#توضیح_سخن_علی_ع_در_مورد_عباس_و_عقیل
🤔#پرسش
❔اندر حكايت امام اول شيعيان
در كتاب سليم ابن قيس كه اولين كتاب تاريخى شيعيان است حكايتى را از على نقل كرده است .
#متن_عربى: قال علي بن ابي طالب: و بقیت بین جلفین جافیین ذلیلین حقیرین عاجزین العباس و عقیل، و کانا قریبی العهد بکفر .
#ترجمه: علي بن ابي طالب ميگويد: کسی برایم نماند مگر من بودم و دو عامى تندخوى بدبخت ناتوان خوار و ذلیل ، عباس و عقیل، که تازه از کفر به اسلام روى آورده بودند .
▪️از ديد علی بن ابی طالب، عموی پیامبر که تنها یاور علی مانده بود. فردی بدبخت و ناتوان و ذلیل بوده است!!
که حتی اگر چنین چيزى بوده نیز ادب حکم و احترام به بزرگتر اقتضا ميكرد وى مراعات كند ولی علی ادب را رعایت نمیکند و متعجب است که چرا کسی وی را حمایت نکرده است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕مطابق برخی از نقلها ، عباس و عقیل ، مورد مدح پیامبر قرار گرفته بودند و پیامبر گرامی دستور به حسن رفتار با آنها را می داد .
👌شيخ طوسى از جابر انصارى روايت كرده است كه ؛
« عبّاس مرد بلند قامت و خوش رو بود، روزى به خدمت حضرت رسول خدا آمد، چون حضرت را نظر بر او افتاد تبسّم نمود و فرمود كه: اى عمّ تو صاحب جمالى. عبّاس گفت: يا رسول اللّه! جمال مرد به چه چيز است؟ فرمود: به راستى گفتار در حقّ. پرسيد كه كمال مرد به چه چيز است؟ فرمود كه: پرهيزكارى از محرّمات و نيكى خلق. »
📚امالی طوسی ص 497
❕از امام رضا عليه السّلام روايت شده است که پیامبر گرامی فرمود ؛
«حرمت مرا در حقّ عبّاس رعايت كنيد كه او بقيّه پدران من است. »
📚بحار الانوار ج 22 ص 286 _ امالی طوسی ص 362
❕و فرمود ؛
« هر كه آزار كند عباس را آزار من كرده است زيرا كه عمّ آدمى شبيه پدر است »
📚امالی طوسی ص 273
❕همینطور در مورد عقیل این نقل مشهور است که ؛
« روزى على بن ابى طالب از رسول خدا پرسيد كه: يا رسول اللّه! آيا تو عقيل را دوست مى دارى؟ فرمود: بلى و اللّه او را دوست مى دارم به دو دوستى يكى دوستى او و ديگر آنكه ابو طالب او را دوست مى داشت، و بدرستى كه فرزندان او كشته خواهند شد در محبت فرزندان تو و ديده هاى مؤمنان بر ايشان خواهد گريست و ملائكه مقربان بر ايشان صلوات خواهند فرستاد. پس رسول خدا آن قدر گريست كه آب ديده اش بر سينه اش جارى شد و فرمود: به خدا شكايت مى كنم آنچه به اهل بيت من خواهد رسيد بعد از من »
📚امالی صدوق ص 111
👌البته نقلهایی در مذمت آن دو وارد شده است ، چنان که علامه مجلسی می گوید ؛
« در باب احوال عباس و مدح و ذم او احاديث متعارض است، اكثر علما به خوبى او ميل نموده اند و آنچه از احاديث ظاهر مى شود آن است كه او در مرتبه كمال ايمان نبوده است و عقيل نيز به او شبيه است »
📚حیاه القلوب ج 4 ص 1590
❕بی شک امیر مومنان که نفس پیامبر است ؛
📚بحار الانوار ج 40 ص 26
👌هیچگاه بر خلاف امر پیامبر گرامی ، عباس و عقیل را مورد آزار قرار نمی دهد ، با توجه به این مقدمه در پاسخ به ملحد یاد آور می شویم ؛
❕در کافی شریف نقل است که سدیر می گوید ؛
👌« خدمت امام باقر عليه السّلام بوديم، سخن از امورى به ميان آمد كه مردم پس از پيامبر پديد آوردند، و اينكه چقدر امير المؤمنين عليه السّلام را خرد كردند. مردى از آن جماعت گفت: خداوند روزگارت را سامان بخشد، در آن هنگام ارجمندى و عدّه بنى هاشم چه شده بود؟ امام باقر عليه السّلام فرمود ؛
« در آن روزگار چه كسى از بنى هاشم باقى مانده بود؟! تنها جعفر و حمزه بودند كه در گذشته بودند و تنها دو مرد ناتوان و خوار و نو اسلام يعنى عبّاس و عقيل حضور داشتند كه آنها هم از طلقاء ( و آزاد شدگان ) ، بودند. بخدا سوگند اگر حمزه و جعفر در صحنه مى بودند آن دو نفر [ابو بكر و عمر] به خلافت دست نمى يافتند، و اگر آن دو شاهد كارهاى ابو بكر و عمر بودند آنها را از ميان مى بردند. »
📚الکافی ج 8 ص 190
🔸ادامه 👇
🤔#پرسش
❔اندر حكايت امام اول شيعيان
در كتاب سليم ابن قيس كه اولين كتاب تاريخى شيعيان است حكايتى را از على نقل كرده است .
#متن_عربى: قال علي بن ابي طالب: و بقیت بین جلفین جافیین ذلیلین حقیرین عاجزین العباس و عقیل، و کانا قریبی العهد بکفر .
#ترجمه: علي بن ابي طالب ميگويد: کسی برایم نماند مگر من بودم و دو عامى تندخوى بدبخت ناتوان خوار و ذلیل ، عباس و عقیل، که تازه از کفر به اسلام روى آورده بودند .
▪️از ديد علی بن ابی طالب، عموی پیامبر که تنها یاور علی مانده بود. فردی بدبخت و ناتوان و ذلیل بوده است!!
که حتی اگر چنین چيزى بوده نیز ادب حکم و احترام به بزرگتر اقتضا ميكرد وى مراعات كند ولی علی ادب را رعایت نمیکند و متعجب است که چرا کسی وی را حمایت نکرده است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕مطابق برخی از نقلها ، عباس و عقیل ، مورد مدح پیامبر قرار گرفته بودند و پیامبر گرامی دستور به حسن رفتار با آنها را می داد .
👌شيخ طوسى از جابر انصارى روايت كرده است كه ؛
« عبّاس مرد بلند قامت و خوش رو بود، روزى به خدمت حضرت رسول خدا آمد، چون حضرت را نظر بر او افتاد تبسّم نمود و فرمود كه: اى عمّ تو صاحب جمالى. عبّاس گفت: يا رسول اللّه! جمال مرد به چه چيز است؟ فرمود: به راستى گفتار در حقّ. پرسيد كه كمال مرد به چه چيز است؟ فرمود كه: پرهيزكارى از محرّمات و نيكى خلق. »
📚امالی طوسی ص 497
❕از امام رضا عليه السّلام روايت شده است که پیامبر گرامی فرمود ؛
«حرمت مرا در حقّ عبّاس رعايت كنيد كه او بقيّه پدران من است. »
📚بحار الانوار ج 22 ص 286 _ امالی طوسی ص 362
❕و فرمود ؛
« هر كه آزار كند عباس را آزار من كرده است زيرا كه عمّ آدمى شبيه پدر است »
📚امالی طوسی ص 273
❕همینطور در مورد عقیل این نقل مشهور است که ؛
« روزى على بن ابى طالب از رسول خدا پرسيد كه: يا رسول اللّه! آيا تو عقيل را دوست مى دارى؟ فرمود: بلى و اللّه او را دوست مى دارم به دو دوستى يكى دوستى او و ديگر آنكه ابو طالب او را دوست مى داشت، و بدرستى كه فرزندان او كشته خواهند شد در محبت فرزندان تو و ديده هاى مؤمنان بر ايشان خواهد گريست و ملائكه مقربان بر ايشان صلوات خواهند فرستاد. پس رسول خدا آن قدر گريست كه آب ديده اش بر سينه اش جارى شد و فرمود: به خدا شكايت مى كنم آنچه به اهل بيت من خواهد رسيد بعد از من »
📚امالی صدوق ص 111
👌البته نقلهایی در مذمت آن دو وارد شده است ، چنان که علامه مجلسی می گوید ؛
« در باب احوال عباس و مدح و ذم او احاديث متعارض است، اكثر علما به خوبى او ميل نموده اند و آنچه از احاديث ظاهر مى شود آن است كه او در مرتبه كمال ايمان نبوده است و عقيل نيز به او شبيه است »
📚حیاه القلوب ج 4 ص 1590
❕بی شک امیر مومنان که نفس پیامبر است ؛
📚بحار الانوار ج 40 ص 26
👌هیچگاه بر خلاف امر پیامبر گرامی ، عباس و عقیل را مورد آزار قرار نمی دهد ، با توجه به این مقدمه در پاسخ به ملحد یاد آور می شویم ؛
❕در کافی شریف نقل است که سدیر می گوید ؛
👌« خدمت امام باقر عليه السّلام بوديم، سخن از امورى به ميان آمد كه مردم پس از پيامبر پديد آوردند، و اينكه چقدر امير المؤمنين عليه السّلام را خرد كردند. مردى از آن جماعت گفت: خداوند روزگارت را سامان بخشد، در آن هنگام ارجمندى و عدّه بنى هاشم چه شده بود؟ امام باقر عليه السّلام فرمود ؛
« در آن روزگار چه كسى از بنى هاشم باقى مانده بود؟! تنها جعفر و حمزه بودند كه در گذشته بودند و تنها دو مرد ناتوان و خوار و نو اسلام يعنى عبّاس و عقيل حضور داشتند كه آنها هم از طلقاء ( و آزاد شدگان ) ، بودند. بخدا سوگند اگر حمزه و جعفر در صحنه مى بودند آن دو نفر [ابو بكر و عمر] به خلافت دست نمى يافتند، و اگر آن دو شاهد كارهاى ابو بكر و عمر بودند آنها را از ميان مى بردند. »
📚الکافی ج 8 ص 190
🔸ادامه 👇