Forwarded from عکس نگار
🌹کمپین مهربانی های کوچک🌹
#نمونه_۱۷۵
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
- #۲۶بهمن_ماه_۹۵🔸 #بلوچستان_۲
🌹مهربانی_فعالان_خیری🌹
#مولوی_یوسف_ارباب، را به لطف فعالیت جسته و گریخته ام در حوزه خیری و بیشتر مدنی مدت هاست می شناسم!
شخصیتی #خوش_قلب و #پرانرژی!
سیمایی نورانی و #روحی_بزرگ و #صبری_ ایوبی، دارد!
صبرش را از آستانه ظرفیتش در مواجهه با اینجانب و دوستان پرتوقعم سنجیدم و بزرگی قلبش را از خاطراتی که در محضرش نقطه به نقطه مرور کردم...
"خشکسالی های اخیر چنان عرصه را بر مردم تنگ کرده بود که آب های زیرزمینی نیز روز به روز بیشتر پس روی می کردند و #میهان که روستایی نزدیک #فنوج است، #آب_آشامیدنی نداشت و #مدرسه_یک_اتاقه و #تیر_برق، تنها نشان #حضور_دولت در آن منطقه بود!
مردم آب لوله کشی نداشتند و این دردزا بود!
ما رفتیم چاه زدیم و آب را پمپاژ کرده و برای شان سیستم لوله کشی (با استفاده از منبع ۱۸ هزار لیتری) ایجاد کردیم.
#مهربان_خالد_محمدی واسطه شد و ما اجرایی کردیم. آن پروژه ۳۰ میلیون هزینه داشت ولی به لطف خدا و همت خیرین تماما" تأمین شد."
این تنها بخشی از #مهربانی_مهربانان درحق #مردمان_محروم #بلوچ بود که ذکر گردید.
اما اینبار، #نزولات_آسمانی سرزمین بلوچ را در برگرفت و چنان غرق در آب شان کرد که #سیلی جاری شد و باز آنکه بیش از همه متضرر شد، آن #کپر_نشینان_ بلوچ بودند!
این بار در محضر آن #مهربان راستی آزمایی می کردم واقعیت ها و ناچار از شهادتی شدم که سال ها قبل باید می دادم و شاید مجالی نداشتم و دستم به دهان نمی رسید😭
این را هم،آن مهربان در حین پیمودن پستی و بلندی های جاده های غیراستاندارد #بلوچستان نقل کرد:
"در #حیدر_بند نیز الان مشغولیم وچاه زده ایم ولی در حین چاه زنی با سنگ وحشتناک[تعبیر آن بزرگوار] بزرگی روبه رو شدیم و ناچار به تعطیلی موقت کار شدیم ولی در جریان #سیل_اخیر، آن
چاه حفر شده به کلی تخریب شد و ما مجدد به نقطه صفر ارجاع داده شدیم!
در پی همان سیل و در راستای کمک به #سیل_زدگان اخیر، پنج شنبه هفته قبل دهه آخر بهمن ماه ۹۵، ساعت ۱۲ظهر از سراوان حرکت کردیم و ساعت ۹شب به فنوج رسیدیم ... روز بعد، پس از نماز صبح نیز به طرف #بنت ۶۰ کیلومتر پیش روی کردیم و تا #حیدربند مجبور به پیمودن ۳۰ کیلومتر دیگر راه خاکی شدیم.
مدت ها بود در نماز می ایستادیم و بسیار دعا کردیم تا بتوانیم مشکل چاه را حل کنیم ولی سیل که آن یکی را برد،باید کار دیگر می کردیم...
سرکشی به #حمیرا دختر یتیمی که از چند سال قبل او و ۲عضو خانواده اش ،تحت پوشش مان بودند، یکی از اهداف سفر بود!
در جریان سرکشی #حمیرا، مسأله تخریب چاه قبلی و مشکل تأمين زمین جدید برای حفر چاه آب روستا را با خود مرور می کردیم که؛
#مریم مادر #حمیرا متوجه دغدغه مان شد و زمین های #واجه_محمد را پیشنهاد کرد تا به جبران آن چاه تخریبی، چاه دیگری را در آن شروع کنیم!
گویا خداوند دعاهای مان را شنیده بود که بی پرس و جو به طرف منزل #واجه روان شدیم 🌹
#مولوی_ارباب عزیز ادامه داد:
"رفتیم و از داستان #ابودحداح برایش شروع کردیم تا راضی شد در قسمتی از زمین ایشان حفر چاه را شروع کنیم.
از سیستم سیم #آب_یابی استفاده کردیم و محل مشخص شد و شروع کردیم و الان کار ادامه دارد."
و این پایان سفرم در معیت استاد ارباب عزیز نبود!
"در روستایی به نام #روگل_اندام خانه ای متعلق به آقایی بیمار و خانم و چندتابچه را برآورد خسارت کردیم که تا ۲ میلیون و یکصد هزار تومان هزینه تعمیر نیاز داشت که تأمین کردیم."
"در فنوج نیز ساختمانی که سقفش ریخته بود ۵۰۰ هزینه تعمیردادیم.
باز درفنوج، خانواده مستمندي چاه دستشویی شان در اثر سیلاب سقوط کرده بود که ۳۰۰ هزارتومان هزینه تعمیر آن پرداخت شد."
" ۴۰ بسته مواد غذای در روستای #جوگز و ۳۵ #تخته_پتو را در #فنوج توزیع کردیم و مقداری پتو که مانده بود آن را به دوست همراه جمشید داديم تا در قسمت خسارت دیده توزیع کند."
امروز نیز عزم مان جزم شده است تا برای سه خانوار بسیار محروم آن منطقه، هرکدام یک دستگاه #چرخ_خیاطی بخریم تا در مسیر #اقتصادی_خودگردان، سوق شان دهیم... دعای مان کنید...
#مهربانی برای #مهربان_بزرگان تنها خصلتی مقطعی و گاه به گاه نیست بلکه #عادتی_سرشتی است که #روح می پیراید و #زندگی معنا می بخشد!
سپاس مهربان بزرگ بلوچستان #مولوی_یوسف_ارباب را که #درس_نکته های اخلاقی اش،با #زبان_عمل، دانشگاهی شد که در چند روز، دنیایی #فهم و شعورمان بخشید...
🌹👏🌹
-----------
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مهربانی_فعالان_خیری
#مولوی_یوسف_ارباب
شما نیز به جمع ما بپیوندید تا مهربانی های تان را ماندگار کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
#نمونه_۱۷۵
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
- #۲۶بهمن_ماه_۹۵🔸 #بلوچستان_۲
🌹مهربانی_فعالان_خیری🌹
#مولوی_یوسف_ارباب، را به لطف فعالیت جسته و گریخته ام در حوزه خیری و بیشتر مدنی مدت هاست می شناسم!
شخصیتی #خوش_قلب و #پرانرژی!
سیمایی نورانی و #روحی_بزرگ و #صبری_ ایوبی، دارد!
صبرش را از آستانه ظرفیتش در مواجهه با اینجانب و دوستان پرتوقعم سنجیدم و بزرگی قلبش را از خاطراتی که در محضرش نقطه به نقطه مرور کردم...
"خشکسالی های اخیر چنان عرصه را بر مردم تنگ کرده بود که آب های زیرزمینی نیز روز به روز بیشتر پس روی می کردند و #میهان که روستایی نزدیک #فنوج است، #آب_آشامیدنی نداشت و #مدرسه_یک_اتاقه و #تیر_برق، تنها نشان #حضور_دولت در آن منطقه بود!
مردم آب لوله کشی نداشتند و این دردزا بود!
ما رفتیم چاه زدیم و آب را پمپاژ کرده و برای شان سیستم لوله کشی (با استفاده از منبع ۱۸ هزار لیتری) ایجاد کردیم.
#مهربان_خالد_محمدی واسطه شد و ما اجرایی کردیم. آن پروژه ۳۰ میلیون هزینه داشت ولی به لطف خدا و همت خیرین تماما" تأمین شد."
این تنها بخشی از #مهربانی_مهربانان درحق #مردمان_محروم #بلوچ بود که ذکر گردید.
اما اینبار، #نزولات_آسمانی سرزمین بلوچ را در برگرفت و چنان غرق در آب شان کرد که #سیلی جاری شد و باز آنکه بیش از همه متضرر شد، آن #کپر_نشینان_ بلوچ بودند!
این بار در محضر آن #مهربان راستی آزمایی می کردم واقعیت ها و ناچار از شهادتی شدم که سال ها قبل باید می دادم و شاید مجالی نداشتم و دستم به دهان نمی رسید😭
این را هم،آن مهربان در حین پیمودن پستی و بلندی های جاده های غیراستاندارد #بلوچستان نقل کرد:
"در #حیدر_بند نیز الان مشغولیم وچاه زده ایم ولی در حین چاه زنی با سنگ وحشتناک[تعبیر آن بزرگوار] بزرگی روبه رو شدیم و ناچار به تعطیلی موقت کار شدیم ولی در جریان #سیل_اخیر، آن
چاه حفر شده به کلی تخریب شد و ما مجدد به نقطه صفر ارجاع داده شدیم!
در پی همان سیل و در راستای کمک به #سیل_زدگان اخیر، پنج شنبه هفته قبل دهه آخر بهمن ماه ۹۵، ساعت ۱۲ظهر از سراوان حرکت کردیم و ساعت ۹شب به فنوج رسیدیم ... روز بعد، پس از نماز صبح نیز به طرف #بنت ۶۰ کیلومتر پیش روی کردیم و تا #حیدربند مجبور به پیمودن ۳۰ کیلومتر دیگر راه خاکی شدیم.
مدت ها بود در نماز می ایستادیم و بسیار دعا کردیم تا بتوانیم مشکل چاه را حل کنیم ولی سیل که آن یکی را برد،باید کار دیگر می کردیم...
سرکشی به #حمیرا دختر یتیمی که از چند سال قبل او و ۲عضو خانواده اش ،تحت پوشش مان بودند، یکی از اهداف سفر بود!
در جریان سرکشی #حمیرا، مسأله تخریب چاه قبلی و مشکل تأمين زمین جدید برای حفر چاه آب روستا را با خود مرور می کردیم که؛
#مریم مادر #حمیرا متوجه دغدغه مان شد و زمین های #واجه_محمد را پیشنهاد کرد تا به جبران آن چاه تخریبی، چاه دیگری را در آن شروع کنیم!
گویا خداوند دعاهای مان را شنیده بود که بی پرس و جو به طرف منزل #واجه روان شدیم 🌹
#مولوی_ارباب عزیز ادامه داد:
"رفتیم و از داستان #ابودحداح برایش شروع کردیم تا راضی شد در قسمتی از زمین ایشان حفر چاه را شروع کنیم.
از سیستم سیم #آب_یابی استفاده کردیم و محل مشخص شد و شروع کردیم و الان کار ادامه دارد."
و این پایان سفرم در معیت استاد ارباب عزیز نبود!
"در روستایی به نام #روگل_اندام خانه ای متعلق به آقایی بیمار و خانم و چندتابچه را برآورد خسارت کردیم که تا ۲ میلیون و یکصد هزار تومان هزینه تعمیر نیاز داشت که تأمین کردیم."
"در فنوج نیز ساختمانی که سقفش ریخته بود ۵۰۰ هزینه تعمیردادیم.
باز درفنوج، خانواده مستمندي چاه دستشویی شان در اثر سیلاب سقوط کرده بود که ۳۰۰ هزارتومان هزینه تعمیر آن پرداخت شد."
" ۴۰ بسته مواد غذای در روستای #جوگز و ۳۵ #تخته_پتو را در #فنوج توزیع کردیم و مقداری پتو که مانده بود آن را به دوست همراه جمشید داديم تا در قسمت خسارت دیده توزیع کند."
امروز نیز عزم مان جزم شده است تا برای سه خانوار بسیار محروم آن منطقه، هرکدام یک دستگاه #چرخ_خیاطی بخریم تا در مسیر #اقتصادی_خودگردان، سوق شان دهیم... دعای مان کنید...
#مهربانی برای #مهربان_بزرگان تنها خصلتی مقطعی و گاه به گاه نیست بلکه #عادتی_سرشتی است که #روح می پیراید و #زندگی معنا می بخشد!
سپاس مهربان بزرگ بلوچستان #مولوی_یوسف_ارباب را که #درس_نکته های اخلاقی اش،با #زبان_عمل، دانشگاهی شد که در چند روز، دنیایی #فهم و شعورمان بخشید...
🌹👏🌹
-----------
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مهربانی_فعالان_خیری
#مولوی_یوسف_ارباب
شما نیز به جمع ما بپیوندید تا مهربانی های تان را ماندگار کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
Forwarded from عکس نگار
🌹کمپین مهربانی های کوچک🌹
#نمونه_۱۷۵
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
- #۲۶بهمن_ماه_۹۵🔸 #بلوچستان_۲
🌹مهربانی_فعالان_خیری🌹
#مولوی_یوسف_ارباب، را به لطف فعالیت جسته و گریخته ام در حوزه خیری و بیشتر مدنی مدت هاست می شناسم!
شخصیتی #خوش_قلب و #پرانرژی!
سیمایی نورانی و #روحی_بزرگ و #صبری_ ایوبی، دارد!
صبرش را از آستانه ظرفیتش در مواجهه با اینجانب و دوستان پرتوقعم سنجیدم و بزرگی قلبش را از خاطراتی که در محضرش نقطه به نقطه مرور کردم...
"خشکسالی های اخیر چنان عرصه را بر مردم تنگ کرده بود که آب های زیرزمینی نیز روز به روز بیشتر پس روی می کردند و #میهان که روستایی نزدیک #فنوج است، #آب_آشامیدنی نداشت و #مدرسه_یک_اتاقه و #تیر_برق، تنها نشان #حضور_دولت در آن منطقه بود!
مردم آب لوله کشی نداشتند و این دردزا بود!
ما رفتیم چاه زدیم و آب را پمپاژ کرده و برای شان سیستم لوله کشی (با استفاده از منبع ۱۸ هزار لیتری) ایجاد کردیم.
#مهربان_خالد_محمدی واسطه شد و ما اجرایی کردیم. آن پروژه ۳۰ میلیون هزینه داشت ولی به لطف خدا و همت خیرین تماما" تأمین شد."
این تنها بخشی از #مهربانی_مهربانان درحق #مردمان_محروم #بلوچ بود که ذکر گردید.
اما اینبار، #نزولات_آسمانی سرزمین بلوچ را در برگرفت و چنان غرق در آب شان کرد که #سیلی جاری شد و باز آنکه بیش از همه متضرر شد، آن #کپر_نشینان_ بلوچ بودند!
این بار در محضر آن #مهربان راستی آزمایی می کردم واقعیت ها و ناچار از شهادتی شدم که سال ها قبل باید می دادم و شاید مجالی نداشتم و دستم به دهان نمی رسید😭
این را هم،آن مهربان در حین پیمودن پستی و بلندی های جاده های غیراستاندارد #بلوچستان نقل کرد:
"در #حیدر_بند نیز الان مشغولیم وچاه زده ایم ولی در حین چاه زنی با سنگ وحشتناک[تعبیر آن بزرگوار] بزرگی روبه رو شدیم و ناچار به تعطیلی موقت کار شدیم ولی در جریان #سیل_اخیر، آن
چاه حفر شده به کلی تخریب شد و ما مجدد به نقطه صفر ارجاع داده شدیم!
در پی همان سیل و در راستای کمک به #سیل_زدگان اخیر، پنج شنبه هفته قبل دهه آخر بهمن ماه ۹۵، ساعت ۱۲ظهر از سراوان حرکت کردیم و ساعت ۹شب به فنوج رسیدیم ... روز بعد، پس از نماز صبح نیز به طرف #بنت ۶۰ کیلومتر پیش روی کردیم و تا #حیدربند مجبور به پیمودن ۳۰ کیلومتر دیگر راه خاکی شدیم.
مدت ها بود در نماز می ایستادیم و بسیار دعا کردیم تا بتوانیم مشکل چاه را حل کنیم ولی سیل که آن یکی را برد،باید کار دیگر می کردیم...
سرکشی به #حمیرا دختر یتیمی که از چند سال قبل او و ۲عضو خانواده اش ،تحت پوشش مان بودند، یکی از اهداف سفر بود!
در جریان سرکشی #حمیرا، مسأله تخریب چاه قبلی و مشکل تأمين زمین جدید برای حفر چاه آب روستا را با خود مرور می کردیم که؛
#مریم مادر #حمیرا متوجه دغدغه مان شد و زمین های #واجه_محمد را پیشنهاد کرد تا به جبران آن چاه تخریبی، چاه دیگری را در آن شروع کنیم!
گویا خداوند دعاهای مان را شنیده بود که بی پرس و جو به طرف منزل #واجه روان شدیم 🌹
#مولوی_ارباب عزیز ادامه داد:
"رفتیم و از داستان #ابودحداح برایش شروع کردیم تا راضی شد در قسمتی از زمین ایشان حفر چاه را شروع کنیم.
از سیستم سیم #آب_یابی استفاده کردیم و محل مشخص شد و شروع کردیم و الان کار ادامه دارد."
و این پایان سفرم در معیت استاد ارباب عزیز نبود!
"در روستایی به نام #روگل_اندام خانه ای متعلق به آقایی بیمار و خانم و چندتابچه را برآورد خسارت کردیم که تا ۲ میلیون و یکصد هزار تومان هزینه تعمیر نیاز داشت که تأمین کردیم."
"در فنوج نیز ساختمانی که سقفش ریخته بود ۵۰۰ هزینه تعمیردادیم.
باز درفنوج، خانواده مستمندي چاه دستشویی شان در اثر سیلاب سقوط کرده بود که ۳۰۰ هزارتومان هزینه تعمیر آن پرداخت شد."
" ۴۰ بسته مواد غذای در روستای #جوگز و ۳۵ #تخته_پتو را در #فنوج توزیع کردیم و مقداری پتو که مانده بود آن را به دوست همراه جمشید داديم تا در قسمت خسارت دیده توزیع کند."
امروز نیز عزم مان جزم شده است تا برای سه خانوار بسیار محروم آن منطقه، هرکدام یک دستگاه #چرخ_خیاطی بخریم تا در مسیر #اقتصادی_خودگردان، سوق شان دهیم... دعای مان کنید...
#مهربانی برای #مهربان_بزرگان تنها خصلتی مقطعی و گاه به گاه نیست بلکه #عادتی_سرشتی است که #روح می پیراید و #زندگی معنا می بخشد!
سپاس مهربان بزرگ بلوچستان #مولوی_یوسف_ارباب را که #درس_نکته های اخلاقی اش،با #زبان_عمل، دانشگاهی شد که در چند روز، دنیایی #فهم و شعورمان بخشید...
🌹👏🌹
-----------
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مهربانی_فعالان_خیری
#مولوی_یوسف_ارباب
شما نیز به جمع ما بپیوندید تا مهربانی های تان را ماندگار کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
#نمونه_۱۷۵
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
- #۲۶بهمن_ماه_۹۵🔸 #بلوچستان_۲
🌹مهربانی_فعالان_خیری🌹
#مولوی_یوسف_ارباب، را به لطف فعالیت جسته و گریخته ام در حوزه خیری و بیشتر مدنی مدت هاست می شناسم!
شخصیتی #خوش_قلب و #پرانرژی!
سیمایی نورانی و #روحی_بزرگ و #صبری_ ایوبی، دارد!
صبرش را از آستانه ظرفیتش در مواجهه با اینجانب و دوستان پرتوقعم سنجیدم و بزرگی قلبش را از خاطراتی که در محضرش نقطه به نقطه مرور کردم...
"خشکسالی های اخیر چنان عرصه را بر مردم تنگ کرده بود که آب های زیرزمینی نیز روز به روز بیشتر پس روی می کردند و #میهان که روستایی نزدیک #فنوج است، #آب_آشامیدنی نداشت و #مدرسه_یک_اتاقه و #تیر_برق، تنها نشان #حضور_دولت در آن منطقه بود!
مردم آب لوله کشی نداشتند و این دردزا بود!
ما رفتیم چاه زدیم و آب را پمپاژ کرده و برای شان سیستم لوله کشی (با استفاده از منبع ۱۸ هزار لیتری) ایجاد کردیم.
#مهربان_خالد_محمدی واسطه شد و ما اجرایی کردیم. آن پروژه ۳۰ میلیون هزینه داشت ولی به لطف خدا و همت خیرین تماما" تأمین شد."
این تنها بخشی از #مهربانی_مهربانان درحق #مردمان_محروم #بلوچ بود که ذکر گردید.
اما اینبار، #نزولات_آسمانی سرزمین بلوچ را در برگرفت و چنان غرق در آب شان کرد که #سیلی جاری شد و باز آنکه بیش از همه متضرر شد، آن #کپر_نشینان_ بلوچ بودند!
این بار در محضر آن #مهربان راستی آزمایی می کردم واقعیت ها و ناچار از شهادتی شدم که سال ها قبل باید می دادم و شاید مجالی نداشتم و دستم به دهان نمی رسید😭
این را هم،آن مهربان در حین پیمودن پستی و بلندی های جاده های غیراستاندارد #بلوچستان نقل کرد:
"در #حیدر_بند نیز الان مشغولیم وچاه زده ایم ولی در حین چاه زنی با سنگ وحشتناک[تعبیر آن بزرگوار] بزرگی روبه رو شدیم و ناچار به تعطیلی موقت کار شدیم ولی در جریان #سیل_اخیر، آن
چاه حفر شده به کلی تخریب شد و ما مجدد به نقطه صفر ارجاع داده شدیم!
در پی همان سیل و در راستای کمک به #سیل_زدگان اخیر، پنج شنبه هفته قبل دهه آخر بهمن ماه ۹۵، ساعت ۱۲ظهر از سراوان حرکت کردیم و ساعت ۹شب به فنوج رسیدیم ... روز بعد، پس از نماز صبح نیز به طرف #بنت ۶۰ کیلومتر پیش روی کردیم و تا #حیدربند مجبور به پیمودن ۳۰ کیلومتر دیگر راه خاکی شدیم.
مدت ها بود در نماز می ایستادیم و بسیار دعا کردیم تا بتوانیم مشکل چاه را حل کنیم ولی سیل که آن یکی را برد،باید کار دیگر می کردیم...
سرکشی به #حمیرا دختر یتیمی که از چند سال قبل او و ۲عضو خانواده اش ،تحت پوشش مان بودند، یکی از اهداف سفر بود!
در جریان سرکشی #حمیرا، مسأله تخریب چاه قبلی و مشکل تأمين زمین جدید برای حفر چاه آب روستا را با خود مرور می کردیم که؛
#مریم مادر #حمیرا متوجه دغدغه مان شد و زمین های #واجه_محمد را پیشنهاد کرد تا به جبران آن چاه تخریبی، چاه دیگری را در آن شروع کنیم!
گویا خداوند دعاهای مان را شنیده بود که بی پرس و جو به طرف منزل #واجه روان شدیم 🌹
#مولوی_ارباب عزیز ادامه داد:
"رفتیم و از داستان #ابودحداح برایش شروع کردیم تا راضی شد در قسمتی از زمین ایشان حفر چاه را شروع کنیم.
از سیستم سیم #آب_یابی استفاده کردیم و محل مشخص شد و شروع کردیم و الان کار ادامه دارد."
و این پایان سفرم در معیت استاد ارباب عزیز نبود!
"در روستایی به نام #روگل_اندام خانه ای متعلق به آقایی بیمار و خانم و چندتابچه را برآورد خسارت کردیم که تا ۲ میلیون و یکصد هزار تومان هزینه تعمیر نیاز داشت که تأمین کردیم."
"در فنوج نیز ساختمانی که سقفش ریخته بود ۵۰۰ هزینه تعمیردادیم.
باز درفنوج، خانواده مستمندي چاه دستشویی شان در اثر سیلاب سقوط کرده بود که ۳۰۰ هزارتومان هزینه تعمیر آن پرداخت شد."
" ۴۰ بسته مواد غذای در روستای #جوگز و ۳۵ #تخته_پتو را در #فنوج توزیع کردیم و مقداری پتو که مانده بود آن را به دوست همراه جمشید داديم تا در قسمت خسارت دیده توزیع کند."
امروز نیز عزم مان جزم شده است تا برای سه خانوار بسیار محروم آن منطقه، هرکدام یک دستگاه #چرخ_خیاطی بخریم تا در مسیر #اقتصادی_خودگردان، سوق شان دهیم... دعای مان کنید...
#مهربانی برای #مهربان_بزرگان تنها خصلتی مقطعی و گاه به گاه نیست بلکه #عادتی_سرشتی است که #روح می پیراید و #زندگی معنا می بخشد!
سپاس مهربان بزرگ بلوچستان #مولوی_یوسف_ارباب را که #درس_نکته های اخلاقی اش،با #زبان_عمل، دانشگاهی شد که در چند روز، دنیایی #فهم و شعورمان بخشید...
🌹👏🌹
-----------
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مهربانی_فعالان_خیری
#مولوی_یوسف_ارباب
شما نیز به جمع ما بپیوندید تا مهربانی های تان را ماندگار کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
Forwarded from عکس نگار
🌹کمپین مهربانی های کوچک🌹
#نمونه_۱۷۵
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
- #۲۶بهمن_ماه_۹۵🔸 #بلوچستان_۲
🌹مهربانی_فعالان_خیری🌹
#مولوی_یوسف_ارباب، را به لطف فعالیت جسته و گریخته ام در حوزه خیری و بیشتر مدنی مدت هاست می شناسم!
شخصیتی #خوش_قلب و #پرانرژی!
سیمایی نورانی و #روحی_بزرگ و #صبری_ ایوبی، دارد!
صبرش را از آستانه ظرفیتش در مواجهه با اینجانب و دوستان پرتوقعم سنجیدم و بزرگی قلبش را از خاطراتی که در محضرش نقطه به نقطه مرور کردم...
"خشکسالی های اخیر چنان عرصه را بر مردم تنگ کرده بود که آب های زیرزمینی نیز روز به روز بیشتر پس روی می کردند و #میهان که روستایی نزدیک #فنوج است، #آب_آشامیدنی نداشت و #مدرسه_یک_اتاقه و #تیر_برق، تنها نشان #حضور_دولت در آن منطقه بود!
مردم آب لوله کشی نداشتند و این دردزا بود!
ما رفتیم چاه زدیم و آب را پمپاژ کرده و برای شان سیستم لوله کشی (با استفاده از منبع ۱۸ هزار لیتری) ایجاد کردیم.
#مهربان_خالد_محمدی واسطه شد و ما اجرایی کردیم. آن پروژه ۳۰ میلیون هزینه داشت ولی به لطف خدا و همت خیرین تماما" تأمین شد."
این تنها بخشی از #مهربانی_مهربانان درحق #مردمان_محروم #بلوچ بود که ذکر گردید.
اما اینبار، #نزولات_آسمانی سرزمین بلوچ را در برگرفت و چنان غرق در آب شان کرد که #سیلی جاری شد و باز آنکه بیش از همه متضرر شد، آن #کپر_نشینان_ بلوچ بودند!
این بار در محضر آن #مهربان راستی آزمایی می کردم واقعیت ها و ناچار از شهادتی شدم که سال ها قبل باید می دادم و شاید مجالی نداشتم و دستم به دهان نمی رسید😭
این را هم،آن مهربان در حین پیمودن پستی و بلندی های جاده های غیراستاندارد #بلوچستان نقل کرد:
"در #حیدر_بند نیز الان مشغولیم وچاه زده ایم ولی در حین چاه زنی با سنگ وحشتناک[تعبیر آن بزرگوار] بزرگی روبه رو شدیم و ناچار به تعطیلی موقت کار شدیم ولی در جریان #سیل_اخیر، آن
چاه حفر شده به کلی تخریب شد و ما مجدد به نقطه صفر ارجاع داده شدیم!
در پی همان سیل و در راستای کمک به #سیل_زدگان اخیر، پنج شنبه هفته قبل دهه آخر بهمن ماه ۹۵، ساعت ۱۲ظهر از سراوان حرکت کردیم و ساعت ۹شب به فنوج رسیدیم ... روز بعد، پس از نماز صبح نیز به طرف #بنت ۶۰ کیلومتر پیش روی کردیم و تا #حیدربند مجبور به پیمودن ۳۰ کیلومتر دیگر راه خاکی شدیم.
مدت ها بود در نماز می ایستادیم و بسیار دعا کردیم تا بتوانیم مشکل چاه را حل کنیم ولی سیل که آن یکی را برد،باید کار دیگر می کردیم...
سرکشی به #حمیرا دختر یتیمی که از چند سال قبل او و ۲عضو خانواده اش ،تحت پوشش مان بودند، یکی از اهداف سفر بود!
در جریان سرکشی #حمیرا، مسأله تخریب چاه قبلی و مشکل تأمين زمین جدید برای حفر چاه آب روستا را با خود مرور می کردیم که؛
#مریم مادر #حمیرا متوجه دغدغه مان شد و زمین های #واجه_محمد را پیشنهاد کرد تا به جبران آن چاه تخریبی، چاه دیگری را در آن شروع کنیم!
گویا خداوند دعاهای مان را شنیده بود که بی پرس و جو به طرف منزل #واجه روان شدیم 🌹
#مولوی_ارباب عزیز ادامه داد:
"رفتیم و از داستان #ابودحداح برایش شروع کردیم تا راضی شد در قسمتی از زمین ایشان حفر چاه را شروع کنیم.
از سیستم سیم #آب_یابی استفاده کردیم و محل مشخص شد و شروع کردیم و الان کار ادامه دارد."
و این پایان سفرم در معیت استاد ارباب عزیز نبود!
"در روستایی به نام #روگل_اندام خانه ای متعلق به آقایی بیمار و خانم و چندتابچه را برآورد خسارت کردیم که تا ۲ میلیون و یکصد هزار تومان هزینه تعمیر نیاز داشت که تأمین کردیم."
"در فنوج نیز ساختمانی که سقفش ریخته بود ۵۰۰ هزینه تعمیردادیم.
باز درفنوج، خانواده مستمندي چاه دستشویی شان در اثر سیلاب سقوط کرده بود که ۳۰۰ هزارتومان هزینه تعمیر آن پرداخت شد."
" ۴۰ بسته مواد غذای در روستای #جوگز و ۳۵ #تخته_پتو را در #فنوج توزیع کردیم و مقداری پتو که مانده بود آن را به دوست همراه جمشید داديم تا در قسمت خسارت دیده توزیع کند."
امروز نیز عزم مان جزم شده است تا برای سه خانوار بسیار محروم آن منطقه، هرکدام یک دستگاه #چرخ_خیاطی بخریم تا در مسیر #اقتصادی_خودگردان، سوق شان دهیم... دعای مان کنید...
#مهربانی برای #مهربان_بزرگان تنها خصلتی مقطعی و گاه به گاه نیست بلکه #عادتی_سرشتی است که #روح می پیراید و #زندگی معنا می بخشد!
سپاس مهربان بزرگ بلوچستان #مولوی_یوسف_ارباب را که #درس_نکته های اخلاقی اش،با #زبان_عمل، دانشگاهی شد که در چند روز، دنیایی #فهم و شعورمان بخشید...
🌹👏🌹
-----------
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مهربانی_فعالان_خیری
#مولوی_یوسف_ارباب
شما نیز به جمع ما بپیوندید تا مهربانی های تان را ماندگار کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
#نمونه_۱۷۵
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
- #۲۶بهمن_ماه_۹۵🔸 #بلوچستان_۲
🌹مهربانی_فعالان_خیری🌹
#مولوی_یوسف_ارباب، را به لطف فعالیت جسته و گریخته ام در حوزه خیری و بیشتر مدنی مدت هاست می شناسم!
شخصیتی #خوش_قلب و #پرانرژی!
سیمایی نورانی و #روحی_بزرگ و #صبری_ ایوبی، دارد!
صبرش را از آستانه ظرفیتش در مواجهه با اینجانب و دوستان پرتوقعم سنجیدم و بزرگی قلبش را از خاطراتی که در محضرش نقطه به نقطه مرور کردم...
"خشکسالی های اخیر چنان عرصه را بر مردم تنگ کرده بود که آب های زیرزمینی نیز روز به روز بیشتر پس روی می کردند و #میهان که روستایی نزدیک #فنوج است، #آب_آشامیدنی نداشت و #مدرسه_یک_اتاقه و #تیر_برق، تنها نشان #حضور_دولت در آن منطقه بود!
مردم آب لوله کشی نداشتند و این دردزا بود!
ما رفتیم چاه زدیم و آب را پمپاژ کرده و برای شان سیستم لوله کشی (با استفاده از منبع ۱۸ هزار لیتری) ایجاد کردیم.
#مهربان_خالد_محمدی واسطه شد و ما اجرایی کردیم. آن پروژه ۳۰ میلیون هزینه داشت ولی به لطف خدا و همت خیرین تماما" تأمین شد."
این تنها بخشی از #مهربانی_مهربانان درحق #مردمان_محروم #بلوچ بود که ذکر گردید.
اما اینبار، #نزولات_آسمانی سرزمین بلوچ را در برگرفت و چنان غرق در آب شان کرد که #سیلی جاری شد و باز آنکه بیش از همه متضرر شد، آن #کپر_نشینان_ بلوچ بودند!
این بار در محضر آن #مهربان راستی آزمایی می کردم واقعیت ها و ناچار از شهادتی شدم که سال ها قبل باید می دادم و شاید مجالی نداشتم و دستم به دهان نمی رسید😭
این را هم،آن مهربان در حین پیمودن پستی و بلندی های جاده های غیراستاندارد #بلوچستان نقل کرد:
"در #حیدر_بند نیز الان مشغولیم وچاه زده ایم ولی در حین چاه زنی با سنگ وحشتناک[تعبیر آن بزرگوار] بزرگی روبه رو شدیم و ناچار به تعطیلی موقت کار شدیم ولی در جریان #سیل_اخیر، آن
چاه حفر شده به کلی تخریب شد و ما مجدد به نقطه صفر ارجاع داده شدیم!
در پی همان سیل و در راستای کمک به #سیل_زدگان اخیر، پنج شنبه هفته قبل دهه آخر بهمن ماه ۹۵، ساعت ۱۲ظهر از سراوان حرکت کردیم و ساعت ۹شب به فنوج رسیدیم ... روز بعد، پس از نماز صبح نیز به طرف #بنت ۶۰ کیلومتر پیش روی کردیم و تا #حیدربند مجبور به پیمودن ۳۰ کیلومتر دیگر راه خاکی شدیم.
مدت ها بود در نماز می ایستادیم و بسیار دعا کردیم تا بتوانیم مشکل چاه را حل کنیم ولی سیل که آن یکی را برد،باید کار دیگر می کردیم...
سرکشی به #حمیرا دختر یتیمی که از چند سال قبل او و ۲عضو خانواده اش ،تحت پوشش مان بودند، یکی از اهداف سفر بود!
در جریان سرکشی #حمیرا، مسأله تخریب چاه قبلی و مشکل تأمين زمین جدید برای حفر چاه آب روستا را با خود مرور می کردیم که؛
#مریم مادر #حمیرا متوجه دغدغه مان شد و زمین های #واجه_محمد را پیشنهاد کرد تا به جبران آن چاه تخریبی، چاه دیگری را در آن شروع کنیم!
گویا خداوند دعاهای مان را شنیده بود که بی پرس و جو به طرف منزل #واجه روان شدیم 🌹
#مولوی_ارباب عزیز ادامه داد:
"رفتیم و از داستان #ابودحداح برایش شروع کردیم تا راضی شد در قسمتی از زمین ایشان حفر چاه را شروع کنیم.
از سیستم سیم #آب_یابی استفاده کردیم و محل مشخص شد و شروع کردیم و الان کار ادامه دارد."
و این پایان سفرم در معیت استاد ارباب عزیز نبود!
"در روستایی به نام #روگل_اندام خانه ای متعلق به آقایی بیمار و خانم و چندتابچه را برآورد خسارت کردیم که تا ۲ میلیون و یکصد هزار تومان هزینه تعمیر نیاز داشت که تأمین کردیم."
"در فنوج نیز ساختمانی که سقفش ریخته بود ۵۰۰ هزینه تعمیردادیم.
باز درفنوج، خانواده مستمندي چاه دستشویی شان در اثر سیلاب سقوط کرده بود که ۳۰۰ هزارتومان هزینه تعمیر آن پرداخت شد."
" ۴۰ بسته مواد غذای در روستای #جوگز و ۳۵ #تخته_پتو را در #فنوج توزیع کردیم و مقداری پتو که مانده بود آن را به دوست همراه جمشید داديم تا در قسمت خسارت دیده توزیع کند."
امروز نیز عزم مان جزم شده است تا برای سه خانوار بسیار محروم آن منطقه، هرکدام یک دستگاه #چرخ_خیاطی بخریم تا در مسیر #اقتصادی_خودگردان، سوق شان دهیم... دعای مان کنید...
#مهربانی برای #مهربان_بزرگان تنها خصلتی مقطعی و گاه به گاه نیست بلکه #عادتی_سرشتی است که #روح می پیراید و #زندگی معنا می بخشد!
سپاس مهربان بزرگ بلوچستان #مولوی_یوسف_ارباب را که #درس_نکته های اخلاقی اش،با #زبان_عمل، دانشگاهی شد که در چند روز، دنیایی #فهم و شعورمان بخشید...
🌹👏🌹
-----------
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مهربانی_فعالان_خیری
#مولوی_یوسف_ارباب
شما نیز به جمع ما بپیوندید تا مهربانی های تان را ماندگار کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
بوسه دل با سیلی اُسامه
رئوف آذری*
یک شنبه ای پیام اینستاگرامی #مهربانو_مینا واصل می شود!
دل می جوشد و سنسور احساس، اراده را خبر می کند و مغز، تصمیمی می گیرد و #اولین_پرواز، حامل #قهرمان داستان مهربانی ما می شود... روز چهارشنبه #مهربان_دکتر عزیز ما در روستاهای #ذکری و #گل_نی است و دستان مهربانش، #معجون_عشق، بر صورت بچه های مدرسه می مالد... #اسامه، یکی از کودکان معصوم روستا بود که صورتش بد جوری پوست اندازی کرده بود به نحوی که در گونه سمت چپش، زخمی ایجاد شده بود...
مالیدن کرم با دستان پرمهر دکتر همان و عودکردن درد زخم همان و جمع شدن تمام درد در دستان اسامه همان...
اسامه از شدت درد، دستش را سیلی می کند و بالا می آورد تا بر صورت دکتر بکوبد!
مهربان دکتر ما، صورت پیش می آورد تا چون تلُمبه ای، #درد_متراکم_اسامه را تخلیه کند اما دست سیلی شده اسامه در هوا قفل می شود و لبانش غنچه می گردد و گریان در آغوش دکتر می خلد... #عشق را اگر بخواهیم معنا کنیم فاصله ای می شود ما بین #پیام_مهربانو_مینا_کامران و #سیلی_اسامه و #صورت_دکتر_ناصر_عمادی عزیز❤🌷 یا به تعبیری می توان گفت، معنای #عشق چیزی نیست جز:
#بوسه_دل
با
#سیلی_اسامه
از مسیر
#صورت
تا
#دل...
------
#عشق_بورزیم،❤🌷
#دوست_بداریم❤🌷
---------------------------------------
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#هشت_بهشت
#بهشت_مهربانی
#مینا_کامران
#پیام_اینستاگرامی
#دکتر_ناصر_عمادی
#کرم_تیمارزدا
#معجون_عشق
#زخم_صورت
#سیلی_مهربانی
#آغوش_عشق
@sopskf
🔘باتشکر از مهربانو خانم دکتر ناظریان
-----------
*فعال صلح و مهربانی
دبیر کارگروه سواد رسانه و مسئولیت اجتماعی انجمن سواد رسانه ای ایران
🌷❤🌷
https://www.instagram.com/p/Bqepq_BFnBx/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=2ykh517j1iqf
رئوف آذری*
یک شنبه ای پیام اینستاگرامی #مهربانو_مینا واصل می شود!
دل می جوشد و سنسور احساس، اراده را خبر می کند و مغز، تصمیمی می گیرد و #اولین_پرواز، حامل #قهرمان داستان مهربانی ما می شود... روز چهارشنبه #مهربان_دکتر عزیز ما در روستاهای #ذکری و #گل_نی است و دستان مهربانش، #معجون_عشق، بر صورت بچه های مدرسه می مالد... #اسامه، یکی از کودکان معصوم روستا بود که صورتش بد جوری پوست اندازی کرده بود به نحوی که در گونه سمت چپش، زخمی ایجاد شده بود...
مالیدن کرم با دستان پرمهر دکتر همان و عودکردن درد زخم همان و جمع شدن تمام درد در دستان اسامه همان...
اسامه از شدت درد، دستش را سیلی می کند و بالا می آورد تا بر صورت دکتر بکوبد!
مهربان دکتر ما، صورت پیش می آورد تا چون تلُمبه ای، #درد_متراکم_اسامه را تخلیه کند اما دست سیلی شده اسامه در هوا قفل می شود و لبانش غنچه می گردد و گریان در آغوش دکتر می خلد... #عشق را اگر بخواهیم معنا کنیم فاصله ای می شود ما بین #پیام_مهربانو_مینا_کامران و #سیلی_اسامه و #صورت_دکتر_ناصر_عمادی عزیز❤🌷 یا به تعبیری می توان گفت، معنای #عشق چیزی نیست جز:
#بوسه_دل
با
#سیلی_اسامه
از مسیر
#صورت
تا
#دل...
------
#عشق_بورزیم،❤🌷
#دوست_بداریم❤🌷
---------------------------------------
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#هشت_بهشت
#بهشت_مهربانی
#مینا_کامران
#پیام_اینستاگرامی
#دکتر_ناصر_عمادی
#کرم_تیمارزدا
#معجون_عشق
#زخم_صورت
#سیلی_مهربانی
#آغوش_عشق
@sopskf
🔘باتشکر از مهربانو خانم دکتر ناظریان
-----------
*فعال صلح و مهربانی
دبیر کارگروه سواد رسانه و مسئولیت اجتماعی انجمن سواد رسانه ای ایران
🌷❤🌷
https://www.instagram.com/p/Bqepq_BFnBx/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=2ykh517j1iqf
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
بوسه دل با سیلی اُسامه رئوف آذری* یک شنبه ای پیام اینستاگرامی #مهربانو_مینا واصل می شود! دل می جوشد و سنسور احساس، اراده را خبر می کند و مغز، تصمیمی می گیرد و #اولین_پرواز، حامل #قهرمان داستان مهربانی ما می شود... روز چهارشنبه #مهربان_دکتر عزیز ما در روستاهای…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اگر در پایتخت کشور و مرکز رستاخیز بزرگ، حماسه سیلی، اسلحه ی قدرت یا ابزار حق خواهی است در صفری ترین نقطه ی مرزی کشور و در اولین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی جهان، مشاوری تحصیلی، منطق گفت وگو را برای ترویج فرهنگ مدارا وصلح، تسهیل گری می کند...
#رئوف_آذری، حدود یک دهه است یک تنه به مصاف ساختار زنگ زده ی آموزش عمومی برخاسته، و مسئولیت شناسانه، ایده ی #آموزشگاه_مهربانی، #زنگ_مهربانی، #زنگ_ئاشتی، و #زنگ_گفتگو را سلانه سلانه، پیش می برد...
پ.ن: فیلم دقایقی قبل از رخداد شلیک سیلی بر صورت استاندار آذربایجان شرقی، در کلاس نهم متوسطه اول هجرت شهرستان سردشت توسط مهارت آموزان زنگ گفت وگو، ضبط شده است..
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#مهارت_آموزی
#منطق_گفت_و_گو
#مدارا
#سلاح_حماسی
#سیلی
#سرباز_وظیفه
#استاندار
#تهران
#تبربز
#چرخش_ایجابی
#سردشت
#میلاد_پیامبر_مهربانی
#شهر_ئاشتی
@sopskf
#رئوف_آذری، حدود یک دهه است یک تنه به مصاف ساختار زنگ زده ی آموزش عمومی برخاسته، و مسئولیت شناسانه، ایده ی #آموزشگاه_مهربانی، #زنگ_مهربانی، #زنگ_ئاشتی، و #زنگ_گفتگو را سلانه سلانه، پیش می برد...
پ.ن: فیلم دقایقی قبل از رخداد شلیک سیلی بر صورت استاندار آذربایجان شرقی، در کلاس نهم متوسطه اول هجرت شهرستان سردشت توسط مهارت آموزان زنگ گفت وگو، ضبط شده است..
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#مهارت_آموزی
#منطق_گفت_و_گو
#مدارا
#سلاح_حماسی
#سیلی
#سرباز_وظیفه
#استاندار
#تهران
#تبربز
#چرخش_ایجابی
#سردشت
#میلاد_پیامبر_مهربانی
#شهر_ئاشتی
@sopskf