آیا در بهشت تنازع و درگیری است ?
🤔#پرسش :
❓خداوند در آیاتی می گوید که در بهشت نزاع و کشمکشی نیست و امنیت حاکم است اما آیه 23 سوره طور خبر از جنگ و نزاع بهشتیان با هم می دهد ?!!!!
💠#پاسخ:💠
❕" يكى از نعمتهاى روحانى بهشت اين است كه آنجا از هر نظر امن و امان است، نه بيمى از جنگ مىرود، نه احتمالى از نزاع، نه كينهاى وجود دارد، و نه حسادتى، همهجا عشق و وفاست، همه جا محبت و برادرى است.
در دو آيه از قرآن مجيد تعبير بسيار زيبا و پرمعنايى درباره بهشت به عنوان دار السّلام (خانه امن و امان) ديده مىشود، در آيه 137 سوره انعام مىخوانيم: "لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَ لِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ " "براى بهشتيان خانه امن و امان است نزد پروردگارشان، و او ولى و يار و ياور آنهاست به خاطر اعمال (نيكى) كه انجام مىدادند".
و در آيه 25 يونس مىخوانيم: "وَاللَّه يَدْعُوا الى دارِ السِّلامِ" "خداوند دعوت به سراى صلح و سلامت مىكند"....
❗️ «سلام» كه به معناى سلامت از هرگونه آفت و ناراحتى و بلا است از اوصاف «دار» (بهشت) مىباشد، در آنجا نه از كشمكشهاى غارتگران دنياى مادى خبرى است و نه از مزاحمتهاى احمقانه ثروتاندوزان از خدا بىخبر اثرى، نه جنگ و خونريزى در آنجا راه دارد و نه استعمار و استثمار، آرى آنجا خانه صلح و صفا و امن و امان است...
❕آيه 47 سوره حجر اين مطلب را تكميل كرده، مىفرمايد: "وَ نزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلّ اخْواناً عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلينَ لايَمَسُّهُمْ فيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنها بِمُخْرَجينَ " "هرگونه حسد و كينه و عداوت و خيانت را از سينه بهشتيان بر مىكنيم، در حالى است كه همه برادرند و برتختها رو به روى يكديگر قرار گرفتهاند نه خستگى و تعب به آنها مىرسد و نه هرگز از بهشت اخراج مىشوند». "
▫️با توجه به اينكه «غِلّ» معناى وسيع و گستردهاى دارد كه بسيارى از صفات زشت درونى را كه بر هم زننده آرامش روح و جسم، و خانواده و جامعه است را در بر مىگيرد از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه بهشتيان، سينههايى بىكينه دارند، و دلهايى خالى از هرگونه عداوت و دشمنى و كبر و حسد خدا همه اين صفات زشت را از دل آنها ريشه كن ساخته، و به همين دليل روح اخوت و برادرى بر تمام آنها سايه افكنده است، و چه دلپذير و روح افزاست محيطى كه اين صفات در آن وجود نداشته، و همه جا مهر و محبت و صلح و صفا باشد. "
📚پيام قرآن، ج6، ص: 216
❕حال آنچه مورد اشکال قرار گرفته است آیه ای از سوره طور است که می فرماید :
" آنها در بهشت جامهاى پر از شراب طهور را كه نه بيهودهگويى در آن است و نه گناه از يكديگر مىگيرند. " " يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيم " ( سوره طور آیه 23 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" شرابى است گوارا و لذت بخش، نشاط آفرين و روح پرور، خالى از هر گونه تخدير و فساد عقل، و به دنبال آن بيهودهگويى و گناه هرگز نيست، بلكه سراسر هوشيارى و لذت جسمى و روحانى است.
" يتنازعون" از ماده" تنازع" به معنى گرفتن از يكديگر است، و گاه به معنى" تجاذب و مخاصمه" مىآيد، لذا بعضى از مفسران گفتهاند: اين جمله اشاره به آن است كه بهشتيان به عنوان شوخى و مزاح و افزايش سرور و انبساط جامهاى" شراب طهور" را از دست يكديگر مىكشند و مىنوشند.
👈ولى به طورى كه بعضى از ارباب لغت گفتهاند: تنازع هر گاه در موردى مانند" كاس" (جام) به كار مىرود به معنى گرفتن از يكديگر است، نه كشمكش و تجاذب.👉 " مُنازَعةُ الكأْس: مُعاطاتُها "
📚تفسير نمونه، ج22، ص: 435 _ لسان العرب، ج8، ص: 351
❕لذا در تفسیر المیزان می خوانیم :
" تنازع در كأس" به معناى به يكديگر تعارف نمودن و اجتماع كردن بر تناول ( و خوردن ) آن است "
📚ترجمه الميزان، ج19، ص: 20
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔#پرسش :
❓خداوند در آیاتی می گوید که در بهشت نزاع و کشمکشی نیست و امنیت حاکم است اما آیه 23 سوره طور خبر از جنگ و نزاع بهشتیان با هم می دهد ?!!!!
💠#پاسخ:💠
❕" يكى از نعمتهاى روحانى بهشت اين است كه آنجا از هر نظر امن و امان است، نه بيمى از جنگ مىرود، نه احتمالى از نزاع، نه كينهاى وجود دارد، و نه حسادتى، همهجا عشق و وفاست، همه جا محبت و برادرى است.
در دو آيه از قرآن مجيد تعبير بسيار زيبا و پرمعنايى درباره بهشت به عنوان دار السّلام (خانه امن و امان) ديده مىشود، در آيه 137 سوره انعام مىخوانيم: "لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَ لِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ " "براى بهشتيان خانه امن و امان است نزد پروردگارشان، و او ولى و يار و ياور آنهاست به خاطر اعمال (نيكى) كه انجام مىدادند".
و در آيه 25 يونس مىخوانيم: "وَاللَّه يَدْعُوا الى دارِ السِّلامِ" "خداوند دعوت به سراى صلح و سلامت مىكند"....
❗️ «سلام» كه به معناى سلامت از هرگونه آفت و ناراحتى و بلا است از اوصاف «دار» (بهشت) مىباشد، در آنجا نه از كشمكشهاى غارتگران دنياى مادى خبرى است و نه از مزاحمتهاى احمقانه ثروتاندوزان از خدا بىخبر اثرى، نه جنگ و خونريزى در آنجا راه دارد و نه استعمار و استثمار، آرى آنجا خانه صلح و صفا و امن و امان است...
❕آيه 47 سوره حجر اين مطلب را تكميل كرده، مىفرمايد: "وَ نزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلّ اخْواناً عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلينَ لايَمَسُّهُمْ فيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنها بِمُخْرَجينَ " "هرگونه حسد و كينه و عداوت و خيانت را از سينه بهشتيان بر مىكنيم، در حالى است كه همه برادرند و برتختها رو به روى يكديگر قرار گرفتهاند نه خستگى و تعب به آنها مىرسد و نه هرگز از بهشت اخراج مىشوند». "
▫️با توجه به اينكه «غِلّ» معناى وسيع و گستردهاى دارد كه بسيارى از صفات زشت درونى را كه بر هم زننده آرامش روح و جسم، و خانواده و جامعه است را در بر مىگيرد از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه بهشتيان، سينههايى بىكينه دارند، و دلهايى خالى از هرگونه عداوت و دشمنى و كبر و حسد خدا همه اين صفات زشت را از دل آنها ريشه كن ساخته، و به همين دليل روح اخوت و برادرى بر تمام آنها سايه افكنده است، و چه دلپذير و روح افزاست محيطى كه اين صفات در آن وجود نداشته، و همه جا مهر و محبت و صلح و صفا باشد. "
📚پيام قرآن، ج6، ص: 216
❕حال آنچه مورد اشکال قرار گرفته است آیه ای از سوره طور است که می فرماید :
" آنها در بهشت جامهاى پر از شراب طهور را كه نه بيهودهگويى در آن است و نه گناه از يكديگر مىگيرند. " " يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيم " ( سوره طور آیه 23 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" شرابى است گوارا و لذت بخش، نشاط آفرين و روح پرور، خالى از هر گونه تخدير و فساد عقل، و به دنبال آن بيهودهگويى و گناه هرگز نيست، بلكه سراسر هوشيارى و لذت جسمى و روحانى است.
" يتنازعون" از ماده" تنازع" به معنى گرفتن از يكديگر است، و گاه به معنى" تجاذب و مخاصمه" مىآيد، لذا بعضى از مفسران گفتهاند: اين جمله اشاره به آن است كه بهشتيان به عنوان شوخى و مزاح و افزايش سرور و انبساط جامهاى" شراب طهور" را از دست يكديگر مىكشند و مىنوشند.
👈ولى به طورى كه بعضى از ارباب لغت گفتهاند: تنازع هر گاه در موردى مانند" كاس" (جام) به كار مىرود به معنى گرفتن از يكديگر است، نه كشمكش و تجاذب.👉 " مُنازَعةُ الكأْس: مُعاطاتُها "
📚تفسير نمونه، ج22، ص: 435 _ لسان العرب، ج8، ص: 351
❕لذا در تفسیر المیزان می خوانیم :
" تنازع در كأس" به معناى به يكديگر تعارف نمودن و اجتماع كردن بر تناول ( و خوردن ) آن است "
📚ترجمه الميزان، ج19، ص: 20
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
مقصود از هجوم شیطان از چهار طرف ?!
🤔#پرسش :
❓در آیه ای از سوره اعراف آمده که شیطان می گوید از راست و چپ و جلو و عقب به سراغ انسان میروم ! این تعبیرات عوامانه آیا الهی بودن قرآن را منتفی نمی کند ?
💠#پاسخ : 💠
❕خداوند از زبان شیطان در هنگام رانده شدن از درگاه الهی نقل می کند که خطاب به خداوند فرمود :
" سپس از پيشرو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ آنها ( انسانها ) مىروم و اكثر آنها را شكرگزار نخواهى يافت. " " ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِين " ( سوره اعراف آیه 17 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" ممكن است تعبير فوق ، كنايه از اين باشد كه شيطان، انسان را "محاصره" مىكند و سعى دارد به هر وسيلهاى كه ممكن است براى وسوسه و گمراهى او بكوشد، و اين تعبير در كلمات روزمره نيز ديده مىشود، كه مىگوئيم فلان كس از چهار طرف گرفتار قرض يا بيمارى يا دشمن شده است. و اينكه سمت بالا و پائين ذكر نشده به خاطر آن است كه انسان معمولا در چهار سمت، حركت و فعاليت دارد.
▫️اما در روايتى كه از امام باقر علیه السلام نقل شده، تفسير ( باطنی ) و عميق ترى براى اين چهار جهت ديده مىشود، آنجا كه مىفرمايد:
" منظور از آمدن شيطان به سراغ انسان از"پيش" رو اين است كه آخرت و جهانى را كه در پيش دارد در نظر او سبك و ساده جلوه مىدهد، و منظور از " پشت سر" اين است كه آنها را به گرد آورى اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت مىكند، و منظور از"طرف راست" اين است كه امور معنوى را به وسيله شبهات و ايجاد شك و ترديد، ضايع مىسازد، و منظور از"طرف چپ" اين است كه لذات مادى و شهوات را در نظر آنها جلوه مىدهد "
" عن الباقر (عليه السلام)، في معنى الآية: «مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ أهون عليهم أمر الآخرة وَ مِنْ خَلْفِهِمْ آمرهم بجمع الأموال و منعها عن الحقوق لتبقى لورثتهم وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ أفسد عليهم أمر دينهم، بتزيين الضلالة، و تحسين الشبهة وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ بتحبيب اللذات إليهم، و تغليب الشهوات على قلوبهم " (تفسير مجمع البيان جلد 4 صفحه 403 )
📚به نقل از تفسیر نمونه ج 6 ص 109
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔#پرسش :
❓در آیه ای از سوره اعراف آمده که شیطان می گوید از راست و چپ و جلو و عقب به سراغ انسان میروم ! این تعبیرات عوامانه آیا الهی بودن قرآن را منتفی نمی کند ?
💠#پاسخ : 💠
❕خداوند از زبان شیطان در هنگام رانده شدن از درگاه الهی نقل می کند که خطاب به خداوند فرمود :
" سپس از پيشرو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ آنها ( انسانها ) مىروم و اكثر آنها را شكرگزار نخواهى يافت. " " ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِين " ( سوره اعراف آیه 17 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" ممكن است تعبير فوق ، كنايه از اين باشد كه شيطان، انسان را "محاصره" مىكند و سعى دارد به هر وسيلهاى كه ممكن است براى وسوسه و گمراهى او بكوشد، و اين تعبير در كلمات روزمره نيز ديده مىشود، كه مىگوئيم فلان كس از چهار طرف گرفتار قرض يا بيمارى يا دشمن شده است. و اينكه سمت بالا و پائين ذكر نشده به خاطر آن است كه انسان معمولا در چهار سمت، حركت و فعاليت دارد.
▫️اما در روايتى كه از امام باقر علیه السلام نقل شده، تفسير ( باطنی ) و عميق ترى براى اين چهار جهت ديده مىشود، آنجا كه مىفرمايد:
" منظور از آمدن شيطان به سراغ انسان از"پيش" رو اين است كه آخرت و جهانى را كه در پيش دارد در نظر او سبك و ساده جلوه مىدهد، و منظور از " پشت سر" اين است كه آنها را به گرد آورى اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت مىكند، و منظور از"طرف راست" اين است كه امور معنوى را به وسيله شبهات و ايجاد شك و ترديد، ضايع مىسازد، و منظور از"طرف چپ" اين است كه لذات مادى و شهوات را در نظر آنها جلوه مىدهد "
" عن الباقر (عليه السلام)، في معنى الآية: «مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ أهون عليهم أمر الآخرة وَ مِنْ خَلْفِهِمْ آمرهم بجمع الأموال و منعها عن الحقوق لتبقى لورثتهم وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ أفسد عليهم أمر دينهم، بتزيين الضلالة، و تحسين الشبهة وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ بتحبيب اللذات إليهم، و تغليب الشهوات على قلوبهم " (تفسير مجمع البيان جلد 4 صفحه 403 )
📚به نقل از تفسیر نمونه ج 6 ص 109
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
مستندات رد شدن از زیر قرآن برای رفتن به مسافرت یا انجام کارهای مهم !!!
🤔#پرسش :
❓برخی می گویند مذهب شیعه دچار عوام زدگی شده و تن به اموری داده که دلیل و مستندی ندارد مانند همین از زیر قرآن رد شدن در هنگام مسافرت یا رفتن برای کار مهم ! در این رابطه لطفا توضیح دهید !?
💠#پاسخ:💠
❗️رد شدن از زیر قرآن از دو جهت می تواند مورد توجه و مد نظر باشد :
▫️1_ قرآن کتابی بس بزرگ و دارای احترام و عظمت است , چنانچه که در خود قرآن می خوانیم :
" (اين سخن سحر و دروغ نيست) بلكه قرآن با عظمت است. " " بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ " ( سوره بروج 21 )
👌و می خوانیم :
" ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ " " اين كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد، و مايه هدايت پرهيزكاران است. " ( سوره بقره آیه 2 )
❕در تفسیر نمونه در مورد آیه فوق و تعبیر " ذلک " می خوانیم :
" مىدانيم كلمه" ذلك" در لغت عرب اسم اشاره بعيد است، بنا براين ذلِكَ الْكِتابُ مفهومش" آن كتاب" است، در حالى كه در اينجا بايد از اشاره به نزديك استفاده مىشد، و" هذا الكتاب" مىگفت چرا كه قرآن در دسترسى مردم قرار گرفته بود.
اين به خاطر آن است كه گاهى از اسم اشاره بعيد براى بيان عظمت چيز يا شخصى استفاده مىشود، يعنى آن قدر مقام آن بالا است كه گويى در نقطه دور دستى در اوج آسمانها، قرار گرفته است، در تعبيرات فارسى نيز نظير آن را داريم فى المثل در حضور افراد بزرگ مىگوئيم:" اگر آن سرور اجازه دهند چنين كار را مىكنيم". در حالى كه بايد اين سرور گفته شود، اين تنها براى بيان عظمت و بلندى مقام است. در بعضى ديگر از آيات قرآن تعبير به" تلك" شده كه آنهم اشاره بعيد است مانند تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ" (لقمان آيه 2). "
📚تفسير نمونه، ج1، ص 66
❗️لذا امام صادق علیه السلام فرمود :
" برای خداوند سه حریم است که که هیچ چیز با آنها در حرمت و احترام برابری نمی کند: کتاب خداوند که نور و حکمت اوست و خانه اش که آن را قبله مردم قرار داده است که از کسی قبله ای جز آن نمی پذیرد و عترت و اهلبیت پیامبرتان " " عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُرُمَاتٍ ثَلَاثاً لَيْسَ مِثْلَهُنَّ شَيْءٌ كِتَابُهُ وَ هُوَ حِكْمَتُهُ وَ نُورُهُ وَ بَيْتُهُ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلنَّاسِ لَا يَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ تَوَجُّهاً إِلَى غَيْرِهِ وَ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ "
📚وسائل الشيعة، ج4، ص 300
❗️عملکرد شیعیان که مثلا در هنگام مسافرت یا هنگام رفتن برای انجام کارهای مهم از زیر قرآن رد می شوند نوعی پناه بردن به قرآن و احترام و تکریم این کتاب شریف و آسمانی و بلند مرتبه است .
▫️2 _ از سوی دیگر بالخصوص در روایاتی دستور به توسل به قرآن و بالای سر قرار دادن آن داده شده است . عملکرد شیعیان در بالای سر گرفتن قرآن و از زیر آن رد شدن مصداق عمل کردن به روایات مورد اشاره و توسل به قرآن است . این روایات را علامه بزرگ شیعه یعنی علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار روایت می کند :
📚بحار الانوار ج 89 ص 112 " باب کیفیة التوسل بالقرآن "
❕" مردی نزد امام صادق علیه السّلام آمد و عرض کرد: ای آقای من! از تو یاری میطلبم در قرضی که به عهده من آمده و از ادای آن عاجزم و سلطانی که به من ظلم و تعدّی کرده، از تو میخواهم که دعایی به من تعلیم فرمایی تا به سبب آن غنیمتی بیابم و دینم را بپردازم، و با آن شرّ ستم آن سلطان را دفع کنم. امام علیه السلام فرمود: " همین که شب فرا رسد دو رکعت نماز بخوان، در رکعت اول حمد و آیة الکرسی، و در رکعت دوم حمد و آیات آخر سوره حشر را از آیه «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ» تا آخر سوره بخوان، 👈سپس قرآن را بردار و بر بالای سرت بگیر و بگو: به حق این قرآن و به حق پیامبری که او را فرستادی ..."👉 ثُمَّ خُذِ الْمُصْحَفَ فَدَعْهُ عَلَى رَأْسِكَ وَ قُلْ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِه ..."
📚امالی شیخ طوسی ص 292 _وسائل الشیعه ج 8 ص 125
❕در نقل دیگری از امامان علیهم السلام روایت شده که :
"هرگاه کاری تو را اندوهگین ساخت، دو رکعت نماز بگذار که در رکعت اول سوره حمد و آیه الکرسی، و در رکعت دوم سوره حمد و سوره انّا أنرلناه را بخوان، 👈بعد قرآن را بردار و بر بالای سرت بگیر و بگو: پروردگارا به حق آنچه به سوی مخلوقاتت فرستادی و به حق هر آیه ای در قرآن که از آنِ توست ..."👉
"رُوِيَ عَنِ الْأَئِمَّةِ ع إِذَا حَزَنَكَ أَمْرٌ فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ ... ثُمَّ خُذِ الْمُصْحَفَ وَ ارْفَعْهُ فَوْقَ رَأْسِكَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مَا أَرْسَلْتَهُ إِلَى خَلْقِكَ وَ بِحَقِّ كُلِّ آيَةٍ هِيَ لَكَ فِي الْقُرْآن ..."
📚الدعوات راوندی ص 57 _ مستدرک الوسائل ج 6 ص 316
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔#پرسش :
❓برخی می گویند مذهب شیعه دچار عوام زدگی شده و تن به اموری داده که دلیل و مستندی ندارد مانند همین از زیر قرآن رد شدن در هنگام مسافرت یا رفتن برای کار مهم ! در این رابطه لطفا توضیح دهید !?
💠#پاسخ:💠
❗️رد شدن از زیر قرآن از دو جهت می تواند مورد توجه و مد نظر باشد :
▫️1_ قرآن کتابی بس بزرگ و دارای احترام و عظمت است , چنانچه که در خود قرآن می خوانیم :
" (اين سخن سحر و دروغ نيست) بلكه قرآن با عظمت است. " " بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ " ( سوره بروج 21 )
👌و می خوانیم :
" ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ " " اين كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد، و مايه هدايت پرهيزكاران است. " ( سوره بقره آیه 2 )
❕در تفسیر نمونه در مورد آیه فوق و تعبیر " ذلک " می خوانیم :
" مىدانيم كلمه" ذلك" در لغت عرب اسم اشاره بعيد است، بنا براين ذلِكَ الْكِتابُ مفهومش" آن كتاب" است، در حالى كه در اينجا بايد از اشاره به نزديك استفاده مىشد، و" هذا الكتاب" مىگفت چرا كه قرآن در دسترسى مردم قرار گرفته بود.
اين به خاطر آن است كه گاهى از اسم اشاره بعيد براى بيان عظمت چيز يا شخصى استفاده مىشود، يعنى آن قدر مقام آن بالا است كه گويى در نقطه دور دستى در اوج آسمانها، قرار گرفته است، در تعبيرات فارسى نيز نظير آن را داريم فى المثل در حضور افراد بزرگ مىگوئيم:" اگر آن سرور اجازه دهند چنين كار را مىكنيم". در حالى كه بايد اين سرور گفته شود، اين تنها براى بيان عظمت و بلندى مقام است. در بعضى ديگر از آيات قرآن تعبير به" تلك" شده كه آنهم اشاره بعيد است مانند تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ" (لقمان آيه 2). "
📚تفسير نمونه، ج1، ص 66
❗️لذا امام صادق علیه السلام فرمود :
" برای خداوند سه حریم است که که هیچ چیز با آنها در حرمت و احترام برابری نمی کند: کتاب خداوند که نور و حکمت اوست و خانه اش که آن را قبله مردم قرار داده است که از کسی قبله ای جز آن نمی پذیرد و عترت و اهلبیت پیامبرتان " " عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُرُمَاتٍ ثَلَاثاً لَيْسَ مِثْلَهُنَّ شَيْءٌ كِتَابُهُ وَ هُوَ حِكْمَتُهُ وَ نُورُهُ وَ بَيْتُهُ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلنَّاسِ لَا يَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ تَوَجُّهاً إِلَى غَيْرِهِ وَ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ "
📚وسائل الشيعة، ج4، ص 300
❗️عملکرد شیعیان که مثلا در هنگام مسافرت یا هنگام رفتن برای انجام کارهای مهم از زیر قرآن رد می شوند نوعی پناه بردن به قرآن و احترام و تکریم این کتاب شریف و آسمانی و بلند مرتبه است .
▫️2 _ از سوی دیگر بالخصوص در روایاتی دستور به توسل به قرآن و بالای سر قرار دادن آن داده شده است . عملکرد شیعیان در بالای سر گرفتن قرآن و از زیر آن رد شدن مصداق عمل کردن به روایات مورد اشاره و توسل به قرآن است . این روایات را علامه بزرگ شیعه یعنی علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار روایت می کند :
📚بحار الانوار ج 89 ص 112 " باب کیفیة التوسل بالقرآن "
❕" مردی نزد امام صادق علیه السّلام آمد و عرض کرد: ای آقای من! از تو یاری میطلبم در قرضی که به عهده من آمده و از ادای آن عاجزم و سلطانی که به من ظلم و تعدّی کرده، از تو میخواهم که دعایی به من تعلیم فرمایی تا به سبب آن غنیمتی بیابم و دینم را بپردازم، و با آن شرّ ستم آن سلطان را دفع کنم. امام علیه السلام فرمود: " همین که شب فرا رسد دو رکعت نماز بخوان، در رکعت اول حمد و آیة الکرسی، و در رکعت دوم حمد و آیات آخر سوره حشر را از آیه «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ» تا آخر سوره بخوان، 👈سپس قرآن را بردار و بر بالای سرت بگیر و بگو: به حق این قرآن و به حق پیامبری که او را فرستادی ..."👉 ثُمَّ خُذِ الْمُصْحَفَ فَدَعْهُ عَلَى رَأْسِكَ وَ قُلْ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِه ..."
📚امالی شیخ طوسی ص 292 _وسائل الشیعه ج 8 ص 125
❕در نقل دیگری از امامان علیهم السلام روایت شده که :
"هرگاه کاری تو را اندوهگین ساخت، دو رکعت نماز بگذار که در رکعت اول سوره حمد و آیه الکرسی، و در رکعت دوم سوره حمد و سوره انّا أنرلناه را بخوان، 👈بعد قرآن را بردار و بر بالای سرت بگیر و بگو: پروردگارا به حق آنچه به سوی مخلوقاتت فرستادی و به حق هر آیه ای در قرآن که از آنِ توست ..."👉
"رُوِيَ عَنِ الْأَئِمَّةِ ع إِذَا حَزَنَكَ أَمْرٌ فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ ... ثُمَّ خُذِ الْمُصْحَفَ وَ ارْفَعْهُ فَوْقَ رَأْسِكَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مَا أَرْسَلْتَهُ إِلَى خَلْقِكَ وَ بِحَقِّ كُلِّ آيَةٍ هِيَ لَكَ فِي الْقُرْآن ..."
📚الدعوات راوندی ص 57 _ مستدرک الوسائل ج 6 ص 316
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕لذا در روایتی می خوانیم که امام صادق علیه السلام خطاب به فردی که ازدواج نمی کرد فرمود : " دوست ندارم حتی یک شب بی همسر باشم و لو دنیا و تمام امکانات آن در دستم باشد , دو رکعت نمازی که متاهل می خواند برتر است از عبادات و شب زنده داری و روزه داری فرد بدون همسر " " جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ هَلْ لَكَ مِنْ زَوْجَةٍ فَقَالَ لَا فَقَالَ أَبِي وَ مَا أُحِبُّ أَنَّ لِيَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا وَ أَنِّي بِتُّ لَيْلَةً وَ لَيْسَتْ لِي زَوْجَةٌ ثُمَّ قَالَ الرَّكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُلٍ أَعْزَبَ يَقُومُ لَيْلَهُ وَ يَصُومُ نَهَارَه "
📚الكافي ج 5 ص 329
❕و در نقل دیگری از امام علی علیه السلام آمده است که عده ای از ازدواج کردن و ارتباط با زنان امتناع می کردند , پیامبر با آنها شدیدا برخورد کرد و بیان کرد که اگر ازدواج ناپسند بود , من ازدواج نمی کردم " " عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: إِنَّ جَمَاعَةً مِنَ الصَّحَابَةِ كَانُوا حَرَّمُوا عَلَى أَنْفُسِهِمُ النِّسَاءَ وَ الْإِفْطَارَ بِالنَّهَارِ وَ النَّوْمَ بِاللَّيْلِ فَأَخْبَرَتْ أُمُّ سَلَمَةَ رَسُولَ اللَّهِ ص- فَخَرَجَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ تَرْغَبُونَ عَنِ النِّسَاءِ إِنِّي آتِي النِّسَاءَ ... "
📚وسائل الشيعة، ج20، ص: 21
❕و امام صادق علیه السلام هم در برابر کسانی که از ازدواج کردن امتناع می کردند , به ازدواج های پیامبر گرامی استناد می کرد که اگر ازدواج ناپسند بود , پیامبر اسلام ازدواج نمی کرد : " عَنْ سُكَيْنٍ النَّخَعِيِّ وَ كَانَ تَعَبَّدَ وَ تَرَكَ النِّسَاءَ وَ الطِّيبَ وَ الطَّعَامَ فَكَتَبَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَسْأَلُهُ عَنْ ذَلِكَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَمَّا قَوْلُكَ فِي النِّسَاءِ فَقَدْ عَلِمْتَ مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مِنَ النِّسَاء ... "
📚الكافي ج5، ص: 320
❕و خود پیامبر گرامی اسلام هم به افرادی که بدون عذر از ازدواج کردن امتناع می کردند می فرمود : تو مصداق رهبانان مسیحی و برادر شیاطین و ملعون خداوند و فرشتگان هستی : " أَ لَكَ زَوْجَةٌ قُلْتُ لَا قَالَ أَ لَكَ جَارِيَةٌ قُلْتُ لَا قَالَ وَ أَنْتَ صَحِيحٌ مُوسِرٌ قُلْتُ نَعَمْ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ قَالَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنْ إِخْوَانِ الشَّيَاطِينِ إِمَّا أَنْ تَكُونَ مِنْ رُهْبَانِ النَّصَارَى " _ " عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: أَرْبَعَةٌ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ وَ يُؤَمِّنُونَ الْمَلَائِكَةُ رَجُلٌ يَتَحَفَّظُ نَفْسَهُ وَ لَا يَتَزَوَّجُ وَ لَا جَارِيَةَ لَهُ كَيْلَا يَكُونَ لَهُ وَلَد "
📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 156
❕بنابراین اگر ازدواج مجددا ناپسند و با وفاداری به همسر سابق در تضاد بود , پیامبر گرامی بعد از وفات خدیجه یا امام علی بعد از شهادت فاطمه صدیقه ( سلام الله علیهم ) تن به ازدواج مجدد نمی دادند .
👌از سوی دیگر پس از وفات همسر , فرزندان انسان هم نیاز به رسیدگی دارند , لذا از این جهت هم نیاز به ازدواج مجدد احساس می شود , چنانچه که در نقلی آمده است که فاطمه صدیقه در واپسین ساعات عمر مبارکش خطاب به امیر مومنان علیهما السلام فرمود:
" اى پسر عموى پيغمبر ، خداوند تو را بهترين جزا عطا كند! من اولا به تو وصيّت مىكنم كه بعد از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نمايى، 👈زيرا او براى فرزندانم نظير خودم خواهد بود، و مردان چارهاى ندارند جز آنكه ازدواج نمايند. 👉 "يَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ أُوصِيكِ أَوَّلًا أَنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدِي بِابْنَةِ أُخْتِي أُمَامَةَ فَإِنَّهَا تَكُونُ لِوُلْدِي مِثْلِي فَإِنَّ الرِّجَالَ لَا بُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّسَاءِ ... "
📚روضه الواعظین ج 1 ص 151 _ بحار الانوار ج 43 ص 151
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕لذا در روایتی می خوانیم که امام صادق علیه السلام خطاب به فردی که ازدواج نمی کرد فرمود : " دوست ندارم حتی یک شب بی همسر باشم و لو دنیا و تمام امکانات آن در دستم باشد , دو رکعت نمازی که متاهل می خواند برتر است از عبادات و شب زنده داری و روزه داری فرد بدون همسر " " جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ هَلْ لَكَ مِنْ زَوْجَةٍ فَقَالَ لَا فَقَالَ أَبِي وَ مَا أُحِبُّ أَنَّ لِيَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا وَ أَنِّي بِتُّ لَيْلَةً وَ لَيْسَتْ لِي زَوْجَةٌ ثُمَّ قَالَ الرَّكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُلٍ أَعْزَبَ يَقُومُ لَيْلَهُ وَ يَصُومُ نَهَارَه "
📚الكافي ج 5 ص 329
❕و در نقل دیگری از امام علی علیه السلام آمده است که عده ای از ازدواج کردن و ارتباط با زنان امتناع می کردند , پیامبر با آنها شدیدا برخورد کرد و بیان کرد که اگر ازدواج ناپسند بود , من ازدواج نمی کردم " " عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: إِنَّ جَمَاعَةً مِنَ الصَّحَابَةِ كَانُوا حَرَّمُوا عَلَى أَنْفُسِهِمُ النِّسَاءَ وَ الْإِفْطَارَ بِالنَّهَارِ وَ النَّوْمَ بِاللَّيْلِ فَأَخْبَرَتْ أُمُّ سَلَمَةَ رَسُولَ اللَّهِ ص- فَخَرَجَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ تَرْغَبُونَ عَنِ النِّسَاءِ إِنِّي آتِي النِّسَاءَ ... "
📚وسائل الشيعة، ج20، ص: 21
❕و امام صادق علیه السلام هم در برابر کسانی که از ازدواج کردن امتناع می کردند , به ازدواج های پیامبر گرامی استناد می کرد که اگر ازدواج ناپسند بود , پیامبر اسلام ازدواج نمی کرد : " عَنْ سُكَيْنٍ النَّخَعِيِّ وَ كَانَ تَعَبَّدَ وَ تَرَكَ النِّسَاءَ وَ الطِّيبَ وَ الطَّعَامَ فَكَتَبَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَسْأَلُهُ عَنْ ذَلِكَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَمَّا قَوْلُكَ فِي النِّسَاءِ فَقَدْ عَلِمْتَ مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مِنَ النِّسَاء ... "
📚الكافي ج5، ص: 320
❕و خود پیامبر گرامی اسلام هم به افرادی که بدون عذر از ازدواج کردن امتناع می کردند می فرمود : تو مصداق رهبانان مسیحی و برادر شیاطین و ملعون خداوند و فرشتگان هستی : " أَ لَكَ زَوْجَةٌ قُلْتُ لَا قَالَ أَ لَكَ جَارِيَةٌ قُلْتُ لَا قَالَ وَ أَنْتَ صَحِيحٌ مُوسِرٌ قُلْتُ نَعَمْ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ قَالَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنْ إِخْوَانِ الشَّيَاطِينِ إِمَّا أَنْ تَكُونَ مِنْ رُهْبَانِ النَّصَارَى " _ " عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: أَرْبَعَةٌ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ وَ يُؤَمِّنُونَ الْمَلَائِكَةُ رَجُلٌ يَتَحَفَّظُ نَفْسَهُ وَ لَا يَتَزَوَّجُ وَ لَا جَارِيَةَ لَهُ كَيْلَا يَكُونَ لَهُ وَلَد "
📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 156
❕بنابراین اگر ازدواج مجددا ناپسند و با وفاداری به همسر سابق در تضاد بود , پیامبر گرامی بعد از وفات خدیجه یا امام علی بعد از شهادت فاطمه صدیقه ( سلام الله علیهم ) تن به ازدواج مجدد نمی دادند .
👌از سوی دیگر پس از وفات همسر , فرزندان انسان هم نیاز به رسیدگی دارند , لذا از این جهت هم نیاز به ازدواج مجدد احساس می شود , چنانچه که در نقلی آمده است که فاطمه صدیقه در واپسین ساعات عمر مبارکش خطاب به امیر مومنان علیهما السلام فرمود:
" اى پسر عموى پيغمبر ، خداوند تو را بهترين جزا عطا كند! من اولا به تو وصيّت مىكنم كه بعد از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نمايى، 👈زيرا او براى فرزندانم نظير خودم خواهد بود، و مردان چارهاى ندارند جز آنكه ازدواج نمايند. 👉 "يَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ أُوصِيكِ أَوَّلًا أَنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدِي بِابْنَةِ أُخْتِي أُمَامَةَ فَإِنَّهَا تَكُونُ لِوُلْدِي مِثْلِي فَإِنَّ الرِّجَالَ لَا بُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّسَاءِ ... "
📚روضه الواعظین ج 1 ص 151 _ بحار الانوار ج 43 ص 151
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❗️3_ در روایات اهلسنت آمده است که عمر بن خطاب و ابن مسعود معتقد بودند که به جای کلمه " فاسعوا " , عبارت " فامضوا " در آیه مورد بحث صحیح است :
" عن خرشة بن الحر قال رأى معى عمر بن الخطاب لوحا مكتوبا فيه إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ فقال من أملى عليك هذا قلت أبى بن كعب قال ان أبيا أقرؤنا للمنسوخ قرأها فامضوا إلى ذكر الله ... عن ابن عمر قال لقد توفى عمر و ما يقول هذه الآية التي في سورة الجمعة الا فامضوا إلى ذكر الله و ... عن ابن مسعود انه كان يقرأ فامضوا إلى ذكر الله ... و عن قتادة قال في حرف ابن مسعود فامضوا إلى ذكر الله و هو كقوله إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى و أخرج عبد بن حميد من طريق أبى العالية عن أبى بن كعب و ابن مسعود انهما كانا يقرآن فامضوا إلى ذكر الله "
📚الدر المنثور في تفسير المأثور، ج6، ص: 219 _ المصنف ابن ابی شیبه ج 3 ص 207 _ کتاب الام ج 1 ص 196 _ جامع البیان ج 28 ص 65 _ السنن الکبری بیهقی ج 3 ص 227 _ کنزالعمال ج 2 ص 597
👌بنابراین افرادی مانند عمر و ابن مسعود مدعی بودند که کلمه " فامضوا " در آیه مذکور به جای " فاسعوا " باید قرائت شود .
❗️لذا اگر روایت مورد اشکال از امام باقر علیه السلام را صحیح هم محسوب کنیم باز هم گفتنی است که روایت مذکور از روی تقیه و موافق اعتقاد بزرگان اهلسنت صادر شده است و در روایت دیگر که در نکته شماره دوم بیان کردیم ، خود امام باقر ع تصریح کردند که عبارت " فاسعوا " در آیه مذکور صحیح است .
👈در چنین مواردی که روایتی موافق با روایات اهلسنت بوده و به ظاهر با روایات شیعه هم در تعارض است , روایت مورد بحث از اعتبار ساقط است زیرا ما در هنگام تعارض روایات ماموریم روایتی را که موافق با اهلسنت است را طرد کنیم و بگوییم که تقیه ای صادر شده است ,👉 چنانکه راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد که ؛
« دو خبر از شما می بینیم که یکی از آنها موافق اهل سنت و دیگری مخالف اهل سنت است ، کدام خبر را اخذ کنیم ؟ امام علیه السلام فرمود آن خبری را که👈 با اهل سنت مخالف است ،👉 آن را اخذ کنید چرا که رشد و هدایت در آن است » « وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَيْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَيِّ الْخَبَرَيْنِ يُؤْخَذُ قَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَاد »
📚 الکافی ج 1 ص 68
👌در ذیل در مورد چرایی صدور روایات تقیه ای و موافق با مذهب اهلسنت توضیحات خوبی داده ایم :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/13856
▫️4 _ اگر سه نکته فوق را هم نادیده بگیریم باز هم گفتنی است که امام باقر علیه السلام درصدد بیان تفسیر کلمه " فاسعوا " بوده اند که کلمه سعی در عبارت " فاسعوا " به معنای " فامضوا " است .
👌 یعنی نیاز نیست که برای رفتن به نماز جمعه سرعتی غیر عادی داشته باشید که شبیه دویدن باشد بلکه شتاب مورد توصیه خداوند ، شتابی طبیعی و عادی باید باشد که بتوان آن را مصداق " فامضوا " و "رفتن " طبیعی دانست .
▫️لذا در روایت دیگری امام باقر علیه السلام با صراحت فرمودند که مقصود از " فاسعوا " , شتاب طبیعی است و معنای " فاسعوا " ، فامضوا " است :
" عن أبي جعفر (عليه السلام)، في قوله تعالى: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ، 👈يقول: اسعوا أي امضوا "👉
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 5 ص 378 _ تفسیر قمی ج 2 ص 367
❗️در روایت مورد اشکال ، امام علیه السلام می خواهد تفسیر کسانی را باطل کند که کلمه " فاسعوا " را به معنای دویدن می گیرند و می فرمایند این تفسیر مصداق تحریف قرآن است بلکه کلمه " فاسعوا " به معنای " فامضوا " و "شتاب و رفتن طبیعی و عادی " است و در هنگام نزول قرآن همین معنا مقصود خداوند بوده است .
👌بنابراین ، چنین نقلهایی مانند نقل مورد بحث از امام باقر علیه السلام بنابر فرض صحت , تنها در مقام بیان شرح و تفسیر آیه و عبارت مذکور است ، نه آنکه بگوید اصل قرآن مورد تحریف واقع شده است ، علمای شیعه نیز بارها متذکر این نکته شده اند که موارد مذکور از قبیل تفسیر قرآن هستند نه آنکه جزء قرآن باشند :
« ماخوذه من الوحی ، لا انها کانت من اجزاء القرآن » ( الوافی ، فیض کاشانی ، ج 9 ص 1778 ) _ « هذه الزیاده من تفسیر الآیه لا متنها » ( طریق الوصول الی مهمات الاصول ، مکارم شیرازی ، ج 1 ص 59 ) _ « على أنّ المراد من تلك الآيات، ما كان مأخوذا من الوحي من قبيل التفسير و تبيين المراد، لا من القرآن الكريم على حقيقته، حتى يقال إنّه يدلّ على نقصان القرآن » ( التحقیق فی نفی القرآن عن التحریف ، علی میلانی ، ص 77 )
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❗️3_ در روایات اهلسنت آمده است که عمر بن خطاب و ابن مسعود معتقد بودند که به جای کلمه " فاسعوا " , عبارت " فامضوا " در آیه مورد بحث صحیح است :
" عن خرشة بن الحر قال رأى معى عمر بن الخطاب لوحا مكتوبا فيه إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ فقال من أملى عليك هذا قلت أبى بن كعب قال ان أبيا أقرؤنا للمنسوخ قرأها فامضوا إلى ذكر الله ... عن ابن عمر قال لقد توفى عمر و ما يقول هذه الآية التي في سورة الجمعة الا فامضوا إلى ذكر الله و ... عن ابن مسعود انه كان يقرأ فامضوا إلى ذكر الله ... و عن قتادة قال في حرف ابن مسعود فامضوا إلى ذكر الله و هو كقوله إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى و أخرج عبد بن حميد من طريق أبى العالية عن أبى بن كعب و ابن مسعود انهما كانا يقرآن فامضوا إلى ذكر الله "
📚الدر المنثور في تفسير المأثور، ج6، ص: 219 _ المصنف ابن ابی شیبه ج 3 ص 207 _ کتاب الام ج 1 ص 196 _ جامع البیان ج 28 ص 65 _ السنن الکبری بیهقی ج 3 ص 227 _ کنزالعمال ج 2 ص 597
👌بنابراین افرادی مانند عمر و ابن مسعود مدعی بودند که کلمه " فامضوا " در آیه مذکور به جای " فاسعوا " باید قرائت شود .
❗️لذا اگر روایت مورد اشکال از امام باقر علیه السلام را صحیح هم محسوب کنیم باز هم گفتنی است که روایت مذکور از روی تقیه و موافق اعتقاد بزرگان اهلسنت صادر شده است و در روایت دیگر که در نکته شماره دوم بیان کردیم ، خود امام باقر ع تصریح کردند که عبارت " فاسعوا " در آیه مذکور صحیح است .
👈در چنین مواردی که روایتی موافق با روایات اهلسنت بوده و به ظاهر با روایات شیعه هم در تعارض است , روایت مورد بحث از اعتبار ساقط است زیرا ما در هنگام تعارض روایات ماموریم روایتی را که موافق با اهلسنت است را طرد کنیم و بگوییم که تقیه ای صادر شده است ,👉 چنانکه راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد که ؛
« دو خبر از شما می بینیم که یکی از آنها موافق اهل سنت و دیگری مخالف اهل سنت است ، کدام خبر را اخذ کنیم ؟ امام علیه السلام فرمود آن خبری را که👈 با اهل سنت مخالف است ،👉 آن را اخذ کنید چرا که رشد و هدایت در آن است » « وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَيْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَيِّ الْخَبَرَيْنِ يُؤْخَذُ قَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَاد »
📚 الکافی ج 1 ص 68
👌در ذیل در مورد چرایی صدور روایات تقیه ای و موافق با مذهب اهلسنت توضیحات خوبی داده ایم :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/13856
▫️4 _ اگر سه نکته فوق را هم نادیده بگیریم باز هم گفتنی است که امام باقر علیه السلام درصدد بیان تفسیر کلمه " فاسعوا " بوده اند که کلمه سعی در عبارت " فاسعوا " به معنای " فامضوا " است .
👌 یعنی نیاز نیست که برای رفتن به نماز جمعه سرعتی غیر عادی داشته باشید که شبیه دویدن باشد بلکه شتاب مورد توصیه خداوند ، شتابی طبیعی و عادی باید باشد که بتوان آن را مصداق " فامضوا " و "رفتن " طبیعی دانست .
▫️لذا در روایت دیگری امام باقر علیه السلام با صراحت فرمودند که مقصود از " فاسعوا " , شتاب طبیعی است و معنای " فاسعوا " ، فامضوا " است :
" عن أبي جعفر (عليه السلام)، في قوله تعالى: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ، 👈يقول: اسعوا أي امضوا "👉
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 5 ص 378 _ تفسیر قمی ج 2 ص 367
❗️در روایت مورد اشکال ، امام علیه السلام می خواهد تفسیر کسانی را باطل کند که کلمه " فاسعوا " را به معنای دویدن می گیرند و می فرمایند این تفسیر مصداق تحریف قرآن است بلکه کلمه " فاسعوا " به معنای " فامضوا " و "شتاب و رفتن طبیعی و عادی " است و در هنگام نزول قرآن همین معنا مقصود خداوند بوده است .
👌بنابراین ، چنین نقلهایی مانند نقل مورد بحث از امام باقر علیه السلام بنابر فرض صحت , تنها در مقام بیان شرح و تفسیر آیه و عبارت مذکور است ، نه آنکه بگوید اصل قرآن مورد تحریف واقع شده است ، علمای شیعه نیز بارها متذکر این نکته شده اند که موارد مذکور از قبیل تفسیر قرآن هستند نه آنکه جزء قرآن باشند :
« ماخوذه من الوحی ، لا انها کانت من اجزاء القرآن » ( الوافی ، فیض کاشانی ، ج 9 ص 1778 ) _ « هذه الزیاده من تفسیر الآیه لا متنها » ( طریق الوصول الی مهمات الاصول ، مکارم شیرازی ، ج 1 ص 59 ) _ « على أنّ المراد من تلك الآيات، ما كان مأخوذا من الوحي من قبيل التفسير و تبيين المراد، لا من القرآن الكريم على حقيقته، حتى يقال إنّه يدلّ على نقصان القرآن » ( التحقیق فی نفی القرآن عن التحریف ، علی میلانی ، ص 77 )
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
آیا باید خرما را به صورت فرد بخوریم ?!!!
🤔#پرسش :
❓آیا اسلام توصیه می کند که خرما را به صورت فرد بخوریم ؟ اخیرا برخی از سایتها فواید علمی و پزشکی هم برای فرد خوردن خرما ذکر می کنند ؟
💠#پاسخ:💠
❕خرما به عنوان یکی از خوراکی های پر ارزش به عنوان نعمت خاص خداوند به انسانها در قرآن معرفی شده است . چنانچه که خداوند فرمود :
" خداوند با آن (آب باران) براى شما زراعت و زيتون و نخل خرما و انگور مىروياند، و از همه ميوهها، مسلما در اين نشانه روشنى است براى گروهى كه تفكر مىكنند " " يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ ... " ( سوره نحل آیه 11 )
❕و فرمود :
" زمين مرده براى آنها آيتى است، ما آن را زنده كرديم، و دانههايى از آن خارج ساختيم، و آنها از آن مىخورند. و در آن باغهايى از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمههايى از آن بيرون فرستاديم. تا از ميوه آن بخورند در حالى كه دست آنها هيچ دخالتى در ساختن آن نداشته است، آيا شكر خدا را بجا نمىآورند؟ " ( سوره یس آیات 33 تا 35 )
👌و در مورد غذای حضرت مریم در هنگام تولد عیسی علیهما السلام فرمود :
" ناگهان از طرف پائين پايش او را صدا زد كه غمگين مباش پروردگارت زير پاى تو چشمه آب (گوارايى) قرار داده است. و تكانى به اين درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ريزد. از (اين غذاى لذيذ) بخور، و از (آن آب گوارا) بنوش، و چشمت را (به اين مولود جديد) روشن دار " "... وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْنا " ( سوره مریم آیات 24 تا 26 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" با پيشرفت دانش پزشكى و غذاشناسى اهميت دارويى" خرما" نيز به ثبوت رسيده است. در خرما كلسيم وجود دارد كه عامل اصلى استحكام استخوانها است و نيز فسفر وجود دارد كه از عناصر اصلى تشكيل دهنده مغز و مانع ضعف اعصاب و خستگى است، و قوه بينايى را مىافزايد. و نيز پتاسيم موجود است كه فقدان آن را در بدن علت حقيقى زخم معده مىدانند، و وجود آن براى ماهيچهها و بافتهاى بدن بسيار پر ارزش است.
اين سخن امروز در ميان غذاشناسان معروف است كه خرما از سرطان جلوگيرى مىكند، زيرا آمارهايى كه در اين زمينه تهيه شده نشان مىدهد در مناطقى كه خرما بيشتر مىخورند ابتلاى به سرطان كمتر است، و اعراب و صحرا نشينانى كه در فقر غذايى به سر مىبرند بواسطه خوردن خرما هرگز مبتلا به سرطان نمىشوند، عامل اين موضوع را وجود " منيزيم" مىدانند.
قند فراوانى كه در خرما وجود دارد از سالمترين قندها است كه حتى در بسيارى از موارد مبتلايان به بيمارى قند نيز مىتوانند براحتى از آن استفاده كنند.
دانشمندان در خرما سيزده ماده حياتى و پنج نوع ويتامين كشف كردهاند كه آن را به صورت يك منبع غذايى غنى و بسيار پر ارزش در آورده است . ( اولین دانشگاه و آخرین پیامبر ج 7 ص 65 )
❕به همين دليل در روايات اسلامى نيز روى اين ماده غذايى تاكيد فراوان ديده مىشود، از على ع نقل شده كه فرمود: "كل التمر فان فيه شفاء من الادواء " " خرما بخوريد كه شفاى بيماريها است". و نيز روايت شده كه در بسيارى از اوقات غذاى على ع را نان و خرما تشكيل مىداد.
و در روايت ديگر مىخوانيم:" خانهاى كه در آن خرما نيست اهل آن خانه در واقع گرسنهاند"!
📚سفینه البحار ج 1 ص 125
❕ در آيات سوره مريم نيز خواهد آمد كه خداوند مريم را در آن بيابان كه فاقد وسيله بود هنگامى كه عيسى را به دنيا آورده بود از رطب تازه روزى داد، و اين اشارهاى است به اينكه يكى از بهترين غذاها براى مادرى كه فرزند به دنيا آورده رطب تازه است، و حتى در رواياتى كه ذيل آيه آمده مىخوانيم بهترين دارو براى چنين زنان همين ميوه است . ( مدرک قبل ) "
📚تفسیر نمونه ج 11 ص 175
❕در مورد فرد خوردن خرما روایتی نداریم که به صورت یک قاعده بگوید خرما را به صورت فرد بخورید یعنی یکی و سه تا و پنج تا و ...
▫️تنها در نقلهایی آمده است که توصیه به خوردن هفت خرما ناشتا و هفت خرما قبل از خواب شده است : " بَابُ اسْتِحْبَابِ أَكْلِ سَبْعِ تَمَرَاتٍ عَجْوَةٍ عَلَى الرِّيقِ وَ سَبْعَةٍ عِنْدَ النَّوْم "
📚وسائل الشيعة، ج25، ص: 144 باب 77
❕و در برخی دیگر از روایات توصیه به خوردن 10 عدد خرما در هر صبح نیز دیده می شود : " عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: مَنْ تَصَبَّحَ بِعَشْرِ تَمَرَاتٍ عَجْوَةٍ لَمْ يَضُرَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ سِحْرٌ وَ لَا سَمٌّ. "
📚مكارم الأخلاق، ص: 168
❕بنابراین از روایات شیعه یک قاعده کلی مبنی بر لزوم فرد خوردن خرما به دست نمی آید بلکه در برخی از نقلها ، خرما خوردن به عدد زوج هم دیده می شود .
▫️بر این اساس ، اینکه برخی مدعی اند که باید خرما را تنها به صورت فرد خورد و یافته های علمی نیز این مساله را تایید می کند , این سخنان مستند صحیحی ندارد .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔#پرسش :
❓آیا اسلام توصیه می کند که خرما را به صورت فرد بخوریم ؟ اخیرا برخی از سایتها فواید علمی و پزشکی هم برای فرد خوردن خرما ذکر می کنند ؟
💠#پاسخ:💠
❕خرما به عنوان یکی از خوراکی های پر ارزش به عنوان نعمت خاص خداوند به انسانها در قرآن معرفی شده است . چنانچه که خداوند فرمود :
" خداوند با آن (آب باران) براى شما زراعت و زيتون و نخل خرما و انگور مىروياند، و از همه ميوهها، مسلما در اين نشانه روشنى است براى گروهى كه تفكر مىكنند " " يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ ... " ( سوره نحل آیه 11 )
❕و فرمود :
" زمين مرده براى آنها آيتى است، ما آن را زنده كرديم، و دانههايى از آن خارج ساختيم، و آنها از آن مىخورند. و در آن باغهايى از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمههايى از آن بيرون فرستاديم. تا از ميوه آن بخورند در حالى كه دست آنها هيچ دخالتى در ساختن آن نداشته است، آيا شكر خدا را بجا نمىآورند؟ " ( سوره یس آیات 33 تا 35 )
👌و در مورد غذای حضرت مریم در هنگام تولد عیسی علیهما السلام فرمود :
" ناگهان از طرف پائين پايش او را صدا زد كه غمگين مباش پروردگارت زير پاى تو چشمه آب (گوارايى) قرار داده است. و تكانى به اين درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ريزد. از (اين غذاى لذيذ) بخور، و از (آن آب گوارا) بنوش، و چشمت را (به اين مولود جديد) روشن دار " "... وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْنا " ( سوره مریم آیات 24 تا 26 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" با پيشرفت دانش پزشكى و غذاشناسى اهميت دارويى" خرما" نيز به ثبوت رسيده است. در خرما كلسيم وجود دارد كه عامل اصلى استحكام استخوانها است و نيز فسفر وجود دارد كه از عناصر اصلى تشكيل دهنده مغز و مانع ضعف اعصاب و خستگى است، و قوه بينايى را مىافزايد. و نيز پتاسيم موجود است كه فقدان آن را در بدن علت حقيقى زخم معده مىدانند، و وجود آن براى ماهيچهها و بافتهاى بدن بسيار پر ارزش است.
اين سخن امروز در ميان غذاشناسان معروف است كه خرما از سرطان جلوگيرى مىكند، زيرا آمارهايى كه در اين زمينه تهيه شده نشان مىدهد در مناطقى كه خرما بيشتر مىخورند ابتلاى به سرطان كمتر است، و اعراب و صحرا نشينانى كه در فقر غذايى به سر مىبرند بواسطه خوردن خرما هرگز مبتلا به سرطان نمىشوند، عامل اين موضوع را وجود " منيزيم" مىدانند.
قند فراوانى كه در خرما وجود دارد از سالمترين قندها است كه حتى در بسيارى از موارد مبتلايان به بيمارى قند نيز مىتوانند براحتى از آن استفاده كنند.
دانشمندان در خرما سيزده ماده حياتى و پنج نوع ويتامين كشف كردهاند كه آن را به صورت يك منبع غذايى غنى و بسيار پر ارزش در آورده است . ( اولین دانشگاه و آخرین پیامبر ج 7 ص 65 )
❕به همين دليل در روايات اسلامى نيز روى اين ماده غذايى تاكيد فراوان ديده مىشود، از على ع نقل شده كه فرمود: "كل التمر فان فيه شفاء من الادواء " " خرما بخوريد كه شفاى بيماريها است". و نيز روايت شده كه در بسيارى از اوقات غذاى على ع را نان و خرما تشكيل مىداد.
و در روايت ديگر مىخوانيم:" خانهاى كه در آن خرما نيست اهل آن خانه در واقع گرسنهاند"!
📚سفینه البحار ج 1 ص 125
❕ در آيات سوره مريم نيز خواهد آمد كه خداوند مريم را در آن بيابان كه فاقد وسيله بود هنگامى كه عيسى را به دنيا آورده بود از رطب تازه روزى داد، و اين اشارهاى است به اينكه يكى از بهترين غذاها براى مادرى كه فرزند به دنيا آورده رطب تازه است، و حتى در رواياتى كه ذيل آيه آمده مىخوانيم بهترين دارو براى چنين زنان همين ميوه است . ( مدرک قبل ) "
📚تفسیر نمونه ج 11 ص 175
❕در مورد فرد خوردن خرما روایتی نداریم که به صورت یک قاعده بگوید خرما را به صورت فرد بخورید یعنی یکی و سه تا و پنج تا و ...
▫️تنها در نقلهایی آمده است که توصیه به خوردن هفت خرما ناشتا و هفت خرما قبل از خواب شده است : " بَابُ اسْتِحْبَابِ أَكْلِ سَبْعِ تَمَرَاتٍ عَجْوَةٍ عَلَى الرِّيقِ وَ سَبْعَةٍ عِنْدَ النَّوْم "
📚وسائل الشيعة، ج25، ص: 144 باب 77
❕و در برخی دیگر از روایات توصیه به خوردن 10 عدد خرما در هر صبح نیز دیده می شود : " عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: مَنْ تَصَبَّحَ بِعَشْرِ تَمَرَاتٍ عَجْوَةٍ لَمْ يَضُرَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ سِحْرٌ وَ لَا سَمٌّ. "
📚مكارم الأخلاق، ص: 168
❕بنابراین از روایات شیعه یک قاعده کلی مبنی بر لزوم فرد خوردن خرما به دست نمی آید بلکه در برخی از نقلها ، خرما خوردن به عدد زوج هم دیده می شود .
▫️بر این اساس ، اینکه برخی مدعی اند که باید خرما را تنها به صورت فرد خورد و یافته های علمی نیز این مساله را تایید می کند , این سخنان مستند صحیحی ندارد .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕بنابراین اگر چه وضو گرفتن با آب گرم جواز و رخصت خداوند است و منع و کراهتی ندارد اما در زمستان برای درک ثواب بیشتر و اظهار خضوع و خشوع عمیق تر به پیشگاه خداوندی , بهتر است با آب سرد وضو گرفته شود , چنانچه که پیامبر گرامی می فرمود :
" هر كه در سرماى شديد خوب وضو بگيرد، دو سهم اجر دارد و هر كه در گرماى سخت، كامل وضو بگيرد يك سهم اجر دارد." _ "هر كه در سرماى شديد، وضو را كامل به جا آورد، او را دو بهره از اجر باشد. " "مَن أسبَغَ الوُضوءَ في البَردِ الشَّديدِ كانَ لَهُ مِن الأجرِ كِفلانِ، ومَن أسبَغَ الوُضوءَ في الحَرِّ الشَّديدِ كانَ لَهُ أجرُ كِفلٍ." _ "مَن أسبَغَ الوُضوءَ في البَردِ الشَّديدِ كانَ لَهُ مِن الأجرِ كِفلانِ. "
📚میزان الحکمه ج 13 ص 229
❕برخی از محققان می نویسند :
" در روايات اسلامى تحت عنوان «أفضل الأعمال أحمزها» ديده مىشود ( بحار الانوار، جلد 67، صفحه 191.)
👌اين حديث كه از پيامبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و اله نقل شده است نشان مىدهد طاعات و اعمال خير هرقدر انجام آن از نظر جسمانى يا روحى سنگينتر باشد فضيلت و ثواب آن بيشتر است.
«احمز» از ريشه «حمز» در لغت به معناى گزندگى و تندى و تيزى و سختى و سوزندگى چيزى است و اين تعبير نشان مىدهد كه اعمال پرزحمت و گزنده و سخت در پيشگاه خدا ارزش بيشترى دارد. دليل آن هم روشن است، زيرا نيروى بيشترى از نظر جسم و روح براى انجام آن لازم است و مىدانيم پاداش اعمال به اندازه نيروهايى است كه براى انجام آن به كار گرفته مىشود."
📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج7، ص: 432
❕لذا امیر مومنان علیه السلام می فرمود :
" پاداش در برابر رنج و سختى است."_ "پاداش كار به اندازه رنج و زحمتى است كه دارد."_ "پاداش شكيبايى، بالاترين پاداش است."_ "با رنج بسيار است كه درجات رفيع و آسايش هميشگى به دست مىآيد. " " الثَّوابُ بالمَشَقّةِ. " _ " ثَوابُ العَملِ على قَدْرِ المَشَقَّةِ فيهِ. " _ "ثَوابُ الصَّبرِ أعلى الثَّوابِ. " _" بالتَّعَبِ الشَّديدِ تُدرَكُ الدَّرَجاتُ الرَّفيعةُ والرّاحةُ الدّائمةُ. "
📚میزان الحکمه ج 2 ص 145
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕بنابراین اگر چه وضو گرفتن با آب گرم جواز و رخصت خداوند است و منع و کراهتی ندارد اما در زمستان برای درک ثواب بیشتر و اظهار خضوع و خشوع عمیق تر به پیشگاه خداوندی , بهتر است با آب سرد وضو گرفته شود , چنانچه که پیامبر گرامی می فرمود :
" هر كه در سرماى شديد خوب وضو بگيرد، دو سهم اجر دارد و هر كه در گرماى سخت، كامل وضو بگيرد يك سهم اجر دارد." _ "هر كه در سرماى شديد، وضو را كامل به جا آورد، او را دو بهره از اجر باشد. " "مَن أسبَغَ الوُضوءَ في البَردِ الشَّديدِ كانَ لَهُ مِن الأجرِ كِفلانِ، ومَن أسبَغَ الوُضوءَ في الحَرِّ الشَّديدِ كانَ لَهُ أجرُ كِفلٍ." _ "مَن أسبَغَ الوُضوءَ في البَردِ الشَّديدِ كانَ لَهُ مِن الأجرِ كِفلانِ. "
📚میزان الحکمه ج 13 ص 229
❕برخی از محققان می نویسند :
" در روايات اسلامى تحت عنوان «أفضل الأعمال أحمزها» ديده مىشود ( بحار الانوار، جلد 67، صفحه 191.)
👌اين حديث كه از پيامبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و اله نقل شده است نشان مىدهد طاعات و اعمال خير هرقدر انجام آن از نظر جسمانى يا روحى سنگينتر باشد فضيلت و ثواب آن بيشتر است.
«احمز» از ريشه «حمز» در لغت به معناى گزندگى و تندى و تيزى و سختى و سوزندگى چيزى است و اين تعبير نشان مىدهد كه اعمال پرزحمت و گزنده و سخت در پيشگاه خدا ارزش بيشترى دارد. دليل آن هم روشن است، زيرا نيروى بيشترى از نظر جسم و روح براى انجام آن لازم است و مىدانيم پاداش اعمال به اندازه نيروهايى است كه براى انجام آن به كار گرفته مىشود."
📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج7، ص: 432
❕لذا امیر مومنان علیه السلام می فرمود :
" پاداش در برابر رنج و سختى است."_ "پاداش كار به اندازه رنج و زحمتى است كه دارد."_ "پاداش شكيبايى، بالاترين پاداش است."_ "با رنج بسيار است كه درجات رفيع و آسايش هميشگى به دست مىآيد. " " الثَّوابُ بالمَشَقّةِ. " _ " ثَوابُ العَملِ على قَدْرِ المَشَقَّةِ فيهِ. " _ "ثَوابُ الصَّبرِ أعلى الثَّوابِ. " _" بالتَّعَبِ الشَّديدِ تُدرَكُ الدَّرَجاتُ الرَّفيعةُ والرّاحةُ الدّائمةُ. "
📚میزان الحکمه ج 2 ص 145
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕از سوی دیگر و بر اساس روایات , انسان اگر اطاعت و بندگی خدا را نیز می کند و از کمالات بهره ای دارد ، آن هم به توفیق و عنایت الهی است و انسان از خود چیزی ندارد که بخواهد به آن مغرور شود و خود را از دیگران بالاتر ببینید : " قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: يَا بْنَ آدَمَ بِمَشِيئَتِي كُنْتَ أَنْتَ الَّذِي تَشَاءُ، وَ بِنِعْمَتِي أَدَّيْتَ إِلَيَّ فَرَائِضِي " _ " فَإِنْ أَطَعْتَنِي أَعَنْتُكَ عَلَى طَاعَتِي "
📚قرب الإسناد ص: 347 _ امالی ص: 309
❕لذا انسان باید همواره دعا کند که حتی برای یک لحظه خداوند او را به حال خود رها نکند و عنایت و توفیق خود را از انسان قطع نکند , چنانچه که در نقلی آمده است که ابن ابى يعفور می گوید :
" از امام صادق عليه السلام كه دستش را به سوى آسمان برداشته بود، شنيدم كه مىفرمود:
❗️«خداوندا! هرگز مرا چشم بر هم زدنى به خودم وا مگذار، نه كمتر از آن و نه بيشتر» و بى درنگ، اشك از گوشههاى محاسنش سرازير شد. سپس رو به من كرد و فرمود: «اى پسر ابو يعفور! خداوند عز و جل، يونس بن متّا را كمتر از يك چشم بر هم زدن، به خودش وا گذاشت و در نتيجه، آن گناه از او سر زد». گفتم: به سلامت باشى، آيا آن گناه، او را به حدّ كفر رساند؟ فرمود: «نه؛ امّا مردن در آن حال، هلاكت است " "... رَبِّ لا تَكِلني إلى نَفسي طَرفَةَ عَينٍ أبَداً، لا أقَلَّ مِن ذلِكَ ولا أكثَرَ..."
📚الکافی ج 2 ص 581
❕لذا امام صادق عليه السلام فرمود:
"هر كه بر اين باور باشد كه از ديگران برتر است، او در شمار مستكبران است. راوی می گوید عرض كردم: اگر گنهكارى را ببيند و به سبب بىگناهى و پاكدامنى خود، خويشتن را از او برتر بداند چه؟ امام علیه السلام فرمود:
" هيهات هيهات! چه بسا كه او آمرزيده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند؛ مگر داستان جادوگرانموسى عليه السلام را نخواندهاى ( که آنان نهایت عمر توبه کردند و بخشیده شدند؟ ) " مَن ذَهَبَ يَرى أنَّ لَهُ علَى الآخَرِ فَضلًا فهُو مِن المُستَكبِرِينَ ..."
📚الکافی ج 8 ص 128
❕امام سجاد علیه السلام فرمود :
" اگر شیطان تو را وسوسه کرد و گفت که تو از فلانی که اهل قبله است (یکی از مسلمین) برتر و بهتر هستی. این وسوسه را به این طریق از خود برطرف کن که اگر از تو بزرگ تر است، بگو که با ایمان و عمل نیکش بر من سبقت دارد و قبل از من ایمان آورده و اعمال صالحه انجام داده، پس او از من بهتر است. و اگر از تو کوچک تر است، به خود بگو که من چون بزرگ تر از او هستم، پس در سالهای گذشته معصیتهایی قبل از او انجام دادهام که او نداده، پس او از من بهتر است. و اگر همسال تو است، به خود بگو که من نسبت به گناه خود یقین دارم، ولی درباره او شک دارم که گناهی کرده است یا نه. پس به چه مناسب یقین را رها کرده و شک را بگیرم؟ " "إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ بِأَنَّ لَكَ فَضْلًا عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ ..."
📚الإحتجاج ج 2 ص 320
❕بنابراین انسان در هیچ حالتی نباید خود را از دیگران برتر و بالاتر ببیند , زیرا ملاک برتری رستگاری پایان عمر است و از پایان عمر نیز کسی خبر ندارد , ممکن است انسان تا پایان عمر از صراط حق منحرف شود و از حیواناتی چون سگ هم پست تر شود , چنانچه که قرآن در مورد منحرفان از مسیر حق می فرماید :
" آنها دلها (عقلها) يى دارند كه با آن (انديشه نمىكنند و) نمىفهمند و چشمانى دارند كه با آن نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آن نمىشنوند، آنها همچون چهار پايانند، بلكه گمراهتر اينان همانا غافلانند (زيرا با اينكه همه گونه امكانات هدايت دارند باز هم گمراهند). " " لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ اضل " ( سوره اعراف آیه 179 )
❕در تفسیر آیه فوق می خوانیم :
"چرا كه چهارپايان داراى اين استعدادها و امكانات نيستند، ولى آنها با داشتن عقل سالم و چشم بينا و گوش شنوا امكان همه گونه ترقى و تكامل را دارند، اما بر اثر هوا پرستى و گرايش به پستيها اين استعدادها را بلا استفاده مىگذارند، و بدبختى بزرگ آنان از همين جا آغاز مىگردد. "
📚تفسير نمونه، ج7، ص: 21
👌با توضیحات فوق می توان جریان مورد بحث از موسی علیه السلام را نیز پذیرفت زیرا انسان از جهتی از خودش چیزی ندارد تا به آن مغرور شود , هر چه است عنایت و توفیق و امداد الهی است و از سوی دیگر ملاک سعادت عاقبت امر است و انسان ممکن است که در عاقبت امر گمراه شده و حتی از حیوانات هم پستر شود , لذا عاقلانه نیست که انسان خود را از احدی حتی حیوانات بالاتر ببیند و موسی علیه السلام نیز در جریان مذکور در صدد آموزش این معارف به امت نیز بودند و این که در هیچ حالتی نباید خود را از دیگران برتر و بالاتر ببینند .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕از سوی دیگر و بر اساس روایات , انسان اگر اطاعت و بندگی خدا را نیز می کند و از کمالات بهره ای دارد ، آن هم به توفیق و عنایت الهی است و انسان از خود چیزی ندارد که بخواهد به آن مغرور شود و خود را از دیگران بالاتر ببینید : " قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: يَا بْنَ آدَمَ بِمَشِيئَتِي كُنْتَ أَنْتَ الَّذِي تَشَاءُ، وَ بِنِعْمَتِي أَدَّيْتَ إِلَيَّ فَرَائِضِي " _ " فَإِنْ أَطَعْتَنِي أَعَنْتُكَ عَلَى طَاعَتِي "
📚قرب الإسناد ص: 347 _ امالی ص: 309
❕لذا انسان باید همواره دعا کند که حتی برای یک لحظه خداوند او را به حال خود رها نکند و عنایت و توفیق خود را از انسان قطع نکند , چنانچه که در نقلی آمده است که ابن ابى يعفور می گوید :
" از امام صادق عليه السلام كه دستش را به سوى آسمان برداشته بود، شنيدم كه مىفرمود:
❗️«خداوندا! هرگز مرا چشم بر هم زدنى به خودم وا مگذار، نه كمتر از آن و نه بيشتر» و بى درنگ، اشك از گوشههاى محاسنش سرازير شد. سپس رو به من كرد و فرمود: «اى پسر ابو يعفور! خداوند عز و جل، يونس بن متّا را كمتر از يك چشم بر هم زدن، به خودش وا گذاشت و در نتيجه، آن گناه از او سر زد». گفتم: به سلامت باشى، آيا آن گناه، او را به حدّ كفر رساند؟ فرمود: «نه؛ امّا مردن در آن حال، هلاكت است " "... رَبِّ لا تَكِلني إلى نَفسي طَرفَةَ عَينٍ أبَداً، لا أقَلَّ مِن ذلِكَ ولا أكثَرَ..."
📚الکافی ج 2 ص 581
❕لذا امام صادق عليه السلام فرمود:
"هر كه بر اين باور باشد كه از ديگران برتر است، او در شمار مستكبران است. راوی می گوید عرض كردم: اگر گنهكارى را ببيند و به سبب بىگناهى و پاكدامنى خود، خويشتن را از او برتر بداند چه؟ امام علیه السلام فرمود:
" هيهات هيهات! چه بسا كه او آمرزيده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند؛ مگر داستان جادوگرانموسى عليه السلام را نخواندهاى ( که آنان نهایت عمر توبه کردند و بخشیده شدند؟ ) " مَن ذَهَبَ يَرى أنَّ لَهُ علَى الآخَرِ فَضلًا فهُو مِن المُستَكبِرِينَ ..."
📚الکافی ج 8 ص 128
❕امام سجاد علیه السلام فرمود :
" اگر شیطان تو را وسوسه کرد و گفت که تو از فلانی که اهل قبله است (یکی از مسلمین) برتر و بهتر هستی. این وسوسه را به این طریق از خود برطرف کن که اگر از تو بزرگ تر است، بگو که با ایمان و عمل نیکش بر من سبقت دارد و قبل از من ایمان آورده و اعمال صالحه انجام داده، پس او از من بهتر است. و اگر از تو کوچک تر است، به خود بگو که من چون بزرگ تر از او هستم، پس در سالهای گذشته معصیتهایی قبل از او انجام دادهام که او نداده، پس او از من بهتر است. و اگر همسال تو است، به خود بگو که من نسبت به گناه خود یقین دارم، ولی درباره او شک دارم که گناهی کرده است یا نه. پس به چه مناسب یقین را رها کرده و شک را بگیرم؟ " "إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ بِأَنَّ لَكَ فَضْلًا عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ ..."
📚الإحتجاج ج 2 ص 320
❕بنابراین انسان در هیچ حالتی نباید خود را از دیگران برتر و بالاتر ببیند , زیرا ملاک برتری رستگاری پایان عمر است و از پایان عمر نیز کسی خبر ندارد , ممکن است انسان تا پایان عمر از صراط حق منحرف شود و از حیواناتی چون سگ هم پست تر شود , چنانچه که قرآن در مورد منحرفان از مسیر حق می فرماید :
" آنها دلها (عقلها) يى دارند كه با آن (انديشه نمىكنند و) نمىفهمند و چشمانى دارند كه با آن نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آن نمىشنوند، آنها همچون چهار پايانند، بلكه گمراهتر اينان همانا غافلانند (زيرا با اينكه همه گونه امكانات هدايت دارند باز هم گمراهند). " " لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ اضل " ( سوره اعراف آیه 179 )
❕در تفسیر آیه فوق می خوانیم :
"چرا كه چهارپايان داراى اين استعدادها و امكانات نيستند، ولى آنها با داشتن عقل سالم و چشم بينا و گوش شنوا امكان همه گونه ترقى و تكامل را دارند، اما بر اثر هوا پرستى و گرايش به پستيها اين استعدادها را بلا استفاده مىگذارند، و بدبختى بزرگ آنان از همين جا آغاز مىگردد. "
📚تفسير نمونه، ج7، ص: 21
👌با توضیحات فوق می توان جریان مورد بحث از موسی علیه السلام را نیز پذیرفت زیرا انسان از جهتی از خودش چیزی ندارد تا به آن مغرور شود , هر چه است عنایت و توفیق و امداد الهی است و از سوی دیگر ملاک سعادت عاقبت امر است و انسان ممکن است که در عاقبت امر گمراه شده و حتی از حیوانات هم پستر شود , لذا عاقلانه نیست که انسان خود را از احدی حتی حیوانات بالاتر ببیند و موسی علیه السلام نیز در جریان مذکور در صدد آموزش این معارف به امت نیز بودند و این که در هیچ حالتی نباید خود را از دیگران برتر و بالاتر ببینند .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕بر همین اساس برخی متذکر می شوند :
" شيطانپرستى كه در قديم وجود داشته با شيطانپرستى جديد تفاوت دارد. از اين رو در شيطانپرستى قديمى اصل شهوترانى و ارضاى جنسى را اصل لاينفك مراسمهايشان مىدانستند و قربانى كردن را امرى ضرورى براى آرامش و احترام به شيطان مىدانند. اما در شيطانپرستى جديد اعتقادى به وجود شيطان خارجى ندارند بلكه وجود شيطان را در درون خود انسان مىدانند و اين باطن هر كسى است كه شيطان در آن وجود دارد. آنها هر آنچه كه هست را مديون آلت تناسلى انسان مىدانند و ديگر اينكه انسان بايد كاملترين لذات جسمانى و جنسى را در اين دنيا ببرد. آنها عقيده دارند كه:
- خدايى در شيطانپرستى وجود ندارد.
- خودپرستى خدايى جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانى خود يك خداست.
- اعتقاد به اصالت ماده .
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلاى آن .
عمده ترين نشانه شيطان پرستى را در تجاوز و قتل به ويژه در تجاوز به كودكان و نوجوانان به همراه قتل آنان بايد ديد. شيطان پرست ها موظفند هميشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسيح و ساير مقدسات اعلام كنند. استفاده از موسيقى مهمترين ابزار اين فرقه در جهت تحت تبليغ عقايد خود و نيز تحت تاثير قرار دادن جامعه به خصوص قشر جوان مى باشد. گاه اين گروه ها خود اذعان مى كنندكه شيطان پرست هستند و گاه برخى از آنان اين ادعا را نكرده ولى در راستاى تضعيف بنيان هاى ارزشى و دينى و تبليغ افعال شيطانى مى پردازند "
📚لوح فشرده پرسمان , کلید واژه ترویج شیطان پرستی
❗️بنابراین شیطان پرستی یعنی پیروی از شیطان در مقام عمل و انجام اعمال شنیع و زشت , که این نوع از شیطان پرستی نیز مورد انتقاد خداوند قرار گرفته است , چنانچه که برخی می گویند :
"بت پرستى تنها پرستش بت سنگى و چوبى نيست؛ بلكه هرگونه پرستش غير خدا، بت پرستى است؛ بنابراين در عصر حاضر نيز انواع و اقسام بت پرستى رواج دارد؛ بت مقام، بت شهوت، بت مال و ثروت، بت هواى نفس و بت شيطان و خلاصه هر چيزى كه نسان را از خداوند غافل كند.
در آيه شريفه 60 سوره يس، در مورد يكى از أشكال بت پرستى آمده است: «الَمْ اعْهَدْ الَيْكُمْ يا بَنِى آدَمَ انْ لا تَعْبُدوُا الشَّيْطانَ». بنابراين عبادت و اطاعت شيطان، نوعى بت پرستى است. آيا مىدانيد عبادت شيطان چگونه است؟ آيا عبادت شيطان به معناى نماز خواندن و روزه گرفتن براى شيطان است؟
در پاسخ بايد گفت: خير! هيچ كس اين كار را نمىكند؛ بلكه عبادت به معنى تبعيّت از دستورات و سخنان هرشخصى است. ( اين معنى در روايتى ازامام صادق عليه السلام آمده است. ر. ك. به ميزان الحكمة، باب 2496، حديث 11352. )
بنابراين، دنباله روى از فرامين شيطان، عبادت اوست. و هركسى دستورى غيراز دستور خدا بدهد و انسان از آن تبعيّت كند، نوعى شرك وبت پرستى است. "
📚مثالهای زیبای قرآن ج 2 ص 161
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕بر همین اساس برخی متذکر می شوند :
" شيطانپرستى كه در قديم وجود داشته با شيطانپرستى جديد تفاوت دارد. از اين رو در شيطانپرستى قديمى اصل شهوترانى و ارضاى جنسى را اصل لاينفك مراسمهايشان مىدانستند و قربانى كردن را امرى ضرورى براى آرامش و احترام به شيطان مىدانند. اما در شيطانپرستى جديد اعتقادى به وجود شيطان خارجى ندارند بلكه وجود شيطان را در درون خود انسان مىدانند و اين باطن هر كسى است كه شيطان در آن وجود دارد. آنها هر آنچه كه هست را مديون آلت تناسلى انسان مىدانند و ديگر اينكه انسان بايد كاملترين لذات جسمانى و جنسى را در اين دنيا ببرد. آنها عقيده دارند كه:
- خدايى در شيطانپرستى وجود ندارد.
- خودپرستى خدايى جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانى خود يك خداست.
- اعتقاد به اصالت ماده .
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلاى آن .
عمده ترين نشانه شيطان پرستى را در تجاوز و قتل به ويژه در تجاوز به كودكان و نوجوانان به همراه قتل آنان بايد ديد. شيطان پرست ها موظفند هميشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسيح و ساير مقدسات اعلام كنند. استفاده از موسيقى مهمترين ابزار اين فرقه در جهت تحت تبليغ عقايد خود و نيز تحت تاثير قرار دادن جامعه به خصوص قشر جوان مى باشد. گاه اين گروه ها خود اذعان مى كنندكه شيطان پرست هستند و گاه برخى از آنان اين ادعا را نكرده ولى در راستاى تضعيف بنيان هاى ارزشى و دينى و تبليغ افعال شيطانى مى پردازند "
📚لوح فشرده پرسمان , کلید واژه ترویج شیطان پرستی
❗️بنابراین شیطان پرستی یعنی پیروی از شیطان در مقام عمل و انجام اعمال شنیع و زشت , که این نوع از شیطان پرستی نیز مورد انتقاد خداوند قرار گرفته است , چنانچه که برخی می گویند :
"بت پرستى تنها پرستش بت سنگى و چوبى نيست؛ بلكه هرگونه پرستش غير خدا، بت پرستى است؛ بنابراين در عصر حاضر نيز انواع و اقسام بت پرستى رواج دارد؛ بت مقام، بت شهوت، بت مال و ثروت، بت هواى نفس و بت شيطان و خلاصه هر چيزى كه نسان را از خداوند غافل كند.
در آيه شريفه 60 سوره يس، در مورد يكى از أشكال بت پرستى آمده است: «الَمْ اعْهَدْ الَيْكُمْ يا بَنِى آدَمَ انْ لا تَعْبُدوُا الشَّيْطانَ». بنابراين عبادت و اطاعت شيطان، نوعى بت پرستى است. آيا مىدانيد عبادت شيطان چگونه است؟ آيا عبادت شيطان به معناى نماز خواندن و روزه گرفتن براى شيطان است؟
در پاسخ بايد گفت: خير! هيچ كس اين كار را نمىكند؛ بلكه عبادت به معنى تبعيّت از دستورات و سخنان هرشخصى است. ( اين معنى در روايتى ازامام صادق عليه السلام آمده است. ر. ك. به ميزان الحكمة، باب 2496، حديث 11352. )
بنابراين، دنباله روى از فرامين شيطان، عبادت اوست. و هركسى دستورى غيراز دستور خدا بدهد و انسان از آن تبعيّت كند، نوعى شرك وبت پرستى است. "
📚مثالهای زیبای قرآن ج 2 ص 161
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕از سوی دیگر امروزه خالکوبی یک فرهنگ مورد توجه در جوامع کافر و کشورهای غربی محسوب می شود به گونه ای که عملکرد آنان چه در اصل عمل خالکوبی و چه در نقش و نگارهای صورت گرفته مورد تقلید سایر افراد و جوامع قرار می گیرد .
▫️ روایات اسلامی مسلمانان را از پیروی در سنتهای خاص کفار مورد نهی قرار داده است .
👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« خداوند به یکی از پیامبران خود چنین وحی کرد که به مردم بگو لباس دشمنانم را نپوشید و خوراک دشمنان مرا نخورید و خود را به شکل و شمائل دشمنان من در نیاورید که در این صورت شما نیز همچون آنها دشمن من خواهید بود » " عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ أَوْحَى الله عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ لَا يَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِي وَ لَا يَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِي وَ لَا يَسْلُكُوا مَسَالِكَ أَعْدَائِي فَيَكُونُوا أَعْدَائِي كَمَا هُمْ أَعْدَائِي "
📚الفقیه ،ج 1 ص 252 _ وسایل الشیعه ، ج 4 ص 385
❕همینطور در روایاتی ، زنانی به عنوان : " الواشمة " و " الموتشمة یا المستوشمة " مورد لعنت پیامبر گرامی اسلام قرار گرفته اند : " عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْوَاشِمَةُ وَ الْمُوتَشِمَةُ وَ النَّاجِشُ وَ الْمَنْجُوشُ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ مُحَمَّدٍ. "_ " عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّامِصَةَ وَ الْمُنْتَمِصَةَ وَ الْوَاشِرَةَ وَ الْمُسْتَوْشِرَةَ وَ الْوَاصِلَةَ وَ الْمُسْتَوْصِلَةَ وَ الْوَاشِمَةَ وَ الْمُسْتَوْشِمَةَ. "
📚الكافي ج5، ص: 559 _ معاني الأخبار،ص: 250
❕علامه مجلسی در معنای روایات مورد اشاره نقل می کند :
" الواشمة کسی است که در دستان و بدن زن خالکوبی نماید. بدین ترتیب که دستها یا قسمتی از بدن زنی را سوراخ کرده، سپس آن را با سرمه یا خضاب پر نماید تا سبز شود و المستوشمة کسی است که خالکوبی بر او انجام شود. " " الواشمة التي تشم وشما في يدي المرأة أو في شيء من بدنها و هي أن تغرز يديها أو ظهر كفّها أو شيئا من بدنها بإبرة حتى تؤثر فيه ثم تحشوه بالكحل أو بالنورة فيخضرّ و المستوشمة التي يفعل بها ذلك "
📚بحار الأنوار ج 100، ص: 257
❕بنابراین بالخصوص زنانی که خالکوبی و تتو میزنند تا این زینت را به نامحرمان نشان دهند و نیز فردی که زن را به هدف نشان دادن به نامحرم خالکوبی و تتو میزند , ملعون و از رحمت الهی به دور هستند : " و لكن من هذه الامور ما لا شكّ في جوازها ظاهرا إذا كان لزوجها أو لأهلها، لأنّها زينة كالوشم "
📚انوار الفقاهة (كتاب التجارة)، ص: 147
▫️بر این اساس , اگر زنی خالکوبی و تتو انجام داد باید تتوی خود را از نامحرم بپوشاند , چرا که این عمل نوعی آرایش و زینت محسوب میشود و قرآن دستور می دهد که زنان تنها حق دارند در برابر محارمشان زینتهای خود را آشکار کنند : "لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِن ... " ( نور 31 )
❕در روایتی آمده است :
" پیامبر زنان را منع کرد که برای غیر شوهر ، خودشان را زینت کنند و اگر چنین کنند بر خداوند است که آنان را وارد آتش دوزخ کند" " نَهَى أَنْ تَتَزَيَّنَ لِغَيْرِ زَوْجِهَا فَإِنْ فَعَلَتْ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُحْرِقَهَا بِالنَّار "
📚من لا یحضره الفقیه ج 4 ص 6
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕از سوی دیگر امروزه خالکوبی یک فرهنگ مورد توجه در جوامع کافر و کشورهای غربی محسوب می شود به گونه ای که عملکرد آنان چه در اصل عمل خالکوبی و چه در نقش و نگارهای صورت گرفته مورد تقلید سایر افراد و جوامع قرار می گیرد .
▫️ روایات اسلامی مسلمانان را از پیروی در سنتهای خاص کفار مورد نهی قرار داده است .
👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« خداوند به یکی از پیامبران خود چنین وحی کرد که به مردم بگو لباس دشمنانم را نپوشید و خوراک دشمنان مرا نخورید و خود را به شکل و شمائل دشمنان من در نیاورید که در این صورت شما نیز همچون آنها دشمن من خواهید بود » " عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ أَوْحَى الله عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ لَا يَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِي وَ لَا يَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِي وَ لَا يَسْلُكُوا مَسَالِكَ أَعْدَائِي فَيَكُونُوا أَعْدَائِي كَمَا هُمْ أَعْدَائِي "
📚الفقیه ،ج 1 ص 252 _ وسایل الشیعه ، ج 4 ص 385
❕همینطور در روایاتی ، زنانی به عنوان : " الواشمة " و " الموتشمة یا المستوشمة " مورد لعنت پیامبر گرامی اسلام قرار گرفته اند : " عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْوَاشِمَةُ وَ الْمُوتَشِمَةُ وَ النَّاجِشُ وَ الْمَنْجُوشُ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ مُحَمَّدٍ. "_ " عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّامِصَةَ وَ الْمُنْتَمِصَةَ وَ الْوَاشِرَةَ وَ الْمُسْتَوْشِرَةَ وَ الْوَاصِلَةَ وَ الْمُسْتَوْصِلَةَ وَ الْوَاشِمَةَ وَ الْمُسْتَوْشِمَةَ. "
📚الكافي ج5، ص: 559 _ معاني الأخبار،ص: 250
❕علامه مجلسی در معنای روایات مورد اشاره نقل می کند :
" الواشمة کسی است که در دستان و بدن زن خالکوبی نماید. بدین ترتیب که دستها یا قسمتی از بدن زنی را سوراخ کرده، سپس آن را با سرمه یا خضاب پر نماید تا سبز شود و المستوشمة کسی است که خالکوبی بر او انجام شود. " " الواشمة التي تشم وشما في يدي المرأة أو في شيء من بدنها و هي أن تغرز يديها أو ظهر كفّها أو شيئا من بدنها بإبرة حتى تؤثر فيه ثم تحشوه بالكحل أو بالنورة فيخضرّ و المستوشمة التي يفعل بها ذلك "
📚بحار الأنوار ج 100، ص: 257
❕بنابراین بالخصوص زنانی که خالکوبی و تتو میزنند تا این زینت را به نامحرمان نشان دهند و نیز فردی که زن را به هدف نشان دادن به نامحرم خالکوبی و تتو میزند , ملعون و از رحمت الهی به دور هستند : " و لكن من هذه الامور ما لا شكّ في جوازها ظاهرا إذا كان لزوجها أو لأهلها، لأنّها زينة كالوشم "
📚انوار الفقاهة (كتاب التجارة)، ص: 147
▫️بر این اساس , اگر زنی خالکوبی و تتو انجام داد باید تتوی خود را از نامحرم بپوشاند , چرا که این عمل نوعی آرایش و زینت محسوب میشود و قرآن دستور می دهد که زنان تنها حق دارند در برابر محارمشان زینتهای خود را آشکار کنند : "لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِن ... " ( نور 31 )
❕در روایتی آمده است :
" پیامبر زنان را منع کرد که برای غیر شوهر ، خودشان را زینت کنند و اگر چنین کنند بر خداوند است که آنان را وارد آتش دوزخ کند" " نَهَى أَنْ تَتَزَيَّنَ لِغَيْرِ زَوْجِهَا فَإِنْ فَعَلَتْ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُحْرِقَهَا بِالنَّار "
📚من لا یحضره الفقیه ج 4 ص 6
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕بنابراین اقتضاء توحید در محبت آن است که انسان تنها خدا را دوست داشته باشد و در قلبش فقط محبت خدا و کسانی باشد که با خداوند و دین او در ارتباطند مانند پیامبران و امامان و مومنان و با یک قلب نمی تواند هم خدا و دوستانش را دوست داشته باشد و هم محبت دشمنان خدا را داشته باشد .
❗️از آنچه گفتیم روشن شد که محبت اصیل انسان باید به خداوند باشد اما در طول محبت الهی می توان محبت کسانی که در مسیر خداوند و ایمان هستند نیز دوست داشت . لذا خداوند در قرآن از لزوم محبت پیامبر و اهلبیت ایشان و همسران و مومنان سخن به میان می آورد :
" أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه " _ " قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى " _ "خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة " _ " إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة " ( توبه 24 _ شوری 23 _ روم 21 _ حجرات 10 )
▫️امام باقر عليه السلام فرمود :
" هرگاه خواستى بدانى كه در تو خيرى هست، به قلبت بنگر. اگر فرمانبران خدا را دوست و معصيتكاران را دشمن مىداشت، پس در تو خير هست و خداوندْ دوستت مىدارد، و اگر پيروان خدا را دشمن مىداشت و معصيتكاران را دوست مىداشت، پس در تو خيرى نيست و خداوندْ، دشمنت مىدارد؛ چون انسان، همراه كسى است كه دوستش مىدارد. " إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ أنَّ فيكَ خَيرا فَانظُر إلى قَلبِكَ؛ فَإِن كانَ يُحِبُّ أهلَ طاعَةِ اللّهِ و يُبغِضُ أهلَ مَعصِيَتِهِ فَفيكَ خَيرٌ وَ اللّهُ يُحِبُّكَ، و إن كانَ يُبغِضُ أهلَ طاعَةِ اللّهِ و يُحِبُّ أهلَ مَعصِيَتِهِ فَلَيسَ فيكَ خَيرٌ وَ اللّهُ يُبغِضُكَ، وَ المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ. "
📚المحاسن ج 1 ص 263
▫️پیامبر گرامی نیز فرمود :
" محبّت مؤمن به مؤمن در راه خدا، از بزرگترين شاخههاى ايمان است. " " وُدُّ المُؤمِنِ لِلمُؤمِنِ فِي اللّهِ مِن أعظَمِ شُعَبِ الإِيمان "
📚المحاسن ج 1 ص 263
❕بر این اساس ، اگر در روایتی گفته شده است که قلب حرم خداست و غیر خدا نباید وارد آن شود , در سایر روایات و نیز آیات قرآن این مطلب شرح داده شده است که مقصود از غیر خدا که نباید محبتشان در قلب انسان باشد , کسانی هستند که با خداوند و دین او ارتباطی ندارند اما کسانی که در مسیر ایمان و دین الهی هستند باید محبوب انسان باشند ، لذا در روایات متعددی تصریح شده است که محبت به پدر و مادر و فرزند و همسر نشانه ایمان و مورد تاکید خداوند است و باید انسان محبت آنها را در قلب و دل خود داشته باشد :
"النَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَيْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَة " _ " إِنَّ اللَّهَ لَيَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ. " _ " مَا أَظُنُّ رَجُلًا يَزْدَادُ فِي الْإِيمَانِ خَيْراً إِلَّا ازْدَادَ حُبّاً لِلنِّسَاءِ. "
📚امالی طوسی ص: 455 _ الکافی ج 6 ص 50 _ ج 5 ص 320
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕بنابراین اقتضاء توحید در محبت آن است که انسان تنها خدا را دوست داشته باشد و در قلبش فقط محبت خدا و کسانی باشد که با خداوند و دین او در ارتباطند مانند پیامبران و امامان و مومنان و با یک قلب نمی تواند هم خدا و دوستانش را دوست داشته باشد و هم محبت دشمنان خدا را داشته باشد .
❗️از آنچه گفتیم روشن شد که محبت اصیل انسان باید به خداوند باشد اما در طول محبت الهی می توان محبت کسانی که در مسیر خداوند و ایمان هستند نیز دوست داشت . لذا خداوند در قرآن از لزوم محبت پیامبر و اهلبیت ایشان و همسران و مومنان سخن به میان می آورد :
" أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه " _ " قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى " _ "خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة " _ " إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة " ( توبه 24 _ شوری 23 _ روم 21 _ حجرات 10 )
▫️امام باقر عليه السلام فرمود :
" هرگاه خواستى بدانى كه در تو خيرى هست، به قلبت بنگر. اگر فرمانبران خدا را دوست و معصيتكاران را دشمن مىداشت، پس در تو خير هست و خداوندْ دوستت مىدارد، و اگر پيروان خدا را دشمن مىداشت و معصيتكاران را دوست مىداشت، پس در تو خيرى نيست و خداوندْ، دشمنت مىدارد؛ چون انسان، همراه كسى است كه دوستش مىدارد. " إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ أنَّ فيكَ خَيرا فَانظُر إلى قَلبِكَ؛ فَإِن كانَ يُحِبُّ أهلَ طاعَةِ اللّهِ و يُبغِضُ أهلَ مَعصِيَتِهِ فَفيكَ خَيرٌ وَ اللّهُ يُحِبُّكَ، و إن كانَ يُبغِضُ أهلَ طاعَةِ اللّهِ و يُحِبُّ أهلَ مَعصِيَتِهِ فَلَيسَ فيكَ خَيرٌ وَ اللّهُ يُبغِضُكَ، وَ المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ. "
📚المحاسن ج 1 ص 263
▫️پیامبر گرامی نیز فرمود :
" محبّت مؤمن به مؤمن در راه خدا، از بزرگترين شاخههاى ايمان است. " " وُدُّ المُؤمِنِ لِلمُؤمِنِ فِي اللّهِ مِن أعظَمِ شُعَبِ الإِيمان "
📚المحاسن ج 1 ص 263
❕بر این اساس ، اگر در روایتی گفته شده است که قلب حرم خداست و غیر خدا نباید وارد آن شود , در سایر روایات و نیز آیات قرآن این مطلب شرح داده شده است که مقصود از غیر خدا که نباید محبتشان در قلب انسان باشد , کسانی هستند که با خداوند و دین او ارتباطی ندارند اما کسانی که در مسیر ایمان و دین الهی هستند باید محبوب انسان باشند ، لذا در روایات متعددی تصریح شده است که محبت به پدر و مادر و فرزند و همسر نشانه ایمان و مورد تاکید خداوند است و باید انسان محبت آنها را در قلب و دل خود داشته باشد :
"النَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَيْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَة " _ " إِنَّ اللَّهَ لَيَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ. " _ " مَا أَظُنُّ رَجُلًا يَزْدَادُ فِي الْإِيمَانِ خَيْراً إِلَّا ازْدَادَ حُبّاً لِلنِّسَاءِ. "
📚امالی طوسی ص: 455 _ الکافی ج 6 ص 50 _ ج 5 ص 320
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕در روایتی می خوانیم :
"وقتی آدم به حواء نگریست آفرینشی زیبا شبیه صورت خود دید با این تفاوت که او زن بود. با او صحبت کرد. حواء نیز با زبان او با او سخن گفت، آدم به او گفت: تو کیستی؟ حوا گفت: همان طور که میبینی مخلوقی هستم که خدا مرا آفرید. آدم در این لحظه خطاب به خدا گفت: خدای من این مخلوق زیبایی که نزدیکی به او و نگاه کردن به او مرا آرام میکند. او کیست؟ خداوند گفت: این کنیز من حواء است. آیا دوست داری که همراه و مونس تو باشد و با تو سخن بگوید و از تو فرمان برد؟ آدم گفت: بله و مادامی که زندهام تو را به خاطر این نعمت شکرگزار هستم و تو را ستایش میکنم. خداوند تبارک و تعالی فرمود: او را خواستگاری کن که او کنیز من است و برای شهوت نیز شایسته هست و خداوند قوه شهوت را در آدم به وجود آورد در حالی که قبل از آن او را نسبت به این غریزه آگاه ساخته بود.
پس آدم گفت خدایا من او را خواستگاری میکنم رضای تو چیست؟ خداوند فرمود: اینکه اصول دینم را به او بیاموزی. گفت: اگر تو این گونه میخواهی من همین کار راخواهم کرد که خداوند فرمود: من همین را میخواهم. او را به ازدواج تو درآوردم ... آدم گفت: به سوی من بیا (ای حواء) . حواء گفت: تو به سوی من بیا. خداوند به آدم فرمود: که به سوی او برو و آدم برخاست و به سوی او رفت و اگر این گونه نبود این زنان بودند که به خواستگاری مردان میرفتند و آنها را برای خود خواستگاری میکردند. "
" ... فَقَالَ اللَّهُ هَذِهِ أَمَتِي حَوَّاءُ أَ فَتُحِبُّ أَنْ تَكُونَ مَعَكَ فَتُؤْنِسَكَ وَ تُحَدِّثَكَ وَ تَأْتَمِرَ لِأَمْرِكَ قَالَ نَعَمْ يَا رَبِّ وَ لَكَ بِذَلِكَ الْحَمْدُ وَ الشُّكْرُ مَا بَقِيتُ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَاخْطُبْهُا إِلَيَّ فَإِنَّهَا أَمَتِي وَ قَدْ تَصْلُحُ أَيْضاً لِلشَّهْوَةِ وَ أَلْقَى اللَّهُ عَلَيْهِ الشَّهْوَةَ وَ قَدْ عَلَّمَهُ قَبْلَ ذَلِكَ الْمَعْرِفَةَ فَقَالَ يَا رَبِّ فَإِنِّي أَخْطُبُهَا إِلَيْكَ فَمَا رِضَاكَ لِذَلِكَ فَقَالَ رِضَائِي أَنْ تُعَلِّمَهَا مَعَالِمَ دِينِي ... "
📚علل الشرائع، ج1، ص: 18
❕نهایتا عمر آدم علیه السلام از زمانی که روح در او دمیده شد تا وقتی که از دنیا رفت ، در حدود نهصد و سی سال بوده است :
" عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ كَانَ عُمُرُ آدَمَ ع مِنْ يَوْمَ خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَى يَوْمَ قَبَضَهُ تِسْعَمِائَةٍ وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً " " قَالَ النَّبِيُّ ص عَاشَ آدَمُ أَبُو الْبَشَرِ تِسْعَمِائَةٍ وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً "
📚 تفسير القمي، ج1، ص: 45 _ بحار الأنوار ج11، ص: 268
❕خلاصه مطلب آنکه در هنگام دمیده شدن روح در وجود آدم علیه السلام مدت چهل سال از خلقت جسم و جسد ایشان گذشته بود ، ممکن است ایشان در شکل یک انسان چهل ساله جان گرفته باشند یا کمتر از این مقدار اما در هر صورت ایشان پس از دمیده شدن روح، یک انسان بالغ و عاقل بوده به گونه ای که هم با خداوند سخن می گفته و هم دارای همسر بوده است .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕در روایتی می خوانیم :
"وقتی آدم به حواء نگریست آفرینشی زیبا شبیه صورت خود دید با این تفاوت که او زن بود. با او صحبت کرد. حواء نیز با زبان او با او سخن گفت، آدم به او گفت: تو کیستی؟ حوا گفت: همان طور که میبینی مخلوقی هستم که خدا مرا آفرید. آدم در این لحظه خطاب به خدا گفت: خدای من این مخلوق زیبایی که نزدیکی به او و نگاه کردن به او مرا آرام میکند. او کیست؟ خداوند گفت: این کنیز من حواء است. آیا دوست داری که همراه و مونس تو باشد و با تو سخن بگوید و از تو فرمان برد؟ آدم گفت: بله و مادامی که زندهام تو را به خاطر این نعمت شکرگزار هستم و تو را ستایش میکنم. خداوند تبارک و تعالی فرمود: او را خواستگاری کن که او کنیز من است و برای شهوت نیز شایسته هست و خداوند قوه شهوت را در آدم به وجود آورد در حالی که قبل از آن او را نسبت به این غریزه آگاه ساخته بود.
پس آدم گفت خدایا من او را خواستگاری میکنم رضای تو چیست؟ خداوند فرمود: اینکه اصول دینم را به او بیاموزی. گفت: اگر تو این گونه میخواهی من همین کار راخواهم کرد که خداوند فرمود: من همین را میخواهم. او را به ازدواج تو درآوردم ... آدم گفت: به سوی من بیا (ای حواء) . حواء گفت: تو به سوی من بیا. خداوند به آدم فرمود: که به سوی او برو و آدم برخاست و به سوی او رفت و اگر این گونه نبود این زنان بودند که به خواستگاری مردان میرفتند و آنها را برای خود خواستگاری میکردند. "
" ... فَقَالَ اللَّهُ هَذِهِ أَمَتِي حَوَّاءُ أَ فَتُحِبُّ أَنْ تَكُونَ مَعَكَ فَتُؤْنِسَكَ وَ تُحَدِّثَكَ وَ تَأْتَمِرَ لِأَمْرِكَ قَالَ نَعَمْ يَا رَبِّ وَ لَكَ بِذَلِكَ الْحَمْدُ وَ الشُّكْرُ مَا بَقِيتُ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَاخْطُبْهُا إِلَيَّ فَإِنَّهَا أَمَتِي وَ قَدْ تَصْلُحُ أَيْضاً لِلشَّهْوَةِ وَ أَلْقَى اللَّهُ عَلَيْهِ الشَّهْوَةَ وَ قَدْ عَلَّمَهُ قَبْلَ ذَلِكَ الْمَعْرِفَةَ فَقَالَ يَا رَبِّ فَإِنِّي أَخْطُبُهَا إِلَيْكَ فَمَا رِضَاكَ لِذَلِكَ فَقَالَ رِضَائِي أَنْ تُعَلِّمَهَا مَعَالِمَ دِينِي ... "
📚علل الشرائع، ج1، ص: 18
❕نهایتا عمر آدم علیه السلام از زمانی که روح در او دمیده شد تا وقتی که از دنیا رفت ، در حدود نهصد و سی سال بوده است :
" عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ كَانَ عُمُرُ آدَمَ ع مِنْ يَوْمَ خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَى يَوْمَ قَبَضَهُ تِسْعَمِائَةٍ وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً " " قَالَ النَّبِيُّ ص عَاشَ آدَمُ أَبُو الْبَشَرِ تِسْعَمِائَةٍ وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً "
📚 تفسير القمي، ج1، ص: 45 _ بحار الأنوار ج11، ص: 268
❕خلاصه مطلب آنکه در هنگام دمیده شدن روح در وجود آدم علیه السلام مدت چهل سال از خلقت جسم و جسد ایشان گذشته بود ، ممکن است ایشان در شکل یک انسان چهل ساله جان گرفته باشند یا کمتر از این مقدار اما در هر صورت ایشان پس از دمیده شدن روح، یک انسان بالغ و عاقل بوده به گونه ای که هم با خداوند سخن می گفته و هم دارای همسر بوده است .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
آیا امام صادق علیه السلام معتقد بود که ابلیس از آتش آفریده نشده است ?
🤔#پرسش :
❓قرآن میگوید که خلقت ابلیس و شیطان از آتش بوده اما در روایت شیعه آمده که امام صادق شیعیان گفتند که خلقت ابلیس از گِل بوده و شیطان دروغ گفته که از آتش است !!!! چرا امامان شیعه بر خلاف قرآن سخن میگفتند ?
💠#پاسخ:💠
▫️در قرآن تصریح شده است که ابلیس از طائفه جنیان بوده است :"كانَ مِنَ الْجِنِّ " ( سوره کهف آیه 51 )
❗️ از سوی دیگر در همان قرآن می خوانیم : "وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ"" خداوند جن را از شعلههاى مختلط آتش آفريد" (سوره الرحمن آيه 15)
▫️و از سوى سوم هنگامى كه ابليس از سجده بر آدم سرپيچيد , منطقش اين بود " خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ "" مرا از آتش آفريدى و او را از خاك ( و آتش برتر از خاك است) " (اعراف آيه 12).
▪️بنابراین در قرآن تصریح شده که ابلیس از آتش آفریده شده زیرا او از جنیان بوده است .
🔸در روایات شیعه نیز به خلقت ابلیس از آتش تصریح شده چنانچه که امیر مومنان علیه السلام در مورد ابلیس فرمود :
" خشم و غضب و كبر و نخوت او را فرا گرفت و شقاوت و بدبختى بر وى غلبه كرد، به آفرينش خود از آتش افتخار نمود و خلقت آدم را از گل خشكيده، سبك شمرد " اعترته الحميّة و غلبت عليه الشّقوة و تعزّز بخلقه النّار و استوهن خلق الصّلصال "
📚نهج البلاغه , خطبه اول
👌در بیان امام صادق علیه السلام هم تصریح شده که ابلیس از جنیان بوده و خلقت جنیان هم از آتش است و ابلیس هم از آتش آفریده شده : " و كانَ مِنَ الْجِنِّ، و كان مع الملائكة " _ " إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمَلَائِكَةَ مِنَ النُّورِ وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنَ النَّار " _ "فاستخرج الله ما في نفسه بالحمية، فقال: خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِين "
📚الاختصاص ص 109 _ تفسير العياشي، ج1، ص: 34 _ تفسير العياشي، ج2، ص: 9
❕حال آنچه مورد اشکال و شبهه قرار گرفته است نقلی است که در تفسیر قمی از امام صادق علیه السلام روایت شده است .
▫️مطابق نقل مذکور , امام صادق ع به اسحاق بن جریر میفرماید:
"یاران تو درباره سخن ابلیس که گفت : «من را از آتش و او را از خاک آفریدی» چه میگویند؟ گفتم فدایت شوم او این را گفته و خداوند نیز در کتابش آن را ذکر کرده است. امام علیه السلام فرمود : ای اسحاق ابلیس دروغ گفت . خداوند او را نیافرید مگر از خاک. سپس امام علیه السلام بیان داشتند که خداوند در قرآن فرمود:
« همان كسى كه براى شما از درخت سبز آتش آفريد، و شما به وسيله آن آتش مىافروزيد.» خداوند ابلیس را از این آتش و از این درخت آفرید و اصل این درخت هم از خاک است. " " عَنْ سَعِيدِ بْنِ أَبِي سَعِيدٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ حَرِيزٍ ... الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ خَلَقَهُ اللَّهُ مِنْ تِلْكَ النَّارِ وَ النَّارُ مِنْ تِلْكَ الشَّجَرَةِ وَ الشَّجَرَةُ أَصْلُهَا مِنْ طِين "
📚تفسیر قمی ج 2 ص 244 _ 245
❗️در مورد نقل مذکور توجه به دو نکته لازم است :
▫️1 _ روایت مورد اشکال از نظر سندی ضعیف است . در سند آن : " سعید بن ابی سعید " و " اسحاق بن حریز " قرار دارند که از نظر رجالی مجهول و ضعیف هستند :
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 559 _ ج 4 ص 54
▫️2 _ محتوای روایت مذکور هم در ضدیت با قرآن نیست بلکه در روایت مذکور تصریح شده که ابلیس از آتش آفریده شده است اما آتشی که وابسته و تولد یافته از خاک است .
▪️توضیح اینکه :
روایت مورد بحث متذکر این مطلب می شود که ابلیس خلقتش از آتش را دلیل بر برتری خود نسبت به آدم علیه السلام می دانست با این استدلال که آتش از خاک برتر است در حالی که توجه نداشت که اصل و ریشه آتش هم از خاک است . یعنی آتش وجودی ابلیس از درختان سبزی خلق شده بود که ریشه در خاک داشتند و از خاک رشد یافته و ایجاد شده بودند .
👌بنابراین سر منشا اصلی و اساس خلقت ابلیس هم وابسته به خاک و از خاک بوده است اما متاسفانه ابلیس بدون تذکر به این نکته دچار غرور شده و از امر الهی تمرد کرد , چنانچه که در تفسیر نمونه می خوانیم :
" گويا چنين مىپنداشت كه آتش برتر از خاك است، و اين يكى از بزرگترين اشتباهات ابليس بود، شايد هم اشتباه نمىكرد و آگاهانه دروغ مىگفت زيرا مىدانيم خاك سرچشمه انواع بركات و منبع تمام مواد حياتى و مهمترين وسيله براى ادامه زندگى موجودات زنده است، در حالى كه آتش چنين نيست...
❕به علاوه هر آتشى در روى زمين پيدا شود، از موادى سرچشمه مىگيرد كه از خاك بدست آمده است، خاك سرچشمه پرورش درختان و درختان سرچشمه پيدايش آتش مىباشند، حتى مواد نفتى يا چربىهايى كه قابل احتراقند نيز بازگشت به خاك يا حيواناتى كه از مواد نباتى تغذيه دارند، مىكنند... "
📚تفسیر نمونه ج 6 ص 99
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔#پرسش :
❓قرآن میگوید که خلقت ابلیس و شیطان از آتش بوده اما در روایت شیعه آمده که امام صادق شیعیان گفتند که خلقت ابلیس از گِل بوده و شیطان دروغ گفته که از آتش است !!!! چرا امامان شیعه بر خلاف قرآن سخن میگفتند ?
💠#پاسخ:💠
▫️در قرآن تصریح شده است که ابلیس از طائفه جنیان بوده است :"كانَ مِنَ الْجِنِّ " ( سوره کهف آیه 51 )
❗️ از سوی دیگر در همان قرآن می خوانیم : "وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ"" خداوند جن را از شعلههاى مختلط آتش آفريد" (سوره الرحمن آيه 15)
▫️و از سوى سوم هنگامى كه ابليس از سجده بر آدم سرپيچيد , منطقش اين بود " خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ "" مرا از آتش آفريدى و او را از خاك ( و آتش برتر از خاك است) " (اعراف آيه 12).
▪️بنابراین در قرآن تصریح شده که ابلیس از آتش آفریده شده زیرا او از جنیان بوده است .
🔸در روایات شیعه نیز به خلقت ابلیس از آتش تصریح شده چنانچه که امیر مومنان علیه السلام در مورد ابلیس فرمود :
" خشم و غضب و كبر و نخوت او را فرا گرفت و شقاوت و بدبختى بر وى غلبه كرد، به آفرينش خود از آتش افتخار نمود و خلقت آدم را از گل خشكيده، سبك شمرد " اعترته الحميّة و غلبت عليه الشّقوة و تعزّز بخلقه النّار و استوهن خلق الصّلصال "
📚نهج البلاغه , خطبه اول
👌در بیان امام صادق علیه السلام هم تصریح شده که ابلیس از جنیان بوده و خلقت جنیان هم از آتش است و ابلیس هم از آتش آفریده شده : " و كانَ مِنَ الْجِنِّ، و كان مع الملائكة " _ " إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمَلَائِكَةَ مِنَ النُّورِ وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنَ النَّار " _ "فاستخرج الله ما في نفسه بالحمية، فقال: خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِين "
📚الاختصاص ص 109 _ تفسير العياشي، ج1، ص: 34 _ تفسير العياشي، ج2، ص: 9
❕حال آنچه مورد اشکال و شبهه قرار گرفته است نقلی است که در تفسیر قمی از امام صادق علیه السلام روایت شده است .
▫️مطابق نقل مذکور , امام صادق ع به اسحاق بن جریر میفرماید:
"یاران تو درباره سخن ابلیس که گفت : «من را از آتش و او را از خاک آفریدی» چه میگویند؟ گفتم فدایت شوم او این را گفته و خداوند نیز در کتابش آن را ذکر کرده است. امام علیه السلام فرمود : ای اسحاق ابلیس دروغ گفت . خداوند او را نیافرید مگر از خاک. سپس امام علیه السلام بیان داشتند که خداوند در قرآن فرمود:
« همان كسى كه براى شما از درخت سبز آتش آفريد، و شما به وسيله آن آتش مىافروزيد.» خداوند ابلیس را از این آتش و از این درخت آفرید و اصل این درخت هم از خاک است. " " عَنْ سَعِيدِ بْنِ أَبِي سَعِيدٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ حَرِيزٍ ... الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ خَلَقَهُ اللَّهُ مِنْ تِلْكَ النَّارِ وَ النَّارُ مِنْ تِلْكَ الشَّجَرَةِ وَ الشَّجَرَةُ أَصْلُهَا مِنْ طِين "
📚تفسیر قمی ج 2 ص 244 _ 245
❗️در مورد نقل مذکور توجه به دو نکته لازم است :
▫️1 _ روایت مورد اشکال از نظر سندی ضعیف است . در سند آن : " سعید بن ابی سعید " و " اسحاق بن حریز " قرار دارند که از نظر رجالی مجهول و ضعیف هستند :
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 559 _ ج 4 ص 54
▫️2 _ محتوای روایت مذکور هم در ضدیت با قرآن نیست بلکه در روایت مذکور تصریح شده که ابلیس از آتش آفریده شده است اما آتشی که وابسته و تولد یافته از خاک است .
▪️توضیح اینکه :
روایت مورد بحث متذکر این مطلب می شود که ابلیس خلقتش از آتش را دلیل بر برتری خود نسبت به آدم علیه السلام می دانست با این استدلال که آتش از خاک برتر است در حالی که توجه نداشت که اصل و ریشه آتش هم از خاک است . یعنی آتش وجودی ابلیس از درختان سبزی خلق شده بود که ریشه در خاک داشتند و از خاک رشد یافته و ایجاد شده بودند .
👌بنابراین سر منشا اصلی و اساس خلقت ابلیس هم وابسته به خاک و از خاک بوده است اما متاسفانه ابلیس بدون تذکر به این نکته دچار غرور شده و از امر الهی تمرد کرد , چنانچه که در تفسیر نمونه می خوانیم :
" گويا چنين مىپنداشت كه آتش برتر از خاك است، و اين يكى از بزرگترين اشتباهات ابليس بود، شايد هم اشتباه نمىكرد و آگاهانه دروغ مىگفت زيرا مىدانيم خاك سرچشمه انواع بركات و منبع تمام مواد حياتى و مهمترين وسيله براى ادامه زندگى موجودات زنده است، در حالى كه آتش چنين نيست...
❕به علاوه هر آتشى در روى زمين پيدا شود، از موادى سرچشمه مىگيرد كه از خاك بدست آمده است، خاك سرچشمه پرورش درختان و درختان سرچشمه پيدايش آتش مىباشند، حتى مواد نفتى يا چربىهايى كه قابل احتراقند نيز بازگشت به خاك يا حيواناتى كه از مواد نباتى تغذيه دارند، مىكنند... "
📚تفسیر نمونه ج 6 ص 99
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht