کانال روشنفکران
نهجالبلاغه را هم فیلتر کنید
✍️ #محمدحسین_روانبخش
🔸نمی دانم برای خود حکومتیها عجیب نیست که در این نزدیک به یک ماه اعتراض، از میان این همه اتفاق و درگیری و دستگیری و کشته و زخمی؛ با این همه فیلمهایی که از خیابانها و شهرهای مختلف گرفته و پخش شده، حتی یک مورد «خطای سهوی» هم پیدا نکنند که بابتش از مردم عذرخواهی کنند!
🔸آیا برای خود این عزیزان این وضعیت قابل باور است که انتظار دارند مردم هم آن را بپذیرند؟
🔸هر چه شده یا بیماری قبلی بوده، یا مردم فریب خوردهاند، یا پای بیگانگان وسط بوده، یا دیگران لباس پلیس پوشیدهاند، یا کشته شدهها خودکشی کردهاند و... . انگار در آن طرف از ریز تا درشت همه معصوم هستند.
🔸این بالاترین درجه «مقدسسازی حکومت» است؛ همان حکومتی که علی (ع) آن را کمارزشتر از کفش کهنهای میداند؛ مگر آنکه با آن حقی به حقدار برسد یا باطلی از میان برود. (خطبه ۳۳ نهج البلاغه) اما حالا همان حکومت کم ارزش، با همه اعوان و انصارش حق مطلق شده است و هر که در مقابلش باشد باطل مطلق است!
🔸حالا که قرار است چنین باشد لااقل نهج البلاغه را هم فیلتر کنید.
#ارسالی #اعتراضات #اجتماعی #مذهبی
@Roshanfkrane
نهجالبلاغه را هم فیلتر کنید
✍️ #محمدحسین_روانبخش
🔸نمی دانم برای خود حکومتیها عجیب نیست که در این نزدیک به یک ماه اعتراض، از میان این همه اتفاق و درگیری و دستگیری و کشته و زخمی؛ با این همه فیلمهایی که از خیابانها و شهرهای مختلف گرفته و پخش شده، حتی یک مورد «خطای سهوی» هم پیدا نکنند که بابتش از مردم عذرخواهی کنند!
🔸آیا برای خود این عزیزان این وضعیت قابل باور است که انتظار دارند مردم هم آن را بپذیرند؟
🔸هر چه شده یا بیماری قبلی بوده، یا مردم فریب خوردهاند، یا پای بیگانگان وسط بوده، یا دیگران لباس پلیس پوشیدهاند، یا کشته شدهها خودکشی کردهاند و... . انگار در آن طرف از ریز تا درشت همه معصوم هستند.
🔸این بالاترین درجه «مقدسسازی حکومت» است؛ همان حکومتی که علی (ع) آن را کمارزشتر از کفش کهنهای میداند؛ مگر آنکه با آن حقی به حقدار برسد یا باطلی از میان برود. (خطبه ۳۳ نهج البلاغه) اما حالا همان حکومت کم ارزش، با همه اعوان و انصارش حق مطلق شده است و هر که در مقابلش باشد باطل مطلق است!
🔸حالا که قرار است چنین باشد لااقل نهج البلاغه را هم فیلتر کنید.
#ارسالی #اعتراضات #اجتماعی #مذهبی
@Roshanfkrane
کدام شبقدر، شما شبقدر ندارید!
کانال روشنفکران
#محمدحسین_روانبخش :
🔸 نوروز امسال یکی از همسایههایمان درگذشت؛ مرد پنجاه ساله ورزشکاری که طاقتش در برابر سرطان تمام شد و دارفانی را وداع گفت. مستاجر بود و از یکی دیگر از همسایگان شنیدم که سه سال پیش خانهاش را فروخته بود تا تبدیل به احسن کند و غیرانسانی سرش کلاه گذاشته بود. رنج از دست دادن خانهای که حاصل سالها زحمتش بود و پشتوانهاش در این وضعیت بهمریخته اقتصادی، به شکل بیماری بر جانش نشسته و ظرف کمتر از یک سال از پا درش آورده بود.
🔸 شب قدر با خودم فکر میکردم اگر آن کلاهبردار روزی روزگاری هوس توبه کند، باید چه کند؟! شب قدری بیدار میماند و استغفاری میکند و میگوید خدا میبخشد و راحت میشود؟ چند درصد احتمال دارد که توبهی زبانی راضیاش نکند و دنبال این مرحوم بگردد و پولش را به نرخ روز پرداخت کند؟ تازه این کار را هم کند، آیا او زنده میشود؟ آیا داغ خانواده التیام میپذیرد؟ آیا فرزندان یتیمش صاحب پدر میشوند؟
🔸 این داستان کسی است که یک نفر را خاکسترنشین کرده است و اگر بخواهد توبه کند، هزار شبقدری هم برایش فایدهای ندارد، چه برسد به آنهایی که با یک تصمیم هزاران خانواده را به روز سیاه مینشانند؛ آنها چه میخواهند بکنند؟ آنهایی که روی بیتالمال خیمه زدهاند و نمیبینند که مردم چه میکشند، آنهایی که قدرت اداره یک نانوایی را ندارند و برای کشوری تصمیم میگیرند، شبقدر به چه دردشان میخورد؟ قبلیها و بعدیهایشان چطور؟ آنهایی که نتیجهی مدیریتشان سربهفلک کشیدن اجارهها، و آوارگی صدها هزار مستاجر و درماندگی پدرها و دوری از ازدواج جوانها و هزار جور فساد و فحشاست، استغفار شبقدرشان چقدر مضحک است؟ آنهایی که تورم بالای ۵۰ درصد ساختهاند و حقوق کارگران بدبخت را بیست و چند درصد بالا بردهاند چطور؟ آنهایی که آقازادههایشان خارجنشین هستند و غربستیزیشان بچههای مردم را به تباهی کشانده، آنها در شبقدر کدام دعا را میخوانند و آرام میگیرند؟ آنها که بیواسطه و با واسطه داغ بر دلها گذاشتهاند، آنها که... آنها که... کدام را شبقدر به کار میآید؟!
🔸 شبقدر، آینهی روزهای رفتهی عمر است؛ چه بسیار آدمهایی که در تمام طول این شب دعا میخوانند اما تمام شب نفرین بر آنها میبارد.
#ارسالی #انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
#محمدحسین_روانبخش :
🔸 نوروز امسال یکی از همسایههایمان درگذشت؛ مرد پنجاه ساله ورزشکاری که طاقتش در برابر سرطان تمام شد و دارفانی را وداع گفت. مستاجر بود و از یکی دیگر از همسایگان شنیدم که سه سال پیش خانهاش را فروخته بود تا تبدیل به احسن کند و غیرانسانی سرش کلاه گذاشته بود. رنج از دست دادن خانهای که حاصل سالها زحمتش بود و پشتوانهاش در این وضعیت بهمریخته اقتصادی، به شکل بیماری بر جانش نشسته و ظرف کمتر از یک سال از پا درش آورده بود.
🔸 شب قدر با خودم فکر میکردم اگر آن کلاهبردار روزی روزگاری هوس توبه کند، باید چه کند؟! شب قدری بیدار میماند و استغفاری میکند و میگوید خدا میبخشد و راحت میشود؟ چند درصد احتمال دارد که توبهی زبانی راضیاش نکند و دنبال این مرحوم بگردد و پولش را به نرخ روز پرداخت کند؟ تازه این کار را هم کند، آیا او زنده میشود؟ آیا داغ خانواده التیام میپذیرد؟ آیا فرزندان یتیمش صاحب پدر میشوند؟
🔸 این داستان کسی است که یک نفر را خاکسترنشین کرده است و اگر بخواهد توبه کند، هزار شبقدری هم برایش فایدهای ندارد، چه برسد به آنهایی که با یک تصمیم هزاران خانواده را به روز سیاه مینشانند؛ آنها چه میخواهند بکنند؟ آنهایی که روی بیتالمال خیمه زدهاند و نمیبینند که مردم چه میکشند، آنهایی که قدرت اداره یک نانوایی را ندارند و برای کشوری تصمیم میگیرند، شبقدر به چه دردشان میخورد؟ قبلیها و بعدیهایشان چطور؟ آنهایی که نتیجهی مدیریتشان سربهفلک کشیدن اجارهها، و آوارگی صدها هزار مستاجر و درماندگی پدرها و دوری از ازدواج جوانها و هزار جور فساد و فحشاست، استغفار شبقدرشان چقدر مضحک است؟ آنهایی که تورم بالای ۵۰ درصد ساختهاند و حقوق کارگران بدبخت را بیست و چند درصد بالا بردهاند چطور؟ آنهایی که آقازادههایشان خارجنشین هستند و غربستیزیشان بچههای مردم را به تباهی کشانده، آنها در شبقدر کدام دعا را میخوانند و آرام میگیرند؟ آنها که بیواسطه و با واسطه داغ بر دلها گذاشتهاند، آنها که... آنها که... کدام را شبقدر به کار میآید؟!
🔸 شبقدر، آینهی روزهای رفتهی عمر است؛ چه بسیار آدمهایی که در تمام طول این شب دعا میخوانند اما تمام شب نفرین بر آنها میبارد.
#ارسالی #انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
رسایی و جنگ غزه:
سوپرمن دنیای مجازی!
روشنفکران
🔸 #حمید_رسایی توئیت زد: برای کمک به رزمندگان مقاومت و پایان دادن به حیات نامبارک رژیم صهیونیستی، آماده اعزام به غزه هستم... اما وقتی دید بعضیها این حرفش را جدی گرفتند، ساکت شد!
لم داده به روی مبل و گوشی در دست
توئیت زد و به جمع یاران پیوست
گفتند به خون نشسته غزه، او نیز
برخاست، شعار داد و در خانه نشست!
***
با گوشی چون اسلحهای در دستم
فرمود که آمادهی رفتن هستم!
گفتند که راه باز باز است، بیا
فرمود: معطل ِ تتلو هستم!
***
با این که فقط به فکر بازی هستیم
از جنگ در این زمانه راضی هستیم
ما را به فضای واقعی کاری نیست
سوپرمن دنیای مجازی هستیم!
***
در فکر و خیال، مهرهچینی میکرد
انگشت اشاره توی بینی میکرد
از بستر نرم خود، رسایی امروز
در غزه حماسهآفرینی میکرد!
🖋 #محمدحسین_روانبخش
@shoukarani
#انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane
سوپرمن دنیای مجازی!
روشنفکران
🔸 #حمید_رسایی توئیت زد: برای کمک به رزمندگان مقاومت و پایان دادن به حیات نامبارک رژیم صهیونیستی، آماده اعزام به غزه هستم... اما وقتی دید بعضیها این حرفش را جدی گرفتند، ساکت شد!
لم داده به روی مبل و گوشی در دست
توئیت زد و به جمع یاران پیوست
گفتند به خون نشسته غزه، او نیز
برخاست، شعار داد و در خانه نشست!
***
با گوشی چون اسلحهای در دستم
فرمود که آمادهی رفتن هستم!
گفتند که راه باز باز است، بیا
فرمود: معطل ِ تتلو هستم!
***
با این که فقط به فکر بازی هستیم
از جنگ در این زمانه راضی هستیم
ما را به فضای واقعی کاری نیست
سوپرمن دنیای مجازی هستیم!
***
در فکر و خیال، مهرهچینی میکرد
انگشت اشاره توی بینی میکرد
از بستر نرم خود، رسایی امروز
در غزه حماسهآفرینی میکرد!
🖋 #محمدحسین_روانبخش
@shoukarani
#انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane
روزنامه کیهان در واکنش به جایزه صلح نوبل #نرگس_محمدی
🟥 هیتلر هم برنده نوبل صلح شد!
روشنفکران
🔸 یادداشت «ارزشیها و جایزه نوبل صلح» را بر اساس گافهای معمول این جریان مدعی ولی کممایه نوشتم؛ اما تصور میکردم که حداقل این بار حواسشان را جمع میکنند و دوباره گاف نمیدهند، اما امروز که روزنامه کیهان را دیدم، متوجه شدم که نباید خیلی خوشبین بود؛ آنچه ما به شوخی مینویسیم دقیقا واقعیت دارد.
🔸 #کیهان نه تنها چرچیل را برنده نوبل صلح معرفی کرده، که حتی نتانیاهو و ترامپ و هیتلر را هم از برندگان این جایزه دانسته است؛ الحق و الانصاف این قدر پرت بودن و گاف دادن حتی برای طنزنویسی هم غیرقابل باور است.
🔸 برادران عزیز؛ اگر مبارزات شما در انکار هولوکاست به ثمر بنشیند، شاید چهره هیتلر کمی ترمیم شود، ولی نه آنقدر که جایزه نوبل صلح بگیرد. لطفا کمتر کاری کنید که آرزو و توهم را برایتان واقعیت نشان میدهد .
🖋 #محمدحسین_روانبخش
#انتقادات #طنز تلخ #اجتماعی
#روزنامه_کیهان
@Roshanfkrane
🟥 هیتلر هم برنده نوبل صلح شد!
روشنفکران
🔸 یادداشت «ارزشیها و جایزه نوبل صلح» را بر اساس گافهای معمول این جریان مدعی ولی کممایه نوشتم؛ اما تصور میکردم که حداقل این بار حواسشان را جمع میکنند و دوباره گاف نمیدهند، اما امروز که روزنامه کیهان را دیدم، متوجه شدم که نباید خیلی خوشبین بود؛ آنچه ما به شوخی مینویسیم دقیقا واقعیت دارد.
🔸 #کیهان نه تنها چرچیل را برنده نوبل صلح معرفی کرده، که حتی نتانیاهو و ترامپ و هیتلر را هم از برندگان این جایزه دانسته است؛ الحق و الانصاف این قدر پرت بودن و گاف دادن حتی برای طنزنویسی هم غیرقابل باور است.
🔸 برادران عزیز؛ اگر مبارزات شما در انکار هولوکاست به ثمر بنشیند، شاید چهره هیتلر کمی ترمیم شود، ولی نه آنقدر که جایزه نوبل صلح بگیرد. لطفا کمتر کاری کنید که آرزو و توهم را برایتان واقعیت نشان میدهد .
🖋 #محمدحسین_روانبخش
#انتقادات #طنز تلخ #اجتماعی
#روزنامه_کیهان
@Roshanfkrane
🟠 وقتی #سعید_حدادیان شعر میگوید!
روشنفکران
🔸«از دست چشمهای تو بین دوراهیام
محکوم تا همیشهی خواهی نخواهیام»
بهبه؛ چشممان روشن! بیلبوردهای شهرداری بعد از
#شعرهای_فروغ_و_سهراب_سپهری،
سراغ سعید حدادیان رفته و با این بیت همهمان را شگفتزده کرده است. چه چیزهایی سروده شده و ما غافل بودیم! چقدر عاشقانه و بینظیر! واقعا در طول ادب فارسی هیچ شاعری... نه، اصلا در طول تاریخ ایرانزمین، هیچ کسی این جوری چشمهای معشوق را توصیف نکرده است که «از دست چشمهای تو بین دوراهیام!» چشمهای معشوق قاعدتا باید تکلیف را مشخص کند، نه اینکه طرف را دچار شک کند!
🔸 اگر خدای ناکرده، زبانم لال، معشوقی این را میشنید به احتمال قریب به یقین اعتنا نمیکرد و میگفت خدا شفا بدهد؛ یا شاید توجهی میکرد و به این نتیجه میرسید که عاشق دارد طعنه میزند که چشمهایت عیب و ایراد دارد و هرچه خط و خال و سیب زنخدان و ساق سیمین و غیره و ذلک کشش ایجاد کرده، چشمهایت خنثایش میکند! البته اگر کسی ریسک میکرد و مصراع دوم را هم میگفت که دیگر هیچ! «محکوم تا همیشهی خواهی نخواهیام!» نخیر؛ دیگر قطعا هرجور نگاه کنی قصد و غرض خوبی در کار نیست...
🔸 البته ممکن است در این فرض، معشوق تفکر بیشتری هم بکند و به این نتیجه برسد: آن کسی که این کلمات را کنار هم چیده، خیلی هم نمیدانسته چه میگوید! نشانهاش هم اینکه در مصراع دوم به جای اینکه بگوید «محکوم تا همیشه به خواهی نخواهیام» حرف اضافه لازم «به» را بیخود و بیجهت حذف کرده است. آدم محکوم به چیزی میشود، نه محکوم ِ چیزی! واقعا بندهخدایی که هنوز درگیر حرفزدن عادی است، چرا باید شعر عاشقانه بگوید و اگر گفت، چرا باید معشوق آن را جدی بگیرد؟!
🔸 ولی معشوق فرضی ما اگر میفهمید که سراینده این شبهشعر به لطف دوستان استاد ادبیات دانشگاه تهران شده و این بیتش را روی بیلبوردهای شهری نوشتهاند حتما شک میکرد به فهم خودش! میگفت حتما چیز مهمی است دیگر! اما بعد که پیگیر میشد و میدید که این را کسانی برای بیلبوردها انتخاب کردهاند که حتی قیافه سهراب سپهری را نمیشناسند، و شاعرش هم در دانشکدهای تدریس میکند که رئیسش یکبار تاریخ بیهقی را از رو نخوانده است، مطمئن میشد که مشکل از گیرنده نیست؛ اوضاع و احوال زمانه خیلی خراب شده است!
🔸 این را دلم نیامد در آخر نگویم. اگر این جور سرهم بندیها شعر بود، میشد یک شبه یک دیوان شعر نوشت. این جوری:
از دست گوشهای تو لوچ ِ نگاهیام!
افتاده در تلاطم پیچ سهراهیام
موجی گرفته زیر سرش، رفتن مرا
گویی که آخرین گذر کوسهماهیام
چرخیده آسمان، به که گویم که خستهام
من کفتری کشیده به دیوار چاهیام
بر من نوشته خنجر غم، قصهی خلاص
چون آخرین نشانهی صدبرگ کاهیام
خاکستری گرفته چنین بخت روسفید
نارنجی تو را چه کنم تا سیاهیام!
از روز سرد در گذر داغ رفتهام
آتش کشیده در نفس بیپناهیام
ای امتحان سخت، بیا در کنار من
کتبی نبین مرا، که شدیدا شفاهیام
پیچیده درد بر قد شمشادگون یار
تا من به تیر غمزهی او روبراهیام
از بس که در تعجب خود غوطهور شدم
هر کس که دید گفت که من واه واهیام
رفت از کفم وزیرم و در قلعهام هنوز
سرباز خسته در بغل فیل شاهیام
شلیک کن به قلب ضعیفی که میتپد
تا بشکند نشاط عبادات واهیام
انگشتهای خفتهی در مشت بستهات
ناخن کشیده بر سر بیسرپناهیام!
سوت قطار نیست که سویت کشاندهام
من آخرین تبلور وردی الهیام...
✍ دکتر #محمدحسین_روانبخش
@shoukarani
#انتقادات #طنز #اجتماعی #فرهنگ
@Roshanfkrane
روشنفکران
🔸«از دست چشمهای تو بین دوراهیام
محکوم تا همیشهی خواهی نخواهیام»
بهبه؛ چشممان روشن! بیلبوردهای شهرداری بعد از
#شعرهای_فروغ_و_سهراب_سپهری،
سراغ سعید حدادیان رفته و با این بیت همهمان را شگفتزده کرده است. چه چیزهایی سروده شده و ما غافل بودیم! چقدر عاشقانه و بینظیر! واقعا در طول ادب فارسی هیچ شاعری... نه، اصلا در طول تاریخ ایرانزمین، هیچ کسی این جوری چشمهای معشوق را توصیف نکرده است که «از دست چشمهای تو بین دوراهیام!» چشمهای معشوق قاعدتا باید تکلیف را مشخص کند، نه اینکه طرف را دچار شک کند!
🔸 اگر خدای ناکرده، زبانم لال، معشوقی این را میشنید به احتمال قریب به یقین اعتنا نمیکرد و میگفت خدا شفا بدهد؛ یا شاید توجهی میکرد و به این نتیجه میرسید که عاشق دارد طعنه میزند که چشمهایت عیب و ایراد دارد و هرچه خط و خال و سیب زنخدان و ساق سیمین و غیره و ذلک کشش ایجاد کرده، چشمهایت خنثایش میکند! البته اگر کسی ریسک میکرد و مصراع دوم را هم میگفت که دیگر هیچ! «محکوم تا همیشهی خواهی نخواهیام!» نخیر؛ دیگر قطعا هرجور نگاه کنی قصد و غرض خوبی در کار نیست...
🔸 البته ممکن است در این فرض، معشوق تفکر بیشتری هم بکند و به این نتیجه برسد: آن کسی که این کلمات را کنار هم چیده، خیلی هم نمیدانسته چه میگوید! نشانهاش هم اینکه در مصراع دوم به جای اینکه بگوید «محکوم تا همیشه به خواهی نخواهیام» حرف اضافه لازم «به» را بیخود و بیجهت حذف کرده است. آدم محکوم به چیزی میشود، نه محکوم ِ چیزی! واقعا بندهخدایی که هنوز درگیر حرفزدن عادی است، چرا باید شعر عاشقانه بگوید و اگر گفت، چرا باید معشوق آن را جدی بگیرد؟!
🔸 ولی معشوق فرضی ما اگر میفهمید که سراینده این شبهشعر به لطف دوستان استاد ادبیات دانشگاه تهران شده و این بیتش را روی بیلبوردهای شهری نوشتهاند حتما شک میکرد به فهم خودش! میگفت حتما چیز مهمی است دیگر! اما بعد که پیگیر میشد و میدید که این را کسانی برای بیلبوردها انتخاب کردهاند که حتی قیافه سهراب سپهری را نمیشناسند، و شاعرش هم در دانشکدهای تدریس میکند که رئیسش یکبار تاریخ بیهقی را از رو نخوانده است، مطمئن میشد که مشکل از گیرنده نیست؛ اوضاع و احوال زمانه خیلی خراب شده است!
🔸 این را دلم نیامد در آخر نگویم. اگر این جور سرهم بندیها شعر بود، میشد یک شبه یک دیوان شعر نوشت. این جوری:
از دست گوشهای تو لوچ ِ نگاهیام!
افتاده در تلاطم پیچ سهراهیام
موجی گرفته زیر سرش، رفتن مرا
گویی که آخرین گذر کوسهماهیام
چرخیده آسمان، به که گویم که خستهام
من کفتری کشیده به دیوار چاهیام
بر من نوشته خنجر غم، قصهی خلاص
چون آخرین نشانهی صدبرگ کاهیام
خاکستری گرفته چنین بخت روسفید
نارنجی تو را چه کنم تا سیاهیام!
از روز سرد در گذر داغ رفتهام
آتش کشیده در نفس بیپناهیام
ای امتحان سخت، بیا در کنار من
کتبی نبین مرا، که شدیدا شفاهیام
پیچیده درد بر قد شمشادگون یار
تا من به تیر غمزهی او روبراهیام
از بس که در تعجب خود غوطهور شدم
هر کس که دید گفت که من واه واهیام
رفت از کفم وزیرم و در قلعهام هنوز
سرباز خسته در بغل فیل شاهیام
شلیک کن به قلب ضعیفی که میتپد
تا بشکند نشاط عبادات واهیام
انگشتهای خفتهی در مشت بستهات
ناخن کشیده بر سر بیسرپناهیام!
سوت قطار نیست که سویت کشاندهام
من آخرین تبلور وردی الهیام...
✍ دکتر #محمدحسین_روانبخش
@shoukarani
#انتقادات #طنز #اجتماعی #فرهنگ
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
چرا دغدغه اول مسولین حجاب است؟
چون حجاب دیواری است برای پنهان شدن بی عرضگی و غارت مسولین
#محمدحسین_روانبخش
کنسرو خوراک گوشت آبدار مخصوص سگهای بالغ قیمت: ۸۵۰ هزار تومان. کنسرو مخصوص سگ با طعم مرغ و بوقلمون قیمت: ۶۸۰ هزار تومان.
خوراک ویژهی پروبیوتیک به همراه حشرات خشک شده مخصوص همستر قیمت: ۵۲۰ هزار تومان
یونجهی معطر، تهیه شده در کوههای آلپ، کاملاً طبیعی مخصوص جوندگان خانگی قیمت: ۴۰۰ هزار تومان،
قلاده چرم طبیعی در سه سایز قیمت: ۸۰۰ هزار تومان و.....
اینها قیمت برخی از محصولات موجود در یک فروشگاه حیوانات خانگی زنجیرهای (پت شاپ) در خیابان فرشته تهران است!
اینکه سگ خانگی در فلان محلهی شمال تهران کنسرو ۸۵۰ هزار تومانی بخورد یا همستری در ایران، یونجهی کوههای آلپ را تناول کند خیلی اتفاق مبارکی ست!
یک سیستم حاکمیتی عریان سرمایهداری در ایران حکومت میکند که غیر قابل باورترین فاصلهی طبقاتی و اجتماعی را در تاریخ کشور به وجود آورده است.
به گونهای که پول دو وعده خوراک یک سگ خانگی در یک شهر، تمام درآمد ماهانهی دست کم یک میلیون خانوار چهار نفره در همان شهر است!
این فقط یک قلم است.
لامبورگینی ۲۵ میلیارد تومانی یا آپارتمان ۹۰۰ میلیارد تومانی هم توی تهران فراوان است.
این سیستمی که در کشور حاکم است، فاسدترین نوع سرمایهداری غیر مولد است. نه مطلقاً ربطی به عقیده اکثریت مردم دارد، نه واقعاً عنادی با بزرگترین کشور سرمایهداری دنیا (آمریکا).
آن روی سکهی همین شهر، حداقل ششصد هزار نفر زبالهگرد است که سیصد هزار نفرشان کودکند و در طول سال شاید هرگز حتی یک وعده خوراک گوشت آبدار نمیخورند!
این است واقعیت سرزمینی که بر حمایت از مستضعفین و همپیکری بنیآدم فخر به عالم میفروشد.
میدانید چرا دغدغهی اول بسیاری از مسئولین جمهوریاسلامی حجاب است ؟!
زیرا مقابله با بیحجابی تخصص نمیخواهد؛ یه دهان گشاد میخواهد، یک ون، دو سه مامور، اسلحه و دستبند ؛؛؛
کنترل نرخ تورم، مسکن، مقابله با بیکاری، فقر و ... است که نیاز به تخصص، درایت و مدیریت دارد که مسئولان بیعرضهترین و بیخاصیتترین مسئولان دنیا هستند.
یادمان نرود
حجاب دیواریست برای پنهان شدن بیعرضگی و غارت دسته جمعی مسئولان.
#اجتماعی #اقتصاد #انتقادات #حجاب_اجباری
@Roshanfkrane
چون حجاب دیواری است برای پنهان شدن بی عرضگی و غارت مسولین
#محمدحسین_روانبخش
کنسرو خوراک گوشت آبدار مخصوص سگهای بالغ قیمت: ۸۵۰ هزار تومان. کنسرو مخصوص سگ با طعم مرغ و بوقلمون قیمت: ۶۸۰ هزار تومان.
خوراک ویژهی پروبیوتیک به همراه حشرات خشک شده مخصوص همستر قیمت: ۵۲۰ هزار تومان
یونجهی معطر، تهیه شده در کوههای آلپ، کاملاً طبیعی مخصوص جوندگان خانگی قیمت: ۴۰۰ هزار تومان،
قلاده چرم طبیعی در سه سایز قیمت: ۸۰۰ هزار تومان و.....
اینها قیمت برخی از محصولات موجود در یک فروشگاه حیوانات خانگی زنجیرهای (پت شاپ) در خیابان فرشته تهران است!
اینکه سگ خانگی در فلان محلهی شمال تهران کنسرو ۸۵۰ هزار تومانی بخورد یا همستری در ایران، یونجهی کوههای آلپ را تناول کند خیلی اتفاق مبارکی ست!
یک سیستم حاکمیتی عریان سرمایهداری در ایران حکومت میکند که غیر قابل باورترین فاصلهی طبقاتی و اجتماعی را در تاریخ کشور به وجود آورده است.
به گونهای که پول دو وعده خوراک یک سگ خانگی در یک شهر، تمام درآمد ماهانهی دست کم یک میلیون خانوار چهار نفره در همان شهر است!
این فقط یک قلم است.
لامبورگینی ۲۵ میلیارد تومانی یا آپارتمان ۹۰۰ میلیارد تومانی هم توی تهران فراوان است.
این سیستمی که در کشور حاکم است، فاسدترین نوع سرمایهداری غیر مولد است. نه مطلقاً ربطی به عقیده اکثریت مردم دارد، نه واقعاً عنادی با بزرگترین کشور سرمایهداری دنیا (آمریکا).
آن روی سکهی همین شهر، حداقل ششصد هزار نفر زبالهگرد است که سیصد هزار نفرشان کودکند و در طول سال شاید هرگز حتی یک وعده خوراک گوشت آبدار نمیخورند!
این است واقعیت سرزمینی که بر حمایت از مستضعفین و همپیکری بنیآدم فخر به عالم میفروشد.
میدانید چرا دغدغهی اول بسیاری از مسئولین جمهوریاسلامی حجاب است ؟!
زیرا مقابله با بیحجابی تخصص نمیخواهد؛ یه دهان گشاد میخواهد، یک ون، دو سه مامور، اسلحه و دستبند ؛؛؛
کنترل نرخ تورم، مسکن، مقابله با بیکاری، فقر و ... است که نیاز به تخصص، درایت و مدیریت دارد که مسئولان بیعرضهترین و بیخاصیتترین مسئولان دنیا هستند.
یادمان نرود
حجاب دیواریست برای پنهان شدن بیعرضگی و غارت دسته جمعی مسئولان.
#اجتماعی #اقتصاد #انتقادات #حجاب_اجباری
@Roshanfkrane
⚫️ سوال «بای ذنب قتلت» شناسنامهی ایرانی نمیخواهد!
🔸 حملهی نظامی پاکستان به مناطقی از ایران یکی دیگر از پردههایی را که در مقابل چشممان بود، کنار زد. در هر اقدام نظامی، علیرغم همه برنامهریزیها و تدابیر آشکار و نهان، درست یا نادرست، این دغدغه هم باید وجود داشته باشد که اگر پاسخی غیر از آنچه انتظار میرفت، دریافت شد، چه کنیم؟!
🔸 چهار سال پیش در حملهی نظامی به عینالاسد، این دغدغه خود را به شکل ترسی نشان داد که به فاجعهی شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی منجر شد. ولی این بار در حملهی به مواضعی در پاکستان، گویا اصلا چنین دغدغهای وجود نداشت، که پس از حملهی متقابل پاکستان، نوعی غافلگیری از آن و سردرگمی در قبال آن به چشم میخورد!
🔸 زنندهترین موضوع در این خصوص، همان تاکید بر «غیرایرانی بودن» کشتهشدگان حملهی پاکستان بود؛ گویی که کودک پاکستانی در ایران، با کودکان یمن و غزه تفاوت دارد. این گاف عجیب، نشانهی غافلگیری شدید است. نشانهی دیگر اینکه رئیسی در سفر به فیروزکوه و دماوند کاری به کار این حمله ندارد؛ انگار همهی شهرهای کشور درگیر این موضوع مهم هستند، بجز دماوند و فیروزکوه!
🔸 برخی توضیحات و تحلیلها هم از همین دست است؛ اینکهی حمله نظامی به ایران را کماهمیت یا بدتر از آن، هماهنگشده عنوان کنیم نشان میدهد که سردرگمی بسیار است. با این همه، در آن سو انگار پاکستانیها رفتاری مسلط دارند. بیانیهی پاکستان دربارهی این اقدامش، اینکه مخفیگاه تروریستها را در ایران موشکباران کرده، طعنی سنگین همراه دارد و در مجموع، کفهی ترازوی اقتدار را به نفع آنها سنگین کرده است.
🔸 این میان فقط میماند خون آن کودکانی که بیگناه کشته شدند. بازی برای دیگران است و جان برای کودکان؛ آنها فرقی با «دختری با کاپشن صورتی و گوشوارههای قلبی» ندارند و در قیامت بدون آنکه از آنها شناسنامهی ایرانی طلب کنند، میپرسند که به کدام گناه کشته شدید؟!
✍ #محمدحسین_روانبخش
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
🔸 حملهی نظامی پاکستان به مناطقی از ایران یکی دیگر از پردههایی را که در مقابل چشممان بود، کنار زد. در هر اقدام نظامی، علیرغم همه برنامهریزیها و تدابیر آشکار و نهان، درست یا نادرست، این دغدغه هم باید وجود داشته باشد که اگر پاسخی غیر از آنچه انتظار میرفت، دریافت شد، چه کنیم؟!
🔸 چهار سال پیش در حملهی نظامی به عینالاسد، این دغدغه خود را به شکل ترسی نشان داد که به فاجعهی شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی منجر شد. ولی این بار در حملهی به مواضعی در پاکستان، گویا اصلا چنین دغدغهای وجود نداشت، که پس از حملهی متقابل پاکستان، نوعی غافلگیری از آن و سردرگمی در قبال آن به چشم میخورد!
🔸 زنندهترین موضوع در این خصوص، همان تاکید بر «غیرایرانی بودن» کشتهشدگان حملهی پاکستان بود؛ گویی که کودک پاکستانی در ایران، با کودکان یمن و غزه تفاوت دارد. این گاف عجیب، نشانهی غافلگیری شدید است. نشانهی دیگر اینکه رئیسی در سفر به فیروزکوه و دماوند کاری به کار این حمله ندارد؛ انگار همهی شهرهای کشور درگیر این موضوع مهم هستند، بجز دماوند و فیروزکوه!
🔸 برخی توضیحات و تحلیلها هم از همین دست است؛ اینکهی حمله نظامی به ایران را کماهمیت یا بدتر از آن، هماهنگشده عنوان کنیم نشان میدهد که سردرگمی بسیار است. با این همه، در آن سو انگار پاکستانیها رفتاری مسلط دارند. بیانیهی پاکستان دربارهی این اقدامش، اینکه مخفیگاه تروریستها را در ایران موشکباران کرده، طعنی سنگین همراه دارد و در مجموع، کفهی ترازوی اقتدار را به نفع آنها سنگین کرده است.
🔸 این میان فقط میماند خون آن کودکانی که بیگناه کشته شدند. بازی برای دیگران است و جان برای کودکان؛ آنها فرقی با «دختری با کاپشن صورتی و گوشوارههای قلبی» ندارند و در قیامت بدون آنکه از آنها شناسنامهی ایرانی طلب کنند، میپرسند که به کدام گناه کشته شدید؟!
✍ #محمدحسین_روانبخش
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
روشنفکران
تقدیم به آقای شریعتمداری سردبیر محترم کیهان که فرمودند«مسئولین میتوانستند نرخ مشارکت را بالا اعلام کنند اما نخواستند» از کتاب «خودآموز دیکتاتور ها» با ترجمه خودم لطفاً بیاموزید : اگر تن به این وسوسه بدهی و عدد بسیار بزرگی را به عنوان آرای خودت اعلام…
🔵 کیهان و تکنیک مسخرهشدن؛ چاره دیگری نیست!
🔸 چندباری نوشتهام که در علم رسانه، هر واکنش و بازخوردی به اخبار و تحلیلهای یک رسانه -چه مثبت و چه منفی- نشانهی تاثیرگذاری و دیده شدن آن رسانه است. این موضوعی است که باعث شده بسیاری از رسانههای زرد، وقتی میبینند امکان تولید محتوایی را ندارند که مورد توجه و استقبال مردم قرار بگیرد، سراغ تولید مطالب و گزارشهایی میروند که بازتاب منفی داشته باشد و به این طریق خود را مطرح میکنند!
🔸 بر این اساس است که در این سالها، سوتی و گافهایی به عمد در برنامههای تلویزیون گنجانده میشود و سپس خود عوامل آن را در فضای مجازی نشر میدهند، تا مورد تمسخر مردم قرار بگیرند و به این طریق برنامهشان دیده شود؛ با این حال گاهی حتی این نقشه هم نمیگیرد و همهی تلاش آنها برای گافسازی و سوژه شدن هم به جایی نمیرسد!
🔸 برای همین است که باید گفت در این زمینه، نه تنها فضل تقدم، که تقدم فضل(!) هم با روزنامهی کیهان و مدیرمسئولش هست که چنان در این کار استاد است که تاکتیکش در «جلب توجه منفی» ردخور ندارد. ففط کافی است که به چند نمونه در این خصوص توجه کنیم تا ببینیم این روزنامه از چه روشهای بدیعی برای جلب نظر مخاطبان استفاده میکند و چقدر جلوتر از رسانهی میلی است.
🔸 مثلا همین چندماه پیش، بعد از اینکه اعلام شد خانم نرگس محمدی برندهی جایزه نوبل صلح شده است، روزنامهی کیهان اعلام کرد که هیتلر و ترامپ هم برندهی این جایزه شدهاند! (یادداشت هیتلر هم برندهی نوبل صلح شد را بخوانید) سخت است که تصور شود که سردار قلم و اعوان و انصار بیشمارش در روزنامه را این قدر پرت بدانیم که بگوییم صادقانه و سهوا چنین چیزی نوشته اند؛ نخیر! با همین تکنیک خود را مورد تمسخر عالم قرار دادند اما نام کیهان را سر زبانها انداختند!
🔸 نمونهی دیگر اینکه درست در روزهایی که آلودگی هوای تهران و کلانشهرها شرایط سختی را برای مردم رقم زده بود و مدارس به همین خاطر تعطیل میشد، این روزنامه در صفحهی اول خود اعلام کرد که «اروپا گرفتار آلودگی هواست». و باز هم سردار قلم توانست یکبار دیگر خود و روزنامهاش را سوژهی تمسخر کند.
🔸 این روزها هم یکبار دیگر این تکنیک شریعتمداری جواب داده و او یکبار دیگر قدرت خود را در این زمینه به رخ دیگر روزنامههای زرد کشیده است: بعد از اینکه آقای خاتمی اعلام کرد که در همراهی با اکثریت مردم رای نداده است، سردار قلم تیتر زد و از آقای خاتمی پرسید: «کدام مردم؟!»
🔸 وقتی یک روزنامهی با سابقه مثل کیهان را به جایی رسانده باشی که با همهی آن تسکیلات روزی هزار نسخه چاپ کند، شاید هیچ راه دیگری برای جلب مخاطب، جز چنین کاری نداشته باشی. جای شکرش باقی است که سردار قلم در این کار استاد است!
🖋 #محمدحسین_روانبخش
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
🔸 چندباری نوشتهام که در علم رسانه، هر واکنش و بازخوردی به اخبار و تحلیلهای یک رسانه -چه مثبت و چه منفی- نشانهی تاثیرگذاری و دیده شدن آن رسانه است. این موضوعی است که باعث شده بسیاری از رسانههای زرد، وقتی میبینند امکان تولید محتوایی را ندارند که مورد توجه و استقبال مردم قرار بگیرد، سراغ تولید مطالب و گزارشهایی میروند که بازتاب منفی داشته باشد و به این طریق خود را مطرح میکنند!
🔸 بر این اساس است که در این سالها، سوتی و گافهایی به عمد در برنامههای تلویزیون گنجانده میشود و سپس خود عوامل آن را در فضای مجازی نشر میدهند، تا مورد تمسخر مردم قرار بگیرند و به این طریق برنامهشان دیده شود؛ با این حال گاهی حتی این نقشه هم نمیگیرد و همهی تلاش آنها برای گافسازی و سوژه شدن هم به جایی نمیرسد!
🔸 برای همین است که باید گفت در این زمینه، نه تنها فضل تقدم، که تقدم فضل(!) هم با روزنامهی کیهان و مدیرمسئولش هست که چنان در این کار استاد است که تاکتیکش در «جلب توجه منفی» ردخور ندارد. ففط کافی است که به چند نمونه در این خصوص توجه کنیم تا ببینیم این روزنامه از چه روشهای بدیعی برای جلب نظر مخاطبان استفاده میکند و چقدر جلوتر از رسانهی میلی است.
🔸 مثلا همین چندماه پیش، بعد از اینکه اعلام شد خانم نرگس محمدی برندهی جایزه نوبل صلح شده است، روزنامهی کیهان اعلام کرد که هیتلر و ترامپ هم برندهی این جایزه شدهاند! (یادداشت هیتلر هم برندهی نوبل صلح شد را بخوانید) سخت است که تصور شود که سردار قلم و اعوان و انصار بیشمارش در روزنامه را این قدر پرت بدانیم که بگوییم صادقانه و سهوا چنین چیزی نوشته اند؛ نخیر! با همین تکنیک خود را مورد تمسخر عالم قرار دادند اما نام کیهان را سر زبانها انداختند!
🔸 نمونهی دیگر اینکه درست در روزهایی که آلودگی هوای تهران و کلانشهرها شرایط سختی را برای مردم رقم زده بود و مدارس به همین خاطر تعطیل میشد، این روزنامه در صفحهی اول خود اعلام کرد که «اروپا گرفتار آلودگی هواست». و باز هم سردار قلم توانست یکبار دیگر خود و روزنامهاش را سوژهی تمسخر کند.
🔸 این روزها هم یکبار دیگر این تکنیک شریعتمداری جواب داده و او یکبار دیگر قدرت خود را در این زمینه به رخ دیگر روزنامههای زرد کشیده است: بعد از اینکه آقای خاتمی اعلام کرد که در همراهی با اکثریت مردم رای نداده است، سردار قلم تیتر زد و از آقای خاتمی پرسید: «کدام مردم؟!»
🔸 وقتی یک روزنامهی با سابقه مثل کیهان را به جایی رسانده باشی که با همهی آن تسکیلات روزی هزار نسخه چاپ کند، شاید هیچ راه دیگری برای جلب مخاطب، جز چنین کاری نداشته باشی. جای شکرش باقی است که سردار قلم در این کار استاد است!
🖋 #محمدحسین_روانبخش
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
🟠 اعترافی در خیابان: چیز دیگری بلد نیستیم!
🔸 مثل شعلهای که یکباره بادی در آن دمیده میشود، بالا میگیرد و جلوهای میکند یا آتشی میسوزاند، بعد با همان یکبارگی که آمده بود، آرام میگیرد یا خاکستر میشود! این حکایت آشنا برای ما، نه فقط مختص طرحهای ضربتی حجاب و عفاف، که تقریبا مربوط به اکثر زمینههاست؛ و البته نتیجهی همهشان هم شبیه به هم است.
🔸 حالا هم داستان طرح تازهی علیه بیحجابی جز این نیست. مگر چند روز میتوان خیابان را صحنهی رویارویی مردم با مردم قرار داد؟! و مگر در طول این همه سال این روشهای تکراری چند بار جواب مثبت داده، که این بار بخواهد بدهد؟! اینها را همهمان میدانیم، همهمان؛ چه آنها که این طرف گود هستند و چه آنها که آنسو ایستادهاند... اما سوالی که جوابش اینقدر بدیهی نیست، این است که «مجموعهای که بارها و بارها یک روش را آزموده، و دیده و فهمیده که نه تنها فایدهبخش نیست که زیانآور است، چرا باید دوباره از آن استفاده کند؟»
🔸 اولین پاسخ میتواند این باشد که سیاستگزاران و مسئولان اجرایی راه دیگری بلد نیستند. آنها توان اقناع افکار عمومی را ندارند، شعارها و ادعاهایشان خریداری ندارد و ابتکار عملی ندارند. آنها در هر موردی، نه میتوانند خواستهی مردم را بشنوند و بپذیرند و نه توان تبیین نظرات خویش را دارند. فاصله شکل گرفته و عدم مفاهمه راه دیگری جز بهرهگیری از قدرت را نمیگذارد. همهی شعارهای دیگر در مقام عمل هیچ جایگاهی نداشته و پوچ شده است. حالا نه تنها نمیتوانند انتظارات منتقدان را، آنهایی که منتظر مبارزه با فساد و ویژهخواری و بیعرضگی و گشت ارشاد مدیران هستند، برآورده کنند بلکه صدای خودیهای همگام و همنفس هم درآمده که خیابان را هم از ما گرفتهاند... نتیجه چه میشود؟ دوباره همان نسخهی قبلی را بپیچیم!
🔸 وقتی هیچ برنامهای نداری؛ وقتی هیچ راهکار فرهنگی وجود ندارد، وقتی متفکرانت چیزی برای عرضه ندارند، وقتی ریزش هر روز طرفداران را میبینی، وقتی رسانههایت نارسا میشوند و آشفتگی سیاستگزاران سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، بیسیاستی محض را رقم میزند، چاره چیست؟ متوسل شدن به همان دلخوشکنکهای بیفایدهی قبلی!
🔸 «راه دیگری ندارند و کار دیگری بلد نیستند»؛ به همین سادگی! اگر رنجشی برای جامعه شکل میگیرد، از خلایی است که زیر خروارها ادعا و شعار و گندهگویی وجود دارد: «هیچ»ی که باید در زیر این داستان مخفی بماند ولی بیشتر آشکار میشود.
🖋 #محمدحسین_روانبخش
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
🔸 مثل شعلهای که یکباره بادی در آن دمیده میشود، بالا میگیرد و جلوهای میکند یا آتشی میسوزاند، بعد با همان یکبارگی که آمده بود، آرام میگیرد یا خاکستر میشود! این حکایت آشنا برای ما، نه فقط مختص طرحهای ضربتی حجاب و عفاف، که تقریبا مربوط به اکثر زمینههاست؛ و البته نتیجهی همهشان هم شبیه به هم است.
🔸 حالا هم داستان طرح تازهی علیه بیحجابی جز این نیست. مگر چند روز میتوان خیابان را صحنهی رویارویی مردم با مردم قرار داد؟! و مگر در طول این همه سال این روشهای تکراری چند بار جواب مثبت داده، که این بار بخواهد بدهد؟! اینها را همهمان میدانیم، همهمان؛ چه آنها که این طرف گود هستند و چه آنها که آنسو ایستادهاند... اما سوالی که جوابش اینقدر بدیهی نیست، این است که «مجموعهای که بارها و بارها یک روش را آزموده، و دیده و فهمیده که نه تنها فایدهبخش نیست که زیانآور است، چرا باید دوباره از آن استفاده کند؟»
🔸 اولین پاسخ میتواند این باشد که سیاستگزاران و مسئولان اجرایی راه دیگری بلد نیستند. آنها توان اقناع افکار عمومی را ندارند، شعارها و ادعاهایشان خریداری ندارد و ابتکار عملی ندارند. آنها در هر موردی، نه میتوانند خواستهی مردم را بشنوند و بپذیرند و نه توان تبیین نظرات خویش را دارند. فاصله شکل گرفته و عدم مفاهمه راه دیگری جز بهرهگیری از قدرت را نمیگذارد. همهی شعارهای دیگر در مقام عمل هیچ جایگاهی نداشته و پوچ شده است. حالا نه تنها نمیتوانند انتظارات منتقدان را، آنهایی که منتظر مبارزه با فساد و ویژهخواری و بیعرضگی و گشت ارشاد مدیران هستند، برآورده کنند بلکه صدای خودیهای همگام و همنفس هم درآمده که خیابان را هم از ما گرفتهاند... نتیجه چه میشود؟ دوباره همان نسخهی قبلی را بپیچیم!
🔸 وقتی هیچ برنامهای نداری؛ وقتی هیچ راهکار فرهنگی وجود ندارد، وقتی متفکرانت چیزی برای عرضه ندارند، وقتی ریزش هر روز طرفداران را میبینی، وقتی رسانههایت نارسا میشوند و آشفتگی سیاستگزاران سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، بیسیاستی محض را رقم میزند، چاره چیست؟ متوسل شدن به همان دلخوشکنکهای بیفایدهی قبلی!
🔸 «راه دیگری ندارند و کار دیگری بلد نیستند»؛ به همین سادگی! اگر رنجشی برای جامعه شکل میگیرد، از خلایی است که زیر خروارها ادعا و شعار و گندهگویی وجود دارد: «هیچ»ی که باید در زیر این داستان مخفی بماند ولی بیشتر آشکار میشود.
🖋 #محمدحسین_روانبخش
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
روشنفکران
🔴 اگر مقداد مدحت بدر خان زنده بود! ✍ #اجلال_قوامی 🔸۱۲۶ سال پیش اولین روزنامه کوردی توسط مقداد مدحت بدرخان در قاهره منتشر شد و از آن دوران تا به امروز روزنامه نگاری کوردی دوران های پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است.به نظر می آید هیچ دوره ای به این اندازه…
🔵 سالگرد توقیف فلهای مطبوعات ۷۹: چه کسی برنده شد؟!
🔸 برگردیم به بیستوچهار سال پیش؛ دقیقا در همین روز چهارم اردیبهشت. سعید مرتضوی از شهرش به تهران آمده بود و میخواست پلههای ترقی را صدتا یکی طی کند. وظیفهی «توقیف فلهای مطبوعات» (اصطلاحی که اولین بار مهندس میرحسین موسوی برای این اتفاق به کار برد) بر عهده او گذاشته شد و او ۱۴ روزنامه و نشریه را توقیف کرد تا زلزلهای سیاسی در کشور رخ دهد. با خوشخدمتی او از آن همه روزنامهای که مردم هر صبح مثل برگ زر آن را میخریدند تنها روزنامهی «بیان» باقی ماند که تیراژش به ۶۰۰ هزار نسخه رسید ولی آن هم فقط دوماه دوام آورد و توقیف شد.
🔸 از آن روزها چه مانده است؟ مرتضوی چند سال بعد دادستان تهران و مدیر نمونهی قوهی قضائیه شد و بعد فاجعهی کهریزک را در سال ۸۸ رقم زد. بسیاری از روزنامهنگارها یا رفتند، یا ماندند و به کاری دیگر مشغول شدند.اندک اندک فضای مجازی چنان حکمران شد که روزنامهها کارآیی خویش را از دست دادند؛ اما مهمتر از همه این بود که رسانههای داخلی مرجعیت خود را از دست دادند.
🔸 حاصل فشارها، تضییقات و فضای بستهای که از آن توقیف فلهای شروع شد، این نبود که رسانههای نورچشمی و انحصاری جریان خبری و تحلیلی کشور را در دست بگیرند و افکار عمومی را شکل دهند. اینپ آرزویی نشدنی بود. این را روزی فهمیدند که همه رسانههایشان با همهی اهن و تلپشان رقیب یکی از شبکههای نهچندان حرفهای آنور آبی نشد. یکی بر سر شاخ بن میبرید...
🔸 این وسط تنها کسی که برد، سعید مرتضوی بود! آدمی که حتی بهدرد عریضهنویسی جلوی دادگستری هم نمیخورد اما خوشخدمتیاش در اردیبهشت ۷۹ و بعد از آن، او را به جایی رساند که خوابش را هم نمیدید.
🖋 #محمدحسین_روانبخش
#اجتماعی
@Roshanfkrane
🔸 برگردیم به بیستوچهار سال پیش؛ دقیقا در همین روز چهارم اردیبهشت. سعید مرتضوی از شهرش به تهران آمده بود و میخواست پلههای ترقی را صدتا یکی طی کند. وظیفهی «توقیف فلهای مطبوعات» (اصطلاحی که اولین بار مهندس میرحسین موسوی برای این اتفاق به کار برد) بر عهده او گذاشته شد و او ۱۴ روزنامه و نشریه را توقیف کرد تا زلزلهای سیاسی در کشور رخ دهد. با خوشخدمتی او از آن همه روزنامهای که مردم هر صبح مثل برگ زر آن را میخریدند تنها روزنامهی «بیان» باقی ماند که تیراژش به ۶۰۰ هزار نسخه رسید ولی آن هم فقط دوماه دوام آورد و توقیف شد.
🔸 از آن روزها چه مانده است؟ مرتضوی چند سال بعد دادستان تهران و مدیر نمونهی قوهی قضائیه شد و بعد فاجعهی کهریزک را در سال ۸۸ رقم زد. بسیاری از روزنامهنگارها یا رفتند، یا ماندند و به کاری دیگر مشغول شدند.اندک اندک فضای مجازی چنان حکمران شد که روزنامهها کارآیی خویش را از دست دادند؛ اما مهمتر از همه این بود که رسانههای داخلی مرجعیت خود را از دست دادند.
🔸 حاصل فشارها، تضییقات و فضای بستهای که از آن توقیف فلهای شروع شد، این نبود که رسانههای نورچشمی و انحصاری جریان خبری و تحلیلی کشور را در دست بگیرند و افکار عمومی را شکل دهند. اینپ آرزویی نشدنی بود. این را روزی فهمیدند که همه رسانههایشان با همهی اهن و تلپشان رقیب یکی از شبکههای نهچندان حرفهای آنور آبی نشد. یکی بر سر شاخ بن میبرید...
🔸 این وسط تنها کسی که برد، سعید مرتضوی بود! آدمی که حتی بهدرد عریضهنویسی جلوی دادگستری هم نمیخورد اما خوشخدمتیاش در اردیبهشت ۷۹ و بعد از آن، او را به جایی رساند که خوابش را هم نمیدید.
🖋 #محمدحسین_روانبخش
#اجتماعی
@Roshanfkrane
تهدیگ اصولگرایی؛ از منیژه تا خورشیدخانم!
✍️ #محمدحسین_روانبخش
معمولا دستمزد هنرپیشهها را اعلام نمیکنند، اما متاسفانه اطلاعات حساب بانکی رائفیپور افشا شده و همه فهمیدهاند که خورشیدخانم (همان خانم موطلایی این عکس تاریخی) بابت حضور تاریخیشان در حسینیه ارشاد در روز رایگیری و قرار گرفتن در این قاب ۱۴۵ میلیون تومان ناقابل دستمزد گرفتهاند. از قدیم گفتهاند که هنر برتر از گوهر آمد پدید؛ هنر این خانم این است که بلد است کی و کجا کشف حجاب کند که بابت آن نه تنها دچار گشت ارشاد نشود بلکه از پول حلال و طیب انقلابیون هم برخوردار شود. نوش جانش! وقتی علمالهدی از منیژه خانم (شخصیت اسطورهای شاهنامه) کمک میگیرد، چرا رائفیپور از خورشید خانم مدد نخواهد. به قول آقای عبدی، کفگیر به ته دیگ خورده است. فقط آقای علمالهدی تهدیگ را مجانی درمیآورد و رائفیپور خیلی گران!
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
✍️ #محمدحسین_روانبخش
معمولا دستمزد هنرپیشهها را اعلام نمیکنند، اما متاسفانه اطلاعات حساب بانکی رائفیپور افشا شده و همه فهمیدهاند که خورشیدخانم (همان خانم موطلایی این عکس تاریخی) بابت حضور تاریخیشان در حسینیه ارشاد در روز رایگیری و قرار گرفتن در این قاب ۱۴۵ میلیون تومان ناقابل دستمزد گرفتهاند. از قدیم گفتهاند که هنر برتر از گوهر آمد پدید؛ هنر این خانم این است که بلد است کی و کجا کشف حجاب کند که بابت آن نه تنها دچار گشت ارشاد نشود بلکه از پول حلال و طیب انقلابیون هم برخوردار شود. نوش جانش! وقتی علمالهدی از منیژه خانم (شخصیت اسطورهای شاهنامه) کمک میگیرد، چرا رائفیپور از خورشید خانم مدد نخواهد. به قول آقای عبدی، کفگیر به ته دیگ خورده است. فقط آقای علمالهدی تهدیگ را مجانی درمیآورد و رائفیپور خیلی گران!
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane