Forwarded from محمد درویش
🌳هر آمدنی یه رفتنی داره ...🌳
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ یکی از خاطرات حضورم در موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور برمیگردد به بیش از سه دههی پیش، زمانی که کاملاً جوان و بیتجربه بودم و از یک ماموریت دشوار پانزدهروزه به منطقه بدلند در فیلهخاصه میانه برگشته بودم؛ ماموریتی که هدفش پروفیلبرداری از آبراهههای متعدد آن هزاردره ی بیانتها با دوربین تئودولیت بود. یکی از پیشکسوتانِ آن روز در بخش تحقیقات مرتع، وقتی ظاهرِ خاکآلود اما خندانم را دید، گفت: درویش! چند روز پیش نوهام یقه مرا گرفته و میگوید: بابابزرگ! پس تو در طول این همه سال چه کردی که همچنان وضعیت مراتع ما خوب نیست و گرد و خاک بیشتر شده؟! او ادامه داد: الان وقتی به گذشته مینگرم، هیچ پاسخی برای نوهام ندارم و عملاً نمیتوانم از عملکردم دفاع کنم ... چون او راست میگفت و من نتوانستم چراغی را روشن کنم که اینک به آن بیاویزم و در نهایت با لحنی پدرانه از من خواهش کرد از این تجربه تلخ عبرت گرفته و به نحوی خدمت کنم که وقتی نوبت به بازنشستگیام رسید، این احساس تلخِ بیمصرفبودن را دوباره تجربه نکنم ...
2️⃣ و خوشحالم که اینک وقتی به همهی آن سالها مینگرم، با افتخار درمییابم که من برای فرزندِ اروند خاطرات فراوانی از میاندشت در سرخچشمه تا تنگزندان در ناغان؛ از میلکی در هرمزگان تا سقالکسار در گیلان؛ از کمجان در فارس تا کانیبرازان در مهاباد؛ از الگن در کهگیلویه تا سردشت در آذربایجان غربی؛ از پاقلات در لامرد تا دیزباد بالا در خراسان؛ از کلمرز در کهنوج تا منصورآباد در رفسنجان؛ از بندر دیر در بوشهر تا باغشهر زنوز در مرند؛ از کلات نادری در خراسان تا بورالان در ماکو و ... دارم تا تعریف کنم؛ برایش خواهم گفت که اگر نبودم احتمالاً حال چند محیطبان، چند فعال محیطزیست، چند درخت و چند حیوان به خوبی امروز نبود ... و اینها همه بهانههایی است برای آفرینش لذتی غیرقابل ارزشگذاری که آن را رضایت قلبی مینامم ...
3️⃣ از نخستین روز امردادماه ظاهراً بازنشسته خواهم شد، اما تا روزی که زنده باشم و تا روزی که بتوانم با یادداشتهایم با شما در ارتباط بمانم، به تلاشم ادامه داده و تا لحظهی اخراج از زمین بازنشسته نخواهم شد! تازه چه کسی گفته که کنشگران، نویسندگان، شعرا، دانشمندان و پژوهشگران بازنشسته میشوند؟ آنها حتی پس از پایان ماموریتشان در زمین همچنان زنده و فعال و پرنفس به تابآوری زمینیان ادامه میدهند تا وقتی که همچنان به یادداشتها و نشانزدهاشان ارجاع داده میشود ...
#بازنشستگی_محمد_درویش
https://www.instagram.com/p/CQscPYfBz9B/?utm_medium=copy_link
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ یکی از خاطرات حضورم در موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور برمیگردد به بیش از سه دههی پیش، زمانی که کاملاً جوان و بیتجربه بودم و از یک ماموریت دشوار پانزدهروزه به منطقه بدلند در فیلهخاصه میانه برگشته بودم؛ ماموریتی که هدفش پروفیلبرداری از آبراهههای متعدد آن هزاردره ی بیانتها با دوربین تئودولیت بود. یکی از پیشکسوتانِ آن روز در بخش تحقیقات مرتع، وقتی ظاهرِ خاکآلود اما خندانم را دید، گفت: درویش! چند روز پیش نوهام یقه مرا گرفته و میگوید: بابابزرگ! پس تو در طول این همه سال چه کردی که همچنان وضعیت مراتع ما خوب نیست و گرد و خاک بیشتر شده؟! او ادامه داد: الان وقتی به گذشته مینگرم، هیچ پاسخی برای نوهام ندارم و عملاً نمیتوانم از عملکردم دفاع کنم ... چون او راست میگفت و من نتوانستم چراغی را روشن کنم که اینک به آن بیاویزم و در نهایت با لحنی پدرانه از من خواهش کرد از این تجربه تلخ عبرت گرفته و به نحوی خدمت کنم که وقتی نوبت به بازنشستگیام رسید، این احساس تلخِ بیمصرفبودن را دوباره تجربه نکنم ...
2️⃣ و خوشحالم که اینک وقتی به همهی آن سالها مینگرم، با افتخار درمییابم که من برای فرزندِ اروند خاطرات فراوانی از میاندشت در سرخچشمه تا تنگزندان در ناغان؛ از میلکی در هرمزگان تا سقالکسار در گیلان؛ از کمجان در فارس تا کانیبرازان در مهاباد؛ از الگن در کهگیلویه تا سردشت در آذربایجان غربی؛ از پاقلات در لامرد تا دیزباد بالا در خراسان؛ از کلمرز در کهنوج تا منصورآباد در رفسنجان؛ از بندر دیر در بوشهر تا باغشهر زنوز در مرند؛ از کلات نادری در خراسان تا بورالان در ماکو و ... دارم تا تعریف کنم؛ برایش خواهم گفت که اگر نبودم احتمالاً حال چند محیطبان، چند فعال محیطزیست، چند درخت و چند حیوان به خوبی امروز نبود ... و اینها همه بهانههایی است برای آفرینش لذتی غیرقابل ارزشگذاری که آن را رضایت قلبی مینامم ...
3️⃣ از نخستین روز امردادماه ظاهراً بازنشسته خواهم شد، اما تا روزی که زنده باشم و تا روزی که بتوانم با یادداشتهایم با شما در ارتباط بمانم، به تلاشم ادامه داده و تا لحظهی اخراج از زمین بازنشسته نخواهم شد! تازه چه کسی گفته که کنشگران، نویسندگان، شعرا، دانشمندان و پژوهشگران بازنشسته میشوند؟ آنها حتی پس از پایان ماموریتشان در زمین همچنان زنده و فعال و پرنفس به تابآوری زمینیان ادامه میدهند تا وقتی که همچنان به یادداشتها و نشانزدهاشان ارجاع داده میشود ...
#بازنشستگی_محمد_درویش
https://www.instagram.com/p/CQscPYfBz9B/?utm_medium=copy_link
Forwarded from محمد درویش
🌳میخواهند وصله پینه کنند خراشهای وطن را این وصلهپینهایهای دوستداشتنی🌳
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ هر جا که نگاه میکنی، بوی نادرایتی، بغض، خشم، ناامیدی، کینه، انتقام و مرگ میدهد؛ آنقدر فضا سنگین شده که طرف میگوید: خجالت میکشم بنویسم امروز خوش گذشت. اصلاً مگر میشود حالت خوب باشد وقتی میبینی هموطنانت در اثر خودخواهی و حماقت نمکیها و رفقایش بر زمین میریزند و در آن سوی مرز شرقی، دوباره کابوس دیکتاتوری مذهبی با نفرت و خشونتی بیشتر خاکریزهای آزادی را تصرف میکند؟!
2️⃣ این روزها مهمان مردم شریف بم هستم؛ آمدهام تا به کمک این مردم شریف، اجازه ندهیم تا زیباترین و پهناورترین واحه کویری ایران، قربانی معادن و صنایع آلاینده و خطرناکی چون سرب و روی شود.
3️⃣ آیا نباید میآمدم و اجازه میدادم مافیایی که از وضعیت کرونای دلتا و خاموشی رسانهای، میکوشد تا پروژه تجاوز به این باغشهر را کامل کند، به هدفش برسد؟
4️⃣ حقیقت این است که دیو طالبان در خارج از مرز و طبیعتستیزان در داخل کشور، هر روز قدرتمندتر از دیروز خاکریزهای سبز طبیعت تا آزادی و عشق را اشغال کرده و آشکار است که شاید در این نبرد نابرابر، پیروز نشویم. اما نباید تلاشمان را متوقف کرده و منفعل گردیم.
5️⃣ کاری که افسانه احسانی و همگروهیهای سبزاندیش، پرامید و مصممش در گروه وصلهپینه آغاز کردهاند، از جنس همین تسلیمنشدن و ادامه دادن است ... دوستشان دارم که اسیر شکنجه خاموش نشده و در هر شرایطی برای بهترشدن میکوشند. آنها دارند کاری با دلِ چراغبدستانِ پرامیدِ وطن میکنند که چنگیز با ایران نکرد! دمتان گرم ...🥰👊🥰
#وصله_پینه
#افسانه_احسانی
#ناهید_نهر_کارون
#بازنشستگی_محمد_درویش
#طالبان
#فروپاشی_افغانستان
#دلتاکرونا
#دلیل_حال_خوب_هم_باشیم
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#محیط_زیستی_ترین_کوله_پشتی_عالم
#بم_تنها_باغشهر_ثبت_جهانی_ایران
https://www.instagram.com/tv/CSiC29BAnFY/?utm_medium=copy_link
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ هر جا که نگاه میکنی، بوی نادرایتی، بغض، خشم، ناامیدی، کینه، انتقام و مرگ میدهد؛ آنقدر فضا سنگین شده که طرف میگوید: خجالت میکشم بنویسم امروز خوش گذشت. اصلاً مگر میشود حالت خوب باشد وقتی میبینی هموطنانت در اثر خودخواهی و حماقت نمکیها و رفقایش بر زمین میریزند و در آن سوی مرز شرقی، دوباره کابوس دیکتاتوری مذهبی با نفرت و خشونتی بیشتر خاکریزهای آزادی را تصرف میکند؟!
2️⃣ این روزها مهمان مردم شریف بم هستم؛ آمدهام تا به کمک این مردم شریف، اجازه ندهیم تا زیباترین و پهناورترین واحه کویری ایران، قربانی معادن و صنایع آلاینده و خطرناکی چون سرب و روی شود.
3️⃣ آیا نباید میآمدم و اجازه میدادم مافیایی که از وضعیت کرونای دلتا و خاموشی رسانهای، میکوشد تا پروژه تجاوز به این باغشهر را کامل کند، به هدفش برسد؟
4️⃣ حقیقت این است که دیو طالبان در خارج از مرز و طبیعتستیزان در داخل کشور، هر روز قدرتمندتر از دیروز خاکریزهای سبز طبیعت تا آزادی و عشق را اشغال کرده و آشکار است که شاید در این نبرد نابرابر، پیروز نشویم. اما نباید تلاشمان را متوقف کرده و منفعل گردیم.
5️⃣ کاری که افسانه احسانی و همگروهیهای سبزاندیش، پرامید و مصممش در گروه وصلهپینه آغاز کردهاند، از جنس همین تسلیمنشدن و ادامه دادن است ... دوستشان دارم که اسیر شکنجه خاموش نشده و در هر شرایطی برای بهترشدن میکوشند. آنها دارند کاری با دلِ چراغبدستانِ پرامیدِ وطن میکنند که چنگیز با ایران نکرد! دمتان گرم ...🥰👊🥰
#وصله_پینه
#افسانه_احسانی
#ناهید_نهر_کارون
#بازنشستگی_محمد_درویش
#طالبان
#فروپاشی_افغانستان
#دلتاکرونا
#دلیل_حال_خوب_هم_باشیم
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#محیط_زیستی_ترین_کوله_پشتی_عالم
#بم_تنها_باغشهر_ثبت_جهانی_ایران
https://www.instagram.com/tv/CSiC29BAnFY/?utm_medium=copy_link
💢به بهانه ی #خداحافظی از سیستم رسمی شغلی بعد از سی سال حضور
https://t.iss.one/Sopskf/5331
اگر مر تو را صلح، آهنگ نیست
مرا با تو ای جان، سرِ جنگ نیست
تو در جنگ آیی، رَوَم من به صلح
خدای جهان را، جهان تنگ نیست
(مولانا)
-----
آذرماه ۱۴۰۰، پس از سی سال حضور و خدمت در ساختار آموزش عمومی و چندصباحی نیز در آموزش عالی، برحسب روال طبیعی و اداری، بازنشست شدم..
در این چنددهه که به نوعی دوران پساجنگ و در حالتِ صلح منفی را سپری می کردیم اما با کمال تأسف، کم ترین نشانگانِ صلح مثبت را یافتیم و هر لحظه، روز،هفته،ماه وسالِ مان با جنگِ شد در مواجهه با جنگِ بود گذشت و این اوضاع، گرچه سخت ولی شیرین وپربار و باخاطراتی نیک گذشت..
اینک وقتی آن سه دهه را تورق می زنم مگر اندکی غفلت، مابقی در اوج عزت همراه با تلاش مضاعف جهت کاستن از هژمونی رِخوَت، سپری شد و در این اثنا، ابتکار، خلاقیت وصدالبته ابرام بر روش اعتدالی و کُنش انتقالی، راهبر شد و وانفسای تهدید و حصر را به فرصت های ناب «آنِ دگر بودن» و«خودبودن»، و در خدمت شُدِ«دگری بودن»، بدل کرد که نتایج، گرچه درازدامن و هزینه بَر بود ولی لذت بخش و به نوعی خرمنی از توشه برای «روزِ دگر» بود وچه خوش اقبال بودم که چنین بود تا چنان شود که امروز شد...
فایل پیوست، آغاز و پایانش گرچه با قلم سوم شخص نگارنده است، اما فحوا ومغز یادداشت، نقل قول مستقیم ومستند و مکتوبِ بِه داشت دانش آموزان و پاسداشت مهارت آموزانم در دهه ی آخر فعالیت آموزشی-مشاوره ای ام با بُن مایه ی مهربانی، صلح و گفت گو ست که به بهانه ی #بازنشستگی، همرسانی می شود..
به آن امید که تجربه ای شود در مسیر «شدنِ دیگری» و دیگرانی که به روزهای بهتر و زندگی معنادارتر می اندیشند و رنج را موهبتی در مسیر تغییر می دانند نه مانعی در برابر تغییر...
رئوف آذری،
معلم ومشاور به ظاهر بازنشسته اما «باز ننشسته ی در پی معنا »، دست از رفاه شُسته
آذرماه ۱۴۰۰
---
*فایل ها وتصاویر روزهای خداحافظی از مراکز آموزشی-مشاوره ای و برخی درس ورزی ها، به تدریج در کانال بنیاد توسعه صلح ومهربانی، همرسانی خواهند شد.
**فایل پیوست گرچه حجیم و طولانی است اما به یک بار خواندن، می ارزد(هنگام مطالعه گوشی را در حالت خوابیده قرار دهید).🙏
----
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#سی_سال_خدمت
#سی_سال_جنگ_شد
#مهارت_آموزی_صلح
#یاداشت_خداحافظی
#درس_ها
#دگرگویی_ها
#دگرگونی_ها
@sopskf
https://t.iss.one/Sopskf/5331
اگر مر تو را صلح، آهنگ نیست
مرا با تو ای جان، سرِ جنگ نیست
تو در جنگ آیی، رَوَم من به صلح
خدای جهان را، جهان تنگ نیست
(مولانا)
-----
آذرماه ۱۴۰۰، پس از سی سال حضور و خدمت در ساختار آموزش عمومی و چندصباحی نیز در آموزش عالی، برحسب روال طبیعی و اداری، بازنشست شدم..
در این چنددهه که به نوعی دوران پساجنگ و در حالتِ صلح منفی را سپری می کردیم اما با کمال تأسف، کم ترین نشانگانِ صلح مثبت را یافتیم و هر لحظه، روز،هفته،ماه وسالِ مان با جنگِ شد در مواجهه با جنگِ بود گذشت و این اوضاع، گرچه سخت ولی شیرین وپربار و باخاطراتی نیک گذشت..
اینک وقتی آن سه دهه را تورق می زنم مگر اندکی غفلت، مابقی در اوج عزت همراه با تلاش مضاعف جهت کاستن از هژمونی رِخوَت، سپری شد و در این اثنا، ابتکار، خلاقیت وصدالبته ابرام بر روش اعتدالی و کُنش انتقالی، راهبر شد و وانفسای تهدید و حصر را به فرصت های ناب «آنِ دگر بودن» و«خودبودن»، و در خدمت شُدِ«دگری بودن»، بدل کرد که نتایج، گرچه درازدامن و هزینه بَر بود ولی لذت بخش و به نوعی خرمنی از توشه برای «روزِ دگر» بود وچه خوش اقبال بودم که چنین بود تا چنان شود که امروز شد...
فایل پیوست، آغاز و پایانش گرچه با قلم سوم شخص نگارنده است، اما فحوا ومغز یادداشت، نقل قول مستقیم ومستند و مکتوبِ بِه داشت دانش آموزان و پاسداشت مهارت آموزانم در دهه ی آخر فعالیت آموزشی-مشاوره ای ام با بُن مایه ی مهربانی، صلح و گفت گو ست که به بهانه ی #بازنشستگی، همرسانی می شود..
به آن امید که تجربه ای شود در مسیر «شدنِ دیگری» و دیگرانی که به روزهای بهتر و زندگی معنادارتر می اندیشند و رنج را موهبتی در مسیر تغییر می دانند نه مانعی در برابر تغییر...
رئوف آذری،
معلم ومشاور به ظاهر بازنشسته اما «باز ننشسته ی در پی معنا »، دست از رفاه شُسته
آذرماه ۱۴۰۰
---
*فایل ها وتصاویر روزهای خداحافظی از مراکز آموزشی-مشاوره ای و برخی درس ورزی ها، به تدریج در کانال بنیاد توسعه صلح ومهربانی، همرسانی خواهند شد.
**فایل پیوست گرچه حجیم و طولانی است اما به یک بار خواندن، می ارزد(هنگام مطالعه گوشی را در حالت خوابیده قرار دهید).🙏
----
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#سی_سال_خدمت
#سی_سال_جنگ_شد
#مهارت_آموزی_صلح
#یاداشت_خداحافظی
#درس_ها
#دگرگویی_ها
#دگرگونی_ها
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک