پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.57K subscribers
2.04K photos
210 videos
69 files
5.82K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
انا سلم لمن سالکم و حرب لمن حاربکم در منابع اهلسنت !!!!

🤔#پرسش :

ما در زیارت نامه های مختلف در مورد امام حسین یا سایر اهل بیت می خوانیم " انا سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم " آیا این تعبیر در منابع اهل سنت هم آمده است یا خیر ? ❗️❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌در پاسخ پرسش فوق گفتنی است که در موارد متعددی علمای اهلسنت از زبان مبارک پیامبر گرامی اسلام نقل می کنند که ایشان می فرمودند که من در جنگ هستم با کسی که با اهل بیت من و امام حسین علیهم السلام در جنگ باشد و در صلح هستم با کسی که با اهل بیت من در صلح باشد .

ترمذی و ابن ماجه و حاکم نیشابوری و دیگران از علمای اهلسنت نقل می کنند که پيامبر گرامی به على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام فرمود: «من با هر كه با شما سر جنگ داشته باشد، سر جنگ دارم و با هر كه آشتى شما را در پيش گيرد، آشتى در پيش مى‏گيرم». " إنَّ رَسولَ‏ اللَّهِ صلى الله عليه و آله قالَ لِعَلِيٍّ وفاطِمَةَ وَالحَسَنِ وَالحُسَينِ عليهم السلام: أنَا حَربٌ لِمَن حارَبتُم، وسِلمٌ لِمَن سالَمتُم. "

📚سنن الترمذي: ج 5 ص 699 ح 3870، سنن ابن ماجة: ج 1 ص 52 ح 145 سنن ابن ماجة: ج 1 ص 52 ح 145 ، المستدرك على الصحيحين: ج 3 ص 161 ح 4714، كنز العمّال: ج 13 ص 640 ح 37618

ابن عساکر از زيد بن ارقم نقل میکند :

"پيامبر در بيمارى‏اى كه در آن، جان داد و از دنیا رفت , به على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام مهر ورزيد و فرمود: «من با هر كه با شما سر جنگ داشته باشد، سر جنگ دارم و با هر كه آشتى شما را در پيش گيرد، آشتى در پيش مى‏گيرم». " حَنا رَسولُ اللَّهِ في مَرَضِهِ الَّذي قُبِضَ فيهِ عَلى‏ عَلِيٍّ وفاطِمَةَ وحَسَنٍ وحُسَينٍ عليهم السلام، فَقالَ: أنَا حَربٌ لِمَن حارَبَكُم، وسِلمٌ لِمَن سالَمَكُم. "

📚تاريخ دمشق: ج 14 ص 157 ح 3481

در نقل دیگر آمده است که ابوهریره می گوید :
" پيامبر به على و حسن و حسين و فاطمه عليهم السلام نگريست و فرمود: «من با هر كه با شما سر جنگ داشته باشد، سر جنگ دارم و با هر كه آشتى شما را در پيش گيرد، آشتى در پيش مى‏گيرم». " نَظَرَ النَّبِيُّ إلى‏ عَلِيٍّ وحَسَنٍ وحُسَينٍ و فاطِمَةَ عليهم السلام"

📚مسند ابن حنبل: ج 3 ص 446 ح 9704، المستدرك على الصحيحين: ج 3 ص 161 ح 4713، المعجم الكبير: ج 3 ص 40 ح 2621، كنز العمّال: ج 12 ص 97 ح 34164

ابن ابی الحدید نقل می کند که زید بن ارقم می گوید :

" در خدمت پيامبر خدا بوديم. به ايشان در اتاقِ خود وحى مى‏شد و ما منتظر او بوديم، تا اين كه گرما شدّت گرفت. على بن ابى طالب به همراه فاطمه و حسن و حسين آمدند و در سايه ديوارى به انتظار پيامبر نشستند. چون پيامبر بيرون آمد، آنها را ديد و به سوى آنها رفت، در حالى كه ما در جاى خود ايستاده بوديم. سپس پيامبر به سوى ما آمد، در حالى كه با جامه‏اش بر سر آنها سايه انداخته بود. يك سرِ جامه را پيامبر و سرِ ديگر آن را على عليه السلام گرفته بود و پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏فرمود: «خدايا! من آنها را دوست دارم. پس آنها را دوست بدار. خدايا! من با هر كه با آنها آشتى در پيش گيرد، آشتى در پيش مى‏گيرم و با هر كه با آنها سرِ جنگ داشته باشد، سرِ جنگ دارم». پيامبر اين سخن را سه بار تكرار نمود. " " كُنّا مَعَ رَسولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وهُوَ فِي الحُجرَةِ يوحى‏ إلَيهِ ونَحنُ نَنتَظِرُهُ، حَتَّى اشتَدَّ الحَرُّ، فَجاءَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ ومَعَهُ فاطِمَةُ وحَسَنٌ وحُسَينٌ عليهم السلام؛ فَقَعَدوا في ظِلِّ حائِطٍ يَنتَظِرونَهُ، فَلَمّا خَرَجَ رَسولُ اللَّهِ رَآهُم فَأَتاهُم، ووَقَفنا نَحنُ مَكانَنا، ثُمَّ جاءَ إلَينا وهُوَ يُظِلُّهُم بِثَوبِهِ، مُمسِكاً بِطَرَفِ الثَّوبِ، وعَلِيٌّ مُمسِكٌ بِطَرَفِهِ الآخَرِ وهُوَ يَقولُ: «اللَّهُمَّ إنّي احِبُّهُم فَأَحِبَّهُم، اللَّهُمَّ إنّي سِلمٌ لِمَن سالَمَهُم، وحَربٌ لِمَن حارَبَهُم»، فَقالَ ذلِكَ ثَلاثَ مَرّات‏ "

📚شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد: ج 3 ص 207

روایات فوق که به صورت متعدد در منابع عامه آمده است بر اهلسنت لازم می کند که از مسببین جنگهای جمل و صفین بر علیه امیر مومنان علیه السلام بیزاری جویند و همینطور در مراسم عزاداری امام حسین ع در ایام محرم و اربعین حاضر شوند تا به صورت عملی نشان دهند که به سخن و سنت پیامبر اسلام عمل می کنند و با کسانی که با اهل بیت پیامبر جنگیدند در جنگ و حرب هستند و از آنان بیزاری می جویند .


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
کمتر آمدن اموال میت از سهم تعیین شده وراث !!!!

🤔#پرسش :

علیم مطلق در محاسبه ی جمع کسر عاجز است ?

در آیات ۱۱و۱۲ نساء در باب تقسیم ارث ما شاهد جمعِ کسرِ ۲۷/۲۴ هستیم،یعنی مثلا اگر اموال متوفی ۲۴ میلیون باشد،وی باید ۲۷میلیون از آن را ارث بدهد !

۱-اگر مرد بمیرد،پدر و مادر او هر کدام یک ششم(یعنی هردو باهم دوششم) از اموال وی ارث می‌برند .

كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ :
براى هر يك از پدر و مادر وى [=متوفى] يك ششم از ماترك [مقرر شده] است اين در صورتى است كه [متوفى] فرزندى داشته باشد(آیه ۱۱نساء)

۲-یک هشتم ارث‌ نیز‌ متعلق به همسر متوفی است .

فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ :
اگر فرزندى داشته باشيد يك هشتم براى ميراث شما از ايشان[همسرانتان]خواهد بود(۱۲النساء)

۳-دو سوم نیز فرزندان(اگر همه دختر و بیش از دو نفر باشند) ارث می‌برند . ‌

فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ :
اگر دختر از دو تن بيشتر باشند سهم آنان دو سوم ماترك است(۱۱نساء)

«۲/۶+۱/۸+۲/۳=۲۷/۲۴ !! »
یعنی ۱۰۸٪ دارایی !!

حال آن متوفی از زیر خاک چگونه بدهی اموال خود را به وراث طلبکار بدهد ؟!


💠#پاسخ💠

❗️نخست باید توجه داشت که قرآن کتاب کلیات است و شرح و تفسیر و بیان جزئیاتش وظیفه سنت یعنی پیامبر گرامی و اهلبیت ایشان علیهم السلام می باشد , چنانچه که در خود قرآن به این نکته تصریح شده و خداوند می فرماید :

" أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ » « ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند. ( نحل 44 )

و می فرماید ؛

« وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ » « ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها تبيين كنى و مايه هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان دارند. » ( نحل 64 )

بر این اساس خداوند در آیات 11 و 12 از سوره مبارکه نساء در مورد میزان سهم الارث می فرماید :

" خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش ميكند كه (از ميراث) براى پسر به اندازه سهم دو دختر باشد و اگر فرزندان شما (دو دختر و) بيش از دو دختر بوده باشد دو سوم ميراث از آن آنها است و اگر يكى بوده باشد نيمى (از ميراث) از آن او است، و براى پدر و مادر او (كسى كه از دنيا رفته) هر كدام يك ششم ميراث است اگر فرزندى داشته باشد و اگر فرزندى نداشته باشد و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند براى مادر او يك سوم است و اگر او برادرانى داشته باشد مادرش يك ششم ميبرد (و پنج ششم باقيمانده براى پدر است) (همه اينها) بعد از انجام وصيتى است كه او كرده است و بعد از اداى دين است- شما نمى‏دانيد پدران و مادران و فرزندانتان كداميك براى شما سودمندترند- اين فريضه الهى است و خداوند دانا و حكيم است.

و براى شما نصف ميراث زنانتان است اگر آنها فرزندى نداشته باشند و اگر فرزندى براى آنها باشد يك چهارم از آن شماست پس از انجام وصيتى كه كرده‏اند و اداى دين (آنها)، و براى زنان شما يك چهارم ميراث شما است اگر فرزندى نداشته باشيد و اگر براى شما فرزندى باشد يك هشتم از آن آنها است، بعد از انجام وصيتى كه كرده‏ايد و اداى دين، و اگر مردى بوده باشد كه كلاله (خواهر يا برادر) از او ارث مى‏برد يا زنى كه برادر يا خواهرى دارد سهم هر كدام يك ششم است (اگر برادران و خواهران مادرى باشند) و اگر بيش از يك نفر باشند آنها شريك در يك سوم هستند پس از انجام وصيتى كه شده و اداى دين، بشرط آنكه (از طريق وصيت و اقرار به دين) به آنها ضرر نزند اين سفارش خدا است و خدا دانا و حليم است. "



در آیات فوق و در بیان سهم وارثان بعضى وارثان سهم ثابتى از نظر" حد اقل" و" حد اكثر" براى آنها ذكر شده، مانند سهم شوهر و زن و پدر و مادر ولى بعضى ديگر چنين نيستند، مانند" دو خواهر" و" دو دختر" .

از سوی دیگر سهام ارث به شكلى كه در آيات گذشته بيان شد گاهى از مجموع مال كمتر، و گاهى بيشتر است.

در روایات اسلامی که شرح و تفسیر آیات قرآن است تصریح شده است که در هنگامی که سهام ارث از مجموع مال بیشتر باشد و مال کمتر می آید , هميشه كمبود و كسرى بايد به آنهایی بخورد كه در قرآن حد اقل و حد اكثر سهم آنها مشخص نشده يعنى سهمشان قابل تغيير و در نوسان است :

📚وسائل الشیعه ج 26 ص 76 باب 7 " بَابُ كَيْفِيَّةِ إِلْقَاءِ الْعَوْلِ وَ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْهِ النَّقْصُ وَ جُمْلَةٍ مِنْ أَحْكَامِ الْفَرَائِض‏ "


▪️ادامه 👇
پاسخی به وهابی در مورد تبرک جستن !!!!

🤔#پرسش :

معرفی تفریحات سالم : شکم چسبانک

فَقُلْتُ لَهُ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُلْصِقَ بَطْنِي بِبَطْنِكَ فَقَالَ هَاهُنَا يَا أَبَا إِسْمَاعِيلَ وَ كَشَفَ عَنْ بَطْنِهِ ...

ابراهيم بن ابو بلاد گويد: به حضور امام جواد عليه السّلام شرف‌ياب شدم و عرض كردم: مى‌خواهم كه شكم خود را به شكم شما بچسبانم. فرمود: بيا اين‌جا اى ابو اسماعيل!
و شكم خود را گشود و من نيز شكم خود را برهنه نمودم و شكم خود را به شكم حضرت عليه السّلام چسباندم.

📚الکافي  ,  جلد۶  ,  صفحه۴۱۶❗️


💠#پاسخ 💠

▫️1 _ روایت مورد استناد وهابی سندا ضعیف است . علامه مجلسی در مورد روایت می گوید بر اساس مشهور این روایت ضعیف است . " ضعیف علی المشهور "

📚مرآه العقول ج 22 ص 278

▫️2 _ از ضعف سندی روایت مذکور هم چشم بپوشیم باز هم گفتنی است که روایت مذکور می تواند اشاره به تبرک جستن برای استشفاء باشد . یعنی راوی برای برطرف کردن مشکل شکم خود به امام جواد علیه السلام استشفاء و تبرک کرده است , چنانچه که شبیه همین جریان در مورد جابر بن عبدالله انصاری و امام باقر علیه السلام نقل شده است که جابر شکم خود را به شکم امام باقر علیه السلام رساند .

حدیث شناسان جریان مذکور را از باب تبرک معرفی کرده اند : " عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)، قَالَ: دَخَلَ عَلَيَّ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ الله وَ أَنَا فِي الْكُتَّابِ، فَقَالَ: اكْشِفْ عَنْ بَطْنِكَ. قَالَ: فَكَشَفْتُ لَهُ، فَأَلْصَقَ بَطْنَهُ بِبَطْنِي، وَ قَالَ: امَرَنِي رَسُولُ الله (صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ) أَنْ أُقْرِئَكَ السَّلَامَ. "

📚امالی طوسی ص 636 _ التبرک , احمدی میانجی , ص 272

در مورد مشروعیت تبرک جستن به اولیاء الهی با استناد به آیات قرآن و روایات اهلسنت , در ذیل توضیحات خوبی داده ایم :

🌐https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/15431


▫️3 _ شبیه روایت مورد اشکال وهابی در روایات متعددی از اهلسنت آمده است که می خوانیم پیامبر در موارد متعددی به قصد تبرک و استشفاء شکم برخی صحابه را مسح می نمود  :

" قال سعد  اشتكيت شكوى لي بمكة، فدخل عليّ رسول الله صلى الله عليه و آله يعودني، قال: فوضع يده على‏ جبهته فمسح وجهي و صدري و بطني و قال: اللهم  اشف سعداً و أتم له هجرته. فما زلت يخيّل إليّ بأنّي أجد برد يده على‏ كبدي حتّى الساعة "

📚مسند احمد ج 1 ص 171 _ السنن الکبری نسائی ج 4 ص 68 _ تاریخ مدینه دمشق ج 20 ص 336 _ البدایه و النهایه ج 8 ص 81

" عن ابن الطفيل: دخلت يوماً على‏ رسول الله صلى الله عليه و آله و عندهم قدر تفور لحماً فأعجبني شحمه، فأخذتها فازدرتها فاشتكيت عليها سنة، ثمّ إنّي ذكرتها لرسول اللَّه صلى الله عليه و آله فقال: إنّه كان فيها نفس سبعة أناس فمسح بطني فألقيتها خضراء فوالذي بعثه بالحقّ ما اشتكيت بطني حتّى الساعة "

📚المعجم الکبیر ج 4 ص 282 _ مجمع الزوائد ج 4 ص 173 _ کنزالعمال ج 10 ص 105

▫️4 _ فراتر از تبرک به شکم , بر اساس روایات اهلسنت صحابه پیامبر به خون جراحتی یا حجامت شده پیامبر تبرک کرده و خون را می خوردند و پیامبر هم به فرد خورنده خون می فرمود به خاطر این عملکرد دیگر درد و بیماری و فقر و نیازمندی به سراغ تو نمی آید و هرکس می خواهد به کسی نگاه کند که خون من با خونش آمیخته شده است به آن فردی نگاه کند که خون من را خورده است !!!! و به فردی که خونش را خورده بود می فرمود آتش جهنم بر تو حرام شد !!!

" اصيب وجه رسول الله  فاستقبله مالك بن سنان يعني أباه فمسح الدم عن رسول الله ثم ازدرده فقال رسول الله من أحب أن ينظر إلى من خالط دمي دمه فلينظر إلى مالك بن سنان "

📚اسد الغابه ج 4 ص 281 _ المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 563 _ المعجم الکبیر طبرانی ج 6 ص 34 _ مجمع الزوائد ج 6 ص 114 _ کنزالعمال ج 11 ص 747

" حجمت رسول الله و أعطاني ديناراً و شربت دمه، فقال رسول الله صلى الله عليه و آله: أشربت؟ قلت: نعم، قال: و ما حملك على‏ ذلك؟ قلت: أتبرّك به، فقال: أخذت أماناً من الأوجاع و الأسقام و الفقر و الفاقة، و الله ما تمسك النار أبداً "

📚التبرک ص 65 به نقل از السیره الحلبیه ج 2 ص 248

" حجم النبي صلى الله عليه وسلم غلام لبعض قريش فلما فرغ من حجامته اخذ الدم فذهب به من وراء الحائط فنظر يمينا وشمالا فلم ير أحدا تحسا دمه حتى فرغ ثم اقبل فنظر النبي صلى الله عليه وسلم في وجهه فقال ويحك ما صنعت بالدم قلت غيبته من وراء الحائط قال أين غيبته قلت يا رسول الله نفست على دمك ان أهريق في الأرض فهو في بطني قال اذهب فقد أحرزت نفسك من النار "

📚العلل المتناهیه ج 1 ص 186 _ البدر المنیر ج 1 ص 473 _ الخصائص الکبری سیوطی ج 2 ص 440



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
عقیده به بداء در روایات اهلسنت !!!

🤔#پرسش :

نخستین کسی‌که عقیده‌ی کفری «بداء» را پایه‌گذاری کرد !!!

عَنْ أَبِي عَبْدِ الله قَالَ : إِنَّ عَبْدَ الْمُطَّلِبِ أَوَّلُ مَنْ قَالَ بِالْبَدَاءِ يُبْعَثُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أُمَّةً وَحْدَهُ عَلَيْهِ بَهَاءُ الْمُلُوكِ وَ سِيمَاءُ الْأَنْبِيَاءِ.

مقرن می‌گوید : امام صادق گفت : نخستین کسی که قائل به «بَداء» شد، عبدالمطلب بود. ( اصول کافی ٤٤٧/١ )

شیعه گمان می‌کند که عقیده‌ی «بداء» توسط انبیا پایه‌گذاری شده. تا جایی‌که از امام صادق روایت می‌کنند : «تک‌تک انبیا، قائل به بداء بوده‌‌اند»!! [توحید شیخ صدوق /ص٣٣٣]

درحالی که روایت فوق، تصریح می‌کند که این عقیده‌ی کفری، در زمان فترت [زمانی که هیچ پیامبری از جانب خدا نبوده] برای نخستین بار، جَعل شده است.


💠#پاسخ💠

خداوند در قرآن خطاب به پیامبر گرامی اسلام می فرماید :

"بگو: نماز و تمام عبادات من و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است - شريكى براى او نيست، و به همين دستور يافته‏ام، و من نخستين مسلمانم " " قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ _ لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ " ( انعام 162 و 163 )

بر اساس آیات فوق پیامبر گرامی اولین مسلمان است , در حالی که قرآن انبیاء گذشته را هم به عنوان مسلمان یعنی تسلیم اوامر الهی معرفی می کند و مثلا درباره  نوح ع می خوانیم : وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ" مامورم كه از مسلمانان باشم" (يونس- 72) و درباره ابراهيم خليل ع و فرزندش اسماعيل نيز مى‏خوانيم: رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ:" خداوندا ما را براى خودت مسلمان قرار ده" (بقره- 128) و درباره يوسف ع آمده است توفنى مسلما:" مرا مسلمان بميران" (يوسف- 101) و همچنين پيامبران ديگر.

مفسر بزرگ اهلسنت یعنی ابن کثیر تصریح می کند که مقصود از آیه ای که پیامبر گرامی را اول مسلمان معرفی می کند , منظور اول مسلمان از این امت است و الا پیامبران امت های گذشته هم مسلمان و تسلیم اوامر الهی بوده و خداوند را عبادت می کرده اند :

"قوله عز و جل وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ قال قتادة: أي من هذه الأمة، و هو كما قال فإن جميع الأنبياء قبله كلهم كانت دعوتهم إلى الإسلام، و أصله عبادة الله وحده لا شريك له "

📚تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏3، ص: 343


بر همین اساس در روایت مورد استناد وهابی هم اگر حضرت عبد المطلب علیه السلام به عنوان اول قائل به عقیده بداء معرفی شده مقصود از آن یعنی ایشان اول فرد از فرزندان اسماعیل ع در مکه بوده است که این عقیده را داشته یا اول فرد از غیر انبیاء بوده که این عقیده را داشته است : " " أول من قال بالبداء" أي من قومه بني إسماعيل أو من غير الأنبياء "

📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏5، ص: 237

👌اساسا همه انبیاء گذشته از اقرار کنندگان به عقیده بداء بوده اند : "سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الله ع يَقُولُ مَا تَنَبَّأَ نَبِيٌّ قَطُّ حَتَّى يُقِرَّ لِلَّهِ بِخَمْسِ خِصَالٍ بِالْبَدَاء ... "

📚الکافی ج 1 ص 148

عقیده به بداء اشاره به تقدیرات مشروطی خداوند دارد .

مثلاً گاهى مقدر است كه فلانى در روز معين بميرد ولى بر اثر دادن صدقه، بلا از او برطرف مى‌شود. البته تقدير اول نيز از روز نخست مقيد به اين بوده كه صدقه ندهد و لذا با دادن صدقه، سرنوشت او دگرگون شده و هرگز نبايد تصور كرد كه هر نوع دگرگونى در آفرينش مايۀ تغيير در علم ربوبى است. واقعيت «بدا» كه شيعه بدان عقيده راسخ دارد اين است كه سرنوشت‌ها به اذن خداوند متعال، قابل دگرگونى است، سرنوشت بد با عمل صالح، عوض مى‌شود همچنين سرنوشت خوب با كردار زشت دگرگون مى‌گردد.

📚فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی ج 6 ص 45

خداوند نیز از ابتدا به همه تقدیرات افراد بشر علم داشته است و چنین نیست که عقیده به بداء مستلزم نسبت دادن جهل به خداوند باشد .

👌امام صادق ع فرمود ؛

«  كسى كه گمان كند براى خدا چيزى امروز آشكار مى‏ شود كه ديروز نمى ‏دانست از او تنفر و بيزارى بجوئيد »

"عَنْ أَبِي عَبْدِ الله الصَّادِقِ ع قَالَ: مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يَبْدُو لَهُ فِي شَيْ‏ءٍ الْيَوْمَ لَمْ يَعْلَمْهُ أَمْسِ فَابْرَءُوا مِنْهُ .. "

📚کمال الدین ج 1 ص 70

و فرمود ؛

« برای خدا هیچ بدائی حاصل نمی شود ، مگر آنکه از قبل نسبت به آن ، علم و آگاهی دارد » "عَنْ أَبِي عَبْدِ الله ع قَالَ: مَا بَدَا لِله فِي شَيْ‏ءٍ إِلَّا كَانَ فِي عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ يَبْدُوَ لَهُ. "

📚الکافی ج 1 ص 148


👌در ذیل در مورد عقیده به بداء و معنای آن و مستندات قرآنی و تاریخی آن بحث خوبی داشته ایم :

https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/3602



▫️ادامه 👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Photo
مشروعیت نگاه به بدن زن در جلسه خواستگاری بر اساس فقه اهلسنت !!!

🤔#پرسش :


جواز نگاه به بدن نامحرم در فقه اهل بیت !!!

شیخ صدوق مینویسد:

أَبِي (رحمه الله) عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ الله عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) الرَّجُلُ يُرِيدُ أَنْ يَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ يَجُوزُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهَا قَالَ نَعَمْ وَ تَرْفُقُ لَهُ الثِّيَابَ لِأَنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَشْتَرِيَهَا بِأَغْلَى ثَمَنٍ ❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌ما در ذیل در مورد جواز نگاه کردن انسان به زنی که قصد ازدواج با او را دارد در جلسه خواستگاری و فلسفه این حکم توضیحات کافی را داده ایم :


https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6371
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9108


حکم مذکور در روایات و فتاوای بزرگان اهلسنت هم آمده است که متاسفانه وهابیون بیسواد فضای مجازی از این حکم و روایات اهلسنت بی اطلاع هستند و به شیعه در مورد حکم مذکور اعتراض می کنند .

در صحاح سته و غیر آن از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است که فرمود :

" وقتی یکی از شما از زنی خواستگاری می کند , اگر امکانش بود می تواند به هر جا از بدن آن زن که انگیزه را برای ازدواج با او فراهم می کند نگاه کند " " قَالَ رَسُولُ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «إِذَا خَطَبَ أَحَدُكُمْ الْمَرْأَةَ، فَإِنْ اسْتَطَاعَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى مَا يَدْعُوهُ إِلَى نِكَاحِهَا فَلْيَفْعَلْ "

📚سنن ابی داود ج 1 ص 462 _ مسند احمد ج 3 ص 334 _ المستدرک علی الصحیحین ج 2 ص 165

باز نقل می کنند که پیامبر گرامی فرمود :

" به زنی که از او خواستگاری می کنی نگاه کن زیرا سبب مودت و محبت بین شما می شود " " فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «انْظُرْ إِلَيْهَا؛ فَإِنَّهُ أَحْرَى أَنْ يُؤْدَمَ بَيْنَكُمَا». "

📚سنن ترمذی ج 2 ص 275 _ فتح الباری ج 9 ص 156 _ نیل الاوطار ج 6 ص 239 _ عمده القاری ج 20 ص 119

در نقل دیگر آمده است که فردی بدون آنکه به بدن زنی که از او خواستگاری کرده بود نگاه نکرده بود , پیامبر به او امر فرمود که برود و قبل ازدواج به بدن آن زن نگاه کند : " . فَقَالَ لَهُ رَسُولُ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ «أَنَظَرْتَ إِلَيْهَا؟» قَالَ: لَا. قَالَ «فَاذْهَبْ فَانْظُرْ إِلَيْهَا. "

📚صحیح مسلم ج 4 ص 142 _السنن الکبری بیهقی ج 7 ص 84

در نقل دیگر پیامبر گرامی فرمود :

" اگر خداوند در قلب انسان اراده خواستگاری از زنی را قرار داد , اشکالی ندارد که به بدن آن زن نگاه کند " " إذا قذف الله في قلب عبد نكاح امرأة فلا بأس ان يتأمل خلقها "

📚المعجم الاوسط طبرانی ج 3 ص 376 _ کنزالعمال ج 16 ص 298

علمای اهلسنت استدلال کرده اند که می توان به همه بدن زن مورد خواستگاری نگاه کرد ( به غیر از عورت ) زیرا این روایات مطلق نگاه کردن را اجازه داده است , لذا عمر بن خطاب ساق پای دختری که قصد ازدواج با او را داشت برهنه کرد تا به آن نگاه کند : " الأحاديث لم تعين مواضع النظر ، بل أطلقت لينظر إلى ما يحصل له المقصود بالنظر إليه  والدليل على ذلك ما رواه عبد الرزاق وسعيد بن منصور : أن عمر خطب ... فكشف عن ساقها "

📚فقه السنه , شیخ سید سابق , ج 2 ص 29



در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه که فتاوای مذاهب چهارگانه اهلسنت را در بر دارد , تصریح شده است که نگاه کردن به بدن زن مورد خواستگاری مستحب است : " كذا يندب أن ينظر إلى زوجة قبل العقد بشرط أن يعلم أنه يجاب في زواجها "

📚الفقه علی المذاهب الاربعه ج 4 ص 20


مفسر بزرگ اهلسنت یعنی قرطبی نیز می نویسد که جواز نگاه کردن به زن مورد خواستگاری , فتوای جمهور فقهای اهلسنت و مالک و شافعی و ... است به خاطر وجود احادیث صحیح در این موضوع  و شافعی و احمد گفته اند که این جواز ثابت است چه آن زن راضی باشد و خودش را برای نگاه کردن عرضه کند و چه راضی نباشد و انسان به صورت پنهانی به بدن او نگاه کند . قرطبی در ادامه از بزرگان اهلسنت نقل می کنند که آنها اجازه داده اند که به مواضع مختلف بدن زن (جز عورت ) نگاه شود "

"بهذا قال جمهور الفقهاء مالك و- الشافعي و- الكوفيون و- غيرهم واهل الظاهر. وقد كره ذلك قوم لا مبالاة بقولهم، للأحاديث الصحيحة ... قال الشافعي و- أحمد: بإذنها و- بغير إذنها إذا كانت مستترة. و- قال الأوزاعي: ينظر إليها و- يجتهد و- ينظر مواضع اللحم منها. قال داود: ينظر إلى سائر جسدها، تمسكا بظاهر اللفظ. و- أصول الشريعة ترد عليه في تحريم الاطلاع على العورة. "

📚الجامع لاحکام القرآن ج 14 ص 222



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Photo
پاسخی به شایان مصلح در مورد مهاجرت ورزشکاران !!!

🤔#پرسش :

شایان مصلح در کانال خود نوشت :

مجری تی وی میگه کشور هتل نیست که اتاقش بد بود عوضش کنی  . باشه

ولی خدا توی قرآن درباره مهاجرت آیه آورده و اتفاقا جایگاهت رو جهنم میدونه اگر اوضاعت بد(تعاریف خاص خودش)باشه و مهاجرت نکنی!

با آرزوی موفقیت برای ناهید کیانی و کیمیا علیزاده و تمام ورزشکاران ایرانی که مهاجرت کردن ❗️❗️


💠#پاسخ💠

متاسفانه شایان مصلح که گمان کرده با خواندن دو کتاب دینی کارشناس شده با بیان فوق نشان داد که از آیات و روایات و احکام اسلام هیچ فهمی ندارد , زیرا هجرتی که در قرآن به آن اشاره و تاکید شده , هجرت به سوی دار الایمان و دار الاسلام است .

👌یعنی اگر انسان در مکانی است که نمی تواند به تکالیف دینی اش عمل کند , موظف است به مکانی ایمانی و اسلامی هجرت کند تا بتواند آزادانه فرائض دینی اش را انجام دهد , لذا در تعبیر خداوند هجرت کردن  با تعبیر هجرت به سوی خدا و رسول آمده و می فرماید :

"و كسى كه در راه خدا هجرت كند نقاط امن فراوان و گسترده‏اى در زمين مى‏يابد، و كسى كه از خانه‏اش به عنوان مهاجرت به سوى خدا و پيامبر او بيرون رود سپس مرگش فرا رسد پاداش او بر خدا است و خداوند آمرزنده و مهربان است. " " وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً " ( نساء 100 )

یا در آیه دیگر فرمود :

" اى بندگان من كه ايمان آورده‏ايد زمين من وسيع است تنها مرا بپرستيد (و تسليم در برابر فشارهاى دشمنان نشويد). " " يا عِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي واسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُون‏ " ( سوره عنکبوت آیه 56 )

امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه فوق فرمود :

" هرگاه در سرزمينى كه تو در آن به سر مى‏برى خداوند نافرمانى شد، از آنجا به جاى ديگر كوچ كن. " الإمامُ الصّادقُ عليه السلام- في قولِهِ تعالى‏: «يا عِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي " إذا عُصِيَ الله في أرضٍ أنتَ فيها فاخرُجْ مِنها إلى‏ غَيرِها. "

📚مجمع البیان ج 8 ص 455

در تفسیر نمونه در مورد آیه فوق می خوانیم :

" بديهى است اين يك قانون اختصاصى مربوط به مؤمنان مكه نيست، و شان نزول هرگز مفهوم وسيع و گسترده آيه را كه هماهنگ با ديگر آيات قرآن است محدود نمى‏كند، به اين ترتيب در هر عصر و زمان، و در هر محيط و مكان، آزادى بطور كامل از مسلمانان سلب شود و ماندن در آنجا نتيجه‏اى جز ذلت و زبونى و دور ماندن از برنامه‏هاى الهى نداشته باشد وظيفه مسلمانان مهاجرت است به مناطقى كه بتوانند آزادى مطلق يا آزادى نسبى را به دست آورند.

به تعبير ديگر: هدف آفرينش انسان بندگى خدا است، همان بندگى كه رمز آزادگى و سرفرازى و پيروزى انسان در همه جبهه‏ها است، و در جمله" فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ" به آن اشاره شده، و در آيه 56 سوره ذاريات وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ نيز آمده است.

هر گاه اين هدف اساسى و نهايى زير پا بماند راهى جز هجرت نيست، زمين خدا وسيع است، و بايد به نقطه ديگرى قدم نهاد، و هرگز در چنين مواردى اسير مفاهيمى همچون قبيله و قوم، وطن، و خانه و كاشانه نشد و تن به ذلت و اسارت در نداد كه احترام اين امور تا زمانى است كه هدف اصلى به مخاطره نيفتد. "

📚تفسير نمونه، ج‏ 16، ص: 327

بنابراین هجرتی که قرآن بر آن تاکید دارد , هجرت برای انجام فرائض و تکالیف دینی است , لذا در آیات متعددی هجرت با قید " فی سبیل الله " بیان شده است , یعنی هجرت باید در راه خداوند و برای عمل به تکالیف دینی باشد : 

📚سوره بقره آیه 218 _ سوره آل عمران آیه 195 _ سوره انفال آیه 72 _ 74 _ سوره توبه آیه 20 _ سوره نحل آیه 41 _ سوره حج آیه 58 _ سوره نور آیه 22

لذا پیامبر گرامی اسلام فرمود :

" هركس براى دين خود از سرزمينى به سرزمينى ديگر، ولو به اندازه يك وجب زمين باشد، بگريزد، سزاوار بهشت باشد و همدم ابراهيم و محمّد است. " "مَن فَرَّ بدِينِهِ مِن أرضٍ إلى‏ أرضٍ وإن كانَ شِبراً مِن الأرضِ، استَوجَبَ الجَنّةَ وكانَ رَفيقَ إبراهيمَ ومحمّدٍ."

📚بحار الانوار ج 19 ص 31


▫️ادامه 👇
آیا جهان واقعیت دارد یا خواب و خیال است ?

🤔#پرسش :

فکر اینکه آیا هرچیزی که ما درک میکنم واقعیه و وجود داره یاخیر ( کلافه ام کرده ) . مثلا الان من دارم صحبت میکنم این حرف زدنه واقعیه یانه توهمه . یا اینکه من دارم یک کاری انجام میدم این واقعیه یانه . موزیک رو میشنوم. فکرم میگه این شنیدن موزیک درسته یانه.. میتونم به حواس خودم اعتماد کنم یانه؟ فکر اینکه من یه دریا میبینم درسته این دیدن یانه . فکر اینکه من الان مینویسم درسته یا نه . فکر اینکه دست میزنم به جایی درسته یانه. اینکه به این چیزا فکر میکنم درسته یانه . فکر کردنم واقعیه یا نه . من حس میکنم ولی از قطعی بودن و درست بودنشون نگرانی دارم ❗️❗️❗️


💠#پاسخ💠

گروهی به نام سفسطه گرایان و سوفسطائیان , اساسا وجود حقیقت را انکار می کنند و معتقدند هیچ چیز در جهان وجود ندارد .

👌ابن سینا در پاسخ این افراد پاسخی می دهد که خلاصه آن چنین است :

" از آنان می پرسیم که همین انکار خویش را درست می دانید یا نادرست . روشن است که در هر دو صورت به یک حقیقت بیرونی اعتراف کرده اند و انکار مطلق خود راشکسته اند . اما اگر بگویند در همین اعتقاد خودمان هم شک داریم باز می پرسیم آیا به همین شک داشتن خودتان باور دارید ? اگر شک داشتن خود را بپذیرند که در آن صورت به یک واقعیت اعتراف کرده اند ( و دیگر نمی توانند منکر واقعیت داشتن اشیاء شوند ) و اگر بگویند که حتی همین شک را هم نمی دانیم و اساسا ما هیچ چیز نمی فهمیم در این صورت دیگر بحث کردن با آنان بی فایده است .

این گروه یا از روی لجاجت چنین سخنانی را بر زبان جاری می کنند که با بحث و گفتگو نمی توان راه به جایی برد یا حقیقتا به بیماری سفسطه دچار شده اند که در آن صورت باید به طور عملی به درمان آنان پرداخت .

👈برای نمونه با وارد کردن درد به آنان می توان نشان داد که آنان بین درد و بی دردی فرق می گذارند یا به آنان امر کرد که وارد آتش شوند تا فرق بین آتش و غیر آتش را متوجه شوند و به تفاوت واقعیت آنها پی برد 👉

" «يسألون: هل أنكم تعلمون أنّ إنكاركم حقّ أو باطل، أو تشكّون. فإن حكموا بعلمهم بشي‏ء من هذه الأمور، فقد اعترفوا بحقيّة اعتقادٍ ما، سواء أكان ذلك الاعتقاد اعتقاد الحقيّة في قولهم بإنكار القول الحق، أو اعتقاد البطلان، أو الشك فيه. فسقط إنكارهم الحق مطلقاً وإن قالوا: إنّا شككنا، فيقال لهم: هل تعلمون أنّكم شككتم أو أنّكم أنكرتم، وهل تعلمون من الأقاويل شيئاً معيناً؟ فإن اعترفوا بأنّهم شاكون أو منكرون، وأنّهم يعلمون شيئاً معيناً من الأشياء، فقد اعترفوا بعلمٍ ما وحقٍّ ما. وإن قالوا: إنّا لا نفهم شيئاً أبداً، وننكر الأشياء جميعاً حتّى إنكارنا لها أيضاً، ولعلّ هذا ما يتلفظ به لسانهم معاندين؛ فسقط الاحتجاج معهم، ولا يُرجى منهم الاسترشاد، فليس علاجهم إلّاأن يكلفوا بدخول النار، إذ النار واللانار واحد؛ ويضربوا، فإنّ الألم واللاألم واحد»

📚إلهيات الشفاء: 11، ط طهران.

استدلال فوق در کلام برخی دیگر هم مورد توجه قرار گرفته و می نویسند :

"  فقط انسان بيمار در صدد انكار جهان خارج برمى‌آيد يا در آن شك مى‌كند و اگر از بشرى چنين سخنى شنيده شود، يا اعصاب بيمارى يا از روى اغراض خاصى از چنين افكارى جانبدارى مى‌نمايد و نيز يادآور مى‌شويم كه اگر در جامعه‌اى چنين افراد بيمارى پيدا شوند، هرگز نمى‌توان آنان را با دليل و برهان قانع ساخت؛ زيرا هرچه به آنان گفته شود، واقعيتى خواهد بود كه آنان منكر آن هستند، بلكه راه اصلاح آنان همان است كه بوعلى آن را در كتاب  شفا پيشنهاد كرده است. شايد وجدان مرده آنان از اين طريق زنده گردند و از بيمارى مهلك انكار و شك در وجود حقايق بهبود يابند. "

📚شناخت در فلسفه اسلامی , سبحانی , ص 32


▫️ادامه 👇
انقراض خوارج به دست امام مهدی علیه السلام !!!

🤔#پرسش :

شنیدم که جریان خوارج با ظهور فردی به نام اشمط بسته می شود ? شما در این رابطه اطلاعاتی می توانید ارائه دهید ?!!!!


💠#پاسخ : 💠

👌خوارج گروهى متعصّب و لجوج و نادان و قشرى بودند كه از درون جنگ صفين و داستان حكميت آشكار شدند.

آنها در آغاز مسأله حكميّت (عمرو عاص و ابو موسى اشعرى) را پذيرفته و امام عليه السّلام را مجبور به پذيرش آن كردند و هر اندازه كه امام عليه السّلام فرمود اينها همه خدعه و نيرنگ است و تا پيروزى بر دشمن و خاموش كردن آتش فتنه شاميان و پيروان معاويه راه چندانى باقى نمانده، گوش ندادند، ولى بعد كه نتيجه حكميت را ديدند از كار خود پشيمان شده و به اصطلاح توبه كردند، اما اين بار در طرف تفريط قرار گرفتند و گفتند: قبول حكميت كفر بود، چون حكم فقط از آن خدا است. ما از كفر خود توبه كرديم و بايد على بن ابى طالب عليه السّلام نيز توبه كند.

امام عليه السّلام به آنها فرمود: حكميّت كفر نيست. قرآن در دو مورد اشاره به مسأله حكميّت دارد: يكى در اختلافات خانوادگى ( سوره نساء آیه 35 ) و دوم، در مورد كفارات احرام ( مائده 95 ) ولى حكميّت به اين شكل كه شما عمل كرديد، سر تا پا اشتباه بود.

❗️به هر حال اين گروه نادان و فراموشكار كه در ميان آنان افراد بظاهر بسيار متعبّد و مقيّد به واجبات و مستحبات شرع نيز ديده مى‏شدند، از اسلام تنها به پوستى قناعت كرده و مغز آن را رها كرده بودند و در برابر امير مؤمنان على عليه السّلام در منطقه‏اى نزديك كوفه به نام حروراء و در كنار نهروان صف آرايى كردند. امام با حوصله و بردبارى بى‏حساب با آنها روبرو شد و به آنها اتمام حجّت كرد و بسيار اندرز داد.

نصايح امام مؤثّر واقع شد و اكثريت آنها توبه كردند و از لشكر خوارج جدا شدند و حدود چهار هزار نفر سرسختانه، ايستادگى كردند و در يك درگيرى محدود با لشكر امام اجساد همگى جز چند نفر، در كنار همان نهر بر روى زمين افتاد، همان گونه كه امام قبلا با صراحت پيش بينى كرده بود "

📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏2، ص: 377

خوارج :

▫️مرتكب گناه كبيره را (هر گناهى كه باشد) كافر و واجب القتل مى‏دانستند .

▫️در مسأله حكومت قائل به نوعى هرج و مرج و عدم نياز به تعيين حاكم بودند.

▫️قرائن نشان مى‏دهد كه در مسائل جنسى، شهوت پرست بودند و شايد به همين دليل، گرفتن نه زن عقدى را مجاز مى‏شمردند و مرتكب زناى محصنه را مستحق رجم نمى‏دانستند.

طبيعى است كه چنين گروه نادان و خودخواهى بسرعت به شاخه‏ها و گروههاى مختلفى تقسيم مى‏شوند. به همين جهت چيزى نگذشت كه هر يك از سران آنها داعيه‏اى عنوان كردند و به فرقه‏هاى زيادى تقسيم شدند، از جمله «ازارقه»، «نجدات»، «صفريّه»، «عجاردة» و «ثعالبه» و غير آن.

هم اكنون نيز افرادى كه افكارى همچون افكار خوارج دارند و اعمالشان يادآور اعمال آنان مى‏باشد در گوشه و كنار جوامع اسلامى پيدا مى‏شوند و مى‏توان بسيارى از وهّابيان را در اين دسته جاى داد، چرا كه آنها نيز به بعضى از ظواهر عبادات و مستحبّات، سخت پايبندند و گاه انجام كوچكترين مكروهات و يا مخالفت با مستحبّات را جايز نمى‏دانند، ولى در مقابل، غالب مسلمانان را اعم از شيعه و سنّى مشرك مى‏شمرند و خون بسيارى را مباح مى‏دانند و با اين كه از نظر تفكّر اسلامى و عقائد، سخت عقب مانده‏اند خود برتر بينى فوق العاده‏اى بر آنها حاكم است، نادانى خوارج و غرور و خود بزرگ بينى آنها و بى‏رحمى و قساوت در وجود آنان كاملا هويداست. آنها همچون خوارج خود را حقّ مطلق و ديگران را باطل مطلق مى‏پندارند يا آن كه بهره كمى از علوم اسلامى دارند."

📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏2، ص: 677

👌جهت آگاهی بیشتر از خوارج و فرق مختلف و عقاید آنها به دو کتاب ذیل از آیت الله سبحانی رجوع کنید :

📚الملل و النحل ج 5 ص 201 به بعد _ فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی ج 5 ص 181 به بعد


▫️ادامه 👇
رفتن پشه به مغز نمرود از راه بینی و امکان علمی این مساله ?!

🤔#پرسش :

این که گفته می شود که نمرود توسط پشه ای که از طریق بینی اش به مغزش رسید هلاک شد چقدر سندیت دارد ? با توجه به این که علم روز می گوید مسیر بینی راهی به سوی مغز ندارد ?


💠#پاسخ : 💠

👌علامه مجلسی در کتاب شریف حیاه القلوب در مورد کیفیت مرگ نمرود , پادشاه ظالم زمان حضرت ابراهیم علیه السلام روایاتی را نقل می کند و می نویسد :

" ( امام صادق علیه السلام ) در حكمت خلق پشه فرمود كه:

"حق تعالى آن را روزى بعضى از مرغان قرار داده است؛ و ذليل گردانيد به پشه، جبارى را كه تمرّد و تجبّر كرد بر خدا و انكار بر خداوندى او كرد، پس مسلط كرد بر او ضعيفترين خلقش را تا بنمايد به او قدرت و عظمت خود را، پس داخل بينى او شد تا به دماغش رسيد و او را كشت "

" فَأَمَّا الْبَعُوضُ وَ الْبَقُّ فَبَعْضُ سَبَبِهِ أَنَّهُ جَعَلَهُ أَرْزَاقَ الطَّيْرِ وَ أَهَانَ بِهَا جَبَّاراً تَمَرَّدَ عَلَى الله وَ تَجَبَّرَ وَ أَنْكَرَ رُبُوبِيَّتَهُ فَسَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ أَضْعَفَ خَلْقِهِ لِيُرِيَهُ قُدْرَتَهُ وَ عَظَمَتَهُ وَ هِيَ الْبَعُوضُ فَدَخَلَتْ فِي مَنْخِرِهِ حَتَّى وَصَلَتْ إِلَى دِمَاغِهِ فَقَتَلَتْه‏ " ( الاحتجاج ج 2 ص 342 )

▫️و از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام به سند معتبر منقول است كه: " در روز چهارشنبه ابراهيم را در آتش انداختند، و در چهارشنبه مسلط كرد خدا بر نمرود پشه را "

" يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ سَلَّطَ الله عَلَى نُمْرُودَ الْبَقَّة " ( الخصال ج 2 ص 388 )

علامه مجلسی ادامه می دهد :

" از اين احاديث ظاهر مى‏شود كه قصه پشه و نمرود واقع است، امّا تفصيلش در اخبار معتبره به نظر نرسيده، و اكثر مورخان و بعضى از مفسران ذكر كرده‏اند كه:

"بعد از نجات حضرت ابراهيم از آتش، نمرود را دعوت به دين حق كرد، آن شقى گفت: من با خداى تو جنگ مى‏كنم. پس روزى را براى اين امر تعيين كردند و نمرود با لشكر بيكران بيرون آمد و صف كشيدند، و ابراهيم عليه السّلام تنها در برابر ايشان ايستاد تا آنكه حق تعالى پشه‏اى بى‏حد فرستاد تا هوا را تيره كردند و بر سر و روى لشكريان تاختند تا آنكه همگى روى به هزيمت گذاشتند و نمرود خجل و منفعل برگشت و باز ايمان نياورد، تا آنكه حق تعالى پشه ضعيفى را امر فرمود كه به دماغ آن ملعون بالا رفته مشغول شد به خوردن مغز سر او، تا آنكه به حدّى او را بى‏تاب كرد كه جمعى را موكّل كرده بود كه گرزهاى گران بر سر او مى‏زدند كه شايد از آن حالت تسكين يابد، و چهل سال بر اين حال ماند و ايمان نياورد تا به جهنم واصل شد "

📚حیاه القلوب ج 1 ص 345

مرحوم طبرسی در مجمع البیان نیز نقل می کند :

" در تفسير ابن عباس چنين آمده است: خداوند بر نمرود پشه‏اى را مسلط كرد روى لب نمرود نشست و گزيد نمرود خواست با دست پشه را دور كند پشه به بينى نمرود رفت و از آنجا به مغزش رسيد و چهل شب او را عذاب و آزار ميداد تا هلاك شد. "

📚ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 123

برخی از شارحین نهج البلاغه نیز در ذیل حکمت 419 نهج البلاغه که امیر مومنان از ضعف انسان و آزار انسان توسط یک پشه سخن به میان می آورد , نقل می کنند :

" در روايات آمده است: هنگامى كه خداوند پشه‏ها را بر نمرود و لشكرش مسلط ساخت تعداد فوق‏العاده زيادى اطراف لشكر او را احاطه كردند. نمرود از لشكرش جدا شد و در خانه‏اش وارد گشت و تمام درها را بست و پرده‏ها را فرو افكند و بر پشت خود خوابيد، فكر مى‏كرد كه چگونه از اين لشكر عظيم پشه‏ها رهايى يابد ناگهان پشه‏اى وارد بينى او شد و به‏سوى مغز او بالا رفت. چهل روز او را آزار مى‏داد به گونه‏اى كه براى پيدا كردن آرامش موقت، سر خود را بر زمين مى‏كوبيد و در اين حال بود تا به هلاكت رسيد. "

📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، علامه مکارم شیرازی ج‏15، ص: 384 _ شرح نهج البلاغه علامه شوشترى، ج 11، ص 339


▫️ادامه 👇
آیا شیعیان و لو فاسد باشند از سایر مسلمانان مقام بالاتری دارند ?

🤔#پرسش :

نزد امامان شیعه، آن شیعه‌ای که اهل هزاران فسق و فجور و گناه و معصیت باشد، از سنی بهتر است !!!

" عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِنِّي أُخَالِطُ اَلنَّاسَ فَيَكْثُرُ عَجَبِي مِنْ أَقْوَامٍ لاَ يَتَوَلَّوْنَكُمْ وَ يَتَوَلَّوْنَ فُلاَناً وَ فُلاَناً لَهُمْ أَمَانَةٌ وَ صِدْقٌ وَ وَفَاءٌ وَ أَقْوَامٌ يَتَوَلَّوْنَكُمْ لَيْسَ لَهُمْ تِلْكَ اَلْأَمَانَةُ وَ لاَ اَلْوَفَاءُ وَ اَلصِّدْقُ قَالَ فَاسْتَوَى أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ جَالِساً فَأَقْبَلَ عَلَيَّ كَالْغَضْبَانِ ثُمَّ قَالَ لاَ دِينَ لِمَنْ دَانَ اَللَّهَ بِوَلاَيَةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اَللَّهِ وَ لاَ عَتْبَ عَلَى مَنْ دَانَ بِوَلاَيَةِ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اَللَّهِ قُلْتُ لاَ دِينَ لِأُولَئِكَ وَ لاَ عَتْبَ عَلَى هَؤُلاَءِ قَالَ نَعَمْ لاَ دِينَ لِأُولَئِكَ وَ لاَ عَتْبَ عَلَى هَؤُلاَءِ. "

" عبد اللّٰه بن ابى يعفور گويد: به امام صادق گفتم: من كه با مردم ارتباط دارم بسيار تعجب ميكنم از مردمى كه از شما پيروى نميكنند و بدنبال فلانی  و فلانی مي روند ولى امين و راستگو و با وفايند، و مردمى هستند كه بدنبال شمايند، ولى امانت و وفاء و راستگوئى آنها را ندارند. امام صادق راست نشست و مانند خشمناكى بمن متوجه شد، سپس فرمود: هر كه خدا را با پيروى از امام ستمگرى كه از جانب خدا نيست ديندارى كند، دين ندارد و سرزنش نيست بر كسى كه با پيروى از امام عادل از جانب خدا ديندارى كند، گفتم: آنها دين ندارند و بر اينها سرزنشى نيست‌؟!! فرمود: آرى آنها دين ندارند و بر اينها سرزنشى نيست. " !!! ( الکافي  ,  جلد ۱  ,  صفحه ۳۷۵ )


💠#پاسخ💠

👌امامان علیهم السلام , فردی را به عنوان شیعه معرفی کرده اند که در افعال و اعمال از آن بزرگواران پیروی کند و افعالش در مسیر الهی باشد نه مسیر شیطانی , چنانچه که امام صادق علیه السلام فرمود :

" از شیعیان ما نیست کسی که تنها به زبان ادعای شیعه بودن دارد و در اعمال و آثار ما , از ما پیروی نمی کند و مطابق اعمال ما عمل نمی کند , شیعه ما کسی است که با قلب و زبان شیعه باشد و از آثار ما پیروی کند و مطابق اعمال ما عمل کند , این افراد هستند که شیعه می باشند " "  قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ لَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا مَنْ قَالَ بِلِسَانِهِ وَ خَالَفَنَا فِي أَعْمَالِنَا وَ آثَارِنَا وَ لَمْ يَعْمَلْ بِأَعْمَالِنَا وَ لَكِنْ شِيعَتُنَا مَنْ وَافَقَنَا بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ اتَّبَعَ آثَارَنَا وَ عَمِلَ بِأَعْمَالِنَا أُولَئِكَ شِيعَتُنَا "

📚السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و المستطرفات)، ج‏3، ص: 639

👌و فرمود :

" گروهى مى‏پندارند كه من، امام آنها هستم. به خدا سوگند كه من، امام آنها نيستم.خداوند، لعنتشان كند! هر چه من پرده‏پوشى مى‏كنم، آنان، پرده‏درى مى‏كنند. من مى‏گويم: «چنين و چنان» و آنان مى‏گويند: مقصودش، فلان و بهمان است. من، امام كسى هستم كه مرا فرمان ببرَد. " " سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ قَوْمٌ يَزْعُمُونَ أَنِّي إِمَامُهُمْ وَ اللَّهِ مَا أَنَا لَهُمْ بِإِمَامٍ لَعَنَهُمُ اللَّهُ كُلَّمَا سَتَرْتُ سِتْراً هَتَكُوهُ أَقُولُ كَذَا وَ كَذَا فَيَقُولُونَ إِنَّمَا يَعْنِي كَذَا وَ كَذَا إِنَّمَا أَنَا إِمَامُ مَنْ أَطَاعَنِي. "

📚الغيبة للنعماني، ص: 37

❗️فردی که به زبان ادعای تشیع دارد اما در عمل به فرامین الهی توجه نکرده و عمر را در فساد و نافرمانی الهی می گذراند , آخر امر نیز گناهان ,  قلب او را سیاه کرده و بی ایمان و کافر از دنیا می رود .

خداوند می فرماید ؛

«كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُون‏ » « چنين نيست كه آنها خيال مى‏ كنند، بلكه اعمالشان چون زنگارى بر دلهايشان نشسته ( و قلبشان را سیاه و بی ایمان کرده است ) » ( مطففین ، آیه 14 )

👌و می فرماید ؛

« ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُن‏ » « سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به سخريه گرفتند. » ( روم 10 )


▫️ادامه 👇
پاسخ به شبهه وهابی در مورد عملکرد برخی از اصحاب امامان علیهم السلام !!!

🤔#پرسش :

اصحاب امانت دار و خاص ائمه که از اهل کوفه بودند، با عورتِ باز در حمام راه می‌روند !!!

بله، اصلاً تعجب نکنید، اصحاب خاص امام حتی این قدر احکام دین را بلد نیستند که باید عورت خود را از دیگران بپوشانند !!!

"عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ جَمِيعاً عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبِي وَ جَدِّي وَ عَمِّي حَمَّاماً بِالْمَدِينَةِ فَإِذَا رَجُلٌ فِي بَيْتِ اَلْمَسْلَخِ فَقَالَ لَنَا مِمَّنِ اَلْقَوْمُ فَقُلْنَا مِنْ أَهْلِ اَلْعِرَاقِ فَقَالَ وَ أَيُّ اَلْعِرَاقِ قُلْنَا كُوفِيُّونَ فَقَالَ مَرْحَباً بِكُمْ يَا أَهْلَ اَلْكُوفَةِ أَنْتُمُ اَلشِّعَارُ دُونَ اَلدِّثَارِ ثُمَّ قَالَ مَا يَمْنَعُكُمْ مِنَ اَلْأُزُرِ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ عَوْرَةُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ حَرَامٌ .... "

ترجمه: حنان بن سدیر از پدرش گوید: من و پدرم و جدم به حمام مدینه رفتیم، مردی در رخت کن حمام بود. فرمود: شما از کجایید؟ گفتم: از عراق، فرمود: از کجای عراق؟ گفتیم: از کوفه، فرمود: مرحبا به شما ای مردم کوفه! شما جامه زیرین (ما) هستید (یعنی اصحاب راز و نزدیک مایید)، بعد فرمود: چرا لنگ نمی بندید؟ پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: دیدن عورت مسلمان، بر مسلمان حرام است ... " (الکافي  ,  ج ۶  ,  ص۴۹۷ ) ❗️❗️❗️


💠#پاسخ : 💠

▫️1 _ روایت مورد تمسک وهابی از نظر سندی قابل استناد نیست . در سند روایت حنان بن سدیر وجود دارد که واقفی مسلک و از مخالفان و دشمنان امام رضا علیه السلام بوده است : " حنان بن سدير الصيرفي، واقفي. " و علامه حلی روایت او را مردود می شمارد و قبول نمی کند : " حنان‏ بالنون قبل الألف و بعده بن سدير الصيرفي ... و عندي في روايته توقف. "

📚رجال الطوسي ص: 334 _ رجال العلامة الحلي، ص: 218

روایت مذکور را حنان به نقل از پدرش یعنی سدیر بن حکیم روایت می کند در حالی که راوی جریان یعنی سدیر بن حکیم اهل تخلیط بوده است : " ( سدیر بن حکیم ... ) قال السيد علي بن أحمد العقيقي: سدير بن الصيرفي و كان اسمه سلمة، كان مخلطا. "

📚رجال العلامة الحلي، ص: 85

بر اساس آنچه برخی از علمای گذشته و معاصر معتقدند , فردی که اهل تخلیط است  از عقل درستی برخوردار نبوده و از مسیر حق منحرف شده است یا اساسا درست و غلط را با هم در می آمیزد و نقل می کند لذا روایتش مورد قبول نیست : " هذا ما ذكره الشهيد، ثمّ إنّه - قدّس سرّه - عقد بحثا فيمن اختلط و خلط، ففسّره بمن عرضه الحمق و ضعف العقل تارة، و من عرض له الفسق بعد الاستقامة تارة أخرى، كالواقفة بعد استقامتهم في زمن الكاظم - عليه السّلام - و الفطحيّة كذلك في زمن الصادق - عليه السّلام ... المراد من لا يبالي عمّن يروي و عمّن يأخذ، فيجمع بين الغثّ و السمين "

📚اصول الحدیث و احکامه , سبحانی , ص 170

▫️2 _ شیعه معتقد است که اصحاب پیامبر اسلام و امامان علیهم السلام می توانند انسانهای صالح یا غیر صالح , باشند و چنین نیست که افراد به صرف مصاحبت و همراهی با پیامبر و امام , تبدیل به انسانهای درستکار و صالح شوند حتی اگر به پیامبر یا امام خیلی هم نزدیک باشند بر خلاف اهلسنت که معتقدند افراد به صرف مصاحبت و نزدیکی با پیامبر تبدیل می شوند به انسانهای درستکار و پرهیزکار , چنانچه که قرطبی عالم مطرح اهلسنت , در این رابطه می گوید :

" تمام صحابه عادلند و از اولیاء الهی و برگزیدگان او و برگزیدگان خداوند از میان خلقش بعد از انبیاء و رسولانند و این است مذهب اهلسنت و اجماع ائمه این امت " " فالصحابة كلهم عدول، أولياء الله تعالى و أصفياؤه، و خيرته من خلقه بعد أنبيائه و رسله. هذا مذهب أهل السنة، و الذي عليه الجماعة من أئمة هذه الامة. "

📚الجامع لاحکام القرآن ج ١٦ ص ٢٩٩

▫️ادامه 👇
آیا تروریست های سوریه همان سفیانی هستند ?

🤔#پرسش :

برخی مدعی اند که تروریست هایی که سوریه را فتح کردند همان سفیانی اند و این واقعه نشان می دهد که امام زمان به زودی ظهور می کند ?

💠 #پاسخ : 💠

برخی از محققین در مورد سفیانی می نویسند :

"از برخى روايات شيعه چنين برمى‏آيد كه وى شخصى است از تبار ابو سفيان كه نام وى عثمان و پدرش عنبسه است.

📚کمال الدین ج 2 ص 651

برخى ديگر از احاديث وى را از فرزندان عتبة بن ابى سفيان معرفى كرده‏اند.

📚کتاب الغیبه طوسی ص 443

على عليه السّلام وى را فرزند معاويه مى‏شمارد و در نامه‏اى به معاويه مى‏فرمايد:

"اى معاويه! مردى از فرزندان تو، بدخوى و ملعون و سبك مغز و ستم‏كار و واژگون‏دل و سخت‏گير و عصبانى است. خداوند رحمت و مهر را از قلب او برده است ... لشكرى به سوى مدينه گسيل مى‏دارد، ... در اين‏حال مردى پاك و پرهيزكار از آنها فرار مى‏كند، كسى كه زمين را از عدل‏وداد سرشار خواهد ساخت همان‏گونه كه از ظلم و ستم لبريز شده است .... "

📚کتاب سلیم بن قیس ص 772 _ بحار الانوار ج 33 ص 157

در شمارى از احاديث، سخن از ويژگى‏هاى جسمى او به ميان آمده و او را مردى‏ چهارشانه، با چهره‏اى وحشت‏زا و سرى بزرگ و آبله‏روى معرفى كرده‏اند كه وقتى انسان او را ببيند، مى‏پندارد كه يك چشم دارد.

📚کمال الدین ج 2 ص 651

امام باقر عليه السّلام وى را چنين توصيف كرده است:السفياني أحمر، أشقر، أزرق لم يعبد اللّه قطّ ...؛ "سفيانى رنگى سرخ، بور، و كبود دارد و هرگز سر به بندگى خداوند، فرود نياورده است ...."

📚الغیبه نعمانی ص 306 _ بحار الانوار ج 52 ص 254

آن‏چه از مجموع اين حديث‏ها و جز اينها به دست مى‏آيد اين است كه وى از تبار ابو سفيان است- فرقى نيست كه فرزند عتبه باشد يا عنسبه و يا معاويه؛ چرا كه هر سه از فرزندان ابو سفيان مى‏باشند- و خود ابو سفيان نيز مظهر شرارت و دشمنى بر ضد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بوده و فرزندان او نيز هميشه با خاندان رسالت سر ستيز داشته‏اند.

از مجموع روايات چنين به دست مى‏آيد كه حركت و قيام اصلى سفيانى در منطقه شامات است و بيشتر تحركات وى، در همان نواحى صورت مى‏گيرد و مناطق تحت تصرف او در همين حوزه جغرافيايى خواهد بود.
در چند حديث از امامان معصوم عليهم السّلام بر اين نكته تأكيد شده كه سفيانى بر مناطق پنج‏گانه: شام، حمص، فلسطين، اردن و قنّسرين ( حوالی حلب ) مسلط مى‏شود.

📚الغیبه نعمانی ص 300 _ کمال الدین ج 2 ص 651

برخى از احاديث، گوياى اين هستند كه مردمان شام، جز تعداد اندكى، از وى‏ تبعيت مى‏كنند.

📚الغیبه نعمانی ص 305

و لشكر وى آهنگ مدينه دارد و به سوى آن‏جا حركت مى‏كند كه در منطقه‏اى نزديك مدينه به نام «بيداء» در زمين فرو مى‏روند.

📚همان منبع

درباره مدت زمان حاكميت او هرچند مضمون روايت‏ها، مقدارى باهم متفاوتند، همه گوياى يك مطلبند كه دوره حكومت او به يك سال نمى‏رسد؛ براى نمونه برخى حديث‏ها مدت زمان حكومت او را نه ماه ذكر كرده و شمار ديگرى از احاديث، اين مدت را به اندازه زمان حمل بچه دانسته‏اند و در برخى روايات هشت ماه هم ذكر شده است. اين احاديث با اندك اختلافى كه باهم دارند، در كوتاه بودن عمر حكومت سفيانى اتفاق‏نظر دارند. "

📚بررسي تطبيقى مهدويت در روايات شيعه و اهل سنت، ص: 157

❗️نشانه های گفته شده برای سفیانی به راحتی قابل تطبیق بر تروریستهای سوریه نیستند خصوصا آنکه در روایات متعددی خروج سفیانی در ماه رجب دانسته شده است در حالی که خروج تروریستهای سوریه در ماه رجب نبود .

👌امام صادق عليه السلام فرمود:

" كار سفيانى، از امور حتمى است و خروج او در ماه رجب است و ابتدا تا انتهاى خروج و شورش او، پانزده ماه است: شش ماه مى‏جنگد و چون مناطق پنجگانه [ يعنى دمشق، حمص، فلسطين، اردن و قنسرين‏] را به تصرّف در آورد، نُه ماه فرمان‏روايى مى‏كند و يك روز هم بيشتر نمى‏شود " السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ وَ مِنْ أَوَّلِ خُرُوجِهِ إِلَى آخِرِهِ خَمْسَةَ عَشَرَ شَهْراً سِتَّةُ أَشْهُرٍ يُقَاتِلُ فِيهَا فَإِذَا مَلَكَ الْكُوَرَ الْخَمْسَ مَلَكَ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ وَ لَمْ يَزِدْ عَلَيْهَا يَوْماً. "

📚الغیبه نعمانی ص 300 _ کمال الدین ج 2 ص 650

▫️ادامه 👇
آیا یوسف نبی علیه السلام ( معاذ الله ) قصد عمل فحشاء با زلیخا را داشت ?

🤔#پرسش :

داستان جنسی یوسف علیه السلام و زلیخا در تفسیر عیاشی !!!!

در داستان خلوت یوسف(علیه السلام) با زلیخا، در تفسیر عیاشی حدیثی این‌چنین به ما رسیده است که یوسف مشغول کندن لباس‌هایش بود تا وارد زنا شود ولی تمثال پدرش یعقوب را مشاهده کرد که انگشت به دهان گزیده و می‌گوید: یوسف [این چه کاری است؟!]. آن گاه یوسف با دیدن این صحنه فرار کرد!!!( تفسیر عیاشی ج 2 ص 173 ) ❗️❗️❗️

💠#پاسخ : 💠

برخی از محققین می نویسند :

" در مورد يوسف نيز به بعضى از آيات برخورد مى‏كنيم كه شايد موجب اين توهم گردد كه با مقام عصمت يوسف سازگار نيست. از جمله در آيه 24 سوره يوسف مى‏خوانيم: «آن زن (همسر عزيز مصر) قصد او را كرد، و او- نيز اگر برهان پروردگارش را نمى‏ديد- قصد وى را مى‏نمود، اين‏چنين كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود» "وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَّمَ بِهَا لَوْلَا انْ رَأى‏ بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ انَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ. "

❗️در ابتدا چنين تصور مى‏شود كه آيه يوسف را در قصد گناه با زليخا شريك مى‏كند و اين با مقام عصمت نمى‏سازد، زيرا معصوم حتى قصد گناه هم نمى‏كند.

👌در حالى كه كمى تأمل در متن آيه براى رفع اين اشتباه كافى است، زيرا قرآن مى‏گويد: «اگر برهان پروردگارش را نمى‏ديد قصد گناه مى‏كرد»، و مفهوم اين سخن دقيقاً اين است كه او قصد گناه نكرد زيرا برهان پروردگارش را مشاهده كرد.

منظور از اين برهان چيست؟ (با توجه به اين‏كه برهان به معناى هرگونه دليل محكم و قوى است كه موجب روشن شدن حقيقت شود از ماده «بره» به معناى سفيد شدن). مفسّران در اين‏جا احتمالات متعددى داده‏اند، ولى از همه بهتر اين است كه گفته شود منظور از برهان پروردگار همان آگاهى او به اسما و صفات خدا، و علم و قدرت و سميع و بصير بودن او بوده است.

▫️يا به تعبير ديگر منظور امدادهاى الهى و تأييدهاى ربانى است كه در لحظات خطرناك و سرنوشت ساز به يارى بندگان مؤمن با تقوا مى‏شتابد، و آنها را در برابر عوامل شيطانى و وساوس نفسانى نيرو مى‏بخشد و تقويت مى‏كند.

▫️شاهد اين سخن جمله‏هاى آخر آيه است كه مى‏فرمايد: «اين‏چنين كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود».

از اين سخن معلوم مى‏شود كه بندگان خالص و مخلص در اين لحظات حساس مشمول الطاف خاصّه و عنايات الهى مى‏شوند، و اين در واقع پاداشى است براى ايمان خالص و اعمال پاكشان.

▫️در اين‏جا بعضى از بى‏خبران خرافاتى را بنام روايات نقل كرده‏اند كه چيزى جز اسرائيليات نيست، و يوسف را طبق اين خرافات تا لبه پرتگاه اقدام به آن عمل زشت پيش برده‏اند كه جبرئيل با زدن بر سينه او او را از اين كار بازداشت! و يا مشاهده شبح پدرش يعقوب در حالى كه دست خود را مى‏گزيد مانع از اين كار شد!

👈اينها سخنانى است واهى كه هيچ ربطى با قرآن ندارد و خرافاتى است كه لايق پاسخ گويى نيست، و طبق ذيل آيه كه او را از بندگان مخلص مى‏شمرد بر طبق آيات قرآن كه شيطان راهى به بندگان مخلص ندارد، بهترين دليل بر بطلان اين گونه احتمالات زشت است.👉

📚پیام قرآن ج 7 ص 116


▫️ادامه 👇
توسل و درخواست مستقیم از امامان علیهم السلام !!!

🤔#پرسش :

حاجت خواستن از خود پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) شِرک نیست مگر اینکه معتقد باشیم آنها «خدا» هستند ولی در احادیثی که با سند صحیح در اختیار داریم توصیه نشده که حاجت را از خود معصومان (ع) بخواهیم. بنابراین شیوه بعضی از ما که حاجت را از معصوم (ع) می خواهیم، ناشی از توصیه معصومان (ع) نیست بلکه سلیقه شخصی خودمان است!!!!


💠#پاسخ : 💠

👌 این که امامان گرامی ما دارای قدرت خارق العاده در عالم هستند و می توانند چه در حال حیات و چه بعد از ممات ظاهری ,  در عالم تکوین تصرفاتی بکنند ، شکی در آن نیست .

قرآن از آصف بن برخیا ع وزیر حضرت سلیمان نبی ع  یاد می کند که تنها دارای بخشی از علم الکتاب و اسم اعظم الهی بود ، اما چنان قدرتی داشت که توانست تخت ملکه سباء را از فاصله دور، در یک چشم برهم زدن نزد سلیمان نبی ع حاضر کند ؛ « قال الذی عنده علم من الکتاب انا اتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک ، فلما راه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربی » ( نمل 40  )

👌امام باقر علیه السلام ، فرمود ؛

« اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است در نزد آصف يك حرف از آنها بود به همان يك حرف زبان گشود فاصله بين او و تخت بلقيس فرو رفت بعد با دست خود تخت بلقيس را گرفت ،  بعد زمين به حال اول برگشت به سرعت يك چشم به هم زدن ، ولى در نزد ما هفتاد و دو حرف است و يك حرف اختصاص به خدا دارد كه در نزد خود او است و جزء اسرار غيبى است‏ و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم » " عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ ثُمَّ تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا نَحْنُ مِنْ الِاسْمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ. "

📚بحار الانوار : ج 27 ص 25

👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛

« نسبت کسی که تنها اندکی از علم الکتاب  را دارا بود ( یعنی آصف بن برخیا ) ، با کسی که تمام علم الکتاب را دارا است ( یعنی ائمه ع )  همانند آن مقدار آبی است که  یک پشه با بالهای خود از دریا بر می دارد » « ... ما یاخذ بعوضه من ماء البحر »

📚بحار الانوار ج 35 ص 429

راوی از امام سجاد علیه السلام سوال کرد ؛

«آیا ائمه عليهم السّلام مرده زنده ميكنند و آيا كور و پيس را شفا ميدهند و بر روى آب راه ميروند؟

🔹امام علیه السلام فرمود :

« بله هر چه خدا به هر پيغمبرى داده به حضرت محمّد نيز داده ولى به پيامبر اكرم چيزهائى داده كه به آنها نداده است . راوی سوال کرد هر چه به پيامبر اكرم داده به  امير المؤمنين عليه السّلام نيز داده فرمود آرى بعد امام حسن و امام حسين عليهما السّلام سپس به هر امامى پس از ديگرى، تا روز قيامت‏ » « قُلْتُ الْأَئِمَّةُ يُحْيُونَ الْمَوْتَى وَ يُبْرِءُونَ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ يَمْشُونَ عَلَى الْمَاءِ قَالَ مَا أَعْطَى اللَّهُ نَبِيّاً شَيْئاً قَطُّ إِلَّا وَ قَدْ أَعْطَاهُ مُحَمَّداً ص وَ أَعْطَاهُ مَا لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ قُلْتُ وَ كُلُّ مَا كَانَ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَدْ أَعْطَاهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ نَعَمْ ثُمَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع ثُمَّ مِنْ بَعْدُ كُلَّ إِمَامٍ إِمَاماً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَعَ الزِّيَادَةِ الَّتِي تَحْدُثُ فِي كُلِّ سَنَةٍ وَ فِي كُلِّ شَهْرٍ ثُمَّ قَالَ إِي وَ اللَّهِ فِي كُلِّ سَاعَةٍ »

📚بصائر الدرجات : ج 1 ص 269

❗️در کتاب اثباه الهداه بالنصوص و المعجزات که در پنج جلد توسط شیخ حر عاملی تالیف شده است موارد زیادی از قدرت غیبی و کارهای خارق العاده امامان علیهم السلام گزارش شده است .

👌حال که امامان علیهم السلام دارای چنین قدرتی هستند و می توانند در جهان طبیعت تصرف کنند چه مشکلی دارد که ما مستقیما سراغ آنها برویم و از آنها بخواهیم که خودشان مشکل ما را به اذن خداوند حل کنند ?

❗️روشن است که بر اساس آیات قرآن , کمک خواهی و استعانت از غیر خدا تا زمانی که انسان معتقد باشد که غیر خدا به اذن خداوند به انسان می تواند امداد و یاری برساند اشکالی ندارد , چنانچه که در ذیل توضیح داده ایم :

https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/16070
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4219


▫️ادامه 👇
آیا جن زدگی واقعیت دارد ?

🤔#پرسش :

آیا جن زدگی و نفوذ جن به انسان واقعیت دارد و مورد تایید آیات و روایات است ?


💠#پاسخ : 💠

بر اساس روایات , جنیان شرور و شیاطین جنی , می توانند به انسان آسیب برسانند و مثلا به شکل حیواناتی چون مار یا سگ یا عقرب یا حشرات در آمده و به سراغ انسان بیایند : "رُوِيَ أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ: خَلَقَ اللَّهُ الْجِنَّ خَمْسَةَ أَصْنَافٍ صِنْفٌ كَالرِّيحِ فِي الْهَوَاءِ وَ صِنْفٌ حَيَّاتٌ وَ صِنْفٌ عَقَارِبُ وَ صِنْفٌ حَشَرَاتُ الْأَرْضِ وَ صِنْفٌ كَبَنِي آدَمَ عَلَيْهِمُ الْحِسَابُ وَ الْعِقَابُ. " _ " الْجِنُّ عَلَى ثَلَاثَةِ أَجْزَاءٍ فَجُزْءٌ مَعَ الْمَلَائِكَةِ وَ جُزْءٌ يَطِيرُونَ فِي الْهَوَاءِ وَ جُزْءٌ كِلَابٌ وَ حَيَّات‏ "

📚بحار الأنوار  ج‏60، ص: 267 _ الخصال، ج‏1، ص: 154

در روایاتی نیز از نبرد و جنگیدن امام علی علیه السلام با جنیان شرور سخن به میان آمده است که قصد ضربه زدن به مومنین را داشتند : " عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَحِمَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ قَالَ: لَمَّا خَرَجَ النَّبِيُّ ص إِلَى بَنِي الْمُصْطَلِقِ جَنَّبَ عَنِ الطَّرِيقِ فَأَدْرَكَهُ اللَّيْلُ فَنَزَلَ بِقُرْبِ وَادٍ وَعِرٍ فَلَمَّا كَانَ فِي آخِرِ اللَّيْلِ هَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ ع يُخْبِرُهُ أَنَّ طَائِفَةً مِنْ كُفَّارالْجِنِّ قَدِ اسْتَبْطَنُوا الْوَادِيَ يُرِيدُونَ كَيْدَهُ وَ إِيقَاعَ الشَّرِّ بِأَصْحَابِهِ عِنْدَ سُلُوكِهِمْ إِيَّاهُ فَدَعَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ لَهُ اذْهَبْ إِلَى هَذَا الْوَادِي فَسَيَعْرِضُ لَكَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ الْجِن‏ " _ " طلع امير المؤمنين (ع) منه و سيفه يقطر دما و معه غطرفة "

📚الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 339 _ عيون المعجزات، ص: 45

در نمایه های ذیل در مورد خلقت جنیان و آزار و اذیت آنها توضیحات بیشتری داده ایم :

https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/11670
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/14669
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/13644


حال سوال اینجاست که آیا جنیان می توانند به بدن انسان هم نفوذ کنند و روح و روان انسان را تحت تاثیر قرار دهند ?

👌پاسخ آن است که بر اساس روایات , این نوع اذیت جن نیز امکان دارد یعنی جنیان شرور هم می توانند مثلا به شکل حیواناتی در بیایند و به بدن انسان آسیب بزنند و هم وارد بدن انسان شده و روح و روان او را تحت تاثیر قرار دهد , در روایتی از نفوذ جن به بدن دختری سخن به میان آمده که با کرامت امام سجاد علیه السلام , جن از بدن فرد مذکور خارج شد : " ثُمَّ قَالَ يَا خَبِيثُ يَقُولُ لَكَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ اخْرُجْ مِنْ هَذِهِ الْجَارِيَةِ وَ لَا تَعْرِضْ لَهَا إِلَّا بِسَبِيلِ خَيْرٍ فَإِنَّكَ إِنْ عُدْتَ أَحْرَقْتُكَ بِنَارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةِ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ فَخَرَجَ مِنْهَا "

📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام  ج‏4، ص: 145

امیر مومنان علیه السلام نیز در مورد نفوذ شیطان و  جنیان شرور به بدن انسان و تحت تاثیر قرار دادن افکار و روحیاتش خطاب به فردی فرمود :

"«آيا تعادل فكرى خود را از دست‏ داده‏اى يا جن‏ زده‏اى يا بر اثر شدت بيمارى هذيان مى‏گويى؟»؛ (أمختبط أنت أم ذوجنّة، أم تهجر؟).

📚نهج البلاغه خطبه 224

" اشاره به اينكه هيچ انسان عاقلى باور نمى‏كند كه بتواند كسى مانند على عليه السّلام را با هديه‏اى كه در باطن بوى رشوه مى‏دهد بفريبد و اگر كسى در اين ميدان وارد شود دليل بر اين است كه يا ديوانه بوده و يا بر اثر بيمارى، عقل خود را موقتا از دست داده است. "

📚پیام امام امیر المومنین ج 8 ص 418


▫️ادامه 👇👇👇