با این که مدتها است که #فلسفه محکوم به این بوده که از یک سو در خدمت اهدافِ عمومی و از سوی دیگر در خدمت اهداف شخصی باشد، من بدونِ برآشفتن از این واقعیت، بیش از سی سال مسیر اندیشهی خود را دنبال کردهام.
من این کار را انجام دادهام صرفا به این دلیل که محرکی غریزی مرا به این کار واداشته، و نمی توانستهام کار دیگری بکنم؛ اما همواره اطمینان داشتهام که هر چیز درستی که یک انسان به بار مینشاند، و هر چیز مبهمی که وی روشن میسازد، بالاخره روزی توسط ذهن متفکر دیگری درک میشود، و آن را متاثر ساخته، خوش میآید و تسلی میبخشد. ما برای چنین شخصی سخن میگوییم، همچنان که کسانی چون ما نیز برای ما سخن گفته اند، و به این ترتیب تسلی بخش ما در این برهوت زندگی شدهاند.
#جهان_همچون_اراده_و_تصور
#شوپنهاور
@Roshanfkrane
من این کار را انجام دادهام صرفا به این دلیل که محرکی غریزی مرا به این کار واداشته، و نمی توانستهام کار دیگری بکنم؛ اما همواره اطمینان داشتهام که هر چیز درستی که یک انسان به بار مینشاند، و هر چیز مبهمی که وی روشن میسازد، بالاخره روزی توسط ذهن متفکر دیگری درک میشود، و آن را متاثر ساخته، خوش میآید و تسلی میبخشد. ما برای چنین شخصی سخن میگوییم، همچنان که کسانی چون ما نیز برای ما سخن گفته اند، و به این ترتیب تسلی بخش ما در این برهوت زندگی شدهاند.
#جهان_همچون_اراده_و_تصور
#شوپنهاور
@Roshanfkrane
▪️#از_شوپنهاور_بیاموزیم
⚡️ تفاوتِ "حماقت" "بلاهت" "جهل" و "جنون"
فقدانِ فهم را بلاهت می خوانند؛ و ما نقص در کاربرد قوه ی تعقل در امورِ عملی را جهالت خواهیم خواند.؛ نقص در قوه ی حکم را حماقت، و در نهایت نقصِ جزئی یا حتی کاملِ حافظه را جنون.
آن چه به واسطه ی قوه ی تعقل به درستی شناخته می شود حقیقت (یا صدق) است، یعنی حکم مجرد بر اساس زمینه و دلیل کافی؛
آن چه توسط فهم به درستی شناخته می شود واقعیت است. وهم هنگامی اتفاق می افتد که یک معلول واحد بتواند با دو علتِ کاملا متفاوت واقع شود، که یکی از آن ها اغلب عمل می کند، و دیگری بسیار به ندرت.
فهم مادامی که معلول ها یکسان باشند، در صورت فقدانِ اطلاعات برای تعیینِ این که در یک مورد خاص کدام علت عمل می کند، علتِ معمولی را پیش فرض می گیرد، و به این خاطر که فعالیتِ فهم نه تفکری و استدلالی بلکه مستقیم و بی واسطه است.
#آرتور_شوپنهاور
#جهان_همچون_اراده_و_تصور
@Roshanfkrane
⚡️ تفاوتِ "حماقت" "بلاهت" "جهل" و "جنون"
فقدانِ فهم را بلاهت می خوانند؛ و ما نقص در کاربرد قوه ی تعقل در امورِ عملی را جهالت خواهیم خواند.؛ نقص در قوه ی حکم را حماقت، و در نهایت نقصِ جزئی یا حتی کاملِ حافظه را جنون.
آن چه به واسطه ی قوه ی تعقل به درستی شناخته می شود حقیقت (یا صدق) است، یعنی حکم مجرد بر اساس زمینه و دلیل کافی؛
آن چه توسط فهم به درستی شناخته می شود واقعیت است. وهم هنگامی اتفاق می افتد که یک معلول واحد بتواند با دو علتِ کاملا متفاوت واقع شود، که یکی از آن ها اغلب عمل می کند، و دیگری بسیار به ندرت.
فهم مادامی که معلول ها یکسان باشند، در صورت فقدانِ اطلاعات برای تعیینِ این که در یک مورد خاص کدام علت عمل می کند، علتِ معمولی را پیش فرض می گیرد، و به این خاطر که فعالیتِ فهم نه تفکری و استدلالی بلکه مستقیم و بی واسطه است.
#آرتور_شوپنهاور
#جهان_همچون_اراده_و_تصور
@Roshanfkrane