بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
469 subscribers
1.77K photos
630 videos
136 files
2.12K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
نقاشی برای صلح

هنر همواره الهام بخش بوده است و جریان ساز!
بسیار نیز هنر، زبان هنرمند برای ابراز مکنونات قلبی و ذهنی!
و همین بر مبارکی هنر، فزوده و البته آنگاه که هنر، رسانه ای می شود در خدمت صلح، مبارک تر..
زنگ ئاشتي، فرصتي آفرید تا سفیران نوجوان صلح، دست به قلم شوند و هنر نویسندگی و تصویر گری خود را در خدمت صلح به کار گیرند.

محمد، ادیب و فرزین، از جمله سفیرانی بودند که با الهام از درس نکته های سال قبل در زنگ مهربانی و به ویژه مهربانی با طبیعت، عزم کرده بودتد هنر نقاشی خود را برای صلح و در خدمت پروژه #ئاشتي، وقف کنند و همان اراده، گاه و بسیار درس آفرین می شد!

اگر در تصویر اول دقت کتید، محمد، کبوتری با بال های گشوده و گل بر منقار، نقاشی کرده که هر پر دوبالش، معرف جزئي از هارمونی حرکت همدلانه در مسیر مهربانی برای صلح است.

در تصویر دوم، ادیب، با یادآوری فرصت باقی از عمر، درختکاری را اقدامی مهرورزانه با طبیعت و نیز صلح ساز معرفی می کند و بر تداوم،استمرار و پایداری بر این خصلت نکو، تأکید می ورزد.

در تصویر سوم، فرزین، یک قدم جلوتر می رود و "صلح" را منشأ مهربانی معرفی می کند و این چرخه "مهربانی برای صلح" را اصلاح می کند و با زبان هنر، چنین القاء می کند که "صلح" از بدیهیات روزگاراست که متعاقب خود "مهربانی" می آفریند و چنین نتیجه می گیرد که در جغرافیایی که مهربانی جاری است، بذرصلح مدتها قبل نشاء شده و جوانه صلح ثمرآورده و در نهایت چون درختی تناور، "مهربانی" محصول می دهد..
این سه و چندین سه سفیر هنرمند در زنگ ئاشتي، بارها، چون استادی تمام عیار، معلم جمع شدند و "ئاشتي" با طبیعت را مدخلی برای ورود به اتوپیای صلح در جهان قرار دادند و به این روش، مهرورزی شان را به اثبات رساندند.

خوشا به حال مجریان سیستمی که دانش آموزانش، پیشتاز صلح سازی اند و پیش قراول مهربانی و معلم معلمان شان!

و خوشا به حال سرزمینی که معلمانش ، بیش از آن که معلم باشند،تسهیل گراند برای بروز و ظهور هنر هنرمندان کوچک اما بزرگ کلاس شان و دانش آموزاند در مکتب هنر دانش آموزان شان..
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مسئوليت_اجتماعی
#زنگ_ئاشتي
#سفيران_ئاشتي
#صلح_سازي

@sopskf

@MediaForPeace


https://www.instagram.com/p/BxoB5Whlfi9/?igshid=1m5117tb2zftf
سردشت، الگوی مقاومت برای صلح

سی و دو سال قبل، در هفتم تیرماه سال شصت و شش، سردشت توسط جنگنده های رژیم بعث بمباران شیمیایی شد و بیش از هشت هزارنفر از جمعیت هفده هزارنفری وقت شهر، قربانی شدند تا فاجعه بارترین، جنایت قرن، این بار نیز نصیب ملتی مظلوم گردد!
در طی این سی و دو سال، سردشتی ها، بارهای دگر نیز شاهد فجایعی دیگر بر خود و همنوعان شدند و گریستند اما تسلیم جنگ طلبان و شرانگیزان تاریخی در درون و برون جغرافیای خودنشدند!
سردشتی ها،چون بسیاری دیگر از شهروندان جامعه انسانی با انفال،حلبچه، شنگال، خان شیخون، عفرین، امرالی و البته زلزله، سیل، پلاسکو،سانچی،هواپیمای دنا و حوادث بعد انتخابات سال هشتاد و هشت و بسیاری دیگر از مصایب جامعه بشری از جمله انقلاباتی به نام بهارعربی که بیشتر متمایل به خزان دموکراسی و انسانیت شد، دل شان لرزیدو اشک شان جاری شد ولی دوام آوردند!
در طول سی و دو سال قبل، سردشتی ها، علی رغم زخم عمیقی که بر تن داشتند، باز با زخم های بسیار دیگر، بر پیکره جغرافیا و روان خود در اندرون از جمله:
* دگم امنیت دگر تعریف
* خیل مسئولانی مسئولیت نشناس و مسئوليت زدا
*تخریب دامنه دار محیط زیست (رودخانه زاب، جنگل های بلوط و مراتع و دریک کلام انفالی دگر و شیمیایی کشنده تر)
* تزریق با برنامه روح ناامیدی در سازندگان و نخبگان شهری و از راه بدر کردن یا عقیم کردن بنیادهای مردم سازی چون دانشگاه ها و انجمن ها و خیریه ها
*تابو نشان دادن هرگونه عنوان "فعال مدنی" و"دوستداری طبیعت"، "فرهیختگی دانشگاهی" و واژگان مقدس و نابی چون "ئاشتي" و "مهربانی" و "همدلی" وترویج مفاهیمی چون "کولبری" و ..
*حذف با برنامه شایستگان و جایگزینی چلاسان و مقام و منصب دهی به برخی خناسان و قلب عناوینی چون نمایندگان مردمی و فرصت مرزی


آزمون شدند ولی غرورانگیز است اگر بگوییم هیچگاه، هژمونی قدرت و قوت برنامه بیماردلان، مجالی نیافت تا "ارزش درس برگرفته مردمان سردشت از تاریخ" را زایل گرداند و این "صنعت ناب آشتی طلبی"شان را عقیم گرداند...

آنان آرام و بی حاشیه اما مقاوم چون بلوط ها و جاری چون زاب، قایق #ئاشتي وصلح و مهربانی را در آب های خروشان منطقه خاورمیانه و ایران همواره مستعد درگیری وجنگ، پیش راندند و اینک سرفرازانه "ئاشتي" و" مهربانی" را نه در "تابلوی مسجد"،"تفاهم نامه دانشگاه" و "موزه جنگ "،"عنوان مجوز انجمن و خیریه"، بلکه در وسعت جغرافیای ذهن و عمق اقیانوس قلب و استواری اراده شان در مسیر می جویند و معنا می بخشند وهمانست راز ماندگاری ملتی از یک شهر برجاده صلح ..

رئوف آذری
فعال صلح و مهربانی
🌹❤️🌹

#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مسئولیت_اجتماعی
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#فاجعه_ای_تراژدیک
#موانعی_استراتژیک
#اراده_ای_هارمونیک
#مقاومت_در_جاده_صلح
@sopskf
------
https://www.instagram.com/sopskf/p/BzFVeoGF6ze/?igshid=aopsy4uljjfr
Forwarded from چالش«فرصت سازی»از بحران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سرويس "سبز"
ارسالي از شهر: #سردشت

نام و‌نام خانوادگی: #محمد_گاگشي

اثر: اقدام محيط زيست
عنوان: #بلوط_بانی و #بلوط_کاری

« #سه سال در كلاس هاي #مهرباني، #ئاشتي و #گفت_و_گو، درس خوانده ام و طي اين سه سال، يكي از بخش هاي ثابت كلاس مان، #طبيعت و ارزش آن بود و راه هاي چگونه مهرباني كردن با طبيعت و آشتي با آن و گفت وگوي هر روزه مان با طبيعت پيراموني و آن چه در آن بود...
طی این سال ها، فهمیدم که #بلوط ها، چه مهربان اند و‌ چه بزرگوارانه با زبان مهربانی شان به ما درس می دهند و متأسفانه ما با زبان شان آشنا نبودیم و نمی دانستیم با هر درختی که پدران و هم روستایی های ما، قطع می کنند، چه مصیبتی برای نسل ما بر جای می گذارند. امروز زبان شان را فرا گرفته ایم وتا جان در بدن داریم، پاسداری شان خواهیم کرد..

امسال ۶۰۰ گلدان بلوط کاشتم که بسیارشان جوانه زده اند و این #جوانه_های_صلح_و_مهربانی را تقدیم می کنم به مربی ام و "بنیاد توسعه صلح ومهربانی" اش...»

•دبير سرويس:محمد و محمدهاي سرزمين مان را بايد طلاگرفت و تنديس شان را بر دروازه زاگرس گذاشت..🌹👏🏻
--
#چالش_فرصت_سازي_از_بحران
#سرويس_سبز
#خلاقانه_در_خانه_مي_مانيم.

@TOCOC1
هنر ايستاده مردن يا شاهكار جوانه زدن در سرزمين مرگ؟
✍🏻رئوف آذري

https://t.iss.one/Sopskf/5343

اغراق نيست اگر، ادعا كنم در بين مرگ ها، همه انواعش را تجربه كرده ام و بر حسب عادت نيز، هفته ي گذشته نيز، همچنان شاهد رژه ي تصاوير گونه گونش بودم..
از سوگ يلدايي در تب بازگشت جسم بي جان جوان رعناي شهرم "سيروان" در عمق آب هاي نوارمرزي فرانسه- انگليس، غرق قايق چندم و فريادهاي بي پاسخ وامسلماناي دگر جوان فراري وطن در دل آب هاي مرزي تركيه به يونان و چندها همسفر نامرادش، سيلاب استان هه ولير اقليم و يك جفت پوتين خواهي نوجوان دگر همزبانم تا مرگ كرونايي عزيزترين جانباز شيميايي شهرم، #كريم عزيز، در شب جمعه و انتظار طولاني و كشنده ي ترخيصش از بيمارستان مسيح دانشوري و..

شايد باور مردمان سرزمينم بر "ايستاده مردن"، عادت به مرگ را سهل و تاب آور كرده باشد كه كاملن عادي، مرگ زاب و آب همواره جاري اش را و نيز قتل و عام درختان بلوط و كولبران جان بر دست و نان آور را، ايستاده به تماشا مي نشينند و در روزمرگي مرگ، غوطه ور مي شوند!

شايد همين باور بر ايستاده مردن، جوانان ما را رهنمون شده كه ايستاده و پا برهنه، راه غربت در پيش مي گيرند تا طعم تحقير و ذلت ماندن در سرزمين تبعيض و نابرابري را نچشند ولي ايستاده در قايق و سطل در دست، در آرزوي روزهاي رنگي شان، غرق مي شوند!

اما چه خوبست گاه گاهي، سرنخ هايي از شستن چشم ها و جور دگر ديدن و عمل كردن را، در فرهنگ و ادبيات و خُلق خالقان جور دگر شدن، جست و جو كرد..
مثلن آنجا كه؛

شاعر تواناي كوردزبان،عبدالله پشيو را بر اين حس رهنمون شده كه هم نژادهايش را به درخت تشبيه كند كه گرچه، چون شبان شب هاي تار، ايستاده مي خوابند اما در خواب نيز، ايستاده، هوشيار ماندن را زندگي مي كنند!

و همان، مام قادرهاي مولانپور هم ولايتي ام را با آن همه زخم كم مثال كه دكتر رناني، روح سرگردان ملي اش، ناميد و محمد حسين مهدويان، داستانش را با زير درخت گردو، همرساني كرد، حتي در دادگاه مرگ كاو لاهه بر آن داشت، ايستاده، دردكاوي كند و استوار تا محكوميت فان آن رايت، سرپا نگه دارد...

الهام بخش امروز من و نوجوان و جوانان شهرم، در ترك عادت "ايستاده مردن" به" ايستاده جوانه زدن، در سرزمين مرگ"، گرچه مي تواند شعر شاعراني چون پشيو و بيكه س و .. و فرهنگ ناب تاب آوري ياريگرانه باشد، اما بلوط تكيده ي مسير قله ي #به_رده_كوور است كه گرچه، تيغ تبر نامهرباني، تنه اش را هدف گرفته ولي در تكيدگي تحميل شده اش، در دل پاييزِ زيست پايدار، جوانه زده و بهاري خلق كرده كه بي شك مي تواند مصداقي از همت "شدن"، در اوج نامرادي باشد..


و نيز اخبار خوشِ بهانه هاي سر كردن زمستان محمد درويش عزيز؛

@darvish.mohammad

و صدالبته؛
اخبار خوشایند دگری چون؛
-کمپین #برگ_سوز جوانان شهرم
(جمعي جوان شهر صلح، به جاي بستن بند كفش ها و فرار از نيشتمان، آستين همت بالازده و چادرِ "اضافه داري، بيار" بر پا كرده اند تا بندِدل بازشدگان را اميدي دگر بخشند)اينستاگرام👇
@rojnama

-کمپین #گوسفند در برابر گوسفند هم زبان های مان در اقلیم کردستان
(در سیلاب اخیر اقلیم کردستان، چند روستا، گله های گوسفندشان، نابود شد ولی روستاهای اطراف، عزم کردند در یاریگری شگرف شان، معادل گوسفندهای تلف شده ی دامداران را جبران کنند)
اينستاگرام👇
@rudaw

و کلیپ شکاری ویدیوییِ سعید انصاریان عزیز
از عزیمت معلمان سرزمینم در دل رودخانه خروشان به سمت کلاس درس روستاهای دشموک
اينستاگرام👇
@saeed.ansarian

و از همه جان بخش تر و اميدزاتر؛

•روشن شدن چراغ ترويج فرهنگ مسئوليت پذيري اجتماعي و جمعي و نيز ترويج علم به فحواي دقيقش در سرزمينم

و شاهكار خلق فرهنگ #ئاشتي و زيست همدلانه در جغرافياي ميهنم و دلپذيرتر ترويج صلح سازي در كيان ملي ام..

شك ندارم، جوانه زني بلوط هاي تكيده ي شهرم در دل پاييز و نيز سفيد پوش شدن پارك ئاشتي با اولين برف زمستاني، نويد روزهاي بهتري براي نسل فرداي شهرم خواهند داشت اگر كه، به گاه؛

كوچ اندروني از "عادت ايستاده مردن" به "شاهكار جوانه زدن در سرزمين مرگ" را فهم و همدلانه عملي كنيم🙏

🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#درد_هاي_بزرگ
#مرگ_هاي_متنوع
#مهربانی_های_کوچک
#بهانه_هاي_سركردن_زمستان

@sopskf