پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.57K subscribers
2.04K photos
217 videos
72 files
5.83K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!


طرح شبهه و سوال :

@poorseman

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
👇ادامه

▫️3 _ افراد مذکور نوعی کهانت و پیش گویی هم می کنند و با استناد به برخی اذکار غیر مستند و جعلی خبر می دهند که فردی که این اذکار را بخواند در آینده چنین و چنان می شود !!!

👌در تعریف کهانت می خوانیم :

"الكاهن من يتعاطى الخبر عن الكائنات فى مستقبل الزمان " "  يعنى كاهن كسى است كه از وقايع و حوادث آينده خبر دهد." "

📚فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامى، ص: 151


❗️این گونه کهانت و پیش گویی کردن و رفتن به سراغ این افراد که از علم غیب خبر ندارند اما پیش گویی های جعلی می کنند , در روایات مورد نهی قرار گرفته است .

👌امام صادق علیه السلام فرمود :

" كسى كه كهانت و پيشگويى كند و يا نزد پيشگو برود، از آيين اسلام برائت و بيزارى جسته است " "  عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ تَكَهَّنَ أَوْ تُكُهِّنَ لَهُ فَقَدْ بَرِئَ مِنْ دِينِ مُحَمَّد "

📚الخصال، ج‏1، ص: 19

▫️4 _ اساسا می توانیم بگوییم عمل پیج های اینستاگرامی مصداقی از بدعت هم می باشد زیرا اذکار و اورادی که مورد توصیه خاص دین نیست و جعلی است را به عنوان دستورات خاص دینی بیان می کنند و مدعی اند که این اذکار سبب اتفاقات خوشایندی برای انسان می شوند !!!!

👌در تعریف بدعت می خوانیم:


" بدعت عبارت است از نوآورى عقيده يا عملى در حوزه دين بدون استناد به منابع پذيرفته شده در استنباط احكام، همچون قرآن و سنّت معصومان عليهم السّلام كه از آن به تشريع در دين نيز تعبير مى‏شود. مقابل بدعت، «سنّت» قرار دارد كه عبارت است از مجموعه عقايد، اخلاقيات و احكام عملى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و امامان عليهم السّلام، پايه‏گذارى كرده‏اند. "

📚فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‏2، ص: 75

در حدیث قدسی آمده است که کسی که خداوند را از طریقی که اهل بدعت برای او ترسیم کرده است بخواند , خداوند به هیچ عنوان او را اجابت نمی کند : " يَا مُوسَى لَوْ دَعَانِي حَتَّى تَسْقُطَ يَدَاهُ أَوْ تَنْقَطِعَ يَدَاهُ أَوْ يَنْقَطِعَ لِسَانُهُ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ حَتَّى يَأْتِيَنِي مِنَ الْبَابِ الَّذِي أَمَرْتُهُ. "

📚بحار الأنوار  ج‏2، ص: 263


❗️امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند که هر بدعتی ضلالت است که سبب جهنمی شدن انسان می شود : " عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ كُلُّ ضَلَالَةٍ سَبِيلُهَا إِلَى النَّارِ. "

📚الكافي ج‏1، ص: 56



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
👇ادامه

▫️3 _ در نقل مذکور نسبت دشنام گویی به امیر مومنان علیه السلام داده شده است در حالی که در نهج البلاغه می خوانیم که وقتی لشگریان امام علی ع در جنگ صفین به لشگریان معاویه فحش و دشنام می دادند , حضرت آنان را نهی کرد و فرمود :

" من دوست ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد؛ ولى اگر اعمال زشتشان را شرح دهيد و احوال آنها را بيان كنيد به گفتار صحيح نزديك‏تر و براى اتمام حجّت رساتر است. " " إنّي أكره لكم أن تكونوا سبّابين، و لكنّكم لو وصفتم أعمالهم، و ذكرتم حالهم، كان أصوب في القول، و أبلغ في العذر "

📚نهج البلاغه خطبه 206


▫️4 _ امیر مومنان در نهج البلاغه هر گونه دفاع عملی از عثمان ( مانند فرستادن حسنین ) را نفی کرده و می فرماید :

" اگر من، به آن (كشتن عثمان) فرمان داده بودم، قاتل محسوب مى‏شدم و اگر از آن نهى مى‏كردم، ياور او به شمار مى‏آمدم (و من نه مى‏خواستم قاتل او باشم و نه ياور او) ...  عثمان استبداد ورزید , استبداد بسیار بدی " " لو أمرت به، لكنت قاتلا، أو نهيت عنه، لكنت ناصرا ... استاثر فاساء الاثره "

📚نهج البلاغه خطبه 30

و در روایات شیعه و سنی آمده است که امام علی علیه السلام می فرمود که از قتل عثمان ناراحت نشده است ( یعنی جریان ناراحتی حضرت از قتل عثمان و کتک زدن حسنین بر خلاف این نصوص تاریخی است ) : " ما سرني قتله و لا ساءني‏ "

📚شرح الأخبار ج‏2، ص: 80 _ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 2 ص 128


▫️5 _ اساسا بر اساس نقلهای اهلسنت , امام علی علیه السلام در هنگام قتل عثمان در مدینه نبوده است تا بخواهد حسنین را بابت دفاع از عثمان بفرستد !!!!

ابن قتیبه نقل می کند : " چون اعتراض‏ها به عثمانْ فزونى گرفت، على عليه السلام از او اجازه خواست تا به يكى از مزرعه‏هاى خود برود و [از آشوب‏ها] كنار بمانَد. عثمانْ اجازه داد. " " لَمَّا اشتَدَّ الطَّعنُ عَلى عُثمانَ، استَأذَنَهُ عَلِيٌّ في بَعضِ بَواديهِ يَنتَحي إلَيها، فَأَذِن لَه‏ "

📚الإمامة والسياسة: ج 1 ص 52، تاريخ الإسلام للذهبي: ج 3 ص 448  العقد الفريد: ج 3 ص 310

لذا ابن حجر عالم برجسته اهلسنت جریان دفاع امام علی از عثمان ( و فرستادن حسنین ) را جعلی میداند با این استدلال که ایشان در هنگام محاصره عثمان در مدینه نبوده اند : "الظاهر أنّ هذا ضعيف لأنّ عليّا لم يكن بالمدينة حين حصر عثمان و لا شهد قتله. "

📚مجمع الزوائد ج 7 ص 230


▫️6 _ راوی جریان مورد استناد معاند , زهری است که علمای رجالی شیعه تصریح کرده اند او دشمن امیر مومنان علیه السلام بوده و نقلش معتبر نیست : " محمد بن شهاب الزهری عدو "

📚رجال طوسی ص 119 _ رجال علامه حلی ص 250


ابن ابی الحدید معتزلی عالم بزرگ اهلسنت , جریان دشنام گویی ابن شهاب زهری به امام علی علیه السلام نقل کرده و نیز نقل می کند که زهری روایت می کرد که ( معاذالله ) امام علی علیه السلام کافر از دنیا می رود  : " عن محمد بن شيبة قال شهدت مسجد المدينة فإذا الزهري و عروة بن الزبير جالسان يذكران عليا ع فنالا منه فبلغ ذلك علي بن الحسين ع فجاء حتى وقف عليهما فقال أما أنت يا عروة فإن أبي حاكم أباك إلى الله فحكم لأبي على أبيك و أما أنت يا زهري فلو كنت بمكة لأريتك كبر؟ أبيك." _ "إن هذين يموتان على غير ملتي أو قال ديني "

📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏4، ص: 102 _ ص 64

همینطور در سند روایت مورد استناد معاند از کتاب انساب الاشراف , محمد بن عیسی بن القاسم بن سمیع وجود دارد که علمای اهلسنت گفته است که او از نزدیکان معاویه بوده و نقلش معتبر نیست و روایتی که در جریان کیفیت قتل عثمان و دفاع امام علی و حسنین از عثمان نقل می کند مورد استناد نیست   : " مولی معاویه ... لا یحتج به و قال البخاری انه لم یمسع من ابن ابی ذئب هذا الحدیث یعنی حدیثه عن الزهری فی مقتل عثمان ... جزم ابن حبان بانه دلس حدیث ابن ابی ذئب "

📚تهذیب التهذیب ج 9 ص 390


در کتاب شرح نهج البلاغه مرحوم خویی نیز نقل مذکور به نقل از کتاب مروج الذهب مسعودی سنی آمده است که روایت مسعودی بدون سند بوده لذا ضعیف و غیر قابل استناد است : " قال المسعودي: فبلغ ذلك عليّا و طلحة و الزبير و سعدا و غيرهم من المهاجرين و الأنصار فاسترجع القوم و دخل عليّ عليه السّلام‏ الدار و هو كالواله الحزين فقال لابنيه: كيف قتل أمير المؤمنين و أنتما على الباب و لطم الحسن و ضرب الحسين و شتم محمّد بن طلحة و لعن عبد اللّه بن الزبير. "

📚منهاج البراعه خویی ج 16 ص 332 _ مروج الذهب مسعودی ج 2 ص 345





#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇

در رابطه با ظهور امام مهدی علیه السلام یک اصل کلی وجود دارد که به هیچ عنوان نباید برای ظهور زمان تعیین کرد , چه زمان دقیق و چه زمان تقریبی , زیرا روایت از مطلق تعیین وقت کردن نهی می کند , چنانکه وقتی راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد : اين امرى كه انتظارش را مى‏كشيم، كِى رخ مى‏دهد؟ امام علیه السلام پاسخ داد :

«اى مِهزم! تعیین وقت کنندگان ظهور ، دروغ گفتند و عجله كنندگان، هلاك شدند و تسليم شدگان، نجات يافتند و به سوى ما ره‏سپارند». " أخبِرني عَن هذَا الأَمرِ الَّذي نَنتَظِرُهُ، مَتى‏ هُوَ؟ قالَ: يا مِهزَمُ، كَذَبَ الوَقّاتونَ، وهَلَكَ المُستَعجِلونَ، ونَجَا المُسَلِّمونَ، وإلَينا يَصيرونُ. "

📚الإمامة و التبصرة: ص 235 ح 87 ، الغيبة، طوسى: ص 426 ح 413، بحار الأنوار: ج 52 ص 103 ح 7.

❗️تطبیق نشانه های ظهور بر اتفاقات رخ داده نیز باید به گونه ای باشد که منجر به تعیین وقت کردن برای ظهور نشود , یعنی اگر واقعه ای شبیه یکی از علائم ظهور بود باید به نحو غیر قطعی و احتمالی بیان داشت که ممکن است فلان واقعه اشاره به فلان نشانه ظهور باشد , چنانچه که برخی از محققین می نویسند :

"اظهار نظر قطعى در باره تطبيق علائم ظهور، در صورتى كه موجب نوعى تعيين وقت ظهور شود، امكان‏پذير و مجاز نيست. در اين موارد، تنها برداشت‏هايى از احاديث امكان‏پذير است كه به صورت احتمالى و به استناد برداشت شخصى افراد، قابل تطبيق بر وقايع خارجى است. "

📚دانش نامه امام مهدی علیه السلام ج7 ص 456

" تطبيق نشانه‏هاى ظهور بر برخى از وقايع در صورتى كه به تعيين دقيق وقت ظهور منجر نشود و يا بيان اميدها، آرزوها و خواسته‏ها نيز توقيت شمرده نمى‏شود. در دوره صفويه، بسيارى از عالمان آرزو مى‏كردند كه اين دولت به ظهور امام مهدى عليه السلام متّصل شود. در دوره انقلاب اسلامى ايران نيز اين آرزو و خواسته وجود داشته و دارد كه اين نظام، به حكومت جهانى مهدى عليه السلام منجر شود؛ ولى بيان اين آرزوها و خواسته‏ها، توقيت شمرده نمى‏شود. "

📚همان منبع , ج 8 ص 158

در مورد چرایی حرمت تعیین زمان کردن برای ظهور هم می نویسند :

" الف- زمان ظهور، در دامنه علم الهى است و هيچ كس از آن آگاه نيست.
ب- بيان زمان ظهور، گم‏راه كردن مردم، اغواى به جهل و سوق دادن آنان به نادانى است .
ج- زمان ظهور، امرى مقدّس است و به گونه طبيعى، دستاويز كسانى قرار مى‏گيرد كه در صدد سوء استفاده از امور مقدّس براى پيشبرد مقاصد سياسى و اجتماعى خود هستند و لازم است كه از اين آسيب و خلل، پيشگيرى شود.
د- تعيين متعدّد زمان براى ظهور و روشن شدن خطاى آن، سبب نااميدى توده مردمى مى‏شود كه با اميد و آرزو، روزى را به عنوان روز موعود پذيرفته‏اند؛ ولى خطاى چند باره آن را تجربه كرده‏اند. استمرار اين بيان و روشن شدن خطاى آن، ممكن است حتّى اصل باور قيام مهدوى را نيز مخدوش كند. "

📚همان منبع ج 8 ص 159

👌بنابراین نباید به صورت قطعی , اتفاقات خارجی را بر نشانه های ظهور تطبیق داد زیرا منجر به تعیین وقت کردن برای ظهور می شود که این تعیین وقت ممنوع است . بلکه اگر واقعا اتفاقی شبیه به یکی از علائم ظهور بود باید به نحو احتمالی بیان شود تا هم سبب امیدواری به آینده گردد و هم برای ظهور تعیین زمان نشود .

▫️البته از مباحث گذشته روشن شد که تروریستهای سوریه همخوانی با سفیانی معرفی شده ندارند بنابراین تطبیق به نحو احتمالی نیز جایز نیست تا چه رسد کسی بخواهد به نحو قطعی آنها را همان سفیانی بداند !!!


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇

❗️متاسفانه در روایات جعلی اهلسنت و نقل علمای بزرگ آنان مانند طبری , عبدالرزاق , ابن ابی حاتم , حاکم نیشابوری , سیوطی و ... وارد شده است که معاذ الله یوسف قصد داشت که با زلیخا زنا کند و حتی لباسهای خودش را هم در آورد و آماده زنا شده بود , در این حال فرشتگان آسمان ندا می دادند و او را نهی می کردند اما یوسف گوش نمی کرد تا آنکه جبرئیل به شبح یعقوب در آمد و انگشت خود را گاز گرفت و بر سینه یوسف هم ضربتی زد تا آنکه یوسف از زنا منصرف شد : " أخرج عبد الرزاق و الفريابي و سعيد بن منصور و ابن جرير و ابن المنذر و ابن أبى حاتم و أبو الشيخ و الحاكم و صححه عن ابن عباس رضى الله عنهما قال لما هَمَّتْ بِهِ تزينت ثم استلقت على فراشها وَ هَمَّ بِها و جلس بين رجليها تبانه نودي من السماء يا ابن يعقوب لا تكن كطائر ينتف فبقى لا ريش له فلم يتعظ على النداء شيأ حتى رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ جبريل عليه السلام في صورة يعقوب عاضا على إصبعيه ففزع فخرجت شهوته من أنامله فوثب إلى الباب فوجده مغلقا فرفع يوسف رجله فضرب لها الباب الأدنى فانفرج له و اتبعته فأدركته فوضعت يديها في قميصه فشقته حتى بلغت عضلة ساقه ف أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ‏ و أخرج ابن جرير و أبو الشيخ و أبو نعيم في الحلية عن ابن عباس رضى الله عنهما انه سئل عن هم يوسف عليه السلام ما بلغ قال حل الهميان يعنى السراويل و جلس منها مجلس الخائن فصيح به يا يوسف لا تكن كالطير له ريش فإذا زنى قعد ليس له ريش . أخرج عبد الرزاق و ابن جرير و ابن المنذر و ابن أبى حاتم و أبو الشيخ عن مجاهد رضى الله عنه في قوله وَ هَمَّ بِها قال حل سراويله حتى بلغ ثنته و جلس منها مجلس الرجل من امرأته فمثل له يعقوب عليه السلام فضرب بيده على صدره فخرجت شهوته من أنامله "

📚الدر المنثور ج 4 ص 13

❗️روایتی هم که معاند از کتاب تفسیر عیاشی مورد استناد قرار داد سند صحیحی ندارد زیرا راوی آن " محمد بن قیس "  است که به این نام راویان متعددی هستند که برخی از آنها از نظر رجالی ضعیف الحدیثند . بنابراین به خاطر جهالت "محمد بن قیس " و این که معلوم نیست کدام " محمد بن قیس " راوی روایت است , روایت می شود مجهول و غیر قابل استناد :

📚تنقیح المقال ج 3 ص 176

❗️اگر از ضعف سندی روایت مورد بحث هم چشم بپوشیم باز هم گفتنی است که روایت مورد بحث معاند از روی تقیه و موافق با روایات اهلسنت صادر شده است , چنانچه که در روایت دیگری که در همان کتاب تفسیر عیاشی نقل شده , تصریح شده است که اهلسنت معتقدند که یوسف نبی تصمیم زنا با زلیخا را داشت که با دیدن شبح یعقوب منصرف شد و امامان اهلبیت علیهم السلام چنین اعتقادی را ندارند !

👌راوی می گوید :

"امام باقر عليه السلام فرمود: «مردم ( یعنی اهلسنت ) درباره اين سخن خداوند عز و جل: «اگر برهان پروردگارش را نديده بود» چه مى‏گويند؟».

👈گفتم: مى‏گويند: يعقوب را ديد كه به انگشتش فشار مى‏دهد. فرمود: «اين طور نيست كه مى‏گويند».👉 گفتم: پس چه چيزى را ديد؟ فرمود: « ... آن زن برخاست و به سمت بتى كه در خانه‏اش بود، رفت و پارچه‏اى را بر روى او انداخت. يوسف به وى گفت: چه كردى؟ او گفت: پارچه‏اى بر روى او انداختم. شرم دارم كه او ما را ببيند. يوسف گفت: تو از بتت كه نه مى‏شنود و نه مى‏بيند، شرم مى‏كنى؛ ولى من از پروردگارم شرم نكنم؟!». " عن أبي جعفر ع قال أي شي‏ء يقول الناس في قول الله جل و عز: «لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ» قلت: يقولون رأى يعقوب عاضا على إصبعه فقال: لا ليس كما يقولون، فقلت: فأي شي‏ء رأى قال: لما همت به و هم بها قامت إلى صنم معها في البيت، فألقت عليه ثوبا فقال لها يوسف: ما صنعت قال: طرحت عليه ثوبا أستحيي أن يرانا، قال: فقال يوسف: فأنت تستحيي من صنمك و هو لا يسمع و لا يبصر و لا أستحي أنا من ربي‏ "

📚تفسير العياشي، ج‏2، ص: 174

در ذیل در مورد فلسفه صدور روایات تقیه ای توضیحات خوبی داده ایم :

https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/13856


❗️در مواردی که روایتی موافق با اهلسنت است و به ظاهر با روایات شیعه هم در تعارض است , روایت مورد بحث از اعتبار ساقط می شود , زیرا ما در هنگام تعارض روایات ماموریم روایتی را که موافق با اهلسنت است را طرد کنیم و بگوییم که تقیه ای صادر شده است , چنان که راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد که ؛

«  دو خبر از شما می بینیم که یکی از آنها موافق اهل سنت و دیگری مخالف اهل سنت است ، کدام خبر را اخذ کنیم ؟ امام علیه السلام فرمود آن خبری را که👈 با اهل سنت مخالف است ،👉 آن را اخذ کنید چرا که رشد و هدایت در آن است » « وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَيْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَيِّ الْخَبَرَيْنِ يُؤْخَذُ  قَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَاد »

📚 الکافی  ج 1 ص 68





#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇

❗️در روایاتی هم که از معصومین علیهم السلام رسیده است , موارد متعددی یافت می شود که ما مامور شده ایم مستقیما سراغ آن بزرگواران برویم و به خود آنان استغاثه کنیم و از آنها طرف نصرت و یاری و رفع مشکل کنیم و آنان با اذن خداوند مشکل انسان را برطرف می کنند : "  يَا مَوْلَاتِي فَاطِمَةُ أَغِيثِينِي‏ " _ " يَا جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ يَا جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ تُكَرِّرُ ذَلِكَ اكْفِيَانِي مَا أَنَا فِيهِ فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ احْفَظَانِي بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِنَّكُمَا حَافِظَانِ. " _ "يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَاي‏ "

📚بحار الأنوار ج‏91، ص: 30 _ الكافي  ج‏2، ص: 559 _  المزار الکبیر ص 591

❗️در زیارت جامعه کبیره هم که از امام هادی علیه السلام صادر شده است , شیعیان مامور شده اند که مستقیما برای رفع مشکلات خود به سراغ امامان علیهم السلام بروند و به آنان پناهنده شوند یعنی رفع مشکلات خود را از امامان بخواهند :

"پناهنده به شما و زيارت‏كننده شمايم، پناهنده به قبرهاى شمايم ... و شما را پيشاپيش‏خواسته‏ها و نيازها و آرزويم در هر حال و در هر كار قرار مى‏دهم " "مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ زَائِرٌ لَكُمْ لَائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِكُمْ ... وَ مُقَدِّمُكُمْ أَمَامَ طَلِبَتِي وَ حَوَائِجِي وَ إِرَادَتِي فِي كُلِّ أَحْوَالِي وَ أُمُورِي‏ "

📚من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 614

لذا در همان زیارت کبیره از امامان علیهم السلام با تعبیر " کهف الوری " یعنی پناهگاه بندگان یاد شده است ( من لا یحضره الفقیه ص 610 )  چرا که امامان پناه بندگان در مشکلات و گرفتاری ها هستند و مشکلات آنان را به اذن خداوند برطرف می کنند ,  چنانچه که برخی از شارحین زیارت جامعه کبیره می نویسند :

"در مشكلات دنيوى نيز اهل بيت عليهم السلام، ملجأ و پناهگاه‏اند و چه بسيار مردمان كه در همين دنيا، به امامان عليهم السلام پناه برده‏اند و آنان را «كَهفُ الوَرى‏» يافته‏اند.

پيشوايان معصوم، در همين دنيا، بارها نيازِ نيازمندان را برآورده كرده‏اند. يكى از مكان‏هايى كه حضور معنوى امام عليه السلام بيشتر در آن حس مى‏شود، سرزمين وحى است كه همه زائران، كم و بيش، از آن خاطره‏اى دلنشين دارند. حجّة الإسلام و المسلمين آقاى سيّد جواد علم الهدى، خاطره‏اى براى نگارنده بازگو كرد كه نمونه روشنى از «كَهفُ الوَرى» بودن امامان عليهم السلام است.

ايشان مى‏گفت: «در گذشته، در سفر حج، به طور معمول، چهارْ پنج نفرى به جدّه مى‏آمديم و چون كاروانى وجود نداشت، صبر مى‏كرديم تا تعدادمان به سى، چهل نفر برسد تا كاميونى را كرايه كنيم و به جُحْفه برويم. در سفرى بين سال‏هاى 1335 تا 1340 ش، با گروهى حركت كرديم. راننده،ادّعا مى‏كرد كه راه را بلد است. آن زمان، جاده‏ها بيشتر خاكى بود. كمى كه رفتيم احساس كرديم كه به طور غير متعارف، حركت مى‏كند. پس از طىّ مسافتى، يك‏مرتبه ايستاد و با رنگ پريده گفت: راه را گم كرده‏ايم!
تعدادى از مسافران، خواب و تعدادى هم بيدار بودند. چاره‏اى جز اين كه به ولىّ عصر- أرواحنا فداه- متوسّل شويم، نديديم. هيچ چراغ و نشانى‏اى جز ستاره‏هاى آسمان پيدا نبود. همگى، سه مرتبه گفتيم: «يا صاحب الزمان، أدركنى!». ناگاه، جوان عربى را ديديم كه از ركاب ماشين، بالا آمد و گفت: «أَنَا دَليلُكم». راه افتاديم. پس از چند دقيقه كه تپّه‏هايى را دور زديم، مقصد، نمايان شد. به محض رسيدن، آن جوان از ماشين پياده و غايب شد "

📚شرح زیارت جامعه کبیره یا تفسیر قرآن ناطق , محمدی ری شهری , ص 173

❗️بنابراین و بر اساس آنچه که علمای بزرگ شیعه هم گفته اند , انسان می تواند از سه طریق به امامان علیهم السلام توسل کند :

▫️1_ خداوند را به حق امامان قسم دهد تا خداوند مشکلاتش را برطرف کند .

▫️2 _ از امامان بخواهد که دعا کنند و واسطه شوند تا خداوند مشکلاتش را برطرف کند .

▫️3 _ مستقیما از خود امامان بخواهد که تا با قدرت تکوینی که دارند , به اذن خداوند مشکلات انسان را برطرف کنند .

" لا فرق في ما ذكر بين كون الزائر يحضر المزور و يتوسل و يطلب من اللّه به، و بين كونه يحضر و يطلب من المزور أن يدعو للزائر و يطلب من اللّه و يستشفع له في إنجاز حوائجه، بل لا مانع عقلا و نقلا من أن يطلب من المزور شفاء دائه أو مريضه أو إنجاز حوائجه بإذن اللّه تعالى، و إنما الممنوع هو أن يطلب منه استقلالا من دون أن ينتهي إلى إذنه تعالى و قدرته؛ لأنه شرك في الفاعلية "

📚بداية المعارف الإلهية في شرح عقائد الإمامية، ج‏1، ص: 71



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇

❗️با استناد به آیه ای از قرآن نیز می توان امکان جن زدگی را ثابت کرد .

▫️خداوند می فرماید :

" كسانى كه ربا مى‏خورند، (در قيامت) بر نمى‏خيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده (و نمى‏تواند تعادل خود را حفظ كند، گاهى زمين مى‏خورد، گاهى به پا مى‏خيزد). " " الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاَّ كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَس‏ " ( بقره 275 )

در روايتى در تفسير آيه مى‏خوانيم كه امام صادق علیه السلام فرمود:" آكل الربا لا يخرج من الدنيا حتى يتخبطه الشيطان‏ " " رباخوار از دنيا بيرون نمى‏رود مگر اين كه به نوعى از جنون از ناحیه شیطان مبتلا خواهد شد "

📚تفسير عياشى، ج1 ص152 حديث 503

در تفسیر نمونه می خوانیم :

"هيچ بعيد نيست كه بعضى از كارهاى شيطانى و اعمال بى‏رويه و نادرست سبب يك نوع جنون شيطانى گردد، يعنى به دنبال آن اعمال، شيطان در شخص اثر بگذارد و تعادل روانى او را بر هم زند "

📚تفسير نمونه، ج‏2، ص: 367

علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان ,  جن زدگی از سوی شیطان را ممکن دانسته و در مورد آیه مورد بحث می گوید :

" مطلب ديگرى كه از اين آيه استفاده مى‏شود اين است كه هر چند دلالت ندارد بر اينكه مس نامبرده به وسيله خود ابليس انجام مى‏شود چون كلمه (شيطان) به معناى ابليس نيست، بلكه به معناى شرور است، چه از جن باشد و چه از انس، و ليكن اين مقدار دلالت دارد كه بعضى از ديوانگى‏ها در اثر مس جن كه ابليس هم فردى از جن است، رخ مى‏دهد... جنون ديوانگان به شيطان، بطور استقلال و بدون واسطه نيست، بلكه شيطان اگر كسى را ديوانه مى‏كند به وسيله اسباب طبيعى است مثلا اختلالى در اعصاب او پديد مى‏آورد، و يا آفتى به مغز او وارد مى‏كند "

📚ترجمه تفسیر الميزان، ج‏ 2، ص 632 _ 633

👌استاد سبحانی نیز در مورد آیه مورد بحث می نویسد :

" در اين آيه رباخوار، به انسانى كه جن با او در تماس بوده تشبيه شده و تلويحا نظريه «جنون افراد معلول جن‌زدگى است» را پذيرا شده است. از آنجا كه پيشرفت علوم، علل طبيعى جنون را به صورت خلل در اعصاب ادراكى پيدا كرده است طبعا يك نوع تعارضى ميان اين حقيقت علمى و مفاد آيه بوجود آمده است. مفسران در رفع اين تعارض وجوهى را ذكر كرده‌اند: مؤلف «منار» مى‌گويد: خدا در اين دنيا به زبان نوع مردم سخن گفته است زيرا آنان معتقد بودند كه جنون ديوانگان مربوط به تصرف جن است. يك چنين سخن گفتن مانعى ندارد زيرا قرآن در مقام تشبيه است بدون اين‌كه نظر مردم آنان زمان را دربارۀ واقعيت جنون بپذيرد.

مرحوم علامه طباطبايى اين نظر را مردود دانسته و مى‌گويد: مفاد آن اين است كه به كلام خدا باطل راه يافته در حالى كه قرآن مى‌گويد: ... لَكِتٰابٌ عَزِيزٌ لاٰ يَأْتِيهِ الْبٰاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لاٰ مِنْ خَلْفِهِ‌... (فصلت/ 41-42). آنگاه خود او از طريق ديگر به تفسير آيه پرداخته و آن اين‌كه تفسير جنون از طريق تصرف جن مانع از پذيرش علل طبيعى نيست زيرا آن علل غيبى در طول اين علل ظاهرى مانند اختلال اعصاب و آفت دماغ قرار گرفته‌اند. اشكال از اينجا پيدا شده است كه تصور كرده‌اند كه علل غيبى در رديف علل مادى است كه اگر دومى را پذيرفتيم ديگر نمى‌توان علل غيبى را پذيرفت در حاليكه اين دو نوع علت در رتبه واحد نداشته است.

در اين آيه تحولات علمى مايۀ تحول در فهم شريعت نشده بلكه با فهم شريعت تعارض را برداشته است، و آن اينكه در مكتب عدليه اعتراف به علل طبيعى مانع از اعتراف به علل غيبى نيست، تعارض از آنجا پديد آمده است كه شريعت را به درستى نفهميده‌اند و خيال كرده‌اند بايد يكى را پذيرفت، با علل طبيعى يا علل غيبى. "

📚مدخل مسائل جدید علم کلام ج 2 ص 266

❗️بنابراین :  اصل و امکان مساله جن زدگی مورد پذیرش است و کسانی هم گرفتار این مشکل می شوند که دنباله روی از شیطان دارند اما این سخن به این معنا نیست که جن زدگی را توسعه داده و به هر بهانه ای افراد را به جن زدگی نسبت دهیم یا هر نوع جنون و دیوانگی را به جنیان نسبت داده و به سراغ افراد سودجویی چون رمال و جن گیر برویم تا این مشکل را حل کنند !!!!

👌در روایات دعاهایی وارد شده است تا اگر در مواردی  احتمال جن زدگی در مورد افرادی داده شود بتوان با خواندن آن دعاها و پناه بردن به خداوند و اصلاح رفتار و اعمال , از شر جنیان شرور نجات پیدا کرد :

📚بحار الانوار ج 92 ص 148 باب 104


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇

پيامبر شكر خدا را بجا آورد و اين جمله را فرمود: «الْحَمْدُ للهِ الَّذِي جَعَلَكَ شَبِيهَةً بِسَيِّدَةِ نِساءِ بَنِي اسْرائِيلَ».


" شكر مى‏كنم خدايى را كه تو را شبيه‏] مريم [بانوى زنان بنى اسرائيل قرار داد. "هنگامى كه روزى خوبى نصيب او مى‏شد از او سؤال مى‏كردند: اين از كجاست؟ مى‏گفت: از نزد خداست.سپس پيغمبر به سراغ على  فرستاد، او آمد، و همگى از آن غذا خوردند، و بقيه همسران پيامبر نيز خوردند و همه سير شدند، و هنوز ظرف غذا پر بود!
فاطمه  مى‏گويد: من از آن براى تمام همسايگان فرستادم و خدا در آن بركت و خير زيادى قرار داد. "

📚زمخشرى در «كشاف» و سيوطى در «درّ المنثور» ذيل آيه 37 سوره آل عمران، و ثعلبى در «قصص الانبياء» صفحه 513 آن را نقل كرده‏اند. ( به نقل از زهرا (ع) برترين بانوى جهان، ص: 90 )

با توجه به مقام والا و دست نیافتنی و طهارت و عصمت فاطمه صدیقه بوده است که جهت احترام ایشان , امیر مومنان علیهما السلام اجازه ازدواج با همسر دیگری را در زمان حیات فاطمه  نداشتند , چنانکه به مقتضای روایتی که ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند , امام علیه السلام فرمود :

" خداوند در زمان حیات فاطمه به امام علی اجازه ازدواج با همسر دیگری را نداده بود . "

ابوبصیر از چگونگی و دلیل این مساله سوال می کند که امام علیه السلام پاسخ می دهد :

"به این علت که فاطمه , مطهره و پاکیزه بودند و حیض نمی شدند " " عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: حَرَّمَ اللَّهُ النِّسَاءَ عَلَى عَلِيٍّ ع مَا دَامَتْ فَاطِمَةُ ع حَيَّةً قَالَ قُلْتُ كَيْفَ قَالَ لِأَنَّهَا طَاهِرَةٌ لَا تَحِيضُ. "

📚تهذيب الأحكام ج‏7، ص: 475

بنابراین علتی که امام صادق در مورد ممنوعیت ازدواج امیر مومنان در زمان حیات فاطمه سلام الله علیهم بیان می کنند همان اشاره به مقام والای فاطمه و طهارت و عصمت ایشان از ناپاکی های باطنی و ظاهری مانند گناهان و خون حیض و ... است , یعنی حضرت با اشاره به برخی از صفات اختصاصی فاطمه صدیقه سلام الله علیها از مقام و جلالت حضرتش یاد کرده و این مقام و جلالت را علت حکم مذکور در ممنوعیت ازدواج مجدد امیر مومنان بیان می کند : " و يمكن أن يكون المراد الطهارة من الذنوب و هي العصمة، أي صارت عصمتها و طهارتها من الأدناس الظاهرة و الباطنة سببا لهذا الحكم. " _ " أن يكون المعنى أن جلالتها منعت من ذلك و عبر عن ذلك ببعض ما يلزمه من الصفات التي اختصت بها. "

📚ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج‏12، ص: 487 _ بحار الأنوار  ج‏43، ص: 153

❗️اشکال شبهه افکن به تفسیری است که مرحوم مجلسی اول یعنی محمد تقی مجلسی از روایت مورد بحث بیان می کند که متاسفانه معاند با عدم فهم و جهالتی که دارد در این رابطه مطالب بی اساسی بیان کرده است .

▫️مرحوم محمد تقی مجلسی در توضیح روایت می گوید که وقتی امام صادق علیه السلام برای ابوبصیر از ممنوعیت ازدواج مجدد برای امام علی در زمان حیات فاطمه علیهما السلام سخن می گوید , ابوبصیر برایش سوال پیش می آید که چگونه چنین چیزی ممکن است زیرا در روزهایی از ماه همسر انسان مثلا دچار حیض می شود و مرد نمی تواند با او همبستر شود لذا برای برطرف کردن مسائل جنسی خود نیاز به همسر دوم دارد , حال چگونه خداوند این نیاز را نادیده گرفته و به امام علی اجازه ازدواج مجدد را نداده بود ?

امام صادق علیه السلام در پاسخ به سوال ابوبصیر پاسخ می دهد که این سخن تو بجا نیست چرا که فاطمه صدیقه حیض نمی شدند تا بر اساس سخن تو ,  امام علی نیاز به همسر دیگری داشته باشد : " و روى الشيخ في القوي عن أبي بصير عن أبي عبد الله (ع) قال: حرم الله النساء على علي (ع) ما دامت فاطمة (ع) حية قال: قلت:👈 و كيف؟ (أي كيف كان صبره (ع) في بعض الأوقات عنها) 👉 قال: لأنها طاهرة لا تحيض‏ "

📚روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج‏8، ص: 123

متاسفانه معاند شبهه افکن بدون توجه به شرح و تفسیر مرحوم مجلسی اول اشکال تراشی کرده است . البته گفتنی است که محل استناد معاند به خلاصه ای از توضیحات مجلسی اول در مورد روایت مذکور است که پسر مجلسی اول یعنی مجلسی دوم در کتاب ملاذ الاخیار نقل می کند که ما اصل تفسیر مجلسی اول را از کتابش یعنی روضه المتقین بیان داشتیم .


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇

❗️بر پايه شمارى از روايات، ياران امام حسين عليه السلام، جايگاه خود در بهشت را مى‏ديدند و بدين جهت، با اشتياق كامل به استقبال شهادت مى‏رفتند. روشن است که اگر ایمان فرد ناقص باشد و مثلا معتقد به ولایت نباشد , نمی تواند به این درجات عالی بهشت برسد .

❗️محمّد بن عُماره مى‏گويد كه از امام صادق عليه السلام پرسيدم: ياران امام حسين عليه السلام، چگونه از مرگ استقبال مى‏كردند؟ فرمود: " پرده از برابرِ آنها كنار رفت تا اين كه جايگاهشان را در بهشت، ديدند." عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنْ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ ع وَ إِقْدَامِهِمْ عَلَى الْمَوْتِ فَقَالَ إِنَّهُمْ كُشِفَ لَهُمُ الْغِطَاءُ حَتَّى رَأَوْا مَنَازِلَهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ "

📚علل الشرائع، ج‏1، ص: 229


در روايت ديگرى از امام زين العابدين عليه السلام، آمده است كه شب عاشورا، پس از آن كه امام حسين عليه السلام اجازه داد تا يارانش او را تنها بگذارند و آنها نپذيرفتند، امام عليه السلام تأكيد كرد كه: "شما، فردا چنان كشته مى‏شويد كه هيچ كس از شما، نجات پيدا نمى‏كند. " آنها گفتند: ستايش، خدايى را كه به ما با كشته شدن با تو، شرافت بخشيد! سپس امام عليه السلام، براى آنها دعا كرد و فرمود: "سرتان را بالا بگيريد و نگاه كنيد. " آنان به جايگاه و منزلگاه‏هايشان در بهشت، نگاه كردند، در حالى كه آن امام عليه السلام به ايشان مى‏فرمود: فلانى! اين، جاى توست. فلانى! اين، قصر توست. فلانى! اين درجه توست. پس هر كدام از آنها، با سينه و صورت خود، از تيرها و شمشيرها استقبال مى‏كرد تا در بهشت به جايگاهش برسد. " "فَجَعَلُوا يَنْظُرُونَ إِلَى مَوَاضِعِهِمْ وَ مَنَازِلِهِمْ مِنَ الْجَنَّةِ ...

📚الخرائج و الجرائح، ج‏ 2، ص: 848

❗️بر این اساس می گوییم : توهم برخی افراد در مورد غیر شیعه بودن بعضی از شهدای کربلا بی اساس است به عنوان مثال :

▫️1 _ وهب به وهب و مادرش که مسیحی بودند به دست مبارک امام حسین علیه السلام اسلام حقیقی آوردند و بر اساس این اعتقاد به اسلام و ولایت , وهب جانش را برای امام حسین ع فدا کرد :  "بَرَزَ مِنْ بَعْدِهِ وَهْبُ بْنُ وَهْبٍ وَ كَانَ نَصْرَانِيّاً أَسْلَمَ عَلَى يَدِ الْحُسَيْنِ ع هُوَ وَ أُمُّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَى كَرْبَلَاء "

📚امالی صدوق ص: 161

▫️2 _ زهیر بن قین اگر چه عثمانی و غیر شیعه بود اما با هدایت امام حسین ع شیعه شد و با صراحت امام حسین را امام و هادی خود معرفی می کرد : "أنَّ زُهَيرا لَمّا أرادَ الحَملَةَ وَقَفَ عَلَى الحُسَينِ عليه السلام وضَرَبَ عَلى كَتِفِهِ، وقالَ: اقدِم حُسَينُ هادِيا مَهدِيّا "

📚مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 2 ص 20 _ الكامل في التاريخ: ج 2 ص 568 _ الفتوح: ج 5 ص 109 _ المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 103 _ بحار الأنوار: ج 45 ص 25

در نقلی دیگری زهیر با صراحت بر شیعه بودن خود تاکید می کند . در نقل مذکور آمده است که يكى از سپاهيان كوفه به او گفت: اى زهير! تو در نگاه ما، از شيعيان اين خانواده نبودى؛ [بلكه‏] عثمانى بودى؟ زهير، پاسخ داد: چرا به موقعيّت فعلى من، استدلال نمى‏كنى كه از آنهايم؟! بدان كه به خدا سوگند، من هرگز نامه‏اى براى حسين ننوشتم، پيكى به سويش نفرستادم و قول كمكى نيز به او ندادم؛ ولى راه، مرا با او در يك جا گِرد آورد و همين كه او را ديدم، به ياد پيامبر خدا و منزلتى افتادم كه او در پيش ايشان داشت، و پى بردم كه از سوى دشمنانش و گروه شما، چه بر سرِ او خواهد آمد، ديدم كه براى حفظ حقّ خدا و پيامبرش كه شما آن را ضايع كرده‏ايد، بايد به كمك او بشتابم، در زمره گروه او باشم و جانم را فداى او كنم. " " قالَ: يا زُهَيرُ! ما كُنتَ عِندَنا مِن شيعَةِ أهلِ هذَا البَيتِ. إنَّما كُنتَ عُثمانِيّا! قالَ: أفَلَستَ تَستَدِلُّ بِمَوقِفي هذا أنّي مِنهُم! ... وعَرَفتُ ما يُقدَمُ عَلَيهِ مِن عَدُوِّهِ‏ وحِزبِكُم، فَرَأَيتُ أن أنصُرَهُ، و أن أكونَ في حِزبِهِ، و أن أجعَلَ نَفسي دونَ نَفسِهِ، حِفظا لِما ضَيَّعتُم مِن حَقِّ اللّهِ وحَقِّ رَسولِهِ "

📚تاريخ الطبري: ج 5 ص 416، أنساب الأشراف: ج 3 ص 391  المنتظم: ج 5 ص 337 _ الكامل في التاريخ: ج 2 ص 558، البداية والنهاية: ج 8 ص 176؛ الإرشاد: ج 2 ص 89، إعلام الورى: ج 1 ص 454

▫️3 _ حر بن یزید ریاحی نیز پس از توبه خود , امام حسین علیه السلام را برترین مردم و امام و هادی خود معرفی می کرد : " أبشِر يا حُرُّ بِخَيرٍ، فَالتَفَتُّ فَلَم أرَ أحَدا. فَقلتُ: وَاللّهِ ما هذِهِ بِشارَةٌ و أنَا أسيرُ إلَى الحُسَينِ عليه السلام! وما احَدِّثُ نَفسي بِاتِّباعِكَ.فَقالَ عليه السلام: لَقَد أصَبتَ أجرا وخَيرا. " _ " عَن خَيرِ مَن حَلَّ مِنىً وَالخَيف‏ "

📚مثير الأحزان: ص 59، بحار الأنوار: ج 45 ص 15 _ تاريخ الطبري: ج 5 ص 440، الكامل في التاريخ: ج 2 ص 567




#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇


بتریه گروهی از زیدیه بودند که به ابوبکر و عمر ارادت خاصی داشتند و آنان را گناهکار و خطاکار نمی دانستند : "والفرقة الثالثة: من الزيدية: «البترية»: أصحاب «الحسن بن صالح بن حي» وأصحاب «كثير النواء» وإنّما سمّوا «بترية» لأنّ «كثيراً» كان يلقب بالأبتر، يزعمون ...  وأنّ بيعة أبي بكر وعمر ليست بخطأ، لأنّ علياً ترك ذلك لهما "

📚بحوث فی الملل و النحل ج‏7، ص: 454 ( به نقل از مذاهب الإسلاميين: ص 66- 69 _  مروج الذهب: ج 2 ص 183 )

بتریه دشمن شیعیان و امامان شیعه هم بودند چون آنان به ابوبکر و عمر دید مثبتی نداشتند !!!

در روایتی آمده است که سدیر می گوید :

" با گروهی از جمله سلمه بن کهیل و ابوالمقدام ثابت حداد و سالم بن ابی حفصه خدمت امام باقر علیه السّلام رسیدیم، در حالی که برادرش زید بن علی هم در نزد آن جناب بودند، به امام باقر علیه السلام گفتند: ما امام علی، امام حسن وامام حسین علیهم السلام را دوست می‌داریم و از دشمنان آنها بیزاری می‌جوییم، فرمودند: آری. بعد از آن گفتند: ما ابو بکر و عمر را هم دوست می‌داریم و از دشمنان آنها بیزاریم، در این هنگام زید بن علی متوجه آنها شد و گفت: شما از فاطمه سلام الله بیزاری می‌جویید ?!!! شما امر ما را (ولایت) قطع و نابود ساختید، خدانسل شما را قطع و نابود کند، این جماعت را از آن روز بتریه نامیدند. " " عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ مَعِي سَلَمَةُ بْنُ كُهَيْلٍ وَ أَبُو الْمِقْدَامِ ثَابِتٌ الْحَدَّادُ وَ سَالِمُ بْنُ أَبِي حَفْصَةَ وَ كَثِيرٌ النَّوَّاءُ وَ جَمَاعَةٌ مَعَهُمْ وَ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ أَخُوهُ زَيْدُ بْنُ عَلِيٍّ فَقَالُوا لِأَبِي جَعْفَرٍ ع نَتَوَلَّى عَلِيّاً وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً وَ نَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِهِمْ قَالَ نَعَمْ قَالُوا نَتَوَلَّى أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ نَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِهِمْ قَالَ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِمْ زَيْدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ قَالَ لَهُمْ أَ تَتَبَرَّءُونَ مِنْ فَاطِمَةَ بَتَرْتُمْ أَمْرَنَا بَتَرَكُمُ اللَّهُ فَيَوْمَئِذٍ سُمُّوا الْبُتْرِيَّةَ "

📚رجال کشی ص 236 _ بحار الانوار ج 69 ص 178

بنابراین اگر در روایت مورد اشکال , زیدیه به عنوان ناصبی و دشمن اهلبیت علیهم السلام معرفی می شوند , مقصود طایفه بتریه از آنان است نه تمام زیدیه .

👌زیدیه ای که امروز در یمن حاکم هستند از مریدان اهلبیت علیهم السلام و انقلاب اسلامی ایران اند و دشمنی با اهلبیت ع ندارند , چنانچه که برخی می نویسند :

" یکی از منشورهای اعتقادی انصارالله، بازگشت به قرآن و سنت امامان زیدی است. سید حسین الحوثی در جای جای سخنرانی خود به این اصل تکیه دارد و می گوید:

«انحراف در زیدیه زمانی شروع شد که علوم اسلامی را از میراث اهل‌سنت فرا گرفت و به حدیث ثقلین ایمان نیاورده و پای‌بند نبود. بنابراین در این ذلّت خواهیم بود و بهره‌ای از عزت نخواهیم برد و نخواهیم توانست برای اسلام کاری انجام دهیم.» . ایشان انحراف در مباحث علوم اسلامی و حاکمیت سیاسی جهان اسلام و موارد دیگر را دوری امت اسلام از قرآن و معارف اهل بیت دانسته است و راه برون‌رفت از این انحراف، بازگشت به قرآن کریم و فراگیری معارف دینی از ثقلین است. یکی از واژه‌هایی که سید حسین الحوثی برای معرفی اهل بیت به­کار می‌برد، «أعلام هدایت» است. اهل‌بیت سرور مخلوقات و پرچم‌دار هدایت مردم و پناهگاه آنان در مواقع هولناک دنیایی است، به طوری‌که همه‌ی مردم به این‌ أعلام هدایت نیازمنداند.سید حسین الحوثی می گوید امام خمینی بزرگمردی از سلاله خاندان نبوت و معدن رسالت است. شخصیتی که به واسطه جدیت در مقابله و رویارویی با تمام دشمنان اسلام و تقابل با آمریکا شناخته شده است. وی مردی صاحب فکر صحیح بود. دیدگاه و فکری داشت که به واسطه آن می توانست بسیاری از حوادث آینده را از طریق تامل و اندیشه در وقایع حاضر و مطالعه گذشته، پیش بینی کند.ایشان امامی عادل و باتقواست و دعوت امام عادل را نباید رد کرد.سید حسین در دشمن شناسی بسیار متاثر از امام خمینی است او در مورد آمریکا به سخن امام راحل استناد کرده که تعبیر شیطان بزرگ را بر او گذاشته است و به این سخن امام راحل استناد کرده که آمریکا را مسئول ذلت و خفت و هر بلا و مشکلی دانسته که گریبانگیر مسلمانان جهان شده است. "

🌐https://B2n.ir/k48183



در ذیل با استناد به آیات و روایات و دلائل متقن , مستندات متعددی بر چرایی و لزوم حمایت ایران از جبهه مقاومت و کشورهایی چون یمن در دشمنی با اسرائیل اقامه کرده ایم و بیان کرده ایم که فایده این حمایت در درجه نخست در جهت امنیت ملی خودمان است :

https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/15612




#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇

این نحو استناد به حروف ابجد بالخصوص در روایاتی هم مورد نهی قرار گرفته است , چنانچه که برخی می نویسند :

" در «تفسير نور الثقلين»، از كتاب «معانى الاخبار» از امام باقر عليه السلام حديثى به اين مضمون نقل شده: چند نفر از يهود به اتفاق «حُيَىّ بن اخطب» و برادرش، خدمت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آمدند و حروف مقطعه «الم» را دست‏آويز خود قرار داده، گفتند: طبق حساب ابجد، «الف» مساوى يك و «لام» مساوى 30 و «ميم» مساوى 40 مى‏باشد و به اين ترتيب خبر داده‏اى كه دوران بقاى امت تو بيش از هفتاد و يك سال نيست! پيامبر براى جلوگيرى از سوء استفاده آنها فرمود: شما چرا تنها «الم» را محاسبه كرده‏ايد، مگر در قرآن «المص و الر» و ساير حروف مقطعه نيست، اگر اين حروف اشاره به مدت بقاء امت من باشد، چرا همه را محاسبه نمى‏كنيد؟! (در صورتى كه منظور از اين حروف چيز ديگرى است) "

📚 «نور الثقلين»، ج 1، ص 27، 313 و 314 و ج 2، ص 3 و 4؛ «درّ المنثور»، ج 1، ص 23 و ج 2، ص 5؛  «معانى الاخبار»، ص 23.( نقل مطلب از کتاب شان نزول آيات قرآن، ص: 86 )

متفکر شهید , استاد مطهری هم در موارد متعددی استنادات افراد به حروف ابجد را مورد انتقاد قرار داده و می گوید :

"  يادم هست در جلسه‏اى به مناسبتى اين بحث شد كه عالم بزرگى در يك محاسبه، به حساب ابجد پرداخته است. من آنجا انتقاد كردم كه هرگز دنبال اين حرفها نرويد. اينكه مى‏گويند إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ به حساب ابجد ابو بكر و عثمان در مى‏آيد يا مثلًا اسم فلان شهر با اسم حسن به حروف ابجد يكى در مى‏آيد پس حسن بايد در آن شهر باشد، اينها يك چيزهايى است كه پايه ندارد. "

📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ج‏21، ص: 134

" شعار عددى هم ما نداريم، يعنى يك عدد معين كه از نظر اسلام، ما بايد براى آن احترام قائل باشيم. مثلًا كلمه مباركه لا اله الّا اللَّه به يك حساب 135 است، اگر لام را مشدّد حساب كنيم مى‏شود 195. آيا عدد 135 يا 195 براى ما يك عدد مقدسى است؟ نه. عدد 92 مساوى است با اسم مبارك محمّد صلى الله عليه و آله، آيا عدد 92 براى ما يك عدد مقدسى است؟ اگر ما يك جمعى تشكيل داديم، خوب است 92 نفر باشد نه 93 نفر و نه 91 نفر؟ نه. عدد 110 مساوى است با اسم مبارك على عليه السلام، آيا اين عدد از نظر اسلام يك تقدسى دارد؟ 110 با 111 و با 109 فرق مى‏كند؟ نه، اسلام از اين بازيها خوشش نمى‏آيد. براى اين جور چيزها يك حديث ضعيف هم شما نمى‏توانيد پيدا كنيد... حساب ابجد كه يك حساب و رمز واقعى و يكى از قوانين حقيقى عالم نيست.اساساً ما نبايد به اين حسابها ترتيب اثر بدهيم، در هيچ جا و لو به عنوان شعار. "

📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ج‏25، ص: 386

"من در آن جلسه گفتم كه انسان هرگز نبايد فكر خودش را صرف اين طور مسائل كند. مثلًا فلان آيه از آيات قرآن را بياوريم با حروف ابجد حساب كنيم (حروف ابجد، قراردادى است كه بعدها گذاشته‏اند كه «الف» دلالت مى‏كند بر عدد 1، «ب» دلالت مى‏كند بر عدد 2 و «جيم» بر عدد 3 تا آخر.) بگوييم چون فلان آيه با حروف ابجد 1256 مى‏شود، پس اين اشاره است كه در سال 1256 چه حادثه‏اى اتفاق مى‏افتد. اين كه در مورد قرآن چنين بكنيم حتى شايد به منزله خيانت به قرآن شمرده شود. يا مثلًا بگوييم اسم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام چيست؟ على. «على» به حروف ابجد مى‏شود 110. بعد آيه‏اى از آيات قرآن را پيدا كنيم كه با حروف ابجد 110 مى‏شود و بگوييم اين دلالت مى‏كند بر خلافت بلافصل على عليه السلام. آخر على عليه السلام در خلافت بلافصلش آن قدر دليل قرص و محكم و منطقى دارد كه احتياجى به اين مهملات ندارد...

كسى به ما تضمين نداده است. نه پيغمبر به ما تضمين داده و نه امام، كه مثلًا آيات قرآن را با حروف ابجد حساب كنيد. شايد هم كسى بيايد با حروف ابجد يك چيزى دربياورد بر ضد حرف ما. از كجا كه در نيايد؟ حالا اگر شما يك چيزى در جايى ديده‏اى اتفاقى است.
هر چيزى كه بى‏منطق و بى‏حساب باشد همين گونه است. وقتى ما بى‏حساب از اين طرف بياييم بگوييم، او هم بى‏حساب از آن طرف مى‏آيد مى‏گويد. شما مى‏گوييد چون مثلًا كلمه «على» طبق حروف ابجد 110 است و فلان كلمه هم 110 است پس على عليه السلام بر حق است. ممكن است طرف مقابل برود براى عمر طبق حروف ابجد چيزى پيدا كند بعد بگويد مثلًا عمر حروفش اين قدر است و فلان آيه هم حروفش اين قدر است، پس عمر بر حق است. هيچ كدام از اينها دليل نيست. «على بر حق است» را كه به دليل حروف ابجد نمى‏شود ثابت كرد. كسى بايد به حروف ابجد بچسبد كه دليل ندارد. اين قدر براى حق بودن على عليه السلام از عقل و از نقل و از قرآن و از حديث دليل داريم كه احتياج به اين مهملات نداريم. "

📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏30، ص: 424


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Photo
مهریه نجومی همسر امام حسن علیه السلام!!!

🤔#پرسش :

شیعه همواره از ساده زیستی امامان خود می گوید در حال که شیخ طوسی نقل می کند مهریه همسر امام حسن صد هزار درهم به همراه صد جاریه و کنیز بوده است ?


💠#پاسخ:💠

👌در روایات متعدد شیعه آمده است که سنت خداوند و پیامبر گرامی اسلام آن است که مهریه زنان زیاد نباشد و زنانی که مهریه کمتری دارند پر برکت هستند و مهریه همسران پیامبر و فاطمه صدیقه سلام الله علیهما نیز مهریه ای کم و متناسب یعنی " مهر السنه " بوده است :

📚وسائل الشیعه ج 21 ص 244 باب 4 و ص 249 باب 5 _ مستدرک الوسائل ج 15 ص 62 باب 4

👌امام حسن علیه السلام مطیع ترین مردمان نسبت به سنت های خداوند بوده یعنی هیچگاه کاری را که خداوند از آن کراهت داشت را انجام نمی داد , چنان که در روایت آمده است :

"امام حسن ع عابدترین مردمان و زاهدترین و برترین مردم در زمانش بوده است " " أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع كَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فِي زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُم‏ "

📚الأمالي(للصدوق)، ص: 178

❗️و در نقل دیگر آمده است که امام حسن علیه السلام در رفتار و عمل کاملا شبیه پیامبران بالخصوص پیامبر گرامی اسلام بوده است :

" قَالَ وَاصِلُ بْنُ عَطَاءٍ كَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع عَلَيْهِ سِيمَاءُ الْأَنْبِيَاء "

📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏4، ص: 9

لذا در نقلهایی آمده است که امام حسن علیه السلام با اقتدا و پیروی از سنت پیامبر اسلام , ازدواج می کرده است : " عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ ع تَزَوَّجَ جَعْدَةَ بِنْتَ الْأَشْعَثِ بْنِ قَيْسٍ عَلَى سُنَّةِ النَّبِيِّ "

📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏4، ص: 17

بنابراین نمی توان قبول کرد که امام حسن ع برای همسرشان مهریه نجومی و بالایی قرار داده و از سنت خداوند و پیامبر گرامی اسلام در این موضوع پیروی نکرده باشند .

▫️آنچه که در پرسش ذکر شده از مهریه بالای همسر امام حسن علیه السلام به نقل از شیخ طوسی بیان شد , سند ندارد و قابل استناد نیست چرا که شیخ طوسی تعبیر مذکور را با لفظ " روی " نقل کرده و سندی برای آن ارائه نمی دهد : " و روى ... و تزوج الحسن بن على عليهما السلام امرأة فأصدقها مائة جارية مع كل جارية ألف درهم‏ "

📚المبسوط في فقه الإمامية، ج‏4، ص: 272

❗️ظاهرا شیخ طوسی مطلب مذکور را از کتابهای اهلسنت نقل کرده است , چرا که علمای اهلسنت روایت مذکور را به نقل از " ابن سیرین " در کتابهای خود نقل کرده اند و برخی از علمای شیعه نیز نقل آنان را در کتابهای خود منعکس کرده اند :

📚مجمع الزوائد ج 4 ص 284 _ المعجم الکبیر ج 3 ص 78 _ تاریخ الاسلام ذهبی ج 4 ص 37 _ کشف الغمه ج 1 ص 560 و ...


در حالی که ابن سیرین از دشمنان امام حسن علیه السلام بوده است و نمی توان به نقل او بر ضد امام حسن ع استناد کرد .

▫️ابن قتیبه عالم بزرگ اهلسنت نقل می کند که بین ابن سیرین و امام حسن علیه السلام دشمنی بود لذا ابن سیرین در مراسم تشییع جنازه امام حسن ع حاضر نشد : " و لم یشهد ابن سیرین جنازته لشیء کان بینهما "

📚المعارف ابن قتیبه ص 441


بنابراین در جریان مذکور به این نقلهای جعلی اهلسنت هم نمی توان استناد کرد , چنانچه که آیت الله مکارم شیرازی با تذکر به ضعف سندی روایت مورد بحث , می گوید :

" قال (شيخ طوسى در مبسوط كه باز سند ندارد) و تزوّج الحسن عليه السّلام امرأة فأصدقها مائة جاريه مع كلّ جارية ألف درهم (يعنى صد هزار درهم و صد جاريه). در مورد روايت , ديگر تصوّر ما اين است كه اين مسائلى كه به امام حسن عليه السّلام نسبت مى‏دهند، مجعولات زمان معاويه است كه براى خراب كردن چهره امام حسن عليه السّلام چنين نسبت‏هايى به آن حضرت مى‏دهند "

📚 كتاب النكاح، ج‏6، ص: 18



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
آیا بیان قرآن در مورد نبود شکاف در آسمان با یافته های علمی در تضاد است ?

🤔#پرسش :

یک سوال برای من پیش آمده که در قرآن سوره قاف می خوانیم که خداوند فرمود در آسمان شکافی وجود ندارد: "أَ فَلَمْ يَنظُرُواْ إِليَ السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَ زَيَّنَّاهَا وَ مَا لهََا مِن فُرُوج " پس چرا ناسا میگوید در آسمان سیاه چاله است ? آیا می توان گفت در آسمان شکاف وجود دارد ؟


💠#پاسخ:💠

خداوند می فرماید :

" آيا آنها به آسمانى كه بالاى سرشان است نگاه نكردند كه چگونه ما آن را بنا كرده‏ايم؟ و چگونه به وسيله ستارگان زينت بخشيده‏ايم؟ و هيچ شكاف و ناموزونى در آن‏ نيست! " " أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوج‏ " ( سوره ق آیه 6 )

در تفسیر نمونه می خوانیم :

" منظور از نگاه كردن در اينجا نگاهى توأم با انديشه و تفكر است كه انسان را به قدرت عظيم خالق اين آسمان پهناور و شگفتيهايش آشنا سازد كه هم عظمت خيره كننده‏اى دارد، و هم زيبائيهاى فراوان و هم استحكام و نظم و حساب.

▫️جمله "وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ " (هيچ شكافى در آن نيست) يا به معنى عدم وجود نقص و عيب و ناموزونى است، چنان كه بعضى از مفسران گفته‏اند، و يا به معنى عدم وجود شكاف در خصوص آسمانى است كه اطراف زمين را احاطه كرده، و جو زمين ناميده مى‏شود، و به گفته قرآن" سقف محفوظى" است (انبياء- 32) كه راه را بر سنگهاى آسمانى كه به طور مداوم با سرعت سر سام آورى به سوى زمين مى‏آيد مى‏بندد، و قبل از وصول به سطح زمين آنها را آتش مى‏زند و خاكستر مى‏كند، و همچنين از اشعه‏هاى كيهانى زيانبخش ممانعت به عمل مى‏آورد....

▫️در اينجا احتمال سومى نيز وجود دارد و آن اينكه جمله بالا اشاره به نظريه وجود" اتر" (اثير) باشد، مطابق اين نظريه تمام عالم هستى و فواصل ستارگان پر است از ماده‏اى بى رنگ و بى وزن به نام" اتر" كه حامل امواج نور است و آن را از نقطه‏اى به نقطه ديگر منتقل مى‏كند، طبق اين نظريه هيچ شكاف و فرجه‏اى در تمام عالم آفرينش نيست، و سيارات و ثوابت در" اتر" غوطه‏ورند.
البته اين سه تفسير با هم منافاتى ندارند، هر چند تفسير سوم كه متكى به فرضيه اتر مى‏باشد قابل اعتماد نيست، چون موضوع اتر از نظر دانشمندان هنوز به طور قطع ثابت نشده است. "

📚تفسیر نمونه ج 22 ص 234

❗️چنانچه که بیان شد دو احتمال مقبول در مورد آیه مذکور است و هر دو با هم می تواند صحیح هم باشند ;

🔲1. یکی اینکه در آسمان شکاف و خللی و ناموزنی نیست تا آسمان را از نظم خود خارج کند , چنانچه که مرحوم معرفت می گوید :

" در آيه تصريح مى‏شود كه «هيچ گونه اختلاف و نقصانى در آفرينش‏خداوند نمى‏بينى» "ما تَرى‏ فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت‏ " ( سوره ملک آیه 3 ) يعنى همه هستى از نظر صُنع و استوارى، همسان‏ است. در این آیه معناى همبستگى و پيوستگى كامل اشراب و از آن انسجام و هماهنگى در آفرينش اراده شده است؛ به دليل جمله 👈«ومالها من فروج» كه فروج به معناى شكاف و گسيختگى است. نيز معناى فروج در «مالها من فروج»، گسلهايى‏ است كه سبب جدايى اجزاى يك شى‏ء مى‏شود و با نظم آن در تضاد است. 👉 اين مطلب بغرنجى نيست كه نيازمند تأمّل و درنگ باشد، بلكه هر انسانى در هر سطحى از علم و آگاهى، اگر در نظم آسمانها و زمين دقت كند، آن را در مى‏يابد. "

📚نقد شبهات پيرامون قرآن كريم، ص: 411

▫️لذا مرحوم طبرسی می گوید :

" «وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ» يعنى: آسمان داراى شكافها و جدايى نيست. از كسايى نقل شده است يعنى: در آن تفاوت و اختلاف نيست، و اينكه گفته است (فوقهم بنيناها) بنا بر اين است كه آسمان را مى‏بينند ولى در باره آن تفكّر نمی‌كنند. "

📚ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏ 23 ص: 241

🔲2. دیگری اینکه کلمه " سماء " و " آسمان " به مطلق هر چیزی که بالای سر انسان است , اطلاق می شود : " السماء فی اللغه یقال لکل ما ارتفع و علا "

📚الصحاح ج 6 ص 238 _ لسان العرب ج 14 ص 398

❗️بنابراین آسمان به جو زمين هم گفته می شود . جو زمین همان قشر هواى متراكمى است كه دور تا دور كره زمين را پوشانده، و طبق نظريه دانشمندان ضخامت آن، چند صد كيلومتر است. در این جو , شکاف و خللی نیست و به این وسیله جو زمین , سبب حفظ زمین و اهالی آن از آسیبهای متنوعی می شود که در ذیل در این رابطه بحث مفصلی داشته ایم :

https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/15529




#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇

با توجه به آنچه بیان شد , در بحث احکام و موضوعات فقهی , حکم  آیه مورد بحث در زمانی است که حجت الهی در میان مردم ظاهر است و مثلا حکمی فقهی را بیان می کند , در چنین زمانی باید به هر آنچه که حجت الهی فرموده , بسنده کنیم و مسائل را جزئی تر نکرد , چنانچه که امیر مومنان در نهج البلاغه فرمود که در آنچه که بیان شده برای شما مسئولیت و تکلیف کافی وجود دارد و از آنچه بیان نشده سوال نکنید : " لَا تَسْأَلْ عَمَّا لَايَكُونُ، فَفِي الَّذِي قَدْ كَانَ لَكَ شُغْلٌ. "

📚نهج البلاغه حکمت 364

اما در زمان غیبت که امام علیه السلام ظاهر در میان مردم نیست و از سوی دیگر می دانیم که احکام و دستوراتی از سوی پیامبر و امامان سابق علیهم السلام بیان شده است که باید به آن عمل کرد , لذا گروهی از افراد با استعداد باید عمر خود را وقف کنند تا احکام و دستورات گفته شده خداوند و حجت های الهی را به دست آورند تا به مردم بیان کنند , چنانچه که خداوند فرمود :

" شايسته نيست، مؤمنان همگى (به سوى ميدان جهاد) كوچ كنند، چرا از هر گروهى، طايفه‏اى از آنان كوچ نمى‏كند (و طايفه‏اى بماند) تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهى پيدا كنند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود آنها را انذار نمايند تا (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خوددارى كنند. " " وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون‏ " ( سوره توبه آیه 122 )

❗️مردم هم موظفند که بروند و تمام مسائل دینی مورد نیاز خود را  سوال کنند و فرا گیرند .

👌لذا در روایات ما آمده است که مردم یا باید فقیه و عالم به دین باشند یا بروند مسائل دینی خود را از علماء و آگاهان سوال کنند و آنها اجازه ندارند که علم آموزی و سوال کردن در مسائل مورد نیازشان را ترک کنند که اگر ترک کنند و روز قیامت به خدا بگویند نمی دانستیم , خداوند در پاسخشان می فرماید که چرا نرفتید یاد بگیرید تا عمل کنید : " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَسَعُ النَّاسَ حَتَّى يَسْأَلُوا أَوْ يَتَفَقَّهُوا "_ " عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِمَا قَالَ: سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع هَلْ يَسَعُ النَّاسَ تَرْكُ الْمَسْأَلَةِ عَمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ قَالَ لا " _ "إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ لِلْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَبْدِي أَ كُنْتَ عَالِماً فَإِنْ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَهُ أَ فَلَا عَمِلْتَ بِمَا عَلِمْتَ وَ إِنْ قَالَ كُنْتُ جَاهِلًا قَالَ لَهُ أَ فَلَا تَعَلَّمْتَ حَتَّى تَعْمَلَ فَيَخْصِمُهُ وَ ذَلِكَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ. "

📚المحاسن، ج‏1 ص 225 _ امالی مفید ص 228

بنابر آنچه بیان شد با استناد به آیه شریفه مورد بحث و شان نزول آن گفتنی است که :

👌 در زمان حضور و ظهور معصوم علیه السلام باید به همان حکم و فرمان معصوم ع عمل کرد و دنبال ریزه کاری های بیان نشده نبود اما در زمان غیبت که می دانیم احکام و دستوراتی بیان شده است باید برویم و تمام این احکام و دستورات را فراگیریم تا عمل کنیم و دنبال فراگیری و علم آموزی نرفتن در پیشگاه خداوند عذر موجهی محسوب نمی شود .

البته حکم آیه مورد در موضوعات غیر فقهی هم جاری است , مانند آنچه که در تفسیر نمونه می خوانیم :

" گاهى پاره‏اى از مسائل پنهان بودنش براى حفظ نظام اجتماع و تامين مصالح افراد بهتر است در اينگونه موارد جستجوها و پرسشهاى پى در پى، براى پرده برداشتن، از روى واقعيت، نه تنها فضيلتى نيست بلكه مذموم و ناپسند نيز مى‏باشد، مثلا غالب پزشكان صلاح اين مى‏دانند كه بيماريهاى سخت و وحشتناك را از شخص بيمار مكتوم دارند، گاهى تنها اطرافيان را در جريان مى‏گذارند، با اين قيد كه از بيمار پنهان دارند، زيرا تجربه نشان داده، بيشتر مردم اگر از عمق بيمارى خود آگاه شوند گرفتار وحشتى مى‏گردند كه اگر كشنده نباشد لا اقل بهبودى را به تاخير مى‏اندازد. در اينگونه موارد بيمار هرگز نبايد در برابر طبيب دلسوز خود به سؤال و اصرار بپردازد ...

همچنين مردم در همكاريهاى خود نياز به خوش‏بينى دارند و براى حفظ اين سرمايه بزرگ صلاح اين است كه از تمام جزئيات حال يكديگر با خبر نباشند، زيرا بالآخره هر كس نقطه ضعفى دارد، و فاش شدن تمام نقطه‏هاى ضعف، همكارى‏هاى افراد را مواجه با اشكال مى‏كند، مثلا ممكن است يك فرد با شخصيت و مؤثر تصادفا در يك خانواده پست و پائين متولد شده باشد، اكنون اگر سابقه او فاش شود، ممكن است آثار وجودى او در جامعه متزلزل گردد در اين گونه موارد به هيچوجه نبايد افراد، اصرارى داشته باشند و به جستجو برخيزند..."

📚تفسیر نمونه ج 5 ص 97



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
آیا در بهشت تنازع و درگیری است ?

🤔#پرسش :

خداوند در آیاتی می گوید که در بهشت نزاع و کشمکشی نیست و امنیت حاکم است اما آیه 23 سوره طور خبر از جنگ و نزاع بهشتیان با هم می دهد ?!!!!


💠#پاسخ:💠

" يكى از نعمت‏هاى روحانى بهشت اين است كه آنجا از هر نظر امن و امان است، نه بيمى از جنگ مى‏رود، نه احتمالى از نزاع، نه كينه‏اى وجود دارد، و نه حسادتى، همه‏جا عشق و وفاست، همه جا محبت و برادرى است.

در دو آيه از قرآن مجيد تعبير بسيار زيبا و پرمعنايى درباره بهشت به عنوان دار السّلام (خانه امن و امان) ديده مى‏شود، در آيه 137 سوره انعام مى‏خوانيم: "لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَ لِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ " "براى بهشتيان خانه امن و امان است نزد پروردگارشان، و او ولى و يار و ياور آنهاست به خاطر اعمال (نيكى) كه انجام مى‏دادند".

و در آيه 25 يونس مى‏خوانيم: "وَاللَّه يَدْعُوا الى دارِ السِّلامِ" "خداوند دعوت به سراى صلح و سلامت مى‏كند"....

❗️ «سلام» كه به معناى سلامت از هرگونه آفت و ناراحتى و بلا است از اوصاف «دار» (بهشت) مى‏باشد، در آنجا نه از كشمكش‏هاى‏ غارتگران دنياى مادى خبرى است و نه از مزاحمت‏هاى احمقانه ثروت‏اندوزان از خدا بى‏خبر اثرى، نه جنگ و خونريزى در آنجا راه دارد و نه استعمار و استثمار، آرى آنجا خانه صلح و صفا و امن و امان است...

آيه 47 سوره حجر اين مطلب را تكميل كرده، مى‏فرمايد: "وَ نزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلّ اخْواناً عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلينَ لايَمَسُّهُمْ فيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنها بِمُخْرَجينَ " "هرگونه حسد و كينه و عداوت و خيانت را از سينه بهشتيان بر مى‏كنيم، در حالى است كه همه برادرند و برتخت‏ها رو به روى يكديگر قرار گرفته‏اند نه خستگى و تعب به آنها مى‏رسد و نه هرگز از بهشت اخراج مى‏شوند». "

▫️با توجه به اينكه «غِلّ» معناى وسيع و گسترده‏اى دارد كه بسيارى از صفات زشت درونى را كه بر هم زننده آرامش روح و جسم، و خانواده و جامعه است را در بر مى‏گيرد از اين آيه به خوبى استفاده مى‏شود كه بهشتيان، سينه‏هايى بى‏كينه دارند، و دل‏هايى خالى از هرگونه عداوت و دشمنى و كبر و حسد خدا همه اين صفات زشت را از دل آنها ريشه كن ساخته، و به همين دليل روح اخوت و برادرى بر تمام آنها سايه افكنده است، و چه دلپذير و روح افزاست محيطى كه اين صفات در آن وجود نداشته، و همه جا مهر و محبت و صلح و صفا باشد. "

📚پيام قرآن، ج‏6، ص: 216

حال آنچه مورد اشکال قرار گرفته است آیه ای از سوره طور است که می فرماید :

" آنها در بهشت جامهاى پر از شراب طهور را كه نه بيهوده‏گويى در آن است و نه گناه از يكديگر مى‏گيرند. " " يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيم‏ " ( سوره طور آیه 23 )

در تفسیر نمونه می خوانیم :

" شرابى است گوارا و لذت بخش، نشاط آفرين و روح پرور، خالى از هر گونه تخدير و فساد عقل، و به دنبال آن بيهوده‏گويى و گناه هرگز نيست، بلكه سراسر هوشيارى و لذت جسمى و روحانى است.

" يتنازعون" از ماده" تنازع" به معنى گرفتن از يكديگر است، و گاه به معنى" تجاذب و مخاصمه" مى‏آيد، لذا بعضى از مفسران گفته‏اند: اين جمله اشاره به آن است كه بهشتيان به عنوان شوخى و مزاح و افزايش سرور و انبساط جامهاى" شراب طهور" را از دست يكديگر مى‏كشند و مى‏نوشند.

👈ولى به طورى كه بعضى از ارباب لغت گفته‏اند: تنازع هر گاه در موردى مانند" كاس" (جام) به كار مى‏رود به معنى گرفتن از يكديگر است، نه كشمكش و تجاذب.👉 " مُنازَعةُ الكأْس: مُعاطاتُها "

📚تفسير نمونه، ج‏22، ص: 435 _ لسان العرب، ج‏8، ص: 351

لذا در تفسیر المیزان می خوانیم :

" تنازع در كأس" به معناى به يكديگر تعارف نمودن و اجتماع كردن بر تناول ( و خوردن ) آن است "

📚ترجمه الميزان، ج‏19، ص: 20


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
مقصود از هجوم شیطان از چهار طرف ?!

🤔#پرسش :

در آیه ای از سوره اعراف آمده که شیطان می گوید از راست و چپ و جلو و عقب به سراغ انسان می‌روم ! این تعبیرات عوامانه آیا الهی بودن قرآن را منتفی نمی کند ?


💠#پاسخ : 💠

خداوند از زبان شیطان در هنگام رانده شدن از درگاه الهی نقل می کند که خطاب به خداوند فرمود :

" سپس از پيش‏رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ آنها ( انسانها ) مى‏روم و اكثر آنها را شكرگزار نخواهى يافت. " " ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِين‏ " ( سوره اعراف آیه 17 )

در تفسیر نمونه می خوانیم :

" ممكن است تعبير فوق ، كنايه از اين باشد كه شيطان، انسان را "محاصره" مى‏كند و سعى دارد به هر وسيله‏اى كه ممكن است براى وسوسه و گمراهى او بكوشد، و اين تعبير در كلمات روزمره نيز ديده مى‏شود، كه مى‏گوئيم فلان كس از چهار طرف گرفتار قرض يا بيمارى يا دشمن شده است. و اينكه سمت بالا و پائين ذكر نشده به خاطر آن است كه انسان معمولا در چهار سمت، حركت و فعاليت دارد.

▫️اما در روايتى كه از امام باقر علیه السلام نقل شده، تفسير ( باطنی ) و عميق ترى براى اين چهار جهت ديده مى‏شود، آنجا كه مى‏فرمايد:

" منظور از آمدن شيطان به سراغ انسان از"پيش" رو اين است كه آخرت و جهانى را كه در پيش دارد در نظر او سبك و ساده جلوه مى‏دهد، و منظور از " پشت سر" اين است كه آنها را به گرد آورى اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت مى‏كند، و منظور از"طرف راست" اين است كه امور معنوى را به وسيله شبهات و ايجاد شك و ترديد، ضايع مى‏سازد، و منظور از"طرف چپ" اين است كه لذات مادى و شهوات را در نظر آنها جلوه مى‏دهد "

" عن الباقر (عليه السلام)، في معنى الآية: «مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ أهون عليهم أمر الآخرة وَ مِنْ خَلْفِهِمْ آمرهم بجمع الأموال و منعها عن الحقوق لتبقى لورثتهم وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ أفسد عليهم أمر دينهم، بتزيين الضلالة، و تحسين الشبهة وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ بتحبيب اللذات إليهم، و تغليب الشهوات على قلوبهم " (تفسير مجمع البيان جلد 4 صفحه 403 )

📚به نقل از تفسیر نمونه ج 6 ص 109


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
مستندات رد شدن از زیر قرآن برای رفتن به مسافرت یا انجام کارهای مهم !!!

🤔#پرسش :

برخی می گویند مذهب شیعه دچار عوام زدگی شده و تن به اموری داده که دلیل و مستندی ندارد مانند همین از زیر قرآن رد شدن در هنگام مسافرت یا رفتن برای کار مهم ! در این رابطه لطفا توضیح دهید !?


💠#پاسخ:💠

❗️رد شدن از زیر قرآن از دو جهت می تواند مورد توجه و مد نظر باشد :

▫️1_ قرآن کتابی بس بزرگ و دارای احترام و عظمت است , چنانچه که در خود قرآن می خوانیم :

" (اين سخن سحر و دروغ نيست) بلكه قرآن با عظمت است. " " بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ " ( سوره بروج 21 )

👌و می خوانیم :

" ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ " " اين كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد، و مايه هدايت پرهيزكاران است. " ( سوره بقره آیه 2 )

در تفسیر نمونه در مورد آیه فوق و تعبیر " ذلک " می خوانیم :

" مى‏دانيم كلمه" ذلك" در لغت عرب اسم اشاره بعيد است، بنا براين ذلِكَ الْكِتابُ مفهومش" آن كتاب" است، در حالى كه در اينجا بايد از اشاره به نزديك استفاده مى‏شد، و" هذا الكتاب" مى‏گفت چرا كه قرآن در دسترسى مردم قرار گرفته بود.

اين به خاطر آن است كه گاهى از اسم اشاره بعيد براى بيان عظمت چيز يا شخصى استفاده مى‏شود، يعنى آن قدر مقام آن بالا است كه گويى در نقطه دور دستى در اوج آسمانها، قرار گرفته است، در تعبيرات فارسى نيز نظير آن را داريم فى المثل در حضور افراد بزرگ مى‏گوئيم:" اگر آن سرور اجازه دهند چنين كار را مى‏كنيم". در حالى كه بايد اين سرور گفته شود، اين تنها براى بيان عظمت و بلندى مقام است. در بعضى ديگر از آيات قرآن تعبير به" تلك" شده كه آنهم اشاره بعيد است مانند تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ" (لقمان آيه 2). "

📚تفسير نمونه، ج‏1، ص 66

❗️لذا امام صادق علیه السلام فرمود :

" برای خداوند سه حریم است که که هیچ چیز با آن‌ها در حرمت و احترام برابری نمی کند: کتاب خداوند که نور و حکمت اوست و خانه اش که آن را قبله مردم قرار داده است که از کسی قبله ای جز آن نمی پذیرد و عترت و اهلبیت پیامبرتان " " عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُرُمَاتٍ ثَلَاثاً لَيْسَ مِثْلَهُنَّ شَيْ‏ءٌ كِتَابُهُ وَ هُوَ حِكْمَتُهُ وَ نُورُهُ وَ بَيْتُهُ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلنَّاسِ لَا يَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ تَوَجُّهاً إِلَى غَيْرِهِ وَ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ "

📚وسائل الشيعة، ج‏4، ص 300

❗️عملکرد شیعیان که مثلا در هنگام مسافرت یا هنگام رفتن برای انجام کارهای مهم از زیر قرآن رد می شوند نوعی پناه بردن به قرآن و احترام و تکریم این کتاب شریف و آسمانی و بلند مرتبه است .

▫️2 _ از سوی دیگر بالخصوص در روایاتی دستور به توسل به قرآن و بالای سر قرار دادن آن داده شده است . عملکرد شیعیان در بالای سر گرفتن قرآن و از زیر آن رد شدن مصداق عمل کردن به روایات مورد اشاره و توسل به قرآن است . این روایات را علامه بزرگ شیعه یعنی علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار روایت می کند :

📚بحار الانوار ج 89 ص 112 " باب کیفیة التوسل بالقرآن "

" مردی نزد امام صادق علیه السّلام آمد و عرض کرد: ای آقای من! از تو یاری می‌طلبم در قرضی که به عهده من آمده و از ادای آن عاجزم و سلطانی که به من ظلم و تعدّی کرده، از تو می‌خواهم که دعایی به من تعلیم فرمایی تا به سبب آن غنیمتی بیابم و دینم را بپردازم، و با آن شرّ ستم آن سلطان را دفع کنم. امام علیه السلام فرمود: " همین که شب فرا رسد دو رکعت نماز بخوان، در رکعت اول حمد و آیة الکرسی، و در رکعت دوم حمد و آیات آخر سوره حشر را از آیه «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ» تا آخر سوره بخوان، 👈سپس قرآن را بردار و بر بالای سرت بگیر و بگو: به حق این قرآن و به حق پیامبری که او را فرستادی ..."👉 ثُمَّ خُذِ الْمُصْحَفَ فَدَعْهُ عَلَى رَأْسِكَ وَ قُلْ بِهَذَا الْقُرْآنِ‏ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِه‏ ..."

📚امالی شیخ طوسی ص 292 _وسائل الشیعه ج 8 ص 125

در نقل دیگری از امامان علیهم السلام روایت شده که :

"هرگاه کاری تو را اندوهگین ساخت، دو رکعت نماز بگذار که در رکعت اول سوره حمد و آیه الکرسی، و در رکعت دوم سوره حمد و سوره انّا أنرلناه را بخوان، 👈بعد قرآن را بردار و بر بالای سرت بگیر و بگو: پروردگارا به حق آنچه به سوی مخلوقاتت فرستادی و به حق هر آیه ای در قرآن که از آنِ توست ..."👉

"رُوِيَ عَنِ الْأَئِمَّةِ ع إِذَا حَزَنَكَ أَمْرٌ فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ ... ثُمَّ خُذِ الْمُصْحَفَ وَ ارْفَعْهُ فَوْقَ رَأْسِكَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مَا أَرْسَلْتَهُ إِلَى خَلْقِكَ وَ بِحَقِّ كُلِّ آيَةٍ هِيَ لَكَ فِي الْقُرْآن‏ ..."

📚الدعوات راوندی ص 57 _ مستدرک الوسائل ج 6 ص 316



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇

لذا در روایتی می خوانیم که امام صادق علیه السلام خطاب به فردی که ازدواج نمی کرد فرمود : " دوست ندارم حتی یک شب بی همسر باشم و لو دنیا و تمام امکانات آن در دستم باشد , دو رکعت نمازی که متاهل می خواند برتر است از عبادات و شب زنده داری و روزه داری فرد بدون همسر " " جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ هَلْ لَكَ مِنْ زَوْجَةٍ فَقَالَ لَا فَقَالَ أَبِي وَ مَا أُحِبُّ أَنَّ لِيَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا وَ أَنِّي بِتُّ لَيْلَةً وَ لَيْسَتْ لِي زَوْجَةٌ ثُمَّ قَالَ الرَّكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُلٍ أَعْزَبَ يَقُومُ لَيْلَهُ وَ يَصُومُ نَهَارَه‏ "

📚الكافي ج‏ 5 ص 329

و در نقل دیگری از امام علی علیه السلام آمده است  که عده ای از ازدواج کردن و ارتباط با زنان امتناع می کردند , پیامبر با آنها شدیدا برخورد کرد و بیان کرد که اگر ازدواج ناپسند بود , من ازدواج نمی کردم " " عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: إِنَّ جَمَاعَةً مِنَ الصَّحَابَةِ كَانُوا حَرَّمُوا عَلَى أَنْفُسِهِمُ النِّسَاءَ وَ الْإِفْطَارَ بِالنَّهَارِ وَ النَّوْمَ بِاللَّيْلِ فَأَخْبَرَتْ أُمُّ سَلَمَةَ رَسُولَ اللَّهِ ص- فَخَرَجَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ تَرْغَبُونَ عَنِ النِّسَاءِ إِنِّي آتِي النِّسَاءَ ... "

📚وسائل الشيعة، ج‏20، ص: 21

و امام صادق علیه السلام هم در برابر کسانی که از ازدواج کردن امتناع می کردند , به ازدواج های پیامبر گرامی استناد می کرد که اگر ازدواج ناپسند بود , پیامبر اسلام ازدواج نمی کرد : "  عَنْ سُكَيْنٍ النَّخَعِيِّ وَ كَانَ تَعَبَّدَ وَ تَرَكَ النِّسَاءَ وَ الطِّيبَ وَ الطَّعَامَ فَكَتَبَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَسْأَلُهُ عَنْ ذَلِكَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَمَّا قَوْلُكَ فِي النِّسَاءِ فَقَدْ عَلِمْتَ مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مِنَ النِّسَاء ... "

📚الكافي ج‏5، ص: 320

و خود پیامبر گرامی اسلام هم به افرادی که بدون عذر از ازدواج کردن امتناع می کردند می فرمود : تو مصداق رهبانان مسیحی و برادر شیاطین و ملعون خداوند و فرشتگان هستی : " أَ لَكَ زَوْجَةٌ قُلْتُ لَا قَالَ أَ لَكَ جَارِيَةٌ قُلْتُ لَا قَالَ وَ أَنْتَ صَحِيحٌ مُوسِرٌ قُلْتُ نَعَمْ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ قَالَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنْ إِخْوَانِ الشَّيَاطِينِ إِمَّا أَنْ تَكُونَ مِنْ رُهْبَانِ النَّصَارَى‏ " _ " عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: أَرْبَعَةٌ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ وَ يُؤَمِّنُونَ الْمَلَائِكَةُ رَجُلٌ يَتَحَفَّظُ نَفْسَهُ وَ لَا يَتَزَوَّجُ وَ لَا جَارِيَةَ لَهُ كَيْلَا يَكُونَ لَهُ وَلَد "

📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏14، ص: 156

بنابراین اگر ازدواج مجددا ناپسند و با وفاداری به همسر سابق در تضاد بود , پیامبر گرامی بعد از وفات خدیجه یا امام علی بعد از شهادت فاطمه صدیقه  ( سلام الله علیهم ) تن به ازدواج مجدد نمی دادند .

👌از سوی دیگر پس از وفات همسر , فرزندان انسان هم نیاز به رسیدگی دارند , لذا از این جهت هم نیاز به ازدواج مجدد احساس می شود , چنانچه که در نقلی آمده است که فاطمه صدیقه در واپسین ساعات عمر مبارکش خطاب به امیر مومنان علیهما السلام فرمود:


"  اى پسر عموى پيغمبر ، خداوند تو را بهترين جزا عطا كند! من اولا به تو وصيّت مى‏كنم كه بعد از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نمايى، 👈زيرا او براى فرزندانم نظير خودم خواهد بود، و مردان چاره‏اى ندارند جز آنكه ازدواج نمايند. 👉 "يَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ أُوصِيكِ أَوَّلًا أَنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدِي بِابْنَةِ أُخْتِي أُمَامَةَ فَإِنَّهَا تَكُونُ لِوُلْدِي مِثْلِي فَإِنَّ الرِّجَالَ لَا بُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّسَاءِ ... "

📚روضه الواعظین ج 1 ص 151 _ بحار الانوار ج 43 ص 151



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht