#انکار_وفات_پیامبر_توسط_عمر
🤔#پرسش
❔آیا راست است که عمر پس از شهادت پیامبر گرامی منکر #وفات ایشون بود و می گفت پیامبر نمرده است ❗️انگیزه اش از این کار چی بوده ❕❕
💠#پاسخ💠
👌علمای اهل سنت نقل می کنند ؛
❕« پس از وفات پیامبر عمر می گفت پیامبر خدا وفات نکرده است بلکه روحش عروج کرده است ، همان گونه که روح موسی عروج کرد و به خدا سوگند پیامبر نمی میرد تا آن که دست و زبان کسانی را ببرد ، عمر همچنان این سخن را می گفت تا آنکه دهانش از تهدید و سخن گفتن کف کرد ، عباس برخاست و گفت بی گمان پیامبر وفات یافته است و او نیز انسان است و همانند دیگر انسان ها دگرگونی و زوال می پذیرد ...مغیره نیز می گفت به خدا سوگند پیامبر خدا وفات کرده است ، عمر گفت دروغ می گویی پیامبر خدا وفات نیافته است بلکه تو در پی فتنه ای پیامبر خدا وفات نمی کند تا آنکه منافقان را نابود کند ، ابوبکر که مدینه نبود خودش را به مدینه رساند و دید عمر همچنان برای مردم سخن می راند ، ابوبکر به او گفت سکوت اختیار کن ، عمر ساکت شد و ابوبکر آیه خواند ؛ « بی گمان تو ( ای پیامبر ) می میری و آنان نیز می میرند » و نیز این آیه را « محمد جز پیامبری نیست که پیش از او هم پیامبرانی بوده اند ، آیا اگر بمیرد یا کشته شود از دین او باز می گردید » خواند ، سپس گفت هر کس محمد را می پرستید بداند که محمد درگذشته است و هرکس خدا را می پرستد پس خدا زنده است و نمی میرد ، عمر گفت آیا این آیه در کتاب خدا است ، ابوبکر گفت آری ، عمر گفت ای مردم این ابوبکر و ریش سفید مسلمانان است پس با او بیعت کنید ...»
📚سنن دارمی ج1 ص42
📚الطبقات الکبری ج2 ص267
📚مسند احمد بن حنبل ج10 ص44
📚صحیح بخاری ج3 ص1341
👌پیامبر گرامی با #سم به شهادت می رسد ، مدینه تکان می خورد و خبر شهادت پیامبر همه جا منتشر می شود ، تنها کسی که خبر را قاطعانه تکذیب می کند و تلاش دارد با تهدید از گسترش آن جلوگیری کند ، عمر بن خطاب است ، عباس با عمر سخن می گوید اما قانع نمی شود ، مغیره میگوید پیامبر درگذشته است ولی عمر او را دروغگو می خواند و به فتنه انگیزی متهم می کند ، ابوبکر که در #سنح و بیرون مدینه قرار دارد با خبر وفات پیامبر خود را به مدینه می رساند ، عمر با سخنان ابوبکر قانع می شود که پیامبر درگذشته است ، آیا واقعا عمر نمی دانست که پیامبر درگذشته است و عمری ابدی ندارد ❕
💠موضع عمر حرکتی #سیاست مدارانه در جهت زمینه سازی همان چیزی بود که پیش تر او و ابوبکر به خاطر آن بر خلاف فرمان صریح پیامبر از رفتن با سپاه اسامه سرباز زدند ، و از کتابت وصیت پیامبر خود داری کردند .
❗️ابن ابی الحدید عالم #سنی مذهب می گوید ؛
« ما می گوییم شان عمر بالاتر از این است که به آنچه در این واقعه بیان داشته یعنی انکار وفات پیامبر ، باور داشته باشد ، لیکن چون عمر دانست که پیامبر خدا وفات یافته است ترسید در کار پیشوایی امت فتنه درگیرد و مردم از انصار گرفته تا دیگران از آنها روی گردانند ، پس چنین مصلحت دید که با ادعای وفات نیافتن پیامبر مردم را آرام نگه دارد تا ابوبکر که غائب بود بیاید و چون با ابوبکر همراه شد اضطرابش پایان یافت و پشت گرم شد و تمایل مردم به او و اطاعت از او فزونی گرفت و در این هنگام از #ادعای خود دست کشید »
📚شرح نهج البلاغه ج2 ص42
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔#پرسش
❔آیا راست است که عمر پس از شهادت پیامبر گرامی منکر #وفات ایشون بود و می گفت پیامبر نمرده است ❗️انگیزه اش از این کار چی بوده ❕❕
💠#پاسخ💠
👌علمای اهل سنت نقل می کنند ؛
❕« پس از وفات پیامبر عمر می گفت پیامبر خدا وفات نکرده است بلکه روحش عروج کرده است ، همان گونه که روح موسی عروج کرد و به خدا سوگند پیامبر نمی میرد تا آن که دست و زبان کسانی را ببرد ، عمر همچنان این سخن را می گفت تا آنکه دهانش از تهدید و سخن گفتن کف کرد ، عباس برخاست و گفت بی گمان پیامبر وفات یافته است و او نیز انسان است و همانند دیگر انسان ها دگرگونی و زوال می پذیرد ...مغیره نیز می گفت به خدا سوگند پیامبر خدا وفات کرده است ، عمر گفت دروغ می گویی پیامبر خدا وفات نیافته است بلکه تو در پی فتنه ای پیامبر خدا وفات نمی کند تا آنکه منافقان را نابود کند ، ابوبکر که مدینه نبود خودش را به مدینه رساند و دید عمر همچنان برای مردم سخن می راند ، ابوبکر به او گفت سکوت اختیار کن ، عمر ساکت شد و ابوبکر آیه خواند ؛ « بی گمان تو ( ای پیامبر ) می میری و آنان نیز می میرند » و نیز این آیه را « محمد جز پیامبری نیست که پیش از او هم پیامبرانی بوده اند ، آیا اگر بمیرد یا کشته شود از دین او باز می گردید » خواند ، سپس گفت هر کس محمد را می پرستید بداند که محمد درگذشته است و هرکس خدا را می پرستد پس خدا زنده است و نمی میرد ، عمر گفت آیا این آیه در کتاب خدا است ، ابوبکر گفت آری ، عمر گفت ای مردم این ابوبکر و ریش سفید مسلمانان است پس با او بیعت کنید ...»
📚سنن دارمی ج1 ص42
📚الطبقات الکبری ج2 ص267
📚مسند احمد بن حنبل ج10 ص44
📚صحیح بخاری ج3 ص1341
👌پیامبر گرامی با #سم به شهادت می رسد ، مدینه تکان می خورد و خبر شهادت پیامبر همه جا منتشر می شود ، تنها کسی که خبر را قاطعانه تکذیب می کند و تلاش دارد با تهدید از گسترش آن جلوگیری کند ، عمر بن خطاب است ، عباس با عمر سخن می گوید اما قانع نمی شود ، مغیره میگوید پیامبر درگذشته است ولی عمر او را دروغگو می خواند و به فتنه انگیزی متهم می کند ، ابوبکر که در #سنح و بیرون مدینه قرار دارد با خبر وفات پیامبر خود را به مدینه می رساند ، عمر با سخنان ابوبکر قانع می شود که پیامبر درگذشته است ، آیا واقعا عمر نمی دانست که پیامبر درگذشته است و عمری ابدی ندارد ❕
💠موضع عمر حرکتی #سیاست مدارانه در جهت زمینه سازی همان چیزی بود که پیش تر او و ابوبکر به خاطر آن بر خلاف فرمان صریح پیامبر از رفتن با سپاه اسامه سرباز زدند ، و از کتابت وصیت پیامبر خود داری کردند .
❗️ابن ابی الحدید عالم #سنی مذهب می گوید ؛
« ما می گوییم شان عمر بالاتر از این است که به آنچه در این واقعه بیان داشته یعنی انکار وفات پیامبر ، باور داشته باشد ، لیکن چون عمر دانست که پیامبر خدا وفات یافته است ترسید در کار پیشوایی امت فتنه درگیرد و مردم از انصار گرفته تا دیگران از آنها روی گردانند ، پس چنین مصلحت دید که با ادعای وفات نیافتن پیامبر مردم را آرام نگه دارد تا ابوبکر که غائب بود بیاید و چون با ابوبکر همراه شد اضطرابش پایان یافت و پشت گرم شد و تمایل مردم به او و اطاعت از او فزونی گرفت و در این هنگام از #ادعای خود دست کشید »
📚شرح نهج البلاغه ج2 ص42
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#ادعای_تناقض_در_قرآن_مکان_داشتن_خداوند
🤔#پرسش
❔ الله و تاج و تخت او کجاست؟
#الف) از رگ گردن به انسان نزدیک تر است (سوره ق آیه ١٦)
#ب) يا در عین حال به اندازه پنجاه هزار سال از ما دور است (سوره المعارج آيه ٤)
#پ) اما به اندازه هزار سال از ما دور است (سورہ السجده آیه ٥)
#ت) و آنجا بر روی تختش نشسته است (سوره ی الحدید آیه ٤)
#ث) تخت و تاج الله بر روی آب بنا شده است (سوره هود آيه ٧)
💠#پاسخ💠
👌در این شکی نیست که خداوند از هر گونه محل و مکان منزه است و اصولًا دارا بودن محل، لازمه جسمانى بودن است، و در بحثهاى گذشته دانستيم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/8505
❕كه خدا نه جسم است، و نه صفات جسمانيّات را دارد، نه مكانى او را در بر گرفته، و نه زمانى بر او مى گذرد، و در عين حال احاطه به تمام مكانها و زمانها دارد .
👌خداوند در آیات متعددی به این حقیقت تصریح کرده و می فرماید ؛
«مشرق و مغرب، از آن خداست ، پس به هر سو رو کنید، رو به خدا کرده اید. خداوند داراى قدرت وسیع و (به همه چیز) دانا است.» (بقره 115 ) «او کسى است که هم در آسمان معبود است و هم در زمین؛ و او حکیم و دانا است.» (زخرف 84 ) «...و هر جا باشید او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید بینا است.» (حدید 4 ) «هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمى کنند مگر این که خداوند چهارمین آنها است، و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمى کنند مگر این که او ششمین آنها است، و نه تعدادى کمتر و نه بیشتر از آن هستند مگر این که او همراه آنها است هر جا که باشند.» (مجادله 7 )«ما انسان را آفریدیم و وسوسه هاى نفس او را مى دانیم، و ما به او از رگ قلب اش نزدیکتریم» (ق 16 )
🔸امام کاظم علیه السلام فرمود ؛
« خداوند از ازل وجود داشته بدون زمان و مکانی و الان نیز همان گونه است هیچ مکانی از او خالی نیست در عین حال هیچ مکانی را اشغال نمی کند و در هیچ مکانی حلول نمی کند»
📚توحید صدوق، ص310
❕حال معان گمان کرده است در آیاتی ، مکان برای خداوند اثبات شده است و بین آیات مذکور تضاد هم است ؛
1⃣در ابتدا می گوید در آیه ای گفته شده که خداوند به اندازه پنجاه هزار سال از ما دور است ، اما در آیه دیگر گفته شده است که به اندازه هزار سال .
👌آیات مورد استناد معاند ، در مورد قیامت است و ارتباطی با مکان خداوند ندارد . قرآن مجيد در دو آيه هنگامى كه از روز قيامت سخن مى گويد آن را به عنوان يك روز بسيار طولانى معرفى مى كند ؛ در يكجا مى فرمايد: «فرشتگان و روح به سوى او عروج مى كنند در آن روز كه مقدارش پنجاه هزار سال است! (تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ الَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِيْنَ الْفَ سَنَةٍ. (معارج 4)
و در جاى ديگر مى فرمايد: «خداوند امور اين جهان را از آسمان به سوى زمين تدبير مى كند سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مى شمريد به سوى او باز مى گردد (و دنيا پايان مى يابد و آخرت شروع مى شود)» (يُدَبِّرُ الْامْرَ مِنَ السَّماءِ الَى الْارْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ الَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ الْفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّوْنَ) (سجده 5).
❕معاند از تعبیر « بازگشت به سوی خدا » مکان داشتن خداوند را برداشت کرده است در حالی که چنین نیست ، ما می گوییم در قیامت به سوی خدا بازگشت می کنیم و قیامت لقاء الله و ملاقات با خداست ، یعنی ملاقات و مشاهده آثار قدرت خداوند در صحنه قیامت و پاداشها و کیفرها و نعمتها و عذابهای او ، یا مقصود ملاقات شهودی و قلبی خداوند است ، در گذشته بیشتر توضیح داده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4706
❔منتها در اينجا اين سئوال پيش مى آيد كه چگونه در آيه اوّل مقدار آن روز پنجاه هزار سال- طبق سالهاى ما- و در آيه دوّم يك هزار سال بيان شده است.
پاسخ اين سئوال به روشنى در حديثى كه مرحوم شيخ طوسى در امالى از امام صادق عليه السلام نقل كرده، آمده است، فرمود ؛
«در قيامت پنجاه موقف (محل توقف براى رسيدگى به حساب اعمال بندگان) است، هر موقفى به اندازه يك هزار سال از سالهايى كه شما مى شمريد، سپس امام اين آيه را تلاوت فرمود: «در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است».
📚امالی #مفید ص274 _امالی #طوسی ص111
👌توضیحات بیشتر در مورد مواقف قیامت را در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6733
🔸ادامه👇
🤔#پرسش
❔ الله و تاج و تخت او کجاست؟
#الف) از رگ گردن به انسان نزدیک تر است (سوره ق آیه ١٦)
#ب) يا در عین حال به اندازه پنجاه هزار سال از ما دور است (سوره المعارج آيه ٤)
#پ) اما به اندازه هزار سال از ما دور است (سورہ السجده آیه ٥)
#ت) و آنجا بر روی تختش نشسته است (سوره ی الحدید آیه ٤)
#ث) تخت و تاج الله بر روی آب بنا شده است (سوره هود آيه ٧)
💠#پاسخ💠
👌در این شکی نیست که خداوند از هر گونه محل و مکان منزه است و اصولًا دارا بودن محل، لازمه جسمانى بودن است، و در بحثهاى گذشته دانستيم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/8505
❕كه خدا نه جسم است، و نه صفات جسمانيّات را دارد، نه مكانى او را در بر گرفته، و نه زمانى بر او مى گذرد، و در عين حال احاطه به تمام مكانها و زمانها دارد .
👌خداوند در آیات متعددی به این حقیقت تصریح کرده و می فرماید ؛
«مشرق و مغرب، از آن خداست ، پس به هر سو رو کنید، رو به خدا کرده اید. خداوند داراى قدرت وسیع و (به همه چیز) دانا است.» (بقره 115 ) «او کسى است که هم در آسمان معبود است و هم در زمین؛ و او حکیم و دانا است.» (زخرف 84 ) «...و هر جا باشید او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید بینا است.» (حدید 4 ) «هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمى کنند مگر این که خداوند چهارمین آنها است، و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمى کنند مگر این که او ششمین آنها است، و نه تعدادى کمتر و نه بیشتر از آن هستند مگر این که او همراه آنها است هر جا که باشند.» (مجادله 7 )«ما انسان را آفریدیم و وسوسه هاى نفس او را مى دانیم، و ما به او از رگ قلب اش نزدیکتریم» (ق 16 )
🔸امام کاظم علیه السلام فرمود ؛
« خداوند از ازل وجود داشته بدون زمان و مکانی و الان نیز همان گونه است هیچ مکانی از او خالی نیست در عین حال هیچ مکانی را اشغال نمی کند و در هیچ مکانی حلول نمی کند»
📚توحید صدوق، ص310
❕حال معان گمان کرده است در آیاتی ، مکان برای خداوند اثبات شده است و بین آیات مذکور تضاد هم است ؛
1⃣در ابتدا می گوید در آیه ای گفته شده که خداوند به اندازه پنجاه هزار سال از ما دور است ، اما در آیه دیگر گفته شده است که به اندازه هزار سال .
👌آیات مورد استناد معاند ، در مورد قیامت است و ارتباطی با مکان خداوند ندارد . قرآن مجيد در دو آيه هنگامى كه از روز قيامت سخن مى گويد آن را به عنوان يك روز بسيار طولانى معرفى مى كند ؛ در يكجا مى فرمايد: «فرشتگان و روح به سوى او عروج مى كنند در آن روز كه مقدارش پنجاه هزار سال است! (تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ الَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِيْنَ الْفَ سَنَةٍ. (معارج 4)
و در جاى ديگر مى فرمايد: «خداوند امور اين جهان را از آسمان به سوى زمين تدبير مى كند سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مى شمريد به سوى او باز مى گردد (و دنيا پايان مى يابد و آخرت شروع مى شود)» (يُدَبِّرُ الْامْرَ مِنَ السَّماءِ الَى الْارْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ الَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ الْفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّوْنَ) (سجده 5).
❕معاند از تعبیر « بازگشت به سوی خدا » مکان داشتن خداوند را برداشت کرده است در حالی که چنین نیست ، ما می گوییم در قیامت به سوی خدا بازگشت می کنیم و قیامت لقاء الله و ملاقات با خداست ، یعنی ملاقات و مشاهده آثار قدرت خداوند در صحنه قیامت و پاداشها و کیفرها و نعمتها و عذابهای او ، یا مقصود ملاقات شهودی و قلبی خداوند است ، در گذشته بیشتر توضیح داده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4706
❔منتها در اينجا اين سئوال پيش مى آيد كه چگونه در آيه اوّل مقدار آن روز پنجاه هزار سال- طبق سالهاى ما- و در آيه دوّم يك هزار سال بيان شده است.
پاسخ اين سئوال به روشنى در حديثى كه مرحوم شيخ طوسى در امالى از امام صادق عليه السلام نقل كرده، آمده است، فرمود ؛
«در قيامت پنجاه موقف (محل توقف براى رسيدگى به حساب اعمال بندگان) است، هر موقفى به اندازه يك هزار سال از سالهايى كه شما مى شمريد، سپس امام اين آيه را تلاوت فرمود: «در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است».
📚امالی #مفید ص274 _امالی #طوسی ص111
👌توضیحات بیشتر در مورد مواقف قیامت را در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6733
🔸ادامه👇
#ادعای_تناقض_در_قرآن_ارتکاب_گناه_جاهلانه
🤔#پرسش
❔در آیه 17 سوره نساء شرط قبولی توبه، جهل به گناه معرفی شده است. اما طبق آیه ۱۵۳ سوره نساء، توبه بنیاسرائیل، با آنکه عالمانه مرتکب شرک شدند، پذیرفته شد. آیا این دو آیه باهم در تناقض نیستند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در آیه 17 سوره نساء ، خداوند می فرماید ؛
« إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً » « توبه تنها براى كسانى است كه كار بدى را از روى جهالت انجام مى دهند و سپس بزودى توبه مى كنند، خداوند توبه چنين اشخاصى را مى پذيرد و خدا دانا و حكيم است. »
❕و در آیه 153 سوره نساء ، در مورد پذیرش توبه بنی اسرائیل می فرماید ؛
« يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبِيناً » « اهل كتاب از تو تقاضا مى كنند كتابى از آسمان (يك جا) بر آنها نازل كنى (در حالى كه اين بهانه اى بيش نيست) آنها از موسى بزرگتر از اين را خواستند و گفتند خدا را آشكارا بما نشان بده، و به خاطر اين ستم صاعقه آنها را فرو گرفت، سپس گوساله (سامرى) را پس از آن همه دلايل روشن كه براى آنها آمد (به خدايى) انتخاب كردند ولى ما آنها را عفو كرديم و به موسى برترى آشكارى داديم. »
❕اسلام ستیز مدعی است که میان این دو آیه تضاد است ، زیرا در آیه اول می گوید گناه در صورتی بخشیده می شود که از روی جهل و نادانی باشد ، اما در آیه دوم خبر می دهد که گناه بنی اسرائیل بخشیده شد ، اگر چه آنان نسبت به گناه بودن گوساله پرستی جاهل نبودند ❗️
👌او توجه ندارد كلمه جهل و مشتقات آن گرچه به معانى گوناگونى آمده است ولى از قرائن استفاده مى شود كه منظور از آن در آيه مورد بحث طغيان غرائز و تسلط هوسهاى سركش و چيره شدن آنها بر نيروى عقل و ايمان است، و در اين حالت، علم و دانش انسان به گناه گرچه از بين نمى رود اما تحت تاثير آن غرائز سركش قرار گرفته و عملا بى اثر مى گردد، و هنگامى كه علم اثر خود را از دست داد، عملا با جهل و نادانى برابر خواهد بود.
❕ولى اگر گناه بر اثر چنين جهالتى نباشد بلكه از روى انكار حكم پروردگار و عناد و دشمنى انجام گيرد، چنين گناهى حكايت از كفر مى كند و به همين جهت توبه آن قبول نيست، مگر اين كه از اين حالت بازگردد و دست از عناد و انكار بشويد.
📚تفسیر نمونه ، ج 3 ص 313
❕در واقع اين آيه همان حقيقتى را بيان مى كند كه امام سجاد ع در دعاى ابو حمزه با توضيح بيشترى بيان فرموده است آنجا كه مى گويد ؛
« خداى من هنگامى كه به معصيت تو پرداختم اقدام به گناه از راه انكار خداونديت نكردم و نه بخاطر خفيف شمردن امر تو بود و نه مجازات ترا كم اهميت گرفتم و نسبت به آن بى اعتنا بودم و نه وعده كيفرت را سبك شمردم بلكه خطايى بود كه در برابر من قرار گرفت و نفس اماره، حق را بر من مشتبه كرد و هوى و هوس بر من چيره شد »
📚مصباح المتهجد ج 2 ص 589
❕بر همین اساس می بینیم که یوسف ع ، گناه برادران در حق خویش را جاهلانه معرفی می کند و می فرماید ؛
« قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ » « گفت آيا دانستيد چه با يوسف و برادرش كرديد آن گاه كه جاهل بوديد » ( یوسف 89 )
❕روشن است که برادران یوسف به زشتی کاری که با یوسف کردند ، آگاه بودند ، اما آگاهی آنان تحت تاثیر غرائز سرکش قرار گرفت و بی اثر شد ، لذا امام صادق ع فرمود ؛
« هر گناهی که بنده انجام دهد ، اگرچه عالم باشد ، اما باز نسبت به آن جاهل است در آن هنگام که با معصیت پروردگار ، خودش را به خطر می اندازد » « کل ذنب عمله العبد و ان کان عالما فهو جاهل حین خاطر بنفسه فی معصیه ربه »
📚مجمع البیان ج 3 ص 36
❕می بینیم در این روایت امام صادق ع ، تمام گناهان را جاهلانه می داند ، اگرچه قبل از ارتکاب علم و آگاهی باشد ، اما چون علم و آگاهی تحت تاثیر غرائز قرار می گیرد بی اثر می گردد و جای خود را به جهل می دهد ، این سخن در مورد گناه بنی اسرائیل و پذیرش توبه آنان از جانب خداوند نیز صادق است و میان آیات مذکور دوگانگی نیست .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
🤔#پرسش
❔در آیه 17 سوره نساء شرط قبولی توبه، جهل به گناه معرفی شده است. اما طبق آیه ۱۵۳ سوره نساء، توبه بنیاسرائیل، با آنکه عالمانه مرتکب شرک شدند، پذیرفته شد. آیا این دو آیه باهم در تناقض نیستند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در آیه 17 سوره نساء ، خداوند می فرماید ؛
« إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً » « توبه تنها براى كسانى است كه كار بدى را از روى جهالت انجام مى دهند و سپس بزودى توبه مى كنند، خداوند توبه چنين اشخاصى را مى پذيرد و خدا دانا و حكيم است. »
❕و در آیه 153 سوره نساء ، در مورد پذیرش توبه بنی اسرائیل می فرماید ؛
« يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبِيناً » « اهل كتاب از تو تقاضا مى كنند كتابى از آسمان (يك جا) بر آنها نازل كنى (در حالى كه اين بهانه اى بيش نيست) آنها از موسى بزرگتر از اين را خواستند و گفتند خدا را آشكارا بما نشان بده، و به خاطر اين ستم صاعقه آنها را فرو گرفت، سپس گوساله (سامرى) را پس از آن همه دلايل روشن كه براى آنها آمد (به خدايى) انتخاب كردند ولى ما آنها را عفو كرديم و به موسى برترى آشكارى داديم. »
❕اسلام ستیز مدعی است که میان این دو آیه تضاد است ، زیرا در آیه اول می گوید گناه در صورتی بخشیده می شود که از روی جهل و نادانی باشد ، اما در آیه دوم خبر می دهد که گناه بنی اسرائیل بخشیده شد ، اگر چه آنان نسبت به گناه بودن گوساله پرستی جاهل نبودند ❗️
👌او توجه ندارد كلمه جهل و مشتقات آن گرچه به معانى گوناگونى آمده است ولى از قرائن استفاده مى شود كه منظور از آن در آيه مورد بحث طغيان غرائز و تسلط هوسهاى سركش و چيره شدن آنها بر نيروى عقل و ايمان است، و در اين حالت، علم و دانش انسان به گناه گرچه از بين نمى رود اما تحت تاثير آن غرائز سركش قرار گرفته و عملا بى اثر مى گردد، و هنگامى كه علم اثر خود را از دست داد، عملا با جهل و نادانى برابر خواهد بود.
❕ولى اگر گناه بر اثر چنين جهالتى نباشد بلكه از روى انكار حكم پروردگار و عناد و دشمنى انجام گيرد، چنين گناهى حكايت از كفر مى كند و به همين جهت توبه آن قبول نيست، مگر اين كه از اين حالت بازگردد و دست از عناد و انكار بشويد.
📚تفسیر نمونه ، ج 3 ص 313
❕در واقع اين آيه همان حقيقتى را بيان مى كند كه امام سجاد ع در دعاى ابو حمزه با توضيح بيشترى بيان فرموده است آنجا كه مى گويد ؛
« خداى من هنگامى كه به معصيت تو پرداختم اقدام به گناه از راه انكار خداونديت نكردم و نه بخاطر خفيف شمردن امر تو بود و نه مجازات ترا كم اهميت گرفتم و نسبت به آن بى اعتنا بودم و نه وعده كيفرت را سبك شمردم بلكه خطايى بود كه در برابر من قرار گرفت و نفس اماره، حق را بر من مشتبه كرد و هوى و هوس بر من چيره شد »
📚مصباح المتهجد ج 2 ص 589
❕بر همین اساس می بینیم که یوسف ع ، گناه برادران در حق خویش را جاهلانه معرفی می کند و می فرماید ؛
« قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ » « گفت آيا دانستيد چه با يوسف و برادرش كرديد آن گاه كه جاهل بوديد » ( یوسف 89 )
❕روشن است که برادران یوسف به زشتی کاری که با یوسف کردند ، آگاه بودند ، اما آگاهی آنان تحت تاثیر غرائز سرکش قرار گرفت و بی اثر شد ، لذا امام صادق ع فرمود ؛
« هر گناهی که بنده انجام دهد ، اگرچه عالم باشد ، اما باز نسبت به آن جاهل است در آن هنگام که با معصیت پروردگار ، خودش را به خطر می اندازد » « کل ذنب عمله العبد و ان کان عالما فهو جاهل حین خاطر بنفسه فی معصیه ربه »
📚مجمع البیان ج 3 ص 36
❕می بینیم در این روایت امام صادق ع ، تمام گناهان را جاهلانه می داند ، اگرچه قبل از ارتکاب علم و آگاهی باشد ، اما چون علم و آگاهی تحت تاثیر غرائز قرار می گیرد بی اثر می گردد و جای خود را به جهل می دهد ، این سخن در مورد گناه بنی اسرائیل و پذیرش توبه آنان از جانب خداوند نیز صادق است و میان آیات مذکور دوگانگی نیست .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir