🎋 #ایران -نحوه اداره حکومت از دیدگاه #دکترمصدق
اگر از طریق #آزادی و #دموکراسی نتوانیم کاری بکنیم٫از طریق #اختناق و زور و قلدری برای #مردم_ناراضی نمیتوانیم کاری انجام دهیم
#دکترمصدق
@Roshanfkrane
اگر از طریق #آزادی و #دموکراسی نتوانیم کاری بکنیم٫از طریق #اختناق و زور و قلدری برای #مردم_ناراضی نمیتوانیم کاری انجام دهیم
#دکترمصدق
@Roshanfkrane
#لنین گفته است: "به صرف نارضائی مردم از حکومت، سقوط دولت ها موجب نخواهد شد. تحقق این امر دو شرط لازم دارد؛
اول نارضائی مردم
دوم خودباختگی حکومت"
و این آخرین همان چیزی است که از آن می توان به «خوف حکومت» تعبیر کرد. تا وقتی حکومتها خوف نداشته باشند، نارضائی مردم کاری نخواهد کرد، صد سال مردم از #قاجار ناراضی بودند و اغلب ناراضی ها یا پوست کنده شدند و یا قهوه قجری خوردند و آب از آب تکان نخورد. تنها روزی این نارضائی نتیجه داد که #مظفرالدین_شاه خود را باخت.
او در سفر اروپا متوجه شد که آن کاری که او در ایران به نام #سلطنت می کند، سلطنت نیست، علاوه بر آن چون آدم مذهبی بود در برابر #روحانیون کوتاه آمد و خود را باخت و این خود باختگی را که بعضی ها این روزها به «بریدگی» تعبییر می کنند و میگویند فلانی بعد از آنهمه مقاوت بلاخره «برید».
وقتی در زمان مظفرالدین شاه یک طلبه ی سیدِ مشروطه خواه در مسجد کشته میشود، مظفرالدین شاه که تا آن حد به سادات معتقد بود که گمان میکرد سید صحیح النسب را هیچ وقت صاعقه نمی زند،طبق گفته دکتر اعلم الدوله؛ این اتفاق در وقوع انقلاب مشروطه چنین نتیجه داد:
«...یک روز تابستان در صاحبقرانیه بودیم. صبح زود ساعدالدوله پدر نصرالسلطنه آمد پیش شاه و آن روز تمام درباریان را به ناهار در زرگنده که عمارت ییلاقی داشت، دعوت کرده بود.
شاه من را نگاه داشت، در صاحبقرانیه ماندم، نزدیک ناهار ، شاهزاده تلگرافچی مخصوص از عمارت گلستان تهران به من تلفن کرد که در شهر واقعه ای روی داده، سربازهای فوج نصرالسلطنه که در قراولخانه گذر باغ پسته بیگ بودند، شلیک کرده ، یک نفر سید عبدالحمید نام از طلاب مدرسه حاجی ابوالحسن را که نزدیک به همان گذر است، کشته اند.
این قِسم خبرها را همه وقت از شاه مخفی میداشتند، من هیچ مکث نکرده بلاتامل این خبر را به شاه رسانیدم. حالت شاه از شنیدن این خبر که سیدی کشته شده است، در کمال شدت به هم خورد و حمله عصبی که برای او عارض می شد، بلافاصله روی داد.
این بود که فورا درباریان را احضار نمود، و چندین شب تا صبح راحت نخوابیده و چندین بار از خواب جسته و می گفت :
"در روز قیامت جواب جدش را چه بدهم ؟ و نمیدانم چه وقت ممکن است من از زیر بار این مسئولیت ها بیرون بروم ..."
من «اعلم الدوله» تجدید مطلع نموده گفتم : وقتی آسوده خواهید شد که مجلس ملی و مشروطیت بر قرار گردد...»
بنابراین میتوان تشخیص داد که در صدور فرمان مشروطه این خود باختگی تا چه حد موثر بوده است.
درباره انقلاب ۵۷ ایران هم آن روزی پیروز شد که شاه و اطرافیانش به وحشت افتادند و این وحشت را #اعتصاب کارگران نفت، آتش زد و دراین مورد شاه حتی خشم گرفت بر سعید نائب (رئیس مجلس) که چرا مساله سفر شاه و رای اعتماد به دولت را به جای اینکه در یکشنبه مطرح کند، دو روز به تاخیر انداخته، در سه شنبه مطرح کرده است.
#شاه آنچنان خود را باخته بود که به فرودگاه رفت و منتظر ماند تا #بختیار با هلیکوپتر رسید و قضیه موافقت مجلس و رای اعتماد را گفت.
حرف لنین در مورد انقلابات درست است و میشود آن را به کیفیت انفجار یک بمب شیمیایی تشبیه کرد، بدین معنی که بمب شیمیایی وقتی منفجر میشود که دو قسمت بی خطر بمب، یک فعل و انفعال شیمیائی انجام دهند. و گرنه بمب بی خطر است.
در جوامع هم باید نارضائی مردم با خود باختگی حکومت ترکیب شود تا انقلاب پدید آید وگرنه حاصلی جز #اختناق بیشتر و یا سروری #لمپن ها درپی نخواهد داشت.
✍ استاد #باستانی_پاریزی
#تاریخ
#سیاسی
@Roshanfkrane
اول نارضائی مردم
دوم خودباختگی حکومت"
و این آخرین همان چیزی است که از آن می توان به «خوف حکومت» تعبیر کرد. تا وقتی حکومتها خوف نداشته باشند، نارضائی مردم کاری نخواهد کرد، صد سال مردم از #قاجار ناراضی بودند و اغلب ناراضی ها یا پوست کنده شدند و یا قهوه قجری خوردند و آب از آب تکان نخورد. تنها روزی این نارضائی نتیجه داد که #مظفرالدین_شاه خود را باخت.
او در سفر اروپا متوجه شد که آن کاری که او در ایران به نام #سلطنت می کند، سلطنت نیست، علاوه بر آن چون آدم مذهبی بود در برابر #روحانیون کوتاه آمد و خود را باخت و این خود باختگی را که بعضی ها این روزها به «بریدگی» تعبییر می کنند و میگویند فلانی بعد از آنهمه مقاوت بلاخره «برید».
وقتی در زمان مظفرالدین شاه یک طلبه ی سیدِ مشروطه خواه در مسجد کشته میشود، مظفرالدین شاه که تا آن حد به سادات معتقد بود که گمان میکرد سید صحیح النسب را هیچ وقت صاعقه نمی زند،طبق گفته دکتر اعلم الدوله؛ این اتفاق در وقوع انقلاب مشروطه چنین نتیجه داد:
«...یک روز تابستان در صاحبقرانیه بودیم. صبح زود ساعدالدوله پدر نصرالسلطنه آمد پیش شاه و آن روز تمام درباریان را به ناهار در زرگنده که عمارت ییلاقی داشت، دعوت کرده بود.
شاه من را نگاه داشت، در صاحبقرانیه ماندم، نزدیک ناهار ، شاهزاده تلگرافچی مخصوص از عمارت گلستان تهران به من تلفن کرد که در شهر واقعه ای روی داده، سربازهای فوج نصرالسلطنه که در قراولخانه گذر باغ پسته بیگ بودند، شلیک کرده ، یک نفر سید عبدالحمید نام از طلاب مدرسه حاجی ابوالحسن را که نزدیک به همان گذر است، کشته اند.
این قِسم خبرها را همه وقت از شاه مخفی میداشتند، من هیچ مکث نکرده بلاتامل این خبر را به شاه رسانیدم. حالت شاه از شنیدن این خبر که سیدی کشته شده است، در کمال شدت به هم خورد و حمله عصبی که برای او عارض می شد، بلافاصله روی داد.
این بود که فورا درباریان را احضار نمود، و چندین شب تا صبح راحت نخوابیده و چندین بار از خواب جسته و می گفت :
"در روز قیامت جواب جدش را چه بدهم ؟ و نمیدانم چه وقت ممکن است من از زیر بار این مسئولیت ها بیرون بروم ..."
من «اعلم الدوله» تجدید مطلع نموده گفتم : وقتی آسوده خواهید شد که مجلس ملی و مشروطیت بر قرار گردد...»
بنابراین میتوان تشخیص داد که در صدور فرمان مشروطه این خود باختگی تا چه حد موثر بوده است.
درباره انقلاب ۵۷ ایران هم آن روزی پیروز شد که شاه و اطرافیانش به وحشت افتادند و این وحشت را #اعتصاب کارگران نفت، آتش زد و دراین مورد شاه حتی خشم گرفت بر سعید نائب (رئیس مجلس) که چرا مساله سفر شاه و رای اعتماد به دولت را به جای اینکه در یکشنبه مطرح کند، دو روز به تاخیر انداخته، در سه شنبه مطرح کرده است.
#شاه آنچنان خود را باخته بود که به فرودگاه رفت و منتظر ماند تا #بختیار با هلیکوپتر رسید و قضیه موافقت مجلس و رای اعتماد را گفت.
حرف لنین در مورد انقلابات درست است و میشود آن را به کیفیت انفجار یک بمب شیمیایی تشبیه کرد، بدین معنی که بمب شیمیایی وقتی منفجر میشود که دو قسمت بی خطر بمب، یک فعل و انفعال شیمیائی انجام دهند. و گرنه بمب بی خطر است.
در جوامع هم باید نارضائی مردم با خود باختگی حکومت ترکیب شود تا انقلاب پدید آید وگرنه حاصلی جز #اختناق بیشتر و یا سروری #لمپن ها درپی نخواهد داشت.
✍ استاد #باستانی_پاریزی
#تاریخ
#سیاسی
@Roshanfkrane
فرمت کتاب : فایل صوتی 📕🎼
کتاب : #اختناق_ایران
نویسنده : #مورگان_شوستر
مترجم : ابوالحسن موسوی شوشتری جزائری
با مقدمه ایی از اسماعیل راِین و فرامرز برزگر
انتشارات : کتاب فروشی صفی علی شاه
چاپ اول : 1395
تعداد فایل : 45 عدد فایل صوتی
مدت زمان : 21 ساعت 21 دقیقه
راوی : بردیا آریان فر
موضوع : #تاریخ , #تاریخ_ایران , #تاریخ_معاصر
ویلیام مورگان شوستر مستشاری امریکایی بود که در سال 1289 پس از انقلاب مشروطه به ایران آمد و برای رفع نابسامانیهای اقتصادی سِمَت خزانهدار کل ایران را بهعهده گرفت. اما با گذشت هشت ماه از خدمت او، روسیه به دولت ایران اولتیماتوم داد که اگر شوستر از ایران خارج نشود، به ایران حمله خواهد کرد. اگرچه مجلس در برابر این تهدید مقاومت کرد، دولت به آن تن داد. شوستر خاطرات آن هشت ماه را با عنوان اختناق ایران منتشر کرد که امروز از جمله منابع دست اول سالهای پس از مشروطه در ایران به شمار میرود. اختناق ایران با درآمد شوستر دربارهی وضع سیاسی ایران در سالهای پیش از مشروطه تا ورود او به ایران آغاز میشود. سپس شوستر آنچه را بر خودش گذشته نقل میکند. در این چاپ پیوستهایی هم به کتاب اضافه شده است: متن قانون اساسی، قرارداد 1907 روسیه و انگلیس، مقالهی شوستر در تایمز لندن در انتقاد از سیاست روسیه و انگلیس، نامهنگاریهای شوستر و سفیر بریتانیا در تهران و …
ویلیام مورگان شوستر حقوقدان و کارشناس مالی امریکایی در 1877 در واشنگتن متولد شد. او بیش از همه بهخاطر حضور هشتماههاش در ایران به عنوان رئیس خزانهداری کل ایران در سالهای پس از استبداد صغیر شناخته میشود. شوستر در سال 1899مسؤول گمرک کوبا شد و در 1901 به فیلیپین رفت و گمرک این کشور را بهدست گرفت. در سال 1910 وزیرمختار ایران در امریکا از دولت امریکا خواست که یک کارشناس امور مالی توانا و پاکدست به دولت ایران معرفی کند تا به اصلاح امور مالی بپردازد و اهداف دولت نوپای مشروطه را پی بگیرد. به این ترتیب شوستر در 1911 به ایران آمد. اما در بحبوحهی درگیریهای دولت و مجلس ایران و حضور نیروهای نظامی روسیه تنها هشت ماه در ایران به کار مشغول بود و به خواست کابینه از کار خود استعفا داد و به کشورش بازگشت. شوستر بلافاصله پس از بازگشت به امریکا مشاهدات خود را مکتوب کرد و در قالب کتاب اختناق ایران منتشر کرد که امروز از جمله اسناد ارزشمند آن برهه از تاریخ ایران است. شوستر در 1960 در نیویورک درگذشت.
#کتاب_صوتی
@Roshanfkrane
کتاب : #اختناق_ایران
نویسنده : #مورگان_شوستر
مترجم : ابوالحسن موسوی شوشتری جزائری
با مقدمه ایی از اسماعیل راِین و فرامرز برزگر
انتشارات : کتاب فروشی صفی علی شاه
چاپ اول : 1395
تعداد فایل : 45 عدد فایل صوتی
مدت زمان : 21 ساعت 21 دقیقه
راوی : بردیا آریان فر
موضوع : #تاریخ , #تاریخ_ایران , #تاریخ_معاصر
ویلیام مورگان شوستر مستشاری امریکایی بود که در سال 1289 پس از انقلاب مشروطه به ایران آمد و برای رفع نابسامانیهای اقتصادی سِمَت خزانهدار کل ایران را بهعهده گرفت. اما با گذشت هشت ماه از خدمت او، روسیه به دولت ایران اولتیماتوم داد که اگر شوستر از ایران خارج نشود، به ایران حمله خواهد کرد. اگرچه مجلس در برابر این تهدید مقاومت کرد، دولت به آن تن داد. شوستر خاطرات آن هشت ماه را با عنوان اختناق ایران منتشر کرد که امروز از جمله منابع دست اول سالهای پس از مشروطه در ایران به شمار میرود. اختناق ایران با درآمد شوستر دربارهی وضع سیاسی ایران در سالهای پیش از مشروطه تا ورود او به ایران آغاز میشود. سپس شوستر آنچه را بر خودش گذشته نقل میکند. در این چاپ پیوستهایی هم به کتاب اضافه شده است: متن قانون اساسی، قرارداد 1907 روسیه و انگلیس، مقالهی شوستر در تایمز لندن در انتقاد از سیاست روسیه و انگلیس، نامهنگاریهای شوستر و سفیر بریتانیا در تهران و …
ویلیام مورگان شوستر حقوقدان و کارشناس مالی امریکایی در 1877 در واشنگتن متولد شد. او بیش از همه بهخاطر حضور هشتماههاش در ایران به عنوان رئیس خزانهداری کل ایران در سالهای پس از استبداد صغیر شناخته میشود. شوستر در سال 1899مسؤول گمرک کوبا شد و در 1901 به فیلیپین رفت و گمرک این کشور را بهدست گرفت. در سال 1910 وزیرمختار ایران در امریکا از دولت امریکا خواست که یک کارشناس امور مالی توانا و پاکدست به دولت ایران معرفی کند تا به اصلاح امور مالی بپردازد و اهداف دولت نوپای مشروطه را پی بگیرد. به این ترتیب شوستر در 1911 به ایران آمد. اما در بحبوحهی درگیریهای دولت و مجلس ایران و حضور نیروهای نظامی روسیه تنها هشت ماه در ایران به کار مشغول بود و به خواست کابینه از کار خود استعفا داد و به کشورش بازگشت. شوستر بلافاصله پس از بازگشت به امریکا مشاهدات خود را مکتوب کرد و در قالب کتاب اختناق ایران منتشر کرد که امروز از جمله اسناد ارزشمند آن برهه از تاریخ ایران است. شوستر در 1960 در نیویورک درگذشت.
#کتاب_صوتی
@Roshanfkrane