#مقصود_از_مولی_در_حدیث_غدیر
🤔#پرسش
❔آخوندها معتقدند از حديث غدير خم :(( من كنت مولاه فهذا علي مولاه)) جانشينى و خلافت حضرت على ثابت مى شود.
درحاليكه حدود ٢٧ معنا براى كلمه(( مولى)) را ذكر كرده اند اكنون سوال :
چرا آخوندها از اين همه معنا فقط خلافت و جانشينى را انتخاب كردند، يعنى چون آخوندها معناى جانشينى را نسبت به بقيه معانى بيشتر خوششان مى آيد آن را انتخاب كردند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌آنچه از ادله استفاده می شود آن است که ریشه اصلی کلمه مولی ، اولی به تصرف است و اگر در معانی دیگری نیز به کار می رود ، به اعتبار همین اولویت در تصرف است ( مشترک معنوی ) چنان که ابن بطریق می گوید ؛
❕«كسى كه كتابهاى لغت را بررسى كند، در مى يابد كه براى لفظ «مولى» معانى زيادى ذكر نموده اند؛ از قبيل: مالك، عبد، آزادكننده، آزاد شده، صاحب، قريب، همسايه، هم قسم، دوست، تابع و معانى ديگر. لكن حق آن است كه «ولى» يك معنا بيشتر ندارد و آن اولى و سزاوارتر به كارى است، كه اين معنا به حسب استعمال، در هر موردى فرق مى كند. پس مشترك معنوى است. و در اصول گفته اند كه اشتراك معنوى اولى از اشتراك لفظى است ...»
📚البدایه و النهایه ج 5 ص 183 _ طبقات الحفاظ ج 2 ص 54
❕بنابراین ، معناي «اولويت در يك شئ» در تمام معاني لفظ «مولي» به يك نحوي موجود است، و اطلاق اين كلمه بر هر يك از آن معاني به اعتبار در برداشتن معناي اولويت است ؛
1- مالك، اولي به تصرّف در ملك خود است. 2- عبد، سزاوارتر بر اطاعت مولاي خود از ديگري است. 3 - آزاد كننده، سزاوارتر است به تفضيل بر كسي كه او را آزاد كرده، از ديگري. 4 - آزاد شده، اولي است به تشكر از آزاد كننده. ۵ - همراه، سزاوارتر است به شناخت حقوق كسي كه همراه اوست. 6 - نزديك، سزاوارتر است به دفاع و كمك قوم خود. 7 - همسايه، سزاوارتر است به حفظ حقوق همسايگي. 8 - هم قسم، اولي است به دفاع و حمايت از كسي كه با او هم قسم شده. 9 - فرزند، سزاوارتر است به اطاعت از پدرش. 10- عمو، اولي تر است به مراعات فرزند برادرش و ...
📚امامت در حدیث ،ص 68
❕و در حدیث غدیر هم « مولی » به معنای « اولی به تصرف » است که همان معنای سرپرستی و ولایت است .
❕اگر هم بگوییم کلمه مولی مشترک لفظی میان معانی متعددی است ، ما دلائل و قرائن متعددی در دست داریم که مقصود از مولی در حدیث غدیر سرپرستی و اولویت است نه معانی دیگر آن از قبیل دوست و یاور و .... ؛
1⃣مسأله دوستى على عليه السلام با همه مؤمنان، مطالب مخفى و پنهان و پيچيده اى نبود كه نياز به اين همه تأكيد و بيان داشته باشد؛ و احتياج به متوقف ساختن آن قافله عظيم در وسط بيابان خشك و سوزان و خطبه خواندن و گرفتن اعترافهاى پى در پى از جمعيّت داشته باشد.
❕قرآن با صراحت مى گويد ؛ «مؤمنان برادر يكديگرند». ( حجرات 10 ) و در جاى ديگر مى فرمايد ؛ «مردان مؤمن و زنان با ايمان، ولىّ (و يار و ياور) يكديگرند». ( توبه 71 )
👌خلاصه اينكه اخوّت اسلامى و دوستى مسلمانان با يكديگر از بديهى ترين مسائل اسلامى است كه از آغاز اسلام وجود داشت؛ و پيامبر بارها آن را تبليغ كرد و بر آن تأكيد نهاد . در رابطه با جمعیت چندین هزار نفری و گرمای طاقت فرسای غدیر ، پاسخهای گذشته ما را مطالعه کنید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7125
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/10063
2⃣جمله «الَسْتُ اوْلى بِكُمْ مِنْ انْفُسَكُمْ» ؛ «آيا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر و اولى نيست» كه در بسيارى از متون اين روايات قبل از جمله « من کنت مولی » آمده است هيچ تناسبى با بيان يك دوستى ساده ندارد؛ بلكه مى خواهد بگويد، همان اولويّت و اختيارى كه من نسبت به شما دارم و پيشوا و سرپرست شما هستم، براى على عليه السلام ثابت است؛ و هر گونه تفسيرى براى اين جمله غير از آنچه گفته شد دور از انصاف و واقع بينى است. مخصوصاً با توجّه به تعبير «من انفسكم»: (از شما نسبت به شما اولى هستم).
❕جمله مذکور را حدود 65 تن از علمای اهل سنت نقل کرده اند ( الغدیر ج 1 ص 651 ) که برخی از آنان از قرار ذیل است ؛
📚مسند احمد ج 30 ص 430 _ سنن ابن ماجه ج 1 ص 133 _ سنن نسایی ج 5 ص 131 _ کنزالعمال ج 6 ص 397 _ مستدرک حاکم ج 3 ص 533 _ مجمع الزوائد ج 9 ص 107 _ تاریخ بغداد ج 14 ص 236 _ اسد الغابه ج 4 ص 28 و ...
3⃣ تبريك هايى كه از سوى مردم در اين واقعه تاريخى به على عليه السلام گفته شد مخصوصاً تبريكى كه عمر و ابوبكر به او گفتند؛ نشان مى دهد مسأله چيزى جز مسأله نصف خلافت نبوده است كه در خور تبريك و تهنيت باشد. زيرا اعلام دوستى كه براى همه مسلمانان به طور عموم ثابت است تبريك ندارد . دوستى ساده اى كه ميان همه مؤمنان با يكديگر است چنين تشريفاتى ندارد؛ و اين جز با ولايت به معنى خلافت سازگار نيست ، در ذیل در مورد اسناد و روایات تبریک گویی بیشتر بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4693
🔸ادامه 👇
🤔#پرسش
❔آخوندها معتقدند از حديث غدير خم :(( من كنت مولاه فهذا علي مولاه)) جانشينى و خلافت حضرت على ثابت مى شود.
درحاليكه حدود ٢٧ معنا براى كلمه(( مولى)) را ذكر كرده اند اكنون سوال :
چرا آخوندها از اين همه معنا فقط خلافت و جانشينى را انتخاب كردند، يعنى چون آخوندها معناى جانشينى را نسبت به بقيه معانى بيشتر خوششان مى آيد آن را انتخاب كردند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌آنچه از ادله استفاده می شود آن است که ریشه اصلی کلمه مولی ، اولی به تصرف است و اگر در معانی دیگری نیز به کار می رود ، به اعتبار همین اولویت در تصرف است ( مشترک معنوی ) چنان که ابن بطریق می گوید ؛
❕«كسى كه كتابهاى لغت را بررسى كند، در مى يابد كه براى لفظ «مولى» معانى زيادى ذكر نموده اند؛ از قبيل: مالك، عبد، آزادكننده، آزاد شده، صاحب، قريب، همسايه، هم قسم، دوست، تابع و معانى ديگر. لكن حق آن است كه «ولى» يك معنا بيشتر ندارد و آن اولى و سزاوارتر به كارى است، كه اين معنا به حسب استعمال، در هر موردى فرق مى كند. پس مشترك معنوى است. و در اصول گفته اند كه اشتراك معنوى اولى از اشتراك لفظى است ...»
📚البدایه و النهایه ج 5 ص 183 _ طبقات الحفاظ ج 2 ص 54
❕بنابراین ، معناي «اولويت در يك شئ» در تمام معاني لفظ «مولي» به يك نحوي موجود است، و اطلاق اين كلمه بر هر يك از آن معاني به اعتبار در برداشتن معناي اولويت است ؛
1- مالك، اولي به تصرّف در ملك خود است. 2- عبد، سزاوارتر بر اطاعت مولاي خود از ديگري است. 3 - آزاد كننده، سزاوارتر است به تفضيل بر كسي كه او را آزاد كرده، از ديگري. 4 - آزاد شده، اولي است به تشكر از آزاد كننده. ۵ - همراه، سزاوارتر است به شناخت حقوق كسي كه همراه اوست. 6 - نزديك، سزاوارتر است به دفاع و كمك قوم خود. 7 - همسايه، سزاوارتر است به حفظ حقوق همسايگي. 8 - هم قسم، اولي است به دفاع و حمايت از كسي كه با او هم قسم شده. 9 - فرزند، سزاوارتر است به اطاعت از پدرش. 10- عمو، اولي تر است به مراعات فرزند برادرش و ...
📚امامت در حدیث ،ص 68
❕و در حدیث غدیر هم « مولی » به معنای « اولی به تصرف » است که همان معنای سرپرستی و ولایت است .
❕اگر هم بگوییم کلمه مولی مشترک لفظی میان معانی متعددی است ، ما دلائل و قرائن متعددی در دست داریم که مقصود از مولی در حدیث غدیر سرپرستی و اولویت است نه معانی دیگر آن از قبیل دوست و یاور و .... ؛
1⃣مسأله دوستى على عليه السلام با همه مؤمنان، مطالب مخفى و پنهان و پيچيده اى نبود كه نياز به اين همه تأكيد و بيان داشته باشد؛ و احتياج به متوقف ساختن آن قافله عظيم در وسط بيابان خشك و سوزان و خطبه خواندن و گرفتن اعترافهاى پى در پى از جمعيّت داشته باشد.
❕قرآن با صراحت مى گويد ؛ «مؤمنان برادر يكديگرند». ( حجرات 10 ) و در جاى ديگر مى فرمايد ؛ «مردان مؤمن و زنان با ايمان، ولىّ (و يار و ياور) يكديگرند». ( توبه 71 )
👌خلاصه اينكه اخوّت اسلامى و دوستى مسلمانان با يكديگر از بديهى ترين مسائل اسلامى است كه از آغاز اسلام وجود داشت؛ و پيامبر بارها آن را تبليغ كرد و بر آن تأكيد نهاد . در رابطه با جمعیت چندین هزار نفری و گرمای طاقت فرسای غدیر ، پاسخهای گذشته ما را مطالعه کنید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7125
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/10063
2⃣جمله «الَسْتُ اوْلى بِكُمْ مِنْ انْفُسَكُمْ» ؛ «آيا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر و اولى نيست» كه در بسيارى از متون اين روايات قبل از جمله « من کنت مولی » آمده است هيچ تناسبى با بيان يك دوستى ساده ندارد؛ بلكه مى خواهد بگويد، همان اولويّت و اختيارى كه من نسبت به شما دارم و پيشوا و سرپرست شما هستم، براى على عليه السلام ثابت است؛ و هر گونه تفسيرى براى اين جمله غير از آنچه گفته شد دور از انصاف و واقع بينى است. مخصوصاً با توجّه به تعبير «من انفسكم»: (از شما نسبت به شما اولى هستم).
❕جمله مذکور را حدود 65 تن از علمای اهل سنت نقل کرده اند ( الغدیر ج 1 ص 651 ) که برخی از آنان از قرار ذیل است ؛
📚مسند احمد ج 30 ص 430 _ سنن ابن ماجه ج 1 ص 133 _ سنن نسایی ج 5 ص 131 _ کنزالعمال ج 6 ص 397 _ مستدرک حاکم ج 3 ص 533 _ مجمع الزوائد ج 9 ص 107 _ تاریخ بغداد ج 14 ص 236 _ اسد الغابه ج 4 ص 28 و ...
3⃣ تبريك هايى كه از سوى مردم در اين واقعه تاريخى به على عليه السلام گفته شد مخصوصاً تبريكى كه عمر و ابوبكر به او گفتند؛ نشان مى دهد مسأله چيزى جز مسأله نصف خلافت نبوده است كه در خور تبريك و تهنيت باشد. زيرا اعلام دوستى كه براى همه مسلمانان به طور عموم ثابت است تبريك ندارد . دوستى ساده اى كه ميان همه مؤمنان با يكديگر است چنين تشريفاتى ندارد؛ و اين جز با ولايت به معنى خلافت سازگار نيست ، در ذیل در مورد اسناد و روایات تبریک گویی بیشتر بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4693
🔸ادامه 👇