امید همانقدر در تاروپود ماهوی جهان بافته شده که نیروهایی که شکل و آناتومی ستارگان را شکل داده اند"
( همان ۲۸).
ایگلتون اندیشه های ارنست بلوخ و کتاب کلاسیکش "بنیان امید" را تحلیل می کند و این که بلوخ می گوید:
"در جهان به جای یک لایه یا روندی یک سویه، نوعی "نه- هنوز"های (not-yet) چند لایه وجود دارد، و این که برخی از جریان های کیهانی از کمال ریشه می گیرند و رو به کمال دارند و برخی نه"
(همان ۱۶۷).
بلوخ می گوید:
"بشر نیروهای بالقوه ای را به فعلیت در می آورد که از پیش در ذات و نهاد هستی نهاده شده اند"
(همان ۱۶۷).
به این بالقوه ها می توان تکیه کرد. خلاقیت و عاملیت انسان می تواند همیشه بالقوه ها را بالفعل کند.
اینست که استفان ون هوفت در کتابش "امید" (۱۴۰۱) امیدواری را شیوه زیستن می داند و آن را پاره ای از و شرط سوژگی می شناسد.
این راهبردها را برای هر کس که طالب خوب زیستن است کافی می دانم اما قطعا راهبردهای دیگر نیز وجود دارد.
ویلیام جیمز از بنیانگذاران روان شناسی و همچنین فلسفه پراگماتیسم معتقد به "اراده معطوف به باور" است؛ این که چند اصل اخلاقی و ارزش هایی را بپذیریم و به آنها قلبا و عمیقا وفادار باشیم.
این گونه زندگی ما حتی در سخت ترین شرایط خوب می شود.
برخی هم مانند پیتر سینگر معتقدند "دگردوستی موثر" داروی شفابخش انسانست.
انتخاب راهبرد به شخصیت و موقعیت فرد بستگی دارد.
ممکن است ترکیبی از اینها بسازیم. مهم اینست که به قول آرنت بخواهیم "انسان ورزی کنیم".
در موقعیت های سخت، انسان بیش از مواقع عادی محتاج اخلاق، خلاقیت، معنادار زیستن، شجاعت، دگردوستی، فکر کردن، خود بودن، کوشایی، هشیاری، هوشمندی، امیدواری، همکاری و همراهی است.
اینها نکاتی است که با دانش شهودی و علم حضوری هم قابل درک اند.
خلاصه کنم؛ شجاعت، معناجویی، تفکر، رنج، و امیدواری مقولات ساده و دم دستی نیستند ، اما بشر راه دیگری جز اینها ندارد.
محکوم به تحمل سختی هستیم اگر بخواهیم انسان ورزی کنیم.
نمی گویم نسخه ساده و شفابخش معجزه گونی برای زیستن در این موقعیت دشوار داده ام یا وجود دارد، اما ناگزیریم به آزادی انسان و اراده و آگاهی او باور و تکیه کنیم. همین.
--
٭استاد انسان شناسی
🔸نقل بی واسطه از نویسنده
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#این_روزها
#چه_کنیم؟
#شجاع_بودن
#فکر_کردن
#معناجویی
#معنایابی
#معناآفرینی
#معنادرمانی
#امیدواری
#نعمت_الله_فاضلی
@sopskf
( همان ۲۸).
ایگلتون اندیشه های ارنست بلوخ و کتاب کلاسیکش "بنیان امید" را تحلیل می کند و این که بلوخ می گوید:
"در جهان به جای یک لایه یا روندی یک سویه، نوعی "نه- هنوز"های (not-yet) چند لایه وجود دارد، و این که برخی از جریان های کیهانی از کمال ریشه می گیرند و رو به کمال دارند و برخی نه"
(همان ۱۶۷).
بلوخ می گوید:
"بشر نیروهای بالقوه ای را به فعلیت در می آورد که از پیش در ذات و نهاد هستی نهاده شده اند"
(همان ۱۶۷).
به این بالقوه ها می توان تکیه کرد. خلاقیت و عاملیت انسان می تواند همیشه بالقوه ها را بالفعل کند.
اینست که استفان ون هوفت در کتابش "امید" (۱۴۰۱) امیدواری را شیوه زیستن می داند و آن را پاره ای از و شرط سوژگی می شناسد.
این راهبردها را برای هر کس که طالب خوب زیستن است کافی می دانم اما قطعا راهبردهای دیگر نیز وجود دارد.
ویلیام جیمز از بنیانگذاران روان شناسی و همچنین فلسفه پراگماتیسم معتقد به "اراده معطوف به باور" است؛ این که چند اصل اخلاقی و ارزش هایی را بپذیریم و به آنها قلبا و عمیقا وفادار باشیم.
این گونه زندگی ما حتی در سخت ترین شرایط خوب می شود.
برخی هم مانند پیتر سینگر معتقدند "دگردوستی موثر" داروی شفابخش انسانست.
انتخاب راهبرد به شخصیت و موقعیت فرد بستگی دارد.
ممکن است ترکیبی از اینها بسازیم. مهم اینست که به قول آرنت بخواهیم "انسان ورزی کنیم".
در موقعیت های سخت، انسان بیش از مواقع عادی محتاج اخلاق، خلاقیت، معنادار زیستن، شجاعت، دگردوستی، فکر کردن، خود بودن، کوشایی، هشیاری، هوشمندی، امیدواری، همکاری و همراهی است.
اینها نکاتی است که با دانش شهودی و علم حضوری هم قابل درک اند.
خلاصه کنم؛ شجاعت، معناجویی، تفکر، رنج، و امیدواری مقولات ساده و دم دستی نیستند ، اما بشر راه دیگری جز اینها ندارد.
محکوم به تحمل سختی هستیم اگر بخواهیم انسان ورزی کنیم.
نمی گویم نسخه ساده و شفابخش معجزه گونی برای زیستن در این موقعیت دشوار داده ام یا وجود دارد، اما ناگزیریم به آزادی انسان و اراده و آگاهی او باور و تکیه کنیم. همین.
--
٭استاد انسان شناسی
🔸نقل بی واسطه از نویسنده
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#این_روزها
#چه_کنیم؟
#شجاع_بودن
#فکر_کردن
#معناجویی
#معنایابی
#معناآفرینی
#معنادرمانی
#امیدواری
#نعمت_الله_فاضلی
@sopskf