Forwarded from اتچ بات
🗝کمپین مهربانی های کوچک🔓🔒
🌷نمونه ۲۴۲🔏
🖊رئوف آذری
@Raoufazari
--------- نگارش ۲۶ #تیرماه ۹۶
🌷مهربانی استاد🌷
روز اول حضور کاروان #سفیران_صلح_و_مهربانی در #تهران بود!
پس از سفری ۱۲ ساعته در دل شب، استراحتی کوتاه نیاز بود و صرف نهاری!
بعد از آن عزم جزم کردیم سرساعت در محل اجرا حضور داشته باشیم تا روز اول را نمادین و در بازه زمانی مقرر، برای اجرای #جشنواره_ترانه_صلح، به تمرین بپردازیم!
سرموعد رسیدیم اما میزبان کمی و بیشتر از کمی راحت با اجرا برخورد کرد و در تمهید و آماده سازی کمی و فقط کمی دچار تأخیر شدیم!
در همان حین عزیز همشهری ای به سالن محقر اجرا ورود پیدا کرد و شروع مان کمی و بیشتر از کمی استرسش فزود!
خوش و بشی کردیم و گفتم تنهایی؟!
گفت: " درجمع ... بودم. به آنها نیز خبر دادم!
گفتند: مجریان هویت مشخصی ندارند و نیامدند!!!
تنها آمدم!"
گفتم: ایرادی ندارد سعی می کنیم عصری بازار بزرگ تهران برویم و کمی هویت خریداری کنیم!😃
بچه ها کمی با تأنی شروع کردند ولی وقتی به خود آمدند، علی رغم نقص های طبیعت کارتمرینی، شاهکاری خلق کردند که بسیاری از تماشاگران اتفاقی و نمادین را از #گریه تا #خنده پیش راندند!
آن عزیز، آن نیمروز را علی رغم اجرای تمرینی طولانی از ابتدا تا انتها ایستاده و نشسته همراهی کردند و تنهای مان نگذاشتند!
بعد اختتامیه تمرینی نیز چون تهران نشین بود، بسیار تعارف مان کرد ولی امکان تشرف محضرشان نبود!
بعد از استراحتی شبانه در محل اسکان، فردا روز نیز سر موعد عازم محل اجرا شدیم ولی این بار تمرین نبود و تمرین دیروزی نیز پشتوانه اجرای خوب شد!
اجرای دوم روز و روز اصلی چنان واقعی نمود که بارها تحسین تماشاگران و همراهان را در پی داشت!
تمرین دیروز هم ما را و هم آن عزیز همشهری را متوجه یک نکته کرده بود:
"ازکجا آمده ایم؟"
ما این خلأ را متوجه شده بودیم و متن نگاشته ای آماده کردیم که #سینا_سوره در ابتدای مراسم دکلمه اش کرد!
استاد عزیز نیز که سر موعد و حتی قبل از ما در محل اجرا شرف حضور یافته بود، آن خلأ را درک کرده و تراکت نگاشته هایی آماده کرده بود که در لابه لای تصاویر خلق کننده مهربان بانو #فرشته_فهیمی در نمایشگاه کارگذاری کردیم!
جمله نگاشت های استاد چنان حکیمانه چیده شده بودند که غنای بیشتری به اجرا بخشیدند و نگاه ها جلب کردند!
این همه برای این بازگو شد تا آن #مهربانی_بزرگ حضور و همراهی دو روزه استاد و نیز آن هدیه ارزشمند #تراکت_نگاشته های شان را یادی کرده باشیم و بر محمل فضای مجازی سپاسش گفته باشیم ...
سپاس استاد #عزیز_شیخی عزیز، عزیز همشهری عزیزی که رسممیزبانی خوب به جا آورد و به جا همراه مان شد و مشوق بچه های کاروان سفیران #صلح_و_مهربانی...
🌷👏🌷
گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLHIA5Qmdu33Yw
کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)👇
@kindness_challenge
الفبای صلح و مهربانی
@havalani_ashti
🌷نمونه ۲۴۲🔏
🖊رئوف آذری
@Raoufazari
--------- نگارش ۲۶ #تیرماه ۹۶
🌷مهربانی استاد🌷
روز اول حضور کاروان #سفیران_صلح_و_مهربانی در #تهران بود!
پس از سفری ۱۲ ساعته در دل شب، استراحتی کوتاه نیاز بود و صرف نهاری!
بعد از آن عزم جزم کردیم سرساعت در محل اجرا حضور داشته باشیم تا روز اول را نمادین و در بازه زمانی مقرر، برای اجرای #جشنواره_ترانه_صلح، به تمرین بپردازیم!
سرموعد رسیدیم اما میزبان کمی و بیشتر از کمی راحت با اجرا برخورد کرد و در تمهید و آماده سازی کمی و فقط کمی دچار تأخیر شدیم!
در همان حین عزیز همشهری ای به سالن محقر اجرا ورود پیدا کرد و شروع مان کمی و بیشتر از کمی استرسش فزود!
خوش و بشی کردیم و گفتم تنهایی؟!
گفت: " درجمع ... بودم. به آنها نیز خبر دادم!
گفتند: مجریان هویت مشخصی ندارند و نیامدند!!!
تنها آمدم!"
گفتم: ایرادی ندارد سعی می کنیم عصری بازار بزرگ تهران برویم و کمی هویت خریداری کنیم!😃
بچه ها کمی با تأنی شروع کردند ولی وقتی به خود آمدند، علی رغم نقص های طبیعت کارتمرینی، شاهکاری خلق کردند که بسیاری از تماشاگران اتفاقی و نمادین را از #گریه تا #خنده پیش راندند!
آن عزیز، آن نیمروز را علی رغم اجرای تمرینی طولانی از ابتدا تا انتها ایستاده و نشسته همراهی کردند و تنهای مان نگذاشتند!
بعد اختتامیه تمرینی نیز چون تهران نشین بود، بسیار تعارف مان کرد ولی امکان تشرف محضرشان نبود!
بعد از استراحتی شبانه در محل اسکان، فردا روز نیز سر موعد عازم محل اجرا شدیم ولی این بار تمرین نبود و تمرین دیروزی نیز پشتوانه اجرای خوب شد!
اجرای دوم روز و روز اصلی چنان واقعی نمود که بارها تحسین تماشاگران و همراهان را در پی داشت!
تمرین دیروز هم ما را و هم آن عزیز همشهری را متوجه یک نکته کرده بود:
"ازکجا آمده ایم؟"
ما این خلأ را متوجه شده بودیم و متن نگاشته ای آماده کردیم که #سینا_سوره در ابتدای مراسم دکلمه اش کرد!
استاد عزیز نیز که سر موعد و حتی قبل از ما در محل اجرا شرف حضور یافته بود، آن خلأ را درک کرده و تراکت نگاشته هایی آماده کرده بود که در لابه لای تصاویر خلق کننده مهربان بانو #فرشته_فهیمی در نمایشگاه کارگذاری کردیم!
جمله نگاشت های استاد چنان حکیمانه چیده شده بودند که غنای بیشتری به اجرا بخشیدند و نگاه ها جلب کردند!
این همه برای این بازگو شد تا آن #مهربانی_بزرگ حضور و همراهی دو روزه استاد و نیز آن هدیه ارزشمند #تراکت_نگاشته های شان را یادی کرده باشیم و بر محمل فضای مجازی سپاسش گفته باشیم ...
سپاس استاد #عزیز_شیخی عزیز، عزیز همشهری عزیزی که رسممیزبانی خوب به جا آورد و به جا همراه مان شد و مشوق بچه های کاروان سفیران #صلح_و_مهربانی...
🌷👏🌷
گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLHIA5Qmdu33Yw
کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)👇
@kindness_challenge
الفبای صلح و مهربانی
@havalani_ashti
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🗝کمپین مهربانی های کوچک🔓🔒
🌷نمونه ۲۴۲🔏
🖊رئوف آذری
@Raoufazari
--------- نگارش ۲۶ #تیرماه ۹۶
🌷مهربانی استاد🌷
روز اول حضور کاروان #سفیران_صلح_و_مهربانی در #تهران بود!
پس از سفری ۱۲ ساعته در دل شب، استراحتی کوتاه نیاز بود و صرف نهاری!
بعد از آن عزم جزم کردیم سرساعت در محل اجرا حضور داشته باشیم تا روز اول را نمادین و در بازه زمانی مقرر، برای اجرای #جشنواره_ترانه_صلح، به تمرین بپردازیم!
سرموعد رسیدیم اما میزبان کمی و بیشتر از کمی راحت با اجرا برخورد کرد و در تمهید و آماده سازی کمی و فقط کمی دچار تأخیر شدیم!
در همان حین عزیز همشهری ای به سالن محقر اجرا ورود پیدا کرد و شروع مان کمی و بیشتر از کمی استرسش فزود!
خوش و بشی کردیم و گفتم تنهایی؟!
گفت: " درجمع ... بودم. به آنها نیز خبر دادم!
گفتند: مجریان هویت مشخصی ندارند و نیامدند!!!
تنها آمدم!"
گفتم: ایرادی ندارد سعی می کنیم عصری بازار بزرگ تهران برویم و کمی هویت خریداری کنیم!😃
بچه ها کمی با تأنی شروع کردند ولی وقتی به خود آمدند، علی رغم نقص های طبیعت کارتمرینی، شاهکاری خلق کردند که بسیاری از تماشاگران اتفاقی و نمادین را از #گریه تا #خنده پیش راندند!
آن عزیز، آن نیمروز را علی رغم اجرای تمرینی طولانی از ابتدا تا انتها ایستاده و نشسته همراهی کردند و تنهای مان نگذاشتند!
بعد اختتامیه تمرینی نیز چون تهران نشین بود، بسیار تعارف مان کرد ولی امکان تشرف محضرشان نبود!
بعد از استراحتی شبانه در محل اسکان، فردا روز نیز سر موعد عازم محل اجرا شدیم ولی این بار تمرین نبود و تمرین دیروزی نیز پشتوانه اجرای خوب شد!
اجرای دوم روز و روز اصلی چنان واقعی نمود که بارها تحسین تماشاگران و همراهان را در پی داشت!
تمرین دیروز هم ما را و هم آن عزیز همشهری را متوجه یک نکته کرده بود:
"ازکجا آمده ایم؟"
ما این خلأ را متوجه شده بودیم و متن نگاشته ای آماده کردیم که #سینا_سوره در ابتدای مراسم دکلمه اش کرد!
استاد عزیز نیز که سر موعد و حتی قبل از ما در محل اجرا شرف حضور یافته بود، آن خلأ را درک کرده و تراکت نگاشته هایی آماده کرده بود که در لابه لای تصاویر خلق کننده مهربان بانو #فرشته_فهیمی در نمایشگاه کارگذاری کردیم!
جمله نگاشت های استاد چنان حکیمانه چیده شده بودند که غنای بیشتری به اجرا بخشیدند و نگاه ها جلب کردند!
این همه برای این بازگو شد تا آن #مهربانی_بزرگ حضور و همراهی دو روزه استاد و نیز آن هدیه ارزشمند #تراکت_نگاشته های شان را یادی کرده باشیم و بر محمل فضای مجازی سپاسش گفته باشیم ...
سپاس استاد #عزیز_شیخی عزیز، عزیز همشهری عزیزی که رسممیزبانی خوب به جا آورد و به جا همراه مان شد و مشوق بچه های کاروان سفیران #صلح_و_مهربانی...
🌷👏🌷
گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLHIA5Qmdu33Yw
کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)👇
@kindness_challenge
الفبای صلح و مهربانی
@havalani_ashti
🌷نمونه ۲۴۲🔏
🖊رئوف آذری
@Raoufazari
--------- نگارش ۲۶ #تیرماه ۹۶
🌷مهربانی استاد🌷
روز اول حضور کاروان #سفیران_صلح_و_مهربانی در #تهران بود!
پس از سفری ۱۲ ساعته در دل شب، استراحتی کوتاه نیاز بود و صرف نهاری!
بعد از آن عزم جزم کردیم سرساعت در محل اجرا حضور داشته باشیم تا روز اول را نمادین و در بازه زمانی مقرر، برای اجرای #جشنواره_ترانه_صلح، به تمرین بپردازیم!
سرموعد رسیدیم اما میزبان کمی و بیشتر از کمی راحت با اجرا برخورد کرد و در تمهید و آماده سازی کمی و فقط کمی دچار تأخیر شدیم!
در همان حین عزیز همشهری ای به سالن محقر اجرا ورود پیدا کرد و شروع مان کمی و بیشتر از کمی استرسش فزود!
خوش و بشی کردیم و گفتم تنهایی؟!
گفت: " درجمع ... بودم. به آنها نیز خبر دادم!
گفتند: مجریان هویت مشخصی ندارند و نیامدند!!!
تنها آمدم!"
گفتم: ایرادی ندارد سعی می کنیم عصری بازار بزرگ تهران برویم و کمی هویت خریداری کنیم!😃
بچه ها کمی با تأنی شروع کردند ولی وقتی به خود آمدند، علی رغم نقص های طبیعت کارتمرینی، شاهکاری خلق کردند که بسیاری از تماشاگران اتفاقی و نمادین را از #گریه تا #خنده پیش راندند!
آن عزیز، آن نیمروز را علی رغم اجرای تمرینی طولانی از ابتدا تا انتها ایستاده و نشسته همراهی کردند و تنهای مان نگذاشتند!
بعد اختتامیه تمرینی نیز چون تهران نشین بود، بسیار تعارف مان کرد ولی امکان تشرف محضرشان نبود!
بعد از استراحتی شبانه در محل اسکان، فردا روز نیز سر موعد عازم محل اجرا شدیم ولی این بار تمرین نبود و تمرین دیروزی نیز پشتوانه اجرای خوب شد!
اجرای دوم روز و روز اصلی چنان واقعی نمود که بارها تحسین تماشاگران و همراهان را در پی داشت!
تمرین دیروز هم ما را و هم آن عزیز همشهری را متوجه یک نکته کرده بود:
"ازکجا آمده ایم؟"
ما این خلأ را متوجه شده بودیم و متن نگاشته ای آماده کردیم که #سینا_سوره در ابتدای مراسم دکلمه اش کرد!
استاد عزیز نیز که سر موعد و حتی قبل از ما در محل اجرا شرف حضور یافته بود، آن خلأ را درک کرده و تراکت نگاشته هایی آماده کرده بود که در لابه لای تصاویر خلق کننده مهربان بانو #فرشته_فهیمی در نمایشگاه کارگذاری کردیم!
جمله نگاشت های استاد چنان حکیمانه چیده شده بودند که غنای بیشتری به اجرا بخشیدند و نگاه ها جلب کردند!
این همه برای این بازگو شد تا آن #مهربانی_بزرگ حضور و همراهی دو روزه استاد و نیز آن هدیه ارزشمند #تراکت_نگاشته های شان را یادی کرده باشیم و بر محمل فضای مجازی سپاسش گفته باشیم ...
سپاس استاد #عزیز_شیخی عزیز، عزیز همشهری عزیزی که رسممیزبانی خوب به جا آورد و به جا همراه مان شد و مشوق بچه های کاروان سفیران #صلح_و_مهربانی...
🌷👏🌷
گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLHIA5Qmdu33Yw
کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)👇
@kindness_challenge
الفبای صلح و مهربانی
@havalani_ashti
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🗝بنیاد توسعه مهربانی های کوچک 🔒
🌷🖊 نمونه ۳۳۶ 🔏 🔓
#رئوف_آذری
@Raoufazari
---------نگارش #خردادماه۹۷
🌷فرشته مهربانی🌷
هرگاه سخن از "فرشته" می رود ناخودآگاه یاد "مادر فرشته وش" خود می افتم!
این بار اما سر و کارمان با #فرشته ای دگر است:
اول بار در سال ۱۳۸۸ شمسی بود که بهتر شناختمش...
من و مهربان همسرم
مهربان همسرش و او
هر دو خانواده، فرزند نیاورده، حلبچه رفته بودیم ما #آروین_جان را و آنها دو نوگل شان:
#ماردین و #مارتیا را جاگذاشته بودند!
و آنان حتی در میزان #جاگذاشته_های_شان نیز سرتر نشان می دادند...
ما در مقام یک هیأت و زوج دانشگاهی و با دعوت رسمی و آنها نیز در هیأت یک زوج هنری و داوطلب!
ما با دستان خالی و آنها با دستان پُر...
و کاک #لقمان_عبدالقادر و عزیزان هیات مدیره انجمن قربانیان حلبچه میزبان مشترک هر دوی مان!
ما رفته بودیم تا با موقعیت مان آنی کنیم که باید دولت می کرد!
آنها آمده بودند تا آنی نشان دهند که ملت باید نشان می داد!
ما با دانشگاه و مراودات فی مابین
و
آنها با مردم و هنرشان...
البته هر دوی مان خوش درخشیدیم، ما با نشست ها و جلسات کاری و بدیع
و آنها با نمایش ذوق هنری، تعامل با هنرمندان و تحمل و مدارای شان
هر چه بود گذشت و خوش گذشت و فستیوال حلبچه مبدأیی شد برای مقصدی مشترک.
جایی که در چشم انداز هر #نیشتمان_پرور و میهن دوستی است...
ناگفته پیداست که او با حمایت مهربان همسرش یک تنه ملتی است و هر بار در پس هر رویداد چون یک الگوی تمام عیار نقش آفرینی می کند:
از برگزاری چندین #نمایشگاه_نقاشی و آثار فاخر هنری و کمک و مساعدت در معنابخشی یادواره ها و فستیوال ها به ویژه با محوریت بمباران شیمیایی سردشت و حلبچه و نیز آموزش هنر دست ورزی به کودکان و بانوان شهرمشترک مان تا یاری و مساعدت و امداد زلزله زدگان کرمانشاه!
از آبان ماه ۹۶ و وقوع زلزله کرمانشاه و فعالیت امدادی و حضور مستدام و متناوبم در مناطق زلزله زده تا امروز که با چشمانی هوشیار، فعالیت های امدادگران را کاویده ام متوجه حضور سبز خانواده سبزی بوده ام که چه با اعانات نقدی و غیرنقدی، خرید کانکس و راه اندازی کمپین اسباب بازی برای کودکان کرمانشاه، یار و یاور زلزله زدگان بودند و قبل ترش نیز مهربان احمدیان ها(کاک سامان و پدربزرگوارش) نیز در رمضانی دیگر امدادگر مستمندان حوزه جغرافیایی سکونت!
طاقت نیاوردیم و به نیابت از کمپین، فرصت مصاحبه تلویزیونی حول ۷ تیر سردشت را در واپسین دقایق رمضان ۹۷ غنیمت شمردیم تا به پاس همه لطف آن خانواده به ویژه تلاش های سبز و پیش قراولانه مهربانوی هنرمند شهرمان #فرشته_فهیمی عزیز، #تندیس_سپاس را بر دست نهیم و سزاوارانه تقدیم شان داریم.
سپاس آن #فرشته_مهربانی هنرمند فاخر و همسر بزرگوارش کاک #سامان_احمدیان عزیز را و مهربان دوستان همراه و تیم خبرنگار مستقر را...
🌷👏
🌷🌷🌷
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#فرشته_مهربانی
#بمباران_شیمیایی
#زلزله_کرمانشاه
#سردشت
#حلبچه
#تندیس_سپاس
----------
بنیاد توسعه مهربانی های کوچک در شبکه های اجتماعی
تلگرام
@BTMehrbanihayekochek
اینستا
https://instagram.com/_u/btmehrbanihayekochek
سایت
WWW.balvezan.ir
🌷🖊 نمونه ۳۳۶ 🔏 🔓
#رئوف_آذری
@Raoufazari
---------نگارش #خردادماه۹۷
🌷فرشته مهربانی🌷
هرگاه سخن از "فرشته" می رود ناخودآگاه یاد "مادر فرشته وش" خود می افتم!
این بار اما سر و کارمان با #فرشته ای دگر است:
اول بار در سال ۱۳۸۸ شمسی بود که بهتر شناختمش...
من و مهربان همسرم
مهربان همسرش و او
هر دو خانواده، فرزند نیاورده، حلبچه رفته بودیم ما #آروین_جان را و آنها دو نوگل شان:
#ماردین و #مارتیا را جاگذاشته بودند!
و آنان حتی در میزان #جاگذاشته_های_شان نیز سرتر نشان می دادند...
ما در مقام یک هیأت و زوج دانشگاهی و با دعوت رسمی و آنها نیز در هیأت یک زوج هنری و داوطلب!
ما با دستان خالی و آنها با دستان پُر...
و کاک #لقمان_عبدالقادر و عزیزان هیات مدیره انجمن قربانیان حلبچه میزبان مشترک هر دوی مان!
ما رفته بودیم تا با موقعیت مان آنی کنیم که باید دولت می کرد!
آنها آمده بودند تا آنی نشان دهند که ملت باید نشان می داد!
ما با دانشگاه و مراودات فی مابین
و
آنها با مردم و هنرشان...
البته هر دوی مان خوش درخشیدیم، ما با نشست ها و جلسات کاری و بدیع
و آنها با نمایش ذوق هنری، تعامل با هنرمندان و تحمل و مدارای شان
هر چه بود گذشت و خوش گذشت و فستیوال حلبچه مبدأیی شد برای مقصدی مشترک.
جایی که در چشم انداز هر #نیشتمان_پرور و میهن دوستی است...
ناگفته پیداست که او با حمایت مهربان همسرش یک تنه ملتی است و هر بار در پس هر رویداد چون یک الگوی تمام عیار نقش آفرینی می کند:
از برگزاری چندین #نمایشگاه_نقاشی و آثار فاخر هنری و کمک و مساعدت در معنابخشی یادواره ها و فستیوال ها به ویژه با محوریت بمباران شیمیایی سردشت و حلبچه و نیز آموزش هنر دست ورزی به کودکان و بانوان شهرمشترک مان تا یاری و مساعدت و امداد زلزله زدگان کرمانشاه!
از آبان ماه ۹۶ و وقوع زلزله کرمانشاه و فعالیت امدادی و حضور مستدام و متناوبم در مناطق زلزله زده تا امروز که با چشمانی هوشیار، فعالیت های امدادگران را کاویده ام متوجه حضور سبز خانواده سبزی بوده ام که چه با اعانات نقدی و غیرنقدی، خرید کانکس و راه اندازی کمپین اسباب بازی برای کودکان کرمانشاه، یار و یاور زلزله زدگان بودند و قبل ترش نیز مهربان احمدیان ها(کاک سامان و پدربزرگوارش) نیز در رمضانی دیگر امدادگر مستمندان حوزه جغرافیایی سکونت!
طاقت نیاوردیم و به نیابت از کمپین، فرصت مصاحبه تلویزیونی حول ۷ تیر سردشت را در واپسین دقایق رمضان ۹۷ غنیمت شمردیم تا به پاس همه لطف آن خانواده به ویژه تلاش های سبز و پیش قراولانه مهربانوی هنرمند شهرمان #فرشته_فهیمی عزیز، #تندیس_سپاس را بر دست نهیم و سزاوارانه تقدیم شان داریم.
سپاس آن #فرشته_مهربانی هنرمند فاخر و همسر بزرگوارش کاک #سامان_احمدیان عزیز را و مهربان دوستان همراه و تیم خبرنگار مستقر را...
🌷👏
🌷🌷🌷
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#فرشته_مهربانی
#بمباران_شیمیایی
#زلزله_کرمانشاه
#سردشت
#حلبچه
#تندیس_سپاس
----------
بنیاد توسعه مهربانی های کوچک در شبکه های اجتماعی
تلگرام
@BTMehrbanihayekochek
اینستا
https://instagram.com/_u/btmehrbanihayekochek
سایت
WWW.balvezan.ir
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
گوش* های تان بریده باد!
@SSopskf
بنا بود، #نفت را سر سفره مردمان ببرند، هرچند آن روز هم که نونهالی بیش نبودیم، هرگاه سخن از نفت سر سفره به میان می آمد، به بوی تندش، معترض می شدیم ولی باور کنید که این نفت لعنتی را هرگز سرسفره خود و بسیاری دیگر ندیدیم!
شاید آقازاده ها، بارها و بارها، سفره و جیب و خورجین شان، از برکات نفت پر شده و بهره مند شده باشند ولی می دانم و می دانید و می دانند که بسیاری حتی از بوی نفت هم محروم مانده و می مانند!
داستان بسیاری در قبال #نفت_سر_سفره، چون رهگذری می ماند که از جلوی کبابی عبور می کرده و بوی تند کباب به مشامش می خورد و در حسرت وصال کباب رهی جز این نمی یابد که به شیشه پنجره کبابی بزند و آن چندنفر نشسته حول پرس کباب را سفارش کند تا #سماق هم بیفزایند بعد میل کنند!
سالهاست شاهدم که مجموعه ها، هیأت ها، سمن ها، ان جی اوها و فعالان خیری و مدنی هشدار می دهند و از #بحران_کودکان_کار و سوء استفاده ابزاری از #فرشته_های_خیابانی و ... می گویند، می نویسند و فریاد وامددا سر می دهند اما کم تر #گوش_شنوایی یافته و می یابند!
همه این واویلاها، هشدارها و فریادها در تالار کنفرانس ها، همایش ها و تونل های تودرتوی ساختار بروکراسی به تاریخ پیوست و نشنیده ماند و صد و هزار و میلیون ها افسوس که #مسئولی_نشنید و متولی، #تولیت_نپذیرفت و شریان ابزارگرایان، کارفرمایان سوءاستفاده گر و کارتل های بهره مند از سفره فقرا، همچنان #خون_بی_توجهی، بلعید و جان گرفت و آن سوتر اما، #جان_بگرفت و #گوش_بستاند و #عمر_بربود!
...اما امروز که #ناله_ای می شنویم و کلیپی می بینیم ناخواسته و تحقیق نکرده و بی توجه و امعان نظر به #سواد_رسانه و سوء استفاده ابزاری از رسانه، #رگ_گردن_مان، متورم می شود و هم صدا و همنوا، می تازیم غافل از اینکه همه باهم داریم می بازیم...
امروز اما عزم کرده ایم با این یادداشت، همه آن دیگرانی را که عمری در قبال ظلم و اجحاف رفته بر این قشر مظلوم، و فریاد و واویلاهای دلسوزان این آب و خاک، #کر_شدند و #نشنیدند و #اقدامی_نکردند، خطاب قرار دهیم و بگوییم:
#گوش_های_تان_بریده_باد
که یک لحظه و یک زمان، طبق کارکرد ذاتی آن عضو و نعمت الهی، #اراده_شنیدن، نکردید و نشنیدید و برمبنای شنیدن سوزِدلِ آن دیگری و مسئولیت دنیایی تان عمل نکردید ...
#گوش_های_تان_بریده_باد،
ای #ناشنواهای_روزگار
که روزگار ایران و ایرانی را سیاه و تباه کردید و به یکباره تا سیاه چاله های تاریخ رهنمون شدید...
بعید نمی دانیم که از دفن آن سامان و تاریخ نیز، توهم و طمع #نفت_شدن و تزیین مجدد سفره نسل فردای تان دارید؟!
غافل از اینکه:
#همین_دنیا_دار_مکافات_است و...
#گوش_های_تان_بریده_باد که بی موقع و خودارادی و هدف دار، #کر_شدید و مای منادی صلح و مهربانی را مجبور به دعای #بریدن_گوش تان کردید!!!!
😓😓😓
رئوف آذری، فعال صلح و مهربانی
@SSopskf
----------
*نوشته فوق با الهام از کلیپ منتشره با فحوای "بریدن گوش نوجوان زباله گرد" به تحریر در آمده است. هرچند که صحت و سقم کلیپ نیاز به راستی آزمایی دارد اما کم نیستند کودکانی که هر روز تهدیدهای زبانی گوش های مبارک و اما نحیف شان را می آزارد و جان نازنین شان، همواره در خطر ارتزاق دیگری است... رسالت قلم ها، نگاشتن و هشدار و طرح راهکار است، پس بنگارید ای قلم به دستان آزاده...
@SSopskf
بنا بود، #نفت را سر سفره مردمان ببرند، هرچند آن روز هم که نونهالی بیش نبودیم، هرگاه سخن از نفت سر سفره به میان می آمد، به بوی تندش، معترض می شدیم ولی باور کنید که این نفت لعنتی را هرگز سرسفره خود و بسیاری دیگر ندیدیم!
شاید آقازاده ها، بارها و بارها، سفره و جیب و خورجین شان، از برکات نفت پر شده و بهره مند شده باشند ولی می دانم و می دانید و می دانند که بسیاری حتی از بوی نفت هم محروم مانده و می مانند!
داستان بسیاری در قبال #نفت_سر_سفره، چون رهگذری می ماند که از جلوی کبابی عبور می کرده و بوی تند کباب به مشامش می خورد و در حسرت وصال کباب رهی جز این نمی یابد که به شیشه پنجره کبابی بزند و آن چندنفر نشسته حول پرس کباب را سفارش کند تا #سماق هم بیفزایند بعد میل کنند!
سالهاست شاهدم که مجموعه ها، هیأت ها، سمن ها، ان جی اوها و فعالان خیری و مدنی هشدار می دهند و از #بحران_کودکان_کار و سوء استفاده ابزاری از #فرشته_های_خیابانی و ... می گویند، می نویسند و فریاد وامددا سر می دهند اما کم تر #گوش_شنوایی یافته و می یابند!
همه این واویلاها، هشدارها و فریادها در تالار کنفرانس ها، همایش ها و تونل های تودرتوی ساختار بروکراسی به تاریخ پیوست و نشنیده ماند و صد و هزار و میلیون ها افسوس که #مسئولی_نشنید و متولی، #تولیت_نپذیرفت و شریان ابزارگرایان، کارفرمایان سوءاستفاده گر و کارتل های بهره مند از سفره فقرا، همچنان #خون_بی_توجهی، بلعید و جان گرفت و آن سوتر اما، #جان_بگرفت و #گوش_بستاند و #عمر_بربود!
...اما امروز که #ناله_ای می شنویم و کلیپی می بینیم ناخواسته و تحقیق نکرده و بی توجه و امعان نظر به #سواد_رسانه و سوء استفاده ابزاری از رسانه، #رگ_گردن_مان، متورم می شود و هم صدا و همنوا، می تازیم غافل از اینکه همه باهم داریم می بازیم...
امروز اما عزم کرده ایم با این یادداشت، همه آن دیگرانی را که عمری در قبال ظلم و اجحاف رفته بر این قشر مظلوم، و فریاد و واویلاهای دلسوزان این آب و خاک، #کر_شدند و #نشنیدند و #اقدامی_نکردند، خطاب قرار دهیم و بگوییم:
#گوش_های_تان_بریده_باد
که یک لحظه و یک زمان، طبق کارکرد ذاتی آن عضو و نعمت الهی، #اراده_شنیدن، نکردید و نشنیدید و برمبنای شنیدن سوزِدلِ آن دیگری و مسئولیت دنیایی تان عمل نکردید ...
#گوش_های_تان_بریده_باد،
ای #ناشنواهای_روزگار
که روزگار ایران و ایرانی را سیاه و تباه کردید و به یکباره تا سیاه چاله های تاریخ رهنمون شدید...
بعید نمی دانیم که از دفن آن سامان و تاریخ نیز، توهم و طمع #نفت_شدن و تزیین مجدد سفره نسل فردای تان دارید؟!
غافل از اینکه:
#همین_دنیا_دار_مکافات_است و...
#گوش_های_تان_بریده_باد که بی موقع و خودارادی و هدف دار، #کر_شدید و مای منادی صلح و مهربانی را مجبور به دعای #بریدن_گوش تان کردید!!!!
😓😓😓
رئوف آذری، فعال صلح و مهربانی
@SSopskf
----------
*نوشته فوق با الهام از کلیپ منتشره با فحوای "بریدن گوش نوجوان زباله گرد" به تحریر در آمده است. هرچند که صحت و سقم کلیپ نیاز به راستی آزمایی دارد اما کم نیستند کودکانی که هر روز تهدیدهای زبانی گوش های مبارک و اما نحیف شان را می آزارد و جان نازنین شان، همواره در خطر ارتزاق دیگری است... رسالت قلم ها، نگاشتن و هشدار و طرح راهکار است، پس بنگارید ای قلم به دستان آزاده...
Telegram
attach 📎
نقش زنان در صلح
*رئوف آذری
هشتم مارس هر سال را به نام الهام بخش #زن، مبارک گردانده اند و امروز هفدهم اسفندماه ۹۷ برابر آن روز در تقویم میلادی است!
اعتراف می کنم آنی نبوده ام که می خواستم در برابر #زنان زندگیم باشم😓
هیچگاه نتوانستم از تکالیف ذاتی و عرضی ام، آنچه درخور زنان پیرامونی ام بود، ادا کنم ولی افتخار می کنم که قلبا" آنچه در دل مضمر داشتم ولی در هویدایی اش، مهارت لازم نیافتم، قدر و قیمت و منزلت شان بود و هست...
چه اینکه باور دارم #زنان، نقش بارزی در حفاظت و پاسداری از #صلح_در_خانه دارند و صدالبته اگر دروازه های این صلح خانوادگی به سوی جامعه گشوده شود که شاهکاری از مینیاتور عشق و شور زندگی خلق می کند و این کم موهبتی نیست..
این روزها که فضای رسانه ای ششدانگ در وصف و کرامت و منزلت زن، مشحون و مملو می شود چه خوبست که رسانه های حرفه ای، به نقش این نیم از هفت و اندی میلیارد در دامنه دار کردن #صلح هم نظری و گذری داشته باشند..
زنان در دوران جنگ، هم سنگ کودکان و شاید هم بیش تر، بیشترین آسیب ها را می بینند و صدالبته که شایسته تر باشند تا که در پیشبرد پروژه صلح نیز پیشقدمی و پیشاهنگی پیشه کنند..
یاد دارم در دوران کودکی و مدرسه در مقطع ابتدایی، با اثرپذیری از همسالان، چاقویی کوچک برای قاچ کردن خربزه های خوابیده در جالیزهای سر راهی به رودخانه و پاتوق شناگران همسال، در جیب گذاشته بودم. موقع شست و شوی لباس ها، وارسته مادرم متوجه شده بود و چاقو بر کف دست، سویم شتافت و گفت:
"اگر مادری مرا قبول داشته باشی،جیب تو، جای مناسبی برای چاقو نیست بلکه جیبت، باید مأمن قلمی باشد که در خدمت سلامت جامعه ات باشد!"
و سپس قلمی در دستم نهاد و تاکید کرد در جیب نهم و با آن، آینده جامعه خود را بهبود بخشم!
هنوز هم که بیش از سی و شش سال از آن روز می گذرد در شوک آن روز و آن رفتار و آن توصیه عالمانه، هوشیارانه و الهام بخش والده گرانسنگ هستم و اینک که کنشگری در حوزه صلح را یدک می کشم تلاش امروز خود را مدیون نکته برداری از درس نکته آن روز مادر مهربان و صلح اندیشم می دانم و به پاس برخورداری از آن #زن_الهام_بخش، پیشرو و پیشاهنگی چون #فرشته_مادرم، شاکر پروردگارم🌷
باشد که #زنان_جهانشهر، بر این نقش ارزنده خود وقوف بیشتر یابند و به هنرنمایی در راستای صلح پایدار در خانواده، جامعه پیرامونی و جهانشهر همت بیشتری معطوف دارند❤
تومگو همه به جنگند و زصلح من چه آید
تویکی نه ای، هزاری، چراغ خود برافروز
@sopskf
@MediaForPeace
---
*فعال صلح و مهربانی
**تصویر، نقل از پوستر اشتراکی جامعه مدنی، شبکه یاری و...
--------
https://www.instagram.com/p/Buv7N0NlOEp/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1mlvy3ih07iy6
*رئوف آذری
هشتم مارس هر سال را به نام الهام بخش #زن، مبارک گردانده اند و امروز هفدهم اسفندماه ۹۷ برابر آن روز در تقویم میلادی است!
اعتراف می کنم آنی نبوده ام که می خواستم در برابر #زنان زندگیم باشم😓
هیچگاه نتوانستم از تکالیف ذاتی و عرضی ام، آنچه درخور زنان پیرامونی ام بود، ادا کنم ولی افتخار می کنم که قلبا" آنچه در دل مضمر داشتم ولی در هویدایی اش، مهارت لازم نیافتم، قدر و قیمت و منزلت شان بود و هست...
چه اینکه باور دارم #زنان، نقش بارزی در حفاظت و پاسداری از #صلح_در_خانه دارند و صدالبته اگر دروازه های این صلح خانوادگی به سوی جامعه گشوده شود که شاهکاری از مینیاتور عشق و شور زندگی خلق می کند و این کم موهبتی نیست..
این روزها که فضای رسانه ای ششدانگ در وصف و کرامت و منزلت زن، مشحون و مملو می شود چه خوبست که رسانه های حرفه ای، به نقش این نیم از هفت و اندی میلیارد در دامنه دار کردن #صلح هم نظری و گذری داشته باشند..
زنان در دوران جنگ، هم سنگ کودکان و شاید هم بیش تر، بیشترین آسیب ها را می بینند و صدالبته که شایسته تر باشند تا که در پیشبرد پروژه صلح نیز پیشقدمی و پیشاهنگی پیشه کنند..
یاد دارم در دوران کودکی و مدرسه در مقطع ابتدایی، با اثرپذیری از همسالان، چاقویی کوچک برای قاچ کردن خربزه های خوابیده در جالیزهای سر راهی به رودخانه و پاتوق شناگران همسال، در جیب گذاشته بودم. موقع شست و شوی لباس ها، وارسته مادرم متوجه شده بود و چاقو بر کف دست، سویم شتافت و گفت:
"اگر مادری مرا قبول داشته باشی،جیب تو، جای مناسبی برای چاقو نیست بلکه جیبت، باید مأمن قلمی باشد که در خدمت سلامت جامعه ات باشد!"
و سپس قلمی در دستم نهاد و تاکید کرد در جیب نهم و با آن، آینده جامعه خود را بهبود بخشم!
هنوز هم که بیش از سی و شش سال از آن روز می گذرد در شوک آن روز و آن رفتار و آن توصیه عالمانه، هوشیارانه و الهام بخش والده گرانسنگ هستم و اینک که کنشگری در حوزه صلح را یدک می کشم تلاش امروز خود را مدیون نکته برداری از درس نکته آن روز مادر مهربان و صلح اندیشم می دانم و به پاس برخورداری از آن #زن_الهام_بخش، پیشرو و پیشاهنگی چون #فرشته_مادرم، شاکر پروردگارم🌷
باشد که #زنان_جهانشهر، بر این نقش ارزنده خود وقوف بیشتر یابند و به هنرنمایی در راستای صلح پایدار در خانواده، جامعه پیرامونی و جهانشهر همت بیشتری معطوف دارند❤
تومگو همه به جنگند و زصلح من چه آید
تویکی نه ای، هزاری، چراغ خود برافروز
@sopskf
@MediaForPeace
---
*فعال صلح و مهربانی
**تصویر، نقل از پوستر اشتراکی جامعه مدنی، شبکه یاری و...
--------
https://www.instagram.com/p/Buv7N0NlOEp/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1mlvy3ih07iy6
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
نقش زنان در صلح *رئوف آذری هشتم مارس هر سال را به نام الهام بخش #زن، مبارک گردانده اند و امروز هفدهم اسفندماه ۹۷ برابر آن روز در تقویم میلادی است! اعتراف می کنم آنی نبوده ام که می خواستم در برابر #زنان زندگیم باشم😓 هیچگاه نتوانستم از تکالیف ذاتی و عرضی ام،…
خشونت زدایی جزیره ای در جغرافیای وسیع خشونت زایی!
✍️رئوف آذری
بیش از نصف قرن زیستن در برزخ زندگی و مرگ نقطه صفر مرزی، سه دهه سابقه تدریس، مشاوره و مدیریت در دو سیستم عمومی و عالی تعلیم و تربیت و ربع قرن تجربه کنشگری مدنی و محیط زیستی، بدان فهمم نایل گردانده بود که باید از جایی شروع می کردم تا به مصداق اثر پروانه ای، در دایرةالمعارف صلح، نامی از خود به یادگار بگذارم و برای همین، یک دهه آخر فعالیت مشاوره ای و کنشگری ام را روی مبحث صلح، تمرکز کردم و آغاز این تمرکز هم از جایی، استارت خورد که طبق پژوهش مشاوره ای، متوجه حجم بالاتر از استاندارد و البته فاجعه بار ضریب خشونت(هفتاد وشش درصد) در جامعه دانش آموزی شهرم شدم.
در آن یک دهه اخیر، در مدارسی که حجم خشونت بسیار بالایی را نشان داده بودند، تٲکید کرده و در زنگ های ابتکاری مهارت آموزی، مهربانی، آشتی و گفت وگو، تلاش کردم با کاربست مطالعات و آموخته ها، راهکارهایی برای خشونت زدایی اتخاذ کنم که طبق نتایج چند پژوهش علمی ارایه شده در کنفرانس های ملی و بین المللی، پروژه های کاربستی توفیق نسبی حاصل کرده بودند.
اما وااسفا که هر قدم رو به جلوی پروژه های خشونت زدای یک معلم عاشق صلح، با چندین پاتک خشونت ورزان، ناکام می ماند و پس از یک دهه تلاش و کوشش و کار با کودکان، نوجوانان و جوانان، باز رسیدیم به نقطه ای که #باوان و #میران های بازمانده از #فرشته های شهر صلح و مهربانی، اشک ریزان و فریادزنان، خداوند آسمان ها را به دادخواهی بطلبند!
در این سال ها،
هرگاه، مینی منفجر شد، ریبوارم
هرگاه، مرزبانی، کولبری نشانه گرفت، سروه ام
هرگاه، دریایی خروشید، آرتینم
هرگاه، چرخ کارگاهی بد چرخید، غفورم
هرگاه، شعله ای بر جهید، زینبم
هرگاه، فشنگی از تفنگی رهید، باوان و میرانم
و
هرگاه، باتومی وحشی شد، ژینایم
هرگاه، تیغی غرید، بلوطم
هرگاه، تونلی زده شد، زابم
و هرگاه،....
یتیم، زخمی و قربانی شدند و خشم، مجدد به توان بی نهایت بازتولید شد!
و چه استعدادی دارد وطنم و مدیران و حکمرانانش در پرورش و بازتولید و فرآوری خشونت و خشونت زایی پیشتازانه!
و چه ناکامیم ما در ابرام مان بر عرق ریختن و جان خود کاستن در مسیر خشونت زدایی از وطن و ذهن تا روح و روان و جهان فرزندان و زیست مندانش...
شاید آن تک درنای امید،
امیدمان بخشد
و مجدد انگیزه مان دهد بلکه با پروژه ای دگر، مجدد به مصاف خشونت ورزی بشتابیم و بر عادت خشونت پرهیزی و آیین خشونت زدایی مان، ابرام ورزیم اما مگر می گذارند، نفسی چاق کنیم؟!...
#ژینا_امینی
#فرشته_احمدی
#باوان_در_سوگ_مادر
---
٭تصویر اول از محمد طحانی
https://t.iss.one/Sopskf/5749
٭٭نام های بکار رفته در متن، کیس های واقعی از جغرافیای جزیرە خشونت زدایی
@sopskf
____
تصاویر بیشتر👇
https://www.instagram.com/p/CkYvPwOLl6z/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
✍️رئوف آذری
بیش از نصف قرن زیستن در برزخ زندگی و مرگ نقطه صفر مرزی، سه دهه سابقه تدریس، مشاوره و مدیریت در دو سیستم عمومی و عالی تعلیم و تربیت و ربع قرن تجربه کنشگری مدنی و محیط زیستی، بدان فهمم نایل گردانده بود که باید از جایی شروع می کردم تا به مصداق اثر پروانه ای، در دایرةالمعارف صلح، نامی از خود به یادگار بگذارم و برای همین، یک دهه آخر فعالیت مشاوره ای و کنشگری ام را روی مبحث صلح، تمرکز کردم و آغاز این تمرکز هم از جایی، استارت خورد که طبق پژوهش مشاوره ای، متوجه حجم بالاتر از استاندارد و البته فاجعه بار ضریب خشونت(هفتاد وشش درصد) در جامعه دانش آموزی شهرم شدم.
در آن یک دهه اخیر، در مدارسی که حجم خشونت بسیار بالایی را نشان داده بودند، تٲکید کرده و در زنگ های ابتکاری مهارت آموزی، مهربانی، آشتی و گفت وگو، تلاش کردم با کاربست مطالعات و آموخته ها، راهکارهایی برای خشونت زدایی اتخاذ کنم که طبق نتایج چند پژوهش علمی ارایه شده در کنفرانس های ملی و بین المللی، پروژه های کاربستی توفیق نسبی حاصل کرده بودند.
اما وااسفا که هر قدم رو به جلوی پروژه های خشونت زدای یک معلم عاشق صلح، با چندین پاتک خشونت ورزان، ناکام می ماند و پس از یک دهه تلاش و کوشش و کار با کودکان، نوجوانان و جوانان، باز رسیدیم به نقطه ای که #باوان و #میران های بازمانده از #فرشته های شهر صلح و مهربانی، اشک ریزان و فریادزنان، خداوند آسمان ها را به دادخواهی بطلبند!
در این سال ها،
هرگاه، مینی منفجر شد، ریبوارم
هرگاه، مرزبانی، کولبری نشانه گرفت، سروه ام
هرگاه، دریایی خروشید، آرتینم
هرگاه، چرخ کارگاهی بد چرخید، غفورم
هرگاه، شعله ای بر جهید، زینبم
هرگاه، فشنگی از تفنگی رهید، باوان و میرانم
و
هرگاه، باتومی وحشی شد، ژینایم
هرگاه، تیغی غرید، بلوطم
هرگاه، تونلی زده شد، زابم
و هرگاه،....
یتیم، زخمی و قربانی شدند و خشم، مجدد به توان بی نهایت بازتولید شد!
و چه استعدادی دارد وطنم و مدیران و حکمرانانش در پرورش و بازتولید و فرآوری خشونت و خشونت زایی پیشتازانه!
و چه ناکامیم ما در ابرام مان بر عرق ریختن و جان خود کاستن در مسیر خشونت زدایی از وطن و ذهن تا روح و روان و جهان فرزندان و زیست مندانش...
شاید آن تک درنای امید،
امیدمان بخشد
و مجدد انگیزه مان دهد بلکه با پروژه ای دگر، مجدد به مصاف خشونت ورزی بشتابیم و بر عادت خشونت پرهیزی و آیین خشونت زدایی مان، ابرام ورزیم اما مگر می گذارند، نفسی چاق کنیم؟!...
#ژینا_امینی
#فرشته_احمدی
#باوان_در_سوگ_مادر
---
٭تصویر اول از محمد طحانی
https://t.iss.one/Sopskf/5749
٭٭نام های بکار رفته در متن، کیس های واقعی از جغرافیای جزیرە خشونت زدایی
@sopskf
____
تصاویر بیشتر👇
https://www.instagram.com/p/CkYvPwOLl6z/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک