🕊
#یادداشت_های_دلتنگی
#دیگری
به نظرم ملال و از مزه افتادن است سرانجامِِ در خود غوطهزدن. به خود پیچیدن، دل را پس میزند. دلزدگی میآورد. باید از #دیگری گفت. از اشک و لبخند آنهایی که هستند. آنهایی که رفتهاند. آنهایی که پّرگرفتهاند. از عشق به دیگری یا درد غیاب دیگری یا شکوه حضور دیگری. حرفهای دیگر، بوی مرگ میدهند. چشمهایی که به نگریستن در خود معتادند از سو میافتند. مگر گفتن از خویش آنگاه که لبالب از دیگری است. دیگریِ حاضر یا دیگریِ غایب. دیگریای که مثل اتفاق باران، دل تو را آبیاری میکند. با حضور یا غیابش. چه فرقی میکند. گفتن از خود، وقتی معطوف به دیگری نیست، پنجه به خالی زدن است.
دریغا که بسیاری نمیتوانند سرشان را از لاک این خودِ باتلاقی دربیاورند و به ستایش چیزها و آدمها، به ستایش رنگها و آواها بپردازند. ستایش صمیمیت یادها و وفاداری زخمها. روایت شکوهمند #دلتنگی...
#صدیق_قطبی
@Roshanfkrane
#یادداشت_های_دلتنگی
#دیگری
به نظرم ملال و از مزه افتادن است سرانجامِِ در خود غوطهزدن. به خود پیچیدن، دل را پس میزند. دلزدگی میآورد. باید از #دیگری گفت. از اشک و لبخند آنهایی که هستند. آنهایی که رفتهاند. آنهایی که پّرگرفتهاند. از عشق به دیگری یا درد غیاب دیگری یا شکوه حضور دیگری. حرفهای دیگر، بوی مرگ میدهند. چشمهایی که به نگریستن در خود معتادند از سو میافتند. مگر گفتن از خویش آنگاه که لبالب از دیگری است. دیگریِ حاضر یا دیگریِ غایب. دیگریای که مثل اتفاق باران، دل تو را آبیاری میکند. با حضور یا غیابش. چه فرقی میکند. گفتن از خود، وقتی معطوف به دیگری نیست، پنجه به خالی زدن است.
دریغا که بسیاری نمیتوانند سرشان را از لاک این خودِ باتلاقی دربیاورند و به ستایش چیزها و آدمها، به ستایش رنگها و آواها بپردازند. ستایش صمیمیت یادها و وفاداری زخمها. روایت شکوهمند #دلتنگی...
#صدیق_قطبی
@Roshanfkrane