بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
پيرايش بلوط ها در سردشت بلوطبانان مهربان سردشت، جمعه روز بيست و دوم آذرماه را به آفت زدايي از جنگل هاي بلوط اختصاص دادند... •شاخه های خشکیده و آلوده ونیز گیاهان آفت زا،سهم زیادی در آتش سوزی ها و نابودی جنگل های بلوط دارند! پاکسازی جنگل ها، در این فصل…
پيرايشگري بلوط ها در سردشت
"محمد" روز قبل فراخواني داده بود و انتظار داشت شهروندان يا حداقل كوهنوردان سبزانديش ميرآبادي براي "هرس و پاكسازي" جنگل هاي بلوط اطراف شهرش يارش باشند!
روز موعود كه البته جمعه روزي بود، محمد در محل مقرر حاضر و اما، خبري از همدلي نبود و به ناچار چون بسياري از روزهاي ديگر، بند پوتين هايش را محكم بست و راهي شد!
البته اين روزها، كنشگران سبز خوب مي دانند كه در سرزمين شان، سبزانديشي جرم بزرگي است و حتي خطور افكار همدلي با سبزانديشان نيز براي بسياري، حكم خلع لباس و يد وحتي بيش از اينهاست و به همين دليل، به تنهاييِ خود در طبيعت مقهور خشم و تخريب و تحريف و تهديد، عادت كرده اند ولي باز از جامعه شهروندي شان، انتظار همدلي يك از ده هزارش، باقيست ...
چندنفري از جمع سي نفره بلوطبانان مهربان مطلع شدند و بعد از نمازجمعه، عازم شدند تا "محمد"تنها نماند!
در ورودي جنگل محل قرار، بساط كتري زغال هويدا شد و بانگ محمد، سوي آتش، دعوت مان كرد و نرسيده، نداي مان داد كه:" سم و سرطان جنگل، هيمه آتشم افروخته، پس نگران نباشيد كه سرطان سوزي كرده ام"!
ندايش پاسخ دادم و گفتم: محمدجان نگران نباش، طبيعت خداوندي و مواهبش را بايد به كاربست اما حد و اندازه كاربست، شرط كنشگري سبزمان است!
آن سوتر "سعيد" نيز كه به "مهندسي سبز" نزد نگارنده شهره دارد، ابزار كار را از كوله اش بيرون كشيد و اينجا نيزخودي البته از جنس اخلاص درنهايت بي ادعايي نشان داد!
كاش بوديد و مي ديديد كاركرد هارمونيك #تبر و #تبرزين و #اره در خدمت جنگل ها و در سور پيرايش #بلوط ها را 👏🏻
نم نم باران نيز گويي به مدد #بلوطبانان_مهربان آمده بود تا اركسترسمفونيك بلوطباني را طراوتي صدچندان بخشند!
به غروب جمعه روز بيست و دوم آذرماه نزديك شده بوديم كه "محمد" نفس راحتي كشيد و گفت:" آخي، شام امشب را حلال كردم"
گفتم چه خبره محمد، ما را كه نصف جان كردي و حالا از حلال و حرام شام نگراني؟!
پاسخ داد:" كاكه گيان، باور كنيد هر روزي كه نتوانم خدمتي به طبيعت داشته باشم، احساس دين و سرخوردگي مي كنم و امروز بسيار خوشحالم كه به مدد شما، جغرافياي بلوط ها را سر و سامان داديم"!
سعيد، آن سوتر را كه دپوي
آشغال و شاخه هاي خشكيده و آفت زا بود،
نشانه رفت و گفت:" خداي را شاكر بايد بود كه توفيق داد جمعه روزمان را در خدمت بلوط ها سپري كنيم و اين كوه سرطاني را از بلوط ها دور كنيم"
غوطه ور در شعف يكي از پرثمرترين روزهاي پاييزي ام بودم كه شهردار ميرآباد هم سر رسيد و ضمن خداقوت گفتن، از برنامه اش براي حفظ طبيعت پيراموني شهر گفت و در نهايت سوربلوط ها با طرح برنامه حفاظت محور شهردار نيز غناي بيشتري گرفت و زيباترين روزمان، در خدمت بلوط هاي سرزمين مان، به شب آرام سال گره خورد...
شك ندارم امروز بيش از نگارنده و بلوطبانان مهربان سردشت، مهندس #محمد_درويش عزيز، خوشحال اند كه اولين يگان حفاظتي مردم نهادش، در عرصه ي بلوطباني هم اطفاكننده آتش نامهرباني اند و هم پيرايشگر جنگل هاي سبز سردشت...
سپاس بايد گفت مهربانان بلوطبان شهرم را كه در دستان شان تبر و تبرزين و اره نيز، سازي مي شود براي غنابخشي به هارموني زيست محيط و ژينايي طبيعت جهانشهرمان و صدالبته نگهداشت كورسوي نور كنشگري سبز جغرافياي ملي 👏🏻🌹❤️🌹
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#مهرباني_هاي_كوچك
#بلوطبانان_مهربان
#بالویزانی_ژینگه
#كنشگري_سبز
#هرس_رذايل
#افزودن_بر_فضايل
#آفت_زدایی_از_محیط_زیست
@sopskf
"محمد" روز قبل فراخواني داده بود و انتظار داشت شهروندان يا حداقل كوهنوردان سبزانديش ميرآبادي براي "هرس و پاكسازي" جنگل هاي بلوط اطراف شهرش يارش باشند!
روز موعود كه البته جمعه روزي بود، محمد در محل مقرر حاضر و اما، خبري از همدلي نبود و به ناچار چون بسياري از روزهاي ديگر، بند پوتين هايش را محكم بست و راهي شد!
البته اين روزها، كنشگران سبز خوب مي دانند كه در سرزمين شان، سبزانديشي جرم بزرگي است و حتي خطور افكار همدلي با سبزانديشان نيز براي بسياري، حكم خلع لباس و يد وحتي بيش از اينهاست و به همين دليل، به تنهاييِ خود در طبيعت مقهور خشم و تخريب و تحريف و تهديد، عادت كرده اند ولي باز از جامعه شهروندي شان، انتظار همدلي يك از ده هزارش، باقيست ...
چندنفري از جمع سي نفره بلوطبانان مهربان مطلع شدند و بعد از نمازجمعه، عازم شدند تا "محمد"تنها نماند!
در ورودي جنگل محل قرار، بساط كتري زغال هويدا شد و بانگ محمد، سوي آتش، دعوت مان كرد و نرسيده، نداي مان داد كه:" سم و سرطان جنگل، هيمه آتشم افروخته، پس نگران نباشيد كه سرطان سوزي كرده ام"!
ندايش پاسخ دادم و گفتم: محمدجان نگران نباش، طبيعت خداوندي و مواهبش را بايد به كاربست اما حد و اندازه كاربست، شرط كنشگري سبزمان است!
آن سوتر "سعيد" نيز كه به "مهندسي سبز" نزد نگارنده شهره دارد، ابزار كار را از كوله اش بيرون كشيد و اينجا نيزخودي البته از جنس اخلاص درنهايت بي ادعايي نشان داد!
كاش بوديد و مي ديديد كاركرد هارمونيك #تبر و #تبرزين و #اره در خدمت جنگل ها و در سور پيرايش #بلوط ها را 👏🏻
نم نم باران نيز گويي به مدد #بلوطبانان_مهربان آمده بود تا اركسترسمفونيك بلوطباني را طراوتي صدچندان بخشند!
به غروب جمعه روز بيست و دوم آذرماه نزديك شده بوديم كه "محمد" نفس راحتي كشيد و گفت:" آخي، شام امشب را حلال كردم"
گفتم چه خبره محمد، ما را كه نصف جان كردي و حالا از حلال و حرام شام نگراني؟!
پاسخ داد:" كاكه گيان، باور كنيد هر روزي كه نتوانم خدمتي به طبيعت داشته باشم، احساس دين و سرخوردگي مي كنم و امروز بسيار خوشحالم كه به مدد شما، جغرافياي بلوط ها را سر و سامان داديم"!
سعيد، آن سوتر را كه دپوي
آشغال و شاخه هاي خشكيده و آفت زا بود،
نشانه رفت و گفت:" خداي را شاكر بايد بود كه توفيق داد جمعه روزمان را در خدمت بلوط ها سپري كنيم و اين كوه سرطاني را از بلوط ها دور كنيم"
غوطه ور در شعف يكي از پرثمرترين روزهاي پاييزي ام بودم كه شهردار ميرآباد هم سر رسيد و ضمن خداقوت گفتن، از برنامه اش براي حفظ طبيعت پيراموني شهر گفت و در نهايت سوربلوط ها با طرح برنامه حفاظت محور شهردار نيز غناي بيشتري گرفت و زيباترين روزمان، در خدمت بلوط هاي سرزمين مان، به شب آرام سال گره خورد...
شك ندارم امروز بيش از نگارنده و بلوطبانان مهربان سردشت، مهندس #محمد_درويش عزيز، خوشحال اند كه اولين يگان حفاظتي مردم نهادش، در عرصه ي بلوطباني هم اطفاكننده آتش نامهرباني اند و هم پيرايشگر جنگل هاي سبز سردشت...
سپاس بايد گفت مهربانان بلوطبان شهرم را كه در دستان شان تبر و تبرزين و اره نيز، سازي مي شود براي غنابخشي به هارموني زيست محيط و ژينايي طبيعت جهانشهرمان و صدالبته نگهداشت كورسوي نور كنشگري سبز جغرافياي ملي 👏🏻🌹❤️🌹
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#مهرباني_هاي_كوچك
#بلوطبانان_مهربان
#بالویزانی_ژینگه
#كنشگري_سبز
#هرس_رذايل
#افزودن_بر_فضايل
#آفت_زدایی_از_محیط_زیست
@sopskf