انقلاب سفید
شش بهمن شصت و دومین سالگرد «انقلاب سفید شاه و ملت » است که باید آن را گرامی داشت .این یک انقلاب واقعی بود که بدون خون و خونریزی رخ داد و ثمرات بسیار مثبتی داشت.ابتدا شش اصل داشت ولی به تدریج بر اصول آن اضافه شد:اصلاحات ارضی و تقسیم زمینهای ملاکین بین کشاورزان ؛حق شرکت زنان در انتخابات؛سپاه دانش؛ سپاه بهداشت و....
به نظرم مهمترین اصل این انقلاب همان اصل اولش بود :اصلاحات ارضی.تا پیش از انقلاب سفید فقط بیست درصد زمین های کشاورزی در دست روستاییان بود و مابقی در اختیار ملاکین و دولت و روحانیون بزرگ(زیر عنوان اوقاف).بگذارید از تجربه شخصی خانوادگی خودم برایتان بگویم.پدر من در روستای خلج(که حالا شهر شده) زمینهای بسیاری داشت.مادرم همیشه میگفت«نصف زمینهای خلج مال بابات بود.» بابا به پشتوانه این زمینها هیچ کاری نداشت جز شکار رفتن و خوشگذرانی با رفقا و ولخرجیهای آنچنانی.اما در اوایل دهه چهل که اصول« انقلاب سفید شاه و ملت» اعلام شد همه زمینهایش را گرفتند و دادند به کشاورزان محل.البته قرار بود که کشاورزان هر سال یک بهره مالکانه به مالک سابق بدهند.اما «مش رضا» ( کدخدای ده یا نماینده کشاورزان) هر بار که به خانهمان میآمد که بهره آن سال را بدهد ، در حالیکه چهارزانو دم در نشسته بود و سرش را پایین انداخته بود به پدرم میگفت: «ارباب کشت و کار امسال خیلی بد بود و ما همه ضرر کردیم و پولی برای عرضه به شما نداریم.» خلاصه پدر من در سن حدودا پنجاه سالگی برای گذران زندگی خودش و خانوادهاش مجبور شد کارمند دولت شود.اینجوری ما کلا از طبقه فئودال پرتاب شدیم به بیرون طبقه، که البته حقمان بود.شاید قرار بود که در طبقه بورژوا ادغام شویم که البته این توفیق نصیبمان نشد و به صف خردهبورژوازها پیوستیم (به قول چپها ) .
باری، همهاینها را نوشتم که بگویم آن انقلاب واقعی بود و شاه فقید واقعا موفق شد رژیم ارباب و رعیتی(فئودالبیسم)را به شیوهای آرام و متمدنانه الغا کند و این در حالی بود که مراجع دینی آن زمان با تمام قدرت در برابرش ایستاده بودند و کارشکنی میکردند و جالب اینکه حزب توده هم که مثل هر حزب کمونیستی قاعدتاً باید موافق تقسیم زمین بین کشاورزان باشد بدترین حملات را به شاه میکرد و انقلابش را قلابی و فریبکارانه مینامید.انقلاب سفید به تدریج از شش اصل به چهارده اصل رسید(از جمله تغذیه رایگان در مدارس، بیمه درمانی همگانی و....).حیف که طوفان انقلاب خونین پنجاه و هفت از راه رسید و اجازه نداد که اصول مترقی انقلاب سفید شاه و ملت ثمرات بیشتری را نصیب ملت ایران کند.
#بیژن_اشتری
#تاریخ_معاصر
@Roshanfkrane
شش بهمن شصت و دومین سالگرد «انقلاب سفید شاه و ملت » است که باید آن را گرامی داشت .این یک انقلاب واقعی بود که بدون خون و خونریزی رخ داد و ثمرات بسیار مثبتی داشت.ابتدا شش اصل داشت ولی به تدریج بر اصول آن اضافه شد:اصلاحات ارضی و تقسیم زمینهای ملاکین بین کشاورزان ؛حق شرکت زنان در انتخابات؛سپاه دانش؛ سپاه بهداشت و....
به نظرم مهمترین اصل این انقلاب همان اصل اولش بود :اصلاحات ارضی.تا پیش از انقلاب سفید فقط بیست درصد زمین های کشاورزی در دست روستاییان بود و مابقی در اختیار ملاکین و دولت و روحانیون بزرگ(زیر عنوان اوقاف).بگذارید از تجربه شخصی خانوادگی خودم برایتان بگویم.پدر من در روستای خلج(که حالا شهر شده) زمینهای بسیاری داشت.مادرم همیشه میگفت«نصف زمینهای خلج مال بابات بود.» بابا به پشتوانه این زمینها هیچ کاری نداشت جز شکار رفتن و خوشگذرانی با رفقا و ولخرجیهای آنچنانی.اما در اوایل دهه چهل که اصول« انقلاب سفید شاه و ملت» اعلام شد همه زمینهایش را گرفتند و دادند به کشاورزان محل.البته قرار بود که کشاورزان هر سال یک بهره مالکانه به مالک سابق بدهند.اما «مش رضا» ( کدخدای ده یا نماینده کشاورزان) هر بار که به خانهمان میآمد که بهره آن سال را بدهد ، در حالیکه چهارزانو دم در نشسته بود و سرش را پایین انداخته بود به پدرم میگفت: «ارباب کشت و کار امسال خیلی بد بود و ما همه ضرر کردیم و پولی برای عرضه به شما نداریم.» خلاصه پدر من در سن حدودا پنجاه سالگی برای گذران زندگی خودش و خانوادهاش مجبور شد کارمند دولت شود.اینجوری ما کلا از طبقه فئودال پرتاب شدیم به بیرون طبقه، که البته حقمان بود.شاید قرار بود که در طبقه بورژوا ادغام شویم که البته این توفیق نصیبمان نشد و به صف خردهبورژوازها پیوستیم (به قول چپها ) .
باری، همهاینها را نوشتم که بگویم آن انقلاب واقعی بود و شاه فقید واقعا موفق شد رژیم ارباب و رعیتی(فئودالبیسم)را به شیوهای آرام و متمدنانه الغا کند و این در حالی بود که مراجع دینی آن زمان با تمام قدرت در برابرش ایستاده بودند و کارشکنی میکردند و جالب اینکه حزب توده هم که مثل هر حزب کمونیستی قاعدتاً باید موافق تقسیم زمین بین کشاورزان باشد بدترین حملات را به شاه میکرد و انقلابش را قلابی و فریبکارانه مینامید.انقلاب سفید به تدریج از شش اصل به چهارده اصل رسید(از جمله تغذیه رایگان در مدارس، بیمه درمانی همگانی و....).حیف که طوفان انقلاب خونین پنجاه و هفت از راه رسید و اجازه نداد که اصول مترقی انقلاب سفید شاه و ملت ثمرات بیشتری را نصیب ملت ایران کند.
#بیژن_اشتری
#تاریخ_معاصر
@Roshanfkrane
در این روزها که مصادف با چهل و ششمین سالگرد سقوط حکومت شاهنشاهی است، دارم بخشهایی از " شکست شاهانه» نوشته مارتین زوئیس را میخوانم که جناب عباس مخبر ترجمه کرده است.
حرف اصلی کتاب این است که سقوط شاه بیشتر به دلیل ضعف خودش و حکومتش بود تا قدرت مخالفان.به نظرم این حرف تا حد زیادی درست است.شاهنشاهی که در اکثر سال های دهه هفتاد میلادی با قدرت هر چه تمام حکومت کرده و از همه امکانات مالی و تسلیحاتی برخوردار بود و حمایت همه قدرت های خارجی را پشت سرش داشت و برای خودش ابرقدرتی بود ناگهان در یک سال پایانی حکومتش دستخوش ضعف و فتور شد؛ فتوری که شاید بخش عمده آن ناشی از بیماری سرطانی بود که شاهنشاه به آن مبتلا شده بود.کتاب سعی کرده دلایل ضعف و فتور یک سال پایانی حکومت شاه فقید را شرح دهد و ثابت کند که اگر وی دچار ضعف و تزلزل نشده بود میتوانست قدرتش را حفظ کند.در بخشی از کتاب می خوانیم که چگونه شاه از تیمسار اویسی به خاطر خشونتش در سرکوب تظاهرات کنندگان انتقاد می کرده.در واقع ،شاه اراده سرکوب مخالفانش را از دست داده بود و همین عامل اصلی در سقوطش بود.
امروزه اکثر اندیشمندانی که در حوزه علوم سیاسی و نظام های اقتدارگرا تحقیق می کنند نیز به این نتیجه رسیده اند که هیچ جنبش اپوزیسیونی نمی تواند به قدرت برسد مگر این که ابتدا در میان هیئت حاکمه تفرقه و تزلزل ایجاد شده باشد.گایتانو موسکا، اندیشمند ایتالیایی دو سال قبل از مرگش،در هزار و نهصد وسی ونه، در کتاب"طبقه حاکم" به درستی نوشت:
یک جنبش انقلابی به رغم برخوردار بودن از همه امتیازات زمانی و مکانی، باز به تنهایی قادر به برانداختن حکومت نیست زیرا حکومت دارای ارتش عظیم ، تسلیحات گسترده و انواع ابزار جنگی است.چنین حکومتی را نمی توان به زور سرنگون کرد، مگر آن که ابتدا سران این حکومت دچار تزلزل شده،روحیه خود را باخته باشند ،غیر منطقی رفتار کنند و از ترس پذیرش مسئولیت قادر به سرکوب خونین مردم نباشند و در نتیجه توان تصمیم گیری نداشته باشند.در واقع، عوامل پیروزی یک انقلاب را این گونه می توان فهرست کرد:صدور فرمان های حکومتی ضد و نقیض در اوقات پایانی،تزلزل و تردید مسئولین در تصمیم گیری های نهایی و امتیازاتی که حکومت در لحظات آخر به مخالفانش می دهد.
#بیژن_اشتری
#تاریخ_معاصر #سیاسی
@Roshanfkrane
حرف اصلی کتاب این است که سقوط شاه بیشتر به دلیل ضعف خودش و حکومتش بود تا قدرت مخالفان.به نظرم این حرف تا حد زیادی درست است.شاهنشاهی که در اکثر سال های دهه هفتاد میلادی با قدرت هر چه تمام حکومت کرده و از همه امکانات مالی و تسلیحاتی برخوردار بود و حمایت همه قدرت های خارجی را پشت سرش داشت و برای خودش ابرقدرتی بود ناگهان در یک سال پایانی حکومتش دستخوش ضعف و فتور شد؛ فتوری که شاید بخش عمده آن ناشی از بیماری سرطانی بود که شاهنشاه به آن مبتلا شده بود.کتاب سعی کرده دلایل ضعف و فتور یک سال پایانی حکومت شاه فقید را شرح دهد و ثابت کند که اگر وی دچار ضعف و تزلزل نشده بود میتوانست قدرتش را حفظ کند.در بخشی از کتاب می خوانیم که چگونه شاه از تیمسار اویسی به خاطر خشونتش در سرکوب تظاهرات کنندگان انتقاد می کرده.در واقع ،شاه اراده سرکوب مخالفانش را از دست داده بود و همین عامل اصلی در سقوطش بود.
امروزه اکثر اندیشمندانی که در حوزه علوم سیاسی و نظام های اقتدارگرا تحقیق می کنند نیز به این نتیجه رسیده اند که هیچ جنبش اپوزیسیونی نمی تواند به قدرت برسد مگر این که ابتدا در میان هیئت حاکمه تفرقه و تزلزل ایجاد شده باشد.گایتانو موسکا، اندیشمند ایتالیایی دو سال قبل از مرگش،در هزار و نهصد وسی ونه، در کتاب"طبقه حاکم" به درستی نوشت:
یک جنبش انقلابی به رغم برخوردار بودن از همه امتیازات زمانی و مکانی، باز به تنهایی قادر به برانداختن حکومت نیست زیرا حکومت دارای ارتش عظیم ، تسلیحات گسترده و انواع ابزار جنگی است.چنین حکومتی را نمی توان به زور سرنگون کرد، مگر آن که ابتدا سران این حکومت دچار تزلزل شده،روحیه خود را باخته باشند ،غیر منطقی رفتار کنند و از ترس پذیرش مسئولیت قادر به سرکوب خونین مردم نباشند و در نتیجه توان تصمیم گیری نداشته باشند.در واقع، عوامل پیروزی یک انقلاب را این گونه می توان فهرست کرد:صدور فرمان های حکومتی ضد و نقیض در اوقات پایانی،تزلزل و تردید مسئولین در تصمیم گیری های نهایی و امتیازاتی که حکومت در لحظات آخر به مخالفانش می دهد.
#بیژن_اشتری
#تاریخ_معاصر #سیاسی
@Roshanfkrane
💢پیام ها و پیامد های حصر آیت الله منتظری
🔸 مصاحبه با حاج محمود دردکشان به مناسبت سالگرد رفع حصر آیتالله منتظری و بیش از پنج سال حصر ایشان «بخش اول»
پرسش:
حتی اگر از منظر حاکمیت به ماجرا نگاه کنیم، آیا نمیشد طوری رفتار کرد و مدارا کرد که شاهد حصر چهرهای چون مرحوم منتظری نباشیم که هزینههای بسیاری داشت؟
پاسخ: من میخواهم دقیق و صریح خدمت شما بگویم که میشد و هیچ اجباری به این رفتار نبود. حتی از منظر حاکمیت معقول که بخواهیم نگاه کنیم حتی اگر جرمی اتفاق افتاده بود، گزینههای مختلفی بود. درباره ایشان باید به جایگاه آقای منتظری، نقشهایی که در این کشور داشتند و پتانسیلهایی که ایشان داشت توجه میشد.
نکته دوم این بود که باید به عوارض این اتفاق توجه میشد و نکته سوم اینکه حصر کسی چون آقای منتظری در پی اظهارات حدود نیم ساعتی، چه دستاوردی برای حاکمیت داشت؟
یعنی حتی اگر هزینه و فایده این عمل سنجیده میشد، شاید این اتفاق نمیافتاد.
پاسخ به پرسش شما در حوصله یک گفتوگوی رسانهای نیست، بلکه باید کتابها در اینباره نوشته شود چون بخشی از تاریخ این کشور است. اما به اجمال میتوان گفت که همه باید این سخنرانی را بشنوند.
من تأکید میکنم بهویژه جوانان این سخنرانی کوتاه را بشنوند و ببینند ایشان چه گفتند و دغدغه ایشان چه بود؟
سخنرانی ایشان چند محور داشت؛ یکی اینکه ایشان گفتند هیچ لزومی ندارد تحت عنوان حکومت اسلامی و به نام دین، مرجعیت شیعه که پناهگاه همیشگی مردم در طول تاریخ مرجعیت بوده این را به ابتذال بکشانیم، یعنی آدمهایی که صلاحیت لازم را به لحاظ علمی و کمالات معنوی و فضائل شخصیتی ندارند را نگذاریم به عنوان مرجع معرفی شوند.
محور بعدی توصیه هم به آقای خاتمی بود که به ایشان میگوید با بیش از بیست میلیون رأی مردمی، پای حقوق این مردم بایست و اجازه نده دیگران تصمیم بگیرند. این دو موضوع بحث محوری سخنرانی ایشان در ۱۳ رجب بود که با مستنداتی از علیبن ابی طالب و شیوه رفتار علیبن ابی طالب اینها را گفت.
این کل ماجرا بود حالا چرا به حصر کشیده شد؟
من یکی از شاهدان عینی قضیه بودم، وقتی آیتالله منتظری این سخنرانی را کرد، خیلی وحشتزده شدند و برآشفتند و به سمت قم لشکرکشی کردند، از شهرهای مختلف اتوبوس اتوبوس آدم آوردند، قصد حاکمیت این بود که با حرکت مردمی آقای منتظری را به چالش جدی بکشانند.
من به عنوان شاهد عینی تأکید میکنم طوری طراحی و برنامهریزی شده بود که ممکن بود آقای منتظری کشته شود و بگویند خشم و توفندگی مردم باعث شد که ایشان کشته شود. این اصل ماجرا بود، ابتدا به ساکن اینطور نبود که بیندیشند و بخواهند حصر ایشان را رقم بزنند.
در پی سخنرانی آقای جوادی آملی که من نمیدانم چرا آن حرفها بر زبان ایشان جاری شد، نیروهایی از سراسر کشور و بیشتر از اصفهان آوردند. ما برخی از آنها را میشناختیم.
آنها با شعارهایی چون «شهر مقدس قم جای منافقین نیست» به سمت خانه آقای منتظری حملهور شدند. منظور از منافق هم آیتالله منتظری و آیتالله آذری قمی بودند.
میخواستند درِ ورودی منزل را بشکنند و هجوم ببرند به داخل منزل و آقای منتظری را بکشند. من با خودم میگفتم باید بایستم تا یک لحظه دیرتر این مرد کشته شود! یعنی این قدر فضا را تند کرده بودند.
ادامه در پست بعدی
🔸کانال فقیه دور اندیش
👇👇👇
https://t.iss.one/va3moharam
#تاریخ_معاصر #مذهبی
@Roshanfkrane
🔸 مصاحبه با حاج محمود دردکشان به مناسبت سالگرد رفع حصر آیتالله منتظری و بیش از پنج سال حصر ایشان «بخش اول»
پرسش:
حتی اگر از منظر حاکمیت به ماجرا نگاه کنیم، آیا نمیشد طوری رفتار کرد و مدارا کرد که شاهد حصر چهرهای چون مرحوم منتظری نباشیم که هزینههای بسیاری داشت؟
پاسخ: من میخواهم دقیق و صریح خدمت شما بگویم که میشد و هیچ اجباری به این رفتار نبود. حتی از منظر حاکمیت معقول که بخواهیم نگاه کنیم حتی اگر جرمی اتفاق افتاده بود، گزینههای مختلفی بود. درباره ایشان باید به جایگاه آقای منتظری، نقشهایی که در این کشور داشتند و پتانسیلهایی که ایشان داشت توجه میشد.
نکته دوم این بود که باید به عوارض این اتفاق توجه میشد و نکته سوم اینکه حصر کسی چون آقای منتظری در پی اظهارات حدود نیم ساعتی، چه دستاوردی برای حاکمیت داشت؟
یعنی حتی اگر هزینه و فایده این عمل سنجیده میشد، شاید این اتفاق نمیافتاد.
پاسخ به پرسش شما در حوصله یک گفتوگوی رسانهای نیست، بلکه باید کتابها در اینباره نوشته شود چون بخشی از تاریخ این کشور است. اما به اجمال میتوان گفت که همه باید این سخنرانی را بشنوند.
من تأکید میکنم بهویژه جوانان این سخنرانی کوتاه را بشنوند و ببینند ایشان چه گفتند و دغدغه ایشان چه بود؟
سخنرانی ایشان چند محور داشت؛ یکی اینکه ایشان گفتند هیچ لزومی ندارد تحت عنوان حکومت اسلامی و به نام دین، مرجعیت شیعه که پناهگاه همیشگی مردم در طول تاریخ مرجعیت بوده این را به ابتذال بکشانیم، یعنی آدمهایی که صلاحیت لازم را به لحاظ علمی و کمالات معنوی و فضائل شخصیتی ندارند را نگذاریم به عنوان مرجع معرفی شوند.
محور بعدی توصیه هم به آقای خاتمی بود که به ایشان میگوید با بیش از بیست میلیون رأی مردمی، پای حقوق این مردم بایست و اجازه نده دیگران تصمیم بگیرند. این دو موضوع بحث محوری سخنرانی ایشان در ۱۳ رجب بود که با مستنداتی از علیبن ابی طالب و شیوه رفتار علیبن ابی طالب اینها را گفت.
این کل ماجرا بود حالا چرا به حصر کشیده شد؟
من یکی از شاهدان عینی قضیه بودم، وقتی آیتالله منتظری این سخنرانی را کرد، خیلی وحشتزده شدند و برآشفتند و به سمت قم لشکرکشی کردند، از شهرهای مختلف اتوبوس اتوبوس آدم آوردند، قصد حاکمیت این بود که با حرکت مردمی آقای منتظری را به چالش جدی بکشانند.
من به عنوان شاهد عینی تأکید میکنم طوری طراحی و برنامهریزی شده بود که ممکن بود آقای منتظری کشته شود و بگویند خشم و توفندگی مردم باعث شد که ایشان کشته شود. این اصل ماجرا بود، ابتدا به ساکن اینطور نبود که بیندیشند و بخواهند حصر ایشان را رقم بزنند.
در پی سخنرانی آقای جوادی آملی که من نمیدانم چرا آن حرفها بر زبان ایشان جاری شد، نیروهایی از سراسر کشور و بیشتر از اصفهان آوردند. ما برخی از آنها را میشناختیم.
آنها با شعارهایی چون «شهر مقدس قم جای منافقین نیست» به سمت خانه آقای منتظری حملهور شدند. منظور از منافق هم آیتالله منتظری و آیتالله آذری قمی بودند.
میخواستند درِ ورودی منزل را بشکنند و هجوم ببرند به داخل منزل و آقای منتظری را بکشند. من با خودم میگفتم باید بایستم تا یک لحظه دیرتر این مرد کشته شود! یعنی این قدر فضا را تند کرده بودند.
ادامه در پست بعدی
🔸کانال فقیه دور اندیش
👇👇👇
https://t.iss.one/va3moharam
#تاریخ_معاصر #مذهبی
@Roshanfkrane
Telegram
فقیه دور اندیش
آشنایی با آثار و اندیشه های
فقیه دور اندیش حضرت آیت الله العظمی منتظری
و اطلاعیه های ستاد بزرگداشت سوم محرم سالگرد ارتحال فقیه عالیقدر
کانال فقیه دور اندیش
@va3moharam
ارتباط با ما
https://t.iss.one/va3moharamadmin
فقیه دور اندیش حضرت آیت الله العظمی منتظری
و اطلاعیه های ستاد بزرگداشت سوم محرم سالگرد ارتحال فقیه عالیقدر
کانال فقیه دور اندیش
@va3moharam
ارتباط با ما
https://t.iss.one/va3moharamadmin
💢پیام ها و پیامد های حصر آیت الله منتظری
🔸 مصاحبه با حاج محمود دردکشان به مناسبت سالگرد رفع حصر آیتالله منتظری و بیش از پنج سال حصر ایشان «بخش دوم»
بعدا دو شخصیت که خدا هر دو را رحمت کند وارد عمل شدند: یکی آقای موسوی اردبیلی که وقتی به ایشان گزارش داده بودند که قصد جان آقای منتظری را دارند، به دفتر آقای خامنهای زنگ میزند.
میگویند که آقای خامنهای خوابند و استراحت میکنند میگوید به او بگویید که اگر قرار است امروز در قم آيتالله منتظری کشته شود ما هم باید کشته شویم و من دارم لباس میپوشم و میروم به خانهی آقای منتظری.
این خیلی روی تصمیم تاثیرگذار بود. بعد از مدتی از دفتر آقای خامنهای زنگ میزنند و میگویند که آقای خامنهای گفتند من استراحت میکردم و در جریان نبودم و الان پیگیری میکنیم.
یکی هم آیتالله صانعی خدا رحمتش کند وقتی از طریق بیسیم محافظینش شنود میکند و متوجه میشود که به فرماننده عملیات گزارش میدهند آیتالله منتظری از خانه بیرون نمیآید.
فرمانده دستور میدهد که طناب بیندازید به گردنش بکشیدش بیرون!
آقای صانعی هم میپرد تو کوچه و داد و بیداد و جار و جنجال میکند. این را هم تاکید کنم بخشی از نیروهای عملیاتی (نه آن هوچیگران لباس شخصی که چیزی حالیشان نبود) برخورد متفاوتی داشتند.
من دست گذاشتم رو شانه یکیشان گفتم خلیفهکشی را باب نکنید!
بخشی از بچه های اطلاعات که شب قبلش فهمیده بودند ماموریت دارند بروند به خانهی آقای منتظری با هم هم قسم شده بودند که اگر به آقای منتظری حمله شود ما مقاومت میکنیم.
این ها که حدود ده، پانزده نفر بودند، حلقهای درست کردند و جلوی در منزل آقای منتظری مانع از شکستن در شدند.
این سه عامل آیتالله موسوی اردبیلی، آیتالله صانعی و بخشی از آن شیر پاک خوردههای اطلاعاتی آن روز طرح شوم را خنثی کردند.
حاکمیت و آن افرادی که میخواستند جشن مرجعیت بگیرند چون نتوانستند نقشهشان را عملی کنند منفعلانه حصر را انتخاب کردند.
تحلیل من این است که گیج و غافلگیر شده بودند. این حصر واکنشی بود از جانب حاکمیت بیبرنامه که تصور میکرد با کشتن آقای منتظری مسئله حل خواهد شد.
پرسش: در مورد چگونگی تصمیم حاکمیت برای رفع حصر و ابعاد و پیامدهای پیرامونی آن نظرتان را بفرمایید.
پاسخ: خیلی عوامل در رفع حصر آیتالله منتظری دخیل بود. خیلی از عقلا مانند آیتالله طاهری اصفهانی که خداوند رحمتش کند، تلاشهایی کردند. ایشان خیلی جدی به صحنه آمد. بسیاری از عقلا دائم در اینباره هشدار میدادند.
برای نمونه اشاره میکنم به نظر آیتالله سیستانی که به آقای عبایی خراسانی که از افراد مطرح در جریان مبارزه بود اهل مشهد بود و مورد وثوق خیلیها بود گفته بودند.
آقای عبایی خراسانی در دوران حصر آيتالله منتظری به نجفآباد آمد و سخنرانی مفصلی راجع به عوارض و عواقب حصر در حسینیه اعظم نجف آباد انجام داد.
ایشان در صحبتهایش گفت من خدمت آیتالله سیستانی بودم بحث آیتالله منتظری مطرح شد آیتالله سیستانی گفتند فرق من و امثال من با آیتالله منتظری اینست که آیتالله منتظری جاده صاف کنی است که جاده ناهموار را هموار و صاف میکند و حرکت میکند ولی هنر منِ سیستانی و امثال من اینست که در نهایت در جاده هموار حرکت کنیم. ایشان مطرح کرد که حصر آیتالله منتظری ضربهای صد ساله و رکود علمی برای حوزه علمیه داشت.
مسئله آقای منتظری به دلیل شخصیت و جایگاه آقای منتظری مسئله حیاتی و حیثیتی بود بنابراین این فشارها آورده شد.
آقای منتظری را باطلالسحر موجودیت خودشان تشخیص داده بودند و به همین دلیل برای تأیید خودشان به آقای مصباح یزدی متوسل شده بودند. آقای مصباح هم که سنگ تمام گذاشت و بالاخره فجایعی پیش آمد که جریان فکری مصباح در دل حاکمیت مجوز رسوخ پیدا کرد.
آنهم فقط به دلیل اینکه آقای مصباح از آقای خامنهای حمایت کنند. ولی دوستان انقلاب و انقلابیون واقعی هشدارهای جدی دادند که اگر آقای منتظری در حصر از دنیا رفت شما فکر نکنید میتوانید جان سالم بهدر ببرید.
من فکر میکنم حاکمیت احساس وحشت کرد که وضعیت بیماری آقای منتظری فوقالعاده جدی شده و برای این که این ننگ را بر پیشانی خودشان نماند رفع حصر کردند، آقای منتظری هم مقاومت کرد که شرط و شروط برایش نگذارند.
🔸کانال فقیه دور اندیش
👇👇👇
https://t.iss.one/va3moharam
#تاریخ_معاصر #مذهبی
@Roshanfkrane
🔸 مصاحبه با حاج محمود دردکشان به مناسبت سالگرد رفع حصر آیتالله منتظری و بیش از پنج سال حصر ایشان «بخش دوم»
بعدا دو شخصیت که خدا هر دو را رحمت کند وارد عمل شدند: یکی آقای موسوی اردبیلی که وقتی به ایشان گزارش داده بودند که قصد جان آقای منتظری را دارند، به دفتر آقای خامنهای زنگ میزند.
میگویند که آقای خامنهای خوابند و استراحت میکنند میگوید به او بگویید که اگر قرار است امروز در قم آيتالله منتظری کشته شود ما هم باید کشته شویم و من دارم لباس میپوشم و میروم به خانهی آقای منتظری.
این خیلی روی تصمیم تاثیرگذار بود. بعد از مدتی از دفتر آقای خامنهای زنگ میزنند و میگویند که آقای خامنهای گفتند من استراحت میکردم و در جریان نبودم و الان پیگیری میکنیم.
یکی هم آیتالله صانعی خدا رحمتش کند وقتی از طریق بیسیم محافظینش شنود میکند و متوجه میشود که به فرماننده عملیات گزارش میدهند آیتالله منتظری از خانه بیرون نمیآید.
فرمانده دستور میدهد که طناب بیندازید به گردنش بکشیدش بیرون!
آقای صانعی هم میپرد تو کوچه و داد و بیداد و جار و جنجال میکند. این را هم تاکید کنم بخشی از نیروهای عملیاتی (نه آن هوچیگران لباس شخصی که چیزی حالیشان نبود) برخورد متفاوتی داشتند.
من دست گذاشتم رو شانه یکیشان گفتم خلیفهکشی را باب نکنید!
بخشی از بچه های اطلاعات که شب قبلش فهمیده بودند ماموریت دارند بروند به خانهی آقای منتظری با هم هم قسم شده بودند که اگر به آقای منتظری حمله شود ما مقاومت میکنیم.
این ها که حدود ده، پانزده نفر بودند، حلقهای درست کردند و جلوی در منزل آقای منتظری مانع از شکستن در شدند.
این سه عامل آیتالله موسوی اردبیلی، آیتالله صانعی و بخشی از آن شیر پاک خوردههای اطلاعاتی آن روز طرح شوم را خنثی کردند.
حاکمیت و آن افرادی که میخواستند جشن مرجعیت بگیرند چون نتوانستند نقشهشان را عملی کنند منفعلانه حصر را انتخاب کردند.
تحلیل من این است که گیج و غافلگیر شده بودند. این حصر واکنشی بود از جانب حاکمیت بیبرنامه که تصور میکرد با کشتن آقای منتظری مسئله حل خواهد شد.
پرسش: در مورد چگونگی تصمیم حاکمیت برای رفع حصر و ابعاد و پیامدهای پیرامونی آن نظرتان را بفرمایید.
پاسخ: خیلی عوامل در رفع حصر آیتالله منتظری دخیل بود. خیلی از عقلا مانند آیتالله طاهری اصفهانی که خداوند رحمتش کند، تلاشهایی کردند. ایشان خیلی جدی به صحنه آمد. بسیاری از عقلا دائم در اینباره هشدار میدادند.
برای نمونه اشاره میکنم به نظر آیتالله سیستانی که به آقای عبایی خراسانی که از افراد مطرح در جریان مبارزه بود اهل مشهد بود و مورد وثوق خیلیها بود گفته بودند.
آقای عبایی خراسانی در دوران حصر آيتالله منتظری به نجفآباد آمد و سخنرانی مفصلی راجع به عوارض و عواقب حصر در حسینیه اعظم نجف آباد انجام داد.
ایشان در صحبتهایش گفت من خدمت آیتالله سیستانی بودم بحث آیتالله منتظری مطرح شد آیتالله سیستانی گفتند فرق من و امثال من با آیتالله منتظری اینست که آیتالله منتظری جاده صاف کنی است که جاده ناهموار را هموار و صاف میکند و حرکت میکند ولی هنر منِ سیستانی و امثال من اینست که در نهایت در جاده هموار حرکت کنیم. ایشان مطرح کرد که حصر آیتالله منتظری ضربهای صد ساله و رکود علمی برای حوزه علمیه داشت.
مسئله آقای منتظری به دلیل شخصیت و جایگاه آقای منتظری مسئله حیاتی و حیثیتی بود بنابراین این فشارها آورده شد.
آقای منتظری را باطلالسحر موجودیت خودشان تشخیص داده بودند و به همین دلیل برای تأیید خودشان به آقای مصباح یزدی متوسل شده بودند. آقای مصباح هم که سنگ تمام گذاشت و بالاخره فجایعی پیش آمد که جریان فکری مصباح در دل حاکمیت مجوز رسوخ پیدا کرد.
آنهم فقط به دلیل اینکه آقای مصباح از آقای خامنهای حمایت کنند. ولی دوستان انقلاب و انقلابیون واقعی هشدارهای جدی دادند که اگر آقای منتظری در حصر از دنیا رفت شما فکر نکنید میتوانید جان سالم بهدر ببرید.
من فکر میکنم حاکمیت احساس وحشت کرد که وضعیت بیماری آقای منتظری فوقالعاده جدی شده و برای این که این ننگ را بر پیشانی خودشان نماند رفع حصر کردند، آقای منتظری هم مقاومت کرد که شرط و شروط برایش نگذارند.
🔸کانال فقیه دور اندیش
👇👇👇
https://t.iss.one/va3moharam
#تاریخ_معاصر #مذهبی
@Roshanfkrane
Telegram
فقیه دور اندیش
آشنایی با آثار و اندیشه های
فقیه دور اندیش حضرت آیت الله العظمی منتظری
و اطلاعیه های ستاد بزرگداشت سوم محرم سالگرد ارتحال فقیه عالیقدر
کانال فقیه دور اندیش
@va3moharam
ارتباط با ما
https://t.iss.one/va3moharamadmin
فقیه دور اندیش حضرت آیت الله العظمی منتظری
و اطلاعیه های ستاد بزرگداشت سوم محرم سالگرد ارتحال فقیه عالیقدر
کانال فقیه دور اندیش
@va3moharam
ارتباط با ما
https://t.iss.one/va3moharamadmin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عذرخواهی از دوستان بخاطر تصاویر دلخراش
نمیدانم این تصاویر واقعیست با نه ؟؟
ولی آنچه بر شهدا گذشت کمتر از این تصاویر نبود
#تاریخ_معاصر
@Roshanfkrane
نمیدانم این تصاویر واقعیست با نه ؟؟
ولی آنچه بر شهدا گذشت کمتر از این تصاویر نبود
#تاریخ_معاصر
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ماجرای خیانت خلبان ایرانی و دزدی f14 در زمان جنگ و تحویل به صدام....!
#جالب #تاریخ_معاصر
@Roshanfkrane
#جالب #تاریخ_معاصر
@Roshanfkrane
تقدیر یا تدبیر
سکانس نخست:
اعضای مسن کانال حتما قیام جهیمان بن محمد بن سیف العتیبی در ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹(۲۹ آبان ۱۳۵۸) و تصرف بیت الله الحرام را به خاطر دارند. او بر پایه احادیث فراوان معتقد بود که شوهر خواهرش محمد عبدالله القحطانی، همان مهدی منتطر الظهور است که ظهور کرده تا اسلام را نجات دهد. جهیمان با ارتشی ۵۰۰- ۶۰۰ نفره، در آخرین روز حج تمتع ۱۹۷۹، کعبه را در اختیار گرفت. دهها تن به گروگان گرفته شدند. بالاخره پس از شکست های متعدد کماندوهای پاکستانی و سعودی از این گروه، سه کماندوی فرانسوی که یک ساعت قبلش مسلمان کرده شده بودند، کار این شورش را تمام کردند. شگفت آن بود که این گروه چنان بر سر مهدویت قحطانی و ظهورش باورمند بودند که در برابر نارنجک های پرتاب شده هیچ واکنشی نشان نمی دادند، ترکش می خوردند و می افتادند و میمردند؛ چون اعتقاد داشتند با اعجاز عبدالله قحطانی(مهدی موعود) رویین تن شده اند. بالاخره پس از دو هفته با کشته و اسیر شدن مهدویون قحطانی مسلک، غائله پایان یافت.
سکانس دوم:
روز ۲ سپتامبر ۱۸۹۸(۱۱ شهریور ۱۲۷۷) بین نیروهای اشغالگر بریتانیا به فرماندهی ژنرال کیچنر و نیروهای دولت ضد استعماری مهدی سودانی در نزدیکی شهر ام درمان سودان نبردی رخ داد. این نبرد یکی از نبردهای نهضت محمد احمد المهدی علیه نیروهای مشترک بریتانیا، عثمانی و مصر بود. محمد سودانی خود را مهدی موعود خوانده و تقریبا همه سودانی ها را به قیام کشانده بود. البته وی در ۱۸۸۵ مرد( غایب شد). ولی پیروانش به جنگ ادامه دادند.
در نبرد ام درمان، لشگر مهدویون به شمشیر و نیزه و تبر و چماق مجهز بودند و ارتش ژنرال کیچنز به مدرنترین تسلیحات آتشین تجهیز شده بود. ارتش کیچنز سودانی های پیرو و باورمند به مهدی را در مدتی کوتاه نابود کرد. مجموع کشته های سودانی ها به بیش از ۱۱ هزار تن رسید. ولی تلفات بریتانیایی ها کمتر از انگشتان یک دست بود.
می توان سریالی ۱۰۰۰ بخشی از طغیان ها، شورش ها و مبارزات تقدیرگرایان در سراسر جهان ساخت. یعنی قیام هایی که با باور داشتن دخالت امور غیبی، متافیزیکی و از پیش طراحی شده در سرنوشت مردمان تکوین یافته اند. راستش این است که حتی امروز هم نمی توان به کلی منکر نقش شانس، رخدادهای ناگهانی و حوادث کمتر پیش بینی پذیر در جنگ ها و حتی سرنوشت ملت ها شد. ولی در مقیاسی کلی طی ۵۰۰ سال اخیر یک گزاره سخت توانمند در برابر تقدیرگرایی قد علم کرده است:
ملت هایی که پذیرفتند این انسان ها هستند که تاریخ را می سازند، بی آن که به کلی دست از غیب بردارند، امروز جهان نو را تشکیل می دهند. این ملت ها که شمارشان سال به سال رو به افزایش است، یک شعار را نصب العین خود قرار دادند: امور غیبی و ماورایی را به معبد و عابد و خودیت خود بسپار و امور دنیا را کما هو حقه به تدبیر.
برعکس، جهان باقیمانده تقدیرگرا که روزگاری فراگیر و بلکه همه گیر بود و امروز واجد جغرافیایی بسیار کوچک شده است، همچنان در بند آن است که سرنوشت آدمی و آدمیان و ملت ها در ید اختیار غیب و ناجیان ماورایی است؛ و بدون خواست و اراده پرده نشینان ناپیدا، آب از آب تکان نمی خورد.
کوتاه آن که این سال ها ملت ها در لبه های یک قضاوت تاریخی قرار دارند: آیا تقدیرگرایی با تسلیم در برابر انسانگرایی و دنیا گرایی، دست از تکاپو برخواهد داشت؟ یاهمچنان هیمنه خود را حفظ خواهد کرد؟!
چگونگی پاسخ به این پرسش از جمله در چگونگی سرنوشت ملت ایران، حیاتی است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
#تاریخ_معاصر #مذهبی #اجتماعی
@Roshanfkrane
سکانس نخست:
اعضای مسن کانال حتما قیام جهیمان بن محمد بن سیف العتیبی در ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹(۲۹ آبان ۱۳۵۸) و تصرف بیت الله الحرام را به خاطر دارند. او بر پایه احادیث فراوان معتقد بود که شوهر خواهرش محمد عبدالله القحطانی، همان مهدی منتطر الظهور است که ظهور کرده تا اسلام را نجات دهد. جهیمان با ارتشی ۵۰۰- ۶۰۰ نفره، در آخرین روز حج تمتع ۱۹۷۹، کعبه را در اختیار گرفت. دهها تن به گروگان گرفته شدند. بالاخره پس از شکست های متعدد کماندوهای پاکستانی و سعودی از این گروه، سه کماندوی فرانسوی که یک ساعت قبلش مسلمان کرده شده بودند، کار این شورش را تمام کردند. شگفت آن بود که این گروه چنان بر سر مهدویت قحطانی و ظهورش باورمند بودند که در برابر نارنجک های پرتاب شده هیچ واکنشی نشان نمی دادند، ترکش می خوردند و می افتادند و میمردند؛ چون اعتقاد داشتند با اعجاز عبدالله قحطانی(مهدی موعود) رویین تن شده اند. بالاخره پس از دو هفته با کشته و اسیر شدن مهدویون قحطانی مسلک، غائله پایان یافت.
سکانس دوم:
روز ۲ سپتامبر ۱۸۹۸(۱۱ شهریور ۱۲۷۷) بین نیروهای اشغالگر بریتانیا به فرماندهی ژنرال کیچنر و نیروهای دولت ضد استعماری مهدی سودانی در نزدیکی شهر ام درمان سودان نبردی رخ داد. این نبرد یکی از نبردهای نهضت محمد احمد المهدی علیه نیروهای مشترک بریتانیا، عثمانی و مصر بود. محمد سودانی خود را مهدی موعود خوانده و تقریبا همه سودانی ها را به قیام کشانده بود. البته وی در ۱۸۸۵ مرد( غایب شد). ولی پیروانش به جنگ ادامه دادند.
در نبرد ام درمان، لشگر مهدویون به شمشیر و نیزه و تبر و چماق مجهز بودند و ارتش ژنرال کیچنز به مدرنترین تسلیحات آتشین تجهیز شده بود. ارتش کیچنز سودانی های پیرو و باورمند به مهدی را در مدتی کوتاه نابود کرد. مجموع کشته های سودانی ها به بیش از ۱۱ هزار تن رسید. ولی تلفات بریتانیایی ها کمتر از انگشتان یک دست بود.
می توان سریالی ۱۰۰۰ بخشی از طغیان ها، شورش ها و مبارزات تقدیرگرایان در سراسر جهان ساخت. یعنی قیام هایی که با باور داشتن دخالت امور غیبی، متافیزیکی و از پیش طراحی شده در سرنوشت مردمان تکوین یافته اند. راستش این است که حتی امروز هم نمی توان به کلی منکر نقش شانس، رخدادهای ناگهانی و حوادث کمتر پیش بینی پذیر در جنگ ها و حتی سرنوشت ملت ها شد. ولی در مقیاسی کلی طی ۵۰۰ سال اخیر یک گزاره سخت توانمند در برابر تقدیرگرایی قد علم کرده است:
ملت هایی که پذیرفتند این انسان ها هستند که تاریخ را می سازند، بی آن که به کلی دست از غیب بردارند، امروز جهان نو را تشکیل می دهند. این ملت ها که شمارشان سال به سال رو به افزایش است، یک شعار را نصب العین خود قرار دادند: امور غیبی و ماورایی را به معبد و عابد و خودیت خود بسپار و امور دنیا را کما هو حقه به تدبیر.
برعکس، جهان باقیمانده تقدیرگرا که روزگاری فراگیر و بلکه همه گیر بود و امروز واجد جغرافیایی بسیار کوچک شده است، همچنان در بند آن است که سرنوشت آدمی و آدمیان و ملت ها در ید اختیار غیب و ناجیان ماورایی است؛ و بدون خواست و اراده پرده نشینان ناپیدا، آب از آب تکان نمی خورد.
کوتاه آن که این سال ها ملت ها در لبه های یک قضاوت تاریخی قرار دارند: آیا تقدیرگرایی با تسلیم در برابر انسانگرایی و دنیا گرایی، دست از تکاپو برخواهد داشت؟ یاهمچنان هیمنه خود را حفظ خواهد کرد؟!
چگونگی پاسخ به این پرسش از جمله در چگونگی سرنوشت ملت ایران، حیاتی است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
#تاریخ_معاصر #مذهبی #اجتماعی
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴توسلی دبیرکل سابق نهضت آزادی :
آقای #خمینی می گفت انقلاب به شمر نیاز دارد و خلخالی شمر ماست
اعدام نیک پی شهردار تهران و فرخ رو پارسا و عبدالله ریاضی رئیس مجلس اشتباه بود
۴ ژنرال شاه در شب ۲۳ بهمن با دستور مستقیم آیت الله خمینی اعدام شدند.
توسلی، دبیرکل سابق نهضت آزادی در گفتگو با دیده بان ایران گفت:
دکتر یزدی در دیداری که با آقای خمینی داشتند، همین انتقادات را به ایشان مطرح میکند و آقای خمینی میگویند که هر انقلابی به یک شمر نیاز دارد و خلخالی شمر ما است. دکتر یزدی اما پاسخ میدهد که آیا اگر امام حسین بود، شمشیر دست شمر میداد؟ یا تعبیری مشابه این. آقای خمینی بعد از شنیدن این جمله سکوت کردند و پاسخی ندادند.
لینک مصاحبه
#تاریخ_معاصر #مذهبی #اجتماعی #اعدام
@Roshanfkrane
آقای #خمینی می گفت انقلاب به شمر نیاز دارد و خلخالی شمر ماست
اعدام نیک پی شهردار تهران و فرخ رو پارسا و عبدالله ریاضی رئیس مجلس اشتباه بود
۴ ژنرال شاه در شب ۲۳ بهمن با دستور مستقیم آیت الله خمینی اعدام شدند.
توسلی، دبیرکل سابق نهضت آزادی در گفتگو با دیده بان ایران گفت:
دکتر یزدی در دیداری که با آقای خمینی داشتند، همین انتقادات را به ایشان مطرح میکند و آقای خمینی میگویند که هر انقلابی به یک شمر نیاز دارد و خلخالی شمر ما است. دکتر یزدی اما پاسخ میدهد که آیا اگر امام حسین بود، شمشیر دست شمر میداد؟ یا تعبیری مشابه این. آقای خمینی بعد از شنیدن این جمله سکوت کردند و پاسخی ندادند.
لینک مصاحبه
#تاریخ_معاصر #مذهبی #اجتماعی #اعدام
@Roshanfkrane
روشنفکران
Photo
ادامه پست قبلی 👆
@vahidbahman1
#وحید_بهمن :
این روزها که بحث ساواک بسیار داغ است نگاهی میاندازیم به عقدهگشاییها و دروغپردازیهای خیالی و جنسی
#رضا_براهنی بعنوان یکی از تاریکفکران ۵۷ی که از پیشگامان خیالپردازی و توهمات شکنجههای جنسی ساواک بود.
گویا #براهنی سال ۵۱ حدود ۳ ماه بازداشت بوده، اما طی ۵۰ سال، دهها داستان و روایت جعلی جنسی از شکنجههای آن ۳ ماه بازداشت روایت کرده
بمانند سر و ته آویزان شدن از چوبه دار و تلاش ماموران برای تجاوز به زندانیان در حالت سر و ته و یا تجاوز به کودکان و یا دستگاه مخصوص برای فشار بر جمجمه و ...
براهنی پس از آزادی در سال ۵۱ به آمریکا رفت و در آنجا شروع به مصاحبه و نوشتن مقالات در رسانههای مختلف در مورد ۳ ماه بازداشت کرد.
برای نمونه مقاله:
Torture in Iran: ‘It is a Hell Made by One Man for Another Man’
که در ۲۱ آوریل ۱۹۷۶ در نیوروک تایمز چاپ شد.
…
براهنی حتی پا را فراتر گذاشت و در فوریه ۱۹۷۷ میلادی مقالهای را در مجله پورنوگرافی Penthouse پنتهاوس آمریکا با عنوان the Shah's Torture Chambers چاپ کرد و دوباره همان توهمات جنسی شکنجه را در آنجا بازگو کرد.
البته نام این مجله به اشتباه در خاطرات علم پلیبوی ثبت شده.
تصاویر ترهات و یاوهگوییهای جنسی براهنی در مجله پنتهاوس پیوست متن است.
از موارد دیگر میتوان به روایت جعلی لیسیدن انشای تُرکی وی در ۶ سالگیاش اشاره کرد.
وی در مصاحبه با صدای آمریکا این روایت را تغییر و از لیسیدن روزنامه دیواری در سن ۱۱ سالگی و بعد از جریان فرقه پیشهوری گفت و یا در روایتی دیگر از لیسیدن تخته سیاه به دلیل تُرکی نویسی گفت.
مشخصا رضا براهنی نمونهای بود از تتریکفکران ۵۷ی که حاضر بودند بخاطر دیده شدن و دشمنی با دولت شاهنشاهی ایران و خاندان پهلوی و برای رسیدن به هدف خود، دست به هر نوع جعل و دروغی بزنند
البته نسل جوان امروز ایران مو را از ماست بیرون میکشد و صدر تا ذیل این تاریکفکران ۵۷ی را بخاطر ایرانسوزی و به آتش کشیدن جان و جوانی و آرزوها و سرنوشت چندین نسل از ملت ایران، مسئول میداند.
@vahidbahman1
اسناد و ویدیو را در
اینجا 👉 ببینید
#انتقادات #سیاسی #اجتماعی
#تاریخ_معاصر
@Roshanfkrane
@vahidbahman1
#وحید_بهمن :
این روزها که بحث ساواک بسیار داغ است نگاهی میاندازیم به عقدهگشاییها و دروغپردازیهای خیالی و جنسی
#رضا_براهنی بعنوان یکی از تاریکفکران ۵۷ی که از پیشگامان خیالپردازی و توهمات شکنجههای جنسی ساواک بود.
گویا #براهنی سال ۵۱ حدود ۳ ماه بازداشت بوده، اما طی ۵۰ سال، دهها داستان و روایت جعلی جنسی از شکنجههای آن ۳ ماه بازداشت روایت کرده
بمانند سر و ته آویزان شدن از چوبه دار و تلاش ماموران برای تجاوز به زندانیان در حالت سر و ته و یا تجاوز به کودکان و یا دستگاه مخصوص برای فشار بر جمجمه و ...
براهنی پس از آزادی در سال ۵۱ به آمریکا رفت و در آنجا شروع به مصاحبه و نوشتن مقالات در رسانههای مختلف در مورد ۳ ماه بازداشت کرد.
برای نمونه مقاله:
Torture in Iran: ‘It is a Hell Made by One Man for Another Man’
که در ۲۱ آوریل ۱۹۷۶ در نیوروک تایمز چاپ شد.
…
براهنی حتی پا را فراتر گذاشت و در فوریه ۱۹۷۷ میلادی مقالهای را در مجله پورنوگرافی Penthouse پنتهاوس آمریکا با عنوان the Shah's Torture Chambers چاپ کرد و دوباره همان توهمات جنسی شکنجه را در آنجا بازگو کرد.
البته نام این مجله به اشتباه در خاطرات علم پلیبوی ثبت شده.
تصاویر ترهات و یاوهگوییهای جنسی براهنی در مجله پنتهاوس پیوست متن است.
از موارد دیگر میتوان به روایت جعلی لیسیدن انشای تُرکی وی در ۶ سالگیاش اشاره کرد.
وی در مصاحبه با صدای آمریکا این روایت را تغییر و از لیسیدن روزنامه دیواری در سن ۱۱ سالگی و بعد از جریان فرقه پیشهوری گفت و یا در روایتی دیگر از لیسیدن تخته سیاه به دلیل تُرکی نویسی گفت.
مشخصا رضا براهنی نمونهای بود از تتریکفکران ۵۷ی که حاضر بودند بخاطر دیده شدن و دشمنی با دولت شاهنشاهی ایران و خاندان پهلوی و برای رسیدن به هدف خود، دست به هر نوع جعل و دروغی بزنند
البته نسل جوان امروز ایران مو را از ماست بیرون میکشد و صدر تا ذیل این تاریکفکران ۵۷ی را بخاطر ایرانسوزی و به آتش کشیدن جان و جوانی و آرزوها و سرنوشت چندین نسل از ملت ایران، مسئول میداند.
@vahidbahman1
اسناد و ویدیو را در
اینجا 👉 ببینید
#انتقادات #سیاسی #اجتماعی
#تاریخ_معاصر
@Roshanfkrane