🌹کمپین مهربانی های کوچک🌹
نمونه ۱۵۸
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
---------------- ۱۸ دی ماه ۹۵
🌹مهربانی مهربانان 🌹
ماه ها قبل، عزیزی تصویری به کمپین ارسال کرد و درخواستی متعاقب آن طرح نمود!
از آنجا که طبق قوانین کمپین، بارگذاری هرگونه پست درخواست و محتوای حاوی نامهربانی و اخبار ناخوشایند ممنوع است، ناخوانده، حذف گردید!
بلافاصله پیامی به پی وی خصوصی ام واصل گردید که نشان ازجست و جوی آن تصویر داشت!
عزیزی آن طرف خط، اعلام داشت که با اولین نگاهش به آن تصویر حذف شده، دچار کابوس شده و الان در پی یافتن آن بود!
ناچار دست به دامن ارسال کننده آن به کمپین شدم و مجدد درخواست کردم آن تصویر و پست را به پی وی من ارسال کنند تا بیشتر متوجه محتوای پیام و تصویر گردم!
تصویر و پست متعاقب آن دریافت شد و نشان از نامهربانی بزرگ داشت!
کودک چندماهه مهابادی از گردن به پایین دچار سوختگی شدید شده بود و تصویر به شدت دل آزار می نمود!
به سفارش آن عزیز جست و جوگر، خود نیزپی آن به جست و گری پرداختم تا به لطف بارگذار کننده تصویر که خود یک روحانی بود، به پیش نماز مسجد محل سکونت آن کودک لینک خوردیم و سپس بعد از پرس و جویی بازپرس مآبانه، با خانواده #یاسین(کودک) آشنا شدیم!
جویای وضعیت و مشکلات مالی متعاقب آن و نیز خواست آن خانواده در آن اوضاع شدم که قبل از همه هزینه های مالی عمل جراحی یاسین را طرح کردند!
نتایج تحقیقات خود را و صحت تصویر و خواست خانواده را با آن عزیز جست و گر در میان نهادم و قرار سفر #یاسین و خانواده به تهران و پیگیری عزیز مهربان جست وجو گر تعیین گردید!
موعد فرا رسید و خانواده یاسین با یاسین عازم تهران شدند اما وعده ای که بیمارستان به آن خانواده داده بودند، در ظاهر امر متحقق نشد تا اینکه آن عزیزمهربان،اولین قدم هایش را محکم برداشت و تخت بیمارستان مهیا نمود، دکتر مورد نظر بر بالین کودک حاضر کرد و نوبت عمل تعیین گردید و عمل جراحی چندروز بعد صورت گرفت!
آن مهربان عزیز نیز ساعت به ساعت عمل جراحی و دوران بستری یاسین و حضور خانواده اش را در تهران و بعدها نیز چند مرحله ویزیت و درمان وی را رصد و هزینه ها را تقبل کرد تا اینکه کودک بهبودی نسبی یافت و دغدغه خانواده تا حدودی مرتفع گردید!
در تماس های مکرری که با پدر یاسین داشتم، محبت آن عزیز مهربان گنبدی تهران نشین را بیشتر از نزدیکان خود تعبیر کردند و بر لطف وی و همسر حاضر بر بالین یاسین، درود فرستادند!
همین لطف بی مثال مهندسی که اول بار اتفاقی و آن هم در گنبدکاووس بر نعمت سفره مهرش، دل رسی یافتم، موجد عزمم برای دیدار مجدد و سپاس لطف مکررش به کودک مهابادی گردید و اما چندبار اقدامم به دلایلی بی نتیجه می ماند!
تا اینکه جمعه روز،۱۷ دی ماه ۹۵ دل به دریا زدم و قرار ملاقات با آن عزیز مهربان را، مجدد دنبال کردم!
اصرار ایشان برای موعد سفره شام، افاقه نکرد و بعد از شام با چند عزیز مهربان دیگر عضو کمپین، محضرشان شرفیاب شدیم!
هنوز در دفترکاری شان، بر مرحله واکاوی اولین ملاقات مان در گنبدکاووس غور می کردیم که غافلگیرمان کرد و سریع سه جلد کتاب ارزشمند نویسنده گنبدی #هادی_خرمالی را از قفسه ها بیرون کشید و قلم برداشت و به یادگارنویسی مشغول گردید!
جالب بود مایی که بنا بود تجلیل گر ایشان باشیم و مهربانی شان را با آن کودک و خانواده اش سپاسگزار باشیم، دست مان انداخت و خود پیش قدم شد و هدیه ای ارزشمند تعارف یکایک مان کرد!
دیگر مجال نداد و این بار به منزل شخصی رهنمون مان شد و آنجا با استقبال مهربان همسر و دختر دانشجوی آمریکانشین فعلا" مهمان شان، مواجه شدیم و بیشتر به مهربانی آن عزیز و خانواده اش وقوف یافتیم🌹
پذیرایی روح و ذهن پالایی و صیقل بخشی دل مان، بیش از پذیرایی معده بود و این نعمت، هر منزلی یافتنی نبود🌹
پس از کلی بذل و بخشش روحی و روانی و انتقال کالری کالری انرژی، مجالی یافتیم تا لوح ویژه کمپین مهربانی های کوچک را به پاس همه مهربانی شان، تقدیم شان داریم که آن هم خود خاطره ای ماندگار شد🌹
بزرگی آن عزیز مهربان را از این صحنه تقدیم لوح و دو کتاب هدیه همراه را آنگاه بیشتر درک کردیم که فوری، مهربان همسرش را ندا دادند تا شریک در گرفتن لوح و هدایا گردد و جالب اینکه ما نیز از ابتدا چنین قصدی داشتیم ولی به دلیل فرهنگ خاص میزبان، جرأت واگویی اش نداشتیم اما چون شد که قصدمان درک کرد و بی محابا اقدام کرد!، این را باید از اقیانوس قلب مهربان و انبان تجارب ارزشمندشان بیرون کشید🌹
🌹باری به هرجهت آرزوی تجلیل چندماه مانده در راهم، آن شب متحقق شد و این همه را نشان لطف یزدان و همراهی مهربان دوستان عزیزم علی رغم خستگی ناشی از گردش جمعه روزشان می دانم و ملزم به سپاس مهربانی مجددشان هستم...
سپاس مهربانی بزرگ #مهندس_قزلجه_عزیز و خانواده پرمهرش و دو عزیز مهربان همراه #دکترآکو و #آرمان عزیز
نمونه ۱۵۸
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
---------------- ۱۸ دی ماه ۹۵
🌹مهربانی مهربانان 🌹
ماه ها قبل، عزیزی تصویری به کمپین ارسال کرد و درخواستی متعاقب آن طرح نمود!
از آنجا که طبق قوانین کمپین، بارگذاری هرگونه پست درخواست و محتوای حاوی نامهربانی و اخبار ناخوشایند ممنوع است، ناخوانده، حذف گردید!
بلافاصله پیامی به پی وی خصوصی ام واصل گردید که نشان ازجست و جوی آن تصویر داشت!
عزیزی آن طرف خط، اعلام داشت که با اولین نگاهش به آن تصویر حذف شده، دچار کابوس شده و الان در پی یافتن آن بود!
ناچار دست به دامن ارسال کننده آن به کمپین شدم و مجدد درخواست کردم آن تصویر و پست را به پی وی من ارسال کنند تا بیشتر متوجه محتوای پیام و تصویر گردم!
تصویر و پست متعاقب آن دریافت شد و نشان از نامهربانی بزرگ داشت!
کودک چندماهه مهابادی از گردن به پایین دچار سوختگی شدید شده بود و تصویر به شدت دل آزار می نمود!
به سفارش آن عزیز جست و جوگر، خود نیزپی آن به جست و گری پرداختم تا به لطف بارگذار کننده تصویر که خود یک روحانی بود، به پیش نماز مسجد محل سکونت آن کودک لینک خوردیم و سپس بعد از پرس و جویی بازپرس مآبانه، با خانواده #یاسین(کودک) آشنا شدیم!
جویای وضعیت و مشکلات مالی متعاقب آن و نیز خواست آن خانواده در آن اوضاع شدم که قبل از همه هزینه های مالی عمل جراحی یاسین را طرح کردند!
نتایج تحقیقات خود را و صحت تصویر و خواست خانواده را با آن عزیز جست و گر در میان نهادم و قرار سفر #یاسین و خانواده به تهران و پیگیری عزیز مهربان جست وجو گر تعیین گردید!
موعد فرا رسید و خانواده یاسین با یاسین عازم تهران شدند اما وعده ای که بیمارستان به آن خانواده داده بودند، در ظاهر امر متحقق نشد تا اینکه آن عزیزمهربان،اولین قدم هایش را محکم برداشت و تخت بیمارستان مهیا نمود، دکتر مورد نظر بر بالین کودک حاضر کرد و نوبت عمل تعیین گردید و عمل جراحی چندروز بعد صورت گرفت!
آن مهربان عزیز نیز ساعت به ساعت عمل جراحی و دوران بستری یاسین و حضور خانواده اش را در تهران و بعدها نیز چند مرحله ویزیت و درمان وی را رصد و هزینه ها را تقبل کرد تا اینکه کودک بهبودی نسبی یافت و دغدغه خانواده تا حدودی مرتفع گردید!
در تماس های مکرری که با پدر یاسین داشتم، محبت آن عزیز مهربان گنبدی تهران نشین را بیشتر از نزدیکان خود تعبیر کردند و بر لطف وی و همسر حاضر بر بالین یاسین، درود فرستادند!
همین لطف بی مثال مهندسی که اول بار اتفاقی و آن هم در گنبدکاووس بر نعمت سفره مهرش، دل رسی یافتم، موجد عزمم برای دیدار مجدد و سپاس لطف مکررش به کودک مهابادی گردید و اما چندبار اقدامم به دلایلی بی نتیجه می ماند!
تا اینکه جمعه روز،۱۷ دی ماه ۹۵ دل به دریا زدم و قرار ملاقات با آن عزیز مهربان را، مجدد دنبال کردم!
اصرار ایشان برای موعد سفره شام، افاقه نکرد و بعد از شام با چند عزیز مهربان دیگر عضو کمپین، محضرشان شرفیاب شدیم!
هنوز در دفترکاری شان، بر مرحله واکاوی اولین ملاقات مان در گنبدکاووس غور می کردیم که غافلگیرمان کرد و سریع سه جلد کتاب ارزشمند نویسنده گنبدی #هادی_خرمالی را از قفسه ها بیرون کشید و قلم برداشت و به یادگارنویسی مشغول گردید!
جالب بود مایی که بنا بود تجلیل گر ایشان باشیم و مهربانی شان را با آن کودک و خانواده اش سپاسگزار باشیم، دست مان انداخت و خود پیش قدم شد و هدیه ای ارزشمند تعارف یکایک مان کرد!
دیگر مجال نداد و این بار به منزل شخصی رهنمون مان شد و آنجا با استقبال مهربان همسر و دختر دانشجوی آمریکانشین فعلا" مهمان شان، مواجه شدیم و بیشتر به مهربانی آن عزیز و خانواده اش وقوف یافتیم🌹
پذیرایی روح و ذهن پالایی و صیقل بخشی دل مان، بیش از پذیرایی معده بود و این نعمت، هر منزلی یافتنی نبود🌹
پس از کلی بذل و بخشش روحی و روانی و انتقال کالری کالری انرژی، مجالی یافتیم تا لوح ویژه کمپین مهربانی های کوچک را به پاس همه مهربانی شان، تقدیم شان داریم که آن هم خود خاطره ای ماندگار شد🌹
بزرگی آن عزیز مهربان را از این صحنه تقدیم لوح و دو کتاب هدیه همراه را آنگاه بیشتر درک کردیم که فوری، مهربان همسرش را ندا دادند تا شریک در گرفتن لوح و هدایا گردد و جالب اینکه ما نیز از ابتدا چنین قصدی داشتیم ولی به دلیل فرهنگ خاص میزبان، جرأت واگویی اش نداشتیم اما چون شد که قصدمان درک کرد و بی محابا اقدام کرد!، این را باید از اقیانوس قلب مهربان و انبان تجارب ارزشمندشان بیرون کشید🌹
🌹باری به هرجهت آرزوی تجلیل چندماه مانده در راهم، آن شب متحقق شد و این همه را نشان لطف یزدان و همراهی مهربان دوستان عزیزم علی رغم خستگی ناشی از گردش جمعه روزشان می دانم و ملزم به سپاس مهربانی مجددشان هستم...
سپاس مهربانی بزرگ #مهندس_قزلجه_عزیز و خانواده پرمهرش و دو عزیز مهربان همراه #دکترآکو و #آرمان عزیز