This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصویری دگر
روح های سرگردان و عاقبت سرزمینی
برش نکته اول👇
ساختمان مسکونی #مام_قادر_مولان_پور، جانباز شیمیایی ای که پیکر اکثر اعضای خانواده اش را از بیمارستان های تبریز و تهران تا روستای ره شه هه رمی سردشت، بر دوش کشید و دفن کرد و خود نیز در تنهایی و بینوایی اش، به لقای شان در قیامت شتافت...
او همانی است که #دکتر_محسن_رنانی عزیز، چون #سرمایه_ای_نمادین، یادش کرد و توصیه هایی نیز متعاقب مرگش، پیشنهاد کرد...
چندی قبل، ایده پرداز و مدیر کمپین مهربانی های کوچک و دبیر کارگروه "رسانه و مسئولیت اجتماعی"انجمن سواد رسانه ای ایران، بازدیدی از روستای ره ش هه رمی، بازماندگان خانواده مام قادر(برادر) و ساختمان مسکونی وی داشت...
تأسف زاست که گزارش شود، ساختمانی که باید #موزه_عبرت_از_جنگ، می شد اینک به طویله و کاهدان تبدیل شده است...
آیا کسی در این سرای هست که ارزش #سرمایه_های_نمادین را بداند؟!
سرمایه های انسانی چی؟!
#مهربان_باشیم
#عبرت_از_جنگ
#محسن_رنانی
#وه_ستا_قادر
#روح_سرگردان_ملی
#موزه_صلح
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
مطلب مربوط به وه ستا قادر در پیج دکتر رنانی👇
https://t.iss.one/Renani_Mohsen/275
@sopskf
روح های سرگردان و عاقبت سرزمینی
برش نکته اول👇
ساختمان مسکونی #مام_قادر_مولان_پور، جانباز شیمیایی ای که پیکر اکثر اعضای خانواده اش را از بیمارستان های تبریز و تهران تا روستای ره شه هه رمی سردشت، بر دوش کشید و دفن کرد و خود نیز در تنهایی و بینوایی اش، به لقای شان در قیامت شتافت...
او همانی است که #دکتر_محسن_رنانی عزیز، چون #سرمایه_ای_نمادین، یادش کرد و توصیه هایی نیز متعاقب مرگش، پیشنهاد کرد...
چندی قبل، ایده پرداز و مدیر کمپین مهربانی های کوچک و دبیر کارگروه "رسانه و مسئولیت اجتماعی"انجمن سواد رسانه ای ایران، بازدیدی از روستای ره ش هه رمی، بازماندگان خانواده مام قادر(برادر) و ساختمان مسکونی وی داشت...
تأسف زاست که گزارش شود، ساختمانی که باید #موزه_عبرت_از_جنگ، می شد اینک به طویله و کاهدان تبدیل شده است...
آیا کسی در این سرای هست که ارزش #سرمایه_های_نمادین را بداند؟!
سرمایه های انسانی چی؟!
#مهربان_باشیم
#عبرت_از_جنگ
#محسن_رنانی
#وه_ستا_قادر
#روح_سرگردان_ملی
#موزه_صلح
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
مطلب مربوط به وه ستا قادر در پیج دکتر رنانی👇
https://t.iss.one/Renani_Mohsen/275
@sopskf
راز تفاوت و ماندگاری!
خبر رسید:
"یک میلیاردر فرانسوی، یکصد میلیون یورو، برای بازسازی کلیسای نوتردام که دیشب در آتش سوخت،اهدا کرد"!
وقتی حادثه ای یا اتفاقی در یکی از کشورهای جهان سوم اتفاق می افتد، آنهایی که آسیبی ندیده اند، #تورشان را بزرگ تر پهن می کنند تا از سیل مهربانی مردم، نصیب بیشتری از آسیب دیده برند و گاه چنان لبریز از مهر مردم می شوند که ناچار باید سرزیر را به بازار عرضه کنند!
این نمونه ها را هم در امداد زلزله کرمانشاه و هم در امدادسیلاب نوروز ۹۸ شاهد بودیم که صدالبته از بزرگواری بسیاری از آسیب دیدگان نیز که همسایگان را بر خود ترجیح می دادند، نشاید گذشت ولی افسوس که سبد بزرگ سوء استفاده کنندگان از سیل مهربانی ها، معمولا خورشیدکوچک شایستگان را مجال نورافشانی و دیدن نمی دهد!
از پلاسکو تا سانچی، از زلزله تا سیل و از بهمن برفی در مسیر کولبران، ادعاهای بسیاری را به ویژه از برخی نمایندگان مردم در مجلس، مسئولان و...شاهد بودیم که کم ترینش متحقق گردید ولی بودند بزرگوارانی که بی ادعا، خوش درخشیدند و اتفاقا" همین تلألوی نور این بزرگان است که تاکنون، چتر آسمان را بر سرمان استوار نگه داشته است و گرنه وقتی در مقام قیاس برمی آییم انصافا" در اعداد و ارقام، شرمنده خود و آسیب دیدگان می شویم!
حال اگر از بحث سیرکردن شکم آسیب دیدگان عبور کنیم،ساخت و بازسازی بناهای تاریخی و میراث ماندگار تخریب شده، کجای برنامه ریزی متولیان و کنشگران داخل جغرافیای این سرزمین قرا می گیرد؟!
اگر در بعد سیستمی، شاهد سهل انگاری بودیم، چه اندازه مطالبه گریم و اگر از مطالبه گری هم پاسخی نگرفتیم، خودمان چند قدم پا پیش می گذاریم تا میراث ملی و معنوی مان، را با #سبدهای_مهربانی مان، مجدد به لبخندزدن به روی گردشگران و عبرت گیران، برگردانیم و دعوت کنیم؟!
مقایسه مشارکت و اقدام در لحظه این سرمایه دار فرانسوی برای بازسازی کلیسای نوتردام، با برخی متمولان داخلی و حتی متولیان امر، می تواند الهام بخش، بسیاری از کنشگری های ما باشد، اگر اهل #عبرت_گرفتن باشیم!
#مهربانی این سرمایه دار فرانسوی را نباید فراموش کرد و شایسته است پیش قراولان مشارکت و بازسازی و بازتوانی را ارج نهاد و منزلت اجتماعی بخشید که اینست راز تفاوت و ماندگاری...
🌷❤🌷
رئوف آذری،
فعال صلح و مهربانی، کنشگر سواد رسانه ای
۲۷فروردین ماه ۹۸
@sopskf
-------
https://www.instagram.com/p/BwT6ZYblTZe/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1ajy4f7sl82oi
خبر رسید:
"یک میلیاردر فرانسوی، یکصد میلیون یورو، برای بازسازی کلیسای نوتردام که دیشب در آتش سوخت،اهدا کرد"!
وقتی حادثه ای یا اتفاقی در یکی از کشورهای جهان سوم اتفاق می افتد، آنهایی که آسیبی ندیده اند، #تورشان را بزرگ تر پهن می کنند تا از سیل مهربانی مردم، نصیب بیشتری از آسیب دیده برند و گاه چنان لبریز از مهر مردم می شوند که ناچار باید سرزیر را به بازار عرضه کنند!
این نمونه ها را هم در امداد زلزله کرمانشاه و هم در امدادسیلاب نوروز ۹۸ شاهد بودیم که صدالبته از بزرگواری بسیاری از آسیب دیدگان نیز که همسایگان را بر خود ترجیح می دادند، نشاید گذشت ولی افسوس که سبد بزرگ سوء استفاده کنندگان از سیل مهربانی ها، معمولا خورشیدکوچک شایستگان را مجال نورافشانی و دیدن نمی دهد!
از پلاسکو تا سانچی، از زلزله تا سیل و از بهمن برفی در مسیر کولبران، ادعاهای بسیاری را به ویژه از برخی نمایندگان مردم در مجلس، مسئولان و...شاهد بودیم که کم ترینش متحقق گردید ولی بودند بزرگوارانی که بی ادعا، خوش درخشیدند و اتفاقا" همین تلألوی نور این بزرگان است که تاکنون، چتر آسمان را بر سرمان استوار نگه داشته است و گرنه وقتی در مقام قیاس برمی آییم انصافا" در اعداد و ارقام، شرمنده خود و آسیب دیدگان می شویم!
حال اگر از بحث سیرکردن شکم آسیب دیدگان عبور کنیم،ساخت و بازسازی بناهای تاریخی و میراث ماندگار تخریب شده، کجای برنامه ریزی متولیان و کنشگران داخل جغرافیای این سرزمین قرا می گیرد؟!
اگر در بعد سیستمی، شاهد سهل انگاری بودیم، چه اندازه مطالبه گریم و اگر از مطالبه گری هم پاسخی نگرفتیم، خودمان چند قدم پا پیش می گذاریم تا میراث ملی و معنوی مان، را با #سبدهای_مهربانی مان، مجدد به لبخندزدن به روی گردشگران و عبرت گیران، برگردانیم و دعوت کنیم؟!
مقایسه مشارکت و اقدام در لحظه این سرمایه دار فرانسوی برای بازسازی کلیسای نوتردام، با برخی متمولان داخلی و حتی متولیان امر، می تواند الهام بخش، بسیاری از کنشگری های ما باشد، اگر اهل #عبرت_گرفتن باشیم!
#مهربانی این سرمایه دار فرانسوی را نباید فراموش کرد و شایسته است پیش قراولان مشارکت و بازسازی و بازتوانی را ارج نهاد و منزلت اجتماعی بخشید که اینست راز تفاوت و ماندگاری...
🌷❤🌷
رئوف آذری،
فعال صلح و مهربانی، کنشگر سواد رسانه ای
۲۷فروردین ماه ۹۸
@sopskf
-------
https://www.instagram.com/p/BwT6ZYblTZe/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1ajy4f7sl82oi
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
راز تفاوت و ماندگاری! خبر رسید: "یک میلیاردر فرانسوی، یکصد میلیون یورو، برای بازسازی کلیسای نوتردام که دیشب در آتش سوخت،اهدا کرد"! وقتی حادثه ای یا اتفاقی در یکی از کشورهای جهان سوم اتفاق می افتد، آنهایی که آسیبی ندیده اند، #تورشان را بزرگ تر پهن می کنند…
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
Photo
داغ فاصله ها؟!
#رئوف_آذري
جلال هم رفت...
جلال را از دوران دانش آموزي مي شناختم ولي هرگز مجال بسياري نيافتيم تا دل سيري از هم نشيني با همديگر را تجربه كنيم!
سال ها معاونت اداره پست شهرستان را داشت اما هيچگاه، چون بسياري از پشت ميزنشينان، به صندلي دلبسته نشد و همواره منتقد وضع موجود بود و ناراضي از شرايط روز جامعه...
هرچند در بعد فكري و بهتر است بنويسم اعتقادي و حتي در روش و كنش همجوش نبوديم اما هيچ گاه به ياد ندارم كه همديگر را تخطئه يا متهم به خيانت كرده باشيم!
يك بار در اتاق كارش، لختي مجال گفت و گويي كوتاه يافتيم و در اثناي آن،سيگاري روشن كرد..
از آنجا كه به شدت به دودسيگار حساسيت داشتم، درخواست كردم خاموش كنند و البته ناخنكي نيز به سيگاري بودنش زدم و گفتم :"جلال جان، حيف سيماي قشنگ و ذهن پرمغزت نيست، سيگار دود كنيد؟!"
آرام و خنده بر لب پاسخم داد؛" رئوف جان، اين دودي كه مي بيني، فقط قسمي از آتش درونم نسبت به اوضاع است، پس بزرگي كن و تحملم كن!"
و چند دقيقه اي دوام آوردم ....
پسا آن نشست، بارها قرار گذاشتیم مفصل باهم صحبت کنیم و از دغدغه های مشترک و روش ها وکنش های متفاوت مان بگوییم اما مصیبت«امروز به فراد کردن» و شاید «حصار مرزبندی های فاصله زا» مجال مان گرفت تا اینکه:
امروز تصوير بي روح #جلال را بر صفحه گوشي ام يافتم و در واژگان خبر دقيق شدم،ناخودآگاه، ناله اي سر دادم 😭كه همسر بزرگوار و آروين جانم را شوكه كردم😱
از جلال و درد همواره همراهش برای شان گفتم و متعاقب آن از «قصد گفت و گوی مفصل و مجال از دست رفته» و دلیل و دلایل ناله حزینم،اینکه:
•چه تعداد جلال و پتانسیل فکری و علمی،فرهنگی و اجتماعی، فردی و جمعی و...در این سرای داریم که درد درونی شده شان، مجال نمود بیرونی شان نمی دهد!
•• چه بسیار فرصت هموندی و هم کنشی در مسیرتوسعه خود وملت و مملکت داریم و در پس غبار و دیوار دشمن ایجاد، شایعه احمق ساز و فاصله دوست عامل، از دست می دهیم!
•••چه ظرفیت، موقعیت و مجال برای کار داریم و درپس رقابت با رفیق، پس می زنیم...
اگر «جلال» سال ها با درد نارضایتی از اوضاع و ناتوانی یا عدم امکان در تطبیق فکر و ذهن و واقع ساخت ، نگارنده نیز ایام بس درازی است با درد بدفهمی دامنگیر نخبگان و فرهیختگان و نیز فواصل ناموجه، استعدادسوز و فرصت زایل شان ، دمساز است و نمی داند کي، چه وقت،چگونه و کجا، متوقفش خواهد ساخت..
با همین پیش فرض بی خبری از وقت رفتن، بارها و بارها ، تأکید کرده و گفته ام:
«فارغ از مرزبندی ها، دست بوس تمامی آنانی هستم که در اراده و عمل نشان می دهند ، دلسوز این ملت و نیشتمان اند و خشتی بر دیوار اعتماد و آبادانی میهن می نهند»
جلال یک از بسیار اینان بود که رفتنش داغی است بر تاریخ فاصله ها و البته عبرتی برای فرداروزها...
انا لله و انا الیه راجعون
🌹❤️🌹
#دکتر_جلال_حاجی_زاده
#غم_فاصله ها
#درس_نكته ها
#عبرت ها
@sopskf
#رئوف_آذري
جلال هم رفت...
جلال را از دوران دانش آموزي مي شناختم ولي هرگز مجال بسياري نيافتيم تا دل سيري از هم نشيني با همديگر را تجربه كنيم!
سال ها معاونت اداره پست شهرستان را داشت اما هيچگاه، چون بسياري از پشت ميزنشينان، به صندلي دلبسته نشد و همواره منتقد وضع موجود بود و ناراضي از شرايط روز جامعه...
هرچند در بعد فكري و بهتر است بنويسم اعتقادي و حتي در روش و كنش همجوش نبوديم اما هيچ گاه به ياد ندارم كه همديگر را تخطئه يا متهم به خيانت كرده باشيم!
يك بار در اتاق كارش، لختي مجال گفت و گويي كوتاه يافتيم و در اثناي آن،سيگاري روشن كرد..
از آنجا كه به شدت به دودسيگار حساسيت داشتم، درخواست كردم خاموش كنند و البته ناخنكي نيز به سيگاري بودنش زدم و گفتم :"جلال جان، حيف سيماي قشنگ و ذهن پرمغزت نيست، سيگار دود كنيد؟!"
آرام و خنده بر لب پاسخم داد؛" رئوف جان، اين دودي كه مي بيني، فقط قسمي از آتش درونم نسبت به اوضاع است، پس بزرگي كن و تحملم كن!"
و چند دقيقه اي دوام آوردم ....
پسا آن نشست، بارها قرار گذاشتیم مفصل باهم صحبت کنیم و از دغدغه های مشترک و روش ها وکنش های متفاوت مان بگوییم اما مصیبت«امروز به فراد کردن» و شاید «حصار مرزبندی های فاصله زا» مجال مان گرفت تا اینکه:
امروز تصوير بي روح #جلال را بر صفحه گوشي ام يافتم و در واژگان خبر دقيق شدم،ناخودآگاه، ناله اي سر دادم 😭كه همسر بزرگوار و آروين جانم را شوكه كردم😱
از جلال و درد همواره همراهش برای شان گفتم و متعاقب آن از «قصد گفت و گوی مفصل و مجال از دست رفته» و دلیل و دلایل ناله حزینم،اینکه:
•چه تعداد جلال و پتانسیل فکری و علمی،فرهنگی و اجتماعی، فردی و جمعی و...در این سرای داریم که درد درونی شده شان، مجال نمود بیرونی شان نمی دهد!
•• چه بسیار فرصت هموندی و هم کنشی در مسیرتوسعه خود وملت و مملکت داریم و در پس غبار و دیوار دشمن ایجاد، شایعه احمق ساز و فاصله دوست عامل، از دست می دهیم!
•••چه ظرفیت، موقعیت و مجال برای کار داریم و درپس رقابت با رفیق، پس می زنیم...
اگر «جلال» سال ها با درد نارضایتی از اوضاع و ناتوانی یا عدم امکان در تطبیق فکر و ذهن و واقع ساخت ، نگارنده نیز ایام بس درازی است با درد بدفهمی دامنگیر نخبگان و فرهیختگان و نیز فواصل ناموجه، استعدادسوز و فرصت زایل شان ، دمساز است و نمی داند کي، چه وقت،چگونه و کجا، متوقفش خواهد ساخت..
با همین پیش فرض بی خبری از وقت رفتن، بارها و بارها ، تأکید کرده و گفته ام:
«فارغ از مرزبندی ها، دست بوس تمامی آنانی هستم که در اراده و عمل نشان می دهند ، دلسوز این ملت و نیشتمان اند و خشتی بر دیوار اعتماد و آبادانی میهن می نهند»
جلال یک از بسیار اینان بود که رفتنش داغی است بر تاریخ فاصله ها و البته عبرتی برای فرداروزها...
انا لله و انا الیه راجعون
🌹❤️🌹
#دکتر_جلال_حاجی_زاده
#غم_فاصله ها
#درس_نكته ها
#عبرت ها
@sopskf
Forwarded from بلوطبانان پا به ركاب
آبياري نهال مسئوليت..
هشتم خردادماه، همزمان با مراسم آغاز به کار بلوطبانان پا به رکاب، در اقدامی بی نظیر، دوچرخه ای بلوطی در بلندترین نقطه پارک ئاشتی مشرف به شهر سردشت با دستان مبارک عزیز مهمانان در اصل میزبان و میزبانان همواره میزبان بلوط ها، غرس گردید که بیش از ۱۱۳ نهال بلوط را به نشان ۱۱۳ شهید بمباران شیمیایی شهر سردشت، در خود جای داد..
از همان روزهای بعد از مراسم، به صورت کاملاً خودجوش، #محمد_عباسی، نوجوان خوش قلب و خوش آتیه شهر با الهام از روح مهرورز خانواده، تعهد کرد با همکاری دو دوست همواره همراهش، #محمد و #پارسا_صفاري، آبیاری مستمر و زمان بندی شده بلوط های غرس شده در دل دوچرخه را برعهده گیرند.
اگر فقط یکبار،چشمانی ناظر، دم و بازدم این سه، در مسیر سربالایی منتهی به دوچرخه، را شمارش می کرد،هزاران نکته باریک تر از مو برای مدعیان و متولیان اداره این سرزمین استحصال می کرد تا شاید چشمان شان،توان دیدن نکویی ها، گوش های شان ظرفیت شنیدن بانگ دلسوزان و قلب شان وسعت پذیرش خادمان سرزمین را تدبیر کند و اراده امیدزایی، درختی تنومند شود..
♻️🔥🚴🏻♂️
#بلوطبانان_پا_به_رکاب
#سردشت
#پارک_ئاشتی
#دوچرخه_بلوطی
#نوجوانان_مسئول
#آبیاری_نهال_مسئولیت
#چشمان_ناظر
#عبرت_آموزی
@Oaktreeloverbikers
https://www.instagram.com/tv/CF7yX18AC2_/?igshid=1bi14583smfza
هشتم خردادماه، همزمان با مراسم آغاز به کار بلوطبانان پا به رکاب، در اقدامی بی نظیر، دوچرخه ای بلوطی در بلندترین نقطه پارک ئاشتی مشرف به شهر سردشت با دستان مبارک عزیز مهمانان در اصل میزبان و میزبانان همواره میزبان بلوط ها، غرس گردید که بیش از ۱۱۳ نهال بلوط را به نشان ۱۱۳ شهید بمباران شیمیایی شهر سردشت، در خود جای داد..
از همان روزهای بعد از مراسم، به صورت کاملاً خودجوش، #محمد_عباسی، نوجوان خوش قلب و خوش آتیه شهر با الهام از روح مهرورز خانواده، تعهد کرد با همکاری دو دوست همواره همراهش، #محمد و #پارسا_صفاري، آبیاری مستمر و زمان بندی شده بلوط های غرس شده در دل دوچرخه را برعهده گیرند.
اگر فقط یکبار،چشمانی ناظر، دم و بازدم این سه، در مسیر سربالایی منتهی به دوچرخه، را شمارش می کرد،هزاران نکته باریک تر از مو برای مدعیان و متولیان اداره این سرزمین استحصال می کرد تا شاید چشمان شان،توان دیدن نکویی ها، گوش های شان ظرفیت شنیدن بانگ دلسوزان و قلب شان وسعت پذیرش خادمان سرزمین را تدبیر کند و اراده امیدزایی، درختی تنومند شود..
♻️🔥🚴🏻♂️
#بلوطبانان_پا_به_رکاب
#سردشت
#پارک_ئاشتی
#دوچرخه_بلوطی
#نوجوانان_مسئول
#آبیاری_نهال_مسئولیت
#چشمان_ناظر
#عبرت_آموزی
@Oaktreeloverbikers
https://www.instagram.com/tv/CF7yX18AC2_/?igshid=1bi14583smfza
دانشگاه مهرباني زلزله
#رئوف_آذري*
دو روز از زلزله كرمانشاه، سپري شده بود كه با چند عزيز عزم كرديم در قالب يك تيم مشاوره اي ورود كنيم و فاصله بين عزم تا ورودمان به ميدان امداد، كم تر از دوازده ساعت شد..
اما وقتي وارد ميدان شديم، با صحنه هايي مواجه شديم كه ناخودآگاه، به مسيري دگر سوق مان داد..
سيل مهرباني هاي جاري در شكاف هاي جغرافياي سيل، چنان بود كه نيازمند مديريت به گاه بود و همان، سبب شد باتيم مشاوره به توافق برسيم كه راه مان را جدا كنيم..
در همان هفته اول بااسپانسري راديولوژيستي حاذق*، اولين #كمپ_مهرباني را در يكي از روستاهاي جوانرود**(روستايي كه كم تر كسي تصور مي كرد، تخريب شده باشد) بر پا كرديم.
همان كمپ سبب شد، با كمپين ملي مهرباني هاي كوچك مان، بيشتر در حلقه مهر جوانرودي ها و روانسري ها، وارد شويم و بر دامنه ي ارتباطاتِ قبلي مان افزوده شود كه امروز هم با قوت ادامه دارد.
حضور متناوب بيش از شصت روزه مان، دامنه ارتباطات را چنان گشود كه چهارگوشه جغرافياي ملي را در هم گره زديم و اين بار، فارغ از امداد فورس ماژور، روي پروژه هاي امدادي پسابحران نيز هم انديشي مي كرديم..
از ايده هرشهر، يك روستا به هرشهر يك فرهيخته هم تلنگر زديم و همان شد كه نگارنده در ركاب دوستان جان، با دكتر محي الدين محمدخاني از جوانرود و دكترمحمدايران منش از تهران و بسياري شايستگان ديگر كه در پس اين تصوير و بي نهايت تصاوير يادگار ماندگار آن روزها، محفوظ اند، يك دِله شديم..
باري اشتغال پسازلزله را در قالب همايشي هدف گرفتيم كه شكر خدا، به لطف ابرام دكتر ايران منش، دستاوردهاي ارزنده اي داشت كه يك از بسيارش، كشف ظرفيت هاي بي بديل منطقه ريجاب بود..
القصه، زلزله سواي ويراني اش، دانشگاهي شد كه ما در فصل و ترم امدادي آن، مهرباني تلمذ كرديم و با انباني از درس نكته هاي مهرش، سوختِ ساليان دور و تجهيزات عبور از بحران هاي كور اين جغرافيا نصيب برديم.
اما تأسف زاست كه ببينيم؛
سه سال از آن روزها گذشته ولي هنوز، عظمت سيل مهرباني آن روزهاي شهروندان ايران زمين، توسط متوليان درك نشده و تأثير درس نكته هاي دانشگاه زلزله، در اداره امور اين مملكت، ناچيز و حداقلي است و تغييري و تحولي در مديريت مشهود نيست..
---
*فعال صلح و مهرباني، كنشگر سواد رسانه اي
**مرحوم دكتر محمدفرضي زاده
***بيوله
**** تصوير پيوست، نمايي از تريبون همايش اشتغال پسازلزله در شهر سرپل زهاب(چندماهي پس از زلزله)
https://t.iss.one/Sopskf/4969
🌹❤️🌹
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#مهرباني_هاي_كوچك
#زلزله_كرمانشاه
#كمپ_مهرباني
#دانشگاه_زلزله
#عبرت_آموزي
@sopskf
---
https://www.instagram.com/p/CHdmwoPLw0b/?igshid=un61hzt6rxly
#رئوف_آذري*
دو روز از زلزله كرمانشاه، سپري شده بود كه با چند عزيز عزم كرديم در قالب يك تيم مشاوره اي ورود كنيم و فاصله بين عزم تا ورودمان به ميدان امداد، كم تر از دوازده ساعت شد..
اما وقتي وارد ميدان شديم، با صحنه هايي مواجه شديم كه ناخودآگاه، به مسيري دگر سوق مان داد..
سيل مهرباني هاي جاري در شكاف هاي جغرافياي سيل، چنان بود كه نيازمند مديريت به گاه بود و همان، سبب شد باتيم مشاوره به توافق برسيم كه راه مان را جدا كنيم..
در همان هفته اول بااسپانسري راديولوژيستي حاذق*، اولين #كمپ_مهرباني را در يكي از روستاهاي جوانرود**(روستايي كه كم تر كسي تصور مي كرد، تخريب شده باشد) بر پا كرديم.
همان كمپ سبب شد، با كمپين ملي مهرباني هاي كوچك مان، بيشتر در حلقه مهر جوانرودي ها و روانسري ها، وارد شويم و بر دامنه ي ارتباطاتِ قبلي مان افزوده شود كه امروز هم با قوت ادامه دارد.
حضور متناوب بيش از شصت روزه مان، دامنه ارتباطات را چنان گشود كه چهارگوشه جغرافياي ملي را در هم گره زديم و اين بار، فارغ از امداد فورس ماژور، روي پروژه هاي امدادي پسابحران نيز هم انديشي مي كرديم..
از ايده هرشهر، يك روستا به هرشهر يك فرهيخته هم تلنگر زديم و همان شد كه نگارنده در ركاب دوستان جان، با دكتر محي الدين محمدخاني از جوانرود و دكترمحمدايران منش از تهران و بسياري شايستگان ديگر كه در پس اين تصوير و بي نهايت تصاوير يادگار ماندگار آن روزها، محفوظ اند، يك دِله شديم..
باري اشتغال پسازلزله را در قالب همايشي هدف گرفتيم كه شكر خدا، به لطف ابرام دكتر ايران منش، دستاوردهاي ارزنده اي داشت كه يك از بسيارش، كشف ظرفيت هاي بي بديل منطقه ريجاب بود..
القصه، زلزله سواي ويراني اش، دانشگاهي شد كه ما در فصل و ترم امدادي آن، مهرباني تلمذ كرديم و با انباني از درس نكته هاي مهرش، سوختِ ساليان دور و تجهيزات عبور از بحران هاي كور اين جغرافيا نصيب برديم.
اما تأسف زاست كه ببينيم؛
سه سال از آن روزها گذشته ولي هنوز، عظمت سيل مهرباني آن روزهاي شهروندان ايران زمين، توسط متوليان درك نشده و تأثير درس نكته هاي دانشگاه زلزله، در اداره امور اين مملكت، ناچيز و حداقلي است و تغييري و تحولي در مديريت مشهود نيست..
---
*فعال صلح و مهرباني، كنشگر سواد رسانه اي
**مرحوم دكتر محمدفرضي زاده
***بيوله
**** تصوير پيوست، نمايي از تريبون همايش اشتغال پسازلزله در شهر سرپل زهاب(چندماهي پس از زلزله)
https://t.iss.one/Sopskf/4969
🌹❤️🌹
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#مهرباني_هاي_كوچك
#زلزله_كرمانشاه
#كمپ_مهرباني
#دانشگاه_زلزله
#عبرت_آموزي
@sopskf
---
https://www.instagram.com/p/CHdmwoPLw0b/?igshid=un61hzt6rxly
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک