#اسلام_آیین_شمشیر
🤔#پرسش
❔آیا این روایت از پیامبر اسلام صحیح است که می گوید : تمام خير در شمشير و زير سايه شمشير است و مردم را جز شمشير (به راه راست) وا نمىدارد و #شمشيرها كليد بهشت و دوزخاند ❗️آیا این نشان دهنده آن نیست که آیین اسلام آیین خشنی است ❕
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
« ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حق و قوانين عادلانه) نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند، و #آهن را نازل كرديم كه در آن قوت شديدى است، و منافعى براى مردم، تا خداوند بداند چه كسى او و رسولانش را يارى مىكنند بىآنكه او را ببينند، خداوند قوى و شكست ناپذير است »
🔰حدید 27
👌آيه فوق ترسيم گويايى از چهره اسلام در زمينه تعليم و تربيت، و گسترش عدل و داد، و اجراى قسط در جامعه انسانى است.
❕نخست از" بينات" و دلائل روشن و" كتب آسمانى" و" معيار سنجش ارزشها، و بيان احكام و قوانين" كمك مى گيرد، يعنى پايه را بر انقلاب فكرى و فرهنگى مى گذارد، و از عقل و منطق استمداد مى جويد.
👌اما اگر اينها مؤثر نيفتاد و كار به بن بست كشيد، يعنى #زورمندان قلدرى پيدا شدند كه نه در برابر بينات سر تسليم فرود مى آورند و نه براى كتاب و ميزان ارزشى قائلند و در مقابل رسیدن دعوت انبیاء به مردم مقاومت می کنند ، در اينجا نوبت به" حديد" كه در آن" باس شديد" است مى رسد، و با #سلاح بر مغز اين گردنكشان مى كوبند تا در برابر قسط و عدل تسليم شوند، و البته از يارى مردم با ايمان در اين مسير كمك گرفته مى شود.
👌و اينكه در حديثى از رسول خدا ص نقل شده كه فرمود:
« من در آستانه رستاخيز مبعوث به شمشير شده ام تا مردمان خداى يگانه را پرستش كنند، و روزى من در سايه نيزه من است ( تفسیر مراغی ج27 ص183) اشاره به همين است يعنى #مامورم سلاح را در مقابل اين گروه به كار گيرم نه به عنوان اصل و اساس كار همانگونه كه در آيه فوق صريحا آمده است.
❕در حديث ديگرى از امام باقر علیه السلام مى خوانيم:
« خوبيها تمام در شمشير است، و زير شمشير و در سايه شمشير» ( الکافی ج5 ص8) و در حديثى از امام امير مؤمنان على مى خوانيم:« خداوند جهاد را واجب كرده و آن را بزرگ شمرده، و آن را يار و ياورش قرار داده، به خدا سوگند نه دنيا و نه دين جز با جهاد اصلاح نمى شود" ( همان مدرک)
👌 رسول #خدا فرمود:
«مردم را جز شمشير برپا نمىدارد، و شمشيرها كليدهاى بهشت و دوزخند»
📚الکافی ج5 ص2
👌بنابر اين رهبران الهى در يك دست كتب آسمانى، و در دست ديگر #شمشير دارند، نخست مردم را با منطق به سوى حق و عدل دعوت مى كنند، هر گاه زورگويانى تسليم منطق نشوند و در مقابل رسیدن دعوت انبیاء به مردم مقاومت کنند در برابر آنها به زور متوسل مى شوند.
📚تفسیر نمونه ج23 ص376
❕در گذشته بیشتر در رابطه با #چرایی جهاد در اسلام و استفاده از شمشیر بحث کرده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4082
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/2055
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔#پرسش
❔آیا این روایت از پیامبر اسلام صحیح است که می گوید : تمام خير در شمشير و زير سايه شمشير است و مردم را جز شمشير (به راه راست) وا نمىدارد و #شمشيرها كليد بهشت و دوزخاند ❗️آیا این نشان دهنده آن نیست که آیین اسلام آیین خشنی است ❕
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
« ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حق و قوانين عادلانه) نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند، و #آهن را نازل كرديم كه در آن قوت شديدى است، و منافعى براى مردم، تا خداوند بداند چه كسى او و رسولانش را يارى مىكنند بىآنكه او را ببينند، خداوند قوى و شكست ناپذير است »
🔰حدید 27
👌آيه فوق ترسيم گويايى از چهره اسلام در زمينه تعليم و تربيت، و گسترش عدل و داد، و اجراى قسط در جامعه انسانى است.
❕نخست از" بينات" و دلائل روشن و" كتب آسمانى" و" معيار سنجش ارزشها، و بيان احكام و قوانين" كمك مى گيرد، يعنى پايه را بر انقلاب فكرى و فرهنگى مى گذارد، و از عقل و منطق استمداد مى جويد.
👌اما اگر اينها مؤثر نيفتاد و كار به بن بست كشيد، يعنى #زورمندان قلدرى پيدا شدند كه نه در برابر بينات سر تسليم فرود مى آورند و نه براى كتاب و ميزان ارزشى قائلند و در مقابل رسیدن دعوت انبیاء به مردم مقاومت می کنند ، در اينجا نوبت به" حديد" كه در آن" باس شديد" است مى رسد، و با #سلاح بر مغز اين گردنكشان مى كوبند تا در برابر قسط و عدل تسليم شوند، و البته از يارى مردم با ايمان در اين مسير كمك گرفته مى شود.
👌و اينكه در حديثى از رسول خدا ص نقل شده كه فرمود:
« من در آستانه رستاخيز مبعوث به شمشير شده ام تا مردمان خداى يگانه را پرستش كنند، و روزى من در سايه نيزه من است ( تفسیر مراغی ج27 ص183) اشاره به همين است يعنى #مامورم سلاح را در مقابل اين گروه به كار گيرم نه به عنوان اصل و اساس كار همانگونه كه در آيه فوق صريحا آمده است.
❕در حديث ديگرى از امام باقر علیه السلام مى خوانيم:
« خوبيها تمام در شمشير است، و زير شمشير و در سايه شمشير» ( الکافی ج5 ص8) و در حديثى از امام امير مؤمنان على مى خوانيم:« خداوند جهاد را واجب كرده و آن را بزرگ شمرده، و آن را يار و ياورش قرار داده، به خدا سوگند نه دنيا و نه دين جز با جهاد اصلاح نمى شود" ( همان مدرک)
👌 رسول #خدا فرمود:
«مردم را جز شمشير برپا نمىدارد، و شمشيرها كليدهاى بهشت و دوزخند»
📚الکافی ج5 ص2
👌بنابر اين رهبران الهى در يك دست كتب آسمانى، و در دست ديگر #شمشير دارند، نخست مردم را با منطق به سوى حق و عدل دعوت مى كنند، هر گاه زورگويانى تسليم منطق نشوند و در مقابل رسیدن دعوت انبیاء به مردم مقاومت کنند در برابر آنها به زور متوسل مى شوند.
📚تفسیر نمونه ج23 ص376
❕در گذشته بیشتر در رابطه با #چرایی جهاد در اسلام و استفاده از شمشیر بحث کرده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4082
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/2055
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#نیمه_شعبان_مهدویت
#فلسفه_غیبت
🤔#پرسش
❔لطفا در مورد فلسفه غیبت امام زمان توضیح بدید ❗️چرا ایشان غائب هستند ❕چه حکمتی در #غیبت ایشان است که ما نمی توانیم از هدایت ظاهری ایشان استفاده کنیم ❕❕
💠#پاسخ💠
👌علّت غيبت امام مهدى عليه السلام از اسرار الهى است كه به حقيقت و #کنه آن نمى توانيم پى ببريم.
❕امام #صادق علیه السلام فرمود ؛
« این امر ( غیبت امام زمان) امری از امر خدا و سری از سر خدا و غیبی از غیب خداست ، از آنجایی که می دانیم خداوند بزرگ مرتبه حکیم است تصدیق می کنیم که همه کارهای او از روی حکمت است گر چه علت آن بر ما روشن نباشد»
📚علل الشرایع ج1 ص245
❕ براى غيبت موقّت، نمونه هايى از #زندگى اولياى خدا در گذشته و امتهاى پيشين وجود دارد. مثلًا موساى كليم عليه السلام چهل روز از امت خويش غايب شد و همه آن مدت را در ميقات گذراند. ( اعراف 142) ، حضرت مسيح به خواست خدا از چشم امتش پنهان شد و دشمنانش نتوانستند او را بكشند و از بين ببرند. ( نساء 158 ) ، حضرت يونس عليه السلام نيز مدتى از ميان قوم خود #پنهان بود. (صافات 140)
👌پس غيبت امام زمان عليه السلام از ديده ها، موضوع تازه اى نيست و اين غيبت هر چه هم به درازا بكشد نمى تواند #بهانه انكار اصل وجود مهدى عليه السلام گردد.
❕اساساً هر چه كه از راه نقل متواتر ثابت شود، اما انسان نتواند آن را تجربه يا مشاهده كند، نمى تواند آن را انكار يا در پذيرش آن ترديد كند، چون اين تواتر در نقل اطمين انآور است. در غير اين #صورت، بسيارى از مطالب مسلّم و ضروريات دين در معرض انكار و ترديد قرار خواهد گرفت اگر اين قاعده درست عقلى را ندانيم و غيبت امام مهدى عليه السلام هم از اين قاعده مستثنى نيست و اگر رمز و راز حقيقى غيبت را ندانيم، نمى توانيم آن را انكار يا در آن #ترديد كنيم.
👌با اين حال بايد گفت در حدّ فكر بشرى ما، شناخت فلسفه غيبت ممكن است و آن اين است كه از آن جا كه خداوند متعال اراده فرموده كه بسط عدالت و گسترش توحيد را در سطح جهان به وسيله او قرار دهد و اين آرزوى بزرگ و آرمان متعالى پس از گذشت مدت زمانى تحقق پذير خواهد بود، يعنى دورانى كه عقل بشرى به كمال برسد و آمادگى فكرى براى آن مرحله پيدا كند و جهان با اشتياق، از #موكب آن امام عدالت گستر و آزادى بخش استقبال كند، طبيعى است كه اگر آن امام در ميان مردم آشكار باشد و با آنان زندگى كند، پيش از آنكه آن مسأله پخته شود و مقدمات و زمينه لازم و مناسب آن فراهم گردد، سرانجام و سرنوشت او سرنوشت پدران بزرگوارش خواهد بود، يعنى شهادت. و پيش از آنكه آن #هدف و آرمان بزرگ به دست او تحقق يابد كشته خواهد شد.
📚سیمای عقائد شیعه ، سبحانی ص 259
❕در برخى روايات اهل بيت به اين #حكمت اشاره شده است ؛
👌امام باقر عليه السلام فرمود ؛ « مهدى عليه السلام پيش از ظهورش غيبتى خواهد داشت. راوى پرسيد: براى چه؟ فرمود: از بيم #كشته شدن. »
📚کمال الدین ص 481
👌 يعنى غيبت، براى جلوگيرى از كشته شدن پيش از #تحقق آن هدف مورد انتظار است.
❕در روايات، جهات ديگرى هم براى غيبت او ذكر شده است، همچون آزمايش و #امتحان مردم در عصر غيبت، تا معلوم شود تا چه حدّ در راه ايمان و اعتقاد، ثابت قدم و استوارند.
📚بحار الانوار ج 52 ص 90 باب علة الغیبة و کیفیة انتفاع الناس به فی غیبته صلوات الله علیه
❕در گذشته بیشتر حول #چرایی غیبت امام زمان علیه السلام بحث کرده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6846
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/2928
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/2931
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#ایتا
https://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#در_سروش
https://sapp.ir/poorseman
#فلسفه_غیبت
🤔#پرسش
❔لطفا در مورد فلسفه غیبت امام زمان توضیح بدید ❗️چرا ایشان غائب هستند ❕چه حکمتی در #غیبت ایشان است که ما نمی توانیم از هدایت ظاهری ایشان استفاده کنیم ❕❕
💠#پاسخ💠
👌علّت غيبت امام مهدى عليه السلام از اسرار الهى است كه به حقيقت و #کنه آن نمى توانيم پى ببريم.
❕امام #صادق علیه السلام فرمود ؛
« این امر ( غیبت امام زمان) امری از امر خدا و سری از سر خدا و غیبی از غیب خداست ، از آنجایی که می دانیم خداوند بزرگ مرتبه حکیم است تصدیق می کنیم که همه کارهای او از روی حکمت است گر چه علت آن بر ما روشن نباشد»
📚علل الشرایع ج1 ص245
❕ براى غيبت موقّت، نمونه هايى از #زندگى اولياى خدا در گذشته و امتهاى پيشين وجود دارد. مثلًا موساى كليم عليه السلام چهل روز از امت خويش غايب شد و همه آن مدت را در ميقات گذراند. ( اعراف 142) ، حضرت مسيح به خواست خدا از چشم امتش پنهان شد و دشمنانش نتوانستند او را بكشند و از بين ببرند. ( نساء 158 ) ، حضرت يونس عليه السلام نيز مدتى از ميان قوم خود #پنهان بود. (صافات 140)
👌پس غيبت امام زمان عليه السلام از ديده ها، موضوع تازه اى نيست و اين غيبت هر چه هم به درازا بكشد نمى تواند #بهانه انكار اصل وجود مهدى عليه السلام گردد.
❕اساساً هر چه كه از راه نقل متواتر ثابت شود، اما انسان نتواند آن را تجربه يا مشاهده كند، نمى تواند آن را انكار يا در پذيرش آن ترديد كند، چون اين تواتر در نقل اطمين انآور است. در غير اين #صورت، بسيارى از مطالب مسلّم و ضروريات دين در معرض انكار و ترديد قرار خواهد گرفت اگر اين قاعده درست عقلى را ندانيم و غيبت امام مهدى عليه السلام هم از اين قاعده مستثنى نيست و اگر رمز و راز حقيقى غيبت را ندانيم، نمى توانيم آن را انكار يا در آن #ترديد كنيم.
👌با اين حال بايد گفت در حدّ فكر بشرى ما، شناخت فلسفه غيبت ممكن است و آن اين است كه از آن جا كه خداوند متعال اراده فرموده كه بسط عدالت و گسترش توحيد را در سطح جهان به وسيله او قرار دهد و اين آرزوى بزرگ و آرمان متعالى پس از گذشت مدت زمانى تحقق پذير خواهد بود، يعنى دورانى كه عقل بشرى به كمال برسد و آمادگى فكرى براى آن مرحله پيدا كند و جهان با اشتياق، از #موكب آن امام عدالت گستر و آزادى بخش استقبال كند، طبيعى است كه اگر آن امام در ميان مردم آشكار باشد و با آنان زندگى كند، پيش از آنكه آن مسأله پخته شود و مقدمات و زمينه لازم و مناسب آن فراهم گردد، سرانجام و سرنوشت او سرنوشت پدران بزرگوارش خواهد بود، يعنى شهادت. و پيش از آنكه آن #هدف و آرمان بزرگ به دست او تحقق يابد كشته خواهد شد.
📚سیمای عقائد شیعه ، سبحانی ص 259
❕در برخى روايات اهل بيت به اين #حكمت اشاره شده است ؛
👌امام باقر عليه السلام فرمود ؛ « مهدى عليه السلام پيش از ظهورش غيبتى خواهد داشت. راوى پرسيد: براى چه؟ فرمود: از بيم #كشته شدن. »
📚کمال الدین ص 481
👌 يعنى غيبت، براى جلوگيرى از كشته شدن پيش از #تحقق آن هدف مورد انتظار است.
❕در روايات، جهات ديگرى هم براى غيبت او ذكر شده است، همچون آزمايش و #امتحان مردم در عصر غيبت، تا معلوم شود تا چه حدّ در راه ايمان و اعتقاد، ثابت قدم و استوارند.
📚بحار الانوار ج 52 ص 90 باب علة الغیبة و کیفیة انتفاع الناس به فی غیبته صلوات الله علیه
❕در گذشته بیشتر حول #چرایی غیبت امام زمان علیه السلام بحث کرده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6846
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/2928
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/2931
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#ایتا
https://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#در_سروش
https://sapp.ir/poorseman
🤔پرسش
❔یکی از کانال های ضد دین شبهه کرده است که چرا بنی هاشم دختران خود را به دشمنانشان تزویج می کردند ، تزویج ام کلثوم دختر حضرت زینب و عبد الله جعفر به مروان یا حجاج و ... این تناقض نیست ❕
💠#پاسخ💠
❕بنى اميّه افراد منفور و آلوده اى بودند كه مى خواستند از طريق انتساب به بنى هاشم در ميان مردم كسب #آبرويى كنند وپايه هاى قدرت شيطانى خود را از اين طريق تقويت نمايند؛ يك نمونه آن جريان خواستگارى امّ كلثوم دختر عبداللَّه بن جعفر بود.
🔸مرحوم ابن شهر #آشوب نقل می کند ؛
« معاويه در نامه اى به مروان (كارگزارش در حجاز) به او فرمان داد كه امّ كلثوم دختر عبد اللّه بن جعفر را براى پسرش يزيد، خواستگارى كند. او نزد عبد اللّه بن جعفر آمد و اين را به او خبر داد. عبد اللّه گفت: كار او با من نيست و تنها به دست سَرور ما حسين، دايى اوست. به حسين عليه السلام خبر دادند. فرمود: " ... خدايا! آن كس را كه از خاندان محمّد مىپسندى، نصيب اين دختر كن». هنگامى كه مردم در مسجد پيامبر گرد آمدند، مروان پيش آمد و نزديك حسين عليه السلام نشست و در حالى كه گروهى از بزرگان هم نزد حسين عليه السلام بودند، گفت: امير مؤمنان (معاويه)، مرا به اين فرمان داده تا مَهر او (امّ كلثوم) را هر آنچه #پدرش مى گويد، قرار دهم، هر اندازه كه باشد. اين ازدواج، مايه آشتى ميان اين دو عشيره و اداى بدهىِ پدر اوست...
حسين عليه السلام فرمود: " امّا در باره" آشتى ميان دو عشيره"، ما قومى هستيم كه به خاطر خدا با شما دشمنى داريم و به خاطر دنيا با شما سازش نمى كنيم. به جانم سوگند، خويشى نَسَبى ما، در مانده است، تا چه رسد به خويشىِ سببى! و گفته ات كه:" شگفت از طلب كردن مهريّه از يزيد"، بهتر از يزيد و بهتر از پدر يزيد و بهتر از جدّ يزيد، مهر داده اند. و سخنت كه:" يزيد، همتاى كسى است كه همتايى ندارد"، پس هر كس پيشتر، همتاى او بوده است، امروز هم همتاى اوست و فرمانروايى (ولايتعهدى) چيزى بر او نيفزوده است.....
❕حسين فرمود: «همه گواه باشيد كه من امّ كلثوم، دختر عبد اللّه بن جعفر را به همسرى پسر عمويش قاسم بن محمّد بن جعفر، در آوردم و مهرش را چهارصد و هشتاد درهم قرار دادم و مزرعه ام در مدينه يا زمينم در وادى عقيقرا هديه ازدواجش كردم. غلّه ساليانه آن، هشت هزار دينار است و آنان را بى نياز مىكند، إن شاء اللّه». رنگ #صورت مروان برگشت و گفت: اى بنى هاشم! آيا خيانت مىكنيد؟ جز دشمنى را نمى پذيريد ...»
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 38 _ بحار الانوار ج 44 ص 207
👌اين سخنان تيرى بود كه بر قلب ناپاك يزيد خصوصاً، و بنى اميّه عموماً، نشست و نقشه اى را كه براى فريب مردم، از طريق نزديكى به بنى هاشم، #كشيده بودند نقش بر آب كرد.
🔹اما گاهی دشمنان بنی هاشم به قدری عرصه را بر روی آنان تنگ می کردند تا با وصلت به بنی هاشم بر کارهای نامشروع خود #پوششی بگذارند ، که بنی هاشم را مجبور به ازدواج می کردند ، و آنان نیز چاره ای جز تن دادن به این ازدواج ها نداشتند ، به خاطر همین است که در مجامع روایی ما بابی بنا شده است تحت عنوان ؛ « جواز ازدواج با ناصب و #معاند در صورت ضرورت و تقیه »
📚وسائل الشیعه ج 20 ص 561 باب 12
🔸محمّد بن على حلبى می گوید ؛ مردى از طرفداران مروانيان، هزار دينار به من امانت سپرد و ناپديد شد. من مانده بودم كه با آن دينارها چه كنم. خدمت امام صادق عليه السلام رفتم و داستان را براى ايشان تعريف كردم و گفتم:
شما به اينها سزاوارتريد.فرمود: «نه، پدرم عليه السلام مى فرمود: ما با آنها همانند زمان صلح و آتشبس هستيم. امانتهايشان را پس مى دهيم، گمشده شان را بر مى گردانيم، له و عليه آنها شهادت مى دهيم ، « #مناکحه با آنان نیز جایز است »زيرا اگر چند دستگى پيش آيد، هيچ كس نمى تواند دوام آورد».
📚الفقیه ج 3 ص 472
👌بنابراین اگر نقل تاریخی در مورد ازدواج بنی هاشم با برخی ناصبیان و معاندان مشاهده می شود و به #چرایی آن اشاره نشده است ، این ازدواج ها همه بر پایه ضرورت و تقیه و #کاستن از فشارها بوده است ، البته در مواردی بنی هاشم تن به خواسته ازدواج آنان نمیدادند مانند جریانی که از کتاب مناقب نقل کردیم ، اما با توجه به مظلومیت و عدم قدرت بنی هاشم در برابر حکام ظالم و معاندان ، در مواردی آنان چاره ای جز #تن دادن به این نوع ازدواج ها نداشتند ,
❕چنان که در مورد ازدواج سکینه دختر امام حسین ع با مصعب آمده است :
" بروايت سبط ابن جوزى و ديگران بتزويج مصعب رضا نمىداد چون مصعب سلطنت داشت برداشت كار بر آن مخدره سخت گرفت مصلحت چنين افتاد "
📚رياحين الشريعة ج 3، ص: 257
❕یا عبدالله جعفر با اجبار دخترش را به حجاج داد و از حجاج مهلت یک ساله گرفت تا از شرش خلاص شود اما حجاج بی خیال قضیه نشد : " تزوج الحجاج ابنة عبد الله بن جعفر فاستأجل منه سنة حتى خلص نفسه من أذاه "
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 2، ص: 196
❔یکی از کانال های ضد دین شبهه کرده است که چرا بنی هاشم دختران خود را به دشمنانشان تزویج می کردند ، تزویج ام کلثوم دختر حضرت زینب و عبد الله جعفر به مروان یا حجاج و ... این تناقض نیست ❕
💠#پاسخ💠
❕بنى اميّه افراد منفور و آلوده اى بودند كه مى خواستند از طريق انتساب به بنى هاشم در ميان مردم كسب #آبرويى كنند وپايه هاى قدرت شيطانى خود را از اين طريق تقويت نمايند؛ يك نمونه آن جريان خواستگارى امّ كلثوم دختر عبداللَّه بن جعفر بود.
🔸مرحوم ابن شهر #آشوب نقل می کند ؛
« معاويه در نامه اى به مروان (كارگزارش در حجاز) به او فرمان داد كه امّ كلثوم دختر عبد اللّه بن جعفر را براى پسرش يزيد، خواستگارى كند. او نزد عبد اللّه بن جعفر آمد و اين را به او خبر داد. عبد اللّه گفت: كار او با من نيست و تنها به دست سَرور ما حسين، دايى اوست. به حسين عليه السلام خبر دادند. فرمود: " ... خدايا! آن كس را كه از خاندان محمّد مىپسندى، نصيب اين دختر كن». هنگامى كه مردم در مسجد پيامبر گرد آمدند، مروان پيش آمد و نزديك حسين عليه السلام نشست و در حالى كه گروهى از بزرگان هم نزد حسين عليه السلام بودند، گفت: امير مؤمنان (معاويه)، مرا به اين فرمان داده تا مَهر او (امّ كلثوم) را هر آنچه #پدرش مى گويد، قرار دهم، هر اندازه كه باشد. اين ازدواج، مايه آشتى ميان اين دو عشيره و اداى بدهىِ پدر اوست...
حسين عليه السلام فرمود: " امّا در باره" آشتى ميان دو عشيره"، ما قومى هستيم كه به خاطر خدا با شما دشمنى داريم و به خاطر دنيا با شما سازش نمى كنيم. به جانم سوگند، خويشى نَسَبى ما، در مانده است، تا چه رسد به خويشىِ سببى! و گفته ات كه:" شگفت از طلب كردن مهريّه از يزيد"، بهتر از يزيد و بهتر از پدر يزيد و بهتر از جدّ يزيد، مهر داده اند. و سخنت كه:" يزيد، همتاى كسى است كه همتايى ندارد"، پس هر كس پيشتر، همتاى او بوده است، امروز هم همتاى اوست و فرمانروايى (ولايتعهدى) چيزى بر او نيفزوده است.....
❕حسين فرمود: «همه گواه باشيد كه من امّ كلثوم، دختر عبد اللّه بن جعفر را به همسرى پسر عمويش قاسم بن محمّد بن جعفر، در آوردم و مهرش را چهارصد و هشتاد درهم قرار دادم و مزرعه ام در مدينه يا زمينم در وادى عقيقرا هديه ازدواجش كردم. غلّه ساليانه آن، هشت هزار دينار است و آنان را بى نياز مىكند، إن شاء اللّه». رنگ #صورت مروان برگشت و گفت: اى بنى هاشم! آيا خيانت مىكنيد؟ جز دشمنى را نمى پذيريد ...»
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 38 _ بحار الانوار ج 44 ص 207
👌اين سخنان تيرى بود كه بر قلب ناپاك يزيد خصوصاً، و بنى اميّه عموماً، نشست و نقشه اى را كه براى فريب مردم، از طريق نزديكى به بنى هاشم، #كشيده بودند نقش بر آب كرد.
🔹اما گاهی دشمنان بنی هاشم به قدری عرصه را بر روی آنان تنگ می کردند تا با وصلت به بنی هاشم بر کارهای نامشروع خود #پوششی بگذارند ، که بنی هاشم را مجبور به ازدواج می کردند ، و آنان نیز چاره ای جز تن دادن به این ازدواج ها نداشتند ، به خاطر همین است که در مجامع روایی ما بابی بنا شده است تحت عنوان ؛ « جواز ازدواج با ناصب و #معاند در صورت ضرورت و تقیه »
📚وسائل الشیعه ج 20 ص 561 باب 12
🔸محمّد بن على حلبى می گوید ؛ مردى از طرفداران مروانيان، هزار دينار به من امانت سپرد و ناپديد شد. من مانده بودم كه با آن دينارها چه كنم. خدمت امام صادق عليه السلام رفتم و داستان را براى ايشان تعريف كردم و گفتم:
شما به اينها سزاوارتريد.فرمود: «نه، پدرم عليه السلام مى فرمود: ما با آنها همانند زمان صلح و آتشبس هستيم. امانتهايشان را پس مى دهيم، گمشده شان را بر مى گردانيم، له و عليه آنها شهادت مى دهيم ، « #مناکحه با آنان نیز جایز است »زيرا اگر چند دستگى پيش آيد، هيچ كس نمى تواند دوام آورد».
📚الفقیه ج 3 ص 472
👌بنابراین اگر نقل تاریخی در مورد ازدواج بنی هاشم با برخی ناصبیان و معاندان مشاهده می شود و به #چرایی آن اشاره نشده است ، این ازدواج ها همه بر پایه ضرورت و تقیه و #کاستن از فشارها بوده است ، البته در مواردی بنی هاشم تن به خواسته ازدواج آنان نمیدادند مانند جریانی که از کتاب مناقب نقل کردیم ، اما با توجه به مظلومیت و عدم قدرت بنی هاشم در برابر حکام ظالم و معاندان ، در مواردی آنان چاره ای جز #تن دادن به این نوع ازدواج ها نداشتند ,
❕چنان که در مورد ازدواج سکینه دختر امام حسین ع با مصعب آمده است :
" بروايت سبط ابن جوزى و ديگران بتزويج مصعب رضا نمىداد چون مصعب سلطنت داشت برداشت كار بر آن مخدره سخت گرفت مصلحت چنين افتاد "
📚رياحين الشريعة ج 3، ص: 257
❕یا عبدالله جعفر با اجبار دخترش را به حجاج داد و از حجاج مهلت یک ساله گرفت تا از شرش خلاص شود اما حجاج بی خیال قضیه نشد : " تزوج الحجاج ابنة عبد الله بن جعفر فاستأجل منه سنة حتى خلص نفسه من أذاه "
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 2، ص: 196