عاشقان در یک غروب آدینه
به خواب رفتند
و هنوز کسی آنها را
بیدار نکرده است
چهرهام را در آینه دفن میکنم
امروز جمعه است
#احمدرضا_احمدی
غروبتان به دورازدلتنگی....🍂
@Roshanfkrane
به خواب رفتند
و هنوز کسی آنها را
بیدار نکرده است
چهرهام را در آینه دفن میکنم
امروز جمعه است
#احمدرضا_احمدی
غروبتان به دورازدلتنگی....🍂
@Roshanfkrane
🕊
کبوتران پس از خروج من از مسلخ
در طول شب پر زدند
صبح که به مزرعه گندم رسیده بودند
دیگر مرا به یاد نداشتند
گمان داشتم مرا فراموش کرده بودند
که امروز دانههای چاشت خود را به من تعارف کردند
من با کبوتران شبهای ارغوانی را
به یاد داشتم
به یاد داشتم
از کف دست تو
که من عاشقش بودم آب نوشیدند
عمرم میخواست تلف شود
تو و فوج کبوتران از راه رسیدید
مرا تسلی دادید تا جمعه بمانم
تا جمعه ماندم
تا جمعههای چهارفصل ماندم
دریغ
تو مسافر همیشگی بودی
و کبوتران که از زخم و باد میترسیدند
مرا برای همیشه ترک گفتند
شکایتی ندارم
اما
چنین بود که گفتم.
#احمدرضا_احمدی
#شعر
@Roshanfkrane
کبوتران پس از خروج من از مسلخ
در طول شب پر زدند
صبح که به مزرعه گندم رسیده بودند
دیگر مرا به یاد نداشتند
گمان داشتم مرا فراموش کرده بودند
که امروز دانههای چاشت خود را به من تعارف کردند
من با کبوتران شبهای ارغوانی را
به یاد داشتم
به یاد داشتم
از کف دست تو
که من عاشقش بودم آب نوشیدند
عمرم میخواست تلف شود
تو و فوج کبوتران از راه رسیدید
مرا تسلی دادید تا جمعه بمانم
تا جمعه ماندم
تا جمعههای چهارفصل ماندم
دریغ
تو مسافر همیشگی بودی
و کبوتران که از زخم و باد میترسیدند
مرا برای همیشه ترک گفتند
شکایتی ندارم
اما
چنین بود که گفتم.
#احمدرضا_احمدی
#شعر
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ بسیار زیبای "مرا فراوان ببوس" با صدای #دالیدا
بوسیدمش ..
دیگر هراس نداشتم جهان پایان یابد
من از جهان سهمم را گرفته بودم ..
#احمدرضا_احمدی
#موسیقی
@Roshanfkrane
بوسیدمش ..
دیگر هراس نداشتم جهان پایان یابد
من از جهان سهمم را گرفته بودم ..
#احمدرضا_احمدی
#موسیقی
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
#سیاوش_کسرایی
( زاده 5اسفند 1305 هشتبهشت اصفهان_ درگذشت 19 بهمن 1374 وین)
#شاعر، #نقاش و از اعضای کانون #نویسندگان ایران و از #فعالان سیاسی #چپگرای تاریخ معاصر ایران بود
#کسرایی دانشآموخته دانشکده #حقوق_و_علوم_سیاسی دانشگاه تهران و از #بنیانگذاران انجمن ادبی #شمع_سوخته بود.
سیاوش کسرایی سُراینده منظومهٔ #آرش_کمانگیر، نخستین منظومه حماسی نیمایی است.
وی یکی از شاگردان #نیما_یوشیج بود که به سبک شعر او وفادار ماند.
از جمله مجموعه شعرهای بهجای مانده از سیاوش کسرائی، میتوان به مجموعه شعر #آوا، #مهره_سرخ، #در_هوای_مرغ_آمین، #هدیه_برای_خاک، #تراشههای_تبر، #خانگی،
#با_دماوند_خاموش و #خون_سیاوش اشاره کرد.
#کسرایی از خردسالی در #تهران به سر میبرد؛ دوره ابتدایی را در مدرسه #ادب، و بعد در مدرسه #نظام و #دارالفنون مشغول به تحصیل شد.
در 1329 از دانشکده #حقوق دانشگاه تهران فارغالتحصیل میشود و برای خدمت سربازی به دانشکده افسری میرود.
در 1331کسرایی در سازمان همکاری بهداشت، وابسته به برنامه اصل چهار ترومن، شروع به کار میکند، و در نشریههای بهداشت همگانی در ناحیه دریای خزر و زندگی و بهداشت نقش دارد. از اواسط دهه 1330 تا اواخر دهه 1350 کسرایی در سازمان های مربوط به #مسکن_عمومی (بانک ساختمانی، وزارت آبادانی و مسکن، وزارت مسکن و شهرسازی) تقریباً بی وقفه مشغول است.
در اوایل تا اواسط دهه 1350 در حالت تعلیق خدمت اداری، کسرایی در بخش تبلیغات گروه صنعتی بهشهر کار میکند. در کنار مشاغل دائمی، در مقاطع مختلف، کسرایی به تدریس #ادبیات در دانشگاههای #تهران و #زاهدان میپردازد.
در دوران دبیرستان، کسرایی به همراه
#محسن_پزشک_پور و #داریوش_فروهردر فعالیت دانش آموزان ملیگرا شرکت دارد.
در 1327 عضو حزب #توده میشود، و از آن وقت تا 40 سال بعد از آن پشتیبانی میکند.
پس از کودتای 1332، مدت کوتاهی #زندانی میشود. در 1347کسرایی از بنیانگذاران #کانون_نویسندگان ایران است، و یکی از دبیران منتخب آن تا سال 1351 خورشیدی.
در سال 1356جزو سخنرانان شبهای شعر #گوته بود. در 1362، همزمان با سرکوبی حزب توده توسط مقامات جمهوری اسلامی، کسرایی ایران را ترک میکند؛ تا 1366 در #کابل،
از 1366 تا 1374 در #مسکو،
و بعد در #وین اقامت دارد.
از 1365تا استعفایش در 1367 کسرایی عضو هیئت سیاسی حزب #توده است، و در 1369 از کمیته مرکزی حزب هم کناره میگیرد.
آخرین مجموع شعر کسرایی، #مهره_سرخ، چاپ 1374، #اعتراضی علنی به سیاست حزب #توده و عواقب آن است.
روابط اجتماعی گسترده، مصاحبت و همیاری از خصوصیات زندگی کسرایی است. در بین چهرههای ادبی، #هوشنگ_ابتهاج، #احمدرضا_احمدی،
#محمود_اعتمادزاده (م.ا. به آذین)،
#ایرج_افشار، #فروغ_فرخزاد، #مرتضی_کیوان، #شاهرخ_مسکوب، #فریدون_مشیری،
#نادر_نادرپور، #نیما_یوشیج،
و #ابراهیم_یونسی از نزدیکان کسرایی هستند.
از اوایل دهه 1340 تا اوایل دهه 1360، تقریباً هر روز، در دفتر و در منزل، کسرایی محیطی باز برای دورهم آیی فراهم میکند.
اخراج از کانون نویسندگان ایران
در سال 1358 خورشیدی، هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از
#باقر_پرهام، #احمد_شاملو، #محسن_یلفانی،
#غلامحسین_ساعدی و #اسماعی_خویی تصمیم به اخراج #سیاوش_کسرایی، #بهآذین،
#هوشنگ_ابتهاج، #فریدون_تنکابنی
و #برومند گرفتند.
این تصمیم نهایتاً به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل اعضاء تودهای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد.
#سیاوش_کسرایی پس از هجوم نیروهای امنیتی حکومت جمهوری اسلامی ایران به حزب توده ایران در زمستان سال 1361 به همراه خانوادهاش از طریق #زاهدان از ایران خارج شد.
ابتدا در #کابل و سپس در #مسکو و پس از فروپاشی شوروی به #وین مهاجرت کرد.
سیاوش کسرایی پس از خروج از ایران و در طول اقامتش در افغانستان، در رادیو #زحمتکشان که از شهر #کابل پخش میشد، مشغول به فعالیت شد.
#ابوالفضل_محققی از همکاران سابق سیاوش کسرایی در رادیو زحمتکشان، ادعا میکند که در زمان تصدی وی به عنوان «مسئول بخش ادبی رادیو»، هیچگاه شعری از #احمد_شاملو، #مهدی_اخوان_ثالث
یا #فروغ_فرخزاد خوانده و پخش نشد.
سیاوش کسرایی از «نسل چهارم» مهاجران ایرانی به اتحاد جماهیر شوروی بود.
او از سال 1987 تا 1995 در #شوروی زندگی کرد. #سیاوش_کسرایی از زندگی در شوروی رنج میکشید و تجربه درونی و رنج روحی خود را در سروده
#دلم_هوای_آفتاب_میکند وصف کرده است.
وی در سن 69 سالگی پس از عمل جراحی #قلب و ابتلاء به #ذاتالریه در #وین، درگذشت و در «بخش هنرمندان»گورستان شهر وین، اتریش، به خاک سپرده شد.
#ارسالی #تاریخ #اجتماعی
@Roshanfkrane
#سیاوش_کسرایی
( زاده 5اسفند 1305 هشتبهشت اصفهان_ درگذشت 19 بهمن 1374 وین)
#شاعر، #نقاش و از اعضای کانون #نویسندگان ایران و از #فعالان سیاسی #چپگرای تاریخ معاصر ایران بود
#کسرایی دانشآموخته دانشکده #حقوق_و_علوم_سیاسی دانشگاه تهران و از #بنیانگذاران انجمن ادبی #شمع_سوخته بود.
سیاوش کسرایی سُراینده منظومهٔ #آرش_کمانگیر، نخستین منظومه حماسی نیمایی است.
وی یکی از شاگردان #نیما_یوشیج بود که به سبک شعر او وفادار ماند.
از جمله مجموعه شعرهای بهجای مانده از سیاوش کسرائی، میتوان به مجموعه شعر #آوا، #مهره_سرخ، #در_هوای_مرغ_آمین، #هدیه_برای_خاک، #تراشههای_تبر، #خانگی،
#با_دماوند_خاموش و #خون_سیاوش اشاره کرد.
#کسرایی از خردسالی در #تهران به سر میبرد؛ دوره ابتدایی را در مدرسه #ادب، و بعد در مدرسه #نظام و #دارالفنون مشغول به تحصیل شد.
در 1329 از دانشکده #حقوق دانشگاه تهران فارغالتحصیل میشود و برای خدمت سربازی به دانشکده افسری میرود.
در 1331کسرایی در سازمان همکاری بهداشت، وابسته به برنامه اصل چهار ترومن، شروع به کار میکند، و در نشریههای بهداشت همگانی در ناحیه دریای خزر و زندگی و بهداشت نقش دارد. از اواسط دهه 1330 تا اواخر دهه 1350 کسرایی در سازمان های مربوط به #مسکن_عمومی (بانک ساختمانی، وزارت آبادانی و مسکن، وزارت مسکن و شهرسازی) تقریباً بی وقفه مشغول است.
در اوایل تا اواسط دهه 1350 در حالت تعلیق خدمت اداری، کسرایی در بخش تبلیغات گروه صنعتی بهشهر کار میکند. در کنار مشاغل دائمی، در مقاطع مختلف، کسرایی به تدریس #ادبیات در دانشگاههای #تهران و #زاهدان میپردازد.
در دوران دبیرستان، کسرایی به همراه
#محسن_پزشک_پور و #داریوش_فروهردر فعالیت دانش آموزان ملیگرا شرکت دارد.
در 1327 عضو حزب #توده میشود، و از آن وقت تا 40 سال بعد از آن پشتیبانی میکند.
پس از کودتای 1332، مدت کوتاهی #زندانی میشود. در 1347کسرایی از بنیانگذاران #کانون_نویسندگان ایران است، و یکی از دبیران منتخب آن تا سال 1351 خورشیدی.
در سال 1356جزو سخنرانان شبهای شعر #گوته بود. در 1362، همزمان با سرکوبی حزب توده توسط مقامات جمهوری اسلامی، کسرایی ایران را ترک میکند؛ تا 1366 در #کابل،
از 1366 تا 1374 در #مسکو،
و بعد در #وین اقامت دارد.
از 1365تا استعفایش در 1367 کسرایی عضو هیئت سیاسی حزب #توده است، و در 1369 از کمیته مرکزی حزب هم کناره میگیرد.
آخرین مجموع شعر کسرایی، #مهره_سرخ، چاپ 1374، #اعتراضی علنی به سیاست حزب #توده و عواقب آن است.
روابط اجتماعی گسترده، مصاحبت و همیاری از خصوصیات زندگی کسرایی است. در بین چهرههای ادبی، #هوشنگ_ابتهاج، #احمدرضا_احمدی،
#محمود_اعتمادزاده (م.ا. به آذین)،
#ایرج_افشار، #فروغ_فرخزاد، #مرتضی_کیوان، #شاهرخ_مسکوب، #فریدون_مشیری،
#نادر_نادرپور، #نیما_یوشیج،
و #ابراهیم_یونسی از نزدیکان کسرایی هستند.
از اوایل دهه 1340 تا اوایل دهه 1360، تقریباً هر روز، در دفتر و در منزل، کسرایی محیطی باز برای دورهم آیی فراهم میکند.
اخراج از کانون نویسندگان ایران
در سال 1358 خورشیدی، هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از
#باقر_پرهام، #احمد_شاملو، #محسن_یلفانی،
#غلامحسین_ساعدی و #اسماعی_خویی تصمیم به اخراج #سیاوش_کسرایی، #بهآذین،
#هوشنگ_ابتهاج، #فریدون_تنکابنی
و #برومند گرفتند.
این تصمیم نهایتاً به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل اعضاء تودهای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد.
#سیاوش_کسرایی پس از هجوم نیروهای امنیتی حکومت جمهوری اسلامی ایران به حزب توده ایران در زمستان سال 1361 به همراه خانوادهاش از طریق #زاهدان از ایران خارج شد.
ابتدا در #کابل و سپس در #مسکو و پس از فروپاشی شوروی به #وین مهاجرت کرد.
سیاوش کسرایی پس از خروج از ایران و در طول اقامتش در افغانستان، در رادیو #زحمتکشان که از شهر #کابل پخش میشد، مشغول به فعالیت شد.
#ابوالفضل_محققی از همکاران سابق سیاوش کسرایی در رادیو زحمتکشان، ادعا میکند که در زمان تصدی وی به عنوان «مسئول بخش ادبی رادیو»، هیچگاه شعری از #احمد_شاملو، #مهدی_اخوان_ثالث
یا #فروغ_فرخزاد خوانده و پخش نشد.
سیاوش کسرایی از «نسل چهارم» مهاجران ایرانی به اتحاد جماهیر شوروی بود.
او از سال 1987 تا 1995 در #شوروی زندگی کرد. #سیاوش_کسرایی از زندگی در شوروی رنج میکشید و تجربه درونی و رنج روحی خود را در سروده
#دلم_هوای_آفتاب_میکند وصف کرده است.
وی در سن 69 سالگی پس از عمل جراحی #قلب و ابتلاء به #ذاتالریه در #وین، درگذشت و در «بخش هنرمندان»گورستان شهر وین، اتریش، به خاک سپرده شد.
#ارسالی #تاریخ #اجتماعی
@Roshanfkrane
(۳۰ اردیبهشت کرمان)1319
شاعر، نمایشنامهنویس و نقاش.
#احمدرضا_احمدی در زمینه موسیقی، ویراستاری و ادبیات کودک و نوجوان نیز فعالیت دارد.
او موفق به کسب جایزه شعر بیژن_جلالی و جایزه هانس_کریستین_اندرسن شده است. بعض از اشعار ایشان به زبانهای دیگر ترجمه شده است.
#مناسبت
@Roshanfkrane
شاعر، نمایشنامهنویس و نقاش.
#احمدرضا_احمدی در زمینه موسیقی، ویراستاری و ادبیات کودک و نوجوان نیز فعالیت دارد.
او موفق به کسب جایزه شعر بیژن_جلالی و جایزه هانس_کریستین_اندرسن شده است. بعض از اشعار ایشان به زبانهای دیگر ترجمه شده است.
#مناسبت
@Roshanfkrane
#احمدرضا_احمدی جاودانه شد.
احمدرضا احمدی متولد ۱۳۱۹ خورشیدی شاعر بزرگ ایرانی و یکی از بنیانگذاران شعرِ موج نو در دههی چهل، امروز بیستم تیر ماه ۱۴۰۲ درگذشت. فقدان این شاعر بزرگ و انسان دوستداشتنی را به خانواده، دوستان و جامعهی ادبی تسلیت میگوییم.
من حوصلهی تورا فراوان دارم. تو از یادگارهای به جامانده از جوانی من هستی.
من کسانی را که دوست دارم «تو» صدا میکنم.
#احمدرضا_احمدی
30اردیبهشت1319
20تیرماه 1402
بدرود
جایِ پایِ عاشقان در برف می ماند
_
بر دل نیز هم
#خبر
@Roshanfkrane
احمدرضا احمدی متولد ۱۳۱۹ خورشیدی شاعر بزرگ ایرانی و یکی از بنیانگذاران شعرِ موج نو در دههی چهل، امروز بیستم تیر ماه ۱۴۰۲ درگذشت. فقدان این شاعر بزرگ و انسان دوستداشتنی را به خانواده، دوستان و جامعهی ادبی تسلیت میگوییم.
من حوصلهی تورا فراوان دارم. تو از یادگارهای به جامانده از جوانی من هستی.
من کسانی را که دوست دارم «تو» صدا میکنم.
#احمدرضا_احمدی
30اردیبهشت1319
20تیرماه 1402
بدرود
جایِ پایِ عاشقان در برف می ماند
_
بر دل نیز هم
#خبر
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا ما سزاوار بودیم
تمام خیابان را در باران برویم،
و در انتهای خیابان؛
کسی در انتظار ما نباشد؟!…
#احمدرضا_احمدی
@Roshanfkrane
تمام خیابان را در باران برویم،
و در انتهای خیابان؛
کسی در انتظار ما نباشد؟!…
#احمدرضا_احمدی
@Roshanfkrane
بوسهها آوارهترین مخلوقات پروردگارند
بر باد
بر در
بر خود
بر حسرت
و گاهی بر لب
كسی باور نمیكند
لبخندش می توانست
پلی باشد
كه جمعه را
به همهی روزهای هفته
پيوند بزند ...
#احمدرضا_احمدی
#عاشقانه
@Roshanfkrane
بر باد
بر در
بر خود
بر حسرت
و گاهی بر لب
كسی باور نمیكند
لبخندش می توانست
پلی باشد
كه جمعه را
به همهی روزهای هفته
پيوند بزند ...
#احمدرضا_احمدی
#عاشقانه
@Roshanfkrane
کبوتران پس از خروج من از مسلخ
در طول شب پر زدند
صبح که به مزرعه گندم رسیده بودند
دیگر مرا به یاد نداشتند
گمان داشتم مرا فراموش کرده بودند
که امروز دانههای چاشت خود را به من تعارف کردند
من با کبوتران شبهای ارغوانی را
به یاد داشتم
به یاد داشتم
از کف دست تو
که من عاشقش بودم آب نوشیدند
عمرم میخواست تلف شود
تو و فوج کبوتران از راه رسیدید
مرا تسلی دادید تا جمعه بمانم
تا جمعه ماندم
تا جمعههای چهارفصل ماندم
دریغ
تو مسافر همیشگی بودی
و کبوتران که از زخم و باد میترسیدند
مرا برای همیشه ترک گفتند
شکایتی ندارم
اما
چنین بود که گفتم.
#احمدرضا_احمدی
#شعر
@Roshanfkrane
در طول شب پر زدند
صبح که به مزرعه گندم رسیده بودند
دیگر مرا به یاد نداشتند
گمان داشتم مرا فراموش کرده بودند
که امروز دانههای چاشت خود را به من تعارف کردند
من با کبوتران شبهای ارغوانی را
به یاد داشتم
به یاد داشتم
از کف دست تو
که من عاشقش بودم آب نوشیدند
عمرم میخواست تلف شود
تو و فوج کبوتران از راه رسیدید
مرا تسلی دادید تا جمعه بمانم
تا جمعه ماندم
تا جمعههای چهارفصل ماندم
دریغ
تو مسافر همیشگی بودی
و کبوتران که از زخم و باد میترسیدند
مرا برای همیشه ترک گفتند
شکایتی ندارم
اما
چنین بود که گفتم.
#احمدرضا_احمدی
#شعر
@Roshanfkrane
دوستت دارم
باید در چشمان نگریست؟
یا در گوشها گفت؟
#احمدرضا_احمدی
درود..... صبحی سرشار از مهر و نیک بختی براتون آرزومندیم....
کانال روشنفکران 🍃🍃🍃🍃
@Roshanfkrane
باید در چشمان نگریست؟
یا در گوشها گفت؟
#احمدرضا_احمدی
درود..... صبحی سرشار از مهر و نیک بختی براتون آرزومندیم....
کانال روشنفکران 🍃🍃🍃🍃
@Roshanfkrane
.
خبر آوردند
گیلاس های
کال را
چیدند
و بوته های گل سرخ را
لگد کردند
و تنهایی به همه چیز
آغشته شد...
#احمدرضا_احمدی
۳۰ اردیبهشت زادروز شاعر معاصر، و صاحب صدای ماندگار احمد رضا احمدی
#مناسبت
@Roshanfkrane
خبر آوردند
گیلاس های
کال را
چیدند
و بوته های گل سرخ را
لگد کردند
و تنهایی به همه چیز
آغشته شد...
#احمدرضا_احمدی
۳۰ اردیبهشت زادروز شاعر معاصر، و صاحب صدای ماندگار احمد رضا احمدی
#مناسبت
@Roshanfkrane
همهی زخمهای من
که از سالیان
جراحت یافتهاند
کنار فنجان گرم چای تو التیام میپذیرند
#احمدرضا_احمدی
#عاشقانه
@Roshanfkrane
که از سالیان
جراحت یافتهاند
کنار فنجان گرم چای تو التیام میپذیرند
#احمدرضا_احمدی
#عاشقانه
@Roshanfkrane