Forwarded from بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
🗝کمپین مهربانی های کوچک🔓🔒
🌷نمونه ۲۵۷🔏
🖊رئوف آذری
@Raoufazari
--------- نگارش #مردادماه ۹۶
🌷کاکتوس نامهربان و میزبان مهربان🌷
مهمان عزیزی، خانوادگی از راه دور قدم رنجه کرده بود و میزبانش در سردشت، به تبع لطف همیشگی اش ما را نیز بر سفره مهرشان فراخوانده بود.
روز را با مهرفراوان میزبان در کنار مهمان در منطقه زیبا و #گردش_پذیر_بیوران در کنار چشمه سارهای زیبای کیلی، برده پان و کانی خاتون به غروب پیوند زدیم و گُل گفتیم و گُل شنفتیم.
شام را همان عصرانه صرف کرده بودیم و به همین جهت، دعوتیِ شام، محضر عزیزی دیگر لغو شده بود!
جمع مان جمع تر، باز برسفره میزبان اولی، گرم گرفت و مسئولیتِ #کاک_آژین عزیز برای اندی به من سپرده شد!
از بس که میزبان، حواس آژین جانم را داشت، من بی خبر شدم و تا به خود آمدیم آژین عزیز کار خود را کرده بود!
راه خروجی در پیش گرفته و از راه پله، اولی و دومی را پایین رفته بود تا به جمع نامهربانان وارد شده بود!
آنقدر با آنان، گرم بازی شده بود که وقتی خبردار شدیم تمام دست و پا و شکمش، خار نامهربانی کاکتوس بود!
یک، دو، سه....هزار و دو هزار و ...
آن عزیز به هر طرف که خودی تکان می داد، خارها بیشتر در لای انگشتان، کف دست و پا و شکم جا خوش می کردند!
صحنه ای دل آزار و جانخراش بود اما باید کاری می کردیم.
به عزیز دکتری تماس گرفتم تا شاید راهکاری پزشکی دهد ولی ایشان هم همان راهکار سنتی پیشنهاد دادند و ناچار به موچین ها پناه بردیم و هریک در گوشه ای دست به کار شد...
جان به لب شد، مادر آژین و ما همچنان چندنفری در دل شب با ذره بین، در پی خارچینی بودیم و آژین عزیز صبورانه به خود می پیچید!
عذاب خارها از یک طرف و حضور همزمان ۵نفر بالای سر، صحنه ای فراموش نشدنی برایش بود ولی یکی بیشتر از همه امید می داد و از روند خوب اجرای درمان می گفت🌷
شب داشت به دقیقه صفر نزدیک می شد که آن مهربان میزبان صبور و متخصص، پایان پروژه خارچینی از جسم آژینم را اعلام کرد، باور کنید باورش برایم مشکل بود ولی آژین آرام تر شده بود و من گمانم این بود که در شوک فرو رفته است ولی واقعا" پروژه موفقیت آمیز می نمود!
باری آن روز و شب در کنار مهمانان عزیزمان به سرانجامی #تلخ_و_شیرین انجامید که تلخی اش با ورود به دقیقه صفر تمام شد و اما شیرینی بزرگواری میزبان و مهمان تا ابد در اذهان من و آژین و خانواده ماندگار خواهد بود...
سپاس آن عزیز مهربان میزبان را که علی رغم چهره ظاهری اش، قلبی به مهربانی آفتاب و گشودگی آسمان دارد و بی پرس و جو، باران مهرش را نصیب لاله ها می کند...
سپاس #کاک_دلیر_عباسی عزیز، آن استاد همام اخلاق و جمع مهربان خانواده شان را...
🌷🌷🌷
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#کاکتوس_نامهربان
#میزبان_مهربان
#آژین
#کاک_دلیر
گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLHIA5Qmdu33Yw
کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)👇
@kindness_challenge
🌷نمونه ۲۵۷🔏
🖊رئوف آذری
@Raoufazari
--------- نگارش #مردادماه ۹۶
🌷کاکتوس نامهربان و میزبان مهربان🌷
مهمان عزیزی، خانوادگی از راه دور قدم رنجه کرده بود و میزبانش در سردشت، به تبع لطف همیشگی اش ما را نیز بر سفره مهرشان فراخوانده بود.
روز را با مهرفراوان میزبان در کنار مهمان در منطقه زیبا و #گردش_پذیر_بیوران در کنار چشمه سارهای زیبای کیلی، برده پان و کانی خاتون به غروب پیوند زدیم و گُل گفتیم و گُل شنفتیم.
شام را همان عصرانه صرف کرده بودیم و به همین جهت، دعوتیِ شام، محضر عزیزی دیگر لغو شده بود!
جمع مان جمع تر، باز برسفره میزبان اولی، گرم گرفت و مسئولیتِ #کاک_آژین عزیز برای اندی به من سپرده شد!
از بس که میزبان، حواس آژین جانم را داشت، من بی خبر شدم و تا به خود آمدیم آژین عزیز کار خود را کرده بود!
راه خروجی در پیش گرفته و از راه پله، اولی و دومی را پایین رفته بود تا به جمع نامهربانان وارد شده بود!
آنقدر با آنان، گرم بازی شده بود که وقتی خبردار شدیم تمام دست و پا و شکمش، خار نامهربانی کاکتوس بود!
یک، دو، سه....هزار و دو هزار و ...
آن عزیز به هر طرف که خودی تکان می داد، خارها بیشتر در لای انگشتان، کف دست و پا و شکم جا خوش می کردند!
صحنه ای دل آزار و جانخراش بود اما باید کاری می کردیم.
به عزیز دکتری تماس گرفتم تا شاید راهکاری پزشکی دهد ولی ایشان هم همان راهکار سنتی پیشنهاد دادند و ناچار به موچین ها پناه بردیم و هریک در گوشه ای دست به کار شد...
جان به لب شد، مادر آژین و ما همچنان چندنفری در دل شب با ذره بین، در پی خارچینی بودیم و آژین عزیز صبورانه به خود می پیچید!
عذاب خارها از یک طرف و حضور همزمان ۵نفر بالای سر، صحنه ای فراموش نشدنی برایش بود ولی یکی بیشتر از همه امید می داد و از روند خوب اجرای درمان می گفت🌷
شب داشت به دقیقه صفر نزدیک می شد که آن مهربان میزبان صبور و متخصص، پایان پروژه خارچینی از جسم آژینم را اعلام کرد، باور کنید باورش برایم مشکل بود ولی آژین آرام تر شده بود و من گمانم این بود که در شوک فرو رفته است ولی واقعا" پروژه موفقیت آمیز می نمود!
باری آن روز و شب در کنار مهمانان عزیزمان به سرانجامی #تلخ_و_شیرین انجامید که تلخی اش با ورود به دقیقه صفر تمام شد و اما شیرینی بزرگواری میزبان و مهمان تا ابد در اذهان من و آژین و خانواده ماندگار خواهد بود...
سپاس آن عزیز مهربان میزبان را که علی رغم چهره ظاهری اش، قلبی به مهربانی آفتاب و گشودگی آسمان دارد و بی پرس و جو، باران مهرش را نصیب لاله ها می کند...
سپاس #کاک_دلیر_عباسی عزیز، آن استاد همام اخلاق و جمع مهربان خانواده شان را...
🌷🌷🌷
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#کاکتوس_نامهربان
#میزبان_مهربان
#آژین
#کاک_دلیر
گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLHIA5Qmdu33Yw
کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)👇
@kindness_challenge
🗝بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک 🔒
🌷🖊 تصویری دِگر 🔏 🔓
#رئوف_آذری (۳۶۵)
@Raoufazari
(۱۵)---------نگارش ۵ #شهریورماه ۹۷
هدیه مهربانان
با یار همواره همدل و همراهم، به استقبال اسوه ای تمام عیار تا چندکیلومتری شهر روان شدیم!
بنا بود، کاک صلاح عباسی عزیز، کارگاهی حول "اسلام و ناسیونالیسم" را در شهرمان اداره کند.
هرچند بسیار محضرشان رسیده بودم اما واقعیت، هربار درس نکته هایش، طعم متفاوتی داشت!
"پُل ئاشتی" مشرف به روستای زیرآب رفته بالان، و سواحل دریاچه سد ملی سردشت، محل تلاقی مان بود و چنین اتفاق افتاد...
اما عزیزی، زودتر از ما قصد استقبالش کرده و به قول محلی ها، "مهمان ربایی" کرده بود و اما بزرگ منشی اش، ما را نیز بر سفره مهر همواره مملو از محصولات ارگانیکش نشاند!
هنوز سفره نگشوده، لب به سخن گشودند و در سورپرایزی تاریخی، ضربه فنی مان کردند!
سفره ای که قرار بود در منزل ما گشوده شود، غافلگیرانه جابجا شد و سربار آن نیز، تسبیح واژگانش در حضور مهمان در تمجید و تکریم فعالیت های مدنی و صلح محورانه و مهرگسترانه حقیر، چنان نوازشم داد که اشک دلم از سوز مهر مالامال از لطف استادی اش، جاری شد!
سال ها، دل طلب شرح "مثنوی معنوی" کرده بود و اینک در کادو پیچیده، هدیه ای شده بود و صرفا" از سر لطف استاد و بر سفره مهرش، خود به استقبال شتافت...
جالب اینکه همان روز، تولد شناسنامه ایم بود و هدیه ارزشمند استاد، در واقع "سورپرایزی" شد برای سور تولدم!
انتخاب آن اثر ارزشمند و در آن محفل مزین با یاران و در آن روز تاریخی زندگی ام، نشان از حسن توجه و تیزی عزیزی داشت که ایامی در مکتب درس نکته های معنویتش، زانوی تلمذ زده بودم و اینک با آن سورپرایز ویژه اش، درسی دیگر مان داد و آن:
خصلت نیکوی "تهادوا تحابوا" بود...
سپاس کاک دلیر عباسی عزیز که ضمن گشودن سفره مهرش، کادوی ارزشمند و لبالب از درس نکته های اخلاقی اش را در محضر اساتیدی هدیه ام نمود که حضور هریک، لطف و بوی خاص خود داشت ...
مهربان بزرگانی که زندگی پرثمر و تلاش مستدام شان در طول زمان، پیش برنده و راهبر بوده است و لبالب از عشق، اخلاص،صداقت، سلامت و ...
❤🌷
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#هدیه_مهربانان
#میزبان_مهربان
#سورپرایز_مهربانی
#دلیر_عباسی
#صلاح_عباسی
#هدیه_تولد
-------
https://ibb.co/keWpZe
----
تلگرام
@SSopskf
اینستا
https://instagram.com/_u/sopskf.raoufazari
سایت
WWW.balvezan.ir
🌷🖊 تصویری دِگر 🔏 🔓
#رئوف_آذری (۳۶۵)
@Raoufazari
(۱۵)---------نگارش ۵ #شهریورماه ۹۷
هدیه مهربانان
با یار همواره همدل و همراهم، به استقبال اسوه ای تمام عیار تا چندکیلومتری شهر روان شدیم!
بنا بود، کاک صلاح عباسی عزیز، کارگاهی حول "اسلام و ناسیونالیسم" را در شهرمان اداره کند.
هرچند بسیار محضرشان رسیده بودم اما واقعیت، هربار درس نکته هایش، طعم متفاوتی داشت!
"پُل ئاشتی" مشرف به روستای زیرآب رفته بالان، و سواحل دریاچه سد ملی سردشت، محل تلاقی مان بود و چنین اتفاق افتاد...
اما عزیزی، زودتر از ما قصد استقبالش کرده و به قول محلی ها، "مهمان ربایی" کرده بود و اما بزرگ منشی اش، ما را نیز بر سفره مهر همواره مملو از محصولات ارگانیکش نشاند!
هنوز سفره نگشوده، لب به سخن گشودند و در سورپرایزی تاریخی، ضربه فنی مان کردند!
سفره ای که قرار بود در منزل ما گشوده شود، غافلگیرانه جابجا شد و سربار آن نیز، تسبیح واژگانش در حضور مهمان در تمجید و تکریم فعالیت های مدنی و صلح محورانه و مهرگسترانه حقیر، چنان نوازشم داد که اشک دلم از سوز مهر مالامال از لطف استادی اش، جاری شد!
سال ها، دل طلب شرح "مثنوی معنوی" کرده بود و اینک در کادو پیچیده، هدیه ای شده بود و صرفا" از سر لطف استاد و بر سفره مهرش، خود به استقبال شتافت...
جالب اینکه همان روز، تولد شناسنامه ایم بود و هدیه ارزشمند استاد، در واقع "سورپرایزی" شد برای سور تولدم!
انتخاب آن اثر ارزشمند و در آن محفل مزین با یاران و در آن روز تاریخی زندگی ام، نشان از حسن توجه و تیزی عزیزی داشت که ایامی در مکتب درس نکته های معنویتش، زانوی تلمذ زده بودم و اینک با آن سورپرایز ویژه اش، درسی دیگر مان داد و آن:
خصلت نیکوی "تهادوا تحابوا" بود...
سپاس کاک دلیر عباسی عزیز که ضمن گشودن سفره مهرش، کادوی ارزشمند و لبالب از درس نکته های اخلاقی اش را در محضر اساتیدی هدیه ام نمود که حضور هریک، لطف و بوی خاص خود داشت ...
مهربان بزرگانی که زندگی پرثمر و تلاش مستدام شان در طول زمان، پیش برنده و راهبر بوده است و لبالب از عشق، اخلاص،صداقت، سلامت و ...
❤🌷
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#هدیه_مهربانان
#میزبان_مهربان
#سورپرایز_مهربانی
#دلیر_عباسی
#صلاح_عباسی
#هدیه_تولد
-------
https://ibb.co/keWpZe
----
تلگرام
@SSopskf
اینستا
https://instagram.com/_u/sopskf.raoufazari
سایت
WWW.balvezan.ir
imgbb.com
2018 09 07 17 56 26
Image 2018 09 07 17 56 26 hosted in imgbb.com