تلخترین خاطره از دهه ۶۰ به روایت مخاطبان توانا
«تو اون دههها شلوار جین جرم بود حتی موی بلند و آستین کوتاه. یبار گرفتنم، هم موهامو مدل چهارراهی زدند و هم با اسپری دستامو رنگ کردند و گفتند برو!»، پیام یکی از مخاطبان آموزشکده توانا.
در اوایل بهمن ۱۳۹۹ در صفحه اینستاگرام آموزشکده توانا پستی منتشر شد با این پرسش که «تلخترین خاطره شما از دهه ۶۰ چیست؟». این پرسش با استقبال کمنظیری از سوی مخاطبان مواجه شد و علاوه بر اینکه بیش از ۱۵هزار و ۶۰۰ بار پسندیده شد، حدود ۲هزار و ۹۰۰ مخاطب نیز به آن پاسخ داند.
محتوای این پست با تصویری از ماشین پاترول «گشت کمیته انقلاب اسلامی» منتشر شد و بیشتر پاسخها و خاطرات تأسفبرانگیز مخاطبان به عملکرد این نهاد و نهادهای مشابه در سالهای دهه ۶۰ مربوط بود. البته تعداد جالبتوجهی از افراد که به گفته خودشان از متولدان دهه ۷۰ و ۸۰ هستند نیز بر این باور بودند که فشار، کنترل و نقض حقوق اولیه انسانی توسط حکومت در این دههها دستکمی از برخوردها در اوایل انقلاب اسلامی نداشته و صرفا هم از نوعی دیگر است. در ادامه برخی از پیامهای برگزیده مخاطبان میآید (نظرهای مخاطبان بدون حذف و اضافه، یکدست و ویرایش مختصری شده است):
- شش سالم بود به همراه برادر ۵سالهام و مادرم در میدان آرژانتین به دلیل اینکه مادرم لبهایش رژ داشت، توسط کمیته بازداشت شدیم و مورد تحقیر و توهین و حملهشان به خودمان شدیم وحشتزده و ترسیده بودیم. ساعتها گریه کردیم و ضجه زدیم. پدرم هم نگران و هراسان شده بود که چرا ما ساعتها ست به خانه بازنگشتیم. بعد از پنج ساعت توهین و تحقیر سرانجام رهایمان کردند و تا ابد از خودشان متنفرمان ساختند.
- وقتی دامن کوتاه چینچینی قهوهای با گلهای قرمز و زردم رو که خیلی خوشگل بود، میپوشیدم و همه اطرافیانم برای پوشیدنش سرزنشم میکردند، با اینکه بچه بودم فهمیدم که دوران زیباییها به سر آمده و متعجب بودم که چرا آدمبزرگهای اطرافم به یکباره دشمن زیبایی شدند.
- بعد از تعطیلی دانشگاهها به بهانه انقلاب فرهنگی، وقتی برگشتیم دانشگاه، بسیاری از دوستانمون دیگه نبودند. اعدام شده بودند.
- سال ٦٤ از دبيرستان برمیگشتم خونه به خاطر اينكه جوراب سفيد پوشيده بودم از شخصی [...] يك سيلی خوردم به جرم قرتیبازی. اينقدر شديد بود راهم رو گم كردم، هيچ وقت اون حيوان درنده رو فراموش نمیكنم.
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2M0ey4T
#گزارش #دهه۶۰ #گشت_ثارالله #جنگ #اعدام #خمینی #انقلاب_فرهنگی #کمیته_انقلاب #خاوران #تابستان۶۷
#تاریخ
@Roshanfkrane
«تو اون دههها شلوار جین جرم بود حتی موی بلند و آستین کوتاه. یبار گرفتنم، هم موهامو مدل چهارراهی زدند و هم با اسپری دستامو رنگ کردند و گفتند برو!»، پیام یکی از مخاطبان آموزشکده توانا.
در اوایل بهمن ۱۳۹۹ در صفحه اینستاگرام آموزشکده توانا پستی منتشر شد با این پرسش که «تلخترین خاطره شما از دهه ۶۰ چیست؟». این پرسش با استقبال کمنظیری از سوی مخاطبان مواجه شد و علاوه بر اینکه بیش از ۱۵هزار و ۶۰۰ بار پسندیده شد، حدود ۲هزار و ۹۰۰ مخاطب نیز به آن پاسخ داند.
محتوای این پست با تصویری از ماشین پاترول «گشت کمیته انقلاب اسلامی» منتشر شد و بیشتر پاسخها و خاطرات تأسفبرانگیز مخاطبان به عملکرد این نهاد و نهادهای مشابه در سالهای دهه ۶۰ مربوط بود. البته تعداد جالبتوجهی از افراد که به گفته خودشان از متولدان دهه ۷۰ و ۸۰ هستند نیز بر این باور بودند که فشار، کنترل و نقض حقوق اولیه انسانی توسط حکومت در این دههها دستکمی از برخوردها در اوایل انقلاب اسلامی نداشته و صرفا هم از نوعی دیگر است. در ادامه برخی از پیامهای برگزیده مخاطبان میآید (نظرهای مخاطبان بدون حذف و اضافه، یکدست و ویرایش مختصری شده است):
- شش سالم بود به همراه برادر ۵سالهام و مادرم در میدان آرژانتین به دلیل اینکه مادرم لبهایش رژ داشت، توسط کمیته بازداشت شدیم و مورد تحقیر و توهین و حملهشان به خودمان شدیم وحشتزده و ترسیده بودیم. ساعتها گریه کردیم و ضجه زدیم. پدرم هم نگران و هراسان شده بود که چرا ما ساعتها ست به خانه بازنگشتیم. بعد از پنج ساعت توهین و تحقیر سرانجام رهایمان کردند و تا ابد از خودشان متنفرمان ساختند.
- وقتی دامن کوتاه چینچینی قهوهای با گلهای قرمز و زردم رو که خیلی خوشگل بود، میپوشیدم و همه اطرافیانم برای پوشیدنش سرزنشم میکردند، با اینکه بچه بودم فهمیدم که دوران زیباییها به سر آمده و متعجب بودم که چرا آدمبزرگهای اطرافم به یکباره دشمن زیبایی شدند.
- بعد از تعطیلی دانشگاهها به بهانه انقلاب فرهنگی، وقتی برگشتیم دانشگاه، بسیاری از دوستانمون دیگه نبودند. اعدام شده بودند.
- سال ٦٤ از دبيرستان برمیگشتم خونه به خاطر اينكه جوراب سفيد پوشيده بودم از شخصی [...] يك سيلی خوردم به جرم قرتیبازی. اينقدر شديد بود راهم رو گم كردم، هيچ وقت اون حيوان درنده رو فراموش نمیكنم.
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2M0ey4T
#گزارش #دهه۶۰ #گشت_ثارالله #جنگ #اعدام #خمینی #انقلاب_فرهنگی #کمیته_انقلاب #خاوران #تابستان۶۷
#تاریخ
@Roshanfkrane
توانا
تلخترین خاطره از دهه ۶۰ به روایت مخاطبان توانا
«تو اون دههها شلوار جین جرم بود حتی موی بلند و آستین کوتاه. یبار گرفتنم، هم موهامو مدل چهارراهی زدند و هم با اسپری دستامو رنگ کردند و گفتند برو!»، پیام یکی از مخاطبان آموزشکده توانا. در اوایل بهمن
🔴 زلزله ۵/۶ ریشتری حوالی سیسخت
۱۰ مصدوم دارد
🔸️مجتبی خالدی، سخنگوی اورژانس کشور در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان:
🔹️بر اثر وقوع زمین لرزه ای به بزرگی ۵/۶ ریشتر در حوالی سی سخت در مرز استان های اصفهان و کهکیلویه و بویر احمد که در ساعت۲۲ و ۵ دقیقه امروز رخ داده چهار تیم ارزیاب به محل حادثه اعزام شده است.
🔹️ تا این لحظه ۱۰ نفر مصدوم شدهاند و تاکنون اخباری مبنی بر فوت افراد گزارش نشده است.
🔹️ دو دستگاه آمبولانس به مرکز زلزله اعزام و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس و ده دستگاه آمبولانس در یاسوج و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس و ده دستگاه آمبولانس در اصفهان به حالت آماده باش قرار گرفته اند.
#خبر #حوادث
@Roshanfkrane
۱۰ مصدوم دارد
🔸️مجتبی خالدی، سخنگوی اورژانس کشور در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان:
🔹️بر اثر وقوع زمین لرزه ای به بزرگی ۵/۶ ریشتر در حوالی سی سخت در مرز استان های اصفهان و کهکیلویه و بویر احمد که در ساعت۲۲ و ۵ دقیقه امروز رخ داده چهار تیم ارزیاب به محل حادثه اعزام شده است.
🔹️ تا این لحظه ۱۰ نفر مصدوم شدهاند و تاکنون اخباری مبنی بر فوت افراد گزارش نشده است.
🔹️ دو دستگاه آمبولانس به مرکز زلزله اعزام و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس و ده دستگاه آمبولانس در یاسوج و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس و ده دستگاه آمبولانس در اصفهان به حالت آماده باش قرار گرفته اند.
#خبر #حوادث
@Roshanfkrane
روشنفکران
🔴 زلزله ۵/۶ ریشتری حوالی سیسخت ۱۰ مصدوم دارد 🔸️مجتبی خالدی، سخنگوی اورژانس کشور در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان: 🔹️بر اثر وقوع زمین لرزه ای به بزرگی ۵/۶ ریشتر در حوالی سی سخت در مرز استان های اصفهان و کهکیلویه و بویر احمد که در ساعت۲۲ و ۵ دقیقه…
🔴 افزايش مصدومان زمين لرزه / تاكنون ٣٦ نفر دچار مصدوميت شدند
🔸️كوليوند، رئيس سازمان اورژانس کشور :
🔹️تاکنون ٣٦ نفر؛ ۴ نفر در سمیرم و ٣٢ نفر در دنا دچار مصدومیت شده اند.
🔹️ بر اثر زمین لرزه به مرکز بهداشت شهر سیسخت آسیب وارد شده است.
🔹️تمامى پايگاه هاى اورژانس، كليه مراكز درمانى و بهداشتى در مناطق آسيب ديده در آماده باش كامل هستند.
#خبر #حوادث
@Roshanfkrane
🔸️كوليوند، رئيس سازمان اورژانس کشور :
🔹️تاکنون ٣٦ نفر؛ ۴ نفر در سمیرم و ٣٢ نفر در دنا دچار مصدومیت شده اند.
🔹️ بر اثر زمین لرزه به مرکز بهداشت شهر سیسخت آسیب وارد شده است.
🔹️تمامى پايگاه هاى اورژانس، كليه مراكز درمانى و بهداشتى در مناطق آسيب ديده در آماده باش كامل هستند.
#خبر #حوادث
@Roshanfkrane
صبح به ما میآموزد که باور داشته باشیم،
روشنایی با تاریکی معنا مییابد و خوشبختی با عبور از سختیها زیباست...
صبح بخیر🌹
@Roshanfkrane
روشنایی با تاریکی معنا مییابد و خوشبختی با عبور از سختیها زیباست...
صبح بخیر🌹
@Roshanfkrane
هوا ۱۲ درجه سرد میشود
🌧 برای استانهای آذربایجان غربی و شرقی، اردبیل، گیلان، غرب مازندران، زنجان، کردستان، همدان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، شمال خوزستان، شمال چهارمحال و بختیاری و ارتفاعات البرز مرکزی بارش باران پیشبینی شده است.
⛈ فعالیت سامانه بارشی در شمال غرب کاهش و به نواحی از مرکز، برخی مناطق جنوبی کشور در فارس و بوشهر، شرق و شمال شرق گسترش مییابد.
❄️ امروز در نیمه غربی و جمعه در نیمه شرقی کشور کاهش ۸ تا ۱۲ درجه ای دما روی میدهد.
⛈ آسمان تهران امروز ابری همراه با بارش باران پیشبینی میشود.
#خبرهوا
@Roshanfkrane
🌧 برای استانهای آذربایجان غربی و شرقی، اردبیل، گیلان، غرب مازندران، زنجان، کردستان، همدان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، شمال خوزستان، شمال چهارمحال و بختیاری و ارتفاعات البرز مرکزی بارش باران پیشبینی شده است.
⛈ فعالیت سامانه بارشی در شمال غرب کاهش و به نواحی از مرکز، برخی مناطق جنوبی کشور در فارس و بوشهر، شرق و شمال شرق گسترش مییابد.
❄️ امروز در نیمه غربی و جمعه در نیمه شرقی کشور کاهش ۸ تا ۱۲ درجه ای دما روی میدهد.
⛈ آسمان تهران امروز ابری همراه با بارش باران پیشبینی میشود.
#خبرهوا
@Roshanfkrane
🔴مرزهای خوزستان یک هفته بسته میشود
قاسم دشتکی، استاندار جدید خوزستان:
🔸 برای کنترل کرونا به مدت یک هفته مرزهای شلمچه و چذابه برای ورود مسافر بسته میشود.
🔸امیدوارم بتوانیم پیک جدید کرونا را کنترل و مهار کنیم، همانطور که پیک های قبلی در استان با موفقیت کنترل و مهار شد./باشگاه خبرنگاران
@Roshanfkrane
قاسم دشتکی، استاندار جدید خوزستان:
🔸 برای کنترل کرونا به مدت یک هفته مرزهای شلمچه و چذابه برای ورود مسافر بسته میشود.
🔸امیدوارم بتوانیم پیک جدید کرونا را کنترل و مهار کنیم، همانطور که پیک های قبلی در استان با موفقیت کنترل و مهار شد./باشگاه خبرنگاران
@Roshanfkrane
♻️ آخرین بروزرسانی قیمت طلا و سکهودلار :99/11/26 ساعت 11:44
💰 #اونس_جهانی 1,825.3 دلار
💰 #مظنه: 5,099,000 تومان
💰 #گرم_18_عیار: 1,177,100 تومان
🥇 #سکه_قدیم : 11,700,000 تومان
🥇 #سکه_امامی : 12,250,000 تومان
🥇 #نیم_سکه: 6,700,000 تومان
🥇 #ربع_سکه: 4,500,000 تومان
🥇 #سکه_گرمی: 2,500,000 تومان
25 :950 💶
31 :150💶
#اقتصاد
@Roshanfkrane
💰 #اونس_جهانی 1,825.3 دلار
💰 #مظنه: 5,099,000 تومان
💰 #گرم_18_عیار: 1,177,100 تومان
🥇 #سکه_قدیم : 11,700,000 تومان
🥇 #سکه_امامی : 12,250,000 تومان
🥇 #نیم_سکه: 6,700,000 تومان
🥇 #ربع_سکه: 4,500,000 تومان
🥇 #سکه_گرمی: 2,500,000 تومان
25 :950 💶
31 :150💶
#اقتصاد
@Roshanfkrane
آیا شوهر میتواند به همسر اجازه حضور در فضای مجازی را ندهد؟
آیت الله نوری همدانی: توصیه می شود در این امور به مقتضای خواست شوهر عمل شود.
از نوری همدانی بپرسند «آیا زن میتواند به شوهرش اجازه حضور در فضای مجازی را ندهد؟» چه جوابی میدهد؟
#طنز تلخ #اجتماعی #مذهبی
#بانوان
@Roshanfkrane
آیت الله نوری همدانی: توصیه می شود در این امور به مقتضای خواست شوهر عمل شود.
از نوری همدانی بپرسند «آیا زن میتواند به شوهرش اجازه حضور در فضای مجازی را ندهد؟» چه جوابی میدهد؟
#طنز تلخ #اجتماعی #مذهبی
#بانوان
@Roshanfkrane
من فقط تلاش میکنم که از راه خدمت به بشریت خدا را ببینم. زیرا میدانم که خدا نه در آسمانهاست و نه در اعماق زمین،
بلکه در وجود هر انسانی است.
#گاندی
@Roshanfkrane
بلکه در وجود هر انسانی است.
#گاندی
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥دانلود فیلم جدید " نغمه های عرب 2019 "
📝 #زیرنویس_چسبیده_فارسی
📤 کیفیت 480p
✂️ #بدون_سانسور
#فیلم
@Roshanfkrane
📝 #زیرنویس_چسبیده_فارسی
📤 کیفیت 480p
✂️ #بدون_سانسور
#فیلم
@Roshanfkrane
#قصه_کودکانه
✨🌺قصه زیبای گردنبند گل گلی
🌹یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود
💕خانم خرسه و آقاخرسه با دختر کوچولوی تپل مپلشان خرس گل گلی، توی یک خانه ی بزرگ زندگی می کردند.
💚 آنها خانواده ی شاد و مهربانی بودند. روزها همراه دخترشان یعنی خرس گل گلی به جنگل می رفتند و میوه های جنگلی جمع می کردند و به خانه می آوردند و برای زمستانشان انبار می کردند.
🌹دختر آنها همیشه یک پیراهن گلدار می پوشید، برای همین او را گل گلی صدا می زدند. یک روز خاله ی گل گلی به دیدنشان آمد. خانه ی خاله ی گل گلی نزدیک دریا بود.
🌸او هر روز کنار دریا می رفت و صدفهایی را که همراه موج ها به ساحل می ریخت، جمع می کرد و با آنها گردنبند و گوشواره و دستبندهای زیبایی درست می کرد.
💝 آن روز خاله خرسه یک گردنبند خیلی قشنگ به گل گلی هدیه کرد. گل گلی خیلی خوشحال شد. خاله اش را بوسید و از او تشکر کرد و گردنبند را به گردنش آویخت. او با پیراهن گلدار و گردنبند صدفی، از همیشه زیباتر شده بود.
🍭گل گلی هر روز جلوی آینه می ایستاد و گردنبندش را نگاه می کرد و از دیدنش لذت می برد.
❤️یک روز خانم و آقای خرس در خانه بودند و داشتند آش کدو می پختند. گل گلی اجازه گرفت تا از خانه بیرون برود و کمی بازی کند. بابا و مامانش هم اجازه دادند و گفتند تا آش آماده شود می تواند بیرون بماند و بازی کند.
🌼🌼گل گلی بیرون خانه مشغول لی لی کردن بود که چشمش به خرگوش سفید افتاد. خرگوش سفید به گل گلی سلام کرد و گفت: گل گلی جان، چه گردنبند قشنگی داری!خیلی بهت میاد!
😍گل گلی خندید و گفت: آره خیلی قشنگه!خاله ام این گردنبند را به من هدیه داده، خیلی دوستش دارم.
خرگوش سفید گفت: مبارکت باشه و جست و خیزکنان به سوی تپه دوید و از گل گلی دور شد.
🌺گل گلی مدتی بازی کرد تا این که مادرش او را صدا زد و گفت: گل گلی جان، آش حاضره بیا تو آش بخور. گل گلی با خوشحالی به خانه رفت.
🐨دستهایش را شست و سر میز نشست تا آش بخورد. مادر به دستهای او نگاه کرد تا ببیند تمیز شسته است یانه. اما نگاهش به گردن گل گلی افتاد و با تعجب پرسید: گردنبندت کجاست؟گل گلی دستش را به طرف گردنش برد و با ناراحتی گفت: نیست، نمی دونم چطور شده!
🌺مادرش گفت: برو بیرون روی زمین را نگاه کن شاید اونجا افتاده. گل گلی با عجله بیرون رفت. روی زمین را نگاه کرد اما چیزی ندید. به خانه برگشت و با ناراحتی سر میز نشست.
🐨خانم خرسه و اقاخرسه فهمیدند که او گردنبندش را پیدا نکرده. اما چیزی نگفتند و صبرکردند تا غذاخوردنشان تمام شد. آن وقت هرسه با هم برای پیداکردن گردنبند بیرون رفتند. اما هرچه گشتند، آن را پیدا نکردند.
💚هیچ کس نزدیک خانه ی آنها دیده نمی شد. ناگهان خرگوش سفید از تپه پایین آمد و به آنها نزدیک شد. به خانم و آقاخرسه سلام کرد و پرسید: چی شده؟دنبال چی می گردید؟
گل گلی گفت: گردنبندم گم شده، تو آن را ندیدی؟
خرگوش سفید گفت: نه ندیدم.
🌷گل گلی با اوقات تلخی گفت: اما تو از اینجا ردشدی. مطمئنم که گردنبندم را تو پیدا کردی و برای خودت برداشتی. زود باش بهم پس بده!...
🐰خرگوش سفید با ناراحتی گفت: به من چه که گردنبندت گم شده؟مگه من برداشتم؟ من ندیدمش.
گل گلی گفت: دروغ میگی!تو برداشتی، تو گفتی گردنبندم قشنگه، تو برش داشتی.
خرگوش سفید داد می زد و می گفت: نه، من برنداشتم و گل گلی داد می زد: تو برداشتی.
🐻خانم خرسه و آقاخرسه هاج و واج به آنها نگاه می کردند. بالاخره آقاخرسه وسط دعوای آنها پرید و گفت: هردوتا تون ساکت باشید ببینم چی شده؟خرگوش سفید تو بگو ببینم گل گلی چی میگه؟
🐻خرگوش سفید گفت که یک ساعت پیش که از اینجا رد می شده گل گلی را دیده و از گردنبند او خوشش آمده و گفته که خیلی قشنگ است اما آن را برنداشته، اصلاً چطور می توانسته گردنبندی را که به گردن گل گلی آویزان بوده برای خودش بردارد؟
🐼خانم و آقاخرسه حرفهای خرگوش سفید را قبول کردند و به گل گلی گفتند که نباید بیخودی خرگوش سفید را متهم به برداشتن گردنبندش کند.
🐰آنها از خرگوش سفید خواهش کردند تا همراه آنها دنبال گردنبند بگردد.
🐰خرگوش سفید گفت...
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه #کودک
@Roshanfkrane
✨🌺قصه زیبای گردنبند گل گلی
🌹یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود
💕خانم خرسه و آقاخرسه با دختر کوچولوی تپل مپلشان خرس گل گلی، توی یک خانه ی بزرگ زندگی می کردند.
💚 آنها خانواده ی شاد و مهربانی بودند. روزها همراه دخترشان یعنی خرس گل گلی به جنگل می رفتند و میوه های جنگلی جمع می کردند و به خانه می آوردند و برای زمستانشان انبار می کردند.
🌹دختر آنها همیشه یک پیراهن گلدار می پوشید، برای همین او را گل گلی صدا می زدند. یک روز خاله ی گل گلی به دیدنشان آمد. خانه ی خاله ی گل گلی نزدیک دریا بود.
🌸او هر روز کنار دریا می رفت و صدفهایی را که همراه موج ها به ساحل می ریخت، جمع می کرد و با آنها گردنبند و گوشواره و دستبندهای زیبایی درست می کرد.
💝 آن روز خاله خرسه یک گردنبند خیلی قشنگ به گل گلی هدیه کرد. گل گلی خیلی خوشحال شد. خاله اش را بوسید و از او تشکر کرد و گردنبند را به گردنش آویخت. او با پیراهن گلدار و گردنبند صدفی، از همیشه زیباتر شده بود.
🍭گل گلی هر روز جلوی آینه می ایستاد و گردنبندش را نگاه می کرد و از دیدنش لذت می برد.
❤️یک روز خانم و آقای خرس در خانه بودند و داشتند آش کدو می پختند. گل گلی اجازه گرفت تا از خانه بیرون برود و کمی بازی کند. بابا و مامانش هم اجازه دادند و گفتند تا آش آماده شود می تواند بیرون بماند و بازی کند.
🌼🌼گل گلی بیرون خانه مشغول لی لی کردن بود که چشمش به خرگوش سفید افتاد. خرگوش سفید به گل گلی سلام کرد و گفت: گل گلی جان، چه گردنبند قشنگی داری!خیلی بهت میاد!
😍گل گلی خندید و گفت: آره خیلی قشنگه!خاله ام این گردنبند را به من هدیه داده، خیلی دوستش دارم.
خرگوش سفید گفت: مبارکت باشه و جست و خیزکنان به سوی تپه دوید و از گل گلی دور شد.
🌺گل گلی مدتی بازی کرد تا این که مادرش او را صدا زد و گفت: گل گلی جان، آش حاضره بیا تو آش بخور. گل گلی با خوشحالی به خانه رفت.
🐨دستهایش را شست و سر میز نشست تا آش بخورد. مادر به دستهای او نگاه کرد تا ببیند تمیز شسته است یانه. اما نگاهش به گردن گل گلی افتاد و با تعجب پرسید: گردنبندت کجاست؟گل گلی دستش را به طرف گردنش برد و با ناراحتی گفت: نیست، نمی دونم چطور شده!
🌺مادرش گفت: برو بیرون روی زمین را نگاه کن شاید اونجا افتاده. گل گلی با عجله بیرون رفت. روی زمین را نگاه کرد اما چیزی ندید. به خانه برگشت و با ناراحتی سر میز نشست.
🐨خانم خرسه و اقاخرسه فهمیدند که او گردنبندش را پیدا نکرده. اما چیزی نگفتند و صبرکردند تا غذاخوردنشان تمام شد. آن وقت هرسه با هم برای پیداکردن گردنبند بیرون رفتند. اما هرچه گشتند، آن را پیدا نکردند.
💚هیچ کس نزدیک خانه ی آنها دیده نمی شد. ناگهان خرگوش سفید از تپه پایین آمد و به آنها نزدیک شد. به خانم و آقاخرسه سلام کرد و پرسید: چی شده؟دنبال چی می گردید؟
گل گلی گفت: گردنبندم گم شده، تو آن را ندیدی؟
خرگوش سفید گفت: نه ندیدم.
🌷گل گلی با اوقات تلخی گفت: اما تو از اینجا ردشدی. مطمئنم که گردنبندم را تو پیدا کردی و برای خودت برداشتی. زود باش بهم پس بده!...
🐰خرگوش سفید با ناراحتی گفت: به من چه که گردنبندت گم شده؟مگه من برداشتم؟ من ندیدمش.
گل گلی گفت: دروغ میگی!تو برداشتی، تو گفتی گردنبندم قشنگه، تو برش داشتی.
خرگوش سفید داد می زد و می گفت: نه، من برنداشتم و گل گلی داد می زد: تو برداشتی.
🐻خانم خرسه و آقاخرسه هاج و واج به آنها نگاه می کردند. بالاخره آقاخرسه وسط دعوای آنها پرید و گفت: هردوتا تون ساکت باشید ببینم چی شده؟خرگوش سفید تو بگو ببینم گل گلی چی میگه؟
🐻خرگوش سفید گفت که یک ساعت پیش که از اینجا رد می شده گل گلی را دیده و از گردنبند او خوشش آمده و گفته که خیلی قشنگ است اما آن را برنداشته، اصلاً چطور می توانسته گردنبندی را که به گردن گل گلی آویزان بوده برای خودش بردارد؟
🐼خانم و آقاخرسه حرفهای خرگوش سفید را قبول کردند و به گل گلی گفتند که نباید بیخودی خرگوش سفید را متهم به برداشتن گردنبندش کند.
🐰آنها از خرگوش سفید خواهش کردند تا همراه آنها دنبال گردنبند بگردد.
🐰خرگوش سفید گفت...
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه #کودک
@Roshanfkrane
Audio
#قصه_شب
#شب_بخیر_كوچولو
#قصه_صوتی
🔴قصه موزیکال میهمان ناخوانده🔴
خوب بخوابید خوشگلای من💝❤️
🌙⭐️ #شب_بخیر 😴
تخت بخوابید😴😴😴💤💤💤
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه #کودک
@Roshanfkrane
#شب_بخیر_كوچولو
#قصه_صوتی
🔴قصه موزیکال میهمان ناخوانده🔴
خوب بخوابید خوشگلای من💝❤️
🌙⭐️ #شب_بخیر 😴
تخت بخوابید😴😴😴💤💤💤
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه #کودک
@Roshanfkrane