#فقهی_خود_کشی
🤔#پرسش
❔لطفا بفرماييد علت تحريم #خودکشي در اسلام و #جاودانگي عذاب عامل آن چيست ❕❕
💠#پاسخ💠
👌یکی از شاخه های توحید خداوند ، توحید در #مالکیت است .
🔷خداوند #مالک حقیقی همه موجودات است زیرا وقتی خالق همه اشیائ او است طبعا مالک همه اشیائ نیز ذات مقدس او است.
📚تفسیر #نمونه ج27 ص449
🔶 او در آیات متعددی به این #حقیقت اشاره کرده است و می فرماید:
« هر چه در آسمانها و #زمین است از اوست»
🔷بقره116-255-284- ال عمران 109- 129- نسائ126-
❕« مالکیت آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن #خداست»
🔶مائده 17- انعام 12- توبه116
❔حال همان خداوند که مالک #جان آدمی نیز است ، به انسان تحت هیچ شرائطی اجازه خود کشی را نداده است ، زیرا او را برای #عبادت و بندگی و به کمال رسیدن خلق کرده است و خود کشی در تعارض با این هدف است و سبب عبث بودن #خلقت انسان می گردد .
🔷می فرماید ؛
« خود کشی نکنید ، خداوند نسبت به شما مهربان است و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد به زودی او را در #آتشی وارد خواهیم ساخت »
🔷#نساء 30
👌امام #صادق علیه السلام فرمود ؛
« هر کس ( از سر بی ایمانی به خداوند ) خودش را عمدا بکشد ، در آتش جهنم #خالد و #جاودان خواهد بود »
📚#الفقیه ج4 ص95
🔷امام #باقر علیه السلام فرمود ؛
« مومن ممکن است به هر بلایی گرفتار شود و به هر نوعی بمیرد اما هیچ گاه خود #کشی نمی کند »
📚#الکافی ج2 ص254
🗯خود کشی از گناهان کبیره و بزرگ است که سبب گرفتاری فرد در آتش جهنم می شود اما #خلود او در جهنم در صورتی است که معتقد به خداوند و عقائد حقه نباشد زیرا ثابت است که شیعه اثناعشری هیچ گاه مخلد در #جهنم نمی ماند .
🗯شیخ #مفید می نویسد ؛
« تمام علمای امامیه اتفاق دارند که تهدید به #خلود در آتش جهنم اختصاص به کفار و غیر شیعیان دارد ، و کسانی که ایمان به خدا و اقرار به فرائض او دارند ( شیعیان ) در #جهنم مخلد نمی مانند »
📚#اوائل_المقالات ص53
🔷امام #کاظم علیه السلام فرمود ؛
« خداوند جز اهل کفر و لجاجت و ضلالت و شرک را در آتش جهنم #جاوادان نگه نمی دارد »
📚توحید #صدوق ص407
❕بنابراین اگر فرد شیعه مذهب خود کشی کند ، اگر چه گناه بزرگی مرتکب شده است و در آتش جهنم گرفتار می شود اما چنین نیست که امید عفو و بخشش در مورد او نرود زیرا نهایتا او یک گناه کبیره ای را مرتکب شده و ممکن است مشمول این روایت شریف پیامبر گرامی شود که #فرمود ؛
« شفاعت من برای کسانی از امتم است که مرتکب گناهان #کبیره شده اند »
📚#الفقیه ج3 ص574
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔#پرسش
❔لطفا بفرماييد علت تحريم #خودکشي در اسلام و #جاودانگي عذاب عامل آن چيست ❕❕
💠#پاسخ💠
👌یکی از شاخه های توحید خداوند ، توحید در #مالکیت است .
🔷خداوند #مالک حقیقی همه موجودات است زیرا وقتی خالق همه اشیائ او است طبعا مالک همه اشیائ نیز ذات مقدس او است.
📚تفسیر #نمونه ج27 ص449
🔶 او در آیات متعددی به این #حقیقت اشاره کرده است و می فرماید:
« هر چه در آسمانها و #زمین است از اوست»
🔷بقره116-255-284- ال عمران 109- 129- نسائ126-
❕« مالکیت آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن #خداست»
🔶مائده 17- انعام 12- توبه116
❔حال همان خداوند که مالک #جان آدمی نیز است ، به انسان تحت هیچ شرائطی اجازه خود کشی را نداده است ، زیرا او را برای #عبادت و بندگی و به کمال رسیدن خلق کرده است و خود کشی در تعارض با این هدف است و سبب عبث بودن #خلقت انسان می گردد .
🔷می فرماید ؛
« خود کشی نکنید ، خداوند نسبت به شما مهربان است و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد به زودی او را در #آتشی وارد خواهیم ساخت »
🔷#نساء 30
👌امام #صادق علیه السلام فرمود ؛
« هر کس ( از سر بی ایمانی به خداوند ) خودش را عمدا بکشد ، در آتش جهنم #خالد و #جاودان خواهد بود »
📚#الفقیه ج4 ص95
🔷امام #باقر علیه السلام فرمود ؛
« مومن ممکن است به هر بلایی گرفتار شود و به هر نوعی بمیرد اما هیچ گاه خود #کشی نمی کند »
📚#الکافی ج2 ص254
🗯خود کشی از گناهان کبیره و بزرگ است که سبب گرفتاری فرد در آتش جهنم می شود اما #خلود او در جهنم در صورتی است که معتقد به خداوند و عقائد حقه نباشد زیرا ثابت است که شیعه اثناعشری هیچ گاه مخلد در #جهنم نمی ماند .
🗯شیخ #مفید می نویسد ؛
« تمام علمای امامیه اتفاق دارند که تهدید به #خلود در آتش جهنم اختصاص به کفار و غیر شیعیان دارد ، و کسانی که ایمان به خدا و اقرار به فرائض او دارند ( شیعیان ) در #جهنم مخلد نمی مانند »
📚#اوائل_المقالات ص53
🔷امام #کاظم علیه السلام فرمود ؛
« خداوند جز اهل کفر و لجاجت و ضلالت و شرک را در آتش جهنم #جاوادان نگه نمی دارد »
📚توحید #صدوق ص407
❕بنابراین اگر فرد شیعه مذهب خود کشی کند ، اگر چه گناه بزرگی مرتکب شده است و در آتش جهنم گرفتار می شود اما چنین نیست که امید عفو و بخشش در مورد او نرود زیرا نهایتا او یک گناه کبیره ای را مرتکب شده و ممکن است مشمول این روایت شریف پیامبر گرامی شود که #فرمود ؛
« شفاعت من برای کسانی از امتم است که مرتکب گناهان #کبیره شده اند »
📚#الفقیه ج3 ص574
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#جان_دادن_موسی_کور_کردن_چشم_عزرائیل
🤔#پرسش
❔اینکه میگن وقتی عزرائیل میخواست جون حضرت موسی رو بگیره چند بار مخالفت کرد ❕آیا #گناه نیست و منافات با عصمت نداره❕❕
💠#پاسخ💠
👌حضرت موسی علیه السلام از مردن و به دیار باقی شتافتن هراسی نداشت ، و بلکه شدیدا لقای پرودگار را دوست می داشت چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛
«موسى نبا خداوند چنین مناجات می کرد و می گفت پروردگارا ، من #راضيم به آنچه قضا كرده اى و مقدّر نموده اى، آيا بزرگ را مى ميرانى و كودك خرد را مى گذارى؟ حق تعالى فرمود: اى موسى! آيا راضى نيستى كه من روزى ده و متكفّل احوال ايشان باشم؟حضرت موسى عليه السّلام گفت: بلى پروردگارا راضيم تو نيكو وكيلى و نيكو كفيلى»
📚امالی صدوق ص165
👌البته در نقلی آمده است که موسی علیه السلام از خداوند در قبض روحش #مهلت خواست تا وصی و جانشین خود را معرفی کند چنان که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛
« چون مدت عمر موسى به آخر رسيد، ملك موت به نزد آن حضرت آمد و گفت: السلام عليك اى كليم خدا موسى عليه السّلام گفت: و عليك السلام كيستى تو؟ گفت: من ملك موتم. موسى گفت: براى چه آمده اى؟
گفت: آمده ام كه قبض روح تو بكنم.موسى عليه السّلام گفت: از كجا قبض روح من مى كنى؟گفت: از دهان تو. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دهان من قبض روح مى كنى و حال آنكه به اين دهان با پروردگار خود سخن گفته ام؟گفت: پس از دستهاى تو قبض روح تو مى كنم. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دستهاى من قبض روح من مى كنى و به اين دستها تورات را برداشته ام؟گفت: پس از پاهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين پاها به كوه طور رفته ام و با خدا مناجات كرده ام.گفت: پس از ديده هاى تو.
موسى عليه السّلام گفت: به اين ديده ها پيوسته با اميد بسوى رحمت پروردگار خود نظر كرده ام. گفت: پس از گوشهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين گوشها كلام پروردگار خود را شنيده ام.
❕پس حق تعالى به ملك موت وحى نمود كه #قبض روح او مكن تا خود اراده كند. ملك موت بيرون آمد. موسى عليه السّلام بعد از آن مدتى زنده ماند، پس روزى يوشع عليه السّلام را طلبيد و به او وصيت نمود، او را وصىّ خود گردانيد و امر كرد يوشع را كه وصيت را يا امر رفتن موسى عليه السّلام را پنهان دارد و امر كرد كه يوشع بعد از انقضاى عمر خود به ديگرى كه خدا بفرمايد وصيت كند. و از قوم خود غايب شد و در ايّام غيبت خود به مردى رسيد كه قبرى مى كند، موسى عليه السّلام گفت: مى خواهى كه تو را يارى كنم بر كندن اين قبر؟ گفت: بلى. پس اعانت او كرد تا قبر را كندند و لحد را درست كردند.پس آن مرد اراده كرد كه برود و در #لحد بخوابد تا ببيند كه درست كنده شده است،موسى عليه السّلام گفت: باش كه من مى روم كه ملاحظه كنم. چون حضرت موسى رفت در قبر خوابيد خدا پرده از پيش چشم او برداشت تا جاى خود را در بهشت ديد، پس گفت:
پروردگارا! مرا بسوى خود قبض كن. پس ملك موت در همانجا قبض روح مطهر او نمود و در همان قبر او را دفن كرد و خاك بر روى او ريخت. آن مردى كه قبر را مى كند ملكى بود در صورت آدمى، و موت آن حضرت در مدت تيه بود.»
📚کمال الدین ج1 ص153
👌چنان که در روایت بالا آمد ، #تعلل موسی علیه السلام برای قبض روحش از این جهت بود که وصی و جانشین خود را تعیین کند و پس از آن با تقاضای خود ایشان ، قبض روحش صورت گرفت .
❕با این وجود در روایات #جعلی و #دروغینی از کتب اهل سنت آمده است که موسی علیه السلام از قبض روح امتناع می کرد تا آنجایی که با زدن یک سیلی به ملک الموت ، چشم او را کور کرد ، چنان که مسلم از ابوهریره نقل می کنند ؛
« وقتى ملك الموت به خدمت موسى رسيد، به محض اينكه از او خواست تا دعوت پروردگار را اجابت كند، موسى چنان سيلى به چشم ملك الموت زد كه چشمش كور شد. پس ملك الموت به سوى پروردگار برگشت و گفت: مرا به سوى بنده اى فرستادى كه #اراده مردن ندارد و چشم مرا كور نمود.
👌آنگاه خداوند چشم ملك الموت را سالم نمود و به او فرمود به سوى بنده ام برگرد و بگو اگر طالب زندگى دنيا هستى، دست خود را بر پشت گاوى بگذار، هر چه مو به دستت آمد به همان مقدار بر سالهاى زندگانى تو اضافه خواهد شد»
📚صحیح مسلم ج4 ص1842
📚مسند احمد ج13 ص506
❔براستی این افسانه ها و #جعلیات می تواند عمل یک پیامبر مقرب و اولوالعزم و برگزیده الهی محسوب شود ❗️
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔#پرسش
❔اینکه میگن وقتی عزرائیل میخواست جون حضرت موسی رو بگیره چند بار مخالفت کرد ❕آیا #گناه نیست و منافات با عصمت نداره❕❕
💠#پاسخ💠
👌حضرت موسی علیه السلام از مردن و به دیار باقی شتافتن هراسی نداشت ، و بلکه شدیدا لقای پرودگار را دوست می داشت چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛
«موسى نبا خداوند چنین مناجات می کرد و می گفت پروردگارا ، من #راضيم به آنچه قضا كرده اى و مقدّر نموده اى، آيا بزرگ را مى ميرانى و كودك خرد را مى گذارى؟ حق تعالى فرمود: اى موسى! آيا راضى نيستى كه من روزى ده و متكفّل احوال ايشان باشم؟حضرت موسى عليه السّلام گفت: بلى پروردگارا راضيم تو نيكو وكيلى و نيكو كفيلى»
📚امالی صدوق ص165
👌البته در نقلی آمده است که موسی علیه السلام از خداوند در قبض روحش #مهلت خواست تا وصی و جانشین خود را معرفی کند چنان که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛
« چون مدت عمر موسى به آخر رسيد، ملك موت به نزد آن حضرت آمد و گفت: السلام عليك اى كليم خدا موسى عليه السّلام گفت: و عليك السلام كيستى تو؟ گفت: من ملك موتم. موسى گفت: براى چه آمده اى؟
گفت: آمده ام كه قبض روح تو بكنم.موسى عليه السّلام گفت: از كجا قبض روح من مى كنى؟گفت: از دهان تو. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دهان من قبض روح مى كنى و حال آنكه به اين دهان با پروردگار خود سخن گفته ام؟گفت: پس از دستهاى تو قبض روح تو مى كنم. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دستهاى من قبض روح من مى كنى و به اين دستها تورات را برداشته ام؟گفت: پس از پاهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين پاها به كوه طور رفته ام و با خدا مناجات كرده ام.گفت: پس از ديده هاى تو.
موسى عليه السّلام گفت: به اين ديده ها پيوسته با اميد بسوى رحمت پروردگار خود نظر كرده ام. گفت: پس از گوشهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين گوشها كلام پروردگار خود را شنيده ام.
❕پس حق تعالى به ملك موت وحى نمود كه #قبض روح او مكن تا خود اراده كند. ملك موت بيرون آمد. موسى عليه السّلام بعد از آن مدتى زنده ماند، پس روزى يوشع عليه السّلام را طلبيد و به او وصيت نمود، او را وصىّ خود گردانيد و امر كرد يوشع را كه وصيت را يا امر رفتن موسى عليه السّلام را پنهان دارد و امر كرد كه يوشع بعد از انقضاى عمر خود به ديگرى كه خدا بفرمايد وصيت كند. و از قوم خود غايب شد و در ايّام غيبت خود به مردى رسيد كه قبرى مى كند، موسى عليه السّلام گفت: مى خواهى كه تو را يارى كنم بر كندن اين قبر؟ گفت: بلى. پس اعانت او كرد تا قبر را كندند و لحد را درست كردند.پس آن مرد اراده كرد كه برود و در #لحد بخوابد تا ببيند كه درست كنده شده است،موسى عليه السّلام گفت: باش كه من مى روم كه ملاحظه كنم. چون حضرت موسى رفت در قبر خوابيد خدا پرده از پيش چشم او برداشت تا جاى خود را در بهشت ديد، پس گفت:
پروردگارا! مرا بسوى خود قبض كن. پس ملك موت در همانجا قبض روح مطهر او نمود و در همان قبر او را دفن كرد و خاك بر روى او ريخت. آن مردى كه قبر را مى كند ملكى بود در صورت آدمى، و موت آن حضرت در مدت تيه بود.»
📚کمال الدین ج1 ص153
👌چنان که در روایت بالا آمد ، #تعلل موسی علیه السلام برای قبض روحش از این جهت بود که وصی و جانشین خود را تعیین کند و پس از آن با تقاضای خود ایشان ، قبض روحش صورت گرفت .
❕با این وجود در روایات #جعلی و #دروغینی از کتب اهل سنت آمده است که موسی علیه السلام از قبض روح امتناع می کرد تا آنجایی که با زدن یک سیلی به ملک الموت ، چشم او را کور کرد ، چنان که مسلم از ابوهریره نقل می کنند ؛
« وقتى ملك الموت به خدمت موسى رسيد، به محض اينكه از او خواست تا دعوت پروردگار را اجابت كند، موسى چنان سيلى به چشم ملك الموت زد كه چشمش كور شد. پس ملك الموت به سوى پروردگار برگشت و گفت: مرا به سوى بنده اى فرستادى كه #اراده مردن ندارد و چشم مرا كور نمود.
👌آنگاه خداوند چشم ملك الموت را سالم نمود و به او فرمود به سوى بنده ام برگرد و بگو اگر طالب زندگى دنيا هستى، دست خود را بر پشت گاوى بگذار، هر چه مو به دستت آمد به همان مقدار بر سالهاى زندگانى تو اضافه خواهد شد»
📚صحیح مسلم ج4 ص1842
📚مسند احمد ج13 ص506
❔براستی این افسانه ها و #جعلیات می تواند عمل یک پیامبر مقرب و اولوالعزم و برگزیده الهی محسوب شود ❗️
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#طب_اسلامی_رساله_ذهبیه
🤔#پرسش
❔لطفا در مورد سند رساله #ذهبیه توضیح دهید که آیا این رساله حقیقتا مربوط به امام رضا (ع) می باشد یا خیر ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌رساله ذهبیه یا طب الرضا علیه السلام ، مطالبی در مورد #مسائل پزشکی است که امام رضا علیه السلام آن را به درخواست مامون نگاشته است .
❕اصل #انتساب چنین رساله ای به امام رضا علیه السلام ثابت است ، چنان که علامه مجلسی می نویسد ؛
« رساله ذهبیه منسوب به امام رضا علیه السلام نزد علمای ما #مشهور است و علمای ما رساله مذکور را با طرق و اسانیدی روایت کرده اند »
📚بحار الانوار ج59 ص309
❕با این وجود ، رساله ای که تحت عنوان رساله ذهبیه منسوب به امام رضا علیه السلام هم #اینک موجود می باشد ، دچار تحریف و زیاده و کم شده است ، و همین مساله سبب ضعف اعتماد به رساله مذکور می شود ، چنان که علامه #مجلسی می نویسد ؛
« نسخه ای که از رساله ذهبیه هم اینک در دست ما است ، در آن اختلافات و تناقض های #فاحشی است »
📚همان مدرک
❕لذا شیخ حر عاملی از رساله مذکور در کتاب شریف « وسائل الشیعه » #نقلی نمی آورد ، با این استدلال که آنچه به عنوان رساله ذهبیه به دست ما رسیده است ، قابل اعتماد نمی باشد .«لم یثبت عندی کونها #معتمدا »
📚وسائل الشیعه ج30 ص 159
❕البته در گذشته مفصلا توضیح داده ایم که اسلام مکتب تازه ای به نام #طب_اسلامی که عبارت باشد از راه حل های درمان تمام بیماری ها و مقابله با کلیه امراض به #بشر ارائه نداده است و بیشتر روایاتی که در این زمینه رسیده است ، مرسل و بدون سند است و انتساب آن به معصوم قطعی نیست و برخی از سخنان پزشکی امامان نیز متناسب با آب و هوای عربستان و طبع افراد صادر شده است که نمی توان از آن یک حکم #کلی ارائه داد .
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7613
❕روشن است که نمی توان با استدلال به یک سری روایات ضعیف و مشکوک با #جان انسانها بازی کرد ، گذشته از آنکه وقتی مردم نتیجه ای از آنچه به اصطلاح طب اسلامی نامیده می شود ، نگیرند ، نسبت به سخنان ائمه علیهم السلام بی اعتماد می شوند و #مروجین این طب گرفتار گناهی بس بزرگ می شوند که به آسانی قابل بخشش نیست .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔#پرسش
❔لطفا در مورد سند رساله #ذهبیه توضیح دهید که آیا این رساله حقیقتا مربوط به امام رضا (ع) می باشد یا خیر ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌رساله ذهبیه یا طب الرضا علیه السلام ، مطالبی در مورد #مسائل پزشکی است که امام رضا علیه السلام آن را به درخواست مامون نگاشته است .
❕اصل #انتساب چنین رساله ای به امام رضا علیه السلام ثابت است ، چنان که علامه مجلسی می نویسد ؛
« رساله ذهبیه منسوب به امام رضا علیه السلام نزد علمای ما #مشهور است و علمای ما رساله مذکور را با طرق و اسانیدی روایت کرده اند »
📚بحار الانوار ج59 ص309
❕با این وجود ، رساله ای که تحت عنوان رساله ذهبیه منسوب به امام رضا علیه السلام هم #اینک موجود می باشد ، دچار تحریف و زیاده و کم شده است ، و همین مساله سبب ضعف اعتماد به رساله مذکور می شود ، چنان که علامه #مجلسی می نویسد ؛
« نسخه ای که از رساله ذهبیه هم اینک در دست ما است ، در آن اختلافات و تناقض های #فاحشی است »
📚همان مدرک
❕لذا شیخ حر عاملی از رساله مذکور در کتاب شریف « وسائل الشیعه » #نقلی نمی آورد ، با این استدلال که آنچه به عنوان رساله ذهبیه به دست ما رسیده است ، قابل اعتماد نمی باشد .«لم یثبت عندی کونها #معتمدا »
📚وسائل الشیعه ج30 ص 159
❕البته در گذشته مفصلا توضیح داده ایم که اسلام مکتب تازه ای به نام #طب_اسلامی که عبارت باشد از راه حل های درمان تمام بیماری ها و مقابله با کلیه امراض به #بشر ارائه نداده است و بیشتر روایاتی که در این زمینه رسیده است ، مرسل و بدون سند است و انتساب آن به معصوم قطعی نیست و برخی از سخنان پزشکی امامان نیز متناسب با آب و هوای عربستان و طبع افراد صادر شده است که نمی توان از آن یک حکم #کلی ارائه داد .
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7613
❕روشن است که نمی توان با استدلال به یک سری روایات ضعیف و مشکوک با #جان انسانها بازی کرد ، گذشته از آنکه وقتی مردم نتیجه ای از آنچه به اصطلاح طب اسلامی نامیده می شود ، نگیرند ، نسبت به سخنان ائمه علیهم السلام بی اعتماد می شوند و #مروجین این طب گرفتار گناهی بس بزرگ می شوند که به آسانی قابل بخشش نیست .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#ابن_عباس_یاری_حسین_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔من همواره دیده ام که علمای شیعه از عبدالله بن عباس به خوبی و بزرگی یاد می کنند ❗️برایم جای سوال بود که ابن #عباس با این که زمان امام حسین را درک کرد چرا همراه امام حسین به کربلا نرفت ❕آیا از ترس جان بود و او نیز در آخر عمر از اهل بیت منحرف شد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌بى ترديد ابن عباس در ميان امت و مذاهب مختلف شيعه و اهل سنّت، اشتهار به نيكى و علم و دانش و #هوشيارى و خرد دارد و از او با القابى مانند «حِبْرالأُمة»، «تَرْجُمانُ الْقُرآنِ» و مانند آن ياد مى شود. او دوران جوانى خود را در خدمت پيامبر اكرم گذراند و حامل احاديث مهمى از آن حضرت بود كه در كتب معتبر نقل شده است. او #مخصوصاً در تفسير قرآن صاحب نظر بود و از او به عنوان شاگرد على عليه السلام و محب او ياد شده است.
🔸 در جنگهاى على علیه السلام در ركاب او بود، وى در اواخر عمر نابينا شده بود. در سال 68 هجرى، در فتنه پسر زبير، در #طائف درگذشت، در حالى كه هفتاد سال عمر داشت. محمّد حنفيّه بر او نماز گزارد.
📚اعیان الشیعه ج 8 ص 55
👌مردى از اهل طائف به #هنگامى كه ابن عباس بيمار بود؛ (همان بيمارى كه در آن دنيا را وداع گفت) نزد او آمد و لحظه اى نشست. ابن عباس بى هوش شد. او را به صحن خانه آوردند. به هوش آمد. گفت: خليل و يار من رسول خدا درباره من خبر داد كه در دوران عمرم دو بار هجرت خواهم كرد؛ هجرتى با رسول خدا داشتم و هجرتى با على عليه السلام و نيز به من خبر داد كه من در پايان عمر نابينا خواهم شد (و چنين شد) ... و نيز به من دستور داد كه از پنج گروه بيزار باشم: از ناكثين (پيمان شكنان) همانها كه در جنگ #جمل حاضر شدند و از قاسطين (ظالمان و ستمگران شام) كه در جنگ صفين حاضر شدند و از خوارج كه در ميدان نهروان حضور يافتند و از «قَدَريّه» آنهايى كه شبيه نصارا در دينشان بودند و گفتند: هيچ چيزى مقدر نشده (و همه چيز را خدا به ما تفويض كرده است) و از «مرجئه» آنها كه شبيه يهود در دينشان شدند. گفتند: خدا آگاهتر است (كه گناهكاران نيز اهل بهشتند) سپس گفت ؛
«خداوندا من بر آنچه على عليه السلام بر آن زنده بود زنده ام و بر آنچه او بدرود حيات گفت مى ميرم» اين سخن را گفت و #جان به جان آفرين تسليم كرد. »
📚بحار الانوار ج 42 ص 152
👌او از جمله كسانى بود كه پس از تصميم امام حسين علیه السلام براى رفتن به كوفه، تلاش مى كرد آن حضرت را از اين #سفر بازدارد و بى وفايى كوفيان را يادآورى مى كرد و چون كلماتش در اراده امام تأثير نگذاشت، بشدت متأثّر شد.
📚حیاه الامام الحسین ج 3 ص 25
👌 از كسانى بود كه از شهادت سيد الشهدا #پيشاپيش خبر داشت و روز عاشورا در مدينه بود و با ديدن خواب و تبديل مشكى كه داشت به خون، از كشته شدن حسين با خبر شد.
📚امالی صدوق ص 480
🔸زمانی که سخنان او بر امام #مبنی بر نرفتن به کوفه تاثیر نگذاشت خطاب به امام علیه السلام عرضه داشت ؛
« اى پسر دختر پيامبر! فدايت شوم! گويى مرا به سوى خود مى خوانى و از من مى خواهى كه يارى ات كنم! به خدايى كه جز او خدايى نيست، اگر با اين شمشيرم در پيشِ روى تو، چنان ضربه زنم كه شمشيرم، به تمامى، خُرد شود، يكصدمِ حقّ تو را نگزارده ام. اينك، پيش روى تو ام. به من، فرمان بده».
👌امام حسین علیه السلام خطاب به او فرمود ؛
« اى ابن عبّاس! تو پسرعموى پدرم هستى و از هنگامى كه تو را شناخته ام، پيوسته به نيكى فرمان مى دهى و به #پدرم رايزنى هاى حكيمانه مى دادى. او پيوسته از تو خيرخواهى و رايزنى مى خواست و تو به درستى، به او پيشنهاد مى دادى. پس در پناه و پشتيبانى خدا، به مدينه برو و چيزى از خبرهاى تو، بر من پوشيده نمى مانَد »
📚الفتوح ج 5 ص 23 _ مقتل الحسین خوارزمی ج 1 ص 190
👌بنابراین علت عدم حضور ابن عباس ( رضی الله عنه ) در رکاب امام حسین علیه السلام دستور خود امام بود که ابن #عباس را مامور مدینه کرد تا اخبار مدینه را به امام گزارش دهد .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
https://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
🤔#پرسش
❔من همواره دیده ام که علمای شیعه از عبدالله بن عباس به خوبی و بزرگی یاد می کنند ❗️برایم جای سوال بود که ابن #عباس با این که زمان امام حسین را درک کرد چرا همراه امام حسین به کربلا نرفت ❕آیا از ترس جان بود و او نیز در آخر عمر از اهل بیت منحرف شد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌بى ترديد ابن عباس در ميان امت و مذاهب مختلف شيعه و اهل سنّت، اشتهار به نيكى و علم و دانش و #هوشيارى و خرد دارد و از او با القابى مانند «حِبْرالأُمة»، «تَرْجُمانُ الْقُرآنِ» و مانند آن ياد مى شود. او دوران جوانى خود را در خدمت پيامبر اكرم گذراند و حامل احاديث مهمى از آن حضرت بود كه در كتب معتبر نقل شده است. او #مخصوصاً در تفسير قرآن صاحب نظر بود و از او به عنوان شاگرد على عليه السلام و محب او ياد شده است.
🔸 در جنگهاى على علیه السلام در ركاب او بود، وى در اواخر عمر نابينا شده بود. در سال 68 هجرى، در فتنه پسر زبير، در #طائف درگذشت، در حالى كه هفتاد سال عمر داشت. محمّد حنفيّه بر او نماز گزارد.
📚اعیان الشیعه ج 8 ص 55
👌مردى از اهل طائف به #هنگامى كه ابن عباس بيمار بود؛ (همان بيمارى كه در آن دنيا را وداع گفت) نزد او آمد و لحظه اى نشست. ابن عباس بى هوش شد. او را به صحن خانه آوردند. به هوش آمد. گفت: خليل و يار من رسول خدا درباره من خبر داد كه در دوران عمرم دو بار هجرت خواهم كرد؛ هجرتى با رسول خدا داشتم و هجرتى با على عليه السلام و نيز به من خبر داد كه من در پايان عمر نابينا خواهم شد (و چنين شد) ... و نيز به من دستور داد كه از پنج گروه بيزار باشم: از ناكثين (پيمان شكنان) همانها كه در جنگ #جمل حاضر شدند و از قاسطين (ظالمان و ستمگران شام) كه در جنگ صفين حاضر شدند و از خوارج كه در ميدان نهروان حضور يافتند و از «قَدَريّه» آنهايى كه شبيه نصارا در دينشان بودند و گفتند: هيچ چيزى مقدر نشده (و همه چيز را خدا به ما تفويض كرده است) و از «مرجئه» آنها كه شبيه يهود در دينشان شدند. گفتند: خدا آگاهتر است (كه گناهكاران نيز اهل بهشتند) سپس گفت ؛
«خداوندا من بر آنچه على عليه السلام بر آن زنده بود زنده ام و بر آنچه او بدرود حيات گفت مى ميرم» اين سخن را گفت و #جان به جان آفرين تسليم كرد. »
📚بحار الانوار ج 42 ص 152
👌او از جمله كسانى بود كه پس از تصميم امام حسين علیه السلام براى رفتن به كوفه، تلاش مى كرد آن حضرت را از اين #سفر بازدارد و بى وفايى كوفيان را يادآورى مى كرد و چون كلماتش در اراده امام تأثير نگذاشت، بشدت متأثّر شد.
📚حیاه الامام الحسین ج 3 ص 25
👌 از كسانى بود كه از شهادت سيد الشهدا #پيشاپيش خبر داشت و روز عاشورا در مدينه بود و با ديدن خواب و تبديل مشكى كه داشت به خون، از كشته شدن حسين با خبر شد.
📚امالی صدوق ص 480
🔸زمانی که سخنان او بر امام #مبنی بر نرفتن به کوفه تاثیر نگذاشت خطاب به امام علیه السلام عرضه داشت ؛
« اى پسر دختر پيامبر! فدايت شوم! گويى مرا به سوى خود مى خوانى و از من مى خواهى كه يارى ات كنم! به خدايى كه جز او خدايى نيست، اگر با اين شمشيرم در پيشِ روى تو، چنان ضربه زنم كه شمشيرم، به تمامى، خُرد شود، يكصدمِ حقّ تو را نگزارده ام. اينك، پيش روى تو ام. به من، فرمان بده».
👌امام حسین علیه السلام خطاب به او فرمود ؛
« اى ابن عبّاس! تو پسرعموى پدرم هستى و از هنگامى كه تو را شناخته ام، پيوسته به نيكى فرمان مى دهى و به #پدرم رايزنى هاى حكيمانه مى دادى. او پيوسته از تو خيرخواهى و رايزنى مى خواست و تو به درستى، به او پيشنهاد مى دادى. پس در پناه و پشتيبانى خدا، به مدينه برو و چيزى از خبرهاى تو، بر من پوشيده نمى مانَد »
📚الفتوح ج 5 ص 23 _ مقتل الحسین خوارزمی ج 1 ص 190
👌بنابراین علت عدم حضور ابن عباس ( رضی الله عنه ) در رکاب امام حسین علیه السلام دستور خود امام بود که ابن #عباس را مامور مدینه کرد تا اخبار مدینه را به امام گزارش دهد .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
https://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#مروری_بر_پاسخهای_گذشته_کانال
#جان_دادن_موسی_کور_کردن_چشم_عزرائیل
🤔#پرسش
❔اینکه میگن وقتی عزرائیل میخواست جون حضرت موسی رو بگیره چند بار مخالفت کرد ❕آیا #گناه نیست و منافات با عصمت نداره❕❕
💠#پاسخ💠
👌حضرت موسی علیه السلام از مردن و به دیار باقی شتافتن هراسی نداشت ، و بلکه شدیدا لقای پرودگار را دوست می داشت چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛
«موسى نبا خداوند چنین مناجات می کرد و می گفت پروردگارا ، من #راضيم به آنچه قضا كرده اى و مقدّر نموده اى، آيا بزرگ را مى ميرانى و كودك خرد را مى گذارى؟ حق تعالى فرمود: اى موسى! آيا راضى نيستى كه من روزى ده و متكفّل احوال ايشان باشم؟حضرت موسى عليه السّلام گفت: بلى پروردگارا راضيم تو نيكو وكيلى و نيكو كفيلى»
📚امالی صدوق ص165
👌البته در نقلی آمده است که موسی علیه السلام از خداوند در قبض روحش #مهلت خواست تا وصی و جانشین خود را معرفی کند چنان که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛
« چون مدت عمر موسى به آخر رسيد، ملك موت به نزد آن حضرت آمد و گفت: السلام عليك اى كليم خدا موسى عليه السّلام گفت: و عليك السلام كيستى تو؟ گفت: من ملك موتم. موسى گفت: براى چه آمده اى؟
گفت: آمده ام كه قبض روح تو بكنم.موسى عليه السّلام گفت: از كجا قبض روح من مى كنى؟گفت: از دهان تو. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دهان من قبض روح مى كنى و حال آنكه به اين دهان با پروردگار خود سخن گفته ام؟گفت: پس از دستهاى تو قبض روح تو مى كنم. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دستهاى من قبض روح من مى كنى و به اين دستها تورات را برداشته ام؟گفت: پس از پاهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين پاها به كوه طور رفته ام و با خدا مناجات كرده ام.گفت: پس از ديده هاى تو.
موسى عليه السّلام گفت: به اين ديده ها پيوسته با اميد بسوى رحمت پروردگار خود نظر كرده ام. گفت: پس از گوشهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين گوشها كلام پروردگار خود را شنيده ام.
❕پس حق تعالى به ملك موت وحى نمود كه #قبض روح او مكن تا خود اراده كند. ملك موت بيرون آمد. موسى عليه السّلام بعد از آن مدتى زنده ماند، پس روزى يوشع عليه السّلام را طلبيد و به او وصيت نمود، او را وصىّ خود گردانيد و امر كرد يوشع را كه وصيت را يا امر رفتن موسى عليه السّلام را پنهان دارد و امر كرد كه يوشع بعد از انقضاى عمر خود به ديگرى كه خدا بفرمايد وصيت كند. و از قوم خود غايب شد و در ايّام غيبت خود به مردى رسيد كه قبرى مى كند، موسى عليه السّلام گفت: مى خواهى كه تو را يارى كنم بر كندن اين قبر؟ گفت: بلى. پس اعانت او كرد تا قبر را كندند و لحد را درست كردند.پس آن مرد اراده كرد كه برود و در #لحد بخوابد تا ببيند كه درست كنده شده است،موسى عليه السّلام گفت: باش كه من مى روم كه ملاحظه كنم. چون حضرت موسى رفت در قبر خوابيد خدا پرده از پيش چشم او برداشت تا جاى خود را در بهشت ديد، پس گفت:
پروردگارا! مرا بسوى خود قبض كن. پس ملك موت در همانجا قبض روح مطهر او نمود و در همان قبر او را دفن كرد و خاك بر روى او ريخت. آن مردى كه قبر را مى كند ملكى بود در صورت آدمى، و موت آن حضرت در مدت تيه بود.»
📚کمال الدین ج1 ص153
👌چنان که در روایت بالا آمد ، #تعلل موسی علیه السلام برای قبض روحش از این جهت بود که وصی و جانشین خود را تعیین کند و پس از آن با تقاضای خود ایشان ، قبض روحش صورت گرفت .
❕با این وجود در روایات #جعلی و #دروغینی از کتب اهل سنت آمده است که موسی علیه السلام از قبض روح امتناع می کرد تا آنجایی که با زدن یک سیلی به ملک الموت ، چشم او را کور کرد ، چنان که مسلم از ابوهریره نقل می کنند ؛
« وقتى ملك الموت به خدمت موسى رسيد، به محض اينكه از او خواست تا دعوت پروردگار را اجابت كند، موسى چنان سيلى به چشم ملك الموت زد كه چشمش كور شد. پس ملك الموت به سوى پروردگار برگشت و گفت: مرا به سوى بنده اى فرستادى كه #اراده مردن ندارد و چشم مرا كور نمود.
👌آنگاه خداوند چشم ملك الموت را سالم نمود و به او فرمود به سوى بنده ام برگرد و بگو اگر طالب زندگى دنيا هستى، دست خود را بر پشت گاوى بگذار، هر چه مو به دستت آمد به همان مقدار بر سالهاى زندگانى تو اضافه خواهد شد»
📚صحیح مسلم ج4 ص1842
📚مسند احمد ج13 ص506
❔براستی این افسانه ها و #جعلیات می تواند عمل یک پیامبر مقرب و اولوالعزم و برگزیده الهی محسوب شود ❗️
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
https://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#جان_دادن_موسی_کور_کردن_چشم_عزرائیل
🤔#پرسش
❔اینکه میگن وقتی عزرائیل میخواست جون حضرت موسی رو بگیره چند بار مخالفت کرد ❕آیا #گناه نیست و منافات با عصمت نداره❕❕
💠#پاسخ💠
👌حضرت موسی علیه السلام از مردن و به دیار باقی شتافتن هراسی نداشت ، و بلکه شدیدا لقای پرودگار را دوست می داشت چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛
«موسى نبا خداوند چنین مناجات می کرد و می گفت پروردگارا ، من #راضيم به آنچه قضا كرده اى و مقدّر نموده اى، آيا بزرگ را مى ميرانى و كودك خرد را مى گذارى؟ حق تعالى فرمود: اى موسى! آيا راضى نيستى كه من روزى ده و متكفّل احوال ايشان باشم؟حضرت موسى عليه السّلام گفت: بلى پروردگارا راضيم تو نيكو وكيلى و نيكو كفيلى»
📚امالی صدوق ص165
👌البته در نقلی آمده است که موسی علیه السلام از خداوند در قبض روحش #مهلت خواست تا وصی و جانشین خود را معرفی کند چنان که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛
« چون مدت عمر موسى به آخر رسيد، ملك موت به نزد آن حضرت آمد و گفت: السلام عليك اى كليم خدا موسى عليه السّلام گفت: و عليك السلام كيستى تو؟ گفت: من ملك موتم. موسى گفت: براى چه آمده اى؟
گفت: آمده ام كه قبض روح تو بكنم.موسى عليه السّلام گفت: از كجا قبض روح من مى كنى؟گفت: از دهان تو. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دهان من قبض روح مى كنى و حال آنكه به اين دهان با پروردگار خود سخن گفته ام؟گفت: پس از دستهاى تو قبض روح تو مى كنم. موسى عليه السّلام گفت: چگونه از دستهاى من قبض روح من مى كنى و به اين دستها تورات را برداشته ام؟گفت: پس از پاهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين پاها به كوه طور رفته ام و با خدا مناجات كرده ام.گفت: پس از ديده هاى تو.
موسى عليه السّلام گفت: به اين ديده ها پيوسته با اميد بسوى رحمت پروردگار خود نظر كرده ام. گفت: پس از گوشهاى تو. موسى عليه السّلام گفت: به اين گوشها كلام پروردگار خود را شنيده ام.
❕پس حق تعالى به ملك موت وحى نمود كه #قبض روح او مكن تا خود اراده كند. ملك موت بيرون آمد. موسى عليه السّلام بعد از آن مدتى زنده ماند، پس روزى يوشع عليه السّلام را طلبيد و به او وصيت نمود، او را وصىّ خود گردانيد و امر كرد يوشع را كه وصيت را يا امر رفتن موسى عليه السّلام را پنهان دارد و امر كرد كه يوشع بعد از انقضاى عمر خود به ديگرى كه خدا بفرمايد وصيت كند. و از قوم خود غايب شد و در ايّام غيبت خود به مردى رسيد كه قبرى مى كند، موسى عليه السّلام گفت: مى خواهى كه تو را يارى كنم بر كندن اين قبر؟ گفت: بلى. پس اعانت او كرد تا قبر را كندند و لحد را درست كردند.پس آن مرد اراده كرد كه برود و در #لحد بخوابد تا ببيند كه درست كنده شده است،موسى عليه السّلام گفت: باش كه من مى روم كه ملاحظه كنم. چون حضرت موسى رفت در قبر خوابيد خدا پرده از پيش چشم او برداشت تا جاى خود را در بهشت ديد، پس گفت:
پروردگارا! مرا بسوى خود قبض كن. پس ملك موت در همانجا قبض روح مطهر او نمود و در همان قبر او را دفن كرد و خاك بر روى او ريخت. آن مردى كه قبر را مى كند ملكى بود در صورت آدمى، و موت آن حضرت در مدت تيه بود.»
📚کمال الدین ج1 ص153
👌چنان که در روایت بالا آمد ، #تعلل موسی علیه السلام برای قبض روحش از این جهت بود که وصی و جانشین خود را تعیین کند و پس از آن با تقاضای خود ایشان ، قبض روحش صورت گرفت .
❕با این وجود در روایات #جعلی و #دروغینی از کتب اهل سنت آمده است که موسی علیه السلام از قبض روح امتناع می کرد تا آنجایی که با زدن یک سیلی به ملک الموت ، چشم او را کور کرد ، چنان که مسلم از ابوهریره نقل می کنند ؛
« وقتى ملك الموت به خدمت موسى رسيد، به محض اينكه از او خواست تا دعوت پروردگار را اجابت كند، موسى چنان سيلى به چشم ملك الموت زد كه چشمش كور شد. پس ملك الموت به سوى پروردگار برگشت و گفت: مرا به سوى بنده اى فرستادى كه #اراده مردن ندارد و چشم مرا كور نمود.
👌آنگاه خداوند چشم ملك الموت را سالم نمود و به او فرمود به سوى بنده ام برگرد و بگو اگر طالب زندگى دنيا هستى، دست خود را بر پشت گاوى بگذار، هر چه مو به دستت آمد به همان مقدار بر سالهاى زندگانى تو اضافه خواهد شد»
📚صحیح مسلم ج4 ص1842
📚مسند احمد ج13 ص506
❔براستی این افسانه ها و #جعلیات می تواند عمل یک پیامبر مقرب و اولوالعزم و برگزیده الهی محسوب شود ❗️
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
https://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman