دو رویکرد متفاوت به سرمایه های انسانی!
رئوف آذری*
@Raoufazari
تجربه چهاردهه عمر در جغرافیای ایران زمین به اضافه مطالعه جسته گریخته بخشی از تاریخ، بر این نکته واقفم ساخته است که ملتی به شدت اهل #اسراف و #تبذیر هستیم اما تأسف بارتر اینکه این فرهنگ نامبارک اسراف و تبذیر را البته با فحوای #افراط و #تفریط، از حوزه غذا وانرژی حتی به حوزه های فرهنگی،دینی،اداری،سیاسی و حاکمیتی نیز وارد کرده ایم به نحوی که اگر قرار باشد، #شادی کنیم، پا را از حدود،فراتر می گذاریم و احساسات مان غلیان می کند و اگر قرارباشد مراسم عزا برگزار کنیم، مرز حریم ها را می شکنیم!
اگر بخواهیم دینداری کنیم و تابعیت مذهبی خاص را پذیرفته ایم چنان چنداسبه پیش می تازیم که یا در دایره تندروی می افتیم یا دیگران را تکفیر می کنیم و برعکس آن در خارج از دایره دینداری و مذهب مان نیز داستان از این قرار پیش می رود!
در دنیای سیاست، گرایش سیاسی و حکمرانی مان که ویرانگرتر عمل می کنیم:
گرایش سیاسی ما، تاپ و بی نظیر در میهن پرستی و جناح سیاسی رقیب، توطئه گر، جاسوس، خائن به ملت و مزدور قلمداد می شود و هر رفتار و کنش و واکنش سیاسی دیگران را با ترازوی خودتنظیم مان، سنجش می کنیم!
و درد آور اینجاست که در پرداختن به #ژن_های خوب هم دچار افراط و تفریط می شویم و اسراف و تبذیر!
عزیز و نورچشمی ای را تا دل مان بخواهد و کاغذ رزومه اجازه دهد، مسئولیت می بخشیم و اصلا" در عددشمار عمر نیز چنان سخاوت به خرج می دهیم که متناسب با روزهای عمر، مسئولیت و کرسی و لقب و عنوان می دهیم تا جایی که معیار سنجش شایستگی سایر شهروندان با نفس های وی شمار می شود و هروقت بخواهیم کسی را از ذیل به صدر و از صدر به ذیل، بالا می کشیم یا پایین می آوریم!!
نکته غم انگیزتر اما نوع برخوردساختار سیاسی و حاکمیتی ما با #سرمایه_های_انسانی و به ویژه شخصیت های کاریزماتیک،نمادین و ویژه تر سیاسی است...
منتخبان ملت از جمله نخست وزیر،رییس جمهور یا نمایندگان مجلس و...که تحت هرشرایط انتخاب شده باشند به سرمایه های انسانی و حتی گاهی در شرایط خاص نمادین تبدیل می شوند ولی در این حوزه متاسفانه ساختارسیاسی، سیاست تبذیر و تفریط در پیش می گیرند و در میزان اقبال و توجه، چنان خساست به خرج می دهند که #حصر و #ممنوعیت_تصویری نیز گزینه انتخابی می شوند!
تصویر فوق- #باراک_اوباما در لباس بابانوئل و عیادت بیماران- نمایانگر دو رویکرد متفاوت سیاسی و فرهنگی و حتی اداری ما و آنهاست...
خود قربانی شدن این نوع تفکر دُگم و عصرحجری را تجربه کرده ام اما از آن فرصتی ساخته ام ولی #جرعه_ای_تفکر نیاز است تا پاس داریم #سرمایه_ها را...
اگر عقلای آمریکا و اروپا، می فهمند که می توان در شرایط حاد و بحرانی و به ویژه در حوزه های خدمات اجتماعی و داوطلبانه، سرمایه های انسانی و سیاسی، را چون یک الگوی پیشران و راهبر، جلو انداخت، چرا ما این فرصت ها را می سوزانیم؟!
اگر خود سرمایه های انسانی، سیاسی، فرهنگی و کاریزماتیک جوامع آمریکایی و اروپایی، خود فهم کرده اند که می توانند #الگو باشند و پیشران، چرا #خود_تخریبی می کنند و جایگاه واقعی یا عاریتی،حقوقی و سیاسی سابقِ سیاست تحمیل و... را درک نمی کنند و در راستای ماندگاری خود، مورد بهره برداری قرار نمی دهند؟!
به باور نگارنده، ما در تمامی بخش های سیستمی از قبیل بخش مردمی، نخبگان و فرهیختگان، اداری، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی،ساختاری، مدنی، دولتی و حاکمیتی، نیازمند اصلاح و #تغییر_در_نگرش ها و رویکردها هستیم که اگر چنین نکنیم، #تحریم های دیگران در کنار #تفاوت_های_رویکردی با دیگران، چرخ زندگی سالم مان را متوقف خواهند کرد...
اگر به زندگی سالم علاقه مندیم، این موهبت جز در دایره ی #تفکر، #تعقل، #فهم_مشترک، #نگرش_مثبت، #مهربانی، #تفاهم، #مدارا، #دگرپذیری و #صلح، میسور نیست...
#مثبت_باشیم
#مهربان_باشیم
🌷❤🌷
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#فرهنگ_مسئولیت_پذیری
#فهم_مسئولیت
#رویکردهای_ما_و_آنها
#اسراف
#تبذیر
#سواد_حکمرانی
#باراک_اوباما
#بابا_نوئل
#بیمارستان
🌷❤🌷
@sopskf
----
https://www.instagram.com/p/BrmW0dHFk3n/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=19eit7p8vdhmn
رئوف آذری*
@Raoufazari
تجربه چهاردهه عمر در جغرافیای ایران زمین به اضافه مطالعه جسته گریخته بخشی از تاریخ، بر این نکته واقفم ساخته است که ملتی به شدت اهل #اسراف و #تبذیر هستیم اما تأسف بارتر اینکه این فرهنگ نامبارک اسراف و تبذیر را البته با فحوای #افراط و #تفریط، از حوزه غذا وانرژی حتی به حوزه های فرهنگی،دینی،اداری،سیاسی و حاکمیتی نیز وارد کرده ایم به نحوی که اگر قرار باشد، #شادی کنیم، پا را از حدود،فراتر می گذاریم و احساسات مان غلیان می کند و اگر قرارباشد مراسم عزا برگزار کنیم، مرز حریم ها را می شکنیم!
اگر بخواهیم دینداری کنیم و تابعیت مذهبی خاص را پذیرفته ایم چنان چنداسبه پیش می تازیم که یا در دایره تندروی می افتیم یا دیگران را تکفیر می کنیم و برعکس آن در خارج از دایره دینداری و مذهب مان نیز داستان از این قرار پیش می رود!
در دنیای سیاست، گرایش سیاسی و حکمرانی مان که ویرانگرتر عمل می کنیم:
گرایش سیاسی ما، تاپ و بی نظیر در میهن پرستی و جناح سیاسی رقیب، توطئه گر، جاسوس، خائن به ملت و مزدور قلمداد می شود و هر رفتار و کنش و واکنش سیاسی دیگران را با ترازوی خودتنظیم مان، سنجش می کنیم!
و درد آور اینجاست که در پرداختن به #ژن_های خوب هم دچار افراط و تفریط می شویم و اسراف و تبذیر!
عزیز و نورچشمی ای را تا دل مان بخواهد و کاغذ رزومه اجازه دهد، مسئولیت می بخشیم و اصلا" در عددشمار عمر نیز چنان سخاوت به خرج می دهیم که متناسب با روزهای عمر، مسئولیت و کرسی و لقب و عنوان می دهیم تا جایی که معیار سنجش شایستگی سایر شهروندان با نفس های وی شمار می شود و هروقت بخواهیم کسی را از ذیل به صدر و از صدر به ذیل، بالا می کشیم یا پایین می آوریم!!
نکته غم انگیزتر اما نوع برخوردساختار سیاسی و حاکمیتی ما با #سرمایه_های_انسانی و به ویژه شخصیت های کاریزماتیک،نمادین و ویژه تر سیاسی است...
منتخبان ملت از جمله نخست وزیر،رییس جمهور یا نمایندگان مجلس و...که تحت هرشرایط انتخاب شده باشند به سرمایه های انسانی و حتی گاهی در شرایط خاص نمادین تبدیل می شوند ولی در این حوزه متاسفانه ساختارسیاسی، سیاست تبذیر و تفریط در پیش می گیرند و در میزان اقبال و توجه، چنان خساست به خرج می دهند که #حصر و #ممنوعیت_تصویری نیز گزینه انتخابی می شوند!
تصویر فوق- #باراک_اوباما در لباس بابانوئل و عیادت بیماران- نمایانگر دو رویکرد متفاوت سیاسی و فرهنگی و حتی اداری ما و آنهاست...
خود قربانی شدن این نوع تفکر دُگم و عصرحجری را تجربه کرده ام اما از آن فرصتی ساخته ام ولی #جرعه_ای_تفکر نیاز است تا پاس داریم #سرمایه_ها را...
اگر عقلای آمریکا و اروپا، می فهمند که می توان در شرایط حاد و بحرانی و به ویژه در حوزه های خدمات اجتماعی و داوطلبانه، سرمایه های انسانی و سیاسی، را چون یک الگوی پیشران و راهبر، جلو انداخت، چرا ما این فرصت ها را می سوزانیم؟!
اگر خود سرمایه های انسانی، سیاسی، فرهنگی و کاریزماتیک جوامع آمریکایی و اروپایی، خود فهم کرده اند که می توانند #الگو باشند و پیشران، چرا #خود_تخریبی می کنند و جایگاه واقعی یا عاریتی،حقوقی و سیاسی سابقِ سیاست تحمیل و... را درک نمی کنند و در راستای ماندگاری خود، مورد بهره برداری قرار نمی دهند؟!
به باور نگارنده، ما در تمامی بخش های سیستمی از قبیل بخش مردمی، نخبگان و فرهیختگان، اداری، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی،ساختاری، مدنی، دولتی و حاکمیتی، نیازمند اصلاح و #تغییر_در_نگرش ها و رویکردها هستیم که اگر چنین نکنیم، #تحریم های دیگران در کنار #تفاوت_های_رویکردی با دیگران، چرخ زندگی سالم مان را متوقف خواهند کرد...
اگر به زندگی سالم علاقه مندیم، این موهبت جز در دایره ی #تفکر، #تعقل، #فهم_مشترک، #نگرش_مثبت، #مهربانی، #تفاهم، #مدارا، #دگرپذیری و #صلح، میسور نیست...
#مثبت_باشیم
#مهربان_باشیم
🌷❤🌷
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#فرهنگ_مسئولیت_پذیری
#فهم_مسئولیت
#رویکردهای_ما_و_آنها
#اسراف
#تبذیر
#سواد_حکمرانی
#باراک_اوباما
#بابا_نوئل
#بیمارستان
🌷❤🌷
@sopskf
----
https://www.instagram.com/p/BrmW0dHFk3n/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=19eit7p8vdhmn
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
دو رویکرد متفاوت به سرمایه های انسانی! رئوف آذری* تجربه چهاردهه عمر در جغرافیای ایران زمین به اضافه مطالعه جسته گریخته بخشی از تاریخ، بر این نکته واقفم ساخته است که ملتی به شدت اهل #اسراف و #تبذیر هستیم اما تأسف بارتر اینکه این فرهنگ نامبارک اسراف و تبذیر…
خاڵ خدری قادری
و
میرزا ڕەحمانی وەهابزادە،
دوو سامانێ ئاشتی نەتەوەیی...
https://t.iss.one/Sopskf/5543
مام خدر قادری(هنرمند بی بدیل بیت و حیران) و میرزا رحمان وهابزاده(باستان شناس شهیر و مدیرکل سابق میراث و فرهنگی آذربایجان شرقی)، دو سرمایه صلح جغرافیای ملی ...
مام خدر(خله ده رزی یا خدر گه رماوی)، گرچه خود محصول شرایط زیست نابسامان جغرافیایی و مرزنشینی است و هر چه نامُرادی و نامهربانی تاریخی از فقر و نداری تا یتیمی و چوپانی، آوارگی و بی خانمانی و فرزند و نوه ای بیمار و توانخواه، و... نصیب برده و تجربه کرده و طعم تلخ زندگی نیز بسیار چشیده است اما همچنان سرپا، تاب آور و استوار، ققنوس وار، سربرافراشته و به مدد ارتباط وثیق و خالص با خالق و مسجد و خانه خدا، نای فلوت(شمشال)، نوای حیران و طنین بیت واره هایش، ضمن بازیابی و بازآفرینی خود و سوار شدن بر زمانه و روزگارنامُراد، با نگهداشت چهارچوب خانواده، در اجتماع پیرامونی نیز فرح بخش، امیدزا و زندگی ساز نشان داده، و با افزودن بر میراث ماندگار هنرِ ملت، نقش وطن نوازی و صلح سازی هم بر دوش گرفته و الحق که شایسته و فخر آفرین نشان داده است و یادگاری ماندگار، به نسل های بعدی، منتقل کرده است...
ایشان ضمن مشارکت در جشنواره های ملی و منطقه ای، به فستیوال های بین المللی از جمله مسکو نیز دعوت شده و جایزه ویژه هنری کسب کرده و در داخل نیز ضمن کسب تندیس طلایی بلوط مهارت و استادی، نشان درجه یک هنر معادل دکتری آکادمیک از دست وزیر ارشاد دریافت کرده و تندیس مبارکش با دستان هنرمند ضیاءالدینی، ساخته شده و بر میدان مشرف به خیابان های هیروشیما و حلبچه (دوشهر خواهرخوانده شهر صلح ) نصب شده است..
مهندس عبدالرحمان وهاب زاده نیز، از جنس مام خدرقادری است که همچو او، یتیمی در اوان کودکی و تجربه زندگی روستایی در دوره نوجوانی داشته و سپس به لطف و حمایت وترغیب سرپرستی فرهنگی به نام میرزاوهاب(برادربزرگ)، تحصیلات عمومی و آکادمیکی را دنبال و ابتدا از آموزگاری در روستاها تا مدیریت فرهنگی و هنری ادارات در اوان انقلاب را نصیب برده و در اوج اختلافات قومی نژادی و زبانی، در دو استان آذربایجان غربی و شرقی، شرف میراث داری داشته و به زعم شایستگان غالب و مغلوب در ساختار قدرت پساانقلاب، در زمره ی فاخرترین چهره های باستان شناسی کشور قرار گرفته که اینک سال ها پس از مدیریت پروژه های ملی و بین المللی و سال ها کسوت مدیرکلی میراث فرهنگی استان آذربایجان شرقی، همچنان پایه شور و مشورت چه در داخل و چه خارج کشور است که از مهم ترین ویژگی اش، خروج از مرزهای تعصب نژادی و زبانی و وجاهت و وزن تخصصی اش در ساختار دگم بروکراسی کشور ویژه در بخش میراث فرهنگی و ماندگار باستانی است که سرشت روحش را با صلح درون و منادی صلح برون پرورده است...
ایشان درپیشادیدار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با مام خدرقادری، فرصت غنیمت شمرد و از رابطه نان و فرهنگ و حکمروایی فرهنگی، سخن گفت تا نماینده اعزامی دولت را همسنگ دغدغه فرهنگ بر هفت خوان نداری و سفره خالی و آسیب فرهنگی متعاقب آن که تهدیدی جدی بر صلح پایدار است، آشنا کرده باشد...
عصر سی ام اردیبهشت و پسادیدار وزیر و نماینده دولت از روستای باغی، مجالی دست داد تا به یُمن کسب جایزه اُسکارپایداری- جایزه جهانی انرژی گلوب ایران- توسط #رئوف_آذری، در دامان سردشت_شهر صلح و مهربانی-، و رو به روی روستای باغی و در دل جنگل های بلوط و مشرف به دریاچه سد ملی سردشت، جمع کوچک فامیلی تجمیع شوند و از زبانِ برنده جایزه اول بخش جوانان اسکارپایداری، مناقب این دوسرمایه انسانی سردشت،کوردستان، ایرانذ و جهان، واکاوی شود...
بلکه تلنگُری شود بر جوانان و میراث داری و صلح نوازی شان در آینده...
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهرباني_هاي_كوچك
#شهر_صلح_و_مهربانی
#سردشت
#سرمایه_های_انسانی
#خانواده_صلح_نواز
#سرمایه_های_صلح_ساز
#مام_خدر_قادری
#رحمان_وهابزاده
#رئوف_آذری
@sopskf
و
میرزا ڕەحمانی وەهابزادە،
دوو سامانێ ئاشتی نەتەوەیی...
https://t.iss.one/Sopskf/5543
مام خدر قادری(هنرمند بی بدیل بیت و حیران) و میرزا رحمان وهابزاده(باستان شناس شهیر و مدیرکل سابق میراث و فرهنگی آذربایجان شرقی)، دو سرمایه صلح جغرافیای ملی ...
مام خدر(خله ده رزی یا خدر گه رماوی)، گرچه خود محصول شرایط زیست نابسامان جغرافیایی و مرزنشینی است و هر چه نامُرادی و نامهربانی تاریخی از فقر و نداری تا یتیمی و چوپانی، آوارگی و بی خانمانی و فرزند و نوه ای بیمار و توانخواه، و... نصیب برده و تجربه کرده و طعم تلخ زندگی نیز بسیار چشیده است اما همچنان سرپا، تاب آور و استوار، ققنوس وار، سربرافراشته و به مدد ارتباط وثیق و خالص با خالق و مسجد و خانه خدا، نای فلوت(شمشال)، نوای حیران و طنین بیت واره هایش، ضمن بازیابی و بازآفرینی خود و سوار شدن بر زمانه و روزگارنامُراد، با نگهداشت چهارچوب خانواده، در اجتماع پیرامونی نیز فرح بخش، امیدزا و زندگی ساز نشان داده، و با افزودن بر میراث ماندگار هنرِ ملت، نقش وطن نوازی و صلح سازی هم بر دوش گرفته و الحق که شایسته و فخر آفرین نشان داده است و یادگاری ماندگار، به نسل های بعدی، منتقل کرده است...
ایشان ضمن مشارکت در جشنواره های ملی و منطقه ای، به فستیوال های بین المللی از جمله مسکو نیز دعوت شده و جایزه ویژه هنری کسب کرده و در داخل نیز ضمن کسب تندیس طلایی بلوط مهارت و استادی، نشان درجه یک هنر معادل دکتری آکادمیک از دست وزیر ارشاد دریافت کرده و تندیس مبارکش با دستان هنرمند ضیاءالدینی، ساخته شده و بر میدان مشرف به خیابان های هیروشیما و حلبچه (دوشهر خواهرخوانده شهر صلح ) نصب شده است..
مهندس عبدالرحمان وهاب زاده نیز، از جنس مام خدرقادری است که همچو او، یتیمی در اوان کودکی و تجربه زندگی روستایی در دوره نوجوانی داشته و سپس به لطف و حمایت وترغیب سرپرستی فرهنگی به نام میرزاوهاب(برادربزرگ)، تحصیلات عمومی و آکادمیکی را دنبال و ابتدا از آموزگاری در روستاها تا مدیریت فرهنگی و هنری ادارات در اوان انقلاب را نصیب برده و در اوج اختلافات قومی نژادی و زبانی، در دو استان آذربایجان غربی و شرقی، شرف میراث داری داشته و به زعم شایستگان غالب و مغلوب در ساختار قدرت پساانقلاب، در زمره ی فاخرترین چهره های باستان شناسی کشور قرار گرفته که اینک سال ها پس از مدیریت پروژه های ملی و بین المللی و سال ها کسوت مدیرکلی میراث فرهنگی استان آذربایجان شرقی، همچنان پایه شور و مشورت چه در داخل و چه خارج کشور است که از مهم ترین ویژگی اش، خروج از مرزهای تعصب نژادی و زبانی و وجاهت و وزن تخصصی اش در ساختار دگم بروکراسی کشور ویژه در بخش میراث فرهنگی و ماندگار باستانی است که سرشت روحش را با صلح درون و منادی صلح برون پرورده است...
ایشان درپیشادیدار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با مام خدرقادری، فرصت غنیمت شمرد و از رابطه نان و فرهنگ و حکمروایی فرهنگی، سخن گفت تا نماینده اعزامی دولت را همسنگ دغدغه فرهنگ بر هفت خوان نداری و سفره خالی و آسیب فرهنگی متعاقب آن که تهدیدی جدی بر صلح پایدار است، آشنا کرده باشد...
عصر سی ام اردیبهشت و پسادیدار وزیر و نماینده دولت از روستای باغی، مجالی دست داد تا به یُمن کسب جایزه اُسکارپایداری- جایزه جهانی انرژی گلوب ایران- توسط #رئوف_آذری، در دامان سردشت_شهر صلح و مهربانی-، و رو به روی روستای باغی و در دل جنگل های بلوط و مشرف به دریاچه سد ملی سردشت، جمع کوچک فامیلی تجمیع شوند و از زبانِ برنده جایزه اول بخش جوانان اسکارپایداری، مناقب این دوسرمایه انسانی سردشت،کوردستان، ایرانذ و جهان، واکاوی شود...
بلکه تلنگُری شود بر جوانان و میراث داری و صلح نوازی شان در آینده...
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهرباني_هاي_كوچك
#شهر_صلح_و_مهربانی
#سردشت
#سرمایه_های_انسانی
#خانواده_صلح_نواز
#سرمایه_های_صلح_ساز
#مام_خدر_قادری
#رحمان_وهابزاده
#رئوف_آذری
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک