Forwarded from عکس نگار
ما را چه شده است که #سپاس نیز بر نمی تابیم!
عزیزی تعریف می کرد که:
"با همسرم مشکل داشتم و از این وضعیت خسته و دلزده شده بودم!
ناچار پیش مشاور رفتم و مشکل را در میان گذاشتم.
بعد از کلی گوش سپردن، بلاخره مشاور به حرف آمد و چند راهکار ارایه داد!
خواستم از اولی شروع کنم. شاخه گلی خریدم و آیفون منزل را به صدا درآوردم!
خدا روز بد نیاورد که آورد و خانم با دیدن شاخه گل تزئینی از طریق دوربین آیفون، زد زیر گریه و داد و فریاد راه انداخت!😭
سریع رفتم داخل و هاج و واج پرسیدم چی شده؟!
گفت: نامرد اینقدر پر رو شده اید که دسته گل نامزدی همسر دوم را هم به منزل من می آورید؟!"
بنده خدا ادامه داد:
"دیگر چیزی نمانده بود، دق کنم!
ناچار در اتاقم را محکم بستم و تا ساعاتی بیرون نیامدم.
پس از کلنجار رفتن بسیار با خود، بلاخره بیرون آمدم و سر صحبت باز کردم و گفتم خانم باور کنید این شاخه گل را برای شما گرفته ام و کس دیگری در بین نیست!
این بار که کمی سبک شده بود، چنین گفت:
حالا بگو چی شده که اینقدر لوس شده ای؟!
شما آنقدر پیر شده ای که این لوس بازی ها به شما نیامده است!
دیگر قوز بالاقوز شده بود و ناچار به ترک خانه شدم و شب را نزد دوستی خوابیدم!
فردا سراغ مشاورم رفتم و هرچه عقده داشتم، سر ایشان خالی کردم"😂
آن عزیز ادامه داد:
"الان که به رفتار خود با مشاور فکر می کنم چنان احساس خجالت می کنم که نمی دانم چه کار کنم!
آمده ام راهکاری پیش پایم نهید تا از این مصیبت ناخواسته خارج شوم"
هاج و واج مانده بودم چه راهکاری به آن عزیز پیشنهاد دهم که خیالم پر زد و به دنیای خود لینک خوردم!
...
زمانی که مسئولیت دانشگاه را داشتم، آن قدر از عدم انجام وظایف ذاتی برخی مسئولان ادارات شهرستان، رنجیده خاطر بودم که اگر عزیز مسئولی به وظایف ذاتی اداری اش عمل می کرد، با لوحی،هدیه ای یا ذکر خیری در لابه لای سخنانم در شورای اداری یا سخنرانی های موردی تمجیدش می کردم!
این وضعیت چنان بر بعضی ها عجیب آمده بود و شاید سنگین، که لقب " مامه تشکر"-عمو تشکر- را داده بودند!
علی رغم لطف آن عده، وقتی به دستاوردهای اجتماعی آن روحیه نظر می انداختم، برای درمان بسیاری از دردهای امروز جامعه به ویژه #درد_منیت، مفید یافتم.
به همین جهت در تداوم آن رویه، و در بحبوحه خبرپراکنی های ناخوشایند رسانه ها از رفتار داعش و داعش مسلکان تاریخ و نیز در برهه گشودگی سخاوتمندانه میلیون ها زبان نقد،گله و گاز در جهانشهر، چند سال قبل ایده #کمپین_مهربانی_های_کوچک به ذهنم خطور کرد وسال۹۳ اجرایی اش کردم.
امروزه به لطف حدود ۵۰۰ نفر #گزارشگر_مهربانی، و در جهت مخالف رسانه ها و حتی محافل خصوصی و عمومی شهروندان که همواره زبان گله شان و چشمان عیب جویی شان مترصد شکار لحظه هاست، هر گوشه این کشور #مهربانی درخور توجهی از #شهروندی مشاهده شود، گزارش می شود و سعی می کنم با پیام یا تماس یا لوحی سپاس گویم مهربانان را...
اما باز گاه به گاه، مستقیم و غیر مستقیم می شنوم که از سر لطف یا حسادت، برخی آشناها، خرده می گیرند که؛
" این لوس بازی ها چیست، فلانی در می آورد؟!
اصلا" خودش را کی فرض کرده، از دیگران تجلیل می کند؟!
همه اش برای پرکردن خلأ شخصیتی است!
می خواهد با تجلیل از شخصیت ها، بگوید من هم کسی هستم!
اصلا" دارد از کمپین و اعضای کمپین سوء استفاده می کند و..."
در این افکار غوطه ور بودم که صدای درب اتاق مشاوره محکم به صدا درآمد!
تازه فهمیدم که آن عزیز مراجع بوده که این بار راهکارنگرفته، ترک جلسه مشاوره کرده است!😂
و اینجا بود که خود ماندم و این رفتار #سپاس_ستیز برخی ها و #اصرار_موجه یا #ابرام_ناموجه من!!!!
دوست عزیز مهربان #فعال_مدنی، #کنشگر_زیست_محیطی، #فرهیخته_دانشگاهی و #شهروند_مسئولیت_پذیر و #مسئول_مسئولیت_شناس، نظر شما چیست؟!
لطفا" نظر و پیشنهاد خود را با
ID:
@Raoufazari
ارسال فرمایید.
---------
در ضمن در راستای باور به شفافیت و مهارت شهامت #خود_بودن در صحن علنی گروه #کمپین_مهربانی_های_کوچک، با آدرس ذیل، نظرات با مشخصات کامل(نام و نام خانوادگی،شهر و مسئولیت فعلی)، پذیرفته خواهد شد و صدالبته اهتمام به پاسخ موجب امتنان خواهد بود.
لینک گروه کمپین👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
عزیزی تعریف می کرد که:
"با همسرم مشکل داشتم و از این وضعیت خسته و دلزده شده بودم!
ناچار پیش مشاور رفتم و مشکل را در میان گذاشتم.
بعد از کلی گوش سپردن، بلاخره مشاور به حرف آمد و چند راهکار ارایه داد!
خواستم از اولی شروع کنم. شاخه گلی خریدم و آیفون منزل را به صدا درآوردم!
خدا روز بد نیاورد که آورد و خانم با دیدن شاخه گل تزئینی از طریق دوربین آیفون، زد زیر گریه و داد و فریاد راه انداخت!😭
سریع رفتم داخل و هاج و واج پرسیدم چی شده؟!
گفت: نامرد اینقدر پر رو شده اید که دسته گل نامزدی همسر دوم را هم به منزل من می آورید؟!"
بنده خدا ادامه داد:
"دیگر چیزی نمانده بود، دق کنم!
ناچار در اتاقم را محکم بستم و تا ساعاتی بیرون نیامدم.
پس از کلنجار رفتن بسیار با خود، بلاخره بیرون آمدم و سر صحبت باز کردم و گفتم خانم باور کنید این شاخه گل را برای شما گرفته ام و کس دیگری در بین نیست!
این بار که کمی سبک شده بود، چنین گفت:
حالا بگو چی شده که اینقدر لوس شده ای؟!
شما آنقدر پیر شده ای که این لوس بازی ها به شما نیامده است!
دیگر قوز بالاقوز شده بود و ناچار به ترک خانه شدم و شب را نزد دوستی خوابیدم!
فردا سراغ مشاورم رفتم و هرچه عقده داشتم، سر ایشان خالی کردم"😂
آن عزیز ادامه داد:
"الان که به رفتار خود با مشاور فکر می کنم چنان احساس خجالت می کنم که نمی دانم چه کار کنم!
آمده ام راهکاری پیش پایم نهید تا از این مصیبت ناخواسته خارج شوم"
هاج و واج مانده بودم چه راهکاری به آن عزیز پیشنهاد دهم که خیالم پر زد و به دنیای خود لینک خوردم!
...
زمانی که مسئولیت دانشگاه را داشتم، آن قدر از عدم انجام وظایف ذاتی برخی مسئولان ادارات شهرستان، رنجیده خاطر بودم که اگر عزیز مسئولی به وظایف ذاتی اداری اش عمل می کرد، با لوحی،هدیه ای یا ذکر خیری در لابه لای سخنانم در شورای اداری یا سخنرانی های موردی تمجیدش می کردم!
این وضعیت چنان بر بعضی ها عجیب آمده بود و شاید سنگین، که لقب " مامه تشکر"-عمو تشکر- را داده بودند!
علی رغم لطف آن عده، وقتی به دستاوردهای اجتماعی آن روحیه نظر می انداختم، برای درمان بسیاری از دردهای امروز جامعه به ویژه #درد_منیت، مفید یافتم.
به همین جهت در تداوم آن رویه، و در بحبوحه خبرپراکنی های ناخوشایند رسانه ها از رفتار داعش و داعش مسلکان تاریخ و نیز در برهه گشودگی سخاوتمندانه میلیون ها زبان نقد،گله و گاز در جهانشهر، چند سال قبل ایده #کمپین_مهربانی_های_کوچک به ذهنم خطور کرد وسال۹۳ اجرایی اش کردم.
امروزه به لطف حدود ۵۰۰ نفر #گزارشگر_مهربانی، و در جهت مخالف رسانه ها و حتی محافل خصوصی و عمومی شهروندان که همواره زبان گله شان و چشمان عیب جویی شان مترصد شکار لحظه هاست، هر گوشه این کشور #مهربانی درخور توجهی از #شهروندی مشاهده شود، گزارش می شود و سعی می کنم با پیام یا تماس یا لوحی سپاس گویم مهربانان را...
اما باز گاه به گاه، مستقیم و غیر مستقیم می شنوم که از سر لطف یا حسادت، برخی آشناها، خرده می گیرند که؛
" این لوس بازی ها چیست، فلانی در می آورد؟!
اصلا" خودش را کی فرض کرده، از دیگران تجلیل می کند؟!
همه اش برای پرکردن خلأ شخصیتی است!
می خواهد با تجلیل از شخصیت ها، بگوید من هم کسی هستم!
اصلا" دارد از کمپین و اعضای کمپین سوء استفاده می کند و..."
در این افکار غوطه ور بودم که صدای درب اتاق مشاوره محکم به صدا درآمد!
تازه فهمیدم که آن عزیز مراجع بوده که این بار راهکارنگرفته، ترک جلسه مشاوره کرده است!😂
و اینجا بود که خود ماندم و این رفتار #سپاس_ستیز برخی ها و #اصرار_موجه یا #ابرام_ناموجه من!!!!
دوست عزیز مهربان #فعال_مدنی، #کنشگر_زیست_محیطی، #فرهیخته_دانشگاهی و #شهروند_مسئولیت_پذیر و #مسئول_مسئولیت_شناس، نظر شما چیست؟!
لطفا" نظر و پیشنهاد خود را با
ID:
@Raoufazari
ارسال فرمایید.
---------
در ضمن در راستای باور به شفافیت و مهارت شهامت #خود_بودن در صحن علنی گروه #کمپین_مهربانی_های_کوچک، با آدرس ذیل، نظرات با مشخصات کامل(نام و نام خانوادگی،شهر و مسئولیت فعلی)، پذیرفته خواهد شد و صدالبته اهتمام به پاسخ موجب امتنان خواهد بود.
لینک گروه کمپین👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
Forwarded from اتچ بات
تجلیل بالویزانی ژینگه (سفیران طبیعت) سردشت از #مهندس_محمد_درویش
به پاس سال ها تلاش خالصانه، عاشقانه و شجاعانه برای زیست بوم کشور
با
#تندیس_سپاسِ_مسئولیت_شناسی
۱۱ مردادماه ۹۶- ارومیه
نشست هم اندیشی تشکل های محیط زیستی استان آ.غ
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#تجلیل_از_محمد_درویش
#مسئول_مسئولیت_شناس
#بالویزانی_ژینگه
#شهروند_دیار_صلح
#سوران_محمودپور
@balvezani_jinga
@kindness_challenge
به پاس سال ها تلاش خالصانه، عاشقانه و شجاعانه برای زیست بوم کشور
با
#تندیس_سپاسِ_مسئولیت_شناسی
۱۱ مردادماه ۹۶- ارومیه
نشست هم اندیشی تشکل های محیط زیستی استان آ.غ
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#تجلیل_از_محمد_درویش
#مسئول_مسئولیت_شناس
#بالویزانی_ژینگه
#شهروند_دیار_صلح
#سوران_محمودپور
@balvezani_jinga
@kindness_challenge
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🗝کمپین مهربانی های کوچک🔓🔒
🌷نمونه ۲۵۸🔏
🖊رئوف آذری
@Raoufazari
--------- نگارش #مردادماه ۹۶
🌷مهربانی با مهربانان!🌷
نشستی تاریخی و تجلیلی به یادماندنی...
مدت ها بود درویشی پیشه ام بود!
شاید اغراق نباشد اگر که بگویم از دورانی که گِل بازی در کنار خانه کاهگلی عادت عصر کودکی ام بود تا امروز که کُنشگری در حوزه مدنی و زیست محیطی خوراک روزانه ام، همواره چون #درویش، درویش وجدان و ویلان میدان بوده ام!
یاد ندارم سالی سپری کرده باشم جز اینکه، با کاری یا پروژه ای کوچک یا بزرگ، چالشی پیش روی خود ننهاده باشم!
از چالش شهروندی تا چالش بلوط،صلح و مهربانی ...
مدت ها قبل به یمن فعالیت محیط زیستی ام، در فضای مجازی با عزیزی آشنا شدم که در آبی ترین سال های کشور از پدیده #بیابان_زایی می نگاشت و هشدار می داد!
بعدها که ضایعه دولت مهرزدا با تدبیر رایحه امید،پس رانده شد و ابتکار، ابتکار عمل در محیط زیست به دست گرفت و آن هشدار دهنده به لطف خانم ابتکار در ساختار محیط زیست وارد شد، فضایی خلق شد تا درویشیان زمان، بال و پر گیرند و اتفاقا" خوش درخشیدند!
همان دوران بود که به لطف #درویش_نامه، #درویش را بیشتر شناختم و جالب این بود که برای اولین بار در ایران می دیدم که یک مسئول، می تواند در قبای یک کنشگر مدنی نیز ایفای وظیفه کند و بهتر آنست گفته شود که یک کنشگر مدنی هم می تواند بر صندلی مسئولیت قرار گیرد و رسالت خود را فراموش نکند.
در طول ۴ سال دولت تدبیر و امید، #درویش در #درویش_نامه اش خوش درخشید و قلمش، رسالت قلم به نحو احسن به جا آورد و خوب پیش رفت و خوب جلوه نمایی کرد...
از مهم ترین فاکتورهای کارآمدی درویش عزیز، تشویق و ترغیب و همدلی با ان جی اوها و شبکه های زیست محیطی و منابع طبیعی و فعالان مدنی، برقراری روابط حسنه و پیش برنده با آنان، تبلیغ و حمایت از کمپین های زیست محیطی، ارایه طرح ها و معرفی الگوهای تحول زا، سماجت، شجاعت و راستگویی و بی مثال در کنار نگاشته های تخصصی و مالامال از حق گویی و حق مداری و نیز ابرام و اصرار بر پروژه های تاپ زیست محیطی بود!
سال ۹۵ فرصتی دست داد تا از طرف کمپین مهربانی های کوچک، به لطف نشست مشترک با فعالان زاگرس نشین، سپاس گوییم دو مهربان با طبیعت را:
خانم دکترمعصومه ابتکار، رییس سازمان محیط زیست
و
مهندس محمد درویش، مدیرکل مشارکت های مردمی آن سازمان را...
امسال نیز در ۱۱ مردادماه به یمن حضور مهندس درویش در #ارومیه، مجالی پیش آمد تا لختی از نکته گویی های محیط زیستی ایشان و مجموعه تلاشگران عرصه سبز استان بهره مند شویم و دگر بار و به نیابت از #بالویزانی_ژینگه_سردشت (سفیران محیط زیست)، سپاس گوی مسئولیت شناسی آن عزیز باشیم و با تندیس #مسئول_مسئولیت_شناس، قدر نهیم تلاش های خالصانه، متخصصانه، عاشقانه و جسورانه #محمد_درویش عزیز و آرزو نماییم چون اویی، در این سرای، بی حساب و بی نهایت تکثیر باد...
🌷🌷🌷
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#مهربانی_با_زیست_محیط
#بالویزانی_ژینگه
#ابتکار
#محمد_درویش
#مسئول
#مسئولیت_شناس
گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLHIA5Qmdu33Yw
کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)👇
@kindness_challenge
🌷نمونه ۲۵۸🔏
🖊رئوف آذری
@Raoufazari
--------- نگارش #مردادماه ۹۶
🌷مهربانی با مهربانان!🌷
نشستی تاریخی و تجلیلی به یادماندنی...
مدت ها بود درویشی پیشه ام بود!
شاید اغراق نباشد اگر که بگویم از دورانی که گِل بازی در کنار خانه کاهگلی عادت عصر کودکی ام بود تا امروز که کُنشگری در حوزه مدنی و زیست محیطی خوراک روزانه ام، همواره چون #درویش، درویش وجدان و ویلان میدان بوده ام!
یاد ندارم سالی سپری کرده باشم جز اینکه، با کاری یا پروژه ای کوچک یا بزرگ، چالشی پیش روی خود ننهاده باشم!
از چالش شهروندی تا چالش بلوط،صلح و مهربانی ...
مدت ها قبل به یمن فعالیت محیط زیستی ام، در فضای مجازی با عزیزی آشنا شدم که در آبی ترین سال های کشور از پدیده #بیابان_زایی می نگاشت و هشدار می داد!
بعدها که ضایعه دولت مهرزدا با تدبیر رایحه امید،پس رانده شد و ابتکار، ابتکار عمل در محیط زیست به دست گرفت و آن هشدار دهنده به لطف خانم ابتکار در ساختار محیط زیست وارد شد، فضایی خلق شد تا درویشیان زمان، بال و پر گیرند و اتفاقا" خوش درخشیدند!
همان دوران بود که به لطف #درویش_نامه، #درویش را بیشتر شناختم و جالب این بود که برای اولین بار در ایران می دیدم که یک مسئول، می تواند در قبای یک کنشگر مدنی نیز ایفای وظیفه کند و بهتر آنست گفته شود که یک کنشگر مدنی هم می تواند بر صندلی مسئولیت قرار گیرد و رسالت خود را فراموش نکند.
در طول ۴ سال دولت تدبیر و امید، #درویش در #درویش_نامه اش خوش درخشید و قلمش، رسالت قلم به نحو احسن به جا آورد و خوب پیش رفت و خوب جلوه نمایی کرد...
از مهم ترین فاکتورهای کارآمدی درویش عزیز، تشویق و ترغیب و همدلی با ان جی اوها و شبکه های زیست محیطی و منابع طبیعی و فعالان مدنی، برقراری روابط حسنه و پیش برنده با آنان، تبلیغ و حمایت از کمپین های زیست محیطی، ارایه طرح ها و معرفی الگوهای تحول زا، سماجت، شجاعت و راستگویی و بی مثال در کنار نگاشته های تخصصی و مالامال از حق گویی و حق مداری و نیز ابرام و اصرار بر پروژه های تاپ زیست محیطی بود!
سال ۹۵ فرصتی دست داد تا از طرف کمپین مهربانی های کوچک، به لطف نشست مشترک با فعالان زاگرس نشین، سپاس گوییم دو مهربان با طبیعت را:
خانم دکترمعصومه ابتکار، رییس سازمان محیط زیست
و
مهندس محمد درویش، مدیرکل مشارکت های مردمی آن سازمان را...
امسال نیز در ۱۱ مردادماه به یمن حضور مهندس درویش در #ارومیه، مجالی پیش آمد تا لختی از نکته گویی های محیط زیستی ایشان و مجموعه تلاشگران عرصه سبز استان بهره مند شویم و دگر بار و به نیابت از #بالویزانی_ژینگه_سردشت (سفیران محیط زیست)، سپاس گوی مسئولیت شناسی آن عزیز باشیم و با تندیس #مسئول_مسئولیت_شناس، قدر نهیم تلاش های خالصانه، متخصصانه، عاشقانه و جسورانه #محمد_درویش عزیز و آرزو نماییم چون اویی، در این سرای، بی حساب و بی نهایت تکثیر باد...
🌷🌷🌷
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#مهربانی_با_زیست_محیط
#بالویزانی_ژینگه
#ابتکار
#محمد_درویش
#مسئول
#مسئولیت_شناس
گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLHIA5Qmdu33Yw
کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)👇
@kindness_challenge
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#پاکسی (تاکسی دوچرخه)
مهربانی بزرگ #یزدی ها به #طبیعت🌷
فقط یک #مسئول_مسئولیت_شناس یا به واقع یک #شهروند_سالم کافیست تا طبق اصل #اثر_پروانه_ای، یک شهر، یک منطقه، یک کشور و جهانشهر جور دیگر شود...
هزاران درود و سپاس بر ایده پرداز، مجری و حامیان این طرح تحول زا در #یزد
شکی ندارم همان شهردارسابق #رکاب_زن_اصفهان ( مهندس جمالی نژاد)، که اینک در کسوت شهرداری #شهر_جهانی_یزد همان مسئولیت را دارد، نقشی در این تحول داشته است...
سپاسِ کمپین مهربانی های کوچک، ارزانی همگی شان باد🌷
رئوف آذری -اول فرودین ۹۷
ایده پرداز و مدیر کمپین مهربانی های کوچک
🌷👏❤🌷
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#پاکسی
#مهربانی_با_طبیعت
#یزد
تصویر نقل از کانال #جامعه_مدنی
مهربانی بزرگ #یزدی ها به #طبیعت🌷
فقط یک #مسئول_مسئولیت_شناس یا به واقع یک #شهروند_سالم کافیست تا طبق اصل #اثر_پروانه_ای، یک شهر، یک منطقه، یک کشور و جهانشهر جور دیگر شود...
هزاران درود و سپاس بر ایده پرداز، مجری و حامیان این طرح تحول زا در #یزد
شکی ندارم همان شهردارسابق #رکاب_زن_اصفهان ( مهندس جمالی نژاد)، که اینک در کسوت شهرداری #شهر_جهانی_یزد همان مسئولیت را دارد، نقشی در این تحول داشته است...
سپاسِ کمپین مهربانی های کوچک، ارزانی همگی شان باد🌷
رئوف آذری -اول فرودین ۹۷
ایده پرداز و مدیر کمپین مهربانی های کوچک
🌷👏❤🌷
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#پاکسی
#مهربانی_با_طبیعت
#یزد
تصویر نقل از کانال #جامعه_مدنی
Telegram
attach 📎
#زلزله،
#چشم_باز
و
#گوش_شنوا
زلزله که رقصش در گیرد، همه چیز را جابجا می کند،بیش از اشعه های نور منشعب در فضا و فرکانس های موجود در هوا را...
حتی پلک های چشمان ما را و تارهای شنوایی گوش های مان را...
آنچه در این شرایط بحرانی مهم است و باید لحاظ شود اینست که:
دقت کنیم،
#چشم های مان باز بمانند
و
#گوش های مان نیز شنوا🌷
#اگر_خود_زلزله_زده ایم، عمودی از اراده و امید، بر پلک های مان نهیم تا چشمان مان به مرگ روشنابینی دچار نشوند و ببینیم خود را و اطراف مان را و انتخاب کنیم آنچه را که از آسیب بیشترمان کم می کند،عمل کنیم...
گوش های مان را باز بگذاریم تا در لابه لای همهمه ها و هجمه های فریاد، آنی بشنوند که باید بشنوند و در راستای امداد بیشتر و کمک مفیدتر، یارمان می شود...
#اگر_مدیر_بحرانیم
چشم های مان را بگشاییم و بازتر نگه داریم تا ببینیم آنچه باید ببینیم و گوش های مان را گشوده نگه داریم تا بشنویم ناله های زلزله زدگان را و صندلی وخواب و استراحت برخود حرام کنیم تا خدای ناکرده، کاری نمانده باشد که نکرده باشیم ...
#اگر_امداد_گر یا #فعال_مدنی و #خیری هستیم، چشم های مان را بیشتر بگشاییم تا در تاریکی ها نیز توان دیدن داشته باشیم و گوش های مان را تیزتر کنیم تا نشنیدنی های مدیران مسئول را نیز بشنویم و بتوانیم با درک و فهم و برداشت به موقع، به گاه و به اندازه و مؤثر، حضور و نقش داشته باشیم...
#اگر_خبرنگاریم یا #توان_رسانه_ای کردن داریم، چشم های مان چون عقابی بلندپرواز به چرخش و دیدن نادیدنی ها واداریم و گوش های مان را چون #شبپره_بزرگ_مومخوار
(Galleria mellonella)
در کندوی هوای مناطق زلزله زده به کندوکاو واداریم تا آنچه تا به حال نادیدنی و ناشنیدنی می نمود در کنار آنچه دیدنی و شنیدنی بود، با مهارت های حرفه ای خود، در #صنعت_دروازه_بانی هوشمندانه اما مسئولیت شناسانه و شجاعانه، الک کنیم و سپس به جا، به گاه و به اندازه و راه حل محور، اطلاع رسانی کنیم...
#اگر_شهروند_عادی هستیم همت کنیم و چشم باز نگه داریم و گوش، شنوا داریم تا که آنی که #آسیب_دیده، نیاز دارد و آنی که #مسئول_مسئولیت_شناس، انتظار دارد و #خبرنگار_حرفه_ای و #رسانه_ای_مسئول، درخواست کرده است، در طبق اخلاص نهیم و #کمک و #یار_شاطر باشیم و خدای ناکرده با حضور #نابه_جا، #نابه_گاه، #سربار و #بار_خاطر نشویم...
مخلص کلام، در این شرایط با #چشم_باز و #گوش_شنوا، #یار باشیم و #بار_نباشیم که آن از #مهربانی_های_بزرگ است...
🌷❤🌷
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#زلزله
#احسان_محمدی
#چشم_باز
#گوش_شنوا
@sopskf
--------
*فعال صلح و مهربانی، دبیر کارگروه سواد رسانه و مسئولیت اجتماعی انجمن سواد رسانه ای ایران
**متن کامل در صفحه فیسبوک نگارنده👇
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=1931459540304714&id=100003220610069
---------
https://www.instagram.com/p/Bqna6OTlmwO/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1ag8hjxmzgyi1
#چشم_باز
و
#گوش_شنوا
زلزله که رقصش در گیرد، همه چیز را جابجا می کند،بیش از اشعه های نور منشعب در فضا و فرکانس های موجود در هوا را...
حتی پلک های چشمان ما را و تارهای شنوایی گوش های مان را...
آنچه در این شرایط بحرانی مهم است و باید لحاظ شود اینست که:
دقت کنیم،
#چشم های مان باز بمانند
و
#گوش های مان نیز شنوا🌷
#اگر_خود_زلزله_زده ایم، عمودی از اراده و امید، بر پلک های مان نهیم تا چشمان مان به مرگ روشنابینی دچار نشوند و ببینیم خود را و اطراف مان را و انتخاب کنیم آنچه را که از آسیب بیشترمان کم می کند،عمل کنیم...
گوش های مان را باز بگذاریم تا در لابه لای همهمه ها و هجمه های فریاد، آنی بشنوند که باید بشنوند و در راستای امداد بیشتر و کمک مفیدتر، یارمان می شود...
#اگر_مدیر_بحرانیم
چشم های مان را بگشاییم و بازتر نگه داریم تا ببینیم آنچه باید ببینیم و گوش های مان را گشوده نگه داریم تا بشنویم ناله های زلزله زدگان را و صندلی وخواب و استراحت برخود حرام کنیم تا خدای ناکرده، کاری نمانده باشد که نکرده باشیم ...
#اگر_امداد_گر یا #فعال_مدنی و #خیری هستیم، چشم های مان را بیشتر بگشاییم تا در تاریکی ها نیز توان دیدن داشته باشیم و گوش های مان را تیزتر کنیم تا نشنیدنی های مدیران مسئول را نیز بشنویم و بتوانیم با درک و فهم و برداشت به موقع، به گاه و به اندازه و مؤثر، حضور و نقش داشته باشیم...
#اگر_خبرنگاریم یا #توان_رسانه_ای کردن داریم، چشم های مان چون عقابی بلندپرواز به چرخش و دیدن نادیدنی ها واداریم و گوش های مان را چون #شبپره_بزرگ_مومخوار
(Galleria mellonella)
در کندوی هوای مناطق زلزله زده به کندوکاو واداریم تا آنچه تا به حال نادیدنی و ناشنیدنی می نمود در کنار آنچه دیدنی و شنیدنی بود، با مهارت های حرفه ای خود، در #صنعت_دروازه_بانی هوشمندانه اما مسئولیت شناسانه و شجاعانه، الک کنیم و سپس به جا، به گاه و به اندازه و راه حل محور، اطلاع رسانی کنیم...
#اگر_شهروند_عادی هستیم همت کنیم و چشم باز نگه داریم و گوش، شنوا داریم تا که آنی که #آسیب_دیده، نیاز دارد و آنی که #مسئول_مسئولیت_شناس، انتظار دارد و #خبرنگار_حرفه_ای و #رسانه_ای_مسئول، درخواست کرده است، در طبق اخلاص نهیم و #کمک و #یار_شاطر باشیم و خدای ناکرده با حضور #نابه_جا، #نابه_گاه، #سربار و #بار_خاطر نشویم...
مخلص کلام، در این شرایط با #چشم_باز و #گوش_شنوا، #یار باشیم و #بار_نباشیم که آن از #مهربانی_های_بزرگ است...
🌷❤🌷
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#زلزله
#احسان_محمدی
#چشم_باز
#گوش_شنوا
@sopskf
--------
*فعال صلح و مهربانی، دبیر کارگروه سواد رسانه و مسئولیت اجتماعی انجمن سواد رسانه ای ایران
**متن کامل در صفحه فیسبوک نگارنده👇
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=1931459540304714&id=100003220610069
---------
https://www.instagram.com/p/Bqna6OTlmwO/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1ag8hjxmzgyi1
Facebook
Raouf Azari
زلزله، چشم باز و گوش شنوا *رئوف آذری #احسان_محمدی عزیز را مدت زیادی نیست که می شناسم اما از وقتی که شناختم ایشان را و خواندم آثار تراوش قلم در لحظه و آنلاین شان، فهم کردم که اهل درد است و درد شناس...