زیر سقف آسمان
10.1K subscribers
3.04K photos
674 videos
431 files
3.35K links
زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه

تماس:
@Ziresagfeasman2017
Download Telegram
♦️خشونت هدف‌مند و خشونت غیرهدف‌مند: کالبدشکافی‌ی خشونت در وضعیت رادیکالیستی /۲

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۱ آذر ۱۴۰۱


👆اما در این بحث می‌خواهم به انواع خشونت در وضعیت رادیکالیستی تمرکز کنم؛ یعنی وضعیتی که اکنون در آن به‌سر می‌بریم و یک طرف آن نیروهای یک جنبش اجتماعی قرار دارند و طرف دیگر آن حکومت است. وقتی حکومت در برابر یک خیزش اجتماعی یا جنبش اجتماعی گزینه‌ی سرکوب را برمی‌گزیند، به‌نحو هدف‌مند دنبال از بین بردن بروزات عینی و میدانی‌ی جنبش و تضعیف هر چه بیش‌تر نیروی میدانی‌ی آن است. در سرکوب هدف‌مند خیزش‌ها و جنبش‌های اجتماعی، این‌که خشونت دیده چه کسی است، چندان اهمیتی ندارد. این است که گاهی فرزندان یکی از مقامات یا یکی از نیروهای خودی هم ممکن است در میان خشونت‌دیده‌گان احتمالی قرار بگیرند. خشونت هدف‌مند می‌تواند کاملاً فاقد بار عاطفی و احساسی باشد یا واجد بار عاطفی باشد. در خشونت هدف‌مند، خشونت‌گر الزاماً کاری ندارد که چه کسی قرار است خشونت‌دیده باشد. خشونت هدف‌مند می‌خواهد طرف مقابل را از سر راه بردارد یا آن را ناتوان سازد. الزاماً درگیر جزئیات نیست. اعدام معترضان نیز در تداوم چنین خشونتی صورت می‌گیرد تا کارکرد بازدارنده‌گی و تضعیف نیروهای جنبش اجتماعی را به انجام برساند و این به‌هیچ وجه امر جدیدی نیست. اما خشونت هدف‌مند قاعدتاً برنامه‌ریزی شده است.

در مقابل حکومت که برنامه‌ریزی شده عمل می‌کند و این از مزیت‌های آن است (در این‌جا کاری به‌درستی و نادرستی‌ی برنامه‌ها ندارم)، برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی در خیزش‌های اجتماعی وجود ندارد و در جنبش‌های اجتماعی نیز حدّاقلی است. از این رو، خشونت در خیزش‌های اجتماعی غیرهدف‌مند است و در جنبش‌های اجتماعی‌ای که فاقد ره‌بری‌ی مرکزی هستند نیز در اغلب موارد غیرهدف‌مند است. دقیق‌تر بگویم: نیروهای جنبش‌های اجتماعی بسیار مستعد این هستند که به خشونت غیرهدف‌مند روی بیاورند. خشونت غیرهدف‌مند، عاطفی است و از روی خشم و نفرت انجام می‌گیرد. از این رو، می‌تواند به نتایجی ضدّ خود جنبش اجتماعی و اهداف‌اش بیانجامد. این است که در همه جای دنیا نیروهای ره‌بری کننده‌ی جنبش‌های اجتماعی از خشونت‌های غیرهدف‌مند بر حذر می‌دارند.

اما خشونت‌ هدف‌مند و غیرهدف‌مند را نیز می‌بایست به دو نوع خشونت مؤثر و غیرمؤثر تقسیم کرد. لزوماً همه‌ی خشونت‌های هدف‌مند در همه‌ی شرایط، مؤثّر نیستند و به نتایج مورد نظر نمی‌انجامند. اگر این اتّفاق بیافتد و خشونت هدف‌مند به نتایج مورد نظر نیانجامد، ممکن است ابعاد و اندازه‌ی خشونت مورد تجدید نظر قرار گیرد. خشونت‌های غیرهدف‌مند نیز در اغلب موارد مؤثّر نیستند و به نتایجی مطلوب نمی‌انجامند بل‌که در اغلب موارد آثاری منفی دارند. اما گه‌گاهی نیز ممکن است مؤثر افتند.

برای وضوح بیش‌تر لازم است اشاره کنم که خشونت هدف‌مند ممکن است قانونی، شبه‌قانونی، ناقانونی، یا غیرقانونی باشد. خشونت هدف‌مند قانونی محصول قوه‌ی قضائیه‌ی مستقل و مبتنی بر ساز و کارهای دقیق عادلانه و ثمره‌ی سخت‌گیری بر موازین قانونی است. خشونت هدف‌مند وقتی شبه‌قانونی است که تحت لوای قانون انجام می‌گیرد ولی به اجرای دقیق قانون وفادار و حسّاس نیست. خشونت هدف‌مند ناقانونی هیچ ربط ایجابی یا سلبی با قوانین کشور ندارد و خشونت هدف‌مند غیرقانونی نوعی تخطی از قانون است.

اکنون باید صبر کنیم و منتظر بمانیم و نتایج خشونت هدف‌مند اعدام برخی از معترضان میدانی را ببینیم. پیش از این گفته ام که اعدام‌ در این وضعیت رادیکالیستی بر چرخه‌ی خشونت می‌افزاید و خشم و نفرت و خشونت بیش‌تری بازتولید می‌کند. بدین ترتیب، ابعاد فاجعه وسیع‌تر می‌شود و یک جهان اجتماعی‌ی قویاً عاطفی شده متشکل از افرادی که به‌لحاظ عاطفی بسیار برانگیخته اند، می‌آفریند. روشن است که حکومت کردن بر مردمی با این ابعاد از برانگیخته‌گی و خشم و نفرت روز به‌روز دشوارتر می‌شود. چنین مردمی بیش از هر زمانی مستعد عصیان خواهند بود و این برای یک نظام سیاسی به‌هیچ وضع مطلوبی نیست.





#خشونت
#خشونت_هدف‌مند
#خشونت_غیرهدف‌مند

@NewHasanMohaddesi
👆پس‌نوشت: من در دوران ابتدایی، خشونت هدف‌مند را یک‌بار تجربه کردم. وقتی از مدرسه بیرون می‌آمدیم در مسیر بازگشت به خانه در روستا، دانش‌آموزی که یک سال از من بزرگ‌تر بود، هر روز در طول مسیر تا نزدیک خانه‌ی خود با من و دیگر دانش‌آموزان تحقیرآمیز برخورد می‌کرد و اَشکالی از خشونت را بر ما اِعمال می‌کرد. به‌لحاظ جثه از من قوی‌تر بود. اما یک روز تصمیم گرفتم در برابر او بایستم. می‌دانستم که از او کتک خواهم خورد و خبر به خانواده می‌رسد و در خانه هم کتک خواهم خورد. قانون خانه‌ی ما این‌گونه بود که اگر بیرون کتک‌کاری یا فحاشی می‌کردیم، در خانه تنبیه می‌شدیم. ولی بالاخره در برابر او ایستادم. آن روز بارها مرا بر زمین زد و من برخاستم و دو باره با او گلاویز شدم. سرانجام ما را جدا کردند. وقتی به خانه رسیدم لباس‌ام گِلی و سر و گوش‌ام خونین بود. کتک دیگری را هم در خانه نوش جان کردم. اما از فردا دیگر او از من فاصله گرفت و دیگر هرگز مرا آزار نداد.


#خشونت
#خشونت_هدف‌مند
#خشونت_غیرهدف‌مند

@NewHasanMohaddesi
♦️سرکوب و اَشکال خشونت‌ورزی:‌ مدخلیت قانون در اعدام‌های پس از خیزش‌ها یا جنبش‌های اجتماعی /۱

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۹ دی ۱۴۰۱

بزرگواران و صاحب‌نظران زیادی در باره‌ی اعدام‌های اخیر نوشته اند و بحث از قانون و لزوم وفاداری به قانون را در باب آن مطرح کرده اند. یادداشت مختصر مهندس عباس عبدی نیز از همین‌گونه است. از این رو، در مواجهه با این‌گونه بحث‌ها بخشی از مقاله‌ی بلند «چشم‌اندازی نظری در باره‌ی خیزش‌های اجتماعی در ایران» را برای مطالعه‌ی مخاطبان عزیز باز نشر می‌کنم.

https://t.iss.one/abdiabbas/5392

وقتی از سرکوب خیزش و جنبش سخن می‌گوییم، به‌ناگزیر بحث از خشونت نیز به‌میان می‌آید. لاجرم، می‌بایست در باره‌ی تعریف خشونت و انواع آن نیز سخن بگوییم تا سرشت مواجهه‌ی سرکوب‌گرانه با خیزش‌های اجتماعی و جنبش‌های اجتماعی و نیز دیگر کنش‌های جمعی بیش‌تر روشن شود.

الف) تعریف خشونت
خشونت از جمله مفاهیمی است که شاید به خاطر بار ظاهراً منفی‌اش چندان که باید، مورد واکاوی قرار نگرفته باشد. من خشونت را چنین تعریف می‌کنم: فعل یا ترک فعلی که در وضعیت اجتماعی و در شرایط هوشیاری و سلامت به قصد آسیب زدن به دیگری یا در اثر بیرون‌ریزی‌ی خشمی معطوف به دیگری تحقّق می‌یابد. بنابراین، خشونت چند ویژه‌گی دارد:

۱) با حدّی از هوشیاری هم‌راه است (اگر کسی در وضعیّتی ناهوشیار یا مثلاً در خواب به دیگری آسیب بزند، مرتکب خشونت نشده است)،

۲) خشونت معطوف به یک دیگری‌ی اجتماعی است و این دیگری می‌تواند عاملی فردی یا فرافردی باشد (بنابراین، خشونت نسبت به خود تعبیر نادرستی است یا مسامحه‌آمیز یا عامیانه است)،

۳) در آن قصد آسیب زدن مستقیم یا غیرمستقیم به فردی معیّن یا نیرویی فرا فردی وجود دارد یا دست‌کم خشونت ناشی از برون‌ریزی‌ی خشم و نفرت در شرایط هوشیاری بر سر یک دیگری اجتماعی است. پس خشونت الزاماً ریشه در خشم و نفرت ندارد و می‌تواند بدون هر گونه درون‌مایه‌ی عاطفی صورت گیرد،

۴) خشونت الزاماً فعل نیست بل‌که می‌تواند ترک فعل هم باشد؛ مثلاً بی‌اعتنایی یا سکوتی که به قصد آسیب زدن صورت می‌گیرد، می‌تواند یک خشونت جدی باشد. نمونه‌ی آن ترک تعمّدی سخن گفتن با یک سرباز در جبهه‌ی جنگ توسط اعضای یک دسته در گردان است. آن‌ها به دستور فرمانده‌‌ی دسته سخن گفتن با وی را تحریم کرده اند. این چنین ترک فعلی می‌تواند آسیبی جدی به فرد در درون یک وضعیت خاص وارد کند،

۵) خشونت‌ در درون یک وضعیّت رخ می‌دهد و بدون فهم آن وضعیّت، فهم خشونت‌گری ممکن نیست. در توضیح این معنا باید بگویم که خشونت‌گری (یا خشونت‌ورزی) و خشونت‌دیده‌گی مقابل هم اند. خشونت‌گری ارتکاب خشونت در معنای توضیح داده شده است و خشونت‌دیده‌گی در معرض خشونت قرار گرفتن در درون یک وضعیّت است. خشونت‌گر و خشونت‌دیده همیشه منفصل از هم نیستند و گاهی پیوندی اجتماعی با هم دارند. گاه این خشونت‌دیده است که خشونت‌گر را به خشونت‌گری فرا می‌خواند. برخلاف ظاهر، همیشه این خشونت‌دیده نیست که قربانی است بل‌که آن‌ عاملی که به خشونت‌گری فراخوانده شده نیز می‌تواند قربانی باشد. تصوّر کنید فردی می‌خواهد دشمن خود را روانه‌ی زندان کند. از روی عمد، جلوی اعضای خانواده‌ی او به وی فحّاشی‌‌‌ی رکیک می‌کند تا او را به کتک زدن خود برانگیزد و سرانجام از دست او کتک می‌خورد و به پزشکی‌ی قانونی می‌رود و مدارک محکمه‌پسندی را برای به زندان انداختن طرف مقابل فراهم می‌کند. به نظر شما در این مورد چه کسی قربانی است؟‌ از این رو، می‌بایست بین خشونت رؤیت‌پذیر و خشونت غیررؤیت‌پذیر تمایز قائل شد. گاهی خشونت رؤیت‌پذیر محصول خشونتی غیررؤیت‌پذیر است. قانون مطلوب قانونی است که در مقابل خشونت غیررؤیت‌پذیر نیز حسّاس باشد.

ب) انواع خشونت
خشونت را بر حسب معیارهای مختلف می‌توان به انواعی تقسیم کرد. انواع خشونت را از منظر پذیرش یا عدم پذیرش و مقبولیّت یا عدم مقبولیّت و در واقع از نظر موضع‌گیری در باره‌ی کاربرد خشونت، می‌توان به سه نوع خشونت فعّال یا تهاجمی، خشونت منفعل یا تدافعی، و نفی خشونت‌ تقسیم کرد. موضع خشونت فعّال یا تهاجمی، تأیید به‌کارگیری‌ی پیش‌دستانه‌ی خشونت است. موضع خشونت منفعل یا تدافعی، نفی به‌کارگیری‌ی پیش‌دستانه‌ی خشونت است و تنها وقتی به‌کارگیری‌ی خشونت را تأیید می‌کند که خشونت‌دیده‌گی وجود باشد. موضع نفی خشونت نیز هر گونه به‌کارگیری‌ی خشونت را در همه‌ی شرایط ممکن نفی می‌کند.

ادامه دارد. 👇👇👇


#اعدام
#خشونت
#سرکوب

@NewHasanMohaddesi
♦️سرکوب و اَشکال خشونت‌ورزی:‌ مدخلیت قانون در اعدام‌های پس از خیزش‌ها یا جنبش‌های اجتماعی /۲

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۹ دی ۱۴۰۱


👆اما با توجه به معیار سازمان‌یافته‌گی، خشونت می‌تواند فردی یا سازمان‌یافته باشد. خشونت‌ سازمان‌یافته با برنامه‌ریزی‌ی سازمانی انجام می‌گیرد و خشونت فردی به‌نحو فردی صورت می‌گیرد و ممکن است برنامه‌مند یا بی‌برنامه باشد. هم‌چنین، خشونت از نظر معیار اندازه می‌تواند خردمقیاس، میان‌مقیاس، یا کلان‌مقیاس باشد. در این مورد هم میزان عملیاتی که باید انجام گیرد و نیروهایی که صرف شود، مهم است و هم میزان آسیبی که پدید می‌آید، تعیین‌کننده است.

ج) خشونت هدف‌مند و خشونت غیرهدف‌مند: خشونت در وضعیت رادیکالیستی
اما در این بحث می‌خواهم به انواع خشونت در وضعیت رادیکالیستی تمرکز کنم؛ یعنی وضعیتی که اکنون در آن به‌سر می‌بریم و یک طرف آن نیروهای یک جنبش اجتماعی قرار دارند و طرف دیگر آن نیز حکومت است. وقتی حکومت در برابر یک خیزش اجتماعی یا جنبش اجتماعی گزینه‌ی سرکوب را برمی‌گزیند، به‌نحو هدف‌مند دنبال از بین بردن بروزات عینی و میدانی‌ی جنبش و تضعیف هر چه بیش‌تر نیروی میدانی‌ی آن است. در سرکوب هدف‌مند خیزش‌ها و جنبش‌های اجتماعی، این‌که خشونت دیده چه کسی است، چندان اهمیتی ندارد. این است که گاهی فرزندان یکی از مقامات یا یکی از نیروهای خودی هم ممکن است در میان خشونت‌دیده‌گان احتمالی قرار بگیرند. خشونت هدف‌مند می‌تواند کاملاً فاقد بار عاطفی و احساسی باشد یا واجد بار عاطفی باشد. در خشونت هدف‌مند، خشونت‌گر الزاماً کاری ندارد که چه کسی قرار است خشونت‌دیده باشد. خشونت هدف‌مند می‌خواهد طرف مقابل را از سر راه بردارد یا آن را ناتوان سازد. الزاماً درگیر جزئیات نیست. اعدام معترضان نیز در تداوم چنین خشونتی صورت می‌گیرد تا کارکرد بازدارنده‌گی و تضعیف نیروهای جنبش اجتماعی را به انجام برساند و این به‌هیچ وجه امر جدیدی نیست. اما خشونت هدف‌مند قاعدتاً برنامه‌ریزی شده است.

در مقابل حکومت که برنامه‌ریزی شده عمل می‌کند و این از مزیت‌های آن است (در این‌جا کاری به‌درستی و نادرستی‌ی برنامه‌ها ندارم)، برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی در خیزش‌های اجتماعی وجود ندارد و در جنبش‌های اجتماعی نیز حدّاقلی است. از این رو، خشونت در خیزش‌های اجتماعی غیرهدف‌مند است و در جنبش‌های اجتماعی‌ای که فاقد ره‌بری‌ی مرکزی هستند نیز در اغلب موارد غیرهدف‌مند است. دقیق‌تر بگویم: نیروهای جنبش‌های اجتماعی بسیار مستعد این هستند که به خشونت غیرهدف‌مند روی بیاورند. خشونت غیرهدف‌مند، عاطفی است و از روی خشم و نفرت انجام می‌گیرد. از این رو، می‌تواند به نتایجی ضدّ خود جنبش اجتماعی و اهداف‌اش بیانجامد. این است که در همه جای دنیا نیروهای ره‌بری کننده‌ی جنبش‌های اجتماعی از خشونت‌های غیرهدف‌مند بر حذر می‌دارند.

اما خشونت‌ هدف‌مند و غیرهدف‌مند را نیز می‌بایست به دو نوع خشونت مؤثر و غیرمؤثر تقسیم کرد. لزوماً همه‌ی خشونت‌های هدف‌مند در همه‌ی شرایط، مؤثّر نیستند و به نتایج مورد نظر نمی‌انجامند. اگر این اتّفاق بیافتد و خشونت هدف‌مند به نتایج مورد نظر نیانجامد، ممکن است ابعاد و اندازه‌ی خشونت مورد تجدید نظر قرار گیرد. خشونت‌های غیرهدف‌مند نیز در اغلب موارد مؤثّر نیستند و به نتایجی مطلوب نمی‌انجامند بل‌که در اغلب موارد آثاری منفی دارند. اما گه‌گاهی نیز ممکن است مؤثر افتند.

برای وضوح بیش‌تر لازم است اشاره کنم که خشونت هدف‌مند ممکن است قانونی، شبه‌قانونی، ناقانونی، یا غیرقانونی باشد. خشونت هدف‌مند قانونی محصول قوه‌ی قضائیه‌ی مستقل و مبتنی بر ساز و کارهای دقیق عادلانه و ثمره‌ی سخت‌گیری بر موازین قانونی است. خشونت هدف‌مند وقتی شبه‌قانونی است که تحت لوای قانون انجام می‌گیرد ولی به اجرای دقیق قانون وفادار و حسّاس نیست. خشونت هدف‌مند ناقانونی هیچ ربط ایجابی یا سلبی با قوانین کشور ندارد و خشونت هدف‌مند غیرقانونی نوعی تخطی از قانون است.

اکنون باید صبر کنیم و منتظر بمانیم و نتایج خشونت هدف‌مند اعدام برخی از معترضان میدانی را ببینیم. پیش از این گفته ام که اعدام‌ در این وضعیت رادیکالیستی بر چرخه‌ی خشونت می‌افزاید و خشم و نفرت و خشونت بیش‌تری بازتولید می‌کند. بدین ترتیب، ابعاد فاجعه وسیع‌تر می‌شود و یک جهان اجتماعی‌ی قویاً عاطفی شده متشکل از افرادی که به‌لحاظ عاطفی بسیار برانگیخته اند، می‌آفریند. روشن است که حکومت کردن بر مردمی با این ابعاد از برانگیخته‌گی و خشم و نفرت روز به‌روز دشوارتر می‌شود. چنین مردمی بیش از هر زمانی مستعد عصیان خواهند بود و این برای یک نظام سیاسی به‌هیچ وضع مطلوبی نیست.


ادامه دارد. 👇👇👇


#اعدام
#خشونت
#سرکوب

@NewHasanMohaddesi
♦️سرکوب و اَشکال خشونت‌ورزی:‌ مدخلیت قانون در اعدام‌های پس از خیزش‌ها یا جنبش‌های اجتماعی /۳

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۹ دی ۱۴۰۱


👆د) تمایز خشونت تهاجمی و اعتراض غیرمدنی از خشونت تدافعی و اعتراض مدنی
همان‌طور که گفته شد، خشونت تهاجمی یا «فعّال» بهره‌گیری از ابزارهای خشونت فیزیکی (خواه سلاح سرد یا سلاح گرم) در برابر عوامل یا نیروهایی است که هنوز دست به خشونت فیزیکی نبرده اند. خشونت، وقتی تدافعی است که افراد و نیروها در برابر طرفی که به‌نحو تهاجمی از ابزارهای خشونت استفاده می‌کند، برای حفاظت از خویش اقدام به بهره‌گیری از ابزارهای خشونت می‌کنند. سقوط اخلاقی در مواجهه‌ی با مردم معترض وقتی رخ می‌دهد که رژیم سیاسی در برابر خیزش یا جنبش مسالمت‌آمیزی که فضاهای عمومی را اشغال کرده، دست به خشونت تهاجمی بزند. به‌لحاظ پدیدارشناختی طرفی که در برابر یک اعتراض مسالمت‌آمیز اسلحه (اعم از سرد و گرم) می‌کشد، دچار سقوط اخلاقی و فاقد شرافت اخلاقی شناخته می‌شود. در تمامی‌ی جنبش‌های اجتماعی‌ی دنیا امروزه این معنا شناخته شده است.

پس عدم به‌رسمیّت شناختن حقوق معترضان سبب غیرمشروع ساختن کل قانون در چشم آن‌ها می‌شود و اعتراضات را به سمت غیرمدنی شدن و جنایی شدن سوق می‌دهد. استفاده از روش‌های سرکوب بدون به‌رسمیّت شناختن حقوق معترضان نیز اعتراض غیرمدنی پدید می‌آورد. اعتراض غیرمدنی را من در مقابل اعتراض مدنی قرار می‌دهم. اعتراض مدنی اعتراضی است که با نفی حقوق دیگران هم‌راه نیست. با به میان آمدن نیروی سرکوب، اعتراض نیز نه تنها غیرمدنی می‌شود بل‌که چه بسا جنایی می‌گردد. پس نسبتی بین به‌کارگیری‌ی سرکوب و غیرمدنی شدن و حتا جنایی شدن اعتراضات وجود دارد و این مختص به ایران نیست، بل‌که در همه جای دنیا دیده شده است. امروزه در جنبش‌های اجتماعی این بحث مکرّر بین معترضان وجود دارد که به سمت ”خشونت فعال” نروند و ”شرافت اخلاقی را به نفع ابراز خشم کنار” نگذارند (همان: ۱۲۵).

بر همین اساس، سرکوب اعتراضات مدنی هم در نزد مردم معترض و هم در نزد نیروهای سرکوب‌گر می‌تواند به‌منزله‌ی سقوط اخلاقی تجربه و معنا شود. به همین دلیل هم هست که رژیم‌های سیاسی اگر که به‌طور مداوم از روش‌های خشونت‌بار سرکوب بهره ببرند، در معرض ریزش نیروهای خود قرار می‌گیرند. مصداق جالب تجربه‌ی سقوط اخلاقی را می‌توانیم در خیزش آب خوزستان و در فریادهای زن عرب ایرانی در سوسنگرد خطاب به مأمور نیروی انتظامی بشنویم که می‌گفت: «آقا مظاهرات سلمیه. چرا آتش می‌زنی. کاملا سلمیه. چرا تیر می‌اندازی. خاک تو را که نبردند، آب تو را که نبردند. ما مظاهرات سلمی می‌خواهیم. زمین، آب، ناموس ... . آقا این‌جا وطن ماست، خاک ما.»
اما از سوی دیگر، بهره‌گیری از خشونت تهاجمی توسّط معترضان در یک جنبش، جنبش را به سمت اعتراض غیرمدنی پیش می‌برد. اعتراض غیرمدنی می‌تواند در درون جنبش شکاف ایجاد کند و مانع از پیوستن دیگر ناراضیان به معترضان درون میدان کش‌مکش شود. به همین دلیل هم هست که امروزه نیروهای فعّال در درون جنبش‌های اجتماعی، می‌کوشند نیروهای خود را از به‌کارگیری‌ی خشونت تهاجمی باز دارند و برعکس، خشونت نیروهای سرکوب‌گر رژیم سیاسی را رسانه‌ای کنند و هم‌دلی‌ی بیش‌تری برانگیزند. اما قبل از این‌که به پی‌آمدهای بهره‌گیری‌ی رژیم سیاسی از سرکوب بپردازم و بحث مستوفایی در باره‌ی سرکوب بکنم، نخست لازم می‌دانم که در باره‌ی نسبت جنبش‌های اجتماعی و خشونت بنویسم. برای این بحث ناگزیر ام مقوله‌ی ادبیات مبارزه را مطرح کنم.

ه) انواع سرکوب بر حسب نوع خشونت به‌کار گرفته شده
اکنون یک‌بار دیگر می‌توانیم به بحث از سنخ‌شناسی‌ی سرکوب برگردیم و با توجه به انواع خشونت از انواع سرکوب سخن بگوییم: سرکوب هدف‌مند، سرکوب غیرهدف‌مند، سرکوب خردمقیاس، سرکوب میان‌مقیاس، و سرکوب کلان‌مقیاس.

حکومت‌هایی که در سرکوب برنامه‌مند عمل می‌کنند، معمولاً از سرکوب هدف‌مند بهره می‌برند و می‌کوشند به‌نحو حساب‌شده‌تر خشونت را اِعمال کنند و کنش جمعی (مثل خیزش اجتماعی و جنبش اجتماعی) را از بین ببرند. اما گاهی حکومت‌ها از این نظر دچار از هم‌گسیخته‌گی و بی‌نظمی در تصمیم‌گیری هستند و در باره‌ی نحوه‌ی اِعمال خشونت برنامه‌ی سنجیده‌ای ندارند. بنابراین، اقدامات سرکوب‌‌گرانه‌شان روال و نظم دقیقی ندارد و عملاً سرکوب‌های غیرهدف‌مند می‌آفرینند.

اما سرکوب خرد‌مقیاس نوعی از سرکوب است که صدمات و لطمات و ابعاد اِعمال خشونت در آن‌ها محدود است. در سرکوب میان‌مقیاس ابعاد سرکوب به‌نحو قابل توجهی بزرگ‌تر می‌شود و در سرکوب کلان‌مقیاس، ابعاد سرکوب عظیم است. شاید دو شکل نخست برای بسیاری شناخته شده باشند، اما من از نظر اخلاقی خود را مجاز به بحث تفصیلی در باره‌ی سرکوب کلان‌مقیاس و ابعاد و مصادیق آن نمی‌دانم و از تفصیل بحث در می‌گذرم.


#اعدام
#خشونت
#سرکوب

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
شلّاق زدن به نام دین و قانون؟
(گر تو قرآن بدین روش خوانی ببری رونق مسلمانی)

محمدباقر تاج الدین

شمایانی که فریادتان در این سال ها بلند شده است که چه نشسته اید که جوانان دین گریز شده اند ایا از خود پرسیده اید که روش و منشی که در پیش گرفته اید بیش از همه در دین گریزی جوانان نقش داشته است؟!! کدام قرائت و تفسیر از دین یا قانون مجوزی برای شلاق زدن یک دختر به خاطر عدم رعایت حجاب است؟ در کجای قرآن حتی یک ایه آمده است که زنان بی حجاب باید مجازات شوند؟!! مگر بسیاری از علمای دین نگفته اند که اگر جاری و ساری ساختن برخی احکام و قوانین دینی سبب وهن دین شوند بهتر است که تعطیل شوند؟!! با این اقدام آیا فکر می کنید جوانان را به دین جذب می کنید یا هر چه بیش تر فراری می دهید؟!!!

پیش تر در نوشتاری این موضوع را تحت عنوان خشونت مقدس بررسی کرده ام که در همین کانال منتشر شده است. در بخشی از آن نوشتار آورده ام که:«در تعریف "خشونت مقدّس" می توان گفت آن نوع خشونتی است که برخی دین شناسان و دینداران مبتنی بر تفسیر و قرائت نادرست از آموزه ها و احکام دینی بدان مبادرت می ورزند و با این اقدام نسنجیدۀ خویش گویی که در حال خدمت به دین هستند. خشونت مقدس هر نوع عمل و اقدام خشونت آمیزی است که توسط متولیان دینی و همچنین برخی دینداران یک جامعه در قالب گفتار و رفتار نسبت به دیگران اِعمال می شود. خشونت مقدّس ریشه در جهل مقدّس دارد و مبتنی بر جهل مقدّس است که چنین خشونت هایی روا داشته می شود. "جهل مقدّس" جهلی است که ناشی از نادانی، عدم آگاهی و جهالت افراد نسبت به دین و دینداری بوده و در نتیجه افراد دیندار بدین گونه گمان می کنند که در حال خدمت به دین هستند اما گویی نمی دانند که در حقیقت با اعمال و رفتار نادرست شان به دین و البته به انسان ها و جامعه ضربه و اسیب جدی می زنند. اینان گویی نمی دانند که برخورد با یک منکر اگر با روش های غیر اخلاقی و غیر انسانی انجام شود خود منکری بزرگ تر محسوب می شود. این جماعت از آن جا که دچار جهل مقدّس اَند و درک درستی از آموزه های دینی ندارند لذا ارزش های دینی و اخلاقی درجۀ اوّل را در پای ارزش های دینی و اخلاقی درجۀ دوم و سوم قربانی می کنند. اینان نمی دانند و یا نمی خواهند بدانند که تأکید بیش از اندازه بر روی ارزش های اخلاقی و دینی درجۀ دوم و سوم، شهروندان و جامعه را از ارزش های اخلاقی درجۀ نخست و اصلی غافل ساخته و رفته رفته فرع جای اصل را می گیرد».

در جهان امروزین که جهان مدرن نام گرفته است اجرای چنین احکامی اگر هم به نام دین و قانون(البته بنا به تفسیر و قرائت نادرست از دین و قانون) باشد نه تنها کسی را دین دارتر نمی کند بلکه وی را هر چه بیش تر از دین فراری می دهد. به این دوستان توصیه می شود دست کم بروند کتاب های "دین در ترازوی اخلاق" و "اخلاق دین شناسی" دوست اندیشمند ما آقای دکتر ابوالقاسم فنایی را مطالعه کنند تا هم دین را بهتر بشناسند و هم قانون و اخلاق و انسانیت را!!! تردید نکنید با پیچیدن این خبر در جامعه که در شبکه های مجازی پر شده است افراد قابل توجه دیگری را از دین فراری دادید!!!! پس لطفا دیگران را متهم نکنید که در دین گریزی جوانان نقش دارند بلکه در باورها و رفتارهای نادرست خویش نظری بیفکنید و به تجدید نظر و اصلاح آن ها به طور جدی اقدام کنید!!!
#دین
#قانون
#دین_گریزی
#اخلاق
#جوانان
#جهان_مدرن
#خشونت_مقدس

@tajeddin_mohammadbagher
🔰در ستایش خود انتقادی و دگر انتقادی هم زمان با رعایت اخلاق گفتگوی علمی
( درنقد تنش گفتگویی محدثی و زمانی مقدم و هشدار نسبت به عواقب سنت شدن چنین تنش‌هایی در اجتماع علوم اجتماعی ) 🔰

@smnejatihosseini

پیشتردرباره لزوم سنت *خود انتقادی*(بازبینی رویه های فکری که داریم وایده پردازیها وسبک نوشتن مان و نحوه گفتگویمان بادیگران ونوع تعامل مان با اجتماع علمی)که منجربه سنت حسنه *انتقادپذیری*میشودکوته وبنوشته ای اوردم .👇

https://t.iss.one/smnejatihosseini/7134

https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/9380

هم چنین یادآوری کردم که اگر سنت حسنه *دگر انتقادی * ( نقد منصفانه مستند اخلاقی علمی ایده ها و ارا و نوشته ها و سبک های فکری دیگران و نیز نقد رخ دادها و پدیده ها و جریانات فکری و مشرب ها ی فلسفی و فرهنگ ها ) را ترویج و تبلیغ میکنیم و خود نیز در خدمت آن هستیم منطقا و اخلاقا لازمست که به نقدهایی که دیگران نیز بر ما روامی دارند حرمت نهیم و با سعه صدر و تولرانس و تساهل و مدارا به آن نقدها پاسخ مناسب دهیم بی انکه وارد وادی تنش و خشونت کلامی شویم .
حتی لازم می دانم مسیح وار خشونت های کلامی و بی ادبی ها در گفتگو های فیمابین با دیگران را یا بی پاسخ گذاریم تا *تنش گفتگویی * ایجاد نشود و یا به نحو احسن بی ادبی را با رعایت ادب پاسخ دهیم .

قصدم توصیه ونصیحت و وعظ اخلاقی نیست که نه در چنین مقامی ام و نه دیگران را نیازمند چنین نصایحی میدانم. هدف فقط نقد ادبی گفتگوهایی است که به جای کشف حقیقت و نقد به تخریب و تنش و جدال بی حاصل و خشونت کلامی و قطع گفتگوی علمی منجر می شوند.

شان و سبب این دغدغه و این کوته وبنوشته نیز رویت مطلب عجیب و البته باعث تامل و تالم و تاسف از دوست دانشپژوهم حسن محدثی گیلوایی بود در نزاع کلامی گفتاری با همکار علوم اجتماعی ام مسعود زمانی مقدم .
محدثی در پاسخ به نقد زمانی مقدم 👇👇

https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/10371
نوشته است :
"این دومین بار است که دکتر مسعود زمانی مقدم به من توهین می کند .برای ثبت در تاریخ .ازین پس ایشان را شایسته دوستی و نیز شایسته خطاب خود نخواهم دانست .مگر آنکه مشخصا عذرخواهی کند و تعهد دهد پا برهنه در بحثهای من فرود نیاید ".

من بارها این عتاب خشم الود محدثی را خواندم(و البته مطلب زمانی مقدم خطاب به محدثی را در هر دو کانال ) 👇👇
https://t.iss.one/masoudzamanimoghadam/1868

تا شاید رمز وراز ان را بیابم !و یا توجیهی بیابم برای چنین ادبیاتی. متاسفانه چیزی دستگیرم نشد .هنوز هم متوجه نمی‌شوم
چرا دانشپژوهی مجرب و در آستانه ورود به سن پختگی با این همه سابقه علمی گفتگویی  باید ازین نوع ادبیات غیر علمی و به نظر من غیر  اخلاقی و غیر منطقی در گفتگو با دیگران از جمله زمانی مقدم بهره ببرد .
کافیست به عبارات پر تنش لفظی و خشن محدثی در پاراگراف آورده شده در بالا دقت کنیم تا متوجه شویم چرا  این نوع عبارت پردازی ها راه را بر تداوم گفتگوی علمی در علوم اجتماعی و شبکه های اجتماعی و اجتماع علوم اجتماعی می بندد.

امیدوارم دوست گرامی ام محدثی دوباره پاره گفتارها و  واژه هایی را که بکار گرفته است ( : ایشان را شایسته دوستی و خطاب خود نمیدانم ! / ایشان باید تعهد دهد !/ ایشان باید رسما عذر خواهی کند / ایشان نباید دیگر پابرهنه ! در بحث های من فرود آید!) را مرور کند و با حس همدلی *خود انتقادی* خود را مخاطب این عبارات فرض کند ؛چه واکنشی نشان خواهد داد اگر دیگران با *دگر انتقادی* چنین الفاظی را خطاب به او بکاربرده باشند.

خلاصه کلام .به رای و حدس  من محدثی به موازات افزودن بر عملیات *دگر انتقادی *
حس و تاب و توان *خود انتقادی * را از دست داده است.  ممکن است این حس به همکاران و مخاطبان او دست  دهد که محدثی اهل تساهل و مدارا و تحمل ارای مخالف و منتقدان نیست ( بر خلاف ان چه که می گوید و ادعا می‌کند!) و ممکن است این شائبه ایجاد شود که محدثی  مقام علمی خود را اجل از نقد  می داند و اگر کسی به حریم فکری  او نزدیک شود و این خط قرمز را رد کند محدثی یا با او قطع دوستی خواهد کرد یا دیگر با او گفتگو نخواهد کرد مگر این که فرد نقد کننده محدثی توبه نامه نوشته ! و در محضر تعهد رسمی دهد ! تا دیگر مزاحم محدثی نشود!.

امیدوارم که چنین نبوده و نباشد و نشود و دوست دانشپژوهم  محدثی دوباره به زیست جهان گفتگویی دگر انتقادی هم زمان با خود انتقادی برگردد.چون او به عنوان معلم محقق مولف شایستگی های زیادی دارد و هنوز هم می تواند برای جوان تر ها الگوی فکری علمی مناسبی برای کار علمی پژوهشی در دانشگاه و حوزه عمومی و شبکه های اجتماعی باشد. ازین لحاظ است که معتقدم شان محدثی شایسته بکاربردن چنین ادبیات تنش زا و خشونت آمیز در تعامل علمی بادیگران نیست .

  Tehran
3  01   1403
@smnejatihosseini
#خود_انتقادی
#دگر_انتقادی
#تنش_گفتگویی
#خشونت_کلامی
#محدثی
#زمانی_مقدم
#نجاتی_حسینی
♦️نگاهی به کتاب شوهرکشی؛ تحقیقی از محدثی و دیگران

✍️علی طایفی

۸ شهریور ۱۴۰۳

👇👇👇

#زن‌کشی
#شوهرکشی
#علی_طایفی
#خشونت_خانگی
#زن_عشق_جنایت
#جامعه‌شناسی_برای_مردم


@NewHasanMohaddesi
♦️دعوت به خشونت علیه هر گروهی محکوم است

حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۲ دی ۱۴۰۳


🔻نوشته‌ی آقای آرمان امیری‌ی عزیز را بخوانیم:
https://t.iss.one/divanesara/1789
#خشونت
#مداراگری
#آرمان_امیری
#سلطنت‌طلبان
#اکبر_معصوم‌بیگی
@NewHasanMohaddesi
فقر را کاشتید حالا خشونت و ناامنی درو کنید

سعید معدنی

قتل دانشجوی ۱۹ ساله و نخبه دانشگاه تهران همه ما را در شوک فروبرده و غمگین هستیم.

https://t.iss.one/Saeed_Maadani/5091

دانشجویی که از شهرستان به قدیمی‌ترین دانشگاه ایران آمده بود تا در آینده بتواند برای مردمان‌اش متخصصی کارگشا و مفید باشد. اما خشونت دو جوان فقرزده، ناکام اجتماعی و زورگیر به او امان زیستن نداد و جان‌اش گرفته‌شد. اینها هر سه قربانی مدیریت غلط جامعه پر از مشکل هستند. این روزها به وفور شاهد بسیاری از زورگیری‌ها و خشونت و دزدی در جامعه هستیم. به باور من هم مرگ دلخراش این جوان مظلوم و هم رفتار قاتلان، محصول فقر، بیکاری، گرانی و تورم است.

چهل سال زیستن در زیر سایه تورم دورقمی، تحریم، بیکاری، نداری و فقر باعث شده تا خیل عظیمی از جوانان‌و میان‌سالان در حسرت زندگی‌های نزیسته باشند. بسیاری از جوانان در حسرت داشتن یک وسیله مثل لپ‌تاپ شخصی هستد اما قدرت خرید ندارند؛ برخی سعی می‌کنند حسرت و احساس حقارت نداشتن را پنهان کنند تا به دوره میانسالی و پیری برسند و انبوهی از حسرت های روی همدیگر انباشته را با آرزومندی‌های بسیاری دیگر با خود به گور ببرند. برخی دیگر مثل آن دو جوان دزد که خود محصول جامعه بشدت ظالم و نابرابر هستند برای کسب درآمد و یا داشتن وسیله‌‌ای مثل لپ تاپ به دیگری حمله کنند و حتی به قیمت ستاندن جان صاحب‌اش، شیئ مذکور را بدست می‌آورند.

وقتی که با جامعه ۹۰ میلیون نفری مثل یک گروه و یا سازمان چریکی برخورد کنید و آن را در ورطه‌ی ایدئولوژی متوهمانه غرق‌اش کنید و دائما در تحریم و فقر و بیکاری نگه‌اش دارید، زندگی مردم همین می‌شود که ما داریم و جوان ۱۹ ساله را با هزاران آرزو به کام مرگ می‌فرستید و ساکنان مستاصل این سرزمین باید نگران فرزندان‌شان باشند که آیا شب سالم به خانه برمی‌گردند یا نه؟ اخیرا اقتصاددانی گفته است:

«براساس گزارش‌های رسمی، جمعیت فقیر ایران از سال ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۰ نزدیک به ۵ برابر افزایش یافته و هم‌اکنون بیش از ۳۰ درصد از کل جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند. در دو تا سه سال اخیر نیز بیش از ۳ میلیون نفر به جمعیت فقیر اضافه شده‌اند»

در چنین جامعه ای نه امید خواهد ماند و نه سازندگی شکل خواهد گرفت و مردم نگران سلامت مال و جان‌شان هستند. خدا نبخشدتان! که با ندانم کاریهایتان در یک دوره چهل ساله‌ امید به بهبود را از جامعه و جوانان‌اش گرفتید و سال به سال نامیدی و یاس جایگزین ان شد.‌

۲۷ بهمن ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#تحریم
#تورم
#فقر
#خشونت
#قتل
#دانشجو

@Saeed_Maadani

@NewHasanMohaddesi