کوله ای بر دوش نهاد و #درد_کولبران_مرزی را به زیباترین وجه ممکن فریاد زد!
چه زیباست این همدلی ها و چه اثربخش است این ایده ها و چه دل انگیز است این هوشیاری های شهروندان ایران زمین...
شکی نیست #انقلاب_اسلامی_ایران دستاوردهای ارزنده ای داشت که از بارزترین آن، آگاهی مردمان از #حق_تعیین_سرنوشت بود.
اما بهره مندی شهروندان از این حق اساسی، در طول ۳۸ سال بعد از انقلاب، چنان در ید قدرت مردم بود که هرگاه اراده کردند، توانستند اعمال کنند🌹
امروز نیز فرصتی ارزنده بود برای مطالبه حقی دیگر از جریان انقلابی...
و آن #حق حیات_و_معیشت هر شهروند ایران زمین فارغ از زبان،نژاد،مذهب و جغرافیای تقسیم بود!
سپاس باید گفت این #شهروند_هوشیار #جانباز_پاوه_ای #کاک_جعفر_بدری، که گویا، اثربخش و به جا، خواستار توجه #مسئولان_مسئولیت_شناسِ این انقلاب، به #حق_اولیه_شهروندان شدند و سپاس ویژه دیگر بهر تمام آن #مسئولان_با_وجدان را که خواست های به حق شهروندان ایران زمین را #براندازی تعبیر نمی کنند و تفاوت ماهوی #معاند را با #موافقِ_منتقد و #دلسوز به جا و به اندازه درک می کنند و در راستای پاسخ به آن خواست، به گاه و به اندازه همت می کنند🌹
نکته ای نیز که بازگویی آن بی مناسبت نیست اینست که:
در تماسی که به عنوان یک #شهروند_ایرانی و یک #شهروند_سردشتی، برای عرض تشکر از #مهربانی آن بزرگوار #شهروند_پاوه_ای در #حق_کولبران_سردشتی داشتم دو نکته ارزنده در پاسخ شان یافتم که نقل آن را عین #مهربانی می دانم.
ایشان چنین فرمودند:
🌹" این وظیفه شهروندی اینجانب به عنوان یک #کورد_ایرانی و یک #مسلمان_ایرانی بود که باید ادا می کردم"🌹
چه زیبا یافتم آن دو واژه ترکیبی آن #مهربان_شهروند_پاوه_ ای را👇
#کورد_ایرانی
#مسلمان_ایرانی
و چه هویت بخش اند این دو ترکیب در کنار هم که فحوای هر دو می تواند این چند بیت سراسر مهر شیخ سخن- #سعدی_شیرازی - باشد👇
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که درآفرینش زیک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
این ساختمان واژگان #هویت_بخش را مدیون #شهروندی_هوشیار هستیم که با #ایده_ارزنده اش - #کوله_نمادین- ، بنیان نهاد🌹
سپاس چندباره ایشان را 💐🌹👏🌹
رئوف آذری
ایده پرداز و مدیر کمپین مهربانی های کوچک_ ۲۲ بهمن ۹۵
آدرس گروه کمپین مهربانی های کوچک👇
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
کانال چالش مهربانی(گزیده ی گزارش های مهربانی گروه کمپین مهربانی های کوچک)👇
@Kindness_Challeng
اینستاگرام👇
https://instagram.com/_u/Kindness_Challenge
Forwarded from عکس نگار
ما را چه شده است که #سپاس نیز بر نمی تابیم!
عزیزی تعریف می کرد که:
"با همسرم مشکل داشتم و از این وضعیت خسته و دلزده شده بودم!
ناچار پیش مشاور رفتم و مشکل را در میان گذاشتم.
بعد از کلی گوش سپردن، بلاخره مشاور به حرف آمد و چند راهکار ارایه داد!
خواستم از اولی شروع کنم. شاخه گلی خریدم و آیفون منزل را به صدا درآوردم!
خدا روز بد نیاورد که آورد و خانم با دیدن شاخه گل تزئینی از طریق دوربین آیفون، زد زیر گریه و داد و فریاد راه انداخت!😭
سریع رفتم داخل و هاج و واج پرسیدم چی شده؟!
گفت: نامرد اینقدر پر رو شده اید که دسته گل نامزدی همسر دوم را هم به منزل من می آورید؟!"
بنده خدا ادامه داد:
"دیگر چیزی نمانده بود، دق کنم!
ناچار در اتاقم را محکم بستم و تا ساعاتی بیرون نیامدم.
پس از کلنجار رفتن بسیار با خود، بلاخره بیرون آمدم و سر صحبت باز کردم و گفتم خانم باور کنید این شاخه گل را برای شما گرفته ام و کس دیگری در بین نیست!
این بار که کمی سبک شده بود، چنین گفت:
حالا بگو چی شده که اینقدر لوس شده ای؟!
شما آنقدر پیر شده ای که این لوس بازی ها به شما نیامده است!
دیگر قوز بالاقوز شده بود و ناچار به ترک خانه شدم و شب را نزد دوستی خوابیدم!
فردا سراغ مشاورم رفتم و هرچه عقده داشتم، سر ایشان خالی کردم"😂
آن عزیز ادامه داد:
"الان که به رفتار خود با مشاور فکر می کنم چنان احساس خجالت می کنم که نمی دانم چه کار کنم!
آمده ام راهکاری پیش پایم نهید تا از این مصیبت ناخواسته خارج شوم"
هاج و واج مانده بودم چه راهکاری به آن عزیز پیشنهاد دهم که خیالم پر زد و به دنیای خود لینک خوردم!
...
زمانی که مسئولیت دانشگاه را داشتم، آن قدر از عدم انجام وظایف ذاتی برخی مسئولان ادارات شهرستان، رنجیده خاطر بودم که اگر عزیز مسئولی به وظایف ذاتی اداری اش عمل می کرد، با لوحی،هدیه ای یا ذکر خیری در لابه لای سخنانم در شورای اداری یا سخنرانی های موردی تمجیدش می کردم!
این وضعیت چنان بر بعضی ها عجیب آمده بود و شاید سنگین، که لقب " مامه تشکر"-عمو تشکر- را داده بودند!
علی رغم لطف آن عده، وقتی به دستاوردهای اجتماعی آن روحیه نظر می انداختم، برای درمان بسیاری از دردهای امروز جامعه به ویژه #درد_منیت، مفید یافتم.
به همین جهت در تداوم آن رویه، و در بحبوحه خبرپراکنی های ناخوشایند رسانه ها از رفتار داعش و داعش مسلکان تاریخ و نیز در برهه گشودگی سخاوتمندانه میلیون ها زبان نقد،گله و گاز در جهانشهر، چند سال قبل ایده #کمپین_مهربانی_های_کوچک به ذهنم خطور کرد وسال۹۳ اجرایی اش کردم.
امروزه به لطف حدود ۵۰۰ نفر #گزارشگر_مهربانی، و در جهت مخالف رسانه ها و حتی محافل خصوصی و عمومی شهروندان که همواره زبان گله شان و چشمان عیب جویی شان مترصد شکار لحظه هاست، هر گوشه این کشور #مهربانی درخور توجهی از #شهروندی مشاهده شود، گزارش می شود و سعی می کنم با پیام یا تماس یا لوحی سپاس گویم مهربانان را...
اما باز گاه به گاه، مستقیم و غیر مستقیم می شنوم که از سر لطف یا حسادت، برخی آشناها، خرده می گیرند که؛
" این لوس بازی ها چیست، فلانی در می آورد؟!
اصلا" خودش را کی فرض کرده، از دیگران تجلیل می کند؟!
همه اش برای پرکردن خلأ شخصیتی است!
می خواهد با تجلیل از شخصیت ها، بگوید من هم کسی هستم!
اصلا" دارد از کمپین و اعضای کمپین سوء استفاده می کند و..."
در این افکار غوطه ور بودم که صدای درب اتاق مشاوره محکم به صدا درآمد!
تازه فهمیدم که آن عزیز مراجع بوده که این بار راهکارنگرفته، ترک جلسه مشاوره کرده است!😂
و اینجا بود که خود ماندم و این رفتار #سپاس_ستیز برخی ها و #اصرار_موجه یا #ابرام_ناموجه من!!!!
دوست عزیز مهربان #فعال_مدنی، #کنشگر_زیست_محیطی، #فرهیخته_دانشگاهی و #شهروند_مسئولیت_پذیر و #مسئول_مسئولیت_شناس، نظر شما چیست؟!
لطفا" نظر و پیشنهاد خود را با
ID:
@Raoufazari
ارسال فرمایید.
---------
در ضمن در راستای باور به شفافیت و مهارت شهامت #خود_بودن در صحن علنی گروه #کمپین_مهربانی_های_کوچک، با آدرس ذیل، نظرات با مشخصات کامل(نام و نام خانوادگی،شهر و مسئولیت فعلی)، پذیرفته خواهد شد و صدالبته اهتمام به پاسخ موجب امتنان خواهد بود.
لینک گروه کمپین👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
عزیزی تعریف می کرد که:
"با همسرم مشکل داشتم و از این وضعیت خسته و دلزده شده بودم!
ناچار پیش مشاور رفتم و مشکل را در میان گذاشتم.
بعد از کلی گوش سپردن، بلاخره مشاور به حرف آمد و چند راهکار ارایه داد!
خواستم از اولی شروع کنم. شاخه گلی خریدم و آیفون منزل را به صدا درآوردم!
خدا روز بد نیاورد که آورد و خانم با دیدن شاخه گل تزئینی از طریق دوربین آیفون، زد زیر گریه و داد و فریاد راه انداخت!😭
سریع رفتم داخل و هاج و واج پرسیدم چی شده؟!
گفت: نامرد اینقدر پر رو شده اید که دسته گل نامزدی همسر دوم را هم به منزل من می آورید؟!"
بنده خدا ادامه داد:
"دیگر چیزی نمانده بود، دق کنم!
ناچار در اتاقم را محکم بستم و تا ساعاتی بیرون نیامدم.
پس از کلنجار رفتن بسیار با خود، بلاخره بیرون آمدم و سر صحبت باز کردم و گفتم خانم باور کنید این شاخه گل را برای شما گرفته ام و کس دیگری در بین نیست!
این بار که کمی سبک شده بود، چنین گفت:
حالا بگو چی شده که اینقدر لوس شده ای؟!
شما آنقدر پیر شده ای که این لوس بازی ها به شما نیامده است!
دیگر قوز بالاقوز شده بود و ناچار به ترک خانه شدم و شب را نزد دوستی خوابیدم!
فردا سراغ مشاورم رفتم و هرچه عقده داشتم، سر ایشان خالی کردم"😂
آن عزیز ادامه داد:
"الان که به رفتار خود با مشاور فکر می کنم چنان احساس خجالت می کنم که نمی دانم چه کار کنم!
آمده ام راهکاری پیش پایم نهید تا از این مصیبت ناخواسته خارج شوم"
هاج و واج مانده بودم چه راهکاری به آن عزیز پیشنهاد دهم که خیالم پر زد و به دنیای خود لینک خوردم!
...
زمانی که مسئولیت دانشگاه را داشتم، آن قدر از عدم انجام وظایف ذاتی برخی مسئولان ادارات شهرستان، رنجیده خاطر بودم که اگر عزیز مسئولی به وظایف ذاتی اداری اش عمل می کرد، با لوحی،هدیه ای یا ذکر خیری در لابه لای سخنانم در شورای اداری یا سخنرانی های موردی تمجیدش می کردم!
این وضعیت چنان بر بعضی ها عجیب آمده بود و شاید سنگین، که لقب " مامه تشکر"-عمو تشکر- را داده بودند!
علی رغم لطف آن عده، وقتی به دستاوردهای اجتماعی آن روحیه نظر می انداختم، برای درمان بسیاری از دردهای امروز جامعه به ویژه #درد_منیت، مفید یافتم.
به همین جهت در تداوم آن رویه، و در بحبوحه خبرپراکنی های ناخوشایند رسانه ها از رفتار داعش و داعش مسلکان تاریخ و نیز در برهه گشودگی سخاوتمندانه میلیون ها زبان نقد،گله و گاز در جهانشهر، چند سال قبل ایده #کمپین_مهربانی_های_کوچک به ذهنم خطور کرد وسال۹۳ اجرایی اش کردم.
امروزه به لطف حدود ۵۰۰ نفر #گزارشگر_مهربانی، و در جهت مخالف رسانه ها و حتی محافل خصوصی و عمومی شهروندان که همواره زبان گله شان و چشمان عیب جویی شان مترصد شکار لحظه هاست، هر گوشه این کشور #مهربانی درخور توجهی از #شهروندی مشاهده شود، گزارش می شود و سعی می کنم با پیام یا تماس یا لوحی سپاس گویم مهربانان را...
اما باز گاه به گاه، مستقیم و غیر مستقیم می شنوم که از سر لطف یا حسادت، برخی آشناها، خرده می گیرند که؛
" این لوس بازی ها چیست، فلانی در می آورد؟!
اصلا" خودش را کی فرض کرده، از دیگران تجلیل می کند؟!
همه اش برای پرکردن خلأ شخصیتی است!
می خواهد با تجلیل از شخصیت ها، بگوید من هم کسی هستم!
اصلا" دارد از کمپین و اعضای کمپین سوء استفاده می کند و..."
در این افکار غوطه ور بودم که صدای درب اتاق مشاوره محکم به صدا درآمد!
تازه فهمیدم که آن عزیز مراجع بوده که این بار راهکارنگرفته، ترک جلسه مشاوره کرده است!😂
و اینجا بود که خود ماندم و این رفتار #سپاس_ستیز برخی ها و #اصرار_موجه یا #ابرام_ناموجه من!!!!
دوست عزیز مهربان #فعال_مدنی، #کنشگر_زیست_محیطی، #فرهیخته_دانشگاهی و #شهروند_مسئولیت_پذیر و #مسئول_مسئولیت_شناس، نظر شما چیست؟!
لطفا" نظر و پیشنهاد خود را با
ID:
@Raoufazari
ارسال فرمایید.
---------
در ضمن در راستای باور به شفافیت و مهارت شهامت #خود_بودن در صحن علنی گروه #کمپین_مهربانی_های_کوچک، با آدرس ذیل، نظرات با مشخصات کامل(نام و نام خانوادگی،شهر و مسئولیت فعلی)، پذیرفته خواهد شد و صدالبته اهتمام به پاسخ موجب امتنان خواهد بود.
لینک گروه کمپین👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw