👌پاسخ معاند را که مدعی است دختران حضرت زینب سلام الله علیها با خلفای اموی ازدواج می کردند و رابطه آنان خوب بوده است را در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9307
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9307
👌پاسخ معاند را که مدعی است علی علیه السلام در جنگ با ایرانیان به عمر مشورت داده است و در کشتار ایرانیان نقش داشته است را در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9367
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9367
👌پاسخ معاند را که مدعی است امام حسین علیه السلام فرموده است که هواداران ما عرب ها هستند و دشمنان ما ایرانیان را در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7644
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6260
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7644
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6260
#علم_غیب_امام_علی_علیه_السلام_و_حضور_حسنین_در_صفین
🤔#پرسش
❔وقتى علم غيب امام على از كار مى افتد
ترجمه خطبه ٢٠٧ نهج البلاغه:
سخنى از آن حضرت در يكى از روزهاى جنگ صفين فرزندش حسن را ديد كه به جنگ مىشتابد و چنين فرمود:
نگه داريد و مانع شويد اين پسر را از جنگ تا با مرگ خود پشت مرا نشكند. نميخواهم كه اين دو [يعنى حسن و حسين] به كام مرگ افتند و با مرگ آنها نسل رسول الله منقطع شود.
سخن امام كه ميگويد: «املكوا عنى هذا الغلام» از برترين سخنان و فصيحترين آنهاست.
#سئوال:
مگر نه اينكه على علم غيب داشت، چطور نميدانست حسين و حسين در اين جنگ كشته نميشوند ❗️
❕مگر نه اينكه محمد نويد شهادت حسين در كربلا را داده بود؟
💠#پاسخ💠
👌در این که امامان گرامی ، آگاهان به علم غیب بوده اند ، شکی در آن نیست و ما در گذشته این مساله را از قرآن ثابت کرده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6012
❕ امام باقر علیه السلام فرمود ؛
«اسم اعظم خدا دارای هفتاد و سه حرف است .نزد آصف بن برخیا وصی سلیمان تنها یک حرف بود که توانست تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از فاصله دور حاضر کند و نزد ما اهل بیت هفتاد و دو حرف از آن حروف است ( وقدرت ما بی شک قابل مقایسه با آصف نیست) و یک حرف را خداوند به ما تعلیم نداده است و اختصاص به خودش دارد»
📚بحار الانوار ج27 ص25
❕مرحوم کلینی در کافی شریف بابی را گشوده تحت عنوان ؛
« باب درمورد اینکه امامان می دانند جمیع آنچه در گذشته بوده و تا آینده خواهد بود و چیزی از آنان پنهان نیست »
📚الکافی، ج1 ص 260
🔸از امام صادق نقل می کند که فرمود ؛
«من می دانم آنچه در آسمانها وزمین و بهشت ودوزخ است ومی دانم آنچه در گذشته بوده و تا روز قیامت خواهد بود »
📚همان مدرک
❕علی علیه السلام فرمود ؛
«من جمیع علم پیامبر و علم گذشته و علم آینده تا روز قیامت را می دانمذ»
📚بصایر الدرجات، ج1 ص127
❕بنابراین ائمه گرامی علیهم السلام ، آگاه به آنچه در گذشته واقع شده و آنچه در آینده به حسب مقدرات الهی واقع می شود ، بوده اند .
🔸ادامه 👇
🤔#پرسش
❔وقتى علم غيب امام على از كار مى افتد
ترجمه خطبه ٢٠٧ نهج البلاغه:
سخنى از آن حضرت در يكى از روزهاى جنگ صفين فرزندش حسن را ديد كه به جنگ مىشتابد و چنين فرمود:
نگه داريد و مانع شويد اين پسر را از جنگ تا با مرگ خود پشت مرا نشكند. نميخواهم كه اين دو [يعنى حسن و حسين] به كام مرگ افتند و با مرگ آنها نسل رسول الله منقطع شود.
سخن امام كه ميگويد: «املكوا عنى هذا الغلام» از برترين سخنان و فصيحترين آنهاست.
#سئوال:
مگر نه اينكه على علم غيب داشت، چطور نميدانست حسين و حسين در اين جنگ كشته نميشوند ❗️
❕مگر نه اينكه محمد نويد شهادت حسين در كربلا را داده بود؟
💠#پاسخ💠
👌در این که امامان گرامی ، آگاهان به علم غیب بوده اند ، شکی در آن نیست و ما در گذشته این مساله را از قرآن ثابت کرده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6012
❕ امام باقر علیه السلام فرمود ؛
«اسم اعظم خدا دارای هفتاد و سه حرف است .نزد آصف بن برخیا وصی سلیمان تنها یک حرف بود که توانست تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از فاصله دور حاضر کند و نزد ما اهل بیت هفتاد و دو حرف از آن حروف است ( وقدرت ما بی شک قابل مقایسه با آصف نیست) و یک حرف را خداوند به ما تعلیم نداده است و اختصاص به خودش دارد»
📚بحار الانوار ج27 ص25
❕مرحوم کلینی در کافی شریف بابی را گشوده تحت عنوان ؛
« باب درمورد اینکه امامان می دانند جمیع آنچه در گذشته بوده و تا آینده خواهد بود و چیزی از آنان پنهان نیست »
📚الکافی، ج1 ص 260
🔸از امام صادق نقل می کند که فرمود ؛
«من می دانم آنچه در آسمانها وزمین و بهشت ودوزخ است ومی دانم آنچه در گذشته بوده و تا روز قیامت خواهد بود »
📚همان مدرک
❕علی علیه السلام فرمود ؛
«من جمیع علم پیامبر و علم گذشته و علم آینده تا روز قیامت را می دانمذ»
📚بصایر الدرجات، ج1 ص127
❕بنابراین ائمه گرامی علیهم السلام ، آگاه به آنچه در گذشته واقع شده و آنچه در آینده به حسب مقدرات الهی واقع می شود ، بوده اند .
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌از سوی دیگر ، چنانکه در ذیل توضیح دادیم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/11765
❕تقدیر خداوند نسبت به اتفاقاتی که با اختیار انسان در ارتباط است چنین است که مثلا ، ملتی که تن به تنبلی و بیکاری درد دهند و با یکدیگر به نزاع و اختلاف برخیزند و نیروهای خداد را در مسیر های غلط به هدر دهند واز وضع زمان و محیط خود آگاهی نداشته باشند آن است که دیر یا زود از هم متلاشی گردند ، ولی تقدیر خداوند درباره ملتی که به فکر محرومان زحمتکش باشد و با کم کردن فاصله طبقاتی آنان را از یک زندگانی آبرومند برخور دار سازند و به طور خلاصه ملتی که عاطفه و دادگر باشند این است که همواره از ثبات و آرامش و ترقی و پیشرفت و تحرک و سازندگی برخوردار شوند .
👌این ما هستیم که از هر یک از این دو تقدیر یکی را انتخاب می کنیم ، چنان که خداوند در آیات متعددی به نقش مهم اختیار انسان در پیشامدها تصریح کرده است و فرموده ؛
« ( آری ) هرکس در گرو اعمال خویش است » ( مدثر 38 ) ، « هرکس در گرو اعمال خویش است » ( طور 21 ) ، « برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست » ( نجم 39) ، « خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد ، مگر آنکه آنان آنچه در خودشان است تغییر دهند » ( رعد 11)
❕ اگر شخص بیمار به پزشک مراجعه کند و دارو بخورد خوب میشود و اگر به پزشک مراجعه نکند و یا دارو نخورد یا می میرد یا رنجور می شود هر دو سرنوشت به دست خداست و انتخاب هریک با ماست و آثر آن به حکم خداست. هر کس تلاش و کوشش کند موفق می شود و هرکس از امکاناتش استفاده نکند، سرنوشتش خراب میشود .
❕تقدیر خداوند این است که هر کس صله رحم کند و صدقه دهد عمرش زیاد شود و هر کس قطع رحم کند عمرش کم شود . شما میتوانید با مراجع به سنن خداوند در جهان آفرینش صدها مثال برای قضا وقدر مربوط به افعال بشر پیدا کنید ومعنای تقدیر را درباره کارهای انسان بدست اورید .
👌پیامبر گرامی فرمود ؛
« پنج طایفه هستند که دعای آنان مستجاب نمی شود یکی از آنان کسی است که از زیر دیوار کج که در حال ریختن است فرار نکند و دیوار فرو ریزد »
📚بحار الانوار ج 5 ص 105
👌دعای او مستجاب نمی شود زیرا سرنوشت کسی که از دیوار کج فرار نکند مرگ است ولی با اختیار خود به استقبال این سرنوشت رفت در صورتی که می توانست تقدیر دیگری انتخاب کند.
❕امیر مومنان از زیر دیواری که مشرف بر ریختن بود فرار کرد وقتی به او اعتراض کردند که آیا از قضا و قدر خداوند فرار می کنی فرمود ؛
« از قضایی به قضای دیگر و از سرنوشتی به سرنوشت دیگر فرار می کنم و هر دو تقدیر خداست»
📚توحید ، صدوق ص 369
👌یعنی من در انتخاب هر دو ازاد هستم اگر در زیر دیوار بنشینم و فرو ریزد و بمیرم به حکم سرنوشت است واگر فرار کنم و سالم بمانم آن نیز به حکم سرنوشت است و هر دو به اختیارخودم است .
❕بر این اساس ، و با آگاهی از تقدیرات مشروط خداوند ، علی علیه السلام علم داشت که اگر مواظبت لازم بر حسنین علیهما السلام در نبرد صفین اعمال نگردد ، آن دو شهید بشوند و نسل پیامبر گرامی منقطع شود ، اما اگر مواظبت لازم اعمال گردد ، آن دو شهید نمیشوند و نسل پیامبر گرامی منقطع نمی گردد لذا دستور داد که جلوی حسنین را بگیرید ، تا اتفاقی برای آنان نیفتد .
❕می گوید مگر پیامبر پیش بینی نکرده بود که امام حسین ع در کربلا شهید می شود ❗️می گوییم بله ، اما خبر دادن پیامبر مبتنی بر این بوده و مثلا می دانست که علی علیه السلام رعایت تقدیرات مشروط در مورد امام حسین را در صفین می کند و مانع کشته شدن او در صفین می گردد تا نهایتا امام حسین ع سالها بعد در کربلا شهید می شود .
👌بنابراین فراز مذکور از نهج البلاغه ، نه تنها نافی علم غیب علی ع نیست ، بلکه اثبات کننده علم غیب ایشان و آگاهی او نسبت به تقدیرات مشروط الهی است .
❕در پایان از معاند با استناد به همان فرازی که خودش استدلال به آن کرد سوال می کنیم که وقتی علی علیه السلام مانع حضور حسنین در نبرد حساس و مهم صفین می شود ، تا مبادا نسل پیامبر گرامی منقطع شود ، چگونه در زمان خلفا به آنان اجازه حضور در نبردها و مثلا فتح ایران را داده است ❗️آیا همان فراز نهج البلاغه اثبات کننده کذب و دروغگویی شما مبنی بر حضور حسنین در فتوحات خلفا نمی باشد ❗️
❕در نقلی دیگری آمده است ؛
« به محمد بن حنفیه گفته شد که پدرت تو را اجازه حضور در نبرد می دهد ، اما مانع حضور حسن و حسین می شود ❕محمد حنفیه گفت زیرا آن دو چشم علی ع هستند و من دست او و انسان با دست خود از چشمش مواظبت می کند »
📚بحار الانوار ج 42 ص 96
❕بر این اساس علی علیه السلام چگونه اجازه حضور چشمان خویش در فتوحات خلفا را می داده است ، در حالی که مانع حضور آنان در نبردهای مهمی چون صفین می شده است ❗️
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌از سوی دیگر ، چنانکه در ذیل توضیح دادیم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/11765
❕تقدیر خداوند نسبت به اتفاقاتی که با اختیار انسان در ارتباط است چنین است که مثلا ، ملتی که تن به تنبلی و بیکاری درد دهند و با یکدیگر به نزاع و اختلاف برخیزند و نیروهای خداد را در مسیر های غلط به هدر دهند واز وضع زمان و محیط خود آگاهی نداشته باشند آن است که دیر یا زود از هم متلاشی گردند ، ولی تقدیر خداوند درباره ملتی که به فکر محرومان زحمتکش باشد و با کم کردن فاصله طبقاتی آنان را از یک زندگانی آبرومند برخور دار سازند و به طور خلاصه ملتی که عاطفه و دادگر باشند این است که همواره از ثبات و آرامش و ترقی و پیشرفت و تحرک و سازندگی برخوردار شوند .
👌این ما هستیم که از هر یک از این دو تقدیر یکی را انتخاب می کنیم ، چنان که خداوند در آیات متعددی به نقش مهم اختیار انسان در پیشامدها تصریح کرده است و فرموده ؛
« ( آری ) هرکس در گرو اعمال خویش است » ( مدثر 38 ) ، « هرکس در گرو اعمال خویش است » ( طور 21 ) ، « برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست » ( نجم 39) ، « خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد ، مگر آنکه آنان آنچه در خودشان است تغییر دهند » ( رعد 11)
❕ اگر شخص بیمار به پزشک مراجعه کند و دارو بخورد خوب میشود و اگر به پزشک مراجعه نکند و یا دارو نخورد یا می میرد یا رنجور می شود هر دو سرنوشت به دست خداست و انتخاب هریک با ماست و آثر آن به حکم خداست. هر کس تلاش و کوشش کند موفق می شود و هرکس از امکاناتش استفاده نکند، سرنوشتش خراب میشود .
❕تقدیر خداوند این است که هر کس صله رحم کند و صدقه دهد عمرش زیاد شود و هر کس قطع رحم کند عمرش کم شود . شما میتوانید با مراجع به سنن خداوند در جهان آفرینش صدها مثال برای قضا وقدر مربوط به افعال بشر پیدا کنید ومعنای تقدیر را درباره کارهای انسان بدست اورید .
👌پیامبر گرامی فرمود ؛
« پنج طایفه هستند که دعای آنان مستجاب نمی شود یکی از آنان کسی است که از زیر دیوار کج که در حال ریختن است فرار نکند و دیوار فرو ریزد »
📚بحار الانوار ج 5 ص 105
👌دعای او مستجاب نمی شود زیرا سرنوشت کسی که از دیوار کج فرار نکند مرگ است ولی با اختیار خود به استقبال این سرنوشت رفت در صورتی که می توانست تقدیر دیگری انتخاب کند.
❕امیر مومنان از زیر دیواری که مشرف بر ریختن بود فرار کرد وقتی به او اعتراض کردند که آیا از قضا و قدر خداوند فرار می کنی فرمود ؛
« از قضایی به قضای دیگر و از سرنوشتی به سرنوشت دیگر فرار می کنم و هر دو تقدیر خداست»
📚توحید ، صدوق ص 369
👌یعنی من در انتخاب هر دو ازاد هستم اگر در زیر دیوار بنشینم و فرو ریزد و بمیرم به حکم سرنوشت است واگر فرار کنم و سالم بمانم آن نیز به حکم سرنوشت است و هر دو به اختیارخودم است .
❕بر این اساس ، و با آگاهی از تقدیرات مشروط خداوند ، علی علیه السلام علم داشت که اگر مواظبت لازم بر حسنین علیهما السلام در نبرد صفین اعمال نگردد ، آن دو شهید بشوند و نسل پیامبر گرامی منقطع شود ، اما اگر مواظبت لازم اعمال گردد ، آن دو شهید نمیشوند و نسل پیامبر گرامی منقطع نمی گردد لذا دستور داد که جلوی حسنین را بگیرید ، تا اتفاقی برای آنان نیفتد .
❕می گوید مگر پیامبر پیش بینی نکرده بود که امام حسین ع در کربلا شهید می شود ❗️می گوییم بله ، اما خبر دادن پیامبر مبتنی بر این بوده و مثلا می دانست که علی علیه السلام رعایت تقدیرات مشروط در مورد امام حسین را در صفین می کند و مانع کشته شدن او در صفین می گردد تا نهایتا امام حسین ع سالها بعد در کربلا شهید می شود .
👌بنابراین فراز مذکور از نهج البلاغه ، نه تنها نافی علم غیب علی ع نیست ، بلکه اثبات کننده علم غیب ایشان و آگاهی او نسبت به تقدیرات مشروط الهی است .
❕در پایان از معاند با استناد به همان فرازی که خودش استدلال به آن کرد سوال می کنیم که وقتی علی علیه السلام مانع حضور حسنین در نبرد حساس و مهم صفین می شود ، تا مبادا نسل پیامبر گرامی منقطع شود ، چگونه در زمان خلفا به آنان اجازه حضور در نبردها و مثلا فتح ایران را داده است ❗️آیا همان فراز نهج البلاغه اثبات کننده کذب و دروغگویی شما مبنی بر حضور حسنین در فتوحات خلفا نمی باشد ❗️
❕در نقلی دیگری آمده است ؛
« به محمد بن حنفیه گفته شد که پدرت تو را اجازه حضور در نبرد می دهد ، اما مانع حضور حسن و حسین می شود ❕محمد حنفیه گفت زیرا آن دو چشم علی ع هستند و من دست او و انسان با دست خود از چشمش مواظبت می کند »
📚بحار الانوار ج 42 ص 96
❕بر این اساس علی علیه السلام چگونه اجازه حضور چشمان خویش در فتوحات خلفا را می داده است ، در حالی که مانع حضور آنان در نبردهای مهمی چون صفین می شده است ❗️
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕پاسخ معاند را در ذیل بخوانید 👇
❕ما گفتیم که برخی از نقلهایی که سخن از انصراف امام حسین علیه السلام از ادامه قیام و تسلیم شدن در برابر یزید ، سخن به میان می آورد ، هم بر خلاف مسلمات تاریخی قیام امام حسین ع است و هم سندا ضعیف است ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7382
👌معاند اشکال کرده است که راوی نقلی که شما ضعیف دانستید ، ابومخنف از راویان شیعه است ، شما چگونه روایت او را ضعیف می دانید ❗️
❕ما اگر چه شان خود را بالاتر از آن می بینیم ، با معاندی بحث کنیم که اندک سواد تاریخی ندارد و معتقد است که صاحبان صحاح سته اهلسنت ، کتابهایشان را بعد از مرگشان نوشته اند 😂 در ذیل ببینید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/12395
❕اما با این وجود پاسخ معاند را چنین می دهیم ؛
👌نقلی که شما به آن استناد کردید چنین است که طبری از ابومخنف ، او از مجالد بن سعید و صقعب بن زهیر الازدی و برخی دیگر از محدثین نقل می کند ، این سند ضعیف است ؛
1⃣طبری مستقیم از ابومخنف نقل می کند ، در حالی که ابومخنف متوفای 158 قمری و طبری متوفای 310 است و بین این دو 152 سال فاصله است . بنابراین طبری مستقیم نمی تواند از ابومخنف نقل کند و راویان واسطه ای باید میان آن دو باشد که چون این راویان واسطه ذکر نشده اند، روایت را تبدیل به روایتی مرسل می کند که در اصطلاح حدیثی ، روایتی که مرسل است ، ضعیف محسوب می شود .
2⃣ابومخنف نقل مذکور را از یک راوی به نام « مجالد بن سعید » نقل می کند . این شخص از نظر رجال شیعی ، مجهول است و از نظر علمای رجالی اهلسنت نیز ضعیف محسوب می شود .
❕احمد در مورد او گفته است نقل او ارزشی ندارد و ابن معین هم گفته است به روایت او توجه نمی شود و نسائی هم گفته است او قوی نیست و بخاری نیز گفته است یحیی بن سعید او را ضعیف می دانسته است و ابن معین تصریح کرده است که او ضعیف است دار القطنی نیز گفته است ضعیف است و ...
📚الکامل فی ضعفاء الرجال ج 8 ص 168 _ 280 _ تهذیب الکمال ج 27 ص 219 _ الضعفاء و المتروکین ج 3 ص 35 _ التاریخ الکبیر ج 8 ص 9
3⃣راوی دیگری که ابومخنف از او نقل می کند ، صقعب بن زهیر است که از نظر رجال شیعی ، مجهول و به تبع ضعیف است ؛
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 4 ص 268
4⃣همینطور در سند ، طبری آمده است که برخی دیگر از محدثین مطلب مذکور را نقل کرده اند ، اما از این که این محدثین چه کسانی هستند ، سخنی به میان نیاورده است و آنان مجهول هستند که روشن است روایتی که راوی آن مجهول باشد ، سندا ضعیف و غیر معتبر است .
❕ما از معاند دوزاری که می گوید صحاح سته اهلسنت توسط مولفین پس از وفاتشان نوشته شده است ، توقع فهم این مباحث دقیق رجالی را نداریم ، مخاطب ما کاربرانی هستند که ممکن است مطلب مذکور برایشان شبهه شده باشد .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7382
👌معاند اشکال کرده است که راوی نقلی که شما ضعیف دانستید ، ابومخنف از راویان شیعه است ، شما چگونه روایت او را ضعیف می دانید ❗️
❕ما اگر چه شان خود را بالاتر از آن می بینیم ، با معاندی بحث کنیم که اندک سواد تاریخی ندارد و معتقد است که صاحبان صحاح سته اهلسنت ، کتابهایشان را بعد از مرگشان نوشته اند 😂 در ذیل ببینید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/12395
❕اما با این وجود پاسخ معاند را چنین می دهیم ؛
👌نقلی که شما به آن استناد کردید چنین است که طبری از ابومخنف ، او از مجالد بن سعید و صقعب بن زهیر الازدی و برخی دیگر از محدثین نقل می کند ، این سند ضعیف است ؛
1⃣طبری مستقیم از ابومخنف نقل می کند ، در حالی که ابومخنف متوفای 158 قمری و طبری متوفای 310 است و بین این دو 152 سال فاصله است . بنابراین طبری مستقیم نمی تواند از ابومخنف نقل کند و راویان واسطه ای باید میان آن دو باشد که چون این راویان واسطه ذکر نشده اند، روایت را تبدیل به روایتی مرسل می کند که در اصطلاح حدیثی ، روایتی که مرسل است ، ضعیف محسوب می شود .
2⃣ابومخنف نقل مذکور را از یک راوی به نام « مجالد بن سعید » نقل می کند . این شخص از نظر رجال شیعی ، مجهول است و از نظر علمای رجالی اهلسنت نیز ضعیف محسوب می شود .
❕احمد در مورد او گفته است نقل او ارزشی ندارد و ابن معین هم گفته است به روایت او توجه نمی شود و نسائی هم گفته است او قوی نیست و بخاری نیز گفته است یحیی بن سعید او را ضعیف می دانسته است و ابن معین تصریح کرده است که او ضعیف است دار القطنی نیز گفته است ضعیف است و ...
📚الکامل فی ضعفاء الرجال ج 8 ص 168 _ 280 _ تهذیب الکمال ج 27 ص 219 _ الضعفاء و المتروکین ج 3 ص 35 _ التاریخ الکبیر ج 8 ص 9
3⃣راوی دیگری که ابومخنف از او نقل می کند ، صقعب بن زهیر است که از نظر رجال شیعی ، مجهول و به تبع ضعیف است ؛
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 4 ص 268
4⃣همینطور در سند ، طبری آمده است که برخی دیگر از محدثین مطلب مذکور را نقل کرده اند ، اما از این که این محدثین چه کسانی هستند ، سخنی به میان نیاورده است و آنان مجهول هستند که روشن است روایتی که راوی آن مجهول باشد ، سندا ضعیف و غیر معتبر است .
❕ما از معاند دوزاری که می گوید صحاح سته اهلسنت توسط مولفین پس از وفاتشان نوشته شده است ، توقع فهم این مباحث دقیق رجالی را نداریم ، مخاطب ما کاربرانی هستند که ممکن است مطلب مذکور برایشان شبهه شده باشد .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
👌پاسخ معاند را در ذیل بخوانید 👇
❕معاند می گوید شیخ مفید و علامه مجلسی نیز نقل کرده اند که امام حسین علیه السلام قصد بازگشت و بیعت با یزید را داشته است ، شما چگونه این قضیه را قبول نمی کنیم ❗️
👌ما در گذشته در پاسخی گفته بودیم ؛
« اگر چه معتقدیم روایاتی که در کتب معتبر آمده است موثوق الصدور است و قرینه بر صحت آن داریم ... اما با این حال ، ما روایتی را که بر خلاف روایات متعدد و متواتر ائمه است و همخوانی با قرآن نیز ندارد ، قبول نمی کنیم چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« روایتی که از ما نقل می شود را تصدیق نکنید مگر زمانی که موافق با کتاب خدا باشد »
📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123
❕« یا راوی می گوید از امام باقر عليه السلام پرسيدم ؛ دو خبر يا حديث متعارض از شما نقل مى شود.كداميك را بپذيريم؟ فرمود: آن را كه بين اصحاب تو مشهور است و شاذّ نادر را رها كن »
📚بحار الانوار ج 2 ص 246
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/12017
❕بنابراین نقلی که سخن از انصراف امام حسین علیه السلام از قیام و درخواست بیعت با یزید را به میان می آورد ، از چند جهت باطل است ؛
1⃣ هم بر خلاف قرآن است ، چرا که قرآن اطاعت از حاکم ستمگری را که قصد نابودی دین را دارد ، اجازه نمی دهد ، و امام حسین علیه السلام بر همین اساس در برابر یزید قیام کرد ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم و نصوص تاریخی را آورده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4698
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9267
2⃣هم بر خلاف روایات متواتر و مشهوری است که تصریح می کند امام حسین علیه السلام لحظه ای از قیام منصرف نشد و هیچگاه قصد تن دادن به بیعت یزید را نداشته است و تصریح می کرد که اگر یزید حاکم شود ، باید فاتحه اسلام را خواند ، چنان که این نصوص را در ذیل آورده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4742
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9276
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7382
❕مطابق آنچه در ابتدا آمد ، ما ماموریم نقلی را که خلاف قرآن و روایات و نصوص مشهور و متواتر است کنار بگذاریم و به آن اعتناء نکنیم .
3⃣شیخ مفید نیز نقل مذکور را با سند ضعیف می آورد و علامه مجلسی هم به نقل شیخ مفید ، روایت مذکور را در بحار الانوار می آورد .
❕شیخ مفید مستقیما نقل مذکور را از حمید بن مسلم نقل می کند و راویان واسطه را ذکر نمی کند ، چنین نقلی در اصطلاح حدیثی مرسل و ضعیف محسوب می شود که قابل اعتماد نمی باشد و بر خلاف نصوص صریح قرآن و روایات متواتر هم می باشد .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌ما در گذشته در پاسخی گفته بودیم ؛
« اگر چه معتقدیم روایاتی که در کتب معتبر آمده است موثوق الصدور است و قرینه بر صحت آن داریم ... اما با این حال ، ما روایتی را که بر خلاف روایات متعدد و متواتر ائمه است و همخوانی با قرآن نیز ندارد ، قبول نمی کنیم چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« روایتی که از ما نقل می شود را تصدیق نکنید مگر زمانی که موافق با کتاب خدا باشد »
📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123
❕« یا راوی می گوید از امام باقر عليه السلام پرسيدم ؛ دو خبر يا حديث متعارض از شما نقل مى شود.كداميك را بپذيريم؟ فرمود: آن را كه بين اصحاب تو مشهور است و شاذّ نادر را رها كن »
📚بحار الانوار ج 2 ص 246
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/12017
❕بنابراین نقلی که سخن از انصراف امام حسین علیه السلام از قیام و درخواست بیعت با یزید را به میان می آورد ، از چند جهت باطل است ؛
1⃣ هم بر خلاف قرآن است ، چرا که قرآن اطاعت از حاکم ستمگری را که قصد نابودی دین را دارد ، اجازه نمی دهد ، و امام حسین علیه السلام بر همین اساس در برابر یزید قیام کرد ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم و نصوص تاریخی را آورده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4698
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9267
2⃣هم بر خلاف روایات متواتر و مشهوری است که تصریح می کند امام حسین علیه السلام لحظه ای از قیام منصرف نشد و هیچگاه قصد تن دادن به بیعت یزید را نداشته است و تصریح می کرد که اگر یزید حاکم شود ، باید فاتحه اسلام را خواند ، چنان که این نصوص را در ذیل آورده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4742
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9276
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7382
❕مطابق آنچه در ابتدا آمد ، ما ماموریم نقلی را که خلاف قرآن و روایات و نصوص مشهور و متواتر است کنار بگذاریم و به آن اعتناء نکنیم .
3⃣شیخ مفید نیز نقل مذکور را با سند ضعیف می آورد و علامه مجلسی هم به نقل شیخ مفید ، روایت مذکور را در بحار الانوار می آورد .
❕شیخ مفید مستقیما نقل مذکور را از حمید بن مسلم نقل می کند و راویان واسطه را ذکر نمی کند ، چنین نقلی در اصطلاح حدیثی مرسل و ضعیف محسوب می شود که قابل اعتماد نمی باشد و بر خلاف نصوص صریح قرآن و روایات متواتر هم می باشد .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕معاند می گوید شیخ مفید و علامه مجلسی نیز نقل کرده اند که امام حسین علیه السلام قصد بازگشت و بیعت با یزید را داشته است ، شما چگونه این قضیه را قبول نمی کنیم ❗️ 👌ما در گذشته در پاسخی گفته بودیم ؛ « اگر چه معتقدیم روایاتی که در کتب معتبر آمده است موثوق الصدور…
❕معاند مفلوک وقتی تمام شبهاتی را که از این جا و آنجا کپی کرده با یک پاسخ نقش بر آب می کنیم و او توان رد پاسخ را ندارد ، به همین جوابیه و نسبت دروغ بسنده می کند که شما گفته اید شیخ مفید و علامه مجلسی غلط کرده اند ❗️ در حالی که ما گفتیم روایتی که شیخ مفید در ارشاد و علامه مجلسی نیز به نقل از او در بحار می آورد ، سندا ضعیف است و خلاف قرآن و روایات مشهور اهلبیت علیهم السلام است ، لذا برای ما قابل قبول نیست .
❕ برای دریافت اندک جیره مجبور به دست و پا زدن هستند تا بتوانند پاسخ اربابان یا کاربرانشان را بدهند ، اگر چه به قیمت حقارت و بی سوادیشان تمام شود ❗️فقط مهم است یک جوابی داده شود ، اما این جواب چقدر علمی و عمق داشته باشد مهم نیست ❕
❕ برای دریافت اندک جیره مجبور به دست و پا زدن هستند تا بتوانند پاسخ اربابان یا کاربرانشان را بدهند ، اگر چه به قیمت حقارت و بی سوادیشان تمام شود ❗️فقط مهم است یک جوابی داده شود ، اما این جواب چقدر علمی و عمق داشته باشد مهم نیست ❕
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕معاند می گوید شیخ مفید و علامه مجلسی نیز نقل کرده اند که امام حسین علیه السلام قصد بازگشت و بیعت با یزید را داشته است ، شما چگونه این قضیه را قبول نمی کنیم ❗️ 👌ما در گذشته در پاسخی گفته بودیم ؛ « اگر چه معتقدیم روایاتی که در کتب معتبر آمده است موثوق الصدور…
❕پاسخ معاند 👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕پاسخ معاند 👇
❕ما گفتیم روایاتی که سخن از تسلیم شدن امام حسین علیه السلام در برابر یزید به میان می آورد ، خلاف قرآن است ، زیرا قرآن اطاعت از حاکم را در صورتی که خطر نابودی دین با حکومت سلطان جائر باشد اجازه نمی دهد ، لذا امام حسین ع در برابر یزید قیام کرد ❗️
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/12458
❕معاند مفلوک می گوید ، اگر چنین است پس چرا امام حسن علیه السلام در ازای دریافت پول با معاویه بیعت کرد و حکومت را به او واگذار کرد ❗️
👌معاند توجه ندارد که صلح امام حسن ع با معاویه از سر ناچاری و نبود یار و برای حفظ جان شیعیان بوده است ، چنان که در ذیل توضیح دادیم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4353
👌و گفتیم صلح و سازش با حاکم در صورتی که خطر نابودی اسلام باشد ، جایز نیست ، معاویه نیز اگر چه فردی لاابالی بود ، اما برای حفظ حکومتش ، مجبور بود ظواهر اسلام را رعایت کند و چون حکومت معاویه ژست دینی داشت ، امام حسین ع در زمان او قیام نکرد چرا که خطر نابودی اسلام آن طور که در زمان یزید بود ، در زمان معاویه نبود ، چنان که در ذیل توضیح دادیم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9252
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9267
👌و در ذیل توضیح دادیم ، سازش با حکومت جائر تا زمانی که خطر نابودی اسلام نیست از روی تقیه و نداشتن قدرت جایز است ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/10823
❕به خاطر همین امام حسن علیه السلام از سر ناچاری با معاویه ای که حکومتش ژست دینی داشت ، سازش کرد .
👌در مورد ادعای ملحد که امام حسن ع در ازای دریافت پول با معاویه صلح کرد ، پاسخ گذشته ما را بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6635
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/12458
❕معاند مفلوک می گوید ، اگر چنین است پس چرا امام حسن علیه السلام در ازای دریافت پول با معاویه بیعت کرد و حکومت را به او واگذار کرد ❗️
👌معاند توجه ندارد که صلح امام حسن ع با معاویه از سر ناچاری و نبود یار و برای حفظ جان شیعیان بوده است ، چنان که در ذیل توضیح دادیم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4353
👌و گفتیم صلح و سازش با حاکم در صورتی که خطر نابودی اسلام باشد ، جایز نیست ، معاویه نیز اگر چه فردی لاابالی بود ، اما برای حفظ حکومتش ، مجبور بود ظواهر اسلام را رعایت کند و چون حکومت معاویه ژست دینی داشت ، امام حسین ع در زمان او قیام نکرد چرا که خطر نابودی اسلام آن طور که در زمان یزید بود ، در زمان معاویه نبود ، چنان که در ذیل توضیح دادیم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9252
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9267
👌و در ذیل توضیح دادیم ، سازش با حکومت جائر تا زمانی که خطر نابودی اسلام نیست از روی تقیه و نداشتن قدرت جایز است ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/10823
❕به خاطر همین امام حسن علیه السلام از سر ناچاری با معاویه ای که حکومتش ژست دینی داشت ، سازش کرد .
👌در مورد ادعای ملحد که امام حسن ع در ازای دریافت پول با معاویه صلح کرد ، پاسخ گذشته ما را بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6635
#پاسخی_در_مورد_علم_غیب_و_اعجاز_علی_ع
🤔#پرسش
❔وقتى علم غيب از كار مى افتد و موتور معجزه سازى به روغن سوزى مى افتد!
آخوندهاى شياد ميگويند كه على دست يك مرد سياه پوست را قطع كرد و پس از آنكه ديد آن سياه پوست مدح على را ميگويد، دستش را دوباره چسباند.
اين در صورتى است كه آن مرد به دزدى اعتراف كرده بود. اين موضوع در كتاب بحار الانوار ج ٤٠ ص ٢٨١ آمده است.
حال متن زير را با دقت بخوانيد تا به شيادى و خرافه سازى آخوندها پى ببريد.
#کتاب_کافی جلد ۷ روایاتى آمده که کاملا ناقض ادعاى علم غيب و معجزه میباشد. که البته مشابه این روایت در کتب علمای دیگر شیعه هم به ثبت رسیده که در آخر این متن آدرس تمامی آنها را خدمت شما ارائه خواهم کرد. دو نمونه از این روایات را در اینجا می آورم که در مورد امام اول شیعیان میباشد.
#ترجمه: حضرت علی با شهادت دو نفر، دست سارق را قطع کرد، بعد از مدتی همان دو نفر بعداً آمدند و گفتند ما اشتباه کردیم، این آدم سرقت نکرده، بلکه شخص دیگر سرقت نموده منتها خیال کردیم که این دزدیده حضرت علی فرمود حالا که اشتباه در شهادت کردید و شهادت شما باعث شد که دست این آدم بریده بشود، باید دوتای تان نصف دیه را به او بپردازید، ولی شهادت این دو نفر را در باره فرد دوم نپذیرفت…
#ترجمه: دو نفر نزد على آمدند و بر عليه شخصى شهادت دادند كه وى سارق است. على دست او را قطع كرد. سپس مردى ديگر آمد و آن دو گفتند اشتباه كرديم اين سارق است. على شهادتشان را نپذيرفت و آنها را به ديه شخص اول جريمه كرد.
▪️نتیجه گیری:
مگر شیعیان معتقد نیستند که امام علی علم غیب دارد ؟!
در اینجا چگونه ایشان نتوانست بفهمد که آن مرد سارق نیست و آن دو مرد در مورد ایشان دروغ میگویند ؟!
اگر ایشان علم غیب داشت نباید این علم به کمک ایشان می آمد و دست یک بیگناه قطع نمیشد ؟!
چطور در مورد اول فقط بدليل مدح آن مرد سياه پوست، دست بريده اش را چسباند اما اينجا قادر به اينكار نبود؟!
كدام لايق تر بودند، مرد سياه پوست دزد يا اين مرد بيگناه؟!
#منابع:
تهذيب الأحكام ١٠:١٥٣
وسائل الشيعة ١٨:٢٤٣
الكافي ٧:٣٨٤
كنز العمال ٥٥٣ :٥ حديث١٣٩٣٠
💠#پاسخ💠
❕معاند مفلوک از روی استیصال و رسوایی ، مجبور است شبهات تاریخ مصرف گذشته و تکراری را در کانالش بازنشر کند ، در مورد ادعای او مبنی بر از کار افتادن علم غیب علی علیه السلام پاسخ گذشته ما را مطالعه کنید که تقریبا چهار سال قبل آن را مطرح کرد و ما نیز همان موقع به او پاسخ گفتیم که علی علیه السلام مامور بوده است ، مطابق ظاهر قضیه و بینه حکم کند ، نه باطن قضیه و علم غیب و بر این اساس علی علیه السلام در حق آن فرد هیچ اشتباهی نکرده است و هیچ حقی از او بر ذمه علی ع نمی باشد تا علی ع بخواهد به صورتی حق او را جبران کند ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/5455
❕در مورد وصل کردن دست قطع شده ، فرد سیاه چهره ای که محبت علی ع را در سینه داشت و دزدی کرده بود و علی ع حکم قطع دست را بر او جاری کرد ، و پس از آن به اعجاز الهی دست قطع شده او را پیوند داد ، جریانی که شیعه و سنی آن را نقل کرده اند ، پاسخ گذشته ما را بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6717
❕حال معاند اشکال کرده است که چرا علی علیه السلام دست قطع شده فردی که شهود به اشتباه در مورد او شهادت داده بودند را وصل نکرد ، اما دست قطع شده آن محب سیاه چهره را وصل کرد و پیوند داد❗️
👌پاسخ روشن است . امامان گرامی ما مامور محض خداوند هستند و بدون اذن الهی کاری انجام نمی دهند ، چنان که امام کاظم علیه السلام فرمود ؛
«خداوند قلوب امامان را محل اراده خودش قرار داده است ، زمانی که خداوند چیزی را بخواهد و اراده کند ، امامان هم آن را انجام می دهند و آنها بدون اذن الهی کاری نمی کنند »
📚بحار الانوار ج5 ص114
1⃣اراده خداوند بر این تعلق گرفته بود که دست قطع شده آن محب سیاه چهره وصل شود و دست قطع شده فردی که شهودی به اشتباه بر علیه او شهادت دادند ، وصل نشود ❗️حکمت آن چه بوده است ؟ نزد خودشان است و ما تنها می دانیم این عملکرد مطابق با مصلحتی بوده است چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« از آنجایی که می دانیم خداوند حکیم است تصدیق می کنیم که تمام افعال و دستوراتش دارای حکمت است اگر چه فلسفه آن برای ما روشن نباشد »
📚بحار الانوار ج 52 ص 92
❕البته چنان که گفتیم ، فردی که دستش به اشتباه شهود قطع شده بود ، هیچ حقی بر ذمه علی ع نداشته است تا حضرت بخواهد جبران کند و مثلا به اعجاز الهی ، دست قطع شده او را پیوند زند .
🔸ادامه 👇
🤔#پرسش
❔وقتى علم غيب از كار مى افتد و موتور معجزه سازى به روغن سوزى مى افتد!
آخوندهاى شياد ميگويند كه على دست يك مرد سياه پوست را قطع كرد و پس از آنكه ديد آن سياه پوست مدح على را ميگويد، دستش را دوباره چسباند.
اين در صورتى است كه آن مرد به دزدى اعتراف كرده بود. اين موضوع در كتاب بحار الانوار ج ٤٠ ص ٢٨١ آمده است.
حال متن زير را با دقت بخوانيد تا به شيادى و خرافه سازى آخوندها پى ببريد.
#کتاب_کافی جلد ۷ روایاتى آمده که کاملا ناقض ادعاى علم غيب و معجزه میباشد. که البته مشابه این روایت در کتب علمای دیگر شیعه هم به ثبت رسیده که در آخر این متن آدرس تمامی آنها را خدمت شما ارائه خواهم کرد. دو نمونه از این روایات را در اینجا می آورم که در مورد امام اول شیعیان میباشد.
#ترجمه: حضرت علی با شهادت دو نفر، دست سارق را قطع کرد، بعد از مدتی همان دو نفر بعداً آمدند و گفتند ما اشتباه کردیم، این آدم سرقت نکرده، بلکه شخص دیگر سرقت نموده منتها خیال کردیم که این دزدیده حضرت علی فرمود حالا که اشتباه در شهادت کردید و شهادت شما باعث شد که دست این آدم بریده بشود، باید دوتای تان نصف دیه را به او بپردازید، ولی شهادت این دو نفر را در باره فرد دوم نپذیرفت…
#ترجمه: دو نفر نزد على آمدند و بر عليه شخصى شهادت دادند كه وى سارق است. على دست او را قطع كرد. سپس مردى ديگر آمد و آن دو گفتند اشتباه كرديم اين سارق است. على شهادتشان را نپذيرفت و آنها را به ديه شخص اول جريمه كرد.
▪️نتیجه گیری:
مگر شیعیان معتقد نیستند که امام علی علم غیب دارد ؟!
در اینجا چگونه ایشان نتوانست بفهمد که آن مرد سارق نیست و آن دو مرد در مورد ایشان دروغ میگویند ؟!
اگر ایشان علم غیب داشت نباید این علم به کمک ایشان می آمد و دست یک بیگناه قطع نمیشد ؟!
چطور در مورد اول فقط بدليل مدح آن مرد سياه پوست، دست بريده اش را چسباند اما اينجا قادر به اينكار نبود؟!
كدام لايق تر بودند، مرد سياه پوست دزد يا اين مرد بيگناه؟!
#منابع:
تهذيب الأحكام ١٠:١٥٣
وسائل الشيعة ١٨:٢٤٣
الكافي ٧:٣٨٤
كنز العمال ٥٥٣ :٥ حديث١٣٩٣٠
💠#پاسخ💠
❕معاند مفلوک از روی استیصال و رسوایی ، مجبور است شبهات تاریخ مصرف گذشته و تکراری را در کانالش بازنشر کند ، در مورد ادعای او مبنی بر از کار افتادن علم غیب علی علیه السلام پاسخ گذشته ما را مطالعه کنید که تقریبا چهار سال قبل آن را مطرح کرد و ما نیز همان موقع به او پاسخ گفتیم که علی علیه السلام مامور بوده است ، مطابق ظاهر قضیه و بینه حکم کند ، نه باطن قضیه و علم غیب و بر این اساس علی علیه السلام در حق آن فرد هیچ اشتباهی نکرده است و هیچ حقی از او بر ذمه علی ع نمی باشد تا علی ع بخواهد به صورتی حق او را جبران کند ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/5455
❕در مورد وصل کردن دست قطع شده ، فرد سیاه چهره ای که محبت علی ع را در سینه داشت و دزدی کرده بود و علی ع حکم قطع دست را بر او جاری کرد ، و پس از آن به اعجاز الهی دست قطع شده او را پیوند داد ، جریانی که شیعه و سنی آن را نقل کرده اند ، پاسخ گذشته ما را بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6717
❕حال معاند اشکال کرده است که چرا علی علیه السلام دست قطع شده فردی که شهود به اشتباه در مورد او شهادت داده بودند را وصل نکرد ، اما دست قطع شده آن محب سیاه چهره را وصل کرد و پیوند داد❗️
👌پاسخ روشن است . امامان گرامی ما مامور محض خداوند هستند و بدون اذن الهی کاری انجام نمی دهند ، چنان که امام کاظم علیه السلام فرمود ؛
«خداوند قلوب امامان را محل اراده خودش قرار داده است ، زمانی که خداوند چیزی را بخواهد و اراده کند ، امامان هم آن را انجام می دهند و آنها بدون اذن الهی کاری نمی کنند »
📚بحار الانوار ج5 ص114
1⃣اراده خداوند بر این تعلق گرفته بود که دست قطع شده آن محب سیاه چهره وصل شود و دست قطع شده فردی که شهودی به اشتباه بر علیه او شهادت دادند ، وصل نشود ❗️حکمت آن چه بوده است ؟ نزد خودشان است و ما تنها می دانیم این عملکرد مطابق با مصلحتی بوده است چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« از آنجایی که می دانیم خداوند حکیم است تصدیق می کنیم که تمام افعال و دستوراتش دارای حکمت است اگر چه فلسفه آن برای ما روشن نباشد »
📚بحار الانوار ج 52 ص 92
❕البته چنان که گفتیم ، فردی که دستش به اشتباه شهود قطع شده بود ، هیچ حقی بر ذمه علی ع نداشته است تا حضرت بخواهد جبران کند و مثلا به اعجاز الهی ، دست قطع شده او را پیوند زند .
🔸ادامه 👇
❕ادامه 👇
2⃣سنت خداوند در دنیا بر ابتلاء و آزمایش مردم است ، چنان که می فرماید ؛
«قطعا همه شما را با چیزهایی از ترس ، گرسنگی ، زیان مالی ، و جانی ، و کمبود میوه ها آزمایش می کنیم» ( بقره 155 ) و می فرماید ؛
« آیا مردم گمان می کنند بدون امتحان رها می شوند نه هرگز بلکه همگی باید امتحان دهند» ( عنکبوت 1 )
❕این امتحان و آزمایش نیز تنها با شرور و مصائب نیست ، بلکه با دادن نعمات و الطاف نیز واقع می شود ، چنان که فرمود ؛
« نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَة » « ما شما را با بديها و نيكيها آزمايش مى كنيم » ( انبیاء 35 )
❕علی علیه السلام فرمود ؛
« خداوند متعال مىگويد ما شما را با شر و خير آزمايش مى كنيم، خير تندرستى است و بى نيازى و شر بيمارى و فقر است »
📚مجمع البیان ج 7 ص 74 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 819
❕در جاى ديگر از قول سليمان علیه السلام مى خوانيم ؛ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ « اين از فضل پروردگار من است او مى خواهد مرا آزمايش كند كه من در برابر اين نعمت شكرگزارى يا كفران مى كنم"؟! (سوره نمل آيه 40)
❕خداوند اجازه وصل کردن دست قطع شده فردی را می دهد و فرد دیگری را اجازه نمی دهد ، تا هر دو را امتحان کند ، یکی را با درد و مرض و شری که برای او حاصل شده است و دیگری را با نعمت و لطفی که در حق او انجام شده است ❗
👌فردی که دچار مصیبت شده است و با مصیبت امتحان می شود ، نزد خداوند جایگاه رفیعی دارد ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
«شدید ترین بلاها برای انبیا است سپس کسانی که به انبیا نزدیکترند و از پی آنان می آیند سپس سایر مومنان به تناسب ایمانشان»
📚الکافی ج 2 ص 252
🔶و فرمود ؛
«بلاهای بزرگ پاداش های بزرگ را در پی دارد وخداوند هیچ گروهی را دوست نمیدارد مگر آنکه آنان را گرفتار میکند»
📚الکافی، ج 2 ص 252
👌در رابطه با فلسفه امتحانات الهی ، پاسخ گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/5496
3⃣وصل کردن دست قطع شده سارقی که محب علی علیه السلام بود و حتی پس از اجرای حد نیز از محبت اوکاسته نشد و بلکه بر آن افزوده است ، می تواند برای بیان این نکته باشد که محبین علی علیه السلام ، اگر معصیتی نیز انجام داده اند ، از رسیدن به بهشت و نعمات الهی ، ناامید نشوند و بدانند که عنایت الهی شامل آنان می شود ، چنان که شیعه و سنی از پیامبر گرامی نقل کرده اند که فرمود ؛
« دوستى على عليه السّلام حسنه اى است كه هيچ سيئه اى به آن زيانى وارد نمى سازد. »
📚کنوز الحقایق ، مناوی ، ص 62 _ عوالی اللئالی ، ج 4 ص 86
❕و فرمود ؛
« دوستى على عليه السّلام گناه را مى بلعد و محو مى كند، آنچنان كه آتش هيزم را مى سوزاند و محو مى کند. »
📚الریاض النضره ج 2 ص 215 _ کنزالعمال ج 6 ص 158
❕و فرمود ؛
«هيچ مرد و زنى كه در دلش به اندازه دانه خَردلى مهر على است، نمى ميرد، مگر آن كه خداوندْ او را وارد بهشت مى سازد. »
📚امالی طوسی ص 330 _ کشف الغمه ج 2 ص 24
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
2⃣سنت خداوند در دنیا بر ابتلاء و آزمایش مردم است ، چنان که می فرماید ؛
«قطعا همه شما را با چیزهایی از ترس ، گرسنگی ، زیان مالی ، و جانی ، و کمبود میوه ها آزمایش می کنیم» ( بقره 155 ) و می فرماید ؛
« آیا مردم گمان می کنند بدون امتحان رها می شوند نه هرگز بلکه همگی باید امتحان دهند» ( عنکبوت 1 )
❕این امتحان و آزمایش نیز تنها با شرور و مصائب نیست ، بلکه با دادن نعمات و الطاف نیز واقع می شود ، چنان که فرمود ؛
« نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَة » « ما شما را با بديها و نيكيها آزمايش مى كنيم » ( انبیاء 35 )
❕علی علیه السلام فرمود ؛
« خداوند متعال مىگويد ما شما را با شر و خير آزمايش مى كنيم، خير تندرستى است و بى نيازى و شر بيمارى و فقر است »
📚مجمع البیان ج 7 ص 74 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 819
❕در جاى ديگر از قول سليمان علیه السلام مى خوانيم ؛ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ « اين از فضل پروردگار من است او مى خواهد مرا آزمايش كند كه من در برابر اين نعمت شكرگزارى يا كفران مى كنم"؟! (سوره نمل آيه 40)
❕خداوند اجازه وصل کردن دست قطع شده فردی را می دهد و فرد دیگری را اجازه نمی دهد ، تا هر دو را امتحان کند ، یکی را با درد و مرض و شری که برای او حاصل شده است و دیگری را با نعمت و لطفی که در حق او انجام شده است ❗
👌فردی که دچار مصیبت شده است و با مصیبت امتحان می شود ، نزد خداوند جایگاه رفیعی دارد ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
«شدید ترین بلاها برای انبیا است سپس کسانی که به انبیا نزدیکترند و از پی آنان می آیند سپس سایر مومنان به تناسب ایمانشان»
📚الکافی ج 2 ص 252
🔶و فرمود ؛
«بلاهای بزرگ پاداش های بزرگ را در پی دارد وخداوند هیچ گروهی را دوست نمیدارد مگر آنکه آنان را گرفتار میکند»
📚الکافی، ج 2 ص 252
👌در رابطه با فلسفه امتحانات الهی ، پاسخ گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/5496
3⃣وصل کردن دست قطع شده سارقی که محب علی علیه السلام بود و حتی پس از اجرای حد نیز از محبت اوکاسته نشد و بلکه بر آن افزوده است ، می تواند برای بیان این نکته باشد که محبین علی علیه السلام ، اگر معصیتی نیز انجام داده اند ، از رسیدن به بهشت و نعمات الهی ، ناامید نشوند و بدانند که عنایت الهی شامل آنان می شود ، چنان که شیعه و سنی از پیامبر گرامی نقل کرده اند که فرمود ؛
« دوستى على عليه السّلام حسنه اى است كه هيچ سيئه اى به آن زيانى وارد نمى سازد. »
📚کنوز الحقایق ، مناوی ، ص 62 _ عوالی اللئالی ، ج 4 ص 86
❕و فرمود ؛
« دوستى على عليه السّلام گناه را مى بلعد و محو مى كند، آنچنان كه آتش هيزم را مى سوزاند و محو مى کند. »
📚الریاض النضره ج 2 ص 215 _ کنزالعمال ج 6 ص 158
❕و فرمود ؛
«هيچ مرد و زنى كه در دلش به اندازه دانه خَردلى مهر على است، نمى ميرد، مگر آن كه خداوندْ او را وارد بهشت مى سازد. »
📚امالی طوسی ص 330 _ کشف الغمه ج 2 ص 24
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
#پاسخی_در_مورد_علم_غیب_و_اعجاز_علی_ع 🤔#پرسش ❔وقتى علم غيب از كار مى افتد و موتور معجزه سازى به روغن سوزى مى افتد! آخوندهاى شياد ميگويند كه على دست يك مرد سياه پوست را قطع كرد و پس از آنكه ديد آن سياه پوست مدح على را ميگويد، دستش را دوباره چسباند. اين در…
#پست_موقت
❕می بینید که ما تمام استدلال معاندین را می آوریم ، آنگاه نقد و رد می کنیم ، حال معاند مفلوک ،به مانند همیشه ، از دو خط از پاسخ اسکرین می گیرد و با طرح مطالب بی اساسی به خیال خودش به آن پاسخ می دهد و توان رد تمام آنچه گفتیم را ندارد ❗️هم اینک در کانالش به همین صورت ما را نقد می کند ، ببینید 😊
❕می بینید که ما تمام استدلال معاندین را می آوریم ، آنگاه نقد و رد می کنیم ، حال معاند مفلوک ،به مانند همیشه ، از دو خط از پاسخ اسکرین می گیرد و با طرح مطالب بی اساسی به خیال خودش به آن پاسخ می دهد و توان رد تمام آنچه گفتیم را ندارد ❗️هم اینک در کانالش به همین صورت ما را نقد می کند ، ببینید 😊
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
#پاسخی_در_مورد_علم_غیب_و_اعجاز_علی_ع 🤔#پرسش ❔وقتى علم غيب از كار مى افتد و موتور معجزه سازى به روغن سوزى مى افتد! آخوندهاى شياد ميگويند كه على دست يك مرد سياه پوست را قطع كرد و پس از آنكه ديد آن سياه پوست مدح على را ميگويد، دستش را دوباره چسباند. اين در…
👌امروز به مناسبت شبهه ای که معاند چهار سال پیش مطرح کرده بود و باز مجدد مطرح کرد و ما همان چهار سال پیش پاسخش را داده بودیم ، یاد کاربری افتادیم که چهار سال پیش پس از آنکه شبهه مذکور را پاسخ دادیم ، به پی وی ما آمد و می گفت فردی دیندار بوده که متاسفانه تحت تاثیر دروغگویی های ملحد قرار گرفته بوده و از دین دست کشیده بود و دوستانش را نیز به بی دینی کشانده بود ، تا آنکه پاسخ ما به ملحد را می بینید و ترس وجودش را فرا می گیرد و از مسیر انحرافی که پیموده اظهار ندامت می کند و افسوس بر دوستانی می خورد که آنان را گمراه کرده اما دیگر دسترسی به آنها ندارد ❕
👌ما همان چهار سال پیش از پی وی و مکالمه او عکس گرفتیم و در کانال قرار دادیم ، صحبت های او را در عکس بالا ببینید .
❕ از همان موقع با خود عهد بستیم که نگذاریم آب خوش از گلوی این کانال فرو برود و هم اینک بعد از چهار سال می گوییم شبهه اساسی از این کانال نیست که پاسخش را نداده باشیم ، برای همین ملحد به فلاکت و نشر شبهات تکراری روی آورده است .
👌ما همان چهار سال پیش از پی وی و مکالمه او عکس گرفتیم و در کانال قرار دادیم ، صحبت های او را در عکس بالا ببینید .
❕ از همان موقع با خود عهد بستیم که نگذاریم آب خوش از گلوی این کانال فرو برود و هم اینک بعد از چهار سال می گوییم شبهه اساسی از این کانال نیست که پاسخش را نداده باشیم ، برای همین ملحد به فلاکت و نشر شبهات تکراری روی آورده است .
#شیعیان_تنها_گذاشتن_امام_حسین_ع
🤔#پرسش
❔اثبات شيعه بودن قاتلان حسين از زبان اباعبدالله
تصوير بالا متعلق به كتاب الارشاد، نوشته شيخ مفيد، يكى از بزرگترين علماى قرن پنجم شيعه و كسى است كه داستان واقعه كربلا را براى اولين بار در كتابش بصورت مبسوط عرضه كرد.
در جلد دوم اين كتاب ص ٧٥ (لينك صفحه كتاب)داستان كشته شدن مسلم بن عقيل و رسيدن خبر آن به حسين را انعكاس داده است.
حسين پس از شنيدن خير كشته شدن مسلم و هانى بن عروه ميگويد:
شيعيانمان به ما خيانت كردند.
حالا هى دوباره بنويسيد كوفيان شيعه ابوسفيان بودند و شيعه انگليس بودند و ازين مزخرفات بى سر و ته ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕شیخ مفید می نویسد ؛
« حسين عليه السلام حركت كرد تا به زُباله رسيد. پس خبر شهادت عبد اللّه بن يَقْطُر به او رسيد. پس نامه اى بيرون آورد و بر مردم خواند: «به نام خداوند بخشنده مهربان. امّا بعد، گزارشى دردناك و ناگوار، رسيده است ؛ كشته شدن مسلم بن عقيل و هانى بن عروه و عبد اللّه بن يَقْطُر. شيعيان ما، ما را بى یاور گذاشته اند. ( خذلنا شیعتنا ، که به معنای تنها و بی یاور گذاشتن است )پس هر كس از شما مى خواهد كه باز گردد، منعى نيست. باز گردد، كه حقّى بر او نداريم».
❕مردم، يكباره از پيرامون وى، پراكنده شدند و راه راست و چپ گرفتند و او ماند و يارانش كه از مدينه با وى همراه بودند، و نيز تعداد اندكى از آنان كه در طول مسير به او پيوسته بودند. امام عليه السلام اين كار را از آن رو كرد كه مى دانست باديه نشينان، به اين پندار، از پىِ او آمده اند كه او به سوى شهرى مى رود كه مردمش به اطاعت وى، استوارند و نخواست با وى بيايند و ندانند كجا مى روند. »
📚الارشاد ج 2 ص 75 _ روضه الواعظین ص 197 _ اعلام الوری ج 1 ص 447 _ بحار الانوار ج 44 ص 374
❕معاند از تعبیر « خذلنا شیعتنا » مدعی شده است که شیعیان امام حسین ع را کشته اند ، در حالی که مقصود امام حسین ع آن است که شیعیان ما را تنها گذاردند و دعوت کردند اما یاری نکردند و الا روشن است کسانی که در کربلا آمدند و امام حسین ع را کشتند ، آنان اصلا شیعه نبودند ، چنان که در ذیل توضیح دادیم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9287
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4749
👌 شیعیانی که امام حسین ع را تنها گذارند ، همانانی هستند که بعدها قیام توابین را صورت دادند ، کسانی که امام ع را دعوت به کوفه کردند ، اما در نصرت امام ع سستی ورزیدند .
👌توابین به معنای توبه كنندگان، لقب گروهى از شيعيان كوفه كه به خونخواهى شهداى كربلا قيام كردند.
❕پس از حادثه كربلا، شيعيان كوفه بخاطر يارى نكردن امام حسين ع پشيمان شدند و توبه كردند و زدودن ننگ كوتاهى در نصرت امام را در قيام و انتقام از قاتلان سيد الشهدا ديدند.
👌سليمان بن صرد خزاعى را كه از چهره هاى بارز شيعه بود به رياست برگزيده، در خانه او گرد آمدند و هم پيمان شدند تا دست به قيام عليه امويان بزنند. آغاز تصميمشان در سال 61 هجرى بود، ليكن زمان نهضت را در سال 65 هجرى قرار دادند. در اين مدّت، با جذب افراد به گروه خويش و تهيّه سلاح و فراهم كردن امكانات نهضت، پس از مدّتى سازماندهى مخفيانه، سرانجام با جمعيتى 4000 نفرى قيام كردند و با شعار «يا لثارات الحسين»، عازم نخيله شدند تا از آنجا به سوى شام حركت كنند. شروع قيام آنان را در عصر مروان بن حكم، روز چهارشنبه بيست و دوّم ربيع الثانى گفته اند .
📚فرهنگ عاشوراء ، محدثی ، ص 120
❕در کتاب دانشنامه امام حسین ع می خوانیم ؛
« اين قيام ( قیام توابین ) هر چند پس از قيام مردم مدينه و مكّه تحقّق يافت، ولى مقدّمات شكل گيرى آن، همزمان با قيام مدينه و مكّه آغاز شد. اين نهضت، توسّط كسانى صورت گرفت كه دعوت آنها از امام حسين عليه السلام براى آمدن به كوفه و سستى آنها در يارى رساندن به ايشان، واقعه خونبار كربلا را به وجود آورد. بدين سان، آنان مرتكب گناه بزرگى شده بودند و مى خواستند با خون خود، ننگ اين گناه را از خود بزدايند. به همين جهت نيز نهضت آنان، «نهضت توّابين» ناميده شد. »
📚دانشنامه امام حسین ج 9 ص 21
🔸ادامه 👇
🤔#پرسش
❔اثبات شيعه بودن قاتلان حسين از زبان اباعبدالله
تصوير بالا متعلق به كتاب الارشاد، نوشته شيخ مفيد، يكى از بزرگترين علماى قرن پنجم شيعه و كسى است كه داستان واقعه كربلا را براى اولين بار در كتابش بصورت مبسوط عرضه كرد.
در جلد دوم اين كتاب ص ٧٥ (لينك صفحه كتاب)داستان كشته شدن مسلم بن عقيل و رسيدن خبر آن به حسين را انعكاس داده است.
حسين پس از شنيدن خير كشته شدن مسلم و هانى بن عروه ميگويد:
شيعيانمان به ما خيانت كردند.
حالا هى دوباره بنويسيد كوفيان شيعه ابوسفيان بودند و شيعه انگليس بودند و ازين مزخرفات بى سر و ته ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕شیخ مفید می نویسد ؛
« حسين عليه السلام حركت كرد تا به زُباله رسيد. پس خبر شهادت عبد اللّه بن يَقْطُر به او رسيد. پس نامه اى بيرون آورد و بر مردم خواند: «به نام خداوند بخشنده مهربان. امّا بعد، گزارشى دردناك و ناگوار، رسيده است ؛ كشته شدن مسلم بن عقيل و هانى بن عروه و عبد اللّه بن يَقْطُر. شيعيان ما، ما را بى یاور گذاشته اند. ( خذلنا شیعتنا ، که به معنای تنها و بی یاور گذاشتن است )پس هر كس از شما مى خواهد كه باز گردد، منعى نيست. باز گردد، كه حقّى بر او نداريم».
❕مردم، يكباره از پيرامون وى، پراكنده شدند و راه راست و چپ گرفتند و او ماند و يارانش كه از مدينه با وى همراه بودند، و نيز تعداد اندكى از آنان كه در طول مسير به او پيوسته بودند. امام عليه السلام اين كار را از آن رو كرد كه مى دانست باديه نشينان، به اين پندار، از پىِ او آمده اند كه او به سوى شهرى مى رود كه مردمش به اطاعت وى، استوارند و نخواست با وى بيايند و ندانند كجا مى روند. »
📚الارشاد ج 2 ص 75 _ روضه الواعظین ص 197 _ اعلام الوری ج 1 ص 447 _ بحار الانوار ج 44 ص 374
❕معاند از تعبیر « خذلنا شیعتنا » مدعی شده است که شیعیان امام حسین ع را کشته اند ، در حالی که مقصود امام حسین ع آن است که شیعیان ما را تنها گذاردند و دعوت کردند اما یاری نکردند و الا روشن است کسانی که در کربلا آمدند و امام حسین ع را کشتند ، آنان اصلا شیعه نبودند ، چنان که در ذیل توضیح دادیم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9287
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4749
👌 شیعیانی که امام حسین ع را تنها گذارند ، همانانی هستند که بعدها قیام توابین را صورت دادند ، کسانی که امام ع را دعوت به کوفه کردند ، اما در نصرت امام ع سستی ورزیدند .
👌توابین به معنای توبه كنندگان، لقب گروهى از شيعيان كوفه كه به خونخواهى شهداى كربلا قيام كردند.
❕پس از حادثه كربلا، شيعيان كوفه بخاطر يارى نكردن امام حسين ع پشيمان شدند و توبه كردند و زدودن ننگ كوتاهى در نصرت امام را در قيام و انتقام از قاتلان سيد الشهدا ديدند.
👌سليمان بن صرد خزاعى را كه از چهره هاى بارز شيعه بود به رياست برگزيده، در خانه او گرد آمدند و هم پيمان شدند تا دست به قيام عليه امويان بزنند. آغاز تصميمشان در سال 61 هجرى بود، ليكن زمان نهضت را در سال 65 هجرى قرار دادند. در اين مدّت، با جذب افراد به گروه خويش و تهيّه سلاح و فراهم كردن امكانات نهضت، پس از مدّتى سازماندهى مخفيانه، سرانجام با جمعيتى 4000 نفرى قيام كردند و با شعار «يا لثارات الحسين»، عازم نخيله شدند تا از آنجا به سوى شام حركت كنند. شروع قيام آنان را در عصر مروان بن حكم، روز چهارشنبه بيست و دوّم ربيع الثانى گفته اند .
📚فرهنگ عاشوراء ، محدثی ، ص 120
❕در کتاب دانشنامه امام حسین ع می خوانیم ؛
« اين قيام ( قیام توابین ) هر چند پس از قيام مردم مدينه و مكّه تحقّق يافت، ولى مقدّمات شكل گيرى آن، همزمان با قيام مدينه و مكّه آغاز شد. اين نهضت، توسّط كسانى صورت گرفت كه دعوت آنها از امام حسين عليه السلام براى آمدن به كوفه و سستى آنها در يارى رساندن به ايشان، واقعه خونبار كربلا را به وجود آورد. بدين سان، آنان مرتكب گناه بزرگى شده بودند و مى خواستند با خون خود، ننگ اين گناه را از خود بزدايند. به همين جهت نيز نهضت آنان، «نهضت توّابين» ناميده شد. »
📚دانشنامه امام حسین ج 9 ص 21
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
🔸مورخین می نویسند ؛
« وقتى حسين بن على عليه السلام كشته شد و ابن زياد از اردوگاهش نُخَيله باز گشت و وارد كوفه شد، شيعيان به سرزنش خود و اظهار پشيمانى پرداختند و متوجّه شدند كه خطاى بزرگى مرتكب شده اند كه حسين عليه السلام را دعوت كردهاند تا يارى اش كنند؛ امّا [پس از آمدن،] رهايش كرده اند و او در كنار آنها كشته شد و كمكش نكردند. [سپس] احساس كردند كه ننگ و گناهشان در كشتن حسين عليه السلام، جز با كشتن قاتلان حسين و يا با كشته شدن در اين راه، قابل شستن و پاك كردن نيست. پس نزد پنج نفر از بزرگان شيعه كوفه رفتند: سليمان بن صُرَد كه از صحابه پيامبر بود، مُسيّب بن نَجَبه فَزارى كه از صحابه امام على عليه السلام و نيكان آنها بود، عبد اللّه بن سعد بن فضل ازْدى، عبد اللّه بن وال تَيمى و رِفاعة بن شدّاد بَجَلى ، آنان زمام امر را به سلیمان بن صرد واگذار کردند .
📚تاریخ طبری ج 5 ص 552
❕سليمان با همراهانش از نخيله به كربلا رفتند و در كنار مزار امام حسين عليه السلام ضمن اعتراف به گناه خود، از خداوند، طلب مغفرت كردند و پيمان بستند كه راه او را ادامه دهند. طبرى، در اين باره مى نويسد ؛
« سليمان بن صُرَد و يارانش به قبر حسين عليه السلام رسيدند و يكصدا فرياد زدند: پروردگارا! ما پسر دختر پيامبرمان را وا نهاديم. در باره آنچه از ما سر زد، ما را بيامرز و به ما توفيق توبه عطا كن، كه تو توبه پذيرِ مهربانى، و بر حسين و ياران شهيد راستين او، رحم آور. پروردگارا! ما تو را گواه مى گيريم كه ما بر همان راهى هستيم كه آنان در آن راه، كشته شدند. اگر آن گناه را بر ما نيامرزى و بر ما رحم نياورى، خسارت زده ايم.»
📚تاریخ طبری ج 5 ص 589
❕آنان، پس از توقّف يك شبانه روز در كنار مزار سيّد الشهدا، آماده نبرد با سپاه شام در عين الورده شدند.
📚همان ص 596
❕نيروى تحت فرمان سليمان، حدود چهار هزار نفر بود و سپاه دشمن به بيست هزار نفر مى رسيد.
📚تاریخ طبری ج 5 ص 596 _ 598 _ الفتوح ج 6 ص 222
❕سپاه سليمان در نبرد با شاميان، از خود، رشادت فراوانى نشان دادند؛ امّا در مقابل آنان، كارى از پيش نبردند. سليمان و شمارى ديگر از سران نهضت توّابين و جمع زيادى از ياران وى، كشته شدند و بازماندگان، شبانه صحنه نبرد را ترك كردند و به كوفه باز گشتند.
👌شیخ عباس قمی در مورد سلیمان بن صرد خزاعی می نویسد ؛
« اسم او در جاهليّت يسار بوده، رسول خدا او را سليمان نام نهاده، مردى جليل و فاضل بوده، در كوفه سكونت اختيار كرد، و در خزاعه خانه بنا نهاد، و او سيّد قوم خود بوده، و در صفّين ملازم ركاب حضرت امير المؤمنين عليه السّلام بود، و در آنجا حوشب ذى ظليم به دست وى كشته گشت.
👌و او همان كس است كه شيعيان كوفه بعد از وفات معاويه در خانه وى جمع شدند و كاغذ براى امام حسين عليه السّلام نوشتند و آن حضرت را به كوفه دعوت كردند، و لكن در ركاب سيّد الشّهداء عليه السّلام حاضر نگشت، و از فيض شهادت در خدمت آن جناب محروم ماند. پس از آن سخت پشيمان گشت، توبت و انابت جست و از بهر خون خواهى آن حضرت كمر استوار كرد، تا در سنه شصت و پنج با مسيّب بن نجبه فزارى، و عبد اللّه بن سعد بن نفيل ازدى، و عبد اللّه بن وال تميمى، و رفاعة بن شدّاد بجلى و جمعى از شيعيان كوفه كه آنها را «توّابين» گويند به جهت خون خواهى امام حسين عليه السّلام از بنى اميّه به سمت شام حركت كردند و در عين ورده- كه شهرى است از بلاد جزيره-، با لشكر شام تلاقى كردند و شاميان سى هزار تن بودند كه به سركردگى ابن زياد و حصين بن نمير و شراحيل بن ذى الكلاع حميرى به جهت قتال شيعيان از شام حركت كرده بودند، پس ما بين ايشان جنگ عظيمى واقع شد و سليمان به تير حصين بن نمير شهيد شد »
📚منتهی الامال ج 1 ص 478
👌بنابراین ، این که شیعیان کوفه و در راس آنان سلیمان بن صرد در یاری امام حسین ع و فرستاده او مسلم بن عقیل کوتاهی کردند و در عین دعوت از آنان ، از نصرت امام ع شانه خالی کردند ، و پس از آن توبه کردند و نهضت توابین را به راه انداختند ، در این شکی نیست ، اما این که بگوییم همین شیعیان به میدان کربلا هم آمدند و امام حسین را کشتند ، این سخن کذب و دروغ است ، قاتل امام حسین ع یزید و یزیدیان و به تعبیر خود امام حسین ع شیعیان آل ابی سفیان بوده اند نه شیعیان ، چنان که از امام ع نقل است که خطاب به آنان فرمود ؛
«واى بر شما، اى پيروان آل ابو سفيان! اگر دينى نداريد و از روز معاد نمى هراسيد، پس در دنيايتان، آزاده باشيد.»
📚لهوف ص 71
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
🔸مورخین می نویسند ؛
« وقتى حسين بن على عليه السلام كشته شد و ابن زياد از اردوگاهش نُخَيله باز گشت و وارد كوفه شد، شيعيان به سرزنش خود و اظهار پشيمانى پرداختند و متوجّه شدند كه خطاى بزرگى مرتكب شده اند كه حسين عليه السلام را دعوت كردهاند تا يارى اش كنند؛ امّا [پس از آمدن،] رهايش كرده اند و او در كنار آنها كشته شد و كمكش نكردند. [سپس] احساس كردند كه ننگ و گناهشان در كشتن حسين عليه السلام، جز با كشتن قاتلان حسين و يا با كشته شدن در اين راه، قابل شستن و پاك كردن نيست. پس نزد پنج نفر از بزرگان شيعه كوفه رفتند: سليمان بن صُرَد كه از صحابه پيامبر بود، مُسيّب بن نَجَبه فَزارى كه از صحابه امام على عليه السلام و نيكان آنها بود، عبد اللّه بن سعد بن فضل ازْدى، عبد اللّه بن وال تَيمى و رِفاعة بن شدّاد بَجَلى ، آنان زمام امر را به سلیمان بن صرد واگذار کردند .
📚تاریخ طبری ج 5 ص 552
❕سليمان با همراهانش از نخيله به كربلا رفتند و در كنار مزار امام حسين عليه السلام ضمن اعتراف به گناه خود، از خداوند، طلب مغفرت كردند و پيمان بستند كه راه او را ادامه دهند. طبرى، در اين باره مى نويسد ؛
« سليمان بن صُرَد و يارانش به قبر حسين عليه السلام رسيدند و يكصدا فرياد زدند: پروردگارا! ما پسر دختر پيامبرمان را وا نهاديم. در باره آنچه از ما سر زد، ما را بيامرز و به ما توفيق توبه عطا كن، كه تو توبه پذيرِ مهربانى، و بر حسين و ياران شهيد راستين او، رحم آور. پروردگارا! ما تو را گواه مى گيريم كه ما بر همان راهى هستيم كه آنان در آن راه، كشته شدند. اگر آن گناه را بر ما نيامرزى و بر ما رحم نياورى، خسارت زده ايم.»
📚تاریخ طبری ج 5 ص 589
❕آنان، پس از توقّف يك شبانه روز در كنار مزار سيّد الشهدا، آماده نبرد با سپاه شام در عين الورده شدند.
📚همان ص 596
❕نيروى تحت فرمان سليمان، حدود چهار هزار نفر بود و سپاه دشمن به بيست هزار نفر مى رسيد.
📚تاریخ طبری ج 5 ص 596 _ 598 _ الفتوح ج 6 ص 222
❕سپاه سليمان در نبرد با شاميان، از خود، رشادت فراوانى نشان دادند؛ امّا در مقابل آنان، كارى از پيش نبردند. سليمان و شمارى ديگر از سران نهضت توّابين و جمع زيادى از ياران وى، كشته شدند و بازماندگان، شبانه صحنه نبرد را ترك كردند و به كوفه باز گشتند.
👌شیخ عباس قمی در مورد سلیمان بن صرد خزاعی می نویسد ؛
« اسم او در جاهليّت يسار بوده، رسول خدا او را سليمان نام نهاده، مردى جليل و فاضل بوده، در كوفه سكونت اختيار كرد، و در خزاعه خانه بنا نهاد، و او سيّد قوم خود بوده، و در صفّين ملازم ركاب حضرت امير المؤمنين عليه السّلام بود، و در آنجا حوشب ذى ظليم به دست وى كشته گشت.
👌و او همان كس است كه شيعيان كوفه بعد از وفات معاويه در خانه وى جمع شدند و كاغذ براى امام حسين عليه السّلام نوشتند و آن حضرت را به كوفه دعوت كردند، و لكن در ركاب سيّد الشّهداء عليه السّلام حاضر نگشت، و از فيض شهادت در خدمت آن جناب محروم ماند. پس از آن سخت پشيمان گشت، توبت و انابت جست و از بهر خون خواهى آن حضرت كمر استوار كرد، تا در سنه شصت و پنج با مسيّب بن نجبه فزارى، و عبد اللّه بن سعد بن نفيل ازدى، و عبد اللّه بن وال تميمى، و رفاعة بن شدّاد بجلى و جمعى از شيعيان كوفه كه آنها را «توّابين» گويند به جهت خون خواهى امام حسين عليه السّلام از بنى اميّه به سمت شام حركت كردند و در عين ورده- كه شهرى است از بلاد جزيره-، با لشكر شام تلاقى كردند و شاميان سى هزار تن بودند كه به سركردگى ابن زياد و حصين بن نمير و شراحيل بن ذى الكلاع حميرى به جهت قتال شيعيان از شام حركت كرده بودند، پس ما بين ايشان جنگ عظيمى واقع شد و سليمان به تير حصين بن نمير شهيد شد »
📚منتهی الامال ج 1 ص 478
👌بنابراین ، این که شیعیان کوفه و در راس آنان سلیمان بن صرد در یاری امام حسین ع و فرستاده او مسلم بن عقیل کوتاهی کردند و در عین دعوت از آنان ، از نصرت امام ع شانه خالی کردند ، و پس از آن توبه کردند و نهضت توابین را به راه انداختند ، در این شکی نیست ، اما این که بگوییم همین شیعیان به میدان کربلا هم آمدند و امام حسین را کشتند ، این سخن کذب و دروغ است ، قاتل امام حسین ع یزید و یزیدیان و به تعبیر خود امام حسین ع شیعیان آل ابی سفیان بوده اند نه شیعیان ، چنان که از امام ع نقل است که خطاب به آنان فرمود ؛
«واى بر شما، اى پيروان آل ابو سفيان! اگر دينى نداريد و از روز معاد نمى هراسيد، پس در دنيايتان، آزاده باشيد.»
📚لهوف ص 71
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
#شیعیان_تنها_گذاشتن_امام_حسین_ع 🤔#پرسش ❔اثبات شيعه بودن قاتلان حسين از زبان اباعبدالله تصوير بالا متعلق به كتاب الارشاد، نوشته شيخ مفيد، يكى از بزرگترين علماى قرن پنجم شيعه و كسى است كه داستان واقعه كربلا را براى اولين بار در كتابش بصورت مبسوط عرضه كرد.…
👌گفتیم که معاند دو خط از پاسخ ما را اسکرین می گیرد و مطالب بی اساس در ذیلش می نویسد ❕نمونه اش مورد فوق به آخرین پاسخ ما است ❗️
❕ما شرح و توضیحی نمی دهیم ، خودتان جوابش را با آنچه ما گفتیم مقایسه کنید ❕❕
❕ما شرح و توضیحی نمی دهیم ، خودتان جوابش را با آنچه ما گفتیم مقایسه کنید ❕❕