سونامیِ دونامی
#فردین_علیخواه
در روزهای نخست هر ترم، مراجعه و درخواست برخی از دانشجویان برای تغییر نام شان در لیست حضور و غیاب کلاسها برای استادان صحنه ای آشناست. نام شناسنامه ای این دانشجویان با نامی که به آن شناخته می شوند متفاوت است. به نظر می رسد که این روزها دونامی، تبدیل به سونامی شده است. معمولا در پایان هر ترم به شکلی گذرا نام های خط خورده و نام های جایگزین در لیست های مختلف را مقایسه می کنم و برای آنکه بتوانم از این موضوع درک روشنی داشته باشم با احترام دلایل این درخواست را از آنان سوال می کنم. « حس خوبی از اسمم ندارم» و « من که اسممو انتخاب نکردم» کوتاه ترین جمله هایی است که بیان می شود. نام های جایگزین به تعبیر آنان «شیک تر و امروزی تر»، «خاص تر» و در کل « باکلاس ترند» و به آنان « حس خوبی» منتقل می کنند.
برخی از والدین از تغییر نام فرزندان خود رنجیده خاطر می شوند و احساس می کنند که تغییر نام بی احترامی به خواست و انتخاب آنان است. معمولا این چنین احساسی با تغییر نام خانوادگی شدیدتر می شود. این والدین نام را نیز جزئی از میراث خانوادگی می دانند و به همین دلیل تغییر آنرا پشت کردن به این میراث قلمداد می کنند.
بدون تردید نام هر فرد بیانگر سلیقه و شاید جهان بینیِ نسل پیش از او است. هر چند بسیار محدود، این امر حتی تابع سلیقۀ چند نسلِ پیش از اوست چرا که هنوز در مناطقی از ایران، طبق سنتها پدربزرگ و درغیاب او مادربزرگ برای نوه نام « نیک» انتخاب می کند که معمولا کمتر «شیک» است. افراد هیچ نقشی در انتخاب نام برای خودشان ندارند و زمانی هم که می توانند نقش داشته باشند در مقابل عمل انجام شده والدین قرار گرفته اند. انتخاب نام همچنین تابع شرایط کلی جامعه نیز هست. برای مثال افزایش نام های روح الله، مقداد، زینب، ابوذر و مسلم در سال های آغازین انقلاب متأثر از تب و تاب انقلاب و تأثیرپذیری والدین از آن دوران بود و ممکن است برای فرزندانی که چنان فضایی را از نزدیک تجربه نکرده اند خوشایند نباشد.
نسل های پیشین عموما همرنگ جماعت، جمع گرا و به دنبال «یکسانی» بودند. آنان به جریان اجتماعی حاکم بر جامعه نگاه می کردند و تلاش می کردند تا با آن همراهی کنند. در مقابل، نسل جدید به دنبال متمایز بودن، خاص بودگی و «یکتایی» ، و نه یکسانی است. نسل جدید می خواهد شبیه هیچ کس نباشد. اینکه در نهایت چقدربه این هدف دست می یابد پرسش مهمی است. جورج زیمل معتقد بود که مد در زمینه هایی ظالمانه رفتار می کند. منظور آنکه افراد با هدف منحصربفرد بودن به سراغ مد می روند ولی نتیجه آن می شود که همه افراد تابع یک مد در عمل شبیه یکدیگر می شوند. درباره نامها نیز این اتفاق رخ می دهد. جوانان با هدف منحصربفرد بودن، نام خود را تغییر می دهند ولی در نهایت باز هم برخی نام ها در لیست حضور و غیاب استادان در حال تکرار شدن است.
در سال های اخیر «نیاز به خاص بودگی» در جامعه ایرانی پررنگ شده است. این امر یکی از دلایل گسترش نامهای کمتررایج و ناشنیده است. زیمل معتقد بود که وقتی در جامعه مد جدیدی همه گیر می شود طبقه ای که در ابتدا آن مد را خلق کرده است جایگاه خاص بودگی خود را از دست می دهد. به همین دلیل برای حفظ جایگاه خود مد جدیدتری خلق می کند و این چرخه همچنان ادامه می یابد. درباره نام ها نیز می توان چنین استدلالی داشت. نامهای ناشنیده توسط طبقات دارای سبک زندگی خاص تر می آیند، همه گیر می شوند و مجددا آن طبقات برای فرزندان خود نام های خاص انتخاب می کند. از طرف دیگر، برخی از والدین انتخاب نام « باکلاس» برای فرزند را یکی از راههای ورود آسانتر به جمع طبقات دارای سبک زندگی خاص تصور می کنند چرا که تقلید از نام، در مقایسه با سایر راههای ورود به این طبقات آسان تر و کم هزینه تر است.
تغییر دادن نام تصمیمی شخصی و وابسته به سلیقه افراد است. نام هر فرد در درجه اول باید برای خود او خوشایند و پذیرفتنی باشد. به همین دلیل تغییر نام را نه عصیان یا بی احترامی بلکه باید امری فردی دید. البته نقد و تحلیل جریان کلی جامعه در خصوص انتخاب نامها توسط منتقدان فرهنگی و جامعه شناسان لازم است تا افراد با آگاهی و دقت لازم نام های خود را انتخاب کنند.
#جامعهشناسی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
#فردین_علیخواه
در روزهای نخست هر ترم، مراجعه و درخواست برخی از دانشجویان برای تغییر نام شان در لیست حضور و غیاب کلاسها برای استادان صحنه ای آشناست. نام شناسنامه ای این دانشجویان با نامی که به آن شناخته می شوند متفاوت است. به نظر می رسد که این روزها دونامی، تبدیل به سونامی شده است. معمولا در پایان هر ترم به شکلی گذرا نام های خط خورده و نام های جایگزین در لیست های مختلف را مقایسه می کنم و برای آنکه بتوانم از این موضوع درک روشنی داشته باشم با احترام دلایل این درخواست را از آنان سوال می کنم. « حس خوبی از اسمم ندارم» و « من که اسممو انتخاب نکردم» کوتاه ترین جمله هایی است که بیان می شود. نام های جایگزین به تعبیر آنان «شیک تر و امروزی تر»، «خاص تر» و در کل « باکلاس ترند» و به آنان « حس خوبی» منتقل می کنند.
برخی از والدین از تغییر نام فرزندان خود رنجیده خاطر می شوند و احساس می کنند که تغییر نام بی احترامی به خواست و انتخاب آنان است. معمولا این چنین احساسی با تغییر نام خانوادگی شدیدتر می شود. این والدین نام را نیز جزئی از میراث خانوادگی می دانند و به همین دلیل تغییر آنرا پشت کردن به این میراث قلمداد می کنند.
بدون تردید نام هر فرد بیانگر سلیقه و شاید جهان بینیِ نسل پیش از او است. هر چند بسیار محدود، این امر حتی تابع سلیقۀ چند نسلِ پیش از اوست چرا که هنوز در مناطقی از ایران، طبق سنتها پدربزرگ و درغیاب او مادربزرگ برای نوه نام « نیک» انتخاب می کند که معمولا کمتر «شیک» است. افراد هیچ نقشی در انتخاب نام برای خودشان ندارند و زمانی هم که می توانند نقش داشته باشند در مقابل عمل انجام شده والدین قرار گرفته اند. انتخاب نام همچنین تابع شرایط کلی جامعه نیز هست. برای مثال افزایش نام های روح الله، مقداد، زینب، ابوذر و مسلم در سال های آغازین انقلاب متأثر از تب و تاب انقلاب و تأثیرپذیری والدین از آن دوران بود و ممکن است برای فرزندانی که چنان فضایی را از نزدیک تجربه نکرده اند خوشایند نباشد.
نسل های پیشین عموما همرنگ جماعت، جمع گرا و به دنبال «یکسانی» بودند. آنان به جریان اجتماعی حاکم بر جامعه نگاه می کردند و تلاش می کردند تا با آن همراهی کنند. در مقابل، نسل جدید به دنبال متمایز بودن، خاص بودگی و «یکتایی» ، و نه یکسانی است. نسل جدید می خواهد شبیه هیچ کس نباشد. اینکه در نهایت چقدربه این هدف دست می یابد پرسش مهمی است. جورج زیمل معتقد بود که مد در زمینه هایی ظالمانه رفتار می کند. منظور آنکه افراد با هدف منحصربفرد بودن به سراغ مد می روند ولی نتیجه آن می شود که همه افراد تابع یک مد در عمل شبیه یکدیگر می شوند. درباره نامها نیز این اتفاق رخ می دهد. جوانان با هدف منحصربفرد بودن، نام خود را تغییر می دهند ولی در نهایت باز هم برخی نام ها در لیست حضور و غیاب استادان در حال تکرار شدن است.
در سال های اخیر «نیاز به خاص بودگی» در جامعه ایرانی پررنگ شده است. این امر یکی از دلایل گسترش نامهای کمتررایج و ناشنیده است. زیمل معتقد بود که وقتی در جامعه مد جدیدی همه گیر می شود طبقه ای که در ابتدا آن مد را خلق کرده است جایگاه خاص بودگی خود را از دست می دهد. به همین دلیل برای حفظ جایگاه خود مد جدیدتری خلق می کند و این چرخه همچنان ادامه می یابد. درباره نام ها نیز می توان چنین استدلالی داشت. نامهای ناشنیده توسط طبقات دارای سبک زندگی خاص تر می آیند، همه گیر می شوند و مجددا آن طبقات برای فرزندان خود نام های خاص انتخاب می کند. از طرف دیگر، برخی از والدین انتخاب نام « باکلاس» برای فرزند را یکی از راههای ورود آسانتر به جمع طبقات دارای سبک زندگی خاص تصور می کنند چرا که تقلید از نام، در مقایسه با سایر راههای ورود به این طبقات آسان تر و کم هزینه تر است.
تغییر دادن نام تصمیمی شخصی و وابسته به سلیقه افراد است. نام هر فرد در درجه اول باید برای خود او خوشایند و پذیرفتنی باشد. به همین دلیل تغییر نام را نه عصیان یا بی احترامی بلکه باید امری فردی دید. البته نقد و تحلیل جریان کلی جامعه در خصوص انتخاب نامها توسط منتقدان فرهنگی و جامعه شناسان لازم است تا افراد با آگاهی و دقت لازم نام های خود را انتخاب کنند.
#جامعهشناسی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
حکمرانی نیز مانند دیگر فنون، نیازمند دانش است. کسی که بخواهد پل بسازد، باید مقدار زیادی به تحصیل ریاضیات و مکانیک و فیزیک و جز اینها بپردازد.
کسی که بخواهد بر کشوری فرمان براند، باید مقدار زیادی از #انسانشناسی و #جامعهشناسی و #روانشناسی و حتی #اخلاق اطلاع داشته باشد، زیرا فقط هنگامی به ایجاد آنچه میخواهد کامیاب خواهد شد، که پی ببرد آدمیان واقعاً چگونه عمل میکنند و قوانین حاکم بر رفتار و کردارشان چیست.
در غیر اینصورت، خطاهای وحشتناک مرتکب خواهد شد و بشر را به بدبختیهای بدتر از وضع پیشین خواهد کشانید.
#آیزایا_برلین/آزادی و خیانت به آزادی
#بریده_ای_ازکتاب
#اندیشه
#سیاسی
@Roshanfkrane
کسی که بخواهد بر کشوری فرمان براند، باید مقدار زیادی از #انسانشناسی و #جامعهشناسی و #روانشناسی و حتی #اخلاق اطلاع داشته باشد، زیرا فقط هنگامی به ایجاد آنچه میخواهد کامیاب خواهد شد، که پی ببرد آدمیان واقعاً چگونه عمل میکنند و قوانین حاکم بر رفتار و کردارشان چیست.
در غیر اینصورت، خطاهای وحشتناک مرتکب خواهد شد و بشر را به بدبختیهای بدتر از وضع پیشین خواهد کشانید.
#آیزایا_برلین/آزادی و خیانت به آزادی
#بریده_ای_ازکتاب
#اندیشه
#سیاسی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬چینیها بدین شکل و با این امکانات و قرنطینه کردن ۷۰ میلیون نفر ضمن رسیدگی و رساندن مایحتاجشان، از خودشان در برابر #ویروس_کرونا محافظت میکنند. حالا ساخت بیمارستانهای چند هزار تختخوابی در عرض چند روز بماند...!
🔴مقایسه کنید با ایران در نحوه ورود ویروس به داخل و پروازها به چین و بالعکس، پوشش خبری و آمادهسازی و... بهوجود آمدن #مافیای_ماسک و مواد ضدعفونی...
✍ سیروان محمودی:
در همایش "جامعهشناسی فاجعه: زلزله، واکنش و الزامات توسعه" که مورخ ۲۴ آذرماه ۱۳۹۷ در دانشگاه کردستان برگزار شد، پیشنهاد دادم که شاخهای از رشتهی جامعهشناسی به نام #جامعهشناسی_فاجعه، #Sociology_of_Disaster یا حداقل ۲ واحد درسی با این عنوان و محتوا در دانشکدهها و گروههای علوم اجتماعی و جامعهشناسی تاسیس و تدریس شود... اما انگار برای نهادهای علمی، مدیران و اساتید اهمیتی ندارد. و دردناکتر از آن، نبود اعتقاد به نگرش علمی، آکادمیک و حرفهای ساختارها و سازمانهای رسمی و مسول، نسبت به پیشگیری، کنترل و مقابله با فجایح و بحرانهاست....
#جامعهشناسی_فاجعه
#مدیریت_بحران #بحران_مدیریت
@Roshanfkrane
🔴مقایسه کنید با ایران در نحوه ورود ویروس به داخل و پروازها به چین و بالعکس، پوشش خبری و آمادهسازی و... بهوجود آمدن #مافیای_ماسک و مواد ضدعفونی...
✍ سیروان محمودی:
در همایش "جامعهشناسی فاجعه: زلزله، واکنش و الزامات توسعه" که مورخ ۲۴ آذرماه ۱۳۹۷ در دانشگاه کردستان برگزار شد، پیشنهاد دادم که شاخهای از رشتهی جامعهشناسی به نام #جامعهشناسی_فاجعه، #Sociology_of_Disaster یا حداقل ۲ واحد درسی با این عنوان و محتوا در دانشکدهها و گروههای علوم اجتماعی و جامعهشناسی تاسیس و تدریس شود... اما انگار برای نهادهای علمی، مدیران و اساتید اهمیتی ندارد. و دردناکتر از آن، نبود اعتقاد به نگرش علمی، آکادمیک و حرفهای ساختارها و سازمانهای رسمی و مسول، نسبت به پیشگیری، کنترل و مقابله با فجایح و بحرانهاست....
#جامعهشناسی_فاجعه
#مدیریت_بحران #بحران_مدیریت
@Roshanfkrane
عصرى كه ميوه درخت معرفت را چشيده باشد محكوم است بداند كه نمىتواند براساس نتايج تحليل جهان، حتى كاملترين تحليل جهان، معناى جهان را دريابد؛ بلكه خود بايد اين معنا را بيافريند. و نيز بايد بداند كه حاصل دانش تجربى روزافزون ما هرگز نمىتواند ديدگاههاى كلى به زندگى و جهان باشد، و هم اين كه، والاترين آرمانها - كه نيرومندترين قوۀ محركۀ ما هستند- فقط در مصاف با آرمانهايى ديگر شكل مىگيرند كه براى ديگران همانقدر مقدساند كه آرمانهاى ما براى ما.
✍ #ماکس_وبر،
📚 «روش شناسی علوم اجتماعی»، ترجمه حسن چاوشیان
#جامعهشناسی
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkeane
✍ #ماکس_وبر،
📚 «روش شناسی علوم اجتماعی»، ترجمه حسن چاوشیان
#جامعهشناسی
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkeane
🔺مقصود فراستخواه از وضعیت امروز جامعه ایران، ناامیدی و چالش همبستگی میگوید
◽️ضرورت معناآفرینی برای جامعه در بحران
بارها اشک در چشمانش حلقه میزند؛ آنجا که از مردم میگوید، از نبود شانهای برای سوگواری اجتماعی، از بحرانها و چالشهای همبستگی. او جامعهشناسی است که برای شناخت جامعهاش قدم به میان مردم میگذارد در فضاهای عمومی و معتقد است در کتابخانهها نمیتوان جامعه را شناخت.
مقصود فراستخواه، جامعهشناس جامعه ایران را جامعه در بحران توصیف میکند، اما آنچه او را بیشتر از هر چیزی میآزارد نيهيليسمي است که دامن اجتماع را گرفته است. او در چنین شرایطی وظیفه روشنفکر را معناآفرینی برای جامعه در بحران توصیف میکند؛ معناآفرینی برای افقگشایی اجتماعی؛ اما روشنفکرانی که خود گرفتار هستند. فراستخواه با نگاه پدیدارشناختی از سویههای شهر میگوید و اما درنهایت دل به همان خانه سومی بسته است که بر سردر آن نوشته شده است: نهادهای مردمی یا سازمانهای مردم نهاد؛ همانهایی که جامعه را در برابر قدرت توانمند میکنند تا برای رهایی از وضعیت بحرانی چارهجویی کنند. این گفتوگو را بخوانید.
▪️این روزها جامعه ایران بــا نوعــی بهت اجتماعی مواجه است؛ چراکه جامعه، چشــمانداز خــود را از دست داده است و حال و فردایش را دستخوش شرایطی میبیند که نسبت به آن منفعل شده است.
جامعه ما درگیر چندین بحران و یا مشکلات بحرانزا است. بحران در مناسبات منطقهای و بینالمللی که منجر به شکست دیپلماسی و تحریمها شده است. بحران فساد سیستماتیک در حکومت، نابرابری در جامعه، فقر، تهیدستان شهری و حاشیهنشینی مسائل کوچکی نیستند. اعتراض آبانماه حلقهای از بازتاب این مسائل بود.
جامعه ما بهلحاظ ثروت بر مبنای شاخص GDP رتبه 26 ام را دارد. براساس شاخص PPP یعنی برابری قدرت خرید، ایران هجدهمین کشور ازلحاظ ثروت است؛ اما درآمد سرانه ایران رتبه ۱۰۰ ام را دارد؛ یعنی بهیکباره از رتبه هجده به صد میرسد. ثروت داریم اما وقتی نوبت به جریان این ثروت به نفع آحاد شهروندان کشور میرسد، به رتبه ۱۰۰ میرسیم. وقتی از دیدگاه شاخص نیکبختی اجتماعی وضعیت را بررسی کنیم، رتبه ما 117 است.
رتبهها نشان میدهد که ما ثروت داریم اما مدیریت و سیاستگذاری درستی برای این ثروتها وجود ندارد وثروت بالقوه ملی بر اثر فقدان اداره خوب نمیتواند به رفاه اجتماعی و با پایداری برسد از طرفی از جانب گروههای رانت تصاحبی بر این ثروتها بهوجود میآید و خاصهخرجیها و فساد که نتیجه این میشود که این ثروتها برای همه شهروندان فرصت برابر ایجاد نمیکند.
ادامه این گفتگو را روی لینک زیر بخوانید.
https://www.mccima.com/?id=55307
#جامعهشناسی
@Roshanfkrane
◽️ضرورت معناآفرینی برای جامعه در بحران
بارها اشک در چشمانش حلقه میزند؛ آنجا که از مردم میگوید، از نبود شانهای برای سوگواری اجتماعی، از بحرانها و چالشهای همبستگی. او جامعهشناسی است که برای شناخت جامعهاش قدم به میان مردم میگذارد در فضاهای عمومی و معتقد است در کتابخانهها نمیتوان جامعه را شناخت.
مقصود فراستخواه، جامعهشناس جامعه ایران را جامعه در بحران توصیف میکند، اما آنچه او را بیشتر از هر چیزی میآزارد نيهيليسمي است که دامن اجتماع را گرفته است. او در چنین شرایطی وظیفه روشنفکر را معناآفرینی برای جامعه در بحران توصیف میکند؛ معناآفرینی برای افقگشایی اجتماعی؛ اما روشنفکرانی که خود گرفتار هستند. فراستخواه با نگاه پدیدارشناختی از سویههای شهر میگوید و اما درنهایت دل به همان خانه سومی بسته است که بر سردر آن نوشته شده است: نهادهای مردمی یا سازمانهای مردم نهاد؛ همانهایی که جامعه را در برابر قدرت توانمند میکنند تا برای رهایی از وضعیت بحرانی چارهجویی کنند. این گفتوگو را بخوانید.
▪️این روزها جامعه ایران بــا نوعــی بهت اجتماعی مواجه است؛ چراکه جامعه، چشــمانداز خــود را از دست داده است و حال و فردایش را دستخوش شرایطی میبیند که نسبت به آن منفعل شده است.
جامعه ما درگیر چندین بحران و یا مشکلات بحرانزا است. بحران در مناسبات منطقهای و بینالمللی که منجر به شکست دیپلماسی و تحریمها شده است. بحران فساد سیستماتیک در حکومت، نابرابری در جامعه، فقر، تهیدستان شهری و حاشیهنشینی مسائل کوچکی نیستند. اعتراض آبانماه حلقهای از بازتاب این مسائل بود.
جامعه ما بهلحاظ ثروت بر مبنای شاخص GDP رتبه 26 ام را دارد. براساس شاخص PPP یعنی برابری قدرت خرید، ایران هجدهمین کشور ازلحاظ ثروت است؛ اما درآمد سرانه ایران رتبه ۱۰۰ ام را دارد؛ یعنی بهیکباره از رتبه هجده به صد میرسد. ثروت داریم اما وقتی نوبت به جریان این ثروت به نفع آحاد شهروندان کشور میرسد، به رتبه ۱۰۰ میرسیم. وقتی از دیدگاه شاخص نیکبختی اجتماعی وضعیت را بررسی کنیم، رتبه ما 117 است.
رتبهها نشان میدهد که ما ثروت داریم اما مدیریت و سیاستگذاری درستی برای این ثروتها وجود ندارد وثروت بالقوه ملی بر اثر فقدان اداره خوب نمیتواند به رفاه اجتماعی و با پایداری برسد از طرفی از جانب گروههای رانت تصاحبی بر این ثروتها بهوجود میآید و خاصهخرجیها و فساد که نتیجه این میشود که این ثروتها برای همه شهروندان فرصت برابر ایجاد نمیکند.
ادامه این گفتگو را روی لینک زیر بخوانید.
https://www.mccima.com/?id=55307
#جامعهشناسی
@Roshanfkrane
با تاریخ بیگانهایم ...
یکی از دردهای مملکتمان این است که حتی تحصیل کردههایمان خیلی با تاریخ میانه خوبی ندارد (اگر یادتان باشد در دورههای دبیرستان هم نه تاریخ و نه معلم تاریخ معمولا جدی گرفته نمیشدند.) مسخرهتر از این نمیشود که یک نفر به اصطلاح مدعی، یک نفر تحصیل کرده، نداند از دو سه نسل قبل پدرش کیست؟
یادش بخیر در زنگی آباد کرمان، شبی میهمان مرد دانای بیادعایی بودم به نام آقای اسدالله زنگی آبادی، می گفت آمار بگیرید از این جمیعتی که در این مملکت هستند من نمیگویم از روستاییها، بی سوادها، از بیادعاها، از همین طبقه مدعی و تحصیل کرده، از استادهای دانشگاه، که قاعدتا باید علمدار فرهنگ این جامعه باشند، تا معلمش، مهندسش، دبیرش، یک آمار سرانگشتی بگیرید و ببینید چه درصدی از همین خانوادههای دستچین به اصطلاح "شجره نامه" دارند؛ این را کم نگیرید، فاجعه است.
ملتی که تاریخ گذشته اش را نمیخواند و نمیداند، همه چیز را باید خودش تجربه کند.
📕 #جامعهشناسی_خودمانی
✍🏻 #حسن_نراقی
#کتاب
@Roshanfkrane
یکی از دردهای مملکتمان این است که حتی تحصیل کردههایمان خیلی با تاریخ میانه خوبی ندارد (اگر یادتان باشد در دورههای دبیرستان هم نه تاریخ و نه معلم تاریخ معمولا جدی گرفته نمیشدند.) مسخرهتر از این نمیشود که یک نفر به اصطلاح مدعی، یک نفر تحصیل کرده، نداند از دو سه نسل قبل پدرش کیست؟
یادش بخیر در زنگی آباد کرمان، شبی میهمان مرد دانای بیادعایی بودم به نام آقای اسدالله زنگی آبادی، می گفت آمار بگیرید از این جمیعتی که در این مملکت هستند من نمیگویم از روستاییها، بی سوادها، از بیادعاها، از همین طبقه مدعی و تحصیل کرده، از استادهای دانشگاه، که قاعدتا باید علمدار فرهنگ این جامعه باشند، تا معلمش، مهندسش، دبیرش، یک آمار سرانگشتی بگیرید و ببینید چه درصدی از همین خانوادههای دستچین به اصطلاح "شجره نامه" دارند؛ این را کم نگیرید، فاجعه است.
ملتی که تاریخ گذشته اش را نمیخواند و نمیداند، همه چیز را باید خودش تجربه کند.
📕 #جامعهشناسی_خودمانی
✍🏻 #حسن_نراقی
#کتاب
@Roshanfkrane
کتاب_رشد_علوم_اجتماعی_دربارۀ_آموزش_علوم_اجتماعی.pdf
512.2 KB
⚠️ نگذاریم نسلی از دست برود؛ در گفتگوی #دانیال_اعلمی با دکتر #مقصود_فراستخواه
سیکلهای معیوب ساختارها بر مدرسه و معلم و مدیر و متون درسی و کلاس و آموزش نیز سایه میاندازد و مدرسه از ساختن نسلی مسؤول و توانا در میماند...
آموزشوپرورش از زمان جامعه عقبتر است و با جامعه همزمان و همگامسازی نشده است. این سیستم نمیتواند با تغییرات اجتماعی فراوانی که در کف جامعه و در زیست - جهانِ جامعه و با زندگی روزمره مردم و با زندگی بچهها تعامل کند. بچهها زندگی ای جدا از مدرسه دارند و کلاس با زندگی روزمره بچهها همگام نیست.
کشورهایی موفقاند که مدرسه در آغوش محله است و ادامهی اجتماع است.
در نظام آموزشی ما چیزی پیدا شده که میشود به آن گفت : «ضد کلاس» و «شبهکلاس»؛
دانشآموز حفظ میکند، اما نمیاندیشد و به کار هم نمیبرد. ذهن بچهها را از محفوظات پر میکنیم، به جای تفکر خلاق، ذهنهایی انبار و نه سرشار.
متن کامل را در مجله رشد آموزش علوم اجتماعی بخوانید (در فایل پیدیاف ضمیمه)
#جامعهشناسی #pdf
@Roshanfkrane
سیکلهای معیوب ساختارها بر مدرسه و معلم و مدیر و متون درسی و کلاس و آموزش نیز سایه میاندازد و مدرسه از ساختن نسلی مسؤول و توانا در میماند...
آموزشوپرورش از زمان جامعه عقبتر است و با جامعه همزمان و همگامسازی نشده است. این سیستم نمیتواند با تغییرات اجتماعی فراوانی که در کف جامعه و در زیست - جهانِ جامعه و با زندگی روزمره مردم و با زندگی بچهها تعامل کند. بچهها زندگی ای جدا از مدرسه دارند و کلاس با زندگی روزمره بچهها همگام نیست.
کشورهایی موفقاند که مدرسه در آغوش محله است و ادامهی اجتماع است.
در نظام آموزشی ما چیزی پیدا شده که میشود به آن گفت : «ضد کلاس» و «شبهکلاس»؛
دانشآموز حفظ میکند، اما نمیاندیشد و به کار هم نمیبرد. ذهن بچهها را از محفوظات پر میکنیم، به جای تفکر خلاق، ذهنهایی انبار و نه سرشار.
متن کامل را در مجله رشد آموزش علوم اجتماعی بخوانید (در فایل پیدیاف ضمیمه)
#جامعهشناسی #pdf
@Roshanfkrane