روشنفکران
81.9K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
🕊📚

#کتاب_نوشته


در آخر این که عقل را دوست ندارم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، او خیلی از مرگ تقلید می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. دیوانگی را ترجیح می‌دهم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. منظورم از دیوانگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، نقصی نیست که راهی تیمارستانم می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، شوقی است که مرا به #رقص وا می‌دارد‌‌‌‌‌‌.


📕: تصویری از من در کنار رادیاتور
🔁: #منوچهر_بشیری_راد

@Roshanfkrane
Forwarded from اتچ بات
🕊📚


#کتاب_نوشته


📌 عشق؟! شکفتن و روییدن و لحظه اى کشف شدن. نه، پیش از لحظه؛چندان که مى توانم به یاد بیاورمش، گل به گونه ى آدمیزاد! زبان بند مى آید و کام و زبان خشک مى ماند و اندرونِ تن کوره اى ست که مى سوزد و مى سوزد بى قرار و بى آرام، اما خاموش و گویى در سکونى ابدى. هیچ حرکتى نه ، نه نیز کمترین جنبه اى. عشق در آن میانه چه شلنگ انداز ترقّصى خوش را به جولان در آمده است.

📌 در باور عشق و شناخت حقیقت آن، مرد ممکن است فریب بخورد؛ اما زن… زن حقیقت عشق را زود تشخیص مى دهد با حس نیرومند زنى، و اگر دبّه در مى آورد از آن است که عشق هم برایش کافى نیست ، او بیش از عشق مى طلبد، جان تو را ...



📕: #سلوک
✍🏻: #محمود_دولت_آبادی
🏷: نشر #چشمه


📎 #درباره_ی_کتاب

📌 کتاب سلوک روایت عاشقى قیس بر دخترى است که با او هفده سال اختلاف سنى دارد. و حالا قیسى که در شصت و شش سالگى، معشوق را سرزنش می کند که چرا باید عاقبت چنان عشق سوزانى، چنین زمهریرى مى شد؟

📌 دولت آبادى با همان زبان فاخر و خاص خود و با بهره گیرى از تکنیک جریان سیال ذهن، داستان را از سه منظر پى می گیرد و تنها در گوشه هایى روایت از خطِ ذهنیات خارج مى شود و به شرح آنچه مى پردازد که در خانه ى دختر (نیلوفر، مهتاب، مها، مهاما، ناتاناییل) رخ مى دهد. پدرى آزادمرد اما دربند، مادرى عزلت زده، برادرى افسارگسیخته و خواهرانى که هریک به نوعى به رابطه ى مهتاب و قیس حسادت مى ورزند.

📌 قیس نماد مرد شرقى، زن را از آن خود می داند، گویى شئی اى است که به او تعلق دارد که از براى او آفریده شده است و از آن رو که هم چون همزاد و هم نامش “مجنون”، خود را در معشوق و معشوق را در خود ذوب مى بیند، توان درک این جدایى را ندارد، گویى پاره اى از روحش را از او ستانده اند.
و این جاست که تهیگاه عشق جایش را به نفرت مى دهد و قیس که روزى از جان، عاشقِ دختر بوده بر آن مى شود تا دست در خونش بشوید...


📌 خواندن این روایت همه جانبه ی عاشقی به علاقه مندان آثار محمود دولت آبادی توصیه می شود.

@Roshanfkrane
🕊📚
📗 L' ami retrouvé
✍🏻 #Fred_Uhlman

#کتاب_نوشته
#پیشنهاد_کتاب


فاشیست‌بودن یا ناسیونالیست بودن ، کار دشواری نیست. کافی است چشم بر ارزش‌های انسانی ببندیم و کمی با حرف‌های کلی سرگرم بشویم ؛ زبانِ خود را بهترین زبان دانستن و زبان دیگری را گوش‌ خراش خواندن ؛ موسیقی قومی خود را سِحرانگیز دانستن و موسیقی دیگری را سَرسام‌آور خواندن ؛ لباس محلی خود را زیبا نامیدن و لباس محلی دیگری را به تمسخر گرفتن؛ سنت‌های قبیله‌ای خود را ستودن و سنت‌های قبیله‌ای دیگری را ابلهانه خواندن ... و دردناک‌تر آن‌که آسیب دیدگان از ناسیونالیسم و قوم‌پرستی ، خود به قوم‌پرستانی تندروتر بدل می‌شوند و این‌چنین، انسان به جای رهایی از چنگال تعصب و تلاش برای گسترش هم‌زیستی ، تعصب بیشتر را به‌عنوان شیوه‌ نجات برمی‌گزیند ...

📗 دوست بازیافته
✍🏻 #فرد_اولمن
@Roshanfkrane
📕: Confessions in Thirteen Books
✍🏻: Book by Augustine of Hippo


#کتاب_نوشته

دیر دوستت داشته‌ام، زیبایی‌ای چنان کهن، زیبایی‌ای چنین نوین، دیر دوستت داشته‌ام! چه سان اما! تو در درون من بودی و من از خود برون! و تو را من همواره در بیرون می‌جستم! و از زشتی خود در پی زیبایی آفریدگان تو بودم. تو با من بودی و من با تو نبودم. در بند هر آنچه، بی تو، جز نیستی نیست. آنک که مرا فراخواندی، ندایت ناشنوایی گوشم را پرده درید، جلال‌ات کوری چشمم را شکافت، عطر تو را تنفس می‌کنم و زین سان، برایت آه می‌کشم. تو را من چشیده‌ام و این چنین از گرسنگی و تشنگی بلعیده شده‌ام، لمسم کرده‌ای و در طلب صلح و سلامت می‌سوزم.

✍🏻: #مارکوس_اورلیوس_اوگوستینوس
📕: اعترافات آگوستین قدیس
🔁: #افسانه_نجاتی
🏷: نشر #پیام_امروز


#درباره_ی_کتاب

اعترافات کتابی است که مارکوس اورلیوس اوگوستینوس، مشهور به آگوستین قدیس متفکر و فیلسوف اهل کارتاژ در شمال آفریقا آن را در سال ۴۰۰ میلادی به زبان لاتین نوشته است. این کتاب شامل ۱۳ قسمت مجزا است و مجموعه‌ای از شرح احوال و افکار و اعتراف به گناه‌های نویسنده را در بر می‌گیرد.
@Roshanfkrane
📙: یک عاشقانه آرام
✍🏻: #نادر_ابراهیمی


#کتاب_نوشته


گفتم : عشق نمی دانم چيست،
بی تجربه ام، تازه كارم، نمی دانم اين طور خواستن، اسمش عشق است يا چيز ديگر، فقط سخت می خواهمش
-سخت خواستن، مي تواند عشق باشد!
-گفته اند "به شرط آنكه سخت بماند و نرم"
-اما اگر او تو را نخواهد؟
-گريه كنان می روم پی كارم ، دوست داشتن يك طرفه می شود اما به ضرب تهديد نمی شود! اگر نخواهد و بدانم كه هرگز نخواهد خواست، گريه كنان كوله بارم را برمی دارم و می روم، فقط همين!
-اگر گريه كنان بروی، تا كی گريه می كنی؟
-نمی دانم آقا، پيشاپيش چطور بگويم؟برای گريستن برنامه ريزی نكرده ام!


#درباره_ی_کتاب

📌 داستان "يك عاشقانه ی آرام" در مورد مردی از دیار گیلان است كه در سفر به آذربایجان، عاشق دختری زیبا بنام عسل می شود و داستان، مبتنی بر عشق اين دو است.


📌 محوریت داستان، بيان عشقی شاعرانه و زيبا است. عاشقانی كه سعی مي كنند در لحظه لحظه با هم بودن عاشق هم باشند و نگذارند عشقشان به رخوت و عادت كشيده شود. عاشقانی كه با زمان مبارزه می كنند.


📌 داستان "یک عاشقانه ی آرام" نوشته "نادر ابراهیمی" است. او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، در زمینه‌های فیلم‌سازی، ترانه‌سرایی، ترجمه، و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت کرده است.

@Roshanfkrane
#کتاب_نوشته


عشق می‌آید، عشق می‌رود.
همواره به زمان خویش و هیچ گاه به زمان ما.
برای آمدن، تمام آسمان را، تمامی زمین را، تمامی واژگان را می‌طلبد.
نمی‌تواند در تنگای یک معنی بگنجد.
حتی نمی‌تواند به یک خوشبختی اکتفا کند.
عشق آزاد است.
آزادی با خوشبختی همراه نیست. با شادی همراه است.
شادی در قلب ما مانند نردبانی از نور است.
نردبانی که از ما بسی بالاتر می‌رود.
که از خودش بسی بالاتر می‌رود، آنجا که دیگر هیچ چیز برای به چنگ آوردن وجود ندارد. غیر از آنچه دست نیافتنی است.
مسلما، دیگر حقیقتا پاسخ پرسش شمارا نمی‌دهم، می‌سرایم.
اما آیا از پرنده دلیل سرودنش را پرسیدند؟



📕: #شش_اثر
✍🏻: #کریستین_بوبن
🔁: #مهتاب_بلوکی
@Roshanfkrane
🕊

#کتاب_نوشته

گفته‌اند در فراق دوست، چندان گریستن باید که وَهمَت چنان افتد که دوست با اشک آمیخته‌‌ست و با قطرات اشک در کنارت خواهد افتاد...

#رشیدالدین_میبدی / "کشف الاسرار و عدة الابرار"
@Roshanfkrane
☀️🕊

#کتاب_نوشته

از سویی ویژگی #عشق چنان است که نمی‌تواند در یک نفر بماند و باید به دیگری راه یابد، بدون معشوق کسی عاشق نیست، ولی از سویی دیگر، سرشت عشق انفرادی است هر کس باید خود آن را دریابد. عشق امری اجتماعی-ضداجتماعی، چیزی است با گوهری دوگانه و با سامانی بی‌سامان؛ تا آنجا که اجتماعی است و به نهاد و روان و فرهنگ انسانِ اجتماعی پیوسته، قابل انتقال به دیگری است و تا آنجا که امری فردی و درونی است انتقال دادنی نیست، تنها بازنمودنی است.

#شاهرخ_مسکوب / در کوی دوست / انتشارات #خوارزمی

@Roshanfkrane
☀️🕊

#کتاب_نوشته

و زیستن، دوران بر افراختن گیاهی بود، و دوران دمی بود. آن گیاه نامش مرگ بود. و من دو کس را در برج چوبین تنِ آن گیاه در بند می‌داشتم. نخست آن: که می‌چشید و می‌رویید و در دم جان می‌باخت، و دیگر آن: که مهربان و وفادار می‌زیست، و بی‌سوگندی، به وصایای آن جان باخته کردار می‌داشت
و آن جان‌باخته من بودم، و آن زنده‌ی وفادار نیز من...

باهو / #بهمن_فرسی / ۱۳۴۱

• "فرسی" کتاب "باهو" را «مقامه نو» گفتار شاعرانه می نامد که این امر نشان از علاقه‌ی او به "مقامه نویسی" و ادبیات عرفانی دارد. بعدها "بیژن الهی" و "عباس نعلبندیان" به این سبک از ادبیات توجه نشان دادند.
@Roshanfkrane
#کتاب_نوشته / #تنهایی

نگاه می‌کنم به یکّه‌ماندنی که از پی دوست داشتن تو تجربه کرده‌ام. حرف‌هایی هست که می‌خواهم فقط برای تو بگویم، خواسته‌هایی وجود دارد که بر قامت تو دوخته شده؛ با نبودنت این حرف‌ها، آن خواسته‌ها مرا در خود فرو می‌کشند. پچپچه‌ای دایمی در جانم، حسرتی ماندگار در تنم، تحمل‌شان دشوار است، به امید شنیده شدن یا فرو نشاندن عطش، از خلوت بیرون می‌آیم، حرف‌هایم بی‌تو بار ندارند، تنم دور از تو تشنه نیست. به جایی دور از همگان تبعید شده‌ام، گوشه‌ای برای انزوا که گویی هیچ‌کس در آن حضور ندارد و تنهایی، تنها کسی است که هست. حضورش را حس می‌کنم. شگفت‌زده‌ام که این‌طور بختک‌وار بر دوست داشتنت آوار شده است. بعد از خودم می‌پرسم یعنی عاشق آدم اشتباهی شده‌ام و به جز تو اگر دیگری در جایگاه معشوق بود، من از شنیدن ترانه‌ی تنهایی در امان می‌ماندم؟ دوست داشتنت اشتباه است؟ نمی‌دانم، فقط می‌دانم این خواستن خطا هم اگر که باشد، خوش‌ترینِ خبطِ جانِ من است.

• سمتِ آبیِ آتش #امیرحسین_کامیار
@Roshanfkrane