▫️ادامه 👇
❕بتریه گروهی از زیدیه بودند که به ابوبکر و عمر ارادت خاصی داشتند و آنان را گناهکار و خطاکار نمی دانستند : "والفرقة الثالثة: من الزيدية: «البترية»: أصحاب «الحسن بن صالح بن حي» وأصحاب «كثير النواء» وإنّما سمّوا «بترية» لأنّ «كثيراً» كان يلقب بالأبتر، يزعمون ... وأنّ بيعة أبي بكر وعمر ليست بخطأ، لأنّ علياً ترك ذلك لهما "
📚بحوث فی الملل و النحل ج7، ص: 454 ( به نقل از مذاهب الإسلاميين: ص 66- 69 _ مروج الذهب: ج 2 ص 183 )
❕بتریه دشمن شیعیان و امامان شیعه هم بودند چون آنان به ابوبکر و عمر دید مثبتی نداشتند !!!
❕در روایتی آمده است که سدیر می گوید :
" با گروهی از جمله سلمه بن کهیل و ابوالمقدام ثابت حداد و سالم بن ابی حفصه خدمت امام باقر علیه السّلام رسیدیم، در حالی که برادرش زید بن علی هم در نزد آن جناب بودند، به امام باقر علیه السلام گفتند: ما امام علی، امام حسن وامام حسین علیهم السلام را دوست میداریم و از دشمنان آنها بیزاری میجوییم، فرمودند: آری. بعد از آن گفتند: ما ابو بکر و عمر را هم دوست میداریم و از دشمنان آنها بیزاریم، در این هنگام زید بن علی متوجه آنها شد و گفت: شما از فاطمه سلام الله بیزاری میجویید ?!!! شما امر ما را (ولایت) قطع و نابود ساختید، خدانسل شما را قطع و نابود کند، این جماعت را از آن روز بتریه نامیدند. " " عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ مَعِي سَلَمَةُ بْنُ كُهَيْلٍ وَ أَبُو الْمِقْدَامِ ثَابِتٌ الْحَدَّادُ وَ سَالِمُ بْنُ أَبِي حَفْصَةَ وَ كَثِيرٌ النَّوَّاءُ وَ جَمَاعَةٌ مَعَهُمْ وَ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ أَخُوهُ زَيْدُ بْنُ عَلِيٍّ فَقَالُوا لِأَبِي جَعْفَرٍ ع نَتَوَلَّى عَلِيّاً وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً وَ نَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِهِمْ قَالَ نَعَمْ قَالُوا نَتَوَلَّى أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ نَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِهِمْ قَالَ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِمْ زَيْدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ قَالَ لَهُمْ أَ تَتَبَرَّءُونَ مِنْ فَاطِمَةَ بَتَرْتُمْ أَمْرَنَا بَتَرَكُمُ اللَّهُ فَيَوْمَئِذٍ سُمُّوا الْبُتْرِيَّةَ "
📚رجال کشی ص 236 _ بحار الانوار ج 69 ص 178
❕بنابراین اگر در روایت مورد اشکال , زیدیه به عنوان ناصبی و دشمن اهلبیت علیهم السلام معرفی می شوند , مقصود طایفه بتریه از آنان است نه تمام زیدیه .
👌زیدیه ای که امروز در یمن حاکم هستند از مریدان اهلبیت علیهم السلام و انقلاب اسلامی ایران اند و دشمنی با اهلبیت ع ندارند , چنانچه که برخی می نویسند :
" یکی از منشورهای اعتقادی انصارالله، بازگشت به قرآن و سنت امامان زیدی است. سید حسین الحوثی در جای جای سخنرانی خود به این اصل تکیه دارد و می گوید:
«انحراف در زیدیه زمانی شروع شد که علوم اسلامی را از میراث اهلسنت فرا گرفت و به حدیث ثقلین ایمان نیاورده و پایبند نبود. بنابراین در این ذلّت خواهیم بود و بهرهای از عزت نخواهیم برد و نخواهیم توانست برای اسلام کاری انجام دهیم.» . ایشان انحراف در مباحث علوم اسلامی و حاکمیت سیاسی جهان اسلام و موارد دیگر را دوری امت اسلام از قرآن و معارف اهل بیت دانسته است و راه برونرفت از این انحراف، بازگشت به قرآن کریم و فراگیری معارف دینی از ثقلین است. یکی از واژههایی که سید حسین الحوثی برای معرفی اهل بیت بهکار میبرد، «أعلام هدایت» است. اهلبیت سرور مخلوقات و پرچمدار هدایت مردم و پناهگاه آنان در مواقع هولناک دنیایی است، به طوریکه همهی مردم به این أعلام هدایت نیازمنداند.سید حسین الحوثی می گوید امام خمینی بزرگمردی از سلاله خاندان نبوت و معدن رسالت است. شخصیتی که به واسطه جدیت در مقابله و رویارویی با تمام دشمنان اسلام و تقابل با آمریکا شناخته شده است. وی مردی صاحب فکر صحیح بود. دیدگاه و فکری داشت که به واسطه آن می توانست بسیاری از حوادث آینده را از طریق تامل و اندیشه در وقایع حاضر و مطالعه گذشته، پیش بینی کند.ایشان امامی عادل و باتقواست و دعوت امام عادل را نباید رد کرد.سید حسین در دشمن شناسی بسیار متاثر از امام خمینی است او در مورد آمریکا به سخن امام راحل استناد کرده که تعبیر شیطان بزرگ را بر او گذاشته است و به این سخن امام راحل استناد کرده که آمریکا را مسئول ذلت و خفت و هر بلا و مشکلی دانسته که گریبانگیر مسلمانان جهان شده است. "
🌐https://B2n.ir/k48183
❕در ذیل با استناد به آیات و روایات و دلائل متقن , مستندات متعددی بر چرایی و لزوم حمایت ایران از جبهه مقاومت و کشورهایی چون یمن در دشمنی با اسرائیل اقامه کرده ایم و بیان کرده ایم که فایده این حمایت در درجه نخست در جهت امنیت ملی خودمان است :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/15612
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕بتریه گروهی از زیدیه بودند که به ابوبکر و عمر ارادت خاصی داشتند و آنان را گناهکار و خطاکار نمی دانستند : "والفرقة الثالثة: من الزيدية: «البترية»: أصحاب «الحسن بن صالح بن حي» وأصحاب «كثير النواء» وإنّما سمّوا «بترية» لأنّ «كثيراً» كان يلقب بالأبتر، يزعمون ... وأنّ بيعة أبي بكر وعمر ليست بخطأ، لأنّ علياً ترك ذلك لهما "
📚بحوث فی الملل و النحل ج7، ص: 454 ( به نقل از مذاهب الإسلاميين: ص 66- 69 _ مروج الذهب: ج 2 ص 183 )
❕بتریه دشمن شیعیان و امامان شیعه هم بودند چون آنان به ابوبکر و عمر دید مثبتی نداشتند !!!
❕در روایتی آمده است که سدیر می گوید :
" با گروهی از جمله سلمه بن کهیل و ابوالمقدام ثابت حداد و سالم بن ابی حفصه خدمت امام باقر علیه السّلام رسیدیم، در حالی که برادرش زید بن علی هم در نزد آن جناب بودند، به امام باقر علیه السلام گفتند: ما امام علی، امام حسن وامام حسین علیهم السلام را دوست میداریم و از دشمنان آنها بیزاری میجوییم، فرمودند: آری. بعد از آن گفتند: ما ابو بکر و عمر را هم دوست میداریم و از دشمنان آنها بیزاریم، در این هنگام زید بن علی متوجه آنها شد و گفت: شما از فاطمه سلام الله بیزاری میجویید ?!!! شما امر ما را (ولایت) قطع و نابود ساختید، خدانسل شما را قطع و نابود کند، این جماعت را از آن روز بتریه نامیدند. " " عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ مَعِي سَلَمَةُ بْنُ كُهَيْلٍ وَ أَبُو الْمِقْدَامِ ثَابِتٌ الْحَدَّادُ وَ سَالِمُ بْنُ أَبِي حَفْصَةَ وَ كَثِيرٌ النَّوَّاءُ وَ جَمَاعَةٌ مَعَهُمْ وَ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ أَخُوهُ زَيْدُ بْنُ عَلِيٍّ فَقَالُوا لِأَبِي جَعْفَرٍ ع نَتَوَلَّى عَلِيّاً وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً وَ نَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِهِمْ قَالَ نَعَمْ قَالُوا نَتَوَلَّى أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ نَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِهِمْ قَالَ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِمْ زَيْدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ قَالَ لَهُمْ أَ تَتَبَرَّءُونَ مِنْ فَاطِمَةَ بَتَرْتُمْ أَمْرَنَا بَتَرَكُمُ اللَّهُ فَيَوْمَئِذٍ سُمُّوا الْبُتْرِيَّةَ "
📚رجال کشی ص 236 _ بحار الانوار ج 69 ص 178
❕بنابراین اگر در روایت مورد اشکال , زیدیه به عنوان ناصبی و دشمن اهلبیت علیهم السلام معرفی می شوند , مقصود طایفه بتریه از آنان است نه تمام زیدیه .
👌زیدیه ای که امروز در یمن حاکم هستند از مریدان اهلبیت علیهم السلام و انقلاب اسلامی ایران اند و دشمنی با اهلبیت ع ندارند , چنانچه که برخی می نویسند :
" یکی از منشورهای اعتقادی انصارالله، بازگشت به قرآن و سنت امامان زیدی است. سید حسین الحوثی در جای جای سخنرانی خود به این اصل تکیه دارد و می گوید:
«انحراف در زیدیه زمانی شروع شد که علوم اسلامی را از میراث اهلسنت فرا گرفت و به حدیث ثقلین ایمان نیاورده و پایبند نبود. بنابراین در این ذلّت خواهیم بود و بهرهای از عزت نخواهیم برد و نخواهیم توانست برای اسلام کاری انجام دهیم.» . ایشان انحراف در مباحث علوم اسلامی و حاکمیت سیاسی جهان اسلام و موارد دیگر را دوری امت اسلام از قرآن و معارف اهل بیت دانسته است و راه برونرفت از این انحراف، بازگشت به قرآن کریم و فراگیری معارف دینی از ثقلین است. یکی از واژههایی که سید حسین الحوثی برای معرفی اهل بیت بهکار میبرد، «أعلام هدایت» است. اهلبیت سرور مخلوقات و پرچمدار هدایت مردم و پناهگاه آنان در مواقع هولناک دنیایی است، به طوریکه همهی مردم به این أعلام هدایت نیازمنداند.سید حسین الحوثی می گوید امام خمینی بزرگمردی از سلاله خاندان نبوت و معدن رسالت است. شخصیتی که به واسطه جدیت در مقابله و رویارویی با تمام دشمنان اسلام و تقابل با آمریکا شناخته شده است. وی مردی صاحب فکر صحیح بود. دیدگاه و فکری داشت که به واسطه آن می توانست بسیاری از حوادث آینده را از طریق تامل و اندیشه در وقایع حاضر و مطالعه گذشته، پیش بینی کند.ایشان امامی عادل و باتقواست و دعوت امام عادل را نباید رد کرد.سید حسین در دشمن شناسی بسیار متاثر از امام خمینی است او در مورد آمریکا به سخن امام راحل استناد کرده که تعبیر شیطان بزرگ را بر او گذاشته است و به این سخن امام راحل استناد کرده که آمریکا را مسئول ذلت و خفت و هر بلا و مشکلی دانسته که گریبانگیر مسلمانان جهان شده است. "
🌐https://B2n.ir/k48183
❕در ذیل با استناد به آیات و روایات و دلائل متقن , مستندات متعددی بر چرایی و لزوم حمایت ایران از جبهه مقاومت و کشورهایی چون یمن در دشمنی با اسرائیل اقامه کرده ایم و بیان کرده ایم که فایده این حمایت در درجه نخست در جهت امنیت ملی خودمان است :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/15612
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕این نحو استناد به حروف ابجد بالخصوص در روایاتی هم مورد نهی قرار گرفته است , چنانچه که برخی می نویسند :
" در «تفسير نور الثقلين»، از كتاب «معانى الاخبار» از امام باقر عليه السلام حديثى به اين مضمون نقل شده: چند نفر از يهود به اتفاق «حُيَىّ بن اخطب» و برادرش، خدمت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آمدند و حروف مقطعه «الم» را دستآويز خود قرار داده، گفتند: طبق حساب ابجد، «الف» مساوى يك و «لام» مساوى 30 و «ميم» مساوى 40 مىباشد و به اين ترتيب خبر دادهاى كه دوران بقاى امت تو بيش از هفتاد و يك سال نيست! پيامبر براى جلوگيرى از سوء استفاده آنها فرمود: شما چرا تنها «الم» را محاسبه كردهايد، مگر در قرآن «المص و الر» و ساير حروف مقطعه نيست، اگر اين حروف اشاره به مدت بقاء امت من باشد، چرا همه را محاسبه نمىكنيد؟! (در صورتى كه منظور از اين حروف چيز ديگرى است) "
📚 «نور الثقلين»، ج 1، ص 27، 313 و 314 و ج 2، ص 3 و 4؛ «درّ المنثور»، ج 1، ص 23 و ج 2، ص 5؛ «معانى الاخبار»، ص 23.( نقل مطلب از کتاب شان نزول آيات قرآن، ص: 86 )
❕متفکر شهید , استاد مطهری هم در موارد متعددی استنادات افراد به حروف ابجد را مورد انتقاد قرار داده و می گوید :
" يادم هست در جلسهاى به مناسبتى اين بحث شد كه عالم بزرگى در يك محاسبه، به حساب ابجد پرداخته است. من آنجا انتقاد كردم كه هرگز دنبال اين حرفها نرويد. اينكه مىگويند إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ به حساب ابجد ابو بكر و عثمان در مىآيد يا مثلًا اسم فلان شهر با اسم حسن به حروف ابجد يكى در مىآيد پس حسن بايد در آن شهر باشد، اينها يك چيزهايى است كه پايه ندارد. "
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ج21، ص: 134
❕ " شعار عددى هم ما نداريم، يعنى يك عدد معين كه از نظر اسلام، ما بايد براى آن احترام قائل باشيم. مثلًا كلمه مباركه لا اله الّا اللَّه به يك حساب 135 است، اگر لام را مشدّد حساب كنيم مىشود 195. آيا عدد 135 يا 195 براى ما يك عدد مقدسى است؟ نه. عدد 92 مساوى است با اسم مبارك محمّد صلى الله عليه و آله، آيا عدد 92 براى ما يك عدد مقدسى است؟ اگر ما يك جمعى تشكيل داديم، خوب است 92 نفر باشد نه 93 نفر و نه 91 نفر؟ نه. عدد 110 مساوى است با اسم مبارك على عليه السلام، آيا اين عدد از نظر اسلام يك تقدسى دارد؟ 110 با 111 و با 109 فرق مىكند؟ نه، اسلام از اين بازيها خوشش نمىآيد. براى اين جور چيزها يك حديث ضعيف هم شما نمىتوانيد پيدا كنيد... حساب ابجد كه يك حساب و رمز واقعى و يكى از قوانين حقيقى عالم نيست.اساساً ما نبايد به اين حسابها ترتيب اثر بدهيم، در هيچ جا و لو به عنوان شعار. "
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ج25، ص: 386
❕"من در آن جلسه گفتم كه انسان هرگز نبايد فكر خودش را صرف اين طور مسائل كند. مثلًا فلان آيه از آيات قرآن را بياوريم با حروف ابجد حساب كنيم (حروف ابجد، قراردادى است كه بعدها گذاشتهاند كه «الف» دلالت مىكند بر عدد 1، «ب» دلالت مىكند بر عدد 2 و «جيم» بر عدد 3 تا آخر.) بگوييم چون فلان آيه با حروف ابجد 1256 مىشود، پس اين اشاره است كه در سال 1256 چه حادثهاى اتفاق مىافتد. اين كه در مورد قرآن چنين بكنيم حتى شايد به منزله خيانت به قرآن شمرده شود. يا مثلًا بگوييم اسم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام چيست؟ على. «على» به حروف ابجد مىشود 110. بعد آيهاى از آيات قرآن را پيدا كنيم كه با حروف ابجد 110 مىشود و بگوييم اين دلالت مىكند بر خلافت بلافصل على عليه السلام. آخر على عليه السلام در خلافت بلافصلش آن قدر دليل قرص و محكم و منطقى دارد كه احتياجى به اين مهملات ندارد...
كسى به ما تضمين نداده است. نه پيغمبر به ما تضمين داده و نه امام، كه مثلًا آيات قرآن را با حروف ابجد حساب كنيد. شايد هم كسى بيايد با حروف ابجد يك چيزى دربياورد بر ضد حرف ما. از كجا كه در نيايد؟ حالا اگر شما يك چيزى در جايى ديدهاى اتفاقى است.
هر چيزى كه بىمنطق و بىحساب باشد همين گونه است. وقتى ما بىحساب از اين طرف بياييم بگوييم، او هم بىحساب از آن طرف مىآيد مىگويد. شما مىگوييد چون مثلًا كلمه «على» طبق حروف ابجد 110 است و فلان كلمه هم 110 است پس على عليه السلام بر حق است. ممكن است طرف مقابل برود براى عمر طبق حروف ابجد چيزى پيدا كند بعد بگويد مثلًا عمر حروفش اين قدر است و فلان آيه هم حروفش اين قدر است، پس عمر بر حق است. هيچ كدام از اينها دليل نيست. «على بر حق است» را كه به دليل حروف ابجد نمىشود ثابت كرد. كسى بايد به حروف ابجد بچسبد كه دليل ندارد. اين قدر براى حق بودن على عليه السلام از عقل و از نقل و از قرآن و از حديث دليل داريم كه احتياج به اين مهملات نداريم. "
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج30، ص: 424
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕این نحو استناد به حروف ابجد بالخصوص در روایاتی هم مورد نهی قرار گرفته است , چنانچه که برخی می نویسند :
" در «تفسير نور الثقلين»، از كتاب «معانى الاخبار» از امام باقر عليه السلام حديثى به اين مضمون نقل شده: چند نفر از يهود به اتفاق «حُيَىّ بن اخطب» و برادرش، خدمت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آمدند و حروف مقطعه «الم» را دستآويز خود قرار داده، گفتند: طبق حساب ابجد، «الف» مساوى يك و «لام» مساوى 30 و «ميم» مساوى 40 مىباشد و به اين ترتيب خبر دادهاى كه دوران بقاى امت تو بيش از هفتاد و يك سال نيست! پيامبر براى جلوگيرى از سوء استفاده آنها فرمود: شما چرا تنها «الم» را محاسبه كردهايد، مگر در قرآن «المص و الر» و ساير حروف مقطعه نيست، اگر اين حروف اشاره به مدت بقاء امت من باشد، چرا همه را محاسبه نمىكنيد؟! (در صورتى كه منظور از اين حروف چيز ديگرى است) "
📚 «نور الثقلين»، ج 1، ص 27، 313 و 314 و ج 2، ص 3 و 4؛ «درّ المنثور»، ج 1، ص 23 و ج 2، ص 5؛ «معانى الاخبار»، ص 23.( نقل مطلب از کتاب شان نزول آيات قرآن، ص: 86 )
❕متفکر شهید , استاد مطهری هم در موارد متعددی استنادات افراد به حروف ابجد را مورد انتقاد قرار داده و می گوید :
" يادم هست در جلسهاى به مناسبتى اين بحث شد كه عالم بزرگى در يك محاسبه، به حساب ابجد پرداخته است. من آنجا انتقاد كردم كه هرگز دنبال اين حرفها نرويد. اينكه مىگويند إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ به حساب ابجد ابو بكر و عثمان در مىآيد يا مثلًا اسم فلان شهر با اسم حسن به حروف ابجد يكى در مىآيد پس حسن بايد در آن شهر باشد، اينها يك چيزهايى است كه پايه ندارد. "
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ج21، ص: 134
❕ " شعار عددى هم ما نداريم، يعنى يك عدد معين كه از نظر اسلام، ما بايد براى آن احترام قائل باشيم. مثلًا كلمه مباركه لا اله الّا اللَّه به يك حساب 135 است، اگر لام را مشدّد حساب كنيم مىشود 195. آيا عدد 135 يا 195 براى ما يك عدد مقدسى است؟ نه. عدد 92 مساوى است با اسم مبارك محمّد صلى الله عليه و آله، آيا عدد 92 براى ما يك عدد مقدسى است؟ اگر ما يك جمعى تشكيل داديم، خوب است 92 نفر باشد نه 93 نفر و نه 91 نفر؟ نه. عدد 110 مساوى است با اسم مبارك على عليه السلام، آيا اين عدد از نظر اسلام يك تقدسى دارد؟ 110 با 111 و با 109 فرق مىكند؟ نه، اسلام از اين بازيها خوشش نمىآيد. براى اين جور چيزها يك حديث ضعيف هم شما نمىتوانيد پيدا كنيد... حساب ابجد كه يك حساب و رمز واقعى و يكى از قوانين حقيقى عالم نيست.اساساً ما نبايد به اين حسابها ترتيب اثر بدهيم، در هيچ جا و لو به عنوان شعار. "
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ج25، ص: 386
❕"من در آن جلسه گفتم كه انسان هرگز نبايد فكر خودش را صرف اين طور مسائل كند. مثلًا فلان آيه از آيات قرآن را بياوريم با حروف ابجد حساب كنيم (حروف ابجد، قراردادى است كه بعدها گذاشتهاند كه «الف» دلالت مىكند بر عدد 1، «ب» دلالت مىكند بر عدد 2 و «جيم» بر عدد 3 تا آخر.) بگوييم چون فلان آيه با حروف ابجد 1256 مىشود، پس اين اشاره است كه در سال 1256 چه حادثهاى اتفاق مىافتد. اين كه در مورد قرآن چنين بكنيم حتى شايد به منزله خيانت به قرآن شمرده شود. يا مثلًا بگوييم اسم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام چيست؟ على. «على» به حروف ابجد مىشود 110. بعد آيهاى از آيات قرآن را پيدا كنيم كه با حروف ابجد 110 مىشود و بگوييم اين دلالت مىكند بر خلافت بلافصل على عليه السلام. آخر على عليه السلام در خلافت بلافصلش آن قدر دليل قرص و محكم و منطقى دارد كه احتياجى به اين مهملات ندارد...
كسى به ما تضمين نداده است. نه پيغمبر به ما تضمين داده و نه امام، كه مثلًا آيات قرآن را با حروف ابجد حساب كنيد. شايد هم كسى بيايد با حروف ابجد يك چيزى دربياورد بر ضد حرف ما. از كجا كه در نيايد؟ حالا اگر شما يك چيزى در جايى ديدهاى اتفاقى است.
هر چيزى كه بىمنطق و بىحساب باشد همين گونه است. وقتى ما بىحساب از اين طرف بياييم بگوييم، او هم بىحساب از آن طرف مىآيد مىگويد. شما مىگوييد چون مثلًا كلمه «على» طبق حروف ابجد 110 است و فلان كلمه هم 110 است پس على عليه السلام بر حق است. ممكن است طرف مقابل برود براى عمر طبق حروف ابجد چيزى پيدا كند بعد بگويد مثلًا عمر حروفش اين قدر است و فلان آيه هم حروفش اين قدر است، پس عمر بر حق است. هيچ كدام از اينها دليل نيست. «على بر حق است» را كه به دليل حروف ابجد نمىشود ثابت كرد. كسى بايد به حروف ابجد بچسبد كه دليل ندارد. اين قدر براى حق بودن على عليه السلام از عقل و از نقل و از قرآن و از حديث دليل داريم كه احتياج به اين مهملات نداريم. "
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج30، ص: 424
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
شیعه پاسخ
Photo
مهریه نجومی همسر امام حسن علیه السلام!!!
🤔#پرسش :
❓شیعه همواره از ساده زیستی امامان خود می گوید در حال که شیخ طوسی نقل می کند مهریه همسر امام حسن صد هزار درهم به همراه صد جاریه و کنیز بوده است ? ❕❕❕
💠#پاسخ:💠
👌در روایات متعدد شیعه آمده است که سنت خداوند و پیامبر گرامی اسلام آن است که مهریه زنان زیاد نباشد و زنانی که مهریه کمتری دارند پر برکت هستند و مهریه همسران پیامبر و فاطمه صدیقه سلام الله علیهما نیز مهریه ای کم و متناسب یعنی " مهر السنه " بوده است :
📚وسائل الشیعه ج 21 ص 244 باب 4 و ص 249 باب 5 _ مستدرک الوسائل ج 15 ص 62 باب 4
👌امام حسن علیه السلام مطیع ترین مردمان نسبت به سنت های خداوند بوده یعنی هیچگاه کاری را که خداوند از آن کراهت داشت را انجام نمی داد , چنان که در روایت آمده است :
"امام حسن ع عابدترین مردمان و زاهدترین و برترین مردم در زمانش بوده است " " أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع كَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فِي زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُم "
📚الأمالي(للصدوق)، ص: 178
❗️و در نقل دیگر آمده است که امام حسن علیه السلام در رفتار و عمل کاملا شبیه پیامبران بالخصوص پیامبر گرامی اسلام بوده است :
" قَالَ وَاصِلُ بْنُ عَطَاءٍ كَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع عَلَيْهِ سِيمَاءُ الْأَنْبِيَاء "
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص: 9
❕لذا در نقلهایی آمده است که امام حسن علیه السلام با اقتدا و پیروی از سنت پیامبر اسلام , ازدواج می کرده است : " عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ ع تَزَوَّجَ جَعْدَةَ بِنْتَ الْأَشْعَثِ بْنِ قَيْسٍ عَلَى سُنَّةِ النَّبِيِّ "
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص: 17
❕بنابراین نمی توان قبول کرد که امام حسن ع برای همسرشان مهریه نجومی و بالایی قرار داده و از سنت خداوند و پیامبر گرامی اسلام در این موضوع پیروی نکرده باشند .
▫️آنچه که در پرسش ذکر شده از مهریه بالای همسر امام حسن علیه السلام به نقل از شیخ طوسی بیان شد , سند ندارد و قابل استناد نیست چرا که شیخ طوسی تعبیر مذکور را با لفظ " روی " نقل کرده و سندی برای آن ارائه نمی دهد : " و روى ... و تزوج الحسن بن على عليهما السلام امرأة فأصدقها مائة جارية مع كل جارية ألف درهم "
📚المبسوط في فقه الإمامية، ج4، ص: 272
❗️ظاهرا شیخ طوسی مطلب مذکور را از کتابهای اهلسنت نقل کرده است , چرا که علمای اهلسنت روایت مذکور را به نقل از " ابن سیرین " در کتابهای خود نقل کرده اند و برخی از علمای شیعه نیز نقل آنان را در کتابهای خود منعکس کرده اند :
📚مجمع الزوائد ج 4 ص 284 _ المعجم الکبیر ج 3 ص 78 _ تاریخ الاسلام ذهبی ج 4 ص 37 _ کشف الغمه ج 1 ص 560 و ...
❕در حالی که ابن سیرین از دشمنان امام حسن علیه السلام بوده است و نمی توان به نقل او بر ضد امام حسن ع استناد کرد .
▫️ابن قتیبه عالم بزرگ اهلسنت نقل می کند که بین ابن سیرین و امام حسن علیه السلام دشمنی بود لذا ابن سیرین در مراسم تشییع جنازه امام حسن ع حاضر نشد : " و لم یشهد ابن سیرین جنازته لشیء کان بینهما "
📚المعارف ابن قتیبه ص 441
❕بنابراین در جریان مذکور به این نقلهای جعلی اهلسنت هم نمی توان استناد کرد , چنانچه که آیت الله مکارم شیرازی با تذکر به ضعف سندی روایت مورد بحث , می گوید :
" قال (شيخ طوسى در مبسوط كه باز سند ندارد) و تزوّج الحسن عليه السّلام امرأة فأصدقها مائة جاريه مع كلّ جارية ألف درهم (يعنى صد هزار درهم و صد جاريه). در مورد روايت , ديگر تصوّر ما اين است كه اين مسائلى كه به امام حسن عليه السّلام نسبت مىدهند، مجعولات زمان معاويه است كه براى خراب كردن چهره امام حسن عليه السّلام چنين نسبتهايى به آن حضرت مىدهند "
📚 كتاب النكاح، ج6، ص: 18
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔#پرسش :
❓شیعه همواره از ساده زیستی امامان خود می گوید در حال که شیخ طوسی نقل می کند مهریه همسر امام حسن صد هزار درهم به همراه صد جاریه و کنیز بوده است ? ❕❕❕
💠#پاسخ:💠
👌در روایات متعدد شیعه آمده است که سنت خداوند و پیامبر گرامی اسلام آن است که مهریه زنان زیاد نباشد و زنانی که مهریه کمتری دارند پر برکت هستند و مهریه همسران پیامبر و فاطمه صدیقه سلام الله علیهما نیز مهریه ای کم و متناسب یعنی " مهر السنه " بوده است :
📚وسائل الشیعه ج 21 ص 244 باب 4 و ص 249 باب 5 _ مستدرک الوسائل ج 15 ص 62 باب 4
👌امام حسن علیه السلام مطیع ترین مردمان نسبت به سنت های خداوند بوده یعنی هیچگاه کاری را که خداوند از آن کراهت داشت را انجام نمی داد , چنان که در روایت آمده است :
"امام حسن ع عابدترین مردمان و زاهدترین و برترین مردم در زمانش بوده است " " أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع كَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فِي زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُم "
📚الأمالي(للصدوق)، ص: 178
❗️و در نقل دیگر آمده است که امام حسن علیه السلام در رفتار و عمل کاملا شبیه پیامبران بالخصوص پیامبر گرامی اسلام بوده است :
" قَالَ وَاصِلُ بْنُ عَطَاءٍ كَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع عَلَيْهِ سِيمَاءُ الْأَنْبِيَاء "
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص: 9
❕لذا در نقلهایی آمده است که امام حسن علیه السلام با اقتدا و پیروی از سنت پیامبر اسلام , ازدواج می کرده است : " عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ ع تَزَوَّجَ جَعْدَةَ بِنْتَ الْأَشْعَثِ بْنِ قَيْسٍ عَلَى سُنَّةِ النَّبِيِّ "
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص: 17
❕بنابراین نمی توان قبول کرد که امام حسن ع برای همسرشان مهریه نجومی و بالایی قرار داده و از سنت خداوند و پیامبر گرامی اسلام در این موضوع پیروی نکرده باشند .
▫️آنچه که در پرسش ذکر شده از مهریه بالای همسر امام حسن علیه السلام به نقل از شیخ طوسی بیان شد , سند ندارد و قابل استناد نیست چرا که شیخ طوسی تعبیر مذکور را با لفظ " روی " نقل کرده و سندی برای آن ارائه نمی دهد : " و روى ... و تزوج الحسن بن على عليهما السلام امرأة فأصدقها مائة جارية مع كل جارية ألف درهم "
📚المبسوط في فقه الإمامية، ج4، ص: 272
❗️ظاهرا شیخ طوسی مطلب مذکور را از کتابهای اهلسنت نقل کرده است , چرا که علمای اهلسنت روایت مذکور را به نقل از " ابن سیرین " در کتابهای خود نقل کرده اند و برخی از علمای شیعه نیز نقل آنان را در کتابهای خود منعکس کرده اند :
📚مجمع الزوائد ج 4 ص 284 _ المعجم الکبیر ج 3 ص 78 _ تاریخ الاسلام ذهبی ج 4 ص 37 _ کشف الغمه ج 1 ص 560 و ...
❕در حالی که ابن سیرین از دشمنان امام حسن علیه السلام بوده است و نمی توان به نقل او بر ضد امام حسن ع استناد کرد .
▫️ابن قتیبه عالم بزرگ اهلسنت نقل می کند که بین ابن سیرین و امام حسن علیه السلام دشمنی بود لذا ابن سیرین در مراسم تشییع جنازه امام حسن ع حاضر نشد : " و لم یشهد ابن سیرین جنازته لشیء کان بینهما "
📚المعارف ابن قتیبه ص 441
❕بنابراین در جریان مذکور به این نقلهای جعلی اهلسنت هم نمی توان استناد کرد , چنانچه که آیت الله مکارم شیرازی با تذکر به ضعف سندی روایت مورد بحث , می گوید :
" قال (شيخ طوسى در مبسوط كه باز سند ندارد) و تزوّج الحسن عليه السّلام امرأة فأصدقها مائة جاريه مع كلّ جارية ألف درهم (يعنى صد هزار درهم و صد جاريه). در مورد روايت , ديگر تصوّر ما اين است كه اين مسائلى كه به امام حسن عليه السّلام نسبت مىدهند، مجعولات زمان معاويه است كه براى خراب كردن چهره امام حسن عليه السّلام چنين نسبتهايى به آن حضرت مىدهند "
📚 كتاب النكاح، ج6، ص: 18
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
آیا بیان قرآن در مورد نبود شکاف در آسمان با یافته های علمی در تضاد است ?
🤔#پرسش :
❓یک سوال برای من پیش آمده که در قرآن سوره قاف می خوانیم که خداوند فرمود در آسمان شکافی وجود ندارد: "أَ فَلَمْ يَنظُرُواْ إِليَ السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَ زَيَّنَّاهَا وَ مَا لهََا مِن فُرُوج " پس چرا ناسا میگوید در آسمان سیاه چاله است ? آیا می توان گفت در آسمان شکاف وجود دارد ؟
💠#پاسخ:💠
❕خداوند می فرماید :
" آيا آنها به آسمانى كه بالاى سرشان است نگاه نكردند كه چگونه ما آن را بنا كردهايم؟ و چگونه به وسيله ستارگان زينت بخشيدهايم؟ و هيچ شكاف و ناموزونى در آن نيست! " " أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوج " ( سوره ق آیه 6 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" منظور از نگاه كردن در اينجا نگاهى توأم با انديشه و تفكر است كه انسان را به قدرت عظيم خالق اين آسمان پهناور و شگفتيهايش آشنا سازد كه هم عظمت خيره كنندهاى دارد، و هم زيبائيهاى فراوان و هم استحكام و نظم و حساب.
▫️جمله "وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ " (هيچ شكافى در آن نيست) يا به معنى عدم وجود نقص و عيب و ناموزونى است، چنان كه بعضى از مفسران گفتهاند، و يا به معنى عدم وجود شكاف در خصوص آسمانى است كه اطراف زمين را احاطه كرده، و جو زمين ناميده مىشود، و به گفته قرآن" سقف محفوظى" است (انبياء- 32) كه راه را بر سنگهاى آسمانى كه به طور مداوم با سرعت سر سام آورى به سوى زمين مىآيد مىبندد، و قبل از وصول به سطح زمين آنها را آتش مىزند و خاكستر مىكند، و همچنين از اشعههاى كيهانى زيانبخش ممانعت به عمل مىآورد....
▫️در اينجا احتمال سومى نيز وجود دارد و آن اينكه جمله بالا اشاره به نظريه وجود" اتر" (اثير) باشد، مطابق اين نظريه تمام عالم هستى و فواصل ستارگان پر است از مادهاى بى رنگ و بى وزن به نام" اتر" كه حامل امواج نور است و آن را از نقطهاى به نقطه ديگر منتقل مىكند، طبق اين نظريه هيچ شكاف و فرجهاى در تمام عالم آفرينش نيست، و سيارات و ثوابت در" اتر" غوطهورند.
البته اين سه تفسير با هم منافاتى ندارند، هر چند تفسير سوم كه متكى به فرضيه اتر مىباشد قابل اعتماد نيست، چون موضوع اتر از نظر دانشمندان هنوز به طور قطع ثابت نشده است. "
📚تفسیر نمونه ج 22 ص 234
❗️چنانچه که بیان شد دو احتمال مقبول در مورد آیه مذکور است و هر دو با هم می تواند صحیح هم باشند ;
🔲1. یکی اینکه در آسمان شکاف و خللی و ناموزنی نیست تا آسمان را از نظم خود خارج کند , چنانچه که مرحوم معرفت می گوید :
" در آيه تصريح مىشود كه «هيچ گونه اختلاف و نقصانى در آفرينشخداوند نمىبينى» "ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت " ( سوره ملک آیه 3 ) يعنى همه هستى از نظر صُنع و استوارى، همسان است. در این آیه معناى همبستگى و پيوستگى كامل اشراب و از آن انسجام و هماهنگى در آفرينش اراده شده است؛ به دليل جمله 👈«ومالها من فروج» كه فروج به معناى شكاف و گسيختگى است. نيز معناى فروج در «مالها من فروج»، گسلهايى است كه سبب جدايى اجزاى يك شىء مىشود و با نظم آن در تضاد است. 👉 اين مطلب بغرنجى نيست كه نيازمند تأمّل و درنگ باشد، بلكه هر انسانى در هر سطحى از علم و آگاهى، اگر در نظم آسمانها و زمين دقت كند، آن را در مىيابد. "
📚نقد شبهات پيرامون قرآن كريم، ص: 411
▫️لذا مرحوم طبرسی می گوید :
" «وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ» يعنى: آسمان داراى شكافها و جدايى نيست. از كسايى نقل شده است يعنى: در آن تفاوت و اختلاف نيست، و اينكه گفته است (فوقهم بنيناها) بنا بر اين است كه آسمان را مىبينند ولى در باره آن تفكّر نمیكنند. "
📚ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 23 ص: 241
🔲2. دیگری اینکه کلمه " سماء " و " آسمان " به مطلق هر چیزی که بالای سر انسان است , اطلاق می شود : " السماء فی اللغه یقال لکل ما ارتفع و علا "
📚الصحاح ج 6 ص 238 _ لسان العرب ج 14 ص 398
❗️بنابراین آسمان به جو زمين هم گفته می شود . جو زمین همان قشر هواى متراكمى است كه دور تا دور كره زمين را پوشانده، و طبق نظريه دانشمندان ضخامت آن، چند صد كيلومتر است. در این جو , شکاف و خللی نیست و به این وسیله جو زمین , سبب حفظ زمین و اهالی آن از آسیبهای متنوعی می شود که در ذیل در این رابطه بحث مفصلی داشته ایم :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/15529
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔#پرسش :
❓یک سوال برای من پیش آمده که در قرآن سوره قاف می خوانیم که خداوند فرمود در آسمان شکافی وجود ندارد: "أَ فَلَمْ يَنظُرُواْ إِليَ السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَ زَيَّنَّاهَا وَ مَا لهََا مِن فُرُوج " پس چرا ناسا میگوید در آسمان سیاه چاله است ? آیا می توان گفت در آسمان شکاف وجود دارد ؟
💠#پاسخ:💠
❕خداوند می فرماید :
" آيا آنها به آسمانى كه بالاى سرشان است نگاه نكردند كه چگونه ما آن را بنا كردهايم؟ و چگونه به وسيله ستارگان زينت بخشيدهايم؟ و هيچ شكاف و ناموزونى در آن نيست! " " أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوج " ( سوره ق آیه 6 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" منظور از نگاه كردن در اينجا نگاهى توأم با انديشه و تفكر است كه انسان را به قدرت عظيم خالق اين آسمان پهناور و شگفتيهايش آشنا سازد كه هم عظمت خيره كنندهاى دارد، و هم زيبائيهاى فراوان و هم استحكام و نظم و حساب.
▫️جمله "وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ " (هيچ شكافى در آن نيست) يا به معنى عدم وجود نقص و عيب و ناموزونى است، چنان كه بعضى از مفسران گفتهاند، و يا به معنى عدم وجود شكاف در خصوص آسمانى است كه اطراف زمين را احاطه كرده، و جو زمين ناميده مىشود، و به گفته قرآن" سقف محفوظى" است (انبياء- 32) كه راه را بر سنگهاى آسمانى كه به طور مداوم با سرعت سر سام آورى به سوى زمين مىآيد مىبندد، و قبل از وصول به سطح زمين آنها را آتش مىزند و خاكستر مىكند، و همچنين از اشعههاى كيهانى زيانبخش ممانعت به عمل مىآورد....
▫️در اينجا احتمال سومى نيز وجود دارد و آن اينكه جمله بالا اشاره به نظريه وجود" اتر" (اثير) باشد، مطابق اين نظريه تمام عالم هستى و فواصل ستارگان پر است از مادهاى بى رنگ و بى وزن به نام" اتر" كه حامل امواج نور است و آن را از نقطهاى به نقطه ديگر منتقل مىكند، طبق اين نظريه هيچ شكاف و فرجهاى در تمام عالم آفرينش نيست، و سيارات و ثوابت در" اتر" غوطهورند.
البته اين سه تفسير با هم منافاتى ندارند، هر چند تفسير سوم كه متكى به فرضيه اتر مىباشد قابل اعتماد نيست، چون موضوع اتر از نظر دانشمندان هنوز به طور قطع ثابت نشده است. "
📚تفسیر نمونه ج 22 ص 234
❗️چنانچه که بیان شد دو احتمال مقبول در مورد آیه مذکور است و هر دو با هم می تواند صحیح هم باشند ;
🔲1. یکی اینکه در آسمان شکاف و خللی و ناموزنی نیست تا آسمان را از نظم خود خارج کند , چنانچه که مرحوم معرفت می گوید :
" در آيه تصريح مىشود كه «هيچ گونه اختلاف و نقصانى در آفرينشخداوند نمىبينى» "ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت " ( سوره ملک آیه 3 ) يعنى همه هستى از نظر صُنع و استوارى، همسان است. در این آیه معناى همبستگى و پيوستگى كامل اشراب و از آن انسجام و هماهنگى در آفرينش اراده شده است؛ به دليل جمله 👈«ومالها من فروج» كه فروج به معناى شكاف و گسيختگى است. نيز معناى فروج در «مالها من فروج»، گسلهايى است كه سبب جدايى اجزاى يك شىء مىشود و با نظم آن در تضاد است. 👉 اين مطلب بغرنجى نيست كه نيازمند تأمّل و درنگ باشد، بلكه هر انسانى در هر سطحى از علم و آگاهى، اگر در نظم آسمانها و زمين دقت كند، آن را در مىيابد. "
📚نقد شبهات پيرامون قرآن كريم، ص: 411
▫️لذا مرحوم طبرسی می گوید :
" «وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ» يعنى: آسمان داراى شكافها و جدايى نيست. از كسايى نقل شده است يعنى: در آن تفاوت و اختلاف نيست، و اينكه گفته است (فوقهم بنيناها) بنا بر اين است كه آسمان را مىبينند ولى در باره آن تفكّر نمیكنند. "
📚ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 23 ص: 241
🔲2. دیگری اینکه کلمه " سماء " و " آسمان " به مطلق هر چیزی که بالای سر انسان است , اطلاق می شود : " السماء فی اللغه یقال لکل ما ارتفع و علا "
📚الصحاح ج 6 ص 238 _ لسان العرب ج 14 ص 398
❗️بنابراین آسمان به جو زمين هم گفته می شود . جو زمین همان قشر هواى متراكمى است كه دور تا دور كره زمين را پوشانده، و طبق نظريه دانشمندان ضخامت آن، چند صد كيلومتر است. در این جو , شکاف و خللی نیست و به این وسیله جو زمین , سبب حفظ زمین و اهالی آن از آسیبهای متنوعی می شود که در ذیل در این رابطه بحث مفصلی داشته ایم :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/15529
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕با توجه به آنچه بیان شد , در بحث احکام و موضوعات فقهی , حکم آیه مورد بحث در زمانی است که حجت الهی در میان مردم ظاهر است و مثلا حکمی فقهی را بیان می کند , در چنین زمانی باید به هر آنچه که حجت الهی فرموده , بسنده کنیم و مسائل را جزئی تر نکرد , چنانچه که امیر مومنان در نهج البلاغه فرمود که در آنچه که بیان شده برای شما مسئولیت و تکلیف کافی وجود دارد و از آنچه بیان نشده سوال نکنید : " لَا تَسْأَلْ عَمَّا لَايَكُونُ، فَفِي الَّذِي قَدْ كَانَ لَكَ شُغْلٌ. "
📚نهج البلاغه حکمت 364
❕اما در زمان غیبت که امام علیه السلام ظاهر در میان مردم نیست و از سوی دیگر می دانیم که احکام و دستوراتی از سوی پیامبر و امامان سابق علیهم السلام بیان شده است که باید به آن عمل کرد , لذا گروهی از افراد با استعداد باید عمر خود را وقف کنند تا احکام و دستورات گفته شده خداوند و حجت های الهی را به دست آورند تا به مردم بیان کنند , چنانچه که خداوند فرمود :
" شايسته نيست، مؤمنان همگى (به سوى ميدان جهاد) كوچ كنند، چرا از هر گروهى، طايفهاى از آنان كوچ نمىكند (و طايفهاى بماند) تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهى پيدا كنند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود آنها را انذار نمايند تا (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خوددارى كنند. " " وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون " ( سوره توبه آیه 122 )
❗️مردم هم موظفند که بروند و تمام مسائل دینی مورد نیاز خود را سوال کنند و فرا گیرند .
👌لذا در روایات ما آمده است که مردم یا باید فقیه و عالم به دین باشند یا بروند مسائل دینی خود را از علماء و آگاهان سوال کنند و آنها اجازه ندارند که علم آموزی و سوال کردن در مسائل مورد نیازشان را ترک کنند که اگر ترک کنند و روز قیامت به خدا بگویند نمی دانستیم , خداوند در پاسخشان می فرماید که چرا نرفتید یاد بگیرید تا عمل کنید : " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَسَعُ النَّاسَ حَتَّى يَسْأَلُوا أَوْ يَتَفَقَّهُوا "_ " عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِمَا قَالَ: سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع هَلْ يَسَعُ النَّاسَ تَرْكُ الْمَسْأَلَةِ عَمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ قَالَ لا " _ "إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ لِلْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَبْدِي أَ كُنْتَ عَالِماً فَإِنْ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَهُ أَ فَلَا عَمِلْتَ بِمَا عَلِمْتَ وَ إِنْ قَالَ كُنْتُ جَاهِلًا قَالَ لَهُ أَ فَلَا تَعَلَّمْتَ حَتَّى تَعْمَلَ فَيَخْصِمُهُ وَ ذَلِكَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ. "
📚المحاسن، ج1 ص 225 _ امالی مفید ص 228
❕بنابر آنچه بیان شد با استناد به آیه شریفه مورد بحث و شان نزول آن گفتنی است که :
👌 در زمان حضور و ظهور معصوم علیه السلام باید به همان حکم و فرمان معصوم ع عمل کرد و دنبال ریزه کاری های بیان نشده نبود اما در زمان غیبت که می دانیم احکام و دستوراتی بیان شده است باید برویم و تمام این احکام و دستورات را فراگیریم تا عمل کنیم و دنبال فراگیری و علم آموزی نرفتن در پیشگاه خداوند عذر موجهی محسوب نمی شود .
❕البته حکم آیه مورد در موضوعات غیر فقهی هم جاری است , مانند آنچه که در تفسیر نمونه می خوانیم :
" گاهى پارهاى از مسائل پنهان بودنش براى حفظ نظام اجتماع و تامين مصالح افراد بهتر است در اينگونه موارد جستجوها و پرسشهاى پى در پى، براى پرده برداشتن، از روى واقعيت، نه تنها فضيلتى نيست بلكه مذموم و ناپسند نيز مىباشد، مثلا غالب پزشكان صلاح اين مىدانند كه بيماريهاى سخت و وحشتناك را از شخص بيمار مكتوم دارند، گاهى تنها اطرافيان را در جريان مىگذارند، با اين قيد كه از بيمار پنهان دارند، زيرا تجربه نشان داده، بيشتر مردم اگر از عمق بيمارى خود آگاه شوند گرفتار وحشتى مىگردند كه اگر كشنده نباشد لا اقل بهبودى را به تاخير مىاندازد. در اينگونه موارد بيمار هرگز نبايد در برابر طبيب دلسوز خود به سؤال و اصرار بپردازد ...
همچنين مردم در همكاريهاى خود نياز به خوشبينى دارند و براى حفظ اين سرمايه بزرگ صلاح اين است كه از تمام جزئيات حال يكديگر با خبر نباشند، زيرا بالآخره هر كس نقطه ضعفى دارد، و فاش شدن تمام نقطههاى ضعف، همكارىهاى افراد را مواجه با اشكال مىكند، مثلا ممكن است يك فرد با شخصيت و مؤثر تصادفا در يك خانواده پست و پائين متولد شده باشد، اكنون اگر سابقه او فاش شود، ممكن است آثار وجودى او در جامعه متزلزل گردد در اين گونه موارد به هيچوجه نبايد افراد، اصرارى داشته باشند و به جستجو برخيزند..."
📚تفسیر نمونه ج 5 ص 97
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕با توجه به آنچه بیان شد , در بحث احکام و موضوعات فقهی , حکم آیه مورد بحث در زمانی است که حجت الهی در میان مردم ظاهر است و مثلا حکمی فقهی را بیان می کند , در چنین زمانی باید به هر آنچه که حجت الهی فرموده , بسنده کنیم و مسائل را جزئی تر نکرد , چنانچه که امیر مومنان در نهج البلاغه فرمود که در آنچه که بیان شده برای شما مسئولیت و تکلیف کافی وجود دارد و از آنچه بیان نشده سوال نکنید : " لَا تَسْأَلْ عَمَّا لَايَكُونُ، فَفِي الَّذِي قَدْ كَانَ لَكَ شُغْلٌ. "
📚نهج البلاغه حکمت 364
❕اما در زمان غیبت که امام علیه السلام ظاهر در میان مردم نیست و از سوی دیگر می دانیم که احکام و دستوراتی از سوی پیامبر و امامان سابق علیهم السلام بیان شده است که باید به آن عمل کرد , لذا گروهی از افراد با استعداد باید عمر خود را وقف کنند تا احکام و دستورات گفته شده خداوند و حجت های الهی را به دست آورند تا به مردم بیان کنند , چنانچه که خداوند فرمود :
" شايسته نيست، مؤمنان همگى (به سوى ميدان جهاد) كوچ كنند، چرا از هر گروهى، طايفهاى از آنان كوچ نمىكند (و طايفهاى بماند) تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهى پيدا كنند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود آنها را انذار نمايند تا (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خوددارى كنند. " " وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون " ( سوره توبه آیه 122 )
❗️مردم هم موظفند که بروند و تمام مسائل دینی مورد نیاز خود را سوال کنند و فرا گیرند .
👌لذا در روایات ما آمده است که مردم یا باید فقیه و عالم به دین باشند یا بروند مسائل دینی خود را از علماء و آگاهان سوال کنند و آنها اجازه ندارند که علم آموزی و سوال کردن در مسائل مورد نیازشان را ترک کنند که اگر ترک کنند و روز قیامت به خدا بگویند نمی دانستیم , خداوند در پاسخشان می فرماید که چرا نرفتید یاد بگیرید تا عمل کنید : " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَسَعُ النَّاسَ حَتَّى يَسْأَلُوا أَوْ يَتَفَقَّهُوا "_ " عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِمَا قَالَ: سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع هَلْ يَسَعُ النَّاسَ تَرْكُ الْمَسْأَلَةِ عَمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ قَالَ لا " _ "إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ لِلْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَبْدِي أَ كُنْتَ عَالِماً فَإِنْ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَهُ أَ فَلَا عَمِلْتَ بِمَا عَلِمْتَ وَ إِنْ قَالَ كُنْتُ جَاهِلًا قَالَ لَهُ أَ فَلَا تَعَلَّمْتَ حَتَّى تَعْمَلَ فَيَخْصِمُهُ وَ ذَلِكَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ. "
📚المحاسن، ج1 ص 225 _ امالی مفید ص 228
❕بنابر آنچه بیان شد با استناد به آیه شریفه مورد بحث و شان نزول آن گفتنی است که :
👌 در زمان حضور و ظهور معصوم علیه السلام باید به همان حکم و فرمان معصوم ع عمل کرد و دنبال ریزه کاری های بیان نشده نبود اما در زمان غیبت که می دانیم احکام و دستوراتی بیان شده است باید برویم و تمام این احکام و دستورات را فراگیریم تا عمل کنیم و دنبال فراگیری و علم آموزی نرفتن در پیشگاه خداوند عذر موجهی محسوب نمی شود .
❕البته حکم آیه مورد در موضوعات غیر فقهی هم جاری است , مانند آنچه که در تفسیر نمونه می خوانیم :
" گاهى پارهاى از مسائل پنهان بودنش براى حفظ نظام اجتماع و تامين مصالح افراد بهتر است در اينگونه موارد جستجوها و پرسشهاى پى در پى، براى پرده برداشتن، از روى واقعيت، نه تنها فضيلتى نيست بلكه مذموم و ناپسند نيز مىباشد، مثلا غالب پزشكان صلاح اين مىدانند كه بيماريهاى سخت و وحشتناك را از شخص بيمار مكتوم دارند، گاهى تنها اطرافيان را در جريان مىگذارند، با اين قيد كه از بيمار پنهان دارند، زيرا تجربه نشان داده، بيشتر مردم اگر از عمق بيمارى خود آگاه شوند گرفتار وحشتى مىگردند كه اگر كشنده نباشد لا اقل بهبودى را به تاخير مىاندازد. در اينگونه موارد بيمار هرگز نبايد در برابر طبيب دلسوز خود به سؤال و اصرار بپردازد ...
همچنين مردم در همكاريهاى خود نياز به خوشبينى دارند و براى حفظ اين سرمايه بزرگ صلاح اين است كه از تمام جزئيات حال يكديگر با خبر نباشند، زيرا بالآخره هر كس نقطه ضعفى دارد، و فاش شدن تمام نقطههاى ضعف، همكارىهاى افراد را مواجه با اشكال مىكند، مثلا ممكن است يك فرد با شخصيت و مؤثر تصادفا در يك خانواده پست و پائين متولد شده باشد، اكنون اگر سابقه او فاش شود، ممكن است آثار وجودى او در جامعه متزلزل گردد در اين گونه موارد به هيچوجه نبايد افراد، اصرارى داشته باشند و به جستجو برخيزند..."
📚تفسیر نمونه ج 5 ص 97
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
آیا در بهشت تنازع و درگیری است ?
🤔#پرسش :
❓خداوند در آیاتی می گوید که در بهشت نزاع و کشمکشی نیست و امنیت حاکم است اما آیه 23 سوره طور خبر از جنگ و نزاع بهشتیان با هم می دهد ?!!!!
💠#پاسخ:💠
❕" يكى از نعمتهاى روحانى بهشت اين است كه آنجا از هر نظر امن و امان است، نه بيمى از جنگ مىرود، نه احتمالى از نزاع، نه كينهاى وجود دارد، و نه حسادتى، همهجا عشق و وفاست، همه جا محبت و برادرى است.
در دو آيه از قرآن مجيد تعبير بسيار زيبا و پرمعنايى درباره بهشت به عنوان دار السّلام (خانه امن و امان) ديده مىشود، در آيه 137 سوره انعام مىخوانيم: "لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَ لِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ " "براى بهشتيان خانه امن و امان است نزد پروردگارشان، و او ولى و يار و ياور آنهاست به خاطر اعمال (نيكى) كه انجام مىدادند".
و در آيه 25 يونس مىخوانيم: "وَاللَّه يَدْعُوا الى دارِ السِّلامِ" "خداوند دعوت به سراى صلح و سلامت مىكند"....
❗️ «سلام» كه به معناى سلامت از هرگونه آفت و ناراحتى و بلا است از اوصاف «دار» (بهشت) مىباشد، در آنجا نه از كشمكشهاى غارتگران دنياى مادى خبرى است و نه از مزاحمتهاى احمقانه ثروتاندوزان از خدا بىخبر اثرى، نه جنگ و خونريزى در آنجا راه دارد و نه استعمار و استثمار، آرى آنجا خانه صلح و صفا و امن و امان است...
❕آيه 47 سوره حجر اين مطلب را تكميل كرده، مىفرمايد: "وَ نزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلّ اخْواناً عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلينَ لايَمَسُّهُمْ فيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنها بِمُخْرَجينَ " "هرگونه حسد و كينه و عداوت و خيانت را از سينه بهشتيان بر مىكنيم، در حالى است كه همه برادرند و برتختها رو به روى يكديگر قرار گرفتهاند نه خستگى و تعب به آنها مىرسد و نه هرگز از بهشت اخراج مىشوند». "
▫️با توجه به اينكه «غِلّ» معناى وسيع و گستردهاى دارد كه بسيارى از صفات زشت درونى را كه بر هم زننده آرامش روح و جسم، و خانواده و جامعه است را در بر مىگيرد از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه بهشتيان، سينههايى بىكينه دارند، و دلهايى خالى از هرگونه عداوت و دشمنى و كبر و حسد خدا همه اين صفات زشت را از دل آنها ريشه كن ساخته، و به همين دليل روح اخوت و برادرى بر تمام آنها سايه افكنده است، و چه دلپذير و روح افزاست محيطى كه اين صفات در آن وجود نداشته، و همه جا مهر و محبت و صلح و صفا باشد. "
📚پيام قرآن، ج6، ص: 216
❕حال آنچه مورد اشکال قرار گرفته است آیه ای از سوره طور است که می فرماید :
" آنها در بهشت جامهاى پر از شراب طهور را كه نه بيهودهگويى در آن است و نه گناه از يكديگر مىگيرند. " " يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيم " ( سوره طور آیه 23 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" شرابى است گوارا و لذت بخش، نشاط آفرين و روح پرور، خالى از هر گونه تخدير و فساد عقل، و به دنبال آن بيهودهگويى و گناه هرگز نيست، بلكه سراسر هوشيارى و لذت جسمى و روحانى است.
" يتنازعون" از ماده" تنازع" به معنى گرفتن از يكديگر است، و گاه به معنى" تجاذب و مخاصمه" مىآيد، لذا بعضى از مفسران گفتهاند: اين جمله اشاره به آن است كه بهشتيان به عنوان شوخى و مزاح و افزايش سرور و انبساط جامهاى" شراب طهور" را از دست يكديگر مىكشند و مىنوشند.
👈ولى به طورى كه بعضى از ارباب لغت گفتهاند: تنازع هر گاه در موردى مانند" كاس" (جام) به كار مىرود به معنى گرفتن از يكديگر است، نه كشمكش و تجاذب.👉 " مُنازَعةُ الكأْس: مُعاطاتُها "
📚تفسير نمونه، ج22، ص: 435 _ لسان العرب، ج8، ص: 351
❕لذا در تفسیر المیزان می خوانیم :
" تنازع در كأس" به معناى به يكديگر تعارف نمودن و اجتماع كردن بر تناول ( و خوردن ) آن است "
📚ترجمه الميزان، ج19، ص: 20
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔#پرسش :
❓خداوند در آیاتی می گوید که در بهشت نزاع و کشمکشی نیست و امنیت حاکم است اما آیه 23 سوره طور خبر از جنگ و نزاع بهشتیان با هم می دهد ?!!!!
💠#پاسخ:💠
❕" يكى از نعمتهاى روحانى بهشت اين است كه آنجا از هر نظر امن و امان است، نه بيمى از جنگ مىرود، نه احتمالى از نزاع، نه كينهاى وجود دارد، و نه حسادتى، همهجا عشق و وفاست، همه جا محبت و برادرى است.
در دو آيه از قرآن مجيد تعبير بسيار زيبا و پرمعنايى درباره بهشت به عنوان دار السّلام (خانه امن و امان) ديده مىشود، در آيه 137 سوره انعام مىخوانيم: "لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَ لِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ " "براى بهشتيان خانه امن و امان است نزد پروردگارشان، و او ولى و يار و ياور آنهاست به خاطر اعمال (نيكى) كه انجام مىدادند".
و در آيه 25 يونس مىخوانيم: "وَاللَّه يَدْعُوا الى دارِ السِّلامِ" "خداوند دعوت به سراى صلح و سلامت مىكند"....
❗️ «سلام» كه به معناى سلامت از هرگونه آفت و ناراحتى و بلا است از اوصاف «دار» (بهشت) مىباشد، در آنجا نه از كشمكشهاى غارتگران دنياى مادى خبرى است و نه از مزاحمتهاى احمقانه ثروتاندوزان از خدا بىخبر اثرى، نه جنگ و خونريزى در آنجا راه دارد و نه استعمار و استثمار، آرى آنجا خانه صلح و صفا و امن و امان است...
❕آيه 47 سوره حجر اين مطلب را تكميل كرده، مىفرمايد: "وَ نزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلّ اخْواناً عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلينَ لايَمَسُّهُمْ فيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنها بِمُخْرَجينَ " "هرگونه حسد و كينه و عداوت و خيانت را از سينه بهشتيان بر مىكنيم، در حالى است كه همه برادرند و برتختها رو به روى يكديگر قرار گرفتهاند نه خستگى و تعب به آنها مىرسد و نه هرگز از بهشت اخراج مىشوند». "
▫️با توجه به اينكه «غِلّ» معناى وسيع و گستردهاى دارد كه بسيارى از صفات زشت درونى را كه بر هم زننده آرامش روح و جسم، و خانواده و جامعه است را در بر مىگيرد از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه بهشتيان، سينههايى بىكينه دارند، و دلهايى خالى از هرگونه عداوت و دشمنى و كبر و حسد خدا همه اين صفات زشت را از دل آنها ريشه كن ساخته، و به همين دليل روح اخوت و برادرى بر تمام آنها سايه افكنده است، و چه دلپذير و روح افزاست محيطى كه اين صفات در آن وجود نداشته، و همه جا مهر و محبت و صلح و صفا باشد. "
📚پيام قرآن، ج6، ص: 216
❕حال آنچه مورد اشکال قرار گرفته است آیه ای از سوره طور است که می فرماید :
" آنها در بهشت جامهاى پر از شراب طهور را كه نه بيهودهگويى در آن است و نه گناه از يكديگر مىگيرند. " " يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيم " ( سوره طور آیه 23 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" شرابى است گوارا و لذت بخش، نشاط آفرين و روح پرور، خالى از هر گونه تخدير و فساد عقل، و به دنبال آن بيهودهگويى و گناه هرگز نيست، بلكه سراسر هوشيارى و لذت جسمى و روحانى است.
" يتنازعون" از ماده" تنازع" به معنى گرفتن از يكديگر است، و گاه به معنى" تجاذب و مخاصمه" مىآيد، لذا بعضى از مفسران گفتهاند: اين جمله اشاره به آن است كه بهشتيان به عنوان شوخى و مزاح و افزايش سرور و انبساط جامهاى" شراب طهور" را از دست يكديگر مىكشند و مىنوشند.
👈ولى به طورى كه بعضى از ارباب لغت گفتهاند: تنازع هر گاه در موردى مانند" كاس" (جام) به كار مىرود به معنى گرفتن از يكديگر است، نه كشمكش و تجاذب.👉 " مُنازَعةُ الكأْس: مُعاطاتُها "
📚تفسير نمونه، ج22، ص: 435 _ لسان العرب، ج8، ص: 351
❕لذا در تفسیر المیزان می خوانیم :
" تنازع در كأس" به معناى به يكديگر تعارف نمودن و اجتماع كردن بر تناول ( و خوردن ) آن است "
📚ترجمه الميزان، ج19، ص: 20
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
مقصود از هجوم شیطان از چهار طرف ?!
🤔#پرسش :
❓در آیه ای از سوره اعراف آمده که شیطان می گوید از راست و چپ و جلو و عقب به سراغ انسان میروم ! این تعبیرات عوامانه آیا الهی بودن قرآن را منتفی نمی کند ?
💠#پاسخ : 💠
❕خداوند از زبان شیطان در هنگام رانده شدن از درگاه الهی نقل می کند که خطاب به خداوند فرمود :
" سپس از پيشرو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ آنها ( انسانها ) مىروم و اكثر آنها را شكرگزار نخواهى يافت. " " ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِين " ( سوره اعراف آیه 17 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" ممكن است تعبير فوق ، كنايه از اين باشد كه شيطان، انسان را "محاصره" مىكند و سعى دارد به هر وسيلهاى كه ممكن است براى وسوسه و گمراهى او بكوشد، و اين تعبير در كلمات روزمره نيز ديده مىشود، كه مىگوئيم فلان كس از چهار طرف گرفتار قرض يا بيمارى يا دشمن شده است. و اينكه سمت بالا و پائين ذكر نشده به خاطر آن است كه انسان معمولا در چهار سمت، حركت و فعاليت دارد.
▫️اما در روايتى كه از امام باقر علیه السلام نقل شده، تفسير ( باطنی ) و عميق ترى براى اين چهار جهت ديده مىشود، آنجا كه مىفرمايد:
" منظور از آمدن شيطان به سراغ انسان از"پيش" رو اين است كه آخرت و جهانى را كه در پيش دارد در نظر او سبك و ساده جلوه مىدهد، و منظور از " پشت سر" اين است كه آنها را به گرد آورى اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت مىكند، و منظور از"طرف راست" اين است كه امور معنوى را به وسيله شبهات و ايجاد شك و ترديد، ضايع مىسازد، و منظور از"طرف چپ" اين است كه لذات مادى و شهوات را در نظر آنها جلوه مىدهد "
" عن الباقر (عليه السلام)، في معنى الآية: «مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ أهون عليهم أمر الآخرة وَ مِنْ خَلْفِهِمْ آمرهم بجمع الأموال و منعها عن الحقوق لتبقى لورثتهم وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ أفسد عليهم أمر دينهم، بتزيين الضلالة، و تحسين الشبهة وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ بتحبيب اللذات إليهم، و تغليب الشهوات على قلوبهم " (تفسير مجمع البيان جلد 4 صفحه 403 )
📚به نقل از تفسیر نمونه ج 6 ص 109
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔#پرسش :
❓در آیه ای از سوره اعراف آمده که شیطان می گوید از راست و چپ و جلو و عقب به سراغ انسان میروم ! این تعبیرات عوامانه آیا الهی بودن قرآن را منتفی نمی کند ?
💠#پاسخ : 💠
❕خداوند از زبان شیطان در هنگام رانده شدن از درگاه الهی نقل می کند که خطاب به خداوند فرمود :
" سپس از پيشرو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ آنها ( انسانها ) مىروم و اكثر آنها را شكرگزار نخواهى يافت. " " ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِين " ( سوره اعراف آیه 17 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" ممكن است تعبير فوق ، كنايه از اين باشد كه شيطان، انسان را "محاصره" مىكند و سعى دارد به هر وسيلهاى كه ممكن است براى وسوسه و گمراهى او بكوشد، و اين تعبير در كلمات روزمره نيز ديده مىشود، كه مىگوئيم فلان كس از چهار طرف گرفتار قرض يا بيمارى يا دشمن شده است. و اينكه سمت بالا و پائين ذكر نشده به خاطر آن است كه انسان معمولا در چهار سمت، حركت و فعاليت دارد.
▫️اما در روايتى كه از امام باقر علیه السلام نقل شده، تفسير ( باطنی ) و عميق ترى براى اين چهار جهت ديده مىشود، آنجا كه مىفرمايد:
" منظور از آمدن شيطان به سراغ انسان از"پيش" رو اين است كه آخرت و جهانى را كه در پيش دارد در نظر او سبك و ساده جلوه مىدهد، و منظور از " پشت سر" اين است كه آنها را به گرد آورى اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت مىكند، و منظور از"طرف راست" اين است كه امور معنوى را به وسيله شبهات و ايجاد شك و ترديد، ضايع مىسازد، و منظور از"طرف چپ" اين است كه لذات مادى و شهوات را در نظر آنها جلوه مىدهد "
" عن الباقر (عليه السلام)، في معنى الآية: «مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ أهون عليهم أمر الآخرة وَ مِنْ خَلْفِهِمْ آمرهم بجمع الأموال و منعها عن الحقوق لتبقى لورثتهم وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ أفسد عليهم أمر دينهم، بتزيين الضلالة، و تحسين الشبهة وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ بتحبيب اللذات إليهم، و تغليب الشهوات على قلوبهم " (تفسير مجمع البيان جلد 4 صفحه 403 )
📚به نقل از تفسیر نمونه ج 6 ص 109
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
مستندات رد شدن از زیر قرآن برای رفتن به مسافرت یا انجام کارهای مهم !!!
🤔#پرسش :
❓برخی می گویند مذهب شیعه دچار عوام زدگی شده و تن به اموری داده که دلیل و مستندی ندارد مانند همین از زیر قرآن رد شدن در هنگام مسافرت یا رفتن برای کار مهم ! در این رابطه لطفا توضیح دهید !?
💠#پاسخ:💠
❗️رد شدن از زیر قرآن از دو جهت می تواند مورد توجه و مد نظر باشد :
▫️1_ قرآن کتابی بس بزرگ و دارای احترام و عظمت است , چنانچه که در خود قرآن می خوانیم :
" (اين سخن سحر و دروغ نيست) بلكه قرآن با عظمت است. " " بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ " ( سوره بروج 21 )
👌و می خوانیم :
" ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ " " اين كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد، و مايه هدايت پرهيزكاران است. " ( سوره بقره آیه 2 )
❕در تفسیر نمونه در مورد آیه فوق و تعبیر " ذلک " می خوانیم :
" مىدانيم كلمه" ذلك" در لغت عرب اسم اشاره بعيد است، بنا براين ذلِكَ الْكِتابُ مفهومش" آن كتاب" است، در حالى كه در اينجا بايد از اشاره به نزديك استفاده مىشد، و" هذا الكتاب" مىگفت چرا كه قرآن در دسترسى مردم قرار گرفته بود.
اين به خاطر آن است كه گاهى از اسم اشاره بعيد براى بيان عظمت چيز يا شخصى استفاده مىشود، يعنى آن قدر مقام آن بالا است كه گويى در نقطه دور دستى در اوج آسمانها، قرار گرفته است، در تعبيرات فارسى نيز نظير آن را داريم فى المثل در حضور افراد بزرگ مىگوئيم:" اگر آن سرور اجازه دهند چنين كار را مىكنيم". در حالى كه بايد اين سرور گفته شود، اين تنها براى بيان عظمت و بلندى مقام است. در بعضى ديگر از آيات قرآن تعبير به" تلك" شده كه آنهم اشاره بعيد است مانند تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ" (لقمان آيه 2). "
📚تفسير نمونه، ج1، ص 66
❗️لذا امام صادق علیه السلام فرمود :
" برای خداوند سه حریم است که که هیچ چیز با آنها در حرمت و احترام برابری نمی کند: کتاب خداوند که نور و حکمت اوست و خانه اش که آن را قبله مردم قرار داده است که از کسی قبله ای جز آن نمی پذیرد و عترت و اهلبیت پیامبرتان " " عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُرُمَاتٍ ثَلَاثاً لَيْسَ مِثْلَهُنَّ شَيْءٌ كِتَابُهُ وَ هُوَ حِكْمَتُهُ وَ نُورُهُ وَ بَيْتُهُ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلنَّاسِ لَا يَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ تَوَجُّهاً إِلَى غَيْرِهِ وَ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ "
📚وسائل الشيعة، ج4، ص 300
❗️عملکرد شیعیان که مثلا در هنگام مسافرت یا هنگام رفتن برای انجام کارهای مهم از زیر قرآن رد می شوند نوعی پناه بردن به قرآن و احترام و تکریم این کتاب شریف و آسمانی و بلند مرتبه است .
▫️2 _ از سوی دیگر بالخصوص در روایاتی دستور به توسل به قرآن و بالای سر قرار دادن آن داده شده است . عملکرد شیعیان در بالای سر گرفتن قرآن و از زیر آن رد شدن مصداق عمل کردن به روایات مورد اشاره و توسل به قرآن است . این روایات را علامه بزرگ شیعه یعنی علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار روایت می کند :
📚بحار الانوار ج 89 ص 112 " باب کیفیة التوسل بالقرآن "
❕" مردی نزد امام صادق علیه السّلام آمد و عرض کرد: ای آقای من! از تو یاری میطلبم در قرضی که به عهده من آمده و از ادای آن عاجزم و سلطانی که به من ظلم و تعدّی کرده، از تو میخواهم که دعایی به من تعلیم فرمایی تا به سبب آن غنیمتی بیابم و دینم را بپردازم، و با آن شرّ ستم آن سلطان را دفع کنم. امام علیه السلام فرمود: " همین که شب فرا رسد دو رکعت نماز بخوان، در رکعت اول حمد و آیة الکرسی، و در رکعت دوم حمد و آیات آخر سوره حشر را از آیه «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ» تا آخر سوره بخوان، 👈سپس قرآن را بردار و بر بالای سرت بگیر و بگو: به حق این قرآن و به حق پیامبری که او را فرستادی ..."👉 ثُمَّ خُذِ الْمُصْحَفَ فَدَعْهُ عَلَى رَأْسِكَ وَ قُلْ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِه ..."
📚امالی شیخ طوسی ص 292 _وسائل الشیعه ج 8 ص 125
❕در نقل دیگری از امامان علیهم السلام روایت شده که :
"هرگاه کاری تو را اندوهگین ساخت، دو رکعت نماز بگذار که در رکعت اول سوره حمد و آیه الکرسی، و در رکعت دوم سوره حمد و سوره انّا أنرلناه را بخوان، 👈بعد قرآن را بردار و بر بالای سرت بگیر و بگو: پروردگارا به حق آنچه به سوی مخلوقاتت فرستادی و به حق هر آیه ای در قرآن که از آنِ توست ..."👉
"رُوِيَ عَنِ الْأَئِمَّةِ ع إِذَا حَزَنَكَ أَمْرٌ فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ ... ثُمَّ خُذِ الْمُصْحَفَ وَ ارْفَعْهُ فَوْقَ رَأْسِكَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مَا أَرْسَلْتَهُ إِلَى خَلْقِكَ وَ بِحَقِّ كُلِّ آيَةٍ هِيَ لَكَ فِي الْقُرْآن ..."
📚الدعوات راوندی ص 57 _ مستدرک الوسائل ج 6 ص 316
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔#پرسش :
❓برخی می گویند مذهب شیعه دچار عوام زدگی شده و تن به اموری داده که دلیل و مستندی ندارد مانند همین از زیر قرآن رد شدن در هنگام مسافرت یا رفتن برای کار مهم ! در این رابطه لطفا توضیح دهید !?
💠#پاسخ:💠
❗️رد شدن از زیر قرآن از دو جهت می تواند مورد توجه و مد نظر باشد :
▫️1_ قرآن کتابی بس بزرگ و دارای احترام و عظمت است , چنانچه که در خود قرآن می خوانیم :
" (اين سخن سحر و دروغ نيست) بلكه قرآن با عظمت است. " " بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ " ( سوره بروج 21 )
👌و می خوانیم :
" ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ " " اين كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد، و مايه هدايت پرهيزكاران است. " ( سوره بقره آیه 2 )
❕در تفسیر نمونه در مورد آیه فوق و تعبیر " ذلک " می خوانیم :
" مىدانيم كلمه" ذلك" در لغت عرب اسم اشاره بعيد است، بنا براين ذلِكَ الْكِتابُ مفهومش" آن كتاب" است، در حالى كه در اينجا بايد از اشاره به نزديك استفاده مىشد، و" هذا الكتاب" مىگفت چرا كه قرآن در دسترسى مردم قرار گرفته بود.
اين به خاطر آن است كه گاهى از اسم اشاره بعيد براى بيان عظمت چيز يا شخصى استفاده مىشود، يعنى آن قدر مقام آن بالا است كه گويى در نقطه دور دستى در اوج آسمانها، قرار گرفته است، در تعبيرات فارسى نيز نظير آن را داريم فى المثل در حضور افراد بزرگ مىگوئيم:" اگر آن سرور اجازه دهند چنين كار را مىكنيم". در حالى كه بايد اين سرور گفته شود، اين تنها براى بيان عظمت و بلندى مقام است. در بعضى ديگر از آيات قرآن تعبير به" تلك" شده كه آنهم اشاره بعيد است مانند تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ" (لقمان آيه 2). "
📚تفسير نمونه، ج1، ص 66
❗️لذا امام صادق علیه السلام فرمود :
" برای خداوند سه حریم است که که هیچ چیز با آنها در حرمت و احترام برابری نمی کند: کتاب خداوند که نور و حکمت اوست و خانه اش که آن را قبله مردم قرار داده است که از کسی قبله ای جز آن نمی پذیرد و عترت و اهلبیت پیامبرتان " " عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُرُمَاتٍ ثَلَاثاً لَيْسَ مِثْلَهُنَّ شَيْءٌ كِتَابُهُ وَ هُوَ حِكْمَتُهُ وَ نُورُهُ وَ بَيْتُهُ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلنَّاسِ لَا يَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ تَوَجُّهاً إِلَى غَيْرِهِ وَ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ "
📚وسائل الشيعة، ج4، ص 300
❗️عملکرد شیعیان که مثلا در هنگام مسافرت یا هنگام رفتن برای انجام کارهای مهم از زیر قرآن رد می شوند نوعی پناه بردن به قرآن و احترام و تکریم این کتاب شریف و آسمانی و بلند مرتبه است .
▫️2 _ از سوی دیگر بالخصوص در روایاتی دستور به توسل به قرآن و بالای سر قرار دادن آن داده شده است . عملکرد شیعیان در بالای سر گرفتن قرآن و از زیر آن رد شدن مصداق عمل کردن به روایات مورد اشاره و توسل به قرآن است . این روایات را علامه بزرگ شیعه یعنی علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار روایت می کند :
📚بحار الانوار ج 89 ص 112 " باب کیفیة التوسل بالقرآن "
❕" مردی نزد امام صادق علیه السّلام آمد و عرض کرد: ای آقای من! از تو یاری میطلبم در قرضی که به عهده من آمده و از ادای آن عاجزم و سلطانی که به من ظلم و تعدّی کرده، از تو میخواهم که دعایی به من تعلیم فرمایی تا به سبب آن غنیمتی بیابم و دینم را بپردازم، و با آن شرّ ستم آن سلطان را دفع کنم. امام علیه السلام فرمود: " همین که شب فرا رسد دو رکعت نماز بخوان، در رکعت اول حمد و آیة الکرسی، و در رکعت دوم حمد و آیات آخر سوره حشر را از آیه «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ» تا آخر سوره بخوان، 👈سپس قرآن را بردار و بر بالای سرت بگیر و بگو: به حق این قرآن و به حق پیامبری که او را فرستادی ..."👉 ثُمَّ خُذِ الْمُصْحَفَ فَدَعْهُ عَلَى رَأْسِكَ وَ قُلْ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِه ..."
📚امالی شیخ طوسی ص 292 _وسائل الشیعه ج 8 ص 125
❕در نقل دیگری از امامان علیهم السلام روایت شده که :
"هرگاه کاری تو را اندوهگین ساخت، دو رکعت نماز بگذار که در رکعت اول سوره حمد و آیه الکرسی، و در رکعت دوم سوره حمد و سوره انّا أنرلناه را بخوان، 👈بعد قرآن را بردار و بر بالای سرت بگیر و بگو: پروردگارا به حق آنچه به سوی مخلوقاتت فرستادی و به حق هر آیه ای در قرآن که از آنِ توست ..."👉
"رُوِيَ عَنِ الْأَئِمَّةِ ع إِذَا حَزَنَكَ أَمْرٌ فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ ... ثُمَّ خُذِ الْمُصْحَفَ وَ ارْفَعْهُ فَوْقَ رَأْسِكَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مَا أَرْسَلْتَهُ إِلَى خَلْقِكَ وَ بِحَقِّ كُلِّ آيَةٍ هِيَ لَكَ فِي الْقُرْآن ..."
📚الدعوات راوندی ص 57 _ مستدرک الوسائل ج 6 ص 316
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕لذا در روایتی می خوانیم که امام صادق علیه السلام خطاب به فردی که ازدواج نمی کرد فرمود : " دوست ندارم حتی یک شب بی همسر باشم و لو دنیا و تمام امکانات آن در دستم باشد , دو رکعت نمازی که متاهل می خواند برتر است از عبادات و شب زنده داری و روزه داری فرد بدون همسر " " جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ هَلْ لَكَ مِنْ زَوْجَةٍ فَقَالَ لَا فَقَالَ أَبِي وَ مَا أُحِبُّ أَنَّ لِيَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا وَ أَنِّي بِتُّ لَيْلَةً وَ لَيْسَتْ لِي زَوْجَةٌ ثُمَّ قَالَ الرَّكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُلٍ أَعْزَبَ يَقُومُ لَيْلَهُ وَ يَصُومُ نَهَارَه "
📚الكافي ج 5 ص 329
❕و در نقل دیگری از امام علی علیه السلام آمده است که عده ای از ازدواج کردن و ارتباط با زنان امتناع می کردند , پیامبر با آنها شدیدا برخورد کرد و بیان کرد که اگر ازدواج ناپسند بود , من ازدواج نمی کردم " " عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: إِنَّ جَمَاعَةً مِنَ الصَّحَابَةِ كَانُوا حَرَّمُوا عَلَى أَنْفُسِهِمُ النِّسَاءَ وَ الْإِفْطَارَ بِالنَّهَارِ وَ النَّوْمَ بِاللَّيْلِ فَأَخْبَرَتْ أُمُّ سَلَمَةَ رَسُولَ اللَّهِ ص- فَخَرَجَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ تَرْغَبُونَ عَنِ النِّسَاءِ إِنِّي آتِي النِّسَاءَ ... "
📚وسائل الشيعة، ج20، ص: 21
❕و امام صادق علیه السلام هم در برابر کسانی که از ازدواج کردن امتناع می کردند , به ازدواج های پیامبر گرامی استناد می کرد که اگر ازدواج ناپسند بود , پیامبر اسلام ازدواج نمی کرد : " عَنْ سُكَيْنٍ النَّخَعِيِّ وَ كَانَ تَعَبَّدَ وَ تَرَكَ النِّسَاءَ وَ الطِّيبَ وَ الطَّعَامَ فَكَتَبَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَسْأَلُهُ عَنْ ذَلِكَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَمَّا قَوْلُكَ فِي النِّسَاءِ فَقَدْ عَلِمْتَ مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مِنَ النِّسَاء ... "
📚الكافي ج5، ص: 320
❕و خود پیامبر گرامی اسلام هم به افرادی که بدون عذر از ازدواج کردن امتناع می کردند می فرمود : تو مصداق رهبانان مسیحی و برادر شیاطین و ملعون خداوند و فرشتگان هستی : " أَ لَكَ زَوْجَةٌ قُلْتُ لَا قَالَ أَ لَكَ جَارِيَةٌ قُلْتُ لَا قَالَ وَ أَنْتَ صَحِيحٌ مُوسِرٌ قُلْتُ نَعَمْ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ قَالَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنْ إِخْوَانِ الشَّيَاطِينِ إِمَّا أَنْ تَكُونَ مِنْ رُهْبَانِ النَّصَارَى " _ " عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: أَرْبَعَةٌ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ وَ يُؤَمِّنُونَ الْمَلَائِكَةُ رَجُلٌ يَتَحَفَّظُ نَفْسَهُ وَ لَا يَتَزَوَّجُ وَ لَا جَارِيَةَ لَهُ كَيْلَا يَكُونَ لَهُ وَلَد "
📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 156
❕بنابراین اگر ازدواج مجددا ناپسند و با وفاداری به همسر سابق در تضاد بود , پیامبر گرامی بعد از وفات خدیجه یا امام علی بعد از شهادت فاطمه صدیقه ( سلام الله علیهم ) تن به ازدواج مجدد نمی دادند .
👌از سوی دیگر پس از وفات همسر , فرزندان انسان هم نیاز به رسیدگی دارند , لذا از این جهت هم نیاز به ازدواج مجدد احساس می شود , چنانچه که در نقلی آمده است که فاطمه صدیقه در واپسین ساعات عمر مبارکش خطاب به امیر مومنان علیهما السلام فرمود:
" اى پسر عموى پيغمبر ، خداوند تو را بهترين جزا عطا كند! من اولا به تو وصيّت مىكنم كه بعد از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نمايى، 👈زيرا او براى فرزندانم نظير خودم خواهد بود، و مردان چارهاى ندارند جز آنكه ازدواج نمايند. 👉 "يَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ أُوصِيكِ أَوَّلًا أَنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدِي بِابْنَةِ أُخْتِي أُمَامَةَ فَإِنَّهَا تَكُونُ لِوُلْدِي مِثْلِي فَإِنَّ الرِّجَالَ لَا بُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّسَاءِ ... "
📚روضه الواعظین ج 1 ص 151 _ بحار الانوار ج 43 ص 151
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕لذا در روایتی می خوانیم که امام صادق علیه السلام خطاب به فردی که ازدواج نمی کرد فرمود : " دوست ندارم حتی یک شب بی همسر باشم و لو دنیا و تمام امکانات آن در دستم باشد , دو رکعت نمازی که متاهل می خواند برتر است از عبادات و شب زنده داری و روزه داری فرد بدون همسر " " جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ هَلْ لَكَ مِنْ زَوْجَةٍ فَقَالَ لَا فَقَالَ أَبِي وَ مَا أُحِبُّ أَنَّ لِيَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا وَ أَنِّي بِتُّ لَيْلَةً وَ لَيْسَتْ لِي زَوْجَةٌ ثُمَّ قَالَ الرَّكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُلٍ أَعْزَبَ يَقُومُ لَيْلَهُ وَ يَصُومُ نَهَارَه "
📚الكافي ج 5 ص 329
❕و در نقل دیگری از امام علی علیه السلام آمده است که عده ای از ازدواج کردن و ارتباط با زنان امتناع می کردند , پیامبر با آنها شدیدا برخورد کرد و بیان کرد که اگر ازدواج ناپسند بود , من ازدواج نمی کردم " " عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: إِنَّ جَمَاعَةً مِنَ الصَّحَابَةِ كَانُوا حَرَّمُوا عَلَى أَنْفُسِهِمُ النِّسَاءَ وَ الْإِفْطَارَ بِالنَّهَارِ وَ النَّوْمَ بِاللَّيْلِ فَأَخْبَرَتْ أُمُّ سَلَمَةَ رَسُولَ اللَّهِ ص- فَخَرَجَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ تَرْغَبُونَ عَنِ النِّسَاءِ إِنِّي آتِي النِّسَاءَ ... "
📚وسائل الشيعة، ج20، ص: 21
❕و امام صادق علیه السلام هم در برابر کسانی که از ازدواج کردن امتناع می کردند , به ازدواج های پیامبر گرامی استناد می کرد که اگر ازدواج ناپسند بود , پیامبر اسلام ازدواج نمی کرد : " عَنْ سُكَيْنٍ النَّخَعِيِّ وَ كَانَ تَعَبَّدَ وَ تَرَكَ النِّسَاءَ وَ الطِّيبَ وَ الطَّعَامَ فَكَتَبَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَسْأَلُهُ عَنْ ذَلِكَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَمَّا قَوْلُكَ فِي النِّسَاءِ فَقَدْ عَلِمْتَ مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مِنَ النِّسَاء ... "
📚الكافي ج5، ص: 320
❕و خود پیامبر گرامی اسلام هم به افرادی که بدون عذر از ازدواج کردن امتناع می کردند می فرمود : تو مصداق رهبانان مسیحی و برادر شیاطین و ملعون خداوند و فرشتگان هستی : " أَ لَكَ زَوْجَةٌ قُلْتُ لَا قَالَ أَ لَكَ جَارِيَةٌ قُلْتُ لَا قَالَ وَ أَنْتَ صَحِيحٌ مُوسِرٌ قُلْتُ نَعَمْ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ قَالَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنْ إِخْوَانِ الشَّيَاطِينِ إِمَّا أَنْ تَكُونَ مِنْ رُهْبَانِ النَّصَارَى " _ " عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: أَرْبَعَةٌ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ وَ يُؤَمِّنُونَ الْمَلَائِكَةُ رَجُلٌ يَتَحَفَّظُ نَفْسَهُ وَ لَا يَتَزَوَّجُ وَ لَا جَارِيَةَ لَهُ كَيْلَا يَكُونَ لَهُ وَلَد "
📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 156
❕بنابراین اگر ازدواج مجددا ناپسند و با وفاداری به همسر سابق در تضاد بود , پیامبر گرامی بعد از وفات خدیجه یا امام علی بعد از شهادت فاطمه صدیقه ( سلام الله علیهم ) تن به ازدواج مجدد نمی دادند .
👌از سوی دیگر پس از وفات همسر , فرزندان انسان هم نیاز به رسیدگی دارند , لذا از این جهت هم نیاز به ازدواج مجدد احساس می شود , چنانچه که در نقلی آمده است که فاطمه صدیقه در واپسین ساعات عمر مبارکش خطاب به امیر مومنان علیهما السلام فرمود:
" اى پسر عموى پيغمبر ، خداوند تو را بهترين جزا عطا كند! من اولا به تو وصيّت مىكنم كه بعد از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نمايى، 👈زيرا او براى فرزندانم نظير خودم خواهد بود، و مردان چارهاى ندارند جز آنكه ازدواج نمايند. 👉 "يَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ أُوصِيكِ أَوَّلًا أَنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدِي بِابْنَةِ أُخْتِي أُمَامَةَ فَإِنَّهَا تَكُونُ لِوُلْدِي مِثْلِي فَإِنَّ الرِّجَالَ لَا بُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّسَاءِ ... "
📚روضه الواعظین ج 1 ص 151 _ بحار الانوار ج 43 ص 151
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❗️3_ در روایات اهلسنت آمده است که عمر بن خطاب و ابن مسعود معتقد بودند که به جای کلمه " فاسعوا " , عبارت " فامضوا " در آیه مورد بحث صحیح است :
" عن خرشة بن الحر قال رأى معى عمر بن الخطاب لوحا مكتوبا فيه إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ فقال من أملى عليك هذا قلت أبى بن كعب قال ان أبيا أقرؤنا للمنسوخ قرأها فامضوا إلى ذكر الله ... عن ابن عمر قال لقد توفى عمر و ما يقول هذه الآية التي في سورة الجمعة الا فامضوا إلى ذكر الله و ... عن ابن مسعود انه كان يقرأ فامضوا إلى ذكر الله ... و عن قتادة قال في حرف ابن مسعود فامضوا إلى ذكر الله و هو كقوله إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى و أخرج عبد بن حميد من طريق أبى العالية عن أبى بن كعب و ابن مسعود انهما كانا يقرآن فامضوا إلى ذكر الله "
📚الدر المنثور في تفسير المأثور، ج6، ص: 219 _ المصنف ابن ابی شیبه ج 3 ص 207 _ کتاب الام ج 1 ص 196 _ جامع البیان ج 28 ص 65 _ السنن الکبری بیهقی ج 3 ص 227 _ کنزالعمال ج 2 ص 597
👌بنابراین افرادی مانند عمر و ابن مسعود مدعی بودند که کلمه " فامضوا " در آیه مذکور به جای " فاسعوا " باید قرائت شود .
❗️لذا اگر روایت مورد اشکال از امام باقر علیه السلام را صحیح هم محسوب کنیم باز هم گفتنی است که روایت مذکور از روی تقیه و موافق اعتقاد بزرگان اهلسنت صادر شده است و در روایت دیگر که در نکته شماره دوم بیان کردیم ، خود امام باقر ع تصریح کردند که عبارت " فاسعوا " در آیه مذکور صحیح است .
👈در چنین مواردی که روایتی موافق با روایات اهلسنت بوده و به ظاهر با روایات شیعه هم در تعارض است , روایت مورد بحث از اعتبار ساقط است زیرا ما در هنگام تعارض روایات ماموریم روایتی را که موافق با اهلسنت است را طرد کنیم و بگوییم که تقیه ای صادر شده است ,👉 چنانکه راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد که ؛
« دو خبر از شما می بینیم که یکی از آنها موافق اهل سنت و دیگری مخالف اهل سنت است ، کدام خبر را اخذ کنیم ؟ امام علیه السلام فرمود آن خبری را که👈 با اهل سنت مخالف است ،👉 آن را اخذ کنید چرا که رشد و هدایت در آن است » « وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَيْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَيِّ الْخَبَرَيْنِ يُؤْخَذُ قَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَاد »
📚 الکافی ج 1 ص 68
👌در ذیل در مورد چرایی صدور روایات تقیه ای و موافق با مذهب اهلسنت توضیحات خوبی داده ایم :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/13856
▫️4 _ اگر سه نکته فوق را هم نادیده بگیریم باز هم گفتنی است که امام باقر علیه السلام درصدد بیان تفسیر کلمه " فاسعوا " بوده اند که کلمه سعی در عبارت " فاسعوا " به معنای " فامضوا " است .
👌 یعنی نیاز نیست که برای رفتن به نماز جمعه سرعتی غیر عادی داشته باشید که شبیه دویدن باشد بلکه شتاب مورد توصیه خداوند ، شتابی طبیعی و عادی باید باشد که بتوان آن را مصداق " فامضوا " و "رفتن " طبیعی دانست .
▫️لذا در روایت دیگری امام باقر علیه السلام با صراحت فرمودند که مقصود از " فاسعوا " , شتاب طبیعی است و معنای " فاسعوا " ، فامضوا " است :
" عن أبي جعفر (عليه السلام)، في قوله تعالى: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ، 👈يقول: اسعوا أي امضوا "👉
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 5 ص 378 _ تفسیر قمی ج 2 ص 367
❗️در روایت مورد اشکال ، امام علیه السلام می خواهد تفسیر کسانی را باطل کند که کلمه " فاسعوا " را به معنای دویدن می گیرند و می فرمایند این تفسیر مصداق تحریف قرآن است بلکه کلمه " فاسعوا " به معنای " فامضوا " و "شتاب و رفتن طبیعی و عادی " است و در هنگام نزول قرآن همین معنا مقصود خداوند بوده است .
👌بنابراین ، چنین نقلهایی مانند نقل مورد بحث از امام باقر علیه السلام بنابر فرض صحت , تنها در مقام بیان شرح و تفسیر آیه و عبارت مذکور است ، نه آنکه بگوید اصل قرآن مورد تحریف واقع شده است ، علمای شیعه نیز بارها متذکر این نکته شده اند که موارد مذکور از قبیل تفسیر قرآن هستند نه آنکه جزء قرآن باشند :
« ماخوذه من الوحی ، لا انها کانت من اجزاء القرآن » ( الوافی ، فیض کاشانی ، ج 9 ص 1778 ) _ « هذه الزیاده من تفسیر الآیه لا متنها » ( طریق الوصول الی مهمات الاصول ، مکارم شیرازی ، ج 1 ص 59 ) _ « على أنّ المراد من تلك الآيات، ما كان مأخوذا من الوحي من قبيل التفسير و تبيين المراد، لا من القرآن الكريم على حقيقته، حتى يقال إنّه يدلّ على نقصان القرآن » ( التحقیق فی نفی القرآن عن التحریف ، علی میلانی ، ص 77 )
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❗️3_ در روایات اهلسنت آمده است که عمر بن خطاب و ابن مسعود معتقد بودند که به جای کلمه " فاسعوا " , عبارت " فامضوا " در آیه مورد بحث صحیح است :
" عن خرشة بن الحر قال رأى معى عمر بن الخطاب لوحا مكتوبا فيه إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ فقال من أملى عليك هذا قلت أبى بن كعب قال ان أبيا أقرؤنا للمنسوخ قرأها فامضوا إلى ذكر الله ... عن ابن عمر قال لقد توفى عمر و ما يقول هذه الآية التي في سورة الجمعة الا فامضوا إلى ذكر الله و ... عن ابن مسعود انه كان يقرأ فامضوا إلى ذكر الله ... و عن قتادة قال في حرف ابن مسعود فامضوا إلى ذكر الله و هو كقوله إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى و أخرج عبد بن حميد من طريق أبى العالية عن أبى بن كعب و ابن مسعود انهما كانا يقرآن فامضوا إلى ذكر الله "
📚الدر المنثور في تفسير المأثور، ج6، ص: 219 _ المصنف ابن ابی شیبه ج 3 ص 207 _ کتاب الام ج 1 ص 196 _ جامع البیان ج 28 ص 65 _ السنن الکبری بیهقی ج 3 ص 227 _ کنزالعمال ج 2 ص 597
👌بنابراین افرادی مانند عمر و ابن مسعود مدعی بودند که کلمه " فامضوا " در آیه مذکور به جای " فاسعوا " باید قرائت شود .
❗️لذا اگر روایت مورد اشکال از امام باقر علیه السلام را صحیح هم محسوب کنیم باز هم گفتنی است که روایت مذکور از روی تقیه و موافق اعتقاد بزرگان اهلسنت صادر شده است و در روایت دیگر که در نکته شماره دوم بیان کردیم ، خود امام باقر ع تصریح کردند که عبارت " فاسعوا " در آیه مذکور صحیح است .
👈در چنین مواردی که روایتی موافق با روایات اهلسنت بوده و به ظاهر با روایات شیعه هم در تعارض است , روایت مورد بحث از اعتبار ساقط است زیرا ما در هنگام تعارض روایات ماموریم روایتی را که موافق با اهلسنت است را طرد کنیم و بگوییم که تقیه ای صادر شده است ,👉 چنانکه راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد که ؛
« دو خبر از شما می بینیم که یکی از آنها موافق اهل سنت و دیگری مخالف اهل سنت است ، کدام خبر را اخذ کنیم ؟ امام علیه السلام فرمود آن خبری را که👈 با اهل سنت مخالف است ،👉 آن را اخذ کنید چرا که رشد و هدایت در آن است » « وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَيْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَيِّ الْخَبَرَيْنِ يُؤْخَذُ قَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَاد »
📚 الکافی ج 1 ص 68
👌در ذیل در مورد چرایی صدور روایات تقیه ای و موافق با مذهب اهلسنت توضیحات خوبی داده ایم :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/13856
▫️4 _ اگر سه نکته فوق را هم نادیده بگیریم باز هم گفتنی است که امام باقر علیه السلام درصدد بیان تفسیر کلمه " فاسعوا " بوده اند که کلمه سعی در عبارت " فاسعوا " به معنای " فامضوا " است .
👌 یعنی نیاز نیست که برای رفتن به نماز جمعه سرعتی غیر عادی داشته باشید که شبیه دویدن باشد بلکه شتاب مورد توصیه خداوند ، شتابی طبیعی و عادی باید باشد که بتوان آن را مصداق " فامضوا " و "رفتن " طبیعی دانست .
▫️لذا در روایت دیگری امام باقر علیه السلام با صراحت فرمودند که مقصود از " فاسعوا " , شتاب طبیعی است و معنای " فاسعوا " ، فامضوا " است :
" عن أبي جعفر (عليه السلام)، في قوله تعالى: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ، 👈يقول: اسعوا أي امضوا "👉
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 5 ص 378 _ تفسیر قمی ج 2 ص 367
❗️در روایت مورد اشکال ، امام علیه السلام می خواهد تفسیر کسانی را باطل کند که کلمه " فاسعوا " را به معنای دویدن می گیرند و می فرمایند این تفسیر مصداق تحریف قرآن است بلکه کلمه " فاسعوا " به معنای " فامضوا " و "شتاب و رفتن طبیعی و عادی " است و در هنگام نزول قرآن همین معنا مقصود خداوند بوده است .
👌بنابراین ، چنین نقلهایی مانند نقل مورد بحث از امام باقر علیه السلام بنابر فرض صحت , تنها در مقام بیان شرح و تفسیر آیه و عبارت مذکور است ، نه آنکه بگوید اصل قرآن مورد تحریف واقع شده است ، علمای شیعه نیز بارها متذکر این نکته شده اند که موارد مذکور از قبیل تفسیر قرآن هستند نه آنکه جزء قرآن باشند :
« ماخوذه من الوحی ، لا انها کانت من اجزاء القرآن » ( الوافی ، فیض کاشانی ، ج 9 ص 1778 ) _ « هذه الزیاده من تفسیر الآیه لا متنها » ( طریق الوصول الی مهمات الاصول ، مکارم شیرازی ، ج 1 ص 59 ) _ « على أنّ المراد من تلك الآيات، ما كان مأخوذا من الوحي من قبيل التفسير و تبيين المراد، لا من القرآن الكريم على حقيقته، حتى يقال إنّه يدلّ على نقصان القرآن » ( التحقیق فی نفی القرآن عن التحریف ، علی میلانی ، ص 77 )
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
آیا باید خرما را به صورت فرد بخوریم ?!!!
🤔#پرسش :
❓آیا اسلام توصیه می کند که خرما را به صورت فرد بخوریم ؟ اخیرا برخی از سایتها فواید علمی و پزشکی هم برای فرد خوردن خرما ذکر می کنند ؟
💠#پاسخ:💠
❕خرما به عنوان یکی از خوراکی های پر ارزش به عنوان نعمت خاص خداوند به انسانها در قرآن معرفی شده است . چنانچه که خداوند فرمود :
" خداوند با آن (آب باران) براى شما زراعت و زيتون و نخل خرما و انگور مىروياند، و از همه ميوهها، مسلما در اين نشانه روشنى است براى گروهى كه تفكر مىكنند " " يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ ... " ( سوره نحل آیه 11 )
❕و فرمود :
" زمين مرده براى آنها آيتى است، ما آن را زنده كرديم، و دانههايى از آن خارج ساختيم، و آنها از آن مىخورند. و در آن باغهايى از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمههايى از آن بيرون فرستاديم. تا از ميوه آن بخورند در حالى كه دست آنها هيچ دخالتى در ساختن آن نداشته است، آيا شكر خدا را بجا نمىآورند؟ " ( سوره یس آیات 33 تا 35 )
👌و در مورد غذای حضرت مریم در هنگام تولد عیسی علیهما السلام فرمود :
" ناگهان از طرف پائين پايش او را صدا زد كه غمگين مباش پروردگارت زير پاى تو چشمه آب (گوارايى) قرار داده است. و تكانى به اين درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ريزد. از (اين غذاى لذيذ) بخور، و از (آن آب گوارا) بنوش، و چشمت را (به اين مولود جديد) روشن دار " "... وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْنا " ( سوره مریم آیات 24 تا 26 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" با پيشرفت دانش پزشكى و غذاشناسى اهميت دارويى" خرما" نيز به ثبوت رسيده است. در خرما كلسيم وجود دارد كه عامل اصلى استحكام استخوانها است و نيز فسفر وجود دارد كه از عناصر اصلى تشكيل دهنده مغز و مانع ضعف اعصاب و خستگى است، و قوه بينايى را مىافزايد. و نيز پتاسيم موجود است كه فقدان آن را در بدن علت حقيقى زخم معده مىدانند، و وجود آن براى ماهيچهها و بافتهاى بدن بسيار پر ارزش است.
اين سخن امروز در ميان غذاشناسان معروف است كه خرما از سرطان جلوگيرى مىكند، زيرا آمارهايى كه در اين زمينه تهيه شده نشان مىدهد در مناطقى كه خرما بيشتر مىخورند ابتلاى به سرطان كمتر است، و اعراب و صحرا نشينانى كه در فقر غذايى به سر مىبرند بواسطه خوردن خرما هرگز مبتلا به سرطان نمىشوند، عامل اين موضوع را وجود " منيزيم" مىدانند.
قند فراوانى كه در خرما وجود دارد از سالمترين قندها است كه حتى در بسيارى از موارد مبتلايان به بيمارى قند نيز مىتوانند براحتى از آن استفاده كنند.
دانشمندان در خرما سيزده ماده حياتى و پنج نوع ويتامين كشف كردهاند كه آن را به صورت يك منبع غذايى غنى و بسيار پر ارزش در آورده است . ( اولین دانشگاه و آخرین پیامبر ج 7 ص 65 )
❕به همين دليل در روايات اسلامى نيز روى اين ماده غذايى تاكيد فراوان ديده مىشود، از على ع نقل شده كه فرمود: "كل التمر فان فيه شفاء من الادواء " " خرما بخوريد كه شفاى بيماريها است". و نيز روايت شده كه در بسيارى از اوقات غذاى على ع را نان و خرما تشكيل مىداد.
و در روايت ديگر مىخوانيم:" خانهاى كه در آن خرما نيست اهل آن خانه در واقع گرسنهاند"!
📚سفینه البحار ج 1 ص 125
❕ در آيات سوره مريم نيز خواهد آمد كه خداوند مريم را در آن بيابان كه فاقد وسيله بود هنگامى كه عيسى را به دنيا آورده بود از رطب تازه روزى داد، و اين اشارهاى است به اينكه يكى از بهترين غذاها براى مادرى كه فرزند به دنيا آورده رطب تازه است، و حتى در رواياتى كه ذيل آيه آمده مىخوانيم بهترين دارو براى چنين زنان همين ميوه است . ( مدرک قبل ) "
📚تفسیر نمونه ج 11 ص 175
❕در مورد فرد خوردن خرما روایتی نداریم که به صورت یک قاعده بگوید خرما را به صورت فرد بخورید یعنی یکی و سه تا و پنج تا و ...
▫️تنها در نقلهایی آمده است که توصیه به خوردن هفت خرما ناشتا و هفت خرما قبل از خواب شده است : " بَابُ اسْتِحْبَابِ أَكْلِ سَبْعِ تَمَرَاتٍ عَجْوَةٍ عَلَى الرِّيقِ وَ سَبْعَةٍ عِنْدَ النَّوْم "
📚وسائل الشيعة، ج25، ص: 144 باب 77
❕و در برخی دیگر از روایات توصیه به خوردن 10 عدد خرما در هر صبح نیز دیده می شود : " عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: مَنْ تَصَبَّحَ بِعَشْرِ تَمَرَاتٍ عَجْوَةٍ لَمْ يَضُرَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ سِحْرٌ وَ لَا سَمٌّ. "
📚مكارم الأخلاق، ص: 168
❕بنابراین از روایات شیعه یک قاعده کلی مبنی بر لزوم فرد خوردن خرما به دست نمی آید بلکه در برخی از نقلها ، خرما خوردن به عدد زوج هم دیده می شود .
▫️بر این اساس ، اینکه برخی مدعی اند که باید خرما را تنها به صورت فرد خورد و یافته های علمی نیز این مساله را تایید می کند , این سخنان مستند صحیحی ندارد .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔#پرسش :
❓آیا اسلام توصیه می کند که خرما را به صورت فرد بخوریم ؟ اخیرا برخی از سایتها فواید علمی و پزشکی هم برای فرد خوردن خرما ذکر می کنند ؟
💠#پاسخ:💠
❕خرما به عنوان یکی از خوراکی های پر ارزش به عنوان نعمت خاص خداوند به انسانها در قرآن معرفی شده است . چنانچه که خداوند فرمود :
" خداوند با آن (آب باران) براى شما زراعت و زيتون و نخل خرما و انگور مىروياند، و از همه ميوهها، مسلما در اين نشانه روشنى است براى گروهى كه تفكر مىكنند " " يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ ... " ( سوره نحل آیه 11 )
❕و فرمود :
" زمين مرده براى آنها آيتى است، ما آن را زنده كرديم، و دانههايى از آن خارج ساختيم، و آنها از آن مىخورند. و در آن باغهايى از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمههايى از آن بيرون فرستاديم. تا از ميوه آن بخورند در حالى كه دست آنها هيچ دخالتى در ساختن آن نداشته است، آيا شكر خدا را بجا نمىآورند؟ " ( سوره یس آیات 33 تا 35 )
👌و در مورد غذای حضرت مریم در هنگام تولد عیسی علیهما السلام فرمود :
" ناگهان از طرف پائين پايش او را صدا زد كه غمگين مباش پروردگارت زير پاى تو چشمه آب (گوارايى) قرار داده است. و تكانى به اين درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ريزد. از (اين غذاى لذيذ) بخور، و از (آن آب گوارا) بنوش، و چشمت را (به اين مولود جديد) روشن دار " "... وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْنا " ( سوره مریم آیات 24 تا 26 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" با پيشرفت دانش پزشكى و غذاشناسى اهميت دارويى" خرما" نيز به ثبوت رسيده است. در خرما كلسيم وجود دارد كه عامل اصلى استحكام استخوانها است و نيز فسفر وجود دارد كه از عناصر اصلى تشكيل دهنده مغز و مانع ضعف اعصاب و خستگى است، و قوه بينايى را مىافزايد. و نيز پتاسيم موجود است كه فقدان آن را در بدن علت حقيقى زخم معده مىدانند، و وجود آن براى ماهيچهها و بافتهاى بدن بسيار پر ارزش است.
اين سخن امروز در ميان غذاشناسان معروف است كه خرما از سرطان جلوگيرى مىكند، زيرا آمارهايى كه در اين زمينه تهيه شده نشان مىدهد در مناطقى كه خرما بيشتر مىخورند ابتلاى به سرطان كمتر است، و اعراب و صحرا نشينانى كه در فقر غذايى به سر مىبرند بواسطه خوردن خرما هرگز مبتلا به سرطان نمىشوند، عامل اين موضوع را وجود " منيزيم" مىدانند.
قند فراوانى كه در خرما وجود دارد از سالمترين قندها است كه حتى در بسيارى از موارد مبتلايان به بيمارى قند نيز مىتوانند براحتى از آن استفاده كنند.
دانشمندان در خرما سيزده ماده حياتى و پنج نوع ويتامين كشف كردهاند كه آن را به صورت يك منبع غذايى غنى و بسيار پر ارزش در آورده است . ( اولین دانشگاه و آخرین پیامبر ج 7 ص 65 )
❕به همين دليل در روايات اسلامى نيز روى اين ماده غذايى تاكيد فراوان ديده مىشود، از على ع نقل شده كه فرمود: "كل التمر فان فيه شفاء من الادواء " " خرما بخوريد كه شفاى بيماريها است". و نيز روايت شده كه در بسيارى از اوقات غذاى على ع را نان و خرما تشكيل مىداد.
و در روايت ديگر مىخوانيم:" خانهاى كه در آن خرما نيست اهل آن خانه در واقع گرسنهاند"!
📚سفینه البحار ج 1 ص 125
❕ در آيات سوره مريم نيز خواهد آمد كه خداوند مريم را در آن بيابان كه فاقد وسيله بود هنگامى كه عيسى را به دنيا آورده بود از رطب تازه روزى داد، و اين اشارهاى است به اينكه يكى از بهترين غذاها براى مادرى كه فرزند به دنيا آورده رطب تازه است، و حتى در رواياتى كه ذيل آيه آمده مىخوانيم بهترين دارو براى چنين زنان همين ميوه است . ( مدرک قبل ) "
📚تفسیر نمونه ج 11 ص 175
❕در مورد فرد خوردن خرما روایتی نداریم که به صورت یک قاعده بگوید خرما را به صورت فرد بخورید یعنی یکی و سه تا و پنج تا و ...
▫️تنها در نقلهایی آمده است که توصیه به خوردن هفت خرما ناشتا و هفت خرما قبل از خواب شده است : " بَابُ اسْتِحْبَابِ أَكْلِ سَبْعِ تَمَرَاتٍ عَجْوَةٍ عَلَى الرِّيقِ وَ سَبْعَةٍ عِنْدَ النَّوْم "
📚وسائل الشيعة، ج25، ص: 144 باب 77
❕و در برخی دیگر از روایات توصیه به خوردن 10 عدد خرما در هر صبح نیز دیده می شود : " عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: مَنْ تَصَبَّحَ بِعَشْرِ تَمَرَاتٍ عَجْوَةٍ لَمْ يَضُرَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ سِحْرٌ وَ لَا سَمٌّ. "
📚مكارم الأخلاق، ص: 168
❕بنابراین از روایات شیعه یک قاعده کلی مبنی بر لزوم فرد خوردن خرما به دست نمی آید بلکه در برخی از نقلها ، خرما خوردن به عدد زوج هم دیده می شود .
▫️بر این اساس ، اینکه برخی مدعی اند که باید خرما را تنها به صورت فرد خورد و یافته های علمی نیز این مساله را تایید می کند , این سخنان مستند صحیحی ندارد .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕بنابراین اگر چه وضو گرفتن با آب گرم جواز و رخصت خداوند است و منع و کراهتی ندارد اما در زمستان برای درک ثواب بیشتر و اظهار خضوع و خشوع عمیق تر به پیشگاه خداوندی , بهتر است با آب سرد وضو گرفته شود , چنانچه که پیامبر گرامی می فرمود :
" هر كه در سرماى شديد خوب وضو بگيرد، دو سهم اجر دارد و هر كه در گرماى سخت، كامل وضو بگيرد يك سهم اجر دارد." _ "هر كه در سرماى شديد، وضو را كامل به جا آورد، او را دو بهره از اجر باشد. " "مَن أسبَغَ الوُضوءَ في البَردِ الشَّديدِ كانَ لَهُ مِن الأجرِ كِفلانِ، ومَن أسبَغَ الوُضوءَ في الحَرِّ الشَّديدِ كانَ لَهُ أجرُ كِفلٍ." _ "مَن أسبَغَ الوُضوءَ في البَردِ الشَّديدِ كانَ لَهُ مِن الأجرِ كِفلانِ. "
📚میزان الحکمه ج 13 ص 229
❕برخی از محققان می نویسند :
" در روايات اسلامى تحت عنوان «أفضل الأعمال أحمزها» ديده مىشود ( بحار الانوار، جلد 67، صفحه 191.)
👌اين حديث كه از پيامبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و اله نقل شده است نشان مىدهد طاعات و اعمال خير هرقدر انجام آن از نظر جسمانى يا روحى سنگينتر باشد فضيلت و ثواب آن بيشتر است.
«احمز» از ريشه «حمز» در لغت به معناى گزندگى و تندى و تيزى و سختى و سوزندگى چيزى است و اين تعبير نشان مىدهد كه اعمال پرزحمت و گزنده و سخت در پيشگاه خدا ارزش بيشترى دارد. دليل آن هم روشن است، زيرا نيروى بيشترى از نظر جسم و روح براى انجام آن لازم است و مىدانيم پاداش اعمال به اندازه نيروهايى است كه براى انجام آن به كار گرفته مىشود."
📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج7، ص: 432
❕لذا امیر مومنان علیه السلام می فرمود :
" پاداش در برابر رنج و سختى است."_ "پاداش كار به اندازه رنج و زحمتى است كه دارد."_ "پاداش شكيبايى، بالاترين پاداش است."_ "با رنج بسيار است كه درجات رفيع و آسايش هميشگى به دست مىآيد. " " الثَّوابُ بالمَشَقّةِ. " _ " ثَوابُ العَملِ على قَدْرِ المَشَقَّةِ فيهِ. " _ "ثَوابُ الصَّبرِ أعلى الثَّوابِ. " _" بالتَّعَبِ الشَّديدِ تُدرَكُ الدَّرَجاتُ الرَّفيعةُ والرّاحةُ الدّائمةُ. "
📚میزان الحکمه ج 2 ص 145
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕بنابراین اگر چه وضو گرفتن با آب گرم جواز و رخصت خداوند است و منع و کراهتی ندارد اما در زمستان برای درک ثواب بیشتر و اظهار خضوع و خشوع عمیق تر به پیشگاه خداوندی , بهتر است با آب سرد وضو گرفته شود , چنانچه که پیامبر گرامی می فرمود :
" هر كه در سرماى شديد خوب وضو بگيرد، دو سهم اجر دارد و هر كه در گرماى سخت، كامل وضو بگيرد يك سهم اجر دارد." _ "هر كه در سرماى شديد، وضو را كامل به جا آورد، او را دو بهره از اجر باشد. " "مَن أسبَغَ الوُضوءَ في البَردِ الشَّديدِ كانَ لَهُ مِن الأجرِ كِفلانِ، ومَن أسبَغَ الوُضوءَ في الحَرِّ الشَّديدِ كانَ لَهُ أجرُ كِفلٍ." _ "مَن أسبَغَ الوُضوءَ في البَردِ الشَّديدِ كانَ لَهُ مِن الأجرِ كِفلانِ. "
📚میزان الحکمه ج 13 ص 229
❕برخی از محققان می نویسند :
" در روايات اسلامى تحت عنوان «أفضل الأعمال أحمزها» ديده مىشود ( بحار الانوار، جلد 67، صفحه 191.)
👌اين حديث كه از پيامبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و اله نقل شده است نشان مىدهد طاعات و اعمال خير هرقدر انجام آن از نظر جسمانى يا روحى سنگينتر باشد فضيلت و ثواب آن بيشتر است.
«احمز» از ريشه «حمز» در لغت به معناى گزندگى و تندى و تيزى و سختى و سوزندگى چيزى است و اين تعبير نشان مىدهد كه اعمال پرزحمت و گزنده و سخت در پيشگاه خدا ارزش بيشترى دارد. دليل آن هم روشن است، زيرا نيروى بيشترى از نظر جسم و روح براى انجام آن لازم است و مىدانيم پاداش اعمال به اندازه نيروهايى است كه براى انجام آن به كار گرفته مىشود."
📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج7، ص: 432
❕لذا امیر مومنان علیه السلام می فرمود :
" پاداش در برابر رنج و سختى است."_ "پاداش كار به اندازه رنج و زحمتى است كه دارد."_ "پاداش شكيبايى، بالاترين پاداش است."_ "با رنج بسيار است كه درجات رفيع و آسايش هميشگى به دست مىآيد. " " الثَّوابُ بالمَشَقّةِ. " _ " ثَوابُ العَملِ على قَدْرِ المَشَقَّةِ فيهِ. " _ "ثَوابُ الصَّبرِ أعلى الثَّوابِ. " _" بالتَّعَبِ الشَّديدِ تُدرَكُ الدَّرَجاتُ الرَّفيعةُ والرّاحةُ الدّائمةُ. "
📚میزان الحکمه ج 2 ص 145
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕از سوی دیگر و بر اساس روایات , انسان اگر اطاعت و بندگی خدا را نیز می کند و از کمالات بهره ای دارد ، آن هم به توفیق و عنایت الهی است و انسان از خود چیزی ندارد که بخواهد به آن مغرور شود و خود را از دیگران بالاتر ببینید : " قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: يَا بْنَ آدَمَ بِمَشِيئَتِي كُنْتَ أَنْتَ الَّذِي تَشَاءُ، وَ بِنِعْمَتِي أَدَّيْتَ إِلَيَّ فَرَائِضِي " _ " فَإِنْ أَطَعْتَنِي أَعَنْتُكَ عَلَى طَاعَتِي "
📚قرب الإسناد ص: 347 _ امالی ص: 309
❕لذا انسان باید همواره دعا کند که حتی برای یک لحظه خداوند او را به حال خود رها نکند و عنایت و توفیق خود را از انسان قطع نکند , چنانچه که در نقلی آمده است که ابن ابى يعفور می گوید :
" از امام صادق عليه السلام كه دستش را به سوى آسمان برداشته بود، شنيدم كه مىفرمود:
❗️«خداوندا! هرگز مرا چشم بر هم زدنى به خودم وا مگذار، نه كمتر از آن و نه بيشتر» و بى درنگ، اشك از گوشههاى محاسنش سرازير شد. سپس رو به من كرد و فرمود: «اى پسر ابو يعفور! خداوند عز و جل، يونس بن متّا را كمتر از يك چشم بر هم زدن، به خودش وا گذاشت و در نتيجه، آن گناه از او سر زد». گفتم: به سلامت باشى، آيا آن گناه، او را به حدّ كفر رساند؟ فرمود: «نه؛ امّا مردن در آن حال، هلاكت است " "... رَبِّ لا تَكِلني إلى نَفسي طَرفَةَ عَينٍ أبَداً، لا أقَلَّ مِن ذلِكَ ولا أكثَرَ..."
📚الکافی ج 2 ص 581
❕لذا امام صادق عليه السلام فرمود:
"هر كه بر اين باور باشد كه از ديگران برتر است، او در شمار مستكبران است. راوی می گوید عرض كردم: اگر گنهكارى را ببيند و به سبب بىگناهى و پاكدامنى خود، خويشتن را از او برتر بداند چه؟ امام علیه السلام فرمود:
" هيهات هيهات! چه بسا كه او آمرزيده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند؛ مگر داستان جادوگرانموسى عليه السلام را نخواندهاى ( که آنان نهایت عمر توبه کردند و بخشیده شدند؟ ) " مَن ذَهَبَ يَرى أنَّ لَهُ علَى الآخَرِ فَضلًا فهُو مِن المُستَكبِرِينَ ..."
📚الکافی ج 8 ص 128
❕امام سجاد علیه السلام فرمود :
" اگر شیطان تو را وسوسه کرد و گفت که تو از فلانی که اهل قبله است (یکی از مسلمین) برتر و بهتر هستی. این وسوسه را به این طریق از خود برطرف کن که اگر از تو بزرگ تر است، بگو که با ایمان و عمل نیکش بر من سبقت دارد و قبل از من ایمان آورده و اعمال صالحه انجام داده، پس او از من بهتر است. و اگر از تو کوچک تر است، به خود بگو که من چون بزرگ تر از او هستم، پس در سالهای گذشته معصیتهایی قبل از او انجام دادهام که او نداده، پس او از من بهتر است. و اگر همسال تو است، به خود بگو که من نسبت به گناه خود یقین دارم، ولی درباره او شک دارم که گناهی کرده است یا نه. پس به چه مناسب یقین را رها کرده و شک را بگیرم؟ " "إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ بِأَنَّ لَكَ فَضْلًا عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ ..."
📚الإحتجاج ج 2 ص 320
❕بنابراین انسان در هیچ حالتی نباید خود را از دیگران برتر و بالاتر ببیند , زیرا ملاک برتری رستگاری پایان عمر است و از پایان عمر نیز کسی خبر ندارد , ممکن است انسان تا پایان عمر از صراط حق منحرف شود و از حیواناتی چون سگ هم پست تر شود , چنانچه که قرآن در مورد منحرفان از مسیر حق می فرماید :
" آنها دلها (عقلها) يى دارند كه با آن (انديشه نمىكنند و) نمىفهمند و چشمانى دارند كه با آن نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آن نمىشنوند، آنها همچون چهار پايانند، بلكه گمراهتر اينان همانا غافلانند (زيرا با اينكه همه گونه امكانات هدايت دارند باز هم گمراهند). " " لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ اضل " ( سوره اعراف آیه 179 )
❕در تفسیر آیه فوق می خوانیم :
"چرا كه چهارپايان داراى اين استعدادها و امكانات نيستند، ولى آنها با داشتن عقل سالم و چشم بينا و گوش شنوا امكان همه گونه ترقى و تكامل را دارند، اما بر اثر هوا پرستى و گرايش به پستيها اين استعدادها را بلا استفاده مىگذارند، و بدبختى بزرگ آنان از همين جا آغاز مىگردد. "
📚تفسير نمونه، ج7، ص: 21
👌با توضیحات فوق می توان جریان مورد بحث از موسی علیه السلام را نیز پذیرفت زیرا انسان از جهتی از خودش چیزی ندارد تا به آن مغرور شود , هر چه است عنایت و توفیق و امداد الهی است و از سوی دیگر ملاک سعادت عاقبت امر است و انسان ممکن است که در عاقبت امر گمراه شده و حتی از حیوانات هم پستر شود , لذا عاقلانه نیست که انسان خود را از احدی حتی حیوانات بالاتر ببیند و موسی علیه السلام نیز در جریان مذکور در صدد آموزش این معارف به امت نیز بودند و این که در هیچ حالتی نباید خود را از دیگران برتر و بالاتر ببینند .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕از سوی دیگر و بر اساس روایات , انسان اگر اطاعت و بندگی خدا را نیز می کند و از کمالات بهره ای دارد ، آن هم به توفیق و عنایت الهی است و انسان از خود چیزی ندارد که بخواهد به آن مغرور شود و خود را از دیگران بالاتر ببینید : " قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: يَا بْنَ آدَمَ بِمَشِيئَتِي كُنْتَ أَنْتَ الَّذِي تَشَاءُ، وَ بِنِعْمَتِي أَدَّيْتَ إِلَيَّ فَرَائِضِي " _ " فَإِنْ أَطَعْتَنِي أَعَنْتُكَ عَلَى طَاعَتِي "
📚قرب الإسناد ص: 347 _ امالی ص: 309
❕لذا انسان باید همواره دعا کند که حتی برای یک لحظه خداوند او را به حال خود رها نکند و عنایت و توفیق خود را از انسان قطع نکند , چنانچه که در نقلی آمده است که ابن ابى يعفور می گوید :
" از امام صادق عليه السلام كه دستش را به سوى آسمان برداشته بود، شنيدم كه مىفرمود:
❗️«خداوندا! هرگز مرا چشم بر هم زدنى به خودم وا مگذار، نه كمتر از آن و نه بيشتر» و بى درنگ، اشك از گوشههاى محاسنش سرازير شد. سپس رو به من كرد و فرمود: «اى پسر ابو يعفور! خداوند عز و جل، يونس بن متّا را كمتر از يك چشم بر هم زدن، به خودش وا گذاشت و در نتيجه، آن گناه از او سر زد». گفتم: به سلامت باشى، آيا آن گناه، او را به حدّ كفر رساند؟ فرمود: «نه؛ امّا مردن در آن حال، هلاكت است " "... رَبِّ لا تَكِلني إلى نَفسي طَرفَةَ عَينٍ أبَداً، لا أقَلَّ مِن ذلِكَ ولا أكثَرَ..."
📚الکافی ج 2 ص 581
❕لذا امام صادق عليه السلام فرمود:
"هر كه بر اين باور باشد كه از ديگران برتر است، او در شمار مستكبران است. راوی می گوید عرض كردم: اگر گنهكارى را ببيند و به سبب بىگناهى و پاكدامنى خود، خويشتن را از او برتر بداند چه؟ امام علیه السلام فرمود:
" هيهات هيهات! چه بسا كه او آمرزيده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند؛ مگر داستان جادوگرانموسى عليه السلام را نخواندهاى ( که آنان نهایت عمر توبه کردند و بخشیده شدند؟ ) " مَن ذَهَبَ يَرى أنَّ لَهُ علَى الآخَرِ فَضلًا فهُو مِن المُستَكبِرِينَ ..."
📚الکافی ج 8 ص 128
❕امام سجاد علیه السلام فرمود :
" اگر شیطان تو را وسوسه کرد و گفت که تو از فلانی که اهل قبله است (یکی از مسلمین) برتر و بهتر هستی. این وسوسه را به این طریق از خود برطرف کن که اگر از تو بزرگ تر است، بگو که با ایمان و عمل نیکش بر من سبقت دارد و قبل از من ایمان آورده و اعمال صالحه انجام داده، پس او از من بهتر است. و اگر از تو کوچک تر است، به خود بگو که من چون بزرگ تر از او هستم، پس در سالهای گذشته معصیتهایی قبل از او انجام دادهام که او نداده، پس او از من بهتر است. و اگر همسال تو است، به خود بگو که من نسبت به گناه خود یقین دارم، ولی درباره او شک دارم که گناهی کرده است یا نه. پس به چه مناسب یقین را رها کرده و شک را بگیرم؟ " "إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ بِأَنَّ لَكَ فَضْلًا عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ ..."
📚الإحتجاج ج 2 ص 320
❕بنابراین انسان در هیچ حالتی نباید خود را از دیگران برتر و بالاتر ببیند , زیرا ملاک برتری رستگاری پایان عمر است و از پایان عمر نیز کسی خبر ندارد , ممکن است انسان تا پایان عمر از صراط حق منحرف شود و از حیواناتی چون سگ هم پست تر شود , چنانچه که قرآن در مورد منحرفان از مسیر حق می فرماید :
" آنها دلها (عقلها) يى دارند كه با آن (انديشه نمىكنند و) نمىفهمند و چشمانى دارند كه با آن نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آن نمىشنوند، آنها همچون چهار پايانند، بلكه گمراهتر اينان همانا غافلانند (زيرا با اينكه همه گونه امكانات هدايت دارند باز هم گمراهند). " " لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ اضل " ( سوره اعراف آیه 179 )
❕در تفسیر آیه فوق می خوانیم :
"چرا كه چهارپايان داراى اين استعدادها و امكانات نيستند، ولى آنها با داشتن عقل سالم و چشم بينا و گوش شنوا امكان همه گونه ترقى و تكامل را دارند، اما بر اثر هوا پرستى و گرايش به پستيها اين استعدادها را بلا استفاده مىگذارند، و بدبختى بزرگ آنان از همين جا آغاز مىگردد. "
📚تفسير نمونه، ج7، ص: 21
👌با توضیحات فوق می توان جریان مورد بحث از موسی علیه السلام را نیز پذیرفت زیرا انسان از جهتی از خودش چیزی ندارد تا به آن مغرور شود , هر چه است عنایت و توفیق و امداد الهی است و از سوی دیگر ملاک سعادت عاقبت امر است و انسان ممکن است که در عاقبت امر گمراه شده و حتی از حیوانات هم پستر شود , لذا عاقلانه نیست که انسان خود را از احدی حتی حیوانات بالاتر ببیند و موسی علیه السلام نیز در جریان مذکور در صدد آموزش این معارف به امت نیز بودند و این که در هیچ حالتی نباید خود را از دیگران برتر و بالاتر ببینند .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕بر همین اساس برخی متذکر می شوند :
" شيطانپرستى كه در قديم وجود داشته با شيطانپرستى جديد تفاوت دارد. از اين رو در شيطانپرستى قديمى اصل شهوترانى و ارضاى جنسى را اصل لاينفك مراسمهايشان مىدانستند و قربانى كردن را امرى ضرورى براى آرامش و احترام به شيطان مىدانند. اما در شيطانپرستى جديد اعتقادى به وجود شيطان خارجى ندارند بلكه وجود شيطان را در درون خود انسان مىدانند و اين باطن هر كسى است كه شيطان در آن وجود دارد. آنها هر آنچه كه هست را مديون آلت تناسلى انسان مىدانند و ديگر اينكه انسان بايد كاملترين لذات جسمانى و جنسى را در اين دنيا ببرد. آنها عقيده دارند كه:
- خدايى در شيطانپرستى وجود ندارد.
- خودپرستى خدايى جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانى خود يك خداست.
- اعتقاد به اصالت ماده .
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلاى آن .
عمده ترين نشانه شيطان پرستى را در تجاوز و قتل به ويژه در تجاوز به كودكان و نوجوانان به همراه قتل آنان بايد ديد. شيطان پرست ها موظفند هميشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسيح و ساير مقدسات اعلام كنند. استفاده از موسيقى مهمترين ابزار اين فرقه در جهت تحت تبليغ عقايد خود و نيز تحت تاثير قرار دادن جامعه به خصوص قشر جوان مى باشد. گاه اين گروه ها خود اذعان مى كنندكه شيطان پرست هستند و گاه برخى از آنان اين ادعا را نكرده ولى در راستاى تضعيف بنيان هاى ارزشى و دينى و تبليغ افعال شيطانى مى پردازند "
📚لوح فشرده پرسمان , کلید واژه ترویج شیطان پرستی
❗️بنابراین شیطان پرستی یعنی پیروی از شیطان در مقام عمل و انجام اعمال شنیع و زشت , که این نوع از شیطان پرستی نیز مورد انتقاد خداوند قرار گرفته است , چنانچه که برخی می گویند :
"بت پرستى تنها پرستش بت سنگى و چوبى نيست؛ بلكه هرگونه پرستش غير خدا، بت پرستى است؛ بنابراين در عصر حاضر نيز انواع و اقسام بت پرستى رواج دارد؛ بت مقام، بت شهوت، بت مال و ثروت، بت هواى نفس و بت شيطان و خلاصه هر چيزى كه نسان را از خداوند غافل كند.
در آيه شريفه 60 سوره يس، در مورد يكى از أشكال بت پرستى آمده است: «الَمْ اعْهَدْ الَيْكُمْ يا بَنِى آدَمَ انْ لا تَعْبُدوُا الشَّيْطانَ». بنابراين عبادت و اطاعت شيطان، نوعى بت پرستى است. آيا مىدانيد عبادت شيطان چگونه است؟ آيا عبادت شيطان به معناى نماز خواندن و روزه گرفتن براى شيطان است؟
در پاسخ بايد گفت: خير! هيچ كس اين كار را نمىكند؛ بلكه عبادت به معنى تبعيّت از دستورات و سخنان هرشخصى است. ( اين معنى در روايتى ازامام صادق عليه السلام آمده است. ر. ك. به ميزان الحكمة، باب 2496، حديث 11352. )
بنابراين، دنباله روى از فرامين شيطان، عبادت اوست. و هركسى دستورى غيراز دستور خدا بدهد و انسان از آن تبعيّت كند، نوعى شرك وبت پرستى است. "
📚مثالهای زیبای قرآن ج 2 ص 161
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕بر همین اساس برخی متذکر می شوند :
" شيطانپرستى كه در قديم وجود داشته با شيطانپرستى جديد تفاوت دارد. از اين رو در شيطانپرستى قديمى اصل شهوترانى و ارضاى جنسى را اصل لاينفك مراسمهايشان مىدانستند و قربانى كردن را امرى ضرورى براى آرامش و احترام به شيطان مىدانند. اما در شيطانپرستى جديد اعتقادى به وجود شيطان خارجى ندارند بلكه وجود شيطان را در درون خود انسان مىدانند و اين باطن هر كسى است كه شيطان در آن وجود دارد. آنها هر آنچه كه هست را مديون آلت تناسلى انسان مىدانند و ديگر اينكه انسان بايد كاملترين لذات جسمانى و جنسى را در اين دنيا ببرد. آنها عقيده دارند كه:
- خدايى در شيطانپرستى وجود ندارد.
- خودپرستى خدايى جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانى خود يك خداست.
- اعتقاد به اصالت ماده .
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلاى آن .
عمده ترين نشانه شيطان پرستى را در تجاوز و قتل به ويژه در تجاوز به كودكان و نوجوانان به همراه قتل آنان بايد ديد. شيطان پرست ها موظفند هميشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسيح و ساير مقدسات اعلام كنند. استفاده از موسيقى مهمترين ابزار اين فرقه در جهت تحت تبليغ عقايد خود و نيز تحت تاثير قرار دادن جامعه به خصوص قشر جوان مى باشد. گاه اين گروه ها خود اذعان مى كنندكه شيطان پرست هستند و گاه برخى از آنان اين ادعا را نكرده ولى در راستاى تضعيف بنيان هاى ارزشى و دينى و تبليغ افعال شيطانى مى پردازند "
📚لوح فشرده پرسمان , کلید واژه ترویج شیطان پرستی
❗️بنابراین شیطان پرستی یعنی پیروی از شیطان در مقام عمل و انجام اعمال شنیع و زشت , که این نوع از شیطان پرستی نیز مورد انتقاد خداوند قرار گرفته است , چنانچه که برخی می گویند :
"بت پرستى تنها پرستش بت سنگى و چوبى نيست؛ بلكه هرگونه پرستش غير خدا، بت پرستى است؛ بنابراين در عصر حاضر نيز انواع و اقسام بت پرستى رواج دارد؛ بت مقام، بت شهوت، بت مال و ثروت، بت هواى نفس و بت شيطان و خلاصه هر چيزى كه نسان را از خداوند غافل كند.
در آيه شريفه 60 سوره يس، در مورد يكى از أشكال بت پرستى آمده است: «الَمْ اعْهَدْ الَيْكُمْ يا بَنِى آدَمَ انْ لا تَعْبُدوُا الشَّيْطانَ». بنابراين عبادت و اطاعت شيطان، نوعى بت پرستى است. آيا مىدانيد عبادت شيطان چگونه است؟ آيا عبادت شيطان به معناى نماز خواندن و روزه گرفتن براى شيطان است؟
در پاسخ بايد گفت: خير! هيچ كس اين كار را نمىكند؛ بلكه عبادت به معنى تبعيّت از دستورات و سخنان هرشخصى است. ( اين معنى در روايتى ازامام صادق عليه السلام آمده است. ر. ك. به ميزان الحكمة، باب 2496، حديث 11352. )
بنابراين، دنباله روى از فرامين شيطان، عبادت اوست. و هركسى دستورى غيراز دستور خدا بدهد و انسان از آن تبعيّت كند، نوعى شرك وبت پرستى است. "
📚مثالهای زیبای قرآن ج 2 ص 161
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht