🔴 ۳۰ میلیون نفر قبل از ماه رمضان کالا برگ میگیرند
🔹وزیر کار بیان کرد: برای توزیع کالابرگ بخشی از آن تأمین مالی شده و قرار است قبل از ماه مبارک رمضان توزیع شود که فرآیند توزیع بسته به میزان مبلغ، تعداد افراد و نوبت پرداخت متفاوت است اما ارائه در یک نوبت به سی میلیون نفر را دولت تأمین مالی کرده و منتظریم تا مبلغ بیشتری نیز اختصاص داده شود که افراد می توانند ١١ قلم کالا را در ٢٠٠ هزار فروشگاه خریداری کردند.
#اجتماعی
@Roshanfkrane
🔹وزیر کار بیان کرد: برای توزیع کالابرگ بخشی از آن تأمین مالی شده و قرار است قبل از ماه مبارک رمضان توزیع شود که فرآیند توزیع بسته به میزان مبلغ، تعداد افراد و نوبت پرداخت متفاوت است اما ارائه در یک نوبت به سی میلیون نفر را دولت تأمین مالی کرده و منتظریم تا مبلغ بیشتری نیز اختصاص داده شود که افراد می توانند ١١ قلم کالا را در ٢٠٠ هزار فروشگاه خریداری کردند.
#اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 صحبتهای مصباحی مقدم و مارگارت تاچر؛ خودتان مقایسه کنید
این سیستم سیاسی است که ثروت مردم را بهرهور میکند
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
این سیستم سیاسی است که ثروت مردم را بهرهور میکند
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چون در بسته بوده سانسورچی سکانس رو کامل حذف کرده !!!
+یاد یه جوکی افتادم که طرف داشت تعریف میکرد که زنم رو تو آشپزخونه در حین ظرف شستن بغل کردم و عشق ورزیدم تا قهرمون تبدیل به آشتی بشه...
طرف که داشت می شنید گفت کل زمان هم آب باز بود؟!
حالا اینام اصل ماجرا رو ول کردن چون در بسته بوده سانسور کردن
در مغز اینها چه می گذرد؟!
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
+یاد یه جوکی افتادم که طرف داشت تعریف میکرد که زنم رو تو آشپزخونه در حین ظرف شستن بغل کردم و عشق ورزیدم تا قهرمون تبدیل به آشتی بشه...
طرف که داشت می شنید گفت کل زمان هم آب باز بود؟!
حالا اینام اصل ماجرا رو ول کردن چون در بسته بوده سانسور کردن
در مغز اینها چه می گذرد؟!
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جانِ زن یا رانِ زن !
بخشی از مناظره دکتر #محسن_برهانی با امیرحسین #بانکیپور، نماینده مجلس و حامی قانون حجاب!
#اجتماعی #انتقادات #حجاب_اجباری
@Roshanfkrane
بخشی از مناظره دکتر #محسن_برهانی با امیرحسین #بانکیپور، نماینده مجلس و حامی قانون حجاب!
#اجتماعی #انتقادات #حجاب_اجباری
@Roshanfkrane
🌏 از بهمن تا بهمن !
#جعفر_بخشی_بی_نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
به فضل خدا و زیر سایه ی خمینی ؛ شاه برامون ده میلیارد دلار ( در سال ۱۳۵۷ ) پول گذاشته و روزی هم می توانیم ۲۵۰ میلیون دلار نفت صادر کنیم. و ما یکی از ثروتمندترین مردم دنیا هستیم. دل تون رو محکم کنم. وضع مالی شما از تمام مردم دنیا بهتره. اصلا ترس از کمبود نداشته باشید. ما به طرف تثبیتِ بیشتر ؛ و استحکام بیشتر ؛ و عظمت بیشتر ؛ و موفقیت بیشتر ؛ با سرعت بیشتر داریم جلو می ریم. اینها بخش کوچکی از صحبت های مرحوم هاشمی رفسنجانی ست. زمانی که با شور و حرارت از پیروی انقلاب می گفت و این حرکت آرمانی را تمام و کمال می ستود. وعده ی زندگی خوب. نفت میان سفره. تضمینِ زندگی میلیون ها ایرانی به برکتِ انقلاب. جایی که گفته بودند اگر وزارت اوقاف از ما باشد ؛ یک نفر هم وزیر اوقافش بکنیم ؛ آن وقت ببینید که این طوری که الان دارد لوطی خور میشود ؛ نخواهد شد. دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد. آن وقت ببینید که ما با همین اوقاف این فقرا را غنی شان میکنیم. اجازه بدهید مالیات اسلامی را به آن طوری که اسلام با شمشیر میگرفت بگیریم از مردم. آن وقت ببینید که دیگر یک فقیر در این کشور باقی نمی ماند. من برای شما راه هم میسازم. من برای شما کشتی هم میخرم و ... !
به شوری بزرگ نشسته بودیم ؛ چنان که به هر کجا که نظر می کردیم آسمان رنگِ دیگری داشت. زمین جور دیگری می جوشید و دشت ها انگار همه از گل پر شده بود. حال تمامِ آدمها میزان بود و خانه ها همه به شکلِ بهشت درآمده بود. کوچه ها و خیابان ها از رایحه ی معرفت سرشار بود. دست ها در دست ها قلاب شده بود و شانه ها برای مرهم و التیام به هم تکیه داده بود. داشتیم سنگین ترین غم های عالم را از دوش بر می داشتیم. دردها را بیرون می ریختیم و غصه ها را از تن می تکاندیم. داشتیم به شهری با شکوه می رسیدیم که ستاره ها در آن پیدا بود و نشانی ماه سر راست ترین آدرسِ دنیا را داشت. زیباترین شمایلِ انسانی در قاب ها نقش بسته بود تا شریف ترین انجمن ها و محفل ها خلق شود. تا آقا بوده گی خودش را نشان دهد. تا آقاها معرفی شوند و خودشان را به رخ بکشند. رنجهای نهفته و حرف های نگفته ی تلنبار شده را که مردم تاب آورده بودند به هم می گفتند و نفس می کشیدند. تکان هایی که تکانه های خاطراتی تلخ بود که هنوز از جان تکانده نشده بود و زمان می خواست تا از جان رها شود. تا بار تنهایی به زمین برسد. آدمهایی که خسته از نبردی دشوار با نبودن ها آمده بودند تا کنار هم کمی بنشینند و دمی از بار سنگینِ بودنها کم کنند.
به ما گفته بودند که روزگارِ تازه ای می آید تا سیاه ها و سفیدها در هم بریزد و رنگ و رونق و شکوه در همین کشور و وطن توی تمام دشت ها کاشته شود. گفته بودند از زندگی و شادیها و لوازم آن بیشتر برایمان خواهند نوشت و بیشتر خواهند گفت. و از امیدی که در دل جان اهالی جامعه روشن می شود. تا دل نوازان و ناز نازان از راه برسند و هوایِ خوشِ آزادی در تن جامعه به نقش و نگار بنشیند. تا به نبضِ زندگی خواهی و شور و شوق اهالی جامعه جانی تازه بیاید و ملتی را سرمستِ این شوق کند. که به طرحی نو سیاست را و اهالی آن را از کرختی و خمودی به در آورد و مسائل مبتلا به عالم سیاست را از عبوسی بیرون بکشد. اصلا سیاست داشت با زندگی آشتی میکرد آن زمان. داشت هوا عوض می شد. داشت مملکت به نوایی می رسید. آن نسلِ پر از امید و آرزو و ایران خواهی ؛ داشت نقش خود را بر تاریخ این سرزمین میزد و مزهای از حس اعتماد به نفس را در نزد ایرانیان میکاشت که ما میتوانیم که این جامعه را از غم و غصه نجاتش دهیم. ولی سیاست در این موطن ؛ عبوس تر از آن بود که به دل نوازانِ جامعه رویِ خوش نشان دهد. سیاست گذران رسمی و یقه سفیدها آن چنان دور از حال و هوای جامعه سیر می کردند که نخواهند و نتوانند و نگذارند تاجامعه هوایی بخورد. همین شد که دیری نپایید که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. درها بسته شد. امیدها به یاس رسید. آرزوها به گِل نشست. آمال و امیدها خانه نشین شد. و عطشِ اول شدن ها و بالا نشستن ها بسیاری را ذیل رذلیت ها نشاند. بر صدر نشینی که محصول سد کردن راه دیگران شد ؛ فتح قله نبود که سقوط از قله را به نمایش گذاشت.
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
#جعفر_بخشی_بی_نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
به فضل خدا و زیر سایه ی خمینی ؛ شاه برامون ده میلیارد دلار ( در سال ۱۳۵۷ ) پول گذاشته و روزی هم می توانیم ۲۵۰ میلیون دلار نفت صادر کنیم. و ما یکی از ثروتمندترین مردم دنیا هستیم. دل تون رو محکم کنم. وضع مالی شما از تمام مردم دنیا بهتره. اصلا ترس از کمبود نداشته باشید. ما به طرف تثبیتِ بیشتر ؛ و استحکام بیشتر ؛ و عظمت بیشتر ؛ و موفقیت بیشتر ؛ با سرعت بیشتر داریم جلو می ریم. اینها بخش کوچکی از صحبت های مرحوم هاشمی رفسنجانی ست. زمانی که با شور و حرارت از پیروی انقلاب می گفت و این حرکت آرمانی را تمام و کمال می ستود. وعده ی زندگی خوب. نفت میان سفره. تضمینِ زندگی میلیون ها ایرانی به برکتِ انقلاب. جایی که گفته بودند اگر وزارت اوقاف از ما باشد ؛ یک نفر هم وزیر اوقافش بکنیم ؛ آن وقت ببینید که این طوری که الان دارد لوطی خور میشود ؛ نخواهد شد. دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد. آن وقت ببینید که ما با همین اوقاف این فقرا را غنی شان میکنیم. اجازه بدهید مالیات اسلامی را به آن طوری که اسلام با شمشیر میگرفت بگیریم از مردم. آن وقت ببینید که دیگر یک فقیر در این کشور باقی نمی ماند. من برای شما راه هم میسازم. من برای شما کشتی هم میخرم و ... !
به شوری بزرگ نشسته بودیم ؛ چنان که به هر کجا که نظر می کردیم آسمان رنگِ دیگری داشت. زمین جور دیگری می جوشید و دشت ها انگار همه از گل پر شده بود. حال تمامِ آدمها میزان بود و خانه ها همه به شکلِ بهشت درآمده بود. کوچه ها و خیابان ها از رایحه ی معرفت سرشار بود. دست ها در دست ها قلاب شده بود و شانه ها برای مرهم و التیام به هم تکیه داده بود. داشتیم سنگین ترین غم های عالم را از دوش بر می داشتیم. دردها را بیرون می ریختیم و غصه ها را از تن می تکاندیم. داشتیم به شهری با شکوه می رسیدیم که ستاره ها در آن پیدا بود و نشانی ماه سر راست ترین آدرسِ دنیا را داشت. زیباترین شمایلِ انسانی در قاب ها نقش بسته بود تا شریف ترین انجمن ها و محفل ها خلق شود. تا آقا بوده گی خودش را نشان دهد. تا آقاها معرفی شوند و خودشان را به رخ بکشند. رنجهای نهفته و حرف های نگفته ی تلنبار شده را که مردم تاب آورده بودند به هم می گفتند و نفس می کشیدند. تکان هایی که تکانه های خاطراتی تلخ بود که هنوز از جان تکانده نشده بود و زمان می خواست تا از جان رها شود. تا بار تنهایی به زمین برسد. آدمهایی که خسته از نبردی دشوار با نبودن ها آمده بودند تا کنار هم کمی بنشینند و دمی از بار سنگینِ بودنها کم کنند.
به ما گفته بودند که روزگارِ تازه ای می آید تا سیاه ها و سفیدها در هم بریزد و رنگ و رونق و شکوه در همین کشور و وطن توی تمام دشت ها کاشته شود. گفته بودند از زندگی و شادیها و لوازم آن بیشتر برایمان خواهند نوشت و بیشتر خواهند گفت. و از امیدی که در دل جان اهالی جامعه روشن می شود. تا دل نوازان و ناز نازان از راه برسند و هوایِ خوشِ آزادی در تن جامعه به نقش و نگار بنشیند. تا به نبضِ زندگی خواهی و شور و شوق اهالی جامعه جانی تازه بیاید و ملتی را سرمستِ این شوق کند. که به طرحی نو سیاست را و اهالی آن را از کرختی و خمودی به در آورد و مسائل مبتلا به عالم سیاست را از عبوسی بیرون بکشد. اصلا سیاست داشت با زندگی آشتی میکرد آن زمان. داشت هوا عوض می شد. داشت مملکت به نوایی می رسید. آن نسلِ پر از امید و آرزو و ایران خواهی ؛ داشت نقش خود را بر تاریخ این سرزمین میزد و مزهای از حس اعتماد به نفس را در نزد ایرانیان میکاشت که ما میتوانیم که این جامعه را از غم و غصه نجاتش دهیم. ولی سیاست در این موطن ؛ عبوس تر از آن بود که به دل نوازانِ جامعه رویِ خوش نشان دهد. سیاست گذران رسمی و یقه سفیدها آن چنان دور از حال و هوای جامعه سیر می کردند که نخواهند و نتوانند و نگذارند تاجامعه هوایی بخورد. همین شد که دیری نپایید که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. درها بسته شد. امیدها به یاس رسید. آرزوها به گِل نشست. آمال و امیدها خانه نشین شد. و عطشِ اول شدن ها و بالا نشستن ها بسیاری را ذیل رذلیت ها نشاند. بر صدر نشینی که محصول سد کردن راه دیگران شد ؛ فتح قله نبود که سقوط از قله را به نمایش گذاشت.
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
مرگِ دستمزد: افزایش ۳۵٪، تورم ۱۴۰٪؛ کارگران در باتلاقِ گرسنگیِ سیستماتیک
نویسنده: #حمیدآصفی
مقدمه: کارگران، قربانیان سکوت آمارها
طبق گزارش مرکز آمار ایران در مرداد ۱۴۰۳، خط فقر مطلق برای یک خانواده چهارنفره به ۳۰ میلیون تومان رسیده است. اما دستمزدِ حداقل کارگران فقط ۱۲ میلیون تومان است؛ رقمی که حتی به ۴۰٪ از نیازهای ابتدایی هم نمیرسد. این وضعیت نه ناشی از بیکفایتی، بلکه نتیجه سیاستی است که به صورت حسابشده به نابودی طبقه کارگر منتهی میشود.
۱. دستمزدِ مرگ: آمارهای دروغین و واقعیتِ تلخ
تورم نقطهبهنقطه: ۶۲٪ (بانک مرکزی، مرداد ۱۴۰۳).
هزینه یک وعده غذای ساده: ۵۰۰ هزار تومان (اتاق اصناف ایران).
حقوق کارگر: معادل ۲۴ وعده غذا در ماه؛ یعنی چیزی حدود ۸۰۰ گرم نان در روز!
نقض قانون کار: دولت در سال ۱۴۰۳ با افزایش ۳۵٪ دستمزدها، در حالی که تورم واقعی ۵۵٪ است، ماده ۴۱ قانون کار را به مسخره گرفته است.
۲. وعدههای توخالی، فاجعهای که هر روز ملموستر میشود
کسری بودجه: ۲۶۰۰ هزار میلیارد تومان در نیمه اول سال ۱۴۰۳ (منبع: وزارت اقتصاد).
هزینه داروی شیمیدرمانی: ۲۰ میلیون تومان برای هر دوز (انجمن سرطان ایران).
حقوق کارگر: معادل نیم دوز دارو در ماه!
۳. کارگران: انتخابی بین مرگِ آرام یا انفجار اجتماعی
تصویربرداری از یک پژوهش:
بر اساس پژوهش دانشگاه تهران (۱۴۰۳):
کاهش راندمان کاری:
۷۵٪ کارگران به دلیل گرسنگی و کمبود انرژی، قادر به انجام ۸۰٪ وظایف شغلی خود نیستند. این یعنی هر کارگر ایرانی عملاً ۲۰٪ ظرفیت واقعی خود کار میکند. هزینه اقتصادی این بحران: ۱۵۰ هزار میلیارد تومان کاهش بهرهوری ملی در سال.
مرگِ خاموشِ امید:
خودکشی در بین کارگران طی ۵ سال گذشته ۳۰۰٪ افزایش یافته است. علت اصلی: فشار اقتصادی، ناتوانی در تأمین هزینههای درمانی خانواده و احساس بیپناهی.
نسلِ ازدسترفته:
۵۰٪ فرزندان کارگران به دلیل فقر، قبل از پایان دوره متوسطه ترک تحصیل میکنند. ۸۰٪ این کودکان مجبور به ورود به بازار کار در مشاغل کاذب (دستفروشی، زبالهگردی و...) میشوند.
نظام سلامت، دشمن کارگر:
۹۰٪ کارگران فاقد بیمه درمانی تکمیلی هستند و برای هر ویزیت پزشک باید یک روز حقوق خود را هزینه کنند. ۷۰٪ بیماران سرطانی در طبقه کارگر، درمان خود را نیمهکاره رها میکنند.
۴. چرا دستمزدها افزایش نمییابد؟ نقشهای برای بهرهبرداری بیشتر از کارگران
انتقال ثروت از جیب کارگر به جیب الیگارشی:
درآمد سالانه یک کارگر: ۱۴۴ میلیون تومان.
درآمد سالانه یک مدیر ارشد شرکتهای دولتی: ۵۰ میلیارد تومان (۳۴۷ برابر حقوق کارگر).
نتیجه: هر کارگر ایرانی ماهانه ۴ میلیون تومان به جیب نخبگان حاکم انتقال ثروت میدهد.
قانونگذاری علیه کارگران:
۸۵٪ قوانین مصوب مجلس در ۵ سال گذشته، مستقیم یا غیرمستقیم به نفع کارفرمایان و علیه حقوق کارگران بوده است. مثال: قانون معافیت مالیاتی شرکتهای بزرگ در ازای استخدام کارگران با قرارداد موقت.
۵. تحلیل ساختاری: چرخه مرگبار فقر چگونه طراحی شده است؟
صادراتِ مبتنی بر گرسنگی:
دولت کالاها را با نیروی کار ارزان صادر میکند و سود آن را به جیب شرکتهای وابسته به نهادهای قدرت میریزد.
شورای عالی کار:
این شورا، متشکل از دولت و کارفرمایان وابسته، سالانه دستمزدها را بدون حضور نمایندگان واقعی کارگران تعیین میکند.
نتیجهگیری: کارگران، آخرین حلقهٔ زنجیر جنایت
کارگر ایرانی امروز نه شهروند، که بردهٔ اقتصادیِ سیستمی است که حقوقش را بلعیده است.
سوءتغذیه ۸۰٪ کارگران (پژوهش دانشگاه علوم پزشکی تهران) امید به زندگی آنان را ۱۰ سال کاهش داده و این وضعیت را به یک هولوکاست خاموش تبدیل کرده است.
دولتی که وعده «رفع فقر» میدهد، با قوانین ضدکارگری، چرخه مرگ را تسریع میکند.
«این نظام، جیبهای خالی کارگران را به جیبهای پرِ الیگارشی تبدیل کرده است!»
#فقر #گرانی #اجتماعی
@Roshanfkrane
نویسنده: #حمیدآصفی
مقدمه: کارگران، قربانیان سکوت آمارها
طبق گزارش مرکز آمار ایران در مرداد ۱۴۰۳، خط فقر مطلق برای یک خانواده چهارنفره به ۳۰ میلیون تومان رسیده است. اما دستمزدِ حداقل کارگران فقط ۱۲ میلیون تومان است؛ رقمی که حتی به ۴۰٪ از نیازهای ابتدایی هم نمیرسد. این وضعیت نه ناشی از بیکفایتی، بلکه نتیجه سیاستی است که به صورت حسابشده به نابودی طبقه کارگر منتهی میشود.
۱. دستمزدِ مرگ: آمارهای دروغین و واقعیتِ تلخ
تورم نقطهبهنقطه: ۶۲٪ (بانک مرکزی، مرداد ۱۴۰۳).
هزینه یک وعده غذای ساده: ۵۰۰ هزار تومان (اتاق اصناف ایران).
حقوق کارگر: معادل ۲۴ وعده غذا در ماه؛ یعنی چیزی حدود ۸۰۰ گرم نان در روز!
نقض قانون کار: دولت در سال ۱۴۰۳ با افزایش ۳۵٪ دستمزدها، در حالی که تورم واقعی ۵۵٪ است، ماده ۴۱ قانون کار را به مسخره گرفته است.
۲. وعدههای توخالی، فاجعهای که هر روز ملموستر میشود
کسری بودجه: ۲۶۰۰ هزار میلیارد تومان در نیمه اول سال ۱۴۰۳ (منبع: وزارت اقتصاد).
هزینه داروی شیمیدرمانی: ۲۰ میلیون تومان برای هر دوز (انجمن سرطان ایران).
حقوق کارگر: معادل نیم دوز دارو در ماه!
۳. کارگران: انتخابی بین مرگِ آرام یا انفجار اجتماعی
تصویربرداری از یک پژوهش:
بر اساس پژوهش دانشگاه تهران (۱۴۰۳):
کاهش راندمان کاری:
۷۵٪ کارگران به دلیل گرسنگی و کمبود انرژی، قادر به انجام ۸۰٪ وظایف شغلی خود نیستند. این یعنی هر کارگر ایرانی عملاً ۲۰٪ ظرفیت واقعی خود کار میکند. هزینه اقتصادی این بحران: ۱۵۰ هزار میلیارد تومان کاهش بهرهوری ملی در سال.
مرگِ خاموشِ امید:
خودکشی در بین کارگران طی ۵ سال گذشته ۳۰۰٪ افزایش یافته است. علت اصلی: فشار اقتصادی، ناتوانی در تأمین هزینههای درمانی خانواده و احساس بیپناهی.
نسلِ ازدسترفته:
۵۰٪ فرزندان کارگران به دلیل فقر، قبل از پایان دوره متوسطه ترک تحصیل میکنند. ۸۰٪ این کودکان مجبور به ورود به بازار کار در مشاغل کاذب (دستفروشی، زبالهگردی و...) میشوند.
نظام سلامت، دشمن کارگر:
۹۰٪ کارگران فاقد بیمه درمانی تکمیلی هستند و برای هر ویزیت پزشک باید یک روز حقوق خود را هزینه کنند. ۷۰٪ بیماران سرطانی در طبقه کارگر، درمان خود را نیمهکاره رها میکنند.
۴. چرا دستمزدها افزایش نمییابد؟ نقشهای برای بهرهبرداری بیشتر از کارگران
انتقال ثروت از جیب کارگر به جیب الیگارشی:
درآمد سالانه یک کارگر: ۱۴۴ میلیون تومان.
درآمد سالانه یک مدیر ارشد شرکتهای دولتی: ۵۰ میلیارد تومان (۳۴۷ برابر حقوق کارگر).
نتیجه: هر کارگر ایرانی ماهانه ۴ میلیون تومان به جیب نخبگان حاکم انتقال ثروت میدهد.
قانونگذاری علیه کارگران:
۸۵٪ قوانین مصوب مجلس در ۵ سال گذشته، مستقیم یا غیرمستقیم به نفع کارفرمایان و علیه حقوق کارگران بوده است. مثال: قانون معافیت مالیاتی شرکتهای بزرگ در ازای استخدام کارگران با قرارداد موقت.
۵. تحلیل ساختاری: چرخه مرگبار فقر چگونه طراحی شده است؟
صادراتِ مبتنی بر گرسنگی:
دولت کالاها را با نیروی کار ارزان صادر میکند و سود آن را به جیب شرکتهای وابسته به نهادهای قدرت میریزد.
شورای عالی کار:
این شورا، متشکل از دولت و کارفرمایان وابسته، سالانه دستمزدها را بدون حضور نمایندگان واقعی کارگران تعیین میکند.
نتیجهگیری: کارگران، آخرین حلقهٔ زنجیر جنایت
کارگر ایرانی امروز نه شهروند، که بردهٔ اقتصادیِ سیستمی است که حقوقش را بلعیده است.
سوءتغذیه ۸۰٪ کارگران (پژوهش دانشگاه علوم پزشکی تهران) امید به زندگی آنان را ۱۰ سال کاهش داده و این وضعیت را به یک هولوکاست خاموش تبدیل کرده است.
دولتی که وعده «رفع فقر» میدهد، با قوانین ضدکارگری، چرخه مرگ را تسریع میکند.
«این نظام، جیبهای خالی کارگران را به جیبهای پرِ الیگارشی تبدیل کرده است!»
#فقر #گرانی #اجتماعی
@Roshanfkrane
🎥 دریافت پول برای ارائه کارنامه ممنوع است
🔺حتی در صورت داشتن بدهی شهریه هم، گرو نگه داشتن کارنامه تخلف است.
#اجتماعی
@Roshanfkrane
🔺حتی در صورت داشتن بدهی شهریه هم، گرو نگه داشتن کارنامه تخلف است.
#اجتماعی
@Roshanfkrane
🔴 کردستان امن ترین استان کشور، کلید واژه ای تکراری
✍#اجلال_قوامی
🔸معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار کردستان، در یکی از برنامه های شبکه استانی، کردستان را امن ترین استان کشور خواند و اظهار امیدواری نمود که در راستای محور گفتمان دولت وفاق که عدالت، انصاف، وحدت پذیری، همدلی و همراهی است، خدمتگزار مردم باشیم.جدای از سال های اول انقلاب در این چهل سال امن ترین کلید واژه ای دولتمردان و مسئولان بالایی و میانی در مورد کردستان بوده است.هر دولتی که آمده و رفته بر اساس شعارها و گفتمانی که به آن تعلق خاطر داشته و بر آن اساس هویت خود را تعریف کرده همگی از این کلید واژه " امن ترین " استان کشور برای کردستان بهره گرفته اند.اما در عمل برای توسعه همه جانبه کردستان چه گام هایی برداشته شده و توسعه اقتصادی و صنعتی در این استان اساسا شکل گرفته یا نه داستان دیگری است که هر رهگذری که به کردستان بیاید با چشم سر آن را می بیند و نیازی به توضیح نیست.آنقدر این واژه " امن و امن ترین" در سخنان مسئولان تکراری و ملال آور شده که گویا جز بر زبان راندن این واژه ها درباره کردستان چیزی در انبان ندارند.خوب امن هست و امن تر هم هست؛ شما چه گام های عملی برای رفع محرومیت ها و توسعه این منطقه در این چهل سال برداشته آید.بیش از این واژه ها را ابتذال نکشانید.
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
✍#اجلال_قوامی
🔸معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار کردستان، در یکی از برنامه های شبکه استانی، کردستان را امن ترین استان کشور خواند و اظهار امیدواری نمود که در راستای محور گفتمان دولت وفاق که عدالت، انصاف، وحدت پذیری، همدلی و همراهی است، خدمتگزار مردم باشیم.جدای از سال های اول انقلاب در این چهل سال امن ترین کلید واژه ای دولتمردان و مسئولان بالایی و میانی در مورد کردستان بوده است.هر دولتی که آمده و رفته بر اساس شعارها و گفتمانی که به آن تعلق خاطر داشته و بر آن اساس هویت خود را تعریف کرده همگی از این کلید واژه " امن ترین " استان کشور برای کردستان بهره گرفته اند.اما در عمل برای توسعه همه جانبه کردستان چه گام هایی برداشته شده و توسعه اقتصادی و صنعتی در این استان اساسا شکل گرفته یا نه داستان دیگری است که هر رهگذری که به کردستان بیاید با چشم سر آن را می بیند و نیازی به توضیح نیست.آنقدر این واژه " امن و امن ترین" در سخنان مسئولان تکراری و ملال آور شده که گویا جز بر زبان راندن این واژه ها درباره کردستان چیزی در انبان ندارند.خوب امن هست و امن تر هم هست؛ شما چه گام های عملی برای رفع محرومیت ها و توسعه این منطقه در این چهل سال برداشته آید.بیش از این واژه ها را ابتذال نکشانید.
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane