بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
468 subscribers
1.77K photos
630 videos
136 files
2.12K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
🌹کمپین مهربانی های کوچک🌹
نمونه ۱۵۳
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
----------------۲۷ آذر۹۵
🌹سرود مهربانی🌹

"از بهشت کوردستان، از اولین شهر قربانی سلاح های شیمیایی و از میعادگاه صلح جهانی آمده ایم؛ تا با همنوایی و سرود همدلی، پیام آشتی سفیر آشتی -محمد رحمة للعالمین- را از قلب مردمان شیمیایی سردشت به قلب شما مهربانان گرامی برسانیم.

گوش جانتان را به صدای درد تاول های حاصل از خردل نامهربانی ها بسپارید تا شاید ندای مان در اقیانوس مهرتان، موجی از مهربانی ها در پهنه صلح و آشتی بیافریند."

این مقدمه همنوازی گروهی بود که در قلب ایران و به نمایندگی از شهروندان سردشت، سمفونی موزیکالی نواخت که امیدبخش بود و مهرافزا...

جمعه ۲۶ آذرماه ۹۵ اولین #همایش_سفیر_آشتی، به همت روابط عمومی جماعت دعوت و اصلاح و مشارکت چند ان جی اوی ملی، برگزار شد که در آن از چند گروه سرود از اقصی نقاط کشور دعوت شده بود که در این بین گروه سرود سبحان از سردشت نیز به هنرنمایی پرداختند!

آنچه از فحوای کلام و صدای خوانندگان این گروه و گروه های دیگر استنباط می شد، تشویق به #همدلی، #آشتی و #مهربانی با الهام از اسوه نیکوی قرآنی محمد مصطفی(ص) بود!

نکته و نکات حایز اهمیت در بخش هنری این همایش را می توان در این چند بند خلاصه کرد:

۱• هنر زبانی است که به تناسب مخاطب معنا می آفریند و هرکس از خوان آن، معنای خوداستنباطش را می گیرد و مهم تر اینکه پیام اصلی موردنظر هنرمندان، به تمامی مخاطبان فارغ از تفاوت زبانی،نژادی، فرهنگی و سیاسی و... انتقال می یابد و استثنایی در کار نیست!

در این همایش پیام مهربانی، صلح و آشتی، با زبان کلام، زبان موسیقی و نیز زبان بدن هنرمندان به راحتی به مخاطبان منتقل گردید و این را می شد از رفتار مخاطبان، در ساعات پایانی همایش برداشت کرد!

۲• تحمل مسافت طولانی و نیز تمرین بلافاصله و نیز حضور پرانرژی بر روی سِن، نشان از انگیزه های والایی داشت که با پول و پاداش دنیوی قابل معامله نبود جز توان حاصل از همدلی، مهربانی و رضایت خالق!

۳• صدور پیام آشتی،مهربانی و صلح، از کلام گروهی چون #سبحان از سردشت که خود و نسل قبل شان، قربانی خشونت با شدیدترین وجه آن در تاریخ -بمباران شیمیایی سردشت-بوده اند، بسیار ارزنده و در خور تأمل بود که نشان از فهم والا و نیز روح بزرگ آن گروه و موکلان شان داشت!

۴• همنوایی و هم خوانی گروه ها در ساعات انتهایی همایش و قرار گرفتن زبان ها، نژادها،فرهنگ ها و در کل تنوع و گونه گونی در یک قاب و نواختن سمفونی زیبا و دلربای جمعی شان، درس های ارزنده ای دربرداشت که مهم ترینش، این بود:

" اگر من و تو ما شویم، سهم هر دوی ما بهتر از گذشته خواهد شد..."

و الحق نیز چنین شد!
آنگاه که گروه ها همگی همنوا شدند و همدل، چنان اوج گرفتند که سالن گنجایش نشاط آفرینی و نیروبخشی شان نداشت!

۵. نقش کاریزماها و هدایت گری شان در سوق دادن نیروها به سوی هم و گذشتن از اختلافات و تمرکز بر اشتراکات غیرقابل انکار است که در آن همایش کاک محمد احمدزاده، سرپرست گروه نوا و نیز استاد #سعدالله_نصیری، به خوبی این نقش را ایفا کردند.

سمفونی حاصل در سایه روح بزرگ ایشان، و تمرکزشان بر اشتراکات بود و درخور سپاس بود.

النهایه جای تأمل است که می توان در عصر نامهربانی ها، #زبان_هنر را می چون #زبان_همدلی به کار گرفت و از مزرعه آن،محصول #صلح، #آشتی و #مهربانی برداشت کرد.

سپاس جمع مهربانان هنرمند گروه های #نوا، #هلال، #ثناگویان و #سبحان ونیز استاد #سعدالله_نصیری را که با #سرود_مهربانی شان در مکتب همدلی و مهرورزی، درس آموز مهربانی شدند...
🌹🌹🌹
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#سرود_مهربانی
#همایش_سفیر_آشتی
#صلح
#آشتی
#مهربانی
#نوا
#هلال
#سبحان
#ثناگویان
#سعدالله_نصیری
------------
به ما بپیوندید تا با سرسوزن عشق، در زمین نامهربان جهانشهر عصر رسانه،بذر مهربانی بکاریم👇
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
Forwarded from اتچ بات
#آشتی_با_فولکلور

مراسم #خاکسپاری_ترقه_ها،
مواد منفجره و رفتار پرخطرِ #چهارشنبه_سوزی در راستای بازگشت به شور، شعور و سرور #چهارشنبه_سوری و فرهنگ اصیل #ایرانی_کردستانی
در دبیرستان اندیشمند #گل_کنک_کانی_زرد از روستاهای نقطه صفر مرزی #سردشت

با مشارکت کارکنان و دانش آموزان مدرسه

ایده پرداز:
#رئوف_آذری، مشاور تحصیلی

سخنران:
#ناصر_ابراهیمی، مدیر مدرسه

معلمان همراه:
#محمود_قربانی_آذر، دبیر علوم تجربی
#جهانگیر_بابایی، دبیر ادبیات فارسی

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
کانال الفبای صلح و مهربانی
@havalani_ashti


کانال چالش مهربانی
@kindness_challenge
همایشی در قلب پایتخت برای سومین بار با عنوان مبارک #سفیر_ئاشتی به میمنت مولود #رسول_مهربانی با تریبون داری شخصیت های مورد احترام اهل سنت، اهل تشیع و نیز نمایندگان مردمی در سالن همایش های ایوان شمس، برگزار گردید...(نقل تصویر از پیج رنگ تدبیر)
@Range_tadbir
۲ آذر ۹۷

و چه عنوان با مسمایی🌷
#محمد_سفیر_آشتی...

همه آنان که در تلاشند تا #محمد و #آیینش را با سناریوها وفیلم های هالیودي وش #القاعده، #طالبان، #بوکوحرام، #داعش و امثالهم متهم کرده و #کشتار و قتل و عام های #آشویتسی کودکان افغانی، عراقی، سوری، یمنی و روهینگیایی خود را با آن توجیه کنند، بدانند که سخت در اشتباهند و امکان ندارد آیینی که ستون هایش بر #مهربانی و #آشتی استوار است ره دیگری بپوید جز اینکه به صورت مقطعی، هژمونی قدرت شان، گرد و غبار و ریزگرد شک بر اذهان خلق کند که آن هم خواهد گذشت...
🌷🌷
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#میلاد_رسول_مهربانی
#همایش_سوم
#محمد(ص)
#سفیر_آشتی
#ایوان_شمس
#رنگ_تدبیر
#تهران
#پایتخت
#خانه_تکانی_دین
#همدلی
@sopskf
#باهمیم برای سلامِ به تفنگ ها!
رئوف آذری*

@Raoufazari

بخش اعظم زندگی ام در نقطه ی صفرمرزی و در بحبوحه ی نابسامانی های اداری، اقتصادی، سیاسی،فرهنگی و جنگی آن به ویژه در اثنای جنگ تحمیلی رژیم بعث سپری شده است به نحوی که جدا از گلوله های تفنگی، گلوله های توپ و تانک و بمب های هوایی و مهم تر از همه آنها، #بمب_شیمیایی نیز تجربه و استنشاق کرده ام و قسمی از بهترین هایم نیز قربانی شده اند!

اما همه اینها حتی برای چند لحظه هم، مرا در دایره تند خشونت نغلتاند و صدالبته نیز اگر گاه گاهی، ناخواسته و سرخوشانه، نیز اخم در هم فرو برده ام یاد تأکیدات اول بچگی هایم می افتادم و از هرگونه خشم، نفرت پیدا می کردم که البته قسم اعظم آن را مدیون، نصایح گُهربار و عمل مهرورزانه فرشته ای هستم که #دایه_گیان ( به معنای مادر عزیزم) نام نهاده ام

امروز که در آستانه طولانی ترین شب سال هستیم و قرار است در دل تاریکی های سال، لختی، فارغ از #جنگ، #تحریم، و اخبار ناخوشایند #رسانه ها و تمامی نامهربانی های عالم، با خانواده کنار هم گرد آییم و از #مهر، #عشق و #آشتی، سخن گوییم چه خوبست که به بچه های مان که نسل فردای زندگی هستند و شهروندان یا احیانا" مدیران آینده(البته اگر شایستگی ها، ملاک گزینش ها شود)، مؤكداً و از سر عشق و مهر سفارش کنیم که حتی به #تفنگ_ها هم سلام کنند و سلام کنند و سلام دهند تا شاید #تفنگداران نیز #عشق و #مهر را فهم کنند و بگیرند و از این به بعد، از لوله های تفنگ شان، به جای #گلوله، ُل، شلیک کنند...

ایمان دارم می شود اگر که همدلانه اراده کنیم چنین کنیم و چنین کنند کودکان امروز و آینده داران فردای زندگی...

و اگر که از فرصت #یلدا و دیگر مناسبت ها و نیز #رسانه و شبکه های اجتماعی، هوشمندانه و پیشبرانه و صلح مدارانه بهره گیریم...

می شود، چرا نشود وقتی که ما
#باهمیم🌷

--------
*فعال صلح و مهربانی، دبیر کارگروه "سواد رسانه و مسئولیت اجتماعی" انجمن سواد رسانه ای ایران
**نقل تصویر: پیچ دکتر احسان محمدی

🌷🌷

#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مسئولیت_اجتماعی
#شب_یلدا
#باهمیم
#سلامی_به_تفنگ_ها
#عشق
#مهربانی
#فردای_صلح
@sopskf
------------------

https://www.instagram.com/p/BrpBilClbX5/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=6zw1g46rf63e
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰 حتی اگر این کوچه‌ها و داستان و فلسفه‌اش، قصه باشد باز هم حقیقت دارد. اینکه در زندگی به کوچه‌های آشتی‌کنان نیاز داریم و نباید آنها را بعد از یک تنش، مشاجره لفظی یا کدورتی اندک به سرعت گِل بگیریم.
.
🔰در عصری که افشاگری جای روشنگری را گرفته است و در توئیتر #جاج (قضاوت) می‌کنیم و در اینستاگرام آبروی هم را با عکس و ویدئو حراج می‌کنیم و در تلگرام و واتس‌آپ با #اسکرین‌شات، چنان از خجالت هم در می‌آییم که انگار آخرین روز دنیاست و فردایی وجود ندارد بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم درنگ کنیم، یک لحظه بایستیم، نفسی بگیریم و ببینیم بهتر نیست حرف آخر را اول نزد؟

🔰کاش یاد بگیریم که دنیا برخلاف درازا و پهنایش بسیار کوچک است و در زندگی همانطور که به اتوبان‌های چند بانده‌ای برای تاختن نیاز داریم، به کوچه‌های آشتی‌کنان هم محتاجیم.

جایی که جز #آشتی گزینه دیگری پیش رویمان نباشد. این کوچه ها را گِل نگیریم. چه در سیاست، چه در زندگی شخصی!
#احسان_محمدی
🖋 @ehsanmohammadi95
Centre for Foreigners (Dębak Ośrodek Recepcyjny)
شاهدی بر ضرورت آنچه آموزشگاه مهربانی اش می خواندیم و یک دهه، به پایش ایستادگی کرده و در خلٲیی تاریخی و فضایی دُگم و بسته، تداوم بخشیدیم و پیش راندیم تا به چنین سرانجامی رساندیم...

این تنها یک از بسیار شواهد است که از کوزه وجود انباشت شده در همان کلاس های در حصر تراوش‌کرده است...

نهالستان هیوا هم بخشی دیگر و شواهد همچنان در راهند..


رئوف
بهمن ۱۴۰۲
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#آموزشگاه_مهربانی
#آموزش_چگونه_زیستن
#مهربانی
#آشتی
#گفت_و_گو
#سردشت
#شهر_صلح_و_مهربانی

@sopskf
شاهدی بر محصول پُرمغز مزرعه مهربانی، ئاشتی:آشتی و گفتگو...

[ابتدا، کلیک کرده و گوش جان بسپارید]👇
https://t.iss.one/Sopskf/6502


🧚در جاده ام، مسیری که مرز را به مرکز متصل می کند و ظاهر نداشته ات را به دارایی باطنت...

"بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی" را سعدی گفته بود اما، ما مرزنشینان، در خودپختگی زیستن را و بقا را آموختیم و آنگاه، چمدانی از مهر و عشق، زبانی از جنس ریحان و اراده ای از عیار ایمان به گفتگو را به هارمونی طبیعت، سپردیم و پای در جاده صلح نهادیم ...

اینک، به هر جا برسیم، رسیده ایم و پخته شده ایم!

این را، این قلم نمی گوید که همواره مدعی ضرورتصلح سازی بوده، دخترِکوچ کرده ی در غربتم می گوید، گوش کردید؟ جانِ دل، سپردید؟👌


برگردیم به جاده مرز تا مرکز....


قبل تر، که دخترم[آن مهارت آموز کلاس های چگونه زیستن-مهربانی، صلح و گفتگو- چمدانش را بست و رفت، از سر حُزن و اندوه، چنین نوشتم:

[کلیک کنید و با درنگ و تٲنی بخوانید👇]
https://t.iss.one/Sopskf/6437


دیروز، تماسی آمد و مرا فراخواند تا به دلِ جاده بزنم!

راستش، کمی مردد بودم!
بروم یا نروم و این تردید را برای اول بار در عزم سفر، مهربانویم و دو پسر کاکُُل زری ام و البته کاک هادی عزیزم که همواره زحمت رزرو بلیط ها را مهربانانه، متقبل می شود، متوجه شدند و صدالبته راننده نیز که در خروجی شهر و با تاکسی دربستِ پساکنسل مسیر، مجدد عزم سفر کرده و خود رساندم، نیز....؟!

نمی دانم ولی شاید همان شیخ نیشابوری بود که پشت بند شیخ سعدی، در مسیرم رهنمون بود:

"تو پای در ره نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت، چون باید رفت
"
(عطار)

پای که نه، وجود در چمدانی آهنین که چون غولی روی چهارچرخ، جاده می درید، نهادم ودر پی تلفنی که از مرز به مرکزم خوانده بود، روان شدم!

گمان بد نبرید، دُرُست است که خانم بود و من تنها دو خواهر نسبی داشتم اما از همان اوان کودکی، مادر فرشته گونم یادم داده بود که دختران زمین، خواهران سببی تواند و همان تا به امروز به شهادت هم ولایتی هایم و البته خدایم، از گزند هر نَفَسِ ظنَّ بد، مبرایم ساخته بود.

می گفت:" توسط داوران جایره دو سالانه.... نامزد شایسته تقدیری و اگر میسور شد، سفر کنید، حضورتان، زینت بخش محفل خواهد بود و گرنه..."

نگذاشتم گرنه را بگوید و گفتم، نگران نباش، خواهم آمد اما راستش، گرچه بلافاصله پس از این تعهد، شماره کاک هادی بگرفتم و تقاضای رزرو بلیط کردم اما با عُذرطلبی اش بر تکمیل ظرفیت، خاطر جمع شدم ولی باز تاکید کردم، اگر گشایشی حاصل آمد، خبرم کند و کرد و اینبار، تردید سراغم آمد و کنسل و عزم و سوار بر غول آهنین در خروجی شهر و به جای لُژ، تَه جاده!


اما آن هم حکمتی بود و جوان سرباز ترخیص شده ناخوش احوالی را قدر سپردش تا تیمارگری کنم و کردم و بنده خدا هم بدجوری حالش خراب شد!

جالب که هردو هم، صندلی مان در پس تردیدهای مان، عوض شده بود و همان به هم مان رسانده بود و چه حُسنِ رسانشی که اینجا هم عطیه یزدان، مجالی داد تا مهری بورزیم و ورزیدیم که ان شاء ا... تیماری بر درد جوان شده باشد که اینک که می نکارم، آرام خوابش گرفته است ولی عجیب معمایی است که همچنان،
از مرز به مرکز، راه گَز می کند!

او به خواب رفت و نگارنده، نوتیفیکشن گوشی اش، چهچهه ای زد و تا باز کردم، یادداشتی سراسر مهر یافتم با امضای آن دخترِنازِ در غربتم!

]آنچه گوش دادید و آنچه در لینک، یافتنی است👇]

شاهدی شد بر مدعای عزمی که با تردید، سفری ام کرده بود!

خدای را، سعدی و عطار را و نیز آن مهربان خواهر پشت خط تلفن ظهرهنگام را سپاسگویم که به جاده گزینی و پیمایی رهنمونم شدند چه اینکه، جاده خود نه ره وصال که جاده صلح شد و مهربانی...

بله، در همین پیمایش با تردید جاده بود که انبان ذخیره احتیاطی شبکه های اجتماعی، دهن باز کرد و اینبار از آن سوی کوه ها و آب ها، پیغامی آورد که محصول پُرمغزی شد بهر مدعای اثر آموزشگاه مهربانی و کلاس های چندگانه مهارت آموزی آن نقاط صفر مرزی مدارس الگویی...

صدای این پیغام سراسر مهر و صلح را باید شنید، در واژگانش تدقیق کرد و بر حُسن کاربست نگارنده اش‌و نیز گوینده باید درود فرستاد که شاهدی پرمغز بر مدعایی همواره بود و چه خوش یمن رسید که در مسیر وصال به پاداش یک دهه، از کنشگری در حوزه صلح و محیط زیست و یک پروژه پرمغز آموزش صلح و صلح سازی هستیم...

چه خوب گفته بود، رائول سینگ:"زندگی کوتاه است و نمی خواهیم در این حیرت بمانیم که اگر به پا خاسته بودیم، چه اتفاقی می افتاد"

در حیرت سفر در جاده صلح نماندم و جاده خود، قبل از وصال بر سر قرار، محصولی چنان پرمغز، تقدیم کرد که حلاوتش شیرین تر ازهر جایزه ای بهر آن به پاخاستن های دیروزی بود...

سپاس و هزاران سپاس خدای را و وفای آن دختر کوچ کرده و ده ها دختر و پسر فارغ التحصیل در مدارس الگویی خودبنیادم در دل ساختار زنگزده سیستم آموزش رسمی...
این چند لینک را هم باز کنید و مطالعه فرمایید تا بیشتر بر آنچه رقم خورده است، وقوف یابید👇

۱)گفتگوی خانه امکان در پروژه رهبران غیر معمول
https://t.iss.one/Sopskf/5682

۲)گزارش مدرسه توسعه پایدار دانشگاه شریف از پروژه آموزش در مناطق کم برخوردار کشور
https://t.iss.one/Sopskf/4940

۳) مرهمی بر سرطان وطن

https://t.iss.one/Sopskf/5898

۴)حضور شاخص ترین چهره روان شناسی کشور در مدرسه الگوی صلح سردشت
https://t.iss.one/Sopskf/6475


۵)نمایشگاه اعتراضی مجری مدارس الگویی مهربانی، جلوی ساختمان وزارت کشور

https://t.iss.one/Sopskf/1089

🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#آموزشگاه_مهربانی
#آموزش_چگونه_زیستن
#مهربانی
#آشتی
#گفت_و_گو
#سردشت
#شهر_صلح_و_مهربانی
#جاده_مرز_به_مرکز
#جاده_صلح

@sopskf